روابط فرهنگی ایران و چین
روابط فرهنگی ایران و چین( به قدمت تاریخ و به لطافت ابریشم)
به گواهی تاریخ و تاریخ نگاران، هیچ دو ملت و فرهنگ و تمدن بزرگی را نمی توان یافت که مانند ایران و چین بن مایه ی مبادله و تعامل و پیوستگی عمیق و دیرینه ی فرهنگی را در ژرفای تاریخ آزموده باشند. این سرو بلند قامت ارتباطات دو ملت، در طول تاریخِ همواره سبز و کهنسال پیوستگی، که در خلال دو سه قرن گذشته بر اثر عوامل گوناگون و تند باد حوادث داخلی و خارجی شاخ و برگ و بارش فرو ریخته و به ظاهر خشک و کم ثمر می نماید، در روزگاران گذشته از پر ثمر ترین نوع تعامل فرهنگی بوده که ریشه های آن از شرقی ترین سواحل چین تا اقصای غرب جغرافیایی عالم گسترش داشته و آمد و شد کنندگان و باشندگان در کناره های جادهی فراخ ابریشم، از بار و بَرِ آن بهره مند و بر رشد و بالندگی و فراگیر شدن فرهنگ ها و تمدن ها و آیین ها و اندیشه ها افزوده اند. اگرچه در یکی دو قرن گذشته، تند باد حوادث آن شادابی و خرمی گذشته ی این درخت تنومند را از آن گرفته است، ولی هنوز هم ریشه های آن حیاتمند و تنه و شاخه های اصلیش سبز و زنده است که با اندک مراقبت و آبیاری و تبادل فکر و اندیشه بین فرهیختگان دو طرف، قابلیت به بار نشستن داشته و بار دیگر میتواند همه را از نسیم جان فزای ارزش های انسانی و اجتماعیش بهرهمند سازد. و از این رهگذر، نه تنها دو ملت ایران و چین، بلکه جامعه ی بشری عصر فناوری نوین و پیشرفت و توسعه ی اطلاعات، از ثمرات ارزشمند اخلاقی، و ارزشهای بی انتهای فرهنگی و اجتماعی و نوآوری ها و همگرایی و همبستگی و صلح طلبی و عدالت جویی و نوع دوستی و دانش خواهی، دین باوری و حکمت گرایی، اندیشه های متعالی فلسفی و فرهنگ و هنر و معماری و پزشکی، و هر آنچه بشریت امروز برای زیستن در صلح و آرامش بدان سخت نیاز مند است را از این درخت کهن و پر ثمر فرهنگی به دست آورد و برداشت کند.
عوامل بستر ساز روابط تاریخی میان چین و ایران
مشخص کردن تاریخی دقیق برای آغاز روابط میان مردمان ایران زمین و چین، همچون بسیاری از حوادث تاریخی دیگر، به دلیل در دسترس نبودن اسناد و مدارک مورد اعتماد و قابل استناد ثبت شده از شروع این مبادلات، امری دشوار، بلکه ناممکن است. ولی آنچه که مسلم و برای همه ی مورخان قابل قبول است، دیرینگی، همه جانبه بودن و گستردگی این روابط است که در دو بخش دولتی و غیر دولتی و در زمینه های اقتصادی و تجاری، و فرهنگی و دینی، از تاریخ نامشخصی آغاز و علیرغم فراز و فرودهایی که شاهدش بوده، تا کنون ادامه یافته است.
بستر روابط تاریخی ایران و چین را همچون رابطه ی هر ملت دیگر، سه عنصر یعنی موضوع، شرط و زمینه ها، فراهم ساخته است. در این زمینهی خاص، مسلما موضوع ارتباط بین دو کشور، آشکارا خود دو کشور ایران و چین بوده است که به عنوان دو امپراتوری رقیب و همسایه، دو تمدن دیرینه و دو فرهنگ پیشرفته، شناختشان برای دیگری ضروری، وسوسه انگیز و اشتیاق آور بوده است. شرط این رابطه ی دو جانبه نیز چیزی جز شناخت، تأثیر گذاری و تأثیر پذیری از یکدیگر نبوده و زمینه های آنهم عبارت بودهاند از سفر، تجارت، روابط سیاسی، فرهنگی، فتوحات نظامی، مهاجرت، تبلیغات دینی، ماجراجویی، و همه ی اشکال روابط قابل پیش بینی یک ملت با ملت دیگر. مرحوم استاد سید جعفر شهیدی، در سال1991 در مراسم تأسیس مرکز پژوهش های فرهنگ ایران در دانشگاه پکن، در جمع اساتید و پژهشگران ایرانشناس چینی گفته: «دوستان گرامی؛ برشما و سایر دوستانی که از تاریخ چین و ایران اطلاعاتی دارند، معلوم استکه دو ملت ما از چند هزار سال پیش یکدیگر را درک کردند، بین دو ملت ما نه تنها روابط تجاری برقرار شد، بلکه در فرهنگ و تمدن یکدیگر نیز تأثیر گذاشتند. اطلاعات این ارتباطات در آثار جهانگردانی که یا از چین عازم ایران شدند یا از ایران راهی چین، برشمرده شده است. آنها مشاهدات خود را در کتاب های خود نوشتند، و ملت خود را نسبت به جنبه های مختلف زندگی، فرهنگی و اعتقادی دیگری آگاه کردند.» [۱] در این خصوص، افزون بر اطلاعات برجای مانده از جهانگردان و مسافران ماجراجوی چینی و ایرانی، میتوان به آثار مکتوب و اسناد و کتب و دستنوشته های فراوان تاریخی اشاره کرد که به میزان نسبتا کمی در ایران و به مقدار خیلی زیادی در کتابخانه ها و مراکز آرشیو اسناد تاریخی چین از دوران باستان تاکنون گردآوری شده است که میتوان از آنها به عنوان اسناد معتبر و مرجع تاریخی مهم برای بازیابی و بازنویسی تاریخ روابط، به ویژه روابط فرهنگی ایران و چین استفاده کرد. گنجینه ی وسیع نوشته های چین میتوانند از اسرار و ناگفته های شمار زیادی از حوادث، اطلاعات، عوامل و زمینه های فراهم ساز تاریخ روابط فرهنگی بین دوکشور رمزگشایی کرده و ناشناخته های این روابط را با یافته های نو کشف کنند. این یافته ها برای همه ی کسانی که به تاریخ روابط دو ملت علاقمندند، بسیار با ارزش است. ولی متأسفانه باید گفت، این اسناد و مدارک در حال حاضر توسط عده ی کمی از دانشمندان تاریخ و جغرافی که چینی بوده و یا به زبان چینی آشنا هستند، استفاده میشود. اینک مرور زمان و دگرگونی های امور جهان، گرد و خاک روی آنها نشانده و حتی دانشمندان چینی هم به ندرت از آنها استفاده میکنند، تا چه رسد به پژوهشگران ایرانی که با زبان چینی آشنایی نداشته و یا از این گنجینه ها کاملا بی اطلاع هستند. پس از تأسیس جمهوری اسلامی ایران و گسترش روابط همه جانبه میان ایران و چین و نزدیک تر شدن دو ملت و افزایش همکاری ها و دید و باز دیدها میان دانشمندان و محققان و پژوهشگران و مراکز علمی-فرهنگی دو کشور، بر علاقمندان روابط و تبادل فرهنگی و تاریخی دو کشور فرض است که برای احیای این اسناد تاریخی و اطلاعات ارزشمند فرهنگی بکوشند تا همه ی اطلاعات تاریخی در مورد تبادلات فرهنگی دو ملت را جمع آوری، ترجمه و منتشر ساخته و در اختیار عموم قرار دهند و از این رهگذر خدمت شایسته ای به فرهنگ و مردم دوکشور نموده و زحمات و تلاش های نیاکان خود را پاس بدارند.
روح حاکم بر روابط فرهنگی میان ایران و چین
اگر جاده ی ابریشم را نماد تاریخی روابط تجاری و اقتصادی میان ایران و چین فرض کنیم، مسلما نماد تعامل فرهنگی بین دو کشور را میتوان مبادلات دینی و مذهبی به شمار آورد. از این طریق بود که سایر مظاهر فرهنگی و هنری همچون نقاشی، معماری، ادبیات، زبان، آداب و رسوم، ارزش های اخلاقی و اجتماعی، علوم و صنایع ایرانی و چینی نیز به کشور مقابل راه یافته است. همه ی مورخان چینی، ایرانی و محققان و پژوهشگران خارجیِ روابط فرهنگی میان ایران و چین، بر این موضوع اتفاق نظر دارند که ادیان و آیین های بودایی، نسطوری، زرتشتی، مانوی، و اسلام، از ایران و یا از طریق ایران و توسط مبلغان و اندیشمندان و تجار ایرانی به سرزمین چین معرفی شده و در آن سر زمین گسترش یافته است. برای اثبات این ادعا، به حدی اسناد و مدارک در کتب تاریخی دو کشور و همچنین آثار نویسندگان خارجی یافت میشود که نیازی به بازگویی همه ی آنها نیست. در اینجا تنها به برخی از اسناد و مدارک چینی به شرح زیر اشاره میشود:
در اسناد و مدارک تاریخی چین که اغلب وقایع و حوادث ریز و درشت تاریخی هر یک از سلسله ها و پادشاهان این سلسله ها به دقت و با تمام جزییات در آنها ذکر شده است[i]، نخستین اشاره به مبادلات فرهنگی(دینی) میان ایران و چین، مربوط به دوران سلسله ی هان(Han) (25 تا 206 میلادی) غربی است. اگر چه این اطلاعات ناظر بر روابط سیاسی و اعزام و مبادله ی هیئت های دیپلماتیک بین دو امپراتوری بزرگ آسیایی یعنی ایران و چین است، ولی باز هم نمیتوان آن را مبدأ آغاز روابط مردمی و غیر رسمی دانست، چون قطعا روابط مردمی خیلی پیشتر از این تاریخ شروع شده و حتی میتوان گفت که این روابط غیر رسمی بوده که زمینه را برای آغاز روابط رسمی و دولتی فراهم ساخته است، ولی متأسفانه در هیچ کتاب و اسناد و مدارک تاریخی، به آغازگران و چگونگی شروع و سیر این روابط و گستردگی آن اشارهای نشده است. در واقع میتوان گفت که بنیانگذار روابط دوستانه بین دو کشور، بازرگانان و توده های مردم بودهاند، و رفت و آمد آنان موجب آشنایی با فرهنگ و هنر کشور مقابل شده و به این طریق، راهها و خطوط مواصلاتی شناسایی، باز و هموار گردیده است. سیماچیان(Simaqian) مورخ چینی[ii] ، در کتاب مجموعه ی تاریخ خود در فصل «اطلاعات در مورد کشورهای سرزمین غربی، آنشی( کشور اشکانیان) جلد 96 کتاب دودمان هان» اطلاعات جغرافیایی و اجتماعی تقریبا مفصلی را از سرزمین ایران و امپراتوری اشکانیان ارایه میکند. [۲] این اطلاعات در تاریخ دودمان هان شرقی(25-220م.)، و دوران حاکمیت سه سلسله(220-280م.)، سلسله ی وِی(Wei) شمالی(538-386م.)، دودمان سویی(Sui)(581-618م.)، سلسله ی تانگ(Tang)(618-907م.)، دودمان لیائو(Liao)(907-1125م.)، سلسله ی سونگ(Sung)(960-1279م.)، دودمان یوان(Yuan) (1206-1368م.)، دوران سلسله ی مینگ(Ming) (1368-1644م.)، و دوران دودمان چینگ(Qing) (1644-1911م.) نیز با اطلاعات بیشتر ذکر شده است. [۳]
نقش جاده ی ابریشم در مبادلات فرهنگی
در تمدن چین، دو اثر باستانی بیش از سایر آثار تاریخی این کشور در دنیا مشهور بوده و نقش مهمی در روابط چین با جهان خارج داشته اند؛ یکی دیوار بزرگ چین با حدود 7000[iii]کیلومتر طول که بیشتر جنبه ی دفاعی داشته و سرزمین چین را از هجوم قبایل بدوی شمالی محافظت میکرده، و دیگری جاده ی ابریشم است که زمینه ی روابط گستردهی چین با جهان خارج را تسهیل میکرده است. (Zhang Yiping, 2005). بر اساس اسناد تاریخی، امپراتور وو دی(Wu Di) (156 پیش از میلاد تا سال 87 پس از میلاد)، برای توسعه ی روابط با مناطق و کشورهای واقع در غرب چین، جانگ چیان(Zhang Qian) را به عنوان سفیر و نماینده ی خود به سرزمین های غرب چین از جمله ایران اعزام نمود. این سفر زمینه را برای آغاز جاده ای تجاری که بعدها به جاده ی ابریشم مشهور شد، فراهم ساخت. از آن زمان به بعد، در این جاده هیچگاه صدای زنگ کاروان شتران و رفت و آمد بازرگانان و مبلغان دینی از شرق به غرب و غرب به شرق قطع نشد. (The Golden Silk Road, No date) در حقیقت میتوان جادهی ابریشم را نخستین جادهی جهانی سازی اندیشهها، فرهنگها، و تمدنها، و حتی اقتصاد و بازرگانی نامید. اگرچه کالای ابریشمین یکی از کالاهایی بوده که در این مسیر مبادله میشده و به همین سبب نام این کالا برای این جاده انتخاب شده است، ولی آنچه بیش از ابریشم ارزشمند بوده و امروزه هم در شرق و غرب عالم آثار آن همچنان برجای مانده است، تبادل فکر و اندیشه و دستاوردهای غیر مادی بشری بوده است. این جاده در واقع شبکه ی گستردهای برای مبادله ی انواع کالاهای مادی و معنوی بوده که در آن مسافران، جهانگردان، مهاجران، روحانیان و مبلغان مذهبی، هنرمندان، تجار و بازرگانان، مقامات سیاسی و لشگری و کشوری، جنگجویان، ماجراجویان، عیاران و طراران، ادیان بزرگ جهان، ابداعات و اختراعات اقوام و ملل جهان، طولانی ترین کاروان ها و ارزشمندترین کالاهای تولید شده در غرب و شرق، نایابترین و کمیابترین پرندگان و حیوانات، انواع داروهای گیاهی، انواع علوم از جمله علم نجوم و ستاره شناسی، و... مبادله شده و در حقیقت کانالی برای جابه جایی دستاورد تمدن ها، فرهنگ ها، ادیان و ملتهای شرق و غرب بوده است. (وانگ فِنگ ، جادهی ابریشم و ...،1387) از آنجا که سرزمین ایران به خاطر جایگاه جغرافیای یاش به عنوان واسط بین شرق و غرب عمل کرده و برای قرنها تجارت در این مسیر در انحصار ایرانیان بوده، (Ibid:48) لذا طبیعی استکه روابط فرهنگی بین ایران و چین نیز از ابتدا و آغاز فعالیت این جاده، و از طریق آن آغاز و گسترش یافته است. پس از برقراری این روابط و در طول هزاران سال مراوده ی میان دوملت ایران و چین، هزاران تاجر و مبلغ دینی ایرانی به سرزمین چین مهاجرت و در مناطق مختلفی از این کشور اقامت گزیده[iv] و با ازدواج با زنان چینی، گروه های قومی مختلفی همچون قوم «هویی»[v]، «سالار»، و... را در این سرزمین شکل داده و یا با مخلوط شدن با اقوام دیگر چینی، جوامع گوناگونی را تشکیل دادهاند. این مهاجرتها و اقامتها و کوچهای بین سرزمینی نیز بر مبادلات و استحکام روابط فرهنگی میان دو کشور افزوده و در برخی از موارد آن را به روابط خونی و سببی تبدیل کرده است.
پاورقی
[i] - تاریخ نویسی در چین باستان با تاریخ نویسی در میان ملل دیگر یک تفاوت اساسی دارد. در تاریخ نویسی چینی مبدأ خاصی که پس از آن سالشماری تاریخ به صورت سلسله وار ادامه داشته باشد وجود ندارد. هر سلسله ی پادشاهی و هر پادشاه از سلسله ای، آغاز حکومت و پادشاهی خود را مبدأ تاریخی دوران خود قرار داده و با انقراض هر سلسله و یا پایان حکومت هر پادشاهی آن تاریخ نیز به پایان رسیده و با آغاز سلسله و پادشاهی جدید تاریخ از نو شروع می شود. لذا تاریخ نویسان و محققان، برای تطبیق این دوره ها و تاریخها با سالشماری میلادی و هجری دچار مشکل میشوند. خود چینیها برای حل این مشکل و مشخص نمودن تاریخ سلسلهها و پادشاهان، در کنار ثبت سال هر واقعه بر اساس سالشماری چینی، سال میلادی( پیش از میلاد و یا پس از میلاد) مطابق با آن تاریخ را نیز ذکر می کنند.
[ii] - سیماچیان، دانشمند دورهی هان، در سال 145 پس از میلاد متولد شد. او برای نخستین بار تاریخ کامل چین را تدوین کرد و اصول تاریخ نویسی در دوران باستان را به صورت کتابی تألیف و برای آیندگان به یادگار گذاشت. از این رو او را پدر تاریخ نویسی چین میدانند.
[iii] - برخی کشفیات جدید از آثار برجای مانده از دیوار کهن، طول آن را تا 12 هزار کیلومتر نیز ذکر کرده اند.
[iv] - طبق اسناد و مدارک تاریخی چین، تنها در شهر چانگاَن(شی اَن کنونی)، در دوران حاکمیت سلسله ی تانگ، بیش از پنج هزار ایرانی زندگی می کردند و در این شهر یک میدان هنری وجود داشت که همه روزه علاوه بر عرضهی انواع کالاهای ایرانی، برنامههای مختلف فرهنگی و هنری مختلفی توسط هنرمندان ایرانی ارایه می شد و مقامات کشوری و لشکری و درباریان امپراتوری چین برای خرید و تماشای برنامههای هنری همچون موسیقی، نقالی، نمایش مد و لباس، آتش بازی و نمایشهای آکروباتیک به این میدان می آمدند.
[v] - از 56 نژاد و قوم ساکن در چین، ده اقلیت را مسلمان تشکیل میدهند که قومهای هویی و سالار جزو این اقلیتها محسوب میشوند. مشهور است که قوم هوی از پدران مسلمان مهاجر ایرانی و عرب که با زنان چینی ازدواج کرده اند تشکیل شده و قوم سالار کاملا یک گروه ایرانی مهاجر بوده اند که به سرزمین چین کوج کرده و در مناطقی از غرب این کشور ساکن شده اند.
کتابشناسی
- سین لیان،جان.(1386). تاریخ روابط چین و ایران از روزگار اشکانی تا شاهرخ تیموری، مترجم جان هون نیان، ، گردشگری و صنایع دستی.سازمان میراث فرهنگی.
- ↑ سین لیان،جان.(1386). تاریخ روابط چین و ایران از روزگار اشکانی تا شاهرخ تیموری، مترجم جان هون نیان، ، گردشگری و صنایع دستی.سازمان میراث فرهنگی.
- ↑ سابقی علی محمد.(1383). اسفند فرهنگ کتابت در چین، ماهنامه ارتباطات فرهنگی چشم انداز، شماره 14، فرهنگ کتابت در چین.
امضای قرار داد همکاری های رسمی فرهنگی میان دو کشور
روابط رسمي فرهنگي بين دو كشور پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، نخستین بار با امضاي قرار داد همکاری های فرهنگی بین ایران و چین که مقدمات آن پیش از انقلاب و در سال1357 فراهم شده ولی به دلیل وقوع انقلاب اسلامی به تأخیر افتاده بود، سر انجام در سال 1362 و در سفر رسمي آقاي دكتر علياكبر ولايتي وزير امورخارجه ی وقت به پکن امضا و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی درسال1363 و رسمیت یافتن آن، در تاریخ 4/12/1363، جهت اجرایی شدن از سوی نخست وزیر وقت به مراکز ذیربط ابلاغ شد. متعاقب این ابلاغ، همكاريه ای رسمي فرهنگي، علمي و فني بين جمهوری اسلامی ايران و جمهوری خلق چين وارد مرحلهی تازهاي شد. (سابقی ، مروری بر دو دهه فعالیت فرهنگی رسمی جمهوری اسلامی ایران در جمهوری خلق چین، 1387)
آغاز فعالیت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در پکن
هماهنگی بین دستگاه های فرهنگی و سیاسی کشور برای حضور فعال و رسمی نمايندگي فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در پکن، بیش از پنج سال به درازا کشید و سر انجام در ارديبهشت ماه 1367 خورشيدي، دفتر رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در داخل ساختمان سفارت ج.ا.ايران در پكن کار خود را آغاز نمود. از آن زمان تا كنون، هشت برنامه ی مبادلات فرهنگي و آموزشي سه ساله بين دو كشور به امضا رسیده و بر اساس آن ده ها مورد هفته ی فرهنگی، سمینار، مبادله ی هیئت های فرهنگی و هنری، نمایشگاه های مختلف هنری، تألیف و ترجمه و انتشار دهها جلد کتاب( از جمله ترجمه و انتشار گنجینهی شاهکارهای ادبی ایران شامل شاهنامهی فردوسی، مثنوی معنوی، دیوان حافظ، گلستان و بوستان سعدی، رباعیات عمر خیام و اشعار رودکی در 18 جلد است که این مجموعه جایزه ی دهمین جشنواره ی جایزه ی جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و همزمان جایزه ی بهترین ترجمهی آثار ادبی خارجی چین را به خود اختصاص داد. دو سری از این مجموعه در سفر آقای جیانگ زمین رییس جمهور وقت چین به ایران در سال1382، به امضای رؤسای جمهور دو کشور رسیده و اینک در کتابخانههای ملی دو کشور به عنوان نماد دوستی دو ملت نگهداری میشود)، مبادلهی هیئت های خبری و رسانهای، حضور در جشنواره ها و فستیوالهای سینمایی و هنرهای تجسمی، و... برگزار شده است. (گزارشهای رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در پکن)
اسامی رایزنان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در چین به ترتیب عبارتند از: محمد جواد ثابتی صنعت (ارديبهشت 1367 تا آذرماه 1373)؛ محمد حسین ساکت(فروردين 1374 تا مهر ماه 1374)؛ مهدی مهدوی پور(مرداد ماه 1375 تا تيرماه 1379)؛ علی محمد سابقی(مرداد ماه 1379 تا پايان اسفند ماه 1383)؛ محمد جواد آغاجری( اول فروردين ماه 1384 تا تابستان سال1378) ؛ حسين جلیلوند از شهریور سال1390 تا کنون که هنوز هم ادامه دارد. البته در این بین در مقاطعی هم رایزنی به صورت سرپرستی اداره شده است که آقایان بهنام آزاد، محمد نونژاد، و علی محمد سابقی سرپرستی آن را بر عهده داشتهاند.
تفاهم نامه های امضا شده بین سازمان ها و مراکز علمی فرهنگی دو کشور
با آغاز مناسبات رسمی فرهنگی و امضای اولین مبادله نامه ی فرهنگی، علمی و آموزشی بین دو کشور، زمینه برای همکاری سازمان ها و مراکز علمی فرهنگی دو کشور نیز فراهم شد. در این راستا تاکنون تفاهم نامه های مستقل متعددی بین مراکز علمی،آموزشی و فرهنگی دو کشور به امضا رسیده است که برخی از آنها به شرح زیر است.
1- نخستین تفاهمنامهی همکاری آموزشی، در ابتداي دههی1360بین دانشگاه های تهران و پکن به امضا رسید که زمینه را برای همکاری های مختلف علمی و آموزشی به ویژه آموزش زبان و ادبیات فارسی و تربیت اساتید مورد نیاز این رشته در دانشگاه پکن فراهم ساخت. بر اساس این تفاهم نامه، دانشگاه تهران سالهای مدیدی با اعزام اساتید برجستهی زبان و ادبیات فارسی، همچون مرحوم دکتر سیدجعفرشهیدی، دکتر غلامرضا ستوده، دکتر حسن زند، دکتر شکیب، و.... در زمینه ی تربیت دانشجویان، اعطای بورس تحصیلی، انجام پروژههای علمی و تحقیقاتی با دانشگاه پکن همکاری نموده است. تأسیس پژوهشگاه فرهنگ ایران( 1378) در دانشگاه پکن نیز در چارچوب همین همکاری ها صورت گرفته است.
2- امضای تفاهم نامهی همکاری بین دانشگاه های شهید بهشتی تهران و زبان های خارجی شانگهای، دومین مورد از همکاری های دانشگاهی است که از سال 1375 با اعزام یک نفر استاد زبان فارسی برای تدریس این رشته در دانشگاه شانگهای و متقابلا اعزام استاد زبان چینی برای همکاری با گروه زبان چینی دانشگاه شهید بهشتی آغاز و تاکنون ادامه داشته است.
3- امضای یادداشت تفاهم همکاری های همه جانبه بین صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و وزارت رادیو و تلویزیون چین از دیگر توافقات حاصله بین دو کشور در زمینه ی همکاری های فرهنگی و رسانهای است.
4- امضای تفاهم نامه ی همکاری علمی و آموزشی بین دانشگاه فردوسی مشهد با دانشگاه یونن در سال 1381.
5- امضای تفاهم نامه ی همکاری بین دانشگاه یونن و دانشگاه علوم اسلامی رضوی در سال 1381.
6- امضای تفاهم نامه ی همکاری بین دانشگاه یونن و دانشگاه تهران در سال 1381.
7- امضای تفاهم نامه ی همکاری بین دانشگاه تهران و دانشگاه نانکای در تیان جین در سال 1383.
8- امضای تفاهم نامه ی همکاری بین دانشگاه علوم پزشکی مشهد و دانشگاه طب سنتی پکن.
9- امضای تفاهم نامه ی همکاری بین فرهنگستانه ای هنر جمهوری اسلامی ایران و چین.
10- امضای تفاهم نامهی همكاري بین سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران و وزارت توریسم چین برای گسترش همکاری های گردشگری.
11- امضای تفاهم نامه ی همکاری بین سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و فرهنگستان علوم اجتماعی چین در سال 1382.
12- امضای تفاهم نامه ی همکاری های علمی و آموزشی بین دانشگاه های شیراز و سین کیانگ در سال 1383.
13- راه اندازی مؤسسه ی کنفوسیوس در دانشگاه تهران.
تأسیس هشت مورد اتاق ایران و مرکز مطالعات ایران در دانشگاه های مناطق مختلف چین. (سابقی ، همان)
- ↑ سین لیان،جان.(1386). تاریخ روابط چین و ایران از روزگار اشکانی تا شاهرخ تیموری، مترجم جان هون نیان، ، گردشگری و صنایع دستی.سازمان میراث فرهنگی.
- ↑ سین لیان،جان.(1386). تاریخ روابط چین و ایران از روزگار اشکانی تا شاهرخ تیموری، مترجم جان هون نیان، ، گردشگری و صنایع دستی.سازمان میراث فرهنگی.
- ↑ سابقی علی محمد.(1383). اسفند فرهنگ کتابت در چین، ماهنامه ارتباطات فرهنگی چشم انداز، شماره 14، فرهنگ کتابت در چین.