ژاپن و جمهوری اسلامی ایران
وقوع انقلاب اسلامی سال 1358 ش در ایران، شرایط پیچیدهای در روابط ایران و ژاپن پدید آورد. از یک طرف ژاپن مطابق دکترین یوشیدا کماکان در جبهه غرب قرار داشت و ایران اسلامی به خصوص بعد از واقعه تسخیر سفارت آمریکا در آبان 1358 ش، در مواجهه با غرب به خصوص آمریکا قرار گرفته بود. از سوی دیگر ظرفیتهای اقتصادی ایران مسألهای غیر قابل چشم پوشی برای ژاپنی بود که مطابق دکترین یوشیدا سیاست خارجیاش بر اساس دیپلوماسی اقتصادی بود. بنابراین روابط ایران و ژاپن در موقعیتی پیچیده قرار گرفت.
2-1 تبيين رويكرد و عملكرد نظام سياسي ژاپن به انقلاب و جمهوري اسلامي
ماگوزاکی که مدتی سفیر ژاپن در ایران هم بود، جمهوری اسلامی ایران را از سه جهت دیپلماسی، روابط اقتصادی و داشتن منابع نفت و گاز برای ژاپن مهم میداند (ماگوزاکی، 2003: 128). از دید او، ایران به خاطر موقعیت ژئوپولتیک خود در منطقه و نقشی که میتواند در ثبات و کاهش تنش در منطقه ایفا کند، در سیاست خارجی ژاپن اهمیت زیادی پیدا میکند، به خصوص که این کشور برای تأمین انرژی خود به این منطقه از جهان به شدت وابسته است. از طرف دیگر ژاپنیها عموما خواهان حل و فصل منازعات جهانی به شیوههای صلح آمیز و نه با استفاده از نیروی نظامی هستند، پس ایران میتواند در این امر سهیم شود. همچنین به لحاظ اقتصادی، او مزایای ایران را، جمعیت زیاد که با جمعیت کشورهای اطرافش بازاری صد میلیونی دارد، تمایل به مصرف زیاد در میان ایرانیها، در آمد ثابت حاصل از صادرات نفت و گاز، داشتن زیرساختهای اساسی همچون شبکه راهها و مخابرات، دارای نیروی کار برخوردار از تحصیلات، داشتن صنایع سنگینی چون خودروسازی، فولاد، پتروشیمی و .. ذکر میکند و از آنجا که اقتصادی رو به توسعه هم هست، آن را بازاری بسیار مهم برای اقتصاد ژاپن میداند (ماگوزاکی، 2003: 129).
مسلم است که از اهمیت ایران در سیاست خارجی ژاپن به هیچ وجه کاسته نشده، اما وجود عامل سوم همیشه روابط دو کشور را با نوسانات شدید همراه کرده است. این عامل سوم هم بیش از همه آمریکا است که شریک نخست تجاری ژاپن است و به همین دلیل هماهنگی سیاست خارجی با این کشور بیش از همه برایش اهمیت دارد. عواملی دیگر چون ملاحظه کشورهایی چون عربستان و امارات متحده عربی هم در روابط ژاپن با ایران تأثیر گذار است، زیرا ژاپن به لحاظ تأمین انرژی به آنها وابستگی دارد. برغم تمامی عوامل گفته شده، ژاپن همیشه سعی کرده است، روابط خود با ایران را حفظ کند که نمود آن سفر شینزو آبه نخست وزیر وقت ژاپن به ایران در خرداد 1398 ش بود. دکتر عباس عراقچی معاون وزیر امورخارجه که پیشتر سفیر ایران در ژاپن هم بود، بر خلاف تصور همگان که سیاست خارجی ژاپن را محتاطانه میدانند، آن را سیاستی مبتنی بر جسارت و درایت توصیف میکند و سفر آقای آبه به ایران –نخستین سفر یک نخست وزیر ژاپن به ایران بعد از انقلاب- را نمونهای از همین درایت و جسارت معرفی میکند (پوررستمی و ذاکری، 1398: 20-18).
بهرحال رویکرد ژاپن به جمهوری اسلامی را باید در چیزی دید که مییاهارا آن را به عنوان سیاست خارجی ژاپن در قبال ایران توصیه میکند. او میگوید:
ژاپن به خاطر درخواست برای هماهنگی با آمریکا مجبور به توقف واردات نفت خام از ایران شده است. سفر نخست وزیر آبه هر چند برای بهبود این وضعیت بود، اما به تنهایی نخواهد توانست منجر به تقویت روابط مبتنی بر اعتماد شود. از طرف دیگر ژاپن باید در روابطش با ایران ملاحظه عربستان و امارات را هم بکند که به ترتیب جایگاه اول و دوم تأمین نفت ژاپن را دارند. با توجه به همه این ملاحظات به نظر میرسد، بهترین راه برای ژاپن توسعه همکاری با ایران نه در زمینه اقتصادی که در زمینههایی مانند جلوگیری از بلایای طبیعی و کمکهای انسان دوستانه باشد که انتقاد آمریکا، عربستان و امارات را در پی نداشته باشد. همچنین همکاری در زمینه آمادگی برای وقوع زلزله میتواند زمینه مناسبی برای تقویت همکاریها باشد. این چنین ژاپن میتواند با ارتباط مستقیم با ایرانیها برای ایجاد رابطهای مبتنی بر اعتماد تلاش کند (مییاهارا، 2019).
بطور خلاصه میتوان گفت، ژاپن در رویکردش در قبال ایران، سعی میکند با توجه به شرایط و موانع موجود، رابطهاش را به هر طریق ممکن در قبال ایران حفظ کند تا شاید زمانی این موانع بر طرف شود.