گروهها و نهادهای اجتماعی آرژانتین
گروهها و نهادهای موثر اجتماعی:
4ـ2ـ1 اقلّیتهای قومی، نژادی و مذهبی:
آرژانتین یکی از معدود سرزمینهایی است که اقوام مختلف مهاجر به این کشور، تشکیلدهندهی جمعیت غالب کشور میباشند. بسیاری از اقوام مختلف در طیّ سالیان متمادی و قریب دو سده حضور در این کشور، به عضوی از جامعه تبدیل شده و اکنون جامعهی اقلّیت محسوب نمیشوند.
بخشی از اقوام مهاجر علیرغم حضور متمادی در این کشور، همچنان هویّت خود را به عنوان یک اقلّیت حفظ کرده و با تشکیل سازمانها و انجمنهای صنفی، در تلاش بودهاند تا منافع خود را از طریق این انجمنها دنبال نمایند. بنابراین کارویژهی این سازمانها بیشتر حفظ منافع قوم و گروه تشکیلدهندهی آن بوده است. در این بخش به مهمترین گروههای قومی مذهبی حاضر در آرژانتین اشاره میشود. در این بین به جز ماپوچهها که از اقوام اصلی و بومی سرزمین آرژانتین محسوب میشوند، مابقی مهاجران خارجی میباشند. ذکر این نکته حائز اهمیت است که در سالهای اخیر اقلّیتهای قومی دیگری در حال شکلگیری هستند که مهمترین آنها چینیها، ژاپنیها و... هستند یا اینکه برخی گروههای قومی در درون خود به شعب مختلفی تقسیم میشوند که در بحث زیر به آنها اشاره نشده است و صرفاً مهمترین گروههای قومی، نژادی، و مذهبی مورد اشاره واقع شدهاند.
4ـ2ـ1ـ1 اقلّیتهای نژادی:
الف) بومیان آرژانتین:
در بخش تاریخ آرژانتین اشارهای گذرا به بومیان اصلی این سرزمین و نابودسازی آنها توسّط استعمارگران کاشف این منطقه صورت گرفت. در حال حاضر مهمترین بومیان ساکن آرژانتین ماپوچهها هستند. سایر اقوام بومیان مثل آگیرا، گوارانی و... به دلیل مهاجرت از این کشور به سرزمینهای مهاجر، تعداد قابل توجّهی را در کشور تشکیل نمیدهند (2008:3،Ray). بنابراین در این بخش تنها به ماپوچهها اشاره میشود.
ـ قتل و نابودی بومیان کشور به منظور استقبال از میهمانان اروپایی:
پامپاس در آرژانتین به صورت سنّتی یک منطقهی بدون قانون لقب گرفته بود. محلّ پرورش گاوها و اسبهای وحشی که زبانزد بودند و گاوچرانهای بومی معروف به گائوچوی وحشی. بومیان در این منطقه برای سالها و سدههای متمادی زندگی میکردند. بین سالهای 1879ـ1878 سیاست جذب مهاجران اروپایی، به سیاست استراتژیک دولتهای وقت تبدیل شد و به منظور ترغیب آنها، حاصلخیزترین مناطق کشور و بلکه جهان به عنوان هدیهی مهاجران اروپایی تعیین گردید (Luna, 1994:128) لذا باقیماندهی بومیان ساکن در منطقهی پامپاس یا کشته شده و یا به سمت بخشهای جنوبیتر کشور و در واقع قطب جنوب رانده شدند. خولیو روکا که خود را فاتح بومیان میخواند این واقعه را یک گام اساسی در روند ایجاد ثبات در پامپاس خواند. همانند سایر نقاط جهان در این دوره با ورود راهآهن به کشور و اتّصال ایالتهای مهمّی چون بوئنوسآیرس، روساریو و کوردوبا، توسعهی شهری شدّت گرفت. کارگران کشاورز از این طریق میتوانستند به مناطق مرکز کشور بروند و مشغول به کار شوند و محصولات کشاورزی با هزینهی کم از نقطهای به نقطهی دیگر حمل شوند.
مهمترین گروههای مهاجر اروپایی را ایتالیاییها و اسپانیاییها تشکیل میدادند و در بین دو گروه اخیر نیز نسبت ایتالیاییها به طور محسوسی بیشتر بود که علاوه بر آنها تعداد قابل توجّهی از ملل دیگر، همچون فرانسویها، آلمانیها، لهستانیها، ترکهای عثمانی و یهودیان روس به آرژانتین سرازیر شدند. بین سالهای 1940ـ1860 بیش از 3 میلیون نفر از اروپا راهی آرژانتین شدند.[2]
گفته شد که بومیان اصلی با عنوان گروههای «قانونگریز» و «اصلاحناپذیر» یا کشته شدند و یا به مناطق بد آب و هوا کوچانیده شده و در نهایت ناپدید شدند. نکتهی مهمّ دیگر این است که بخشهای وسیع مرکزی کشور، قطعهبندی شده و در اختیار مهاجران اروپایی که متمدّن شمرده میشدند قرار گرفت. از آن موقع این بخش از آرژانتین که جمعیت کمی را در خود جای داده بود، با ورود راهآهن و اهمیت یافتن کشاورزی به قطب اصلی کشور تبدیل شد که در دست اروپاییها بود. در بخشهای بعدی مشخّص خواهد شد که در واقع این مهاجران جدید سرنوشت کشور را در اختیار گرفتند تا جایی که در واقع امروزه مسئولین آرژانتین همه از نسلهای بعدی مهاجران اروپایی هستند.
ب) ماپوچهها:
ماپوچهها قوم مبارز بومی آرژانتین بودند که در مقابل تهاجم اسپانیاییها به سرزمین خود برای حدود سه قرن مبارزه کردند و توسّط این اشغالگران که در پی نابودی آنها بودند، به تدریج از سرزمینهای اصلی خود رانده شده و از این مقطع در پی حفظ حیات و بقای خود بودند.[1] عبارت وینکا[2] به معنی غیر ماپوچه در فرهنگ ماپوچهای همراه با بیاعتمادی و بیگانگی ادا میشود که در حقیت ناشی از تنفّر از اسپانیاییهای مهاجمی است که این قوم بزرگ را در سرزمین مادری خود به نابودی کشاندند.[3] در حال حاضر این قوم بزرگ در استان نئوکن زندگی میکنند و بر اساس برخی از آمارها جمعیت آنها به دویست هزار نفر نیز میرسد.[4] تنها در همین استان است که زبان آنها در برخی از مدارس خاص آموزش داده میشود. آنان در کلّ منطقهی آمریکای لاتین تنها قومی بودند که در کلّ دوران استعمار اسپانیا با آنها مبارزه میکردند. ماپوچه که در زبان محلی به معنی «مردم سرزمین» (ماپو به معنی سرزمین، زمین و چه به معنی مردم و ملّت) میباشد، وابستگی زیادی به سرزمین آبا و اجدادی خود دارند. سازمان ماپوچهها قبیلهای است و به قبایل بسیار زیادی در بخشها و محدودههای تحت سلطهی خود تقسیم میشدهاند. دفاع از فرهنگ و به دست آوردن مجدّد سرزمینهای اصلی خود واقع در منطقهی پاتاگونیا مبارزهای تاریخی است که این جمعیت و اقلّیت بزرگ بومی کشور تا حال حاضر نیز به آن ادامه داده است امّا به دلایل وجود قوانینی که در دولتهای اوّلیهی آرژانتین وضع شده است، تاکنون موفّقیتی نداشتهاند. تخمین زده میشود که بیش از 90 درصد از اراضی بسیار حاصلخیز منطقهی پاتاگونیا به مهاجران اروپایی هدیه شده و و اکنون مالکان خصوصی دارد.[5]
ماپوچهها در اصل از «دره آرائوکو»[6] شیلی به منطقهی پاتاگونیا مهاجرت کردند و به همین دلیل توسّط مهاجمان اسپانیایی «آرائوکنها» [7] نامیده شدند. [8]
در سال 2002، ماپوچهها باز از سرزمین خود با خشونت رانده شدند. در این سال گروه بنتون ایتالیایی از طریق دادگاه توانست حکم اشغال 900 هزار هکتار از سرزمینهای حاصلخیز منطقه را به دست بیاورد. این حکم با توجّه به اسنادی که گروه مزبور ارائه داد که در واقع دستور یک رئیسجمهور آرژانتین مبنی بر هدیهی این مقدار اراضی به ایتالیاییها بود، صادر گردیده بود.[9] در واقع رؤسای جمهور پس از استقلال آرژانتین در جهت آرزوی خود مبنی بر مهاجرت اروپاییها به این سرزمین و تشکیل یک کشور اروپایی، بذل و بخششهای اینچنینی زیادی کردهاند به گونهای که گفته میشود امروزه بخش اعظمی از کشور به تملّک اروپاییها درآمده است. یهودیان و در سالهای اخیر چینیها مالک بخش وسیع دیگری از خاک بزرگ آرژانتین شدهاند.
زمانی که اسپانیاییها به آرژانتین رسیدند، ماپوچهها از راه کشاورزی امرار معاش میکردند. در واقع حرفهی اصلی ماپوچهها کشاورزی بود امّا پس از استعمار اسپانیا و بهویژه اقدامات دولتهای پس از استقلال، ماپوچهها از زمینهای اصلی و حاصلخیز خود رانده شدند. متناسب با وضعیت جغرافیایی فعلی که ماپوچهها ساکن آن هستند، حرفهی غالب آنها تغییر کرد و امروزه شغل اصلی آنها دامپروری و بهویژه گاوداری است. در کنار آن یکی از مراکز اصلی تولید صنایع دستی آرژانتین بهویژه جواهرآلات، نقرهکاری، کارهای روی چوب و چرم کشور توسّط ماپوچهها تولید میشود که مورد استقبال جهانگردان خارجی در سفر به آرژانتین نیز قرار گرفته است.( www.mapuchenation.org) لباس مردان ماپوچه شامل کت چرمی همراه با لنگهایی به کمر است.[10] روسری نیز جزو پوشش همیشگی زنان ماپوچه است.
زندگی جمعی ماپوچهها بر سنّت قبیلهای استوار است. در قبایل اصل اساسی خانواده است. یک قبیله که در زبان ماپوچهای «لوف»[11] خوانده میشود، مجموعهای متشکّل از اقوام و بستگان فامیلی و عشیرهای است که در منطقهی خود در کنار یکدیگر زندگی میکنند و در همهی امور به یکدیگر کمک میکنند. این قبایل هرکدام توسّط بزرگ قبیله که الزاماً بزرگ سنّی نبوده و بیشتر مجموعهای از شرایط از جمله سن، شجاعت و حمایت از افراد قبیله و... باعث شده که وی به عنوان رئیس انتخاب شود، هدایت میشوند. رؤسای هر قبیله «لونکو»[12] خوانده میشوند. سنّتهای به جای مانده از قبیله حکم قانون اساسی قبیله را داشته و غیرقابل تخطّی هستند. این قوانین اصطلاحاً «آدماپو»[13] نام گرفتهاند.[14]
4ـ2ـ1ـ2 اقلّیتهای مذهبی:
ـ یهودیان آرژانتین؛ یا آرژانتین یهودیان:
از جمله اقوامی که به صورتی بسیار خاص در جهت کسب منافع خود گام برداشتهاند، یهودیان میپباشند. موضوع نفوذ يهوديان در ساختار اقتصادي و سياسي و فرهنگي كشور آرژانتين بر كسي پوشيده نيست. تعداد قابل توجّه يهوديان در آرژانتين، حضور گستردهی آنها در عرصههاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي آرژانتين، نه تنها آنها را به عنوان يك اقلّيت نژادي و مذهبي قوي به نمايش ميگذارد، بلكه توان اعمال نفوذ در عرصههاي تصميمگيري و سياستگذاري در كلّيهی زمينهها به نوعي سرنوشت اين كشور را تحت تأثير منافع گروهي آنها قرار داده است.
برداشت موجود از يهوديان در آرژانتين آيينهی تمامنمايي از نقش اين عدّه در اين كشور و يا حتّي در ديدگاهي فراتر در آمريكاي جنوبي و مركزي نميباشد. قضاوتهاي موجود از اين گروه معمولاً مبتني بر اين برداشت است كه يهوديان را به عنوان گروهي اقلّيت نژادي و مذهبي معرفي مينمايد كه به عنوان وصلهاي ناجور بر كشور آرژانتين با اتّكا به حمايت خارجي و قدرت اثرگذاري بر روندهاي تصميمگيري در اركان سياسي، منافع گروهي خود را حاصل مينمايند. در اين ديدگاه يهوديان يك گروه اقلّيت بانفوذ با نقش يك گروه فشار سياسي معرّفي ميشوند. بر اين اساس در زمينهی مطالعهی موضوعات مربوط به آرژانتين ميتوان مقولهی «يهوديان آرژانتين» را مدّ نظر قرارداد. ليكن شايد با تغيير زاويهی ديد و كمي دقّت در تحوّلات تاريخي بتوان موضوع يهوديان آرژانتيني را با مفهوم جديد ديگري تحت عنوان «آرژانتين يهوديان» مورد بررسي قرار داد. (مقتدر، 1386: 12)
با توجّه به ماهيت شكلگيري هويت ملّي در آرژانتين كه به نظر عدّهاي هنوز به پايان نرسيده است و داراي قوام نيست، يهوديان با انسجام داخلي و با اتكا بر قوميت و آیين يهودي، شكلي سازمانيافته از يك هويت را در جامعهی از هم گسیختهی آرژانتين به نمايش ميگذارند. در اين جامعه هنجارها و رفتارهاي فردي، اجتماعي و سياسي بر محور منافع ملّي بر پايهی هويت ملّي شكل نگرفته است و رفتارها و هنجارها بر پايهی منافع فردي تعريف و تبيین ميشوند و به عبارتي هويت ملّي و منافع ملّي شناخته نشده و تعريف نشده است. يهوديان با ارائهی تعريف مشخّصی از قوميت، هويت، منافع گروهي و سازماندهي مبتني بر منافع جمعي از ساير گروههاي مهاجران به اين كشور (آرژانتين) متمايز ميشوند و به همين دليل آنها توانستهاند در حدود 2 قرن با توسعهی سازمانها و نهادهاي مذهبي، آموزشي و اقتصادي به نفوذ سياسي دست يابند و به گواهي تاريخ در بسياري از مقاطع تاريخي با قرار گرفتن در مناصب سياسي به نفع منافع درونگروهي يهوديان فعاليت نمايند. (التریکی، 1353: 8) از اين ديدگاه نميتوان يهوديان را اقلّيتي در آرژانتين به شمار آورد. بلكه با اين برداشت يهوديان جمعيتي اقلّيت هستند كه در اوج اقتدار و قدرت، سرزمين آرژانتين را متعلّق به خود ميدانند. در اين ارتباط ميتوان به برخي از گمانهزنيهاي موجود صحّه گذارد مبني بر اينكه صهيونيسم بينالملل قبل از اشغال فلسطين براي اسكان يهوديان و ايجاد كشور يهودي، آرژانتين را مدّ نظر داشته، ليكن سير حوادث و سياستهاي استعماري انگلستان موجب تجديد نظر در اين ايده و تأسيس دولت نژادپرست صهيونيستي در سرزمينهاي اشغالي فلسطين گرديده است. (ضیایی، 1380)
ـ ويژگيهاي جامعهی يهوديان آرژانتيني:
1ـ هويّتسازي (مشاركت يهوديان در شكلگيري آرژانتين):
با توجّه به اينكه كشورهاي جديد در سطح جهاني مجموعهاي از مهاجران از اقصي نقاط جهان ميباشند، بنابراين روند شكلگيري ملّت ـ دولت در اين كشورها تحت تأثير منافع، فرهنگ و تمدّن اقوام مهاجر بوده است. اين روند در بسياري از دولتهاي تازهتأسيس از جمله ايالات متّحدهی آمريكا، كانادا و استراليا و كشورهاي آمريكاي لاتين ديده ميشود. در اين پروسه مهاجران بعد از يكي دو سال توانستهاند با تعريفي واحد از نقش، جايگاه خود در نظام سياسي و اجتماعي و فرهنگي جامعهی جديد، هويت جديدي را توليد نمايند. در توليد هويت جديد كه از آن به عنوان هويت ملّي ياد ميشود، مهاجران توانستهاند با رسيدن به مفهومي جديد، نظام اجتماعي خود را تعريف و با توافق بر يك سري از ارزشهاي واحد، منافع جمعي را ايجاد و تعريف نمايند. در اين تعريف، هويت ملّي هنجارها و ارزشهاي توافقي است. (ضیایی، 1380) از اين رو كساني كه در شكلگيري اين هويت جديد نقش دارند ميتوانند ضمن اثرگذاري بر اين پروسه، هنجارها و ارزشهاي قومي خود را نيز به عنوان هنجارهاي ملّي نهادينه نمايند. در اين جامعهی ملّي جديد، بر اثر مرور زمان نقشها و هنجارهاي قومي رنگ باخته و ارزشها و هنجارهاي ملّي جايگزين آن ميشود. (Rein: 25)
اين روند و يا پروسه در كشور آرژانتين هنوز به تكامل نرسيده است و ملّتسازي و هويتسازي در مراحل مياني قرار دارد. كشور آرژانتين كشوري تازهتأسيس و مجتمعي از مهاجران از اقصي نقاط دنيا بهويژه مهاجران اسپانيايي، ايتاليايي، آلماني، روسي و خاورميانهاي ميباشد. با توجّه به اينكه مهاجراني كه به آرژانتين وارد شدند با سرزميني روبهرو شدند كه بومياني با فرهنگ و تمدّن پيشرفته در آنجا زندگي نميكردند، با مشكل فائق آمدن بر يك تمدّن و فرهنگ بومي روبهرو نبودند. اين مشكل را اسپانياييها در زمان ورود به مكزيك، پرو و بوليوي داشتند. از اين جهت مهاجران براي غلبه بر فرهنگ ساكنان اصلي مجبور بودند كه براي رسيدن به اصول مشترك به توافقاتي زودهنگام دست يابند. از سوي ديگر عدم وجود تمدّن و فرهنگ بومي در آرژانتين از استحاله و تبادلات فرهنگي تا حدّ زيادي جلوگيري كرد. در حالي كه در مقايسه، در كشور برزيل اختلاط فرهنگي سياهان بردهی وارداتي از آفريقا با مهاجرين سفيدپوست و همچنين اختلاط نژادي با بوميان در اين سرزمين، تبادلات فرهنگي زيادي را به وجود آورد و از ميان اين تبادلات فرهنگ جديدي تحت عنوان فرهنگ آفريقايی ـ بومي اكنون در برزيل به عنوان بخشي از فرهنگ مسلّط و هويت ملّي اين كشور مورد شناساسي قرار ميگيرد. امّا در آرژانتين به دليل تنوّع قومي مهاجران و موجهاي مهاجرتي كه تنوّع نژادي و قومي را در اين كشور تحت تأثير قرار ميداده است، هنوز وحدت فرهنگي و قومي حاصل نشده است. به همين دليل مفهوم هويت ملّي در اين كشور بسيار ضعيف است و تعاريف دقيق و مشخّصي از ارزشها و منافع ملّي وجود ندارد. (مقتدر، 1386: 13)
در اين جامعه (آرژانتين) كه مفهوم ملّيت (به لحاظ فرهنگي و ارزشي ـ نه به لحاظ حقوقي) هنوز شكل و قوام ندارد، آنچه كه حاكم است منافع فردي و قومي است و همچنين پراكندگي منافع بسيار است. بنابراين جامعهاي با اين ويژگي، مهاجراني كه گذشته از وابستگيهاي ملّي (سرزمين مادري) داراي يك سري از ارزشهاي ملّي و قومي هستند ميتوانند به عنوان كانونها و جزاير پراكندهی قدرت ظاهر شوند.
در اين مدل يهوديان آرژانتيني به عنوان قوم يا نژادی با ارزشهاي ديني و ايدئولوژي واحد كه خود را برتر از ساير اقوام در جهان ميدانند، از انگيزههاي قوي براي تبديل شدن به يك قدرت سياسي و اثرگذار در تحوّلات جامعهب مذكور برخوردارند.
مهاجرت همزمان يهوديان با ساير مهاجرين به آرژانتين در ابتداي مسكوني شدن اين سرزمين، سازماندهي يهوديان در كلنيهاي كشاورزي و پراكنده شدن آنها در نقاط پرجمعيت، ايجاد نهادها و سازمانهاي مذهبي، اجتماعي و سياسي با هدف حفظ هويت فرهنگي مذهبي و دفاع از منافع سياسي و اجتماعي آنها، مالكيت زمينهاي بزرگ كشاورزي و قرار گرفتن آنها در رديف توليدكنندگان محصولات كشاورزي به عنوان اصليترين كالاي صادراتي، مالكيت بنگاههاي اقتصادي و مالي بزرگ و اثرگذاري آنها در سيستم مالي و پولي كشور، ارتباط آنها با صهيونيسم بينالملل و به طور اخص اسرائيل و بهرهبرداري از لابي بزرگ يهوديان در سطح جهان، برخورداري آنها از هويت واحد يهودي ـ صهيونيستي، مبتني بر ارزشها و هنجارهاي مذهبي يهودي و آرمانهاي صهيونيسم بينالملل موجب گرديده آنها نه تنها به عنوان يك اقلّيت قدرتمند در آرژانتين داراي نقش و نفوذ سياسي، اقتصادي و فرهنگي باشند، بلكه به نوعي سهم بزرگي را در ساختار سياسي، اقتصادي و اجتماعي به دست آوردند. (Rein: 34)