شعر در سوریه

از دانشنامه ملل

شاعران این دوره بنا بر سبک و ذوق هنری و ادبی مورد علاقه­ و باور‌‌‌‌های سیاسی­ شان، به سرودن انواع اشعار در مضامین مختلف؛ خصوصاً اشعار میهنی پرداختند. پنج  جریان ادبی فعال در شعر در سوریه بعد از ‌‌‌‌‌استقلال شکل گرفتند:

کلاسیک‌‌‌‌ها

اهمیت این گروه، در ر‌‌‌‌هایش ادبیات عربی در سوریه بعد از ‌‌‌‌‌استیلای عثمانی و فرانسوی ‌‌‌‌‌است؛ ضمن این که نوپردازی و نیز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندیشه­‌‌‌‌های سیاسی و اجتماعی و مکاتب غربی در هنر، هنوز بدیشان رخنه نکرده بود. اغلب این شعرا، آوانگارد‌‌‌‌های ادبی و سیاسی بودند؛ مثل:

  • ‌‌‌‌‌‌‌ «محمد محمود البزم» (1887 - 1955) زبان‌شناس، معلم، شاعر و نویسنده دمشقی عراقی­الاصل[۱]؛
  • ‌‌‌‌‌‌‌«خلیل مردم بک» (1895 - 1959) وزیر، سفیر و شاعر دمشقی عثمانی­الاصل، سراینده سرود ملی سوریه؛
  • ‌‌‌‌‌‌‌«شفیق محمد جَبْری» (1898 - 1980) نویسنده، پژوهشگر و شاعر دمشقی و رئیس دانشکده هنر[۱]؛
  • ‌‌‌‌‌‌‌«محمد سلیمان الاحمد» (1903 - 1981) ملقب به «بدوی الجبل»؛ وزیر، وکیل و شاعر اهل لاذقیه[۲]؛
  • ‌‌‌‌‌‌‌«خیرالدین اسدی» (1900-1971)؛ محقق، مورخ، زب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندان (فارسی)، دائرهالمعارف نویس و شاعر حلبی[۳]؛
  • ‌‌‌‌‌‌‌«أورخان شكیب میسَّر» (1965-1914)؛ فیزیکدان، کارمند وزارت اطلاعات سوریه و شاعر حلبی[۴]؛
  • ‌‌‌‌‌‌‌«عمر ابو ریشه» (1910 –1990)؛ سفیر و شاعر حلبی؛ جایزه شعر سال سوریه به نام اوست [۵].
  حلقه حمص

رمانتیک­‌‌‌‌های سیاه و منفی­باف که افکارشان زاییده سال­‌‌‌‌های سیاه اشغال و جنگ ج‌‌‌‌هانی بود؛ مضامینی چون مرگ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندیشی، نفرین، عصیان، اظ‌‌‌‌هار به گناه و کفر و بی اخلاقی، شیطان-گرایی، یأس و... را انعکاس ‌‌‌‌‌‌می‌دهد.؛ مثل:

  • ‌‌‌‌‌‌‌«وصفی كامل قُرُنْـفُلی» (1911 - 1972) شاعر حمصی پرکار؛ دیوان «پشت سراب» از اوست (1969)[۱]؛
  • ‌‌‌‌‌‌‌«نصوح فاخوری» (زاده 1924) شاعر حمصی از رفقای قرنفلی[۱]؛
  • ‌‌‌‌‌‌‌«عبد السّلام عبد الله عُیون السّود» (1922 -  1954) شاعر حمصی از رفقای قرنفلی و فاخوری[۱]؛
  • ‌‌‌‌‌‌‌«عبدالباسط محمد أبی الخیر الصوفی» (1931-1960)شاعر حمصی که رمانتیسیسم حادی داشت و مثل صادق هدایت، دست به خودکشی هم زد.
مارکسیست­‌‌‌‌ها

ورود جریان مارکسیسم به جامعه، سی‌‌‌‌‌است و خصوصاً ادبیات سوریه، بحثی مفصل ‌‌‌‌‌است که به مباحثی از آن در بخش سیاسی همین کتاب بیان شده ‌‌‌‌‌است. مارکسیست­‌‌‌‌ها به شدت ادبیات گرا هستند و شاهکار‌‌‌‌های بزرگی در ادبیات روسیه و کشور‌‌‌‌های بلوک شرق به وجود اورد‌‌‌‌ه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. بعثی­‌‌‌‌های سوریه لزوماً مارکسیست، کمونیست یا ماتریالیست نیستند؛ هرچند که از ایدئولوژی‌‌‌‌های فلسفی و سیاسی – اجتماعی هم­زاد و یا به بیانی دقیق­تر منبعث از هم هستند. رویکرد اصلی بعثیسم، سوسیالیسم ‌‌‌‌‌است و ناظر به برابری­‌‌‌‌های اقتصادی ‌‌‌‌‌است که نوعاً شعاری بیش نیست؛ اما در میان شاعران سوری بعد از ‌‌‌‌‌استقلال، بودند کسانی که به تمام لوازم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندیشه مارکس پایبندی داشتند. مثل:

  • ‌‌‌‌‌‌‌«شوقی جمال بغدادی» (زاده 1928)؛ معلم، شاعر و د‌‌‌‌‌استان نویس بانیاسی طرسوسی و دبیر اتحاد کتاب[۱]؛
  • ‌‌‌‌‌‌‌«صلاح فائق» (زاده 1945) شاعر و فعال سیاسی عراقی­الاصل که از 30 سالگی در سوریه اقامت دارد.
ناسیونالیست­‌‌‌‌ها

اکثر شعرای عرب گرایش ناسیونالیستی دارند؛ اما بعضی بدان اشتهار یافته­‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند؛ مثل:

  • ‌‌‌‌‌‌‌«سلیمان العیسی» (1921 - 2013) اهل انطاکیه (اسکندرون) شاعر و مبارز ضد قیمومیت فرانسوی و از نخستین اعضای حزب بعث و از بنیانگذاران اتخاد کُتّاب. بیش از 40 اثر دارد و در دوران پختگی به ادبیات و شعر کودک روی آورد؛
  • ‌‌‌‌‌‌‌«یوسف الخال» (1916 - 1987) شاعر اهل حمص که نخستین فصل­نامه شعر را در فاصله سال­‌‌‌‌های 1957-1964 منتشر نمود؛ همچنین حلقه شعری را در دفتر مجله به نام «سالن پنجشنبه» به مدت دوسال (1957-1959) به راه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انداخت که ارکان آن «أدونیس»، «أنسی الحاج»، «شوقی أبی شقرا»، «فؤاد رفقه» و… بودند. کتب ومقالات ادبی و پژوهشی؛ خصوصاً در حوزه نقد از او بر جای ‌‌‌‌‌‌مانده ‌‌‌‌‌است.[۶] پسر او، «یوسف الخال» (زاده 1973) اکنون از بازیگران مطرح سینمای سوریه ‌‌‌‌‌است.
حد فاصل کهنه و نو

شعرای عرب سوریه حد فاصل بین قدیم و جدید را حفظ کردند، مانند:

  • ‌‌‌‌‌‌‌«نِزار توفیق قَبّانی» (Nizār Qabbānī) (1923 تا 1998) دیپلمات، شاعر، نویسنده و ناشر سوری دمشقی بود. پدربزرگش «ابوخلیل القبانی» از پیشگامان تئاتر عرب به شمار می رود. قبانی در دنیای عرب از شهرتی بی‌همتا برخوردار ‌‌‌‌‌است. شعر او به اکثر زبان‌‌‌‌‌های دنیا ترجمه شده‌‌‌‌‌‌است. او بیش از 35 دفتر شعر دارد که دو عنوان برجسته آن، «القصیده الدمشقیه» و «یا ست الدنیا یا بیروت» (ای بانوی بزرگ دنیا، ای بیروت) ‌‌‌‌‌است. نزار قبانی، مانند شهریار یا نیما، به هر دو قالب نو و کهنه، آثار برجسته­ای دارد. او را ‌‌‌‌‌‌‌می‌توان نخستین حلقه مهم بین این دو فضای ادبی تلقی نمود. فبانی از جهت تعهد به ادبیات مقاومت نیز قابل تأمل ‌‌‌‌‌است.
حلقه بیروت

شعرای سوری بسیاری، کشور خود را به دلایل متعدد و نوعاً ایدئولوژیک و امنیتی، ترک کرده­‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند که احصای تمام آن­‌‌‌‌ها نه ممکن و نه مفید ‌‌‌‌‌است؛ از میان ایشان، به چند عنوان روشنفکر غرب­گرا که توانسته­‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند با سوغات خود از غرب در شعر مدرن عرب تأثیرگذار باشند، اکتفا ‌‌‌‌‌‌‌می‌شود؛ عده­ای که ‌‌‌‌‌استغراب (غربزدگی) را از م‌‌‌‌هاجرت به لبنان و تحصیل در مراکز آموزش عالی مسیحی لبنانی آغاز نموده­‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند:

علی احمد سعید إسبر

‌‌‌‌‌‌‌«علی احمد سعید إسبر» با نام مستعار «اَدونیس» (Adonis)[1] (زاده ۱۹۳۰) زاده روستای «قصابین» لاذقیه؛ شاعر، مترجم، نویسنده و منتقد ادبی که در نیمه دوم قرن بیستم، انقلابی مدرنیستی در شعر را رهبری کرد که اثر عظیمی بر شعر عرب برجای ن‌‌‌‌هاد و با اثر «تی. اس. الیوت» در ادبیات انگلیسی قابل مقایسه ‌‌‌‌‌است. مکتوبات آدونیس عبارتند از بیست جلد شعر و سیزده جلد نقد و نیز دوازده کتاب ترجمه شده از فرانسه. مجموعه اشعار عربی او؛ یعنی «دیوان الشاعر العربی» از 1946، به چاپ رسیده و تقریباً دو میلیون بیت ‌‌‌‌‌است. آدونیس مانند ابوالعلا که منتقد دین بود، منتقد اسلام و از نامزد‌‌‌‌های دائمی جایزه نوبل ادبیات ‌‌‌‌‌است. او را بعضی آدونیس بزرگ‌‌‌‌‌‌‌ترین شاعر زنده عرب خو‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انده­‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند[۶]. زمانی که انقلاب باشکوه اسلامی در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید، ادونیس با این مدیح عجیب، لب به تحسین انقلاب گشود:

أفقٌ ثورهٌ والطغاه شتات

کیف أروی لإیران حبّی

والذی فی زفیری

والذی فی شهیقی تعجز عنه قول الکلمات؟

سأغنّی لقمّ لکی تتحول فی صبواتی

نار عصف، تطوف حول الخلیج

وأقول: المدى، والنشیج

أرضی العربیه – ‌‌‌‌ها رعد‌‌‌‌ها یتعالى

صاعقا خالقا

وحریقا

یرسم المشرق الجدید، ویستشرف الطریقا.

شعب إیران یکتب للشرق فاتحه الممکنات

شعب إیران یکتب للغرب:

وجهک یا غرب ین‌‌‌‌هار

وجهک یا غرب مات

شعب إیران شرق تأصّل فی أرضنا، ونبیّ

إنه رفضنا المؤسس، میثاقنا العربیّ.

ترجمه:

افقی در انفجار و گردنکشانی پراکنده!

چگونه گویم عشقم به ایران را؟

کآنچه در نعره من ‌‌‌‌‌است!

وآنچه در خروش من ‌‌‌‌‌است، افزون ز تاب واژه­‌‌‌‌ه‌‌‌‌‌است!

زودا که برای قم ترانه­ای سازم تا در بی­قراری­‌‌‌‌هایم به جنبش آرد...

آتشین گردبادی که گرد این خلیج!

و ‌‌‌‌‌‌می‌گویم؛ به شیونی به غایت رسا از عمق جان:

اینک، سرزمین عربی من، تندر افکنده

تندری آفریننده!

و سوزنده

تا طرحی از خاوری نو در‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندازد و سر بدین ­سر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندازد

خلق ایران، شروعی برای خاور زمین از هر شدنی داشت

باختر را نیز چنین نگاشت:

شکوهت ای غرب فروریخت

شکوهت ای غرب مرد

خلق ایران، در سرزمینمان ریشه دو‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند­ه­‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند؛ چونان پیامبری!

اینک، ما رافضی این بنیانگذاریم! این میثاق عربی م‌‌‌‌‌است!

محمد احمد عیسی ماغوط

‌«محمد احمد عیسی ماغوط» (۱۹۳۴ - ۲۰۰۶)، شاعر، روزنامه­ نگار و نمایش­نامه نویسِ اسماعیلی مذهب اهل شهر سلمیه سوریه ‌‌‌‌‌است که از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندیشه­‌‌‌‌های سوسیالیستی و ناسیونالیستی دوران جوانی خود بازگشت. ماغوط از پیشگامان قالب نو (قصیده النثریه) در شعر عربی ‌‌‌‌‌است. در تمامی آثار او، اعم از شعر، د‌‌‌‌‌استان و نمایشنامه، بن مایه‌‌‌‌‌هایی از مقاومت آشکارا به چشم می‌خورد. وی از طنزآوران ممتاز و نامی ج‌‌‌‌هان عرب به‌شمار می‌آید. زبان گزنده و صریح و لحن بی پروای او در طنز‌‌‌‌های سیاسی و اجتماعی شهره همگنان و مقبول خاص و عام ‌‌‌‌‌است. ماغوط آثار منثور بسیار دارد و شاید یکی از مهم ‌‌‌‌‌‌‌ترین آن­‌‌‌‌ها  «سأخون وطنی» (به زودی به وطنم خیانت خواهم کرد!) باشد. ماغوط، در سال ۲۰۰۲ در کتابخانه اسد، نشان درجه یک لیاقت را از «بشار اسد»، رئیس‌جمهور سوریه، دریافت کرد.

‌‌‌‌‌‌‌کمال خیر بیک

«کمال خیر بیک» (1935-1980)، شاعر، آکادمین و مبارز سوسیالسیت ناسیونالیست سوری اهل مصیاف که اصالتاً همشهری خاندان اسد ‌‌‌‌‌است؛ یعنی «قرضه» در لاذقیه. خیربک فارغ التحصیل دانشگاه سوربن پاریس با پایان نامه «جنبش مدرنیته در شعر معاصر عرب» و دکتری از دانشگاه ژنو ‌‌‌‌‌است. جنبش «المرابطون»[2] او را در 1980 ترور کرد.

فؤاد رفقه

‌‌‌‌‌‌‌«فؤاد رفقه» (1930-2011)، اهل الکفرونِ صافیتا در طرسوس ‌‌‌‌‌است که دکترای فلسفه خود را با راهنمایی «مارتین ‌‌‌‌هایدیگر»، فیلسوف برجسته آلمانی، با رساله «نظریه شعر مارتین ‌‌‌‌هایدیگر» دریافت نمود. رفقه بسیاری از آثار برجسته آلمانی و اتریشی را در شعر و رمان ترجمه کرده ‌‌‌‌‌است[۷].

نیز نگاه کنید به

شعر ژاپنی؛ شعر معاصر لبنان؛ شعر در مصر؛ شعر و ادبیات مقاومت در افغانستان؛ شعر و ادبیات مهاجرت در افغانستان؛ شعر در ادبیات چینی؛ شعر در سنگال؛ شعر در فرانسه؛ شعر در اسپانیا؛ شعراردن

پاورقی

[1]. آدونیس، واژه ای کنعانی - فنیقی ‌‌‌‌‌است. افسانه آدونیس از تمدن و فرهنگ کنعانی به فرهنگ یونان ب‌‌‌‌‌استان منتقل شده ‌‌‌‌‌است. آدونیس معشوق «آفرودیت» ‌‌‌‌‌است. این ایزد، مظهر ب‌‌‌‌هار و بارور شدن کنعانیان و یونانیان ‌‌‌‌‌است و به صورت یک مرد جوان زیبا تصور شده­‌‌‌‌‌است.

[2]. «المورابطون» یک جنبش سیاسی و نظامی لبنانی ‌‌‌‌‌است که اصول ناصری را پذیرفته ‌‌‌‌‌است که به وحدت جهان عرب و محیطی آزاد با سیستم سوسیالیستی معتقد ‌‌‌‌‌است . بازوی نظامی آن، المرابیتون، در جریان جنگ داخلی لبنان و تا زمان انحلال آن در سال 1984 میلادی ، نقش فعالی با جنبش ملی لبنان داشت.

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ یعقوب، امیل (2004). معجم شاعران از آغاز رنسانس (چاپ اول). بیروت: دار صادر، ج. جلد سوم
  2. دایره المعارف ادبیات عرب . لندن: روتلج، 1998
  3. قلعه جی،عبدالفتاح، علامه خیرالدین اسدی (زندگی، عقاید او) (چاپ اول)، حلب
  4. خمسة أدباء مؤسسون من حلب الشهباء - مجلة المعرفة - مجلة شهرية ثقافية - وزارة الثقافة - عدد خاص
  5. Badawi, M.M. (1976). A Critical Introduction to Modern Arabic Poetry. Cambridge University Press. p. 172
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ماتاييس(2004). جاک السالسی، يوسف الخال ومجلته "شعر". دار الن‌‌‌‌هار بالتعاون مع المعهد الألماني للأبحاث الشرقية فی بيروت. ، ص 26، 97.
  7. شنی، کریم( 1400). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)