هنر اوکراین
اوکراین کشوری است که در شمال دریای سیاه[Black sea] واقع شده است این کشور که قبلا بخشی از شوروی محسوب می شد یک کشور چند نژادی اروپای شرقی[Eastern European] محسوب می شود. بعضی از گروهها و نژادهایی که در اوکراین زندگی می کنند سنتهای موسیقیایی خود را حفظ کرده اند و برخی نیز آن را با توجه به شرایط سرزمینی که در آن زندگی می کنند توسعه و پیشرفت داده اند. تعدادی از موسیقیدانان اوکراینی مانند کاستیانتین چیچنیا، وادیم بوریسنکو و در بین اقلیتهای جمعیتی کسانی مانند ولودیمیر اسمیشکویچ و رمان توروسکی از جمله اوکراینیهایی هستند که سعی کرده اند موسیقی سنتی اوکراین که متعلق به دوران قرون وسطی، رنسانس و عصر باروک است را حفظ کنند. تاتر اوکراین نیز ریشه در اساطیر کهن اسلاوی دارد و از آثار نویسندگان بزرگی همچون نیکلای گوگول و تاراس شفچنکو بهره برده است. قرن نوزدهم از دوره های درخشان تاتر در اوکراین است و برخلاف حاکم بودن تفکر کلیشه ای در دهه 1930 بعد از انقلاب فوریه تحولی شگرف در عرصه تاتر اوکراین پدید آمد و معماری به عنوان یکی نمدهای گویای هنر در اوکراین از دوره های مختلفی همچون دولت روس – کی یف قرون وسطایی ،سبک باروک در عصر فرماندهان لهستانی و همچنین دوران امپراطوری رسیه و اتحاد شوروی تاثیرات زیادی را پذیرفته است
موسیقی در اوکراین
در طول قرنها در اوکراین نوعی از موسیقی پا گرفته که ریشه ای عمیق در دوران نامشخصی در قبل از میلاد مسیح دارد. آوازهای مذهبی ، رقص ها و نمایش ها تا به امروز به شکل سنتی و دست نخورده در رسوم مردمی باقی مانده است . با پیشرفت دولت کی یف – روس در قرون یازدهم و دوازدهم میلادی زمینه مناسبی برای رشد اشعار حماسی به وجود آمد و به حد کمال رسید. تصویر موسیقی دانان که با آب رنگ روی دیوارهای کلیسای صوفیای مقدس نقاشی شده و آنان را جاودانی کرده است، نشانه نقش مهم موسیقی در زندگی شاهزادگان روس می باشد. در قرون پانزده تا هفده میلادی سرودهای تاریخی در ستایش قهرمانان قزاق مبارزه آنها علیه دشمن خارجی بسیار متداول بود. آوازهای سنتی اوکراین حالت غنایی دارد و مضامین آن را فداکاری، هجو، طنز و داستانهایی که برای کودکان خوانده می شود، تشکیل می دهند. آلات موسیقی مانند ویولون، تنبور فلوت، دبل باس ابتدایی ، سنتور و چنگ جزو سازهایی سنتی اوکراین است.
با شروع قرن چهاردهم ، آوازهای اوکراینی به اروپا راه یافتند و در آثار موسیقیدانان بزرگی چون باخ، هایدن، شوپن و موتسارت انعکاس یافتند. موسیقی حرفه ای ، پس از شتاساندن کلیسای ارتدوکس شرق توسط ولادیمیر کبیر به جامعه اوکراینی و مسیحی شدن مردم توسعه یافت. صومعه ها که آوازهای یونانی و بلغاری در آنجا با سنت های محلی تطبیق داده می شد و اولین مدرسه آوازهای کلیسایی نیز در آنجا تشکیل شد، مهمترین رمانی بود که موسیقی در آن رشد و نمو یافت. تا قرن شانزدهم تمامی آوازهای کلیسا در اوکراین یک صدایی بود، ولی از سال 1586 مدرسه برادری لووف اقدام به چند صدایی کردن آوازها نمود. در کتابی تحت عنوان ثبت کتابهای موزیک در شهر لووف در سال 1697 ، به 267 دسته کر برای سه تا دوازده صدا و دوازده اجراکننده هم زمان ، اشاره شده است که در بین آنها دیلتسکی آهنگ ساز، رهبر ارکسترو نویسنده کتاب گرامر موزیک در سال 1677 را می توان نام برد. این اولین کتاب اساسی در مورد تئوری آوازهای چند صدایی بود و راهنمایی برای آهنگ سازان غربی گردید. پس از الحاق اوکراین به روسیه، تبعید تودهای موسیقی دانان این کشور به سن پترزبورگ و مسکو آغاز گردید، بورتنیانسکی (1825-1751) و برزوفسکی(77-1745) اولین موسیقی دانان کلاسیک روسی و از جمله کسانی بودند که تبعید شدند.
ودل(1808-1767) مشهورترین آهنگساز اوکراینی در آن دوره است که بانی سی انجمن بود. در نیمه دوم قرن هجدم آوازهای غیرمذهبی وجهه عام یافت. بسیاری از مالکین اوکراینی، دسته های نوازنده و خواننده کر ،از رعیت های خود تشکیل می دادند و حتی شاهزاده روزومسکی ، یک سالن اپرای کوچک شخصی و نیز کتابخانه ای بی نظیر از کتاب های مربوط به موسیقی داشته است. دسته کر در آکادمی کی یف مرکب از صد نفر بود و ارکستر کی یف در سال 1707 تاسس شد و در سال 1768 یک مدرسه موسیقی نیز ایجاد گردید. از سال 1797 در بازارهای مکاره که هر سال در کی یف برگزار می شد بهترین دسته های ارکستر ملاکین ، برنامه اجرا می کردند و هنرمندانی نیز از خارج برای شرکت در آن به کی یف می آمدند. در سال 1826 فرانتز موتسارت پسر موتسارت انجمن موسیقی سیسیلیای مقدس را که به انجمن گالیسیا مشهور شد و نیز یک مدرسه موسیقی که از سال 1854 آن را کنسرواتوار یا هنرستان موسیقی می نامند ، در غرب اوکراین امروزی ایجاد کرد. در قسمت شرق که در آن دوره تحت حاکمیت روسیه بود، در نیمه دوم قرن نوزدهم شعبه های انجمن سلطنتی موسیقی روسیه گشایش یافت. هر یک از شعب از یک گروه کر و یک مدرسه موسیقی که بعداً به کالج یا هنرستان موسیقی تبدیل گردید، تشکیل می شد. سپس انگیزه بوجود آمدن انجمن فیلارمونیک پیدا شد. در سال 1867 خانه های اپرای روسی در کی یف، خارکف و اودسا گشایش یافت. اپراهایی که در آن هنرمندان بزرگی چون لینسکو،چایکوفسکی،ریمسکی کورساکوف و رحمانینف نخستین اپراهای خود را اجرا کرده اند. اوکراین در آن زمان مرکز استعدادهای درخشان در آواز وموسیقی بوده وخوانندگان و رهبران ارکسترهای از آنجا به گروههای سلطنتی سن پترزبورگ ومسکو ملحق می گردیدند و طولی نمی کشید که ستاره اول آن می شدند. شخصیت کلیدی موسیقی دوره رنسانس در اوکراین میکولالیسنکو (1912-1842) پیانیست، آهنگساز،رهبر ارکستر و فلکلوریست می باشد که از خود میراثی غنی از جمله ده اپرا به جای گذاشته است که از همه مشهورتر تاراس بولبا و ناتالکا پولتاوکا می باشند. در غرب اوکراین در گالیچ ، میخائیلو وربیتسکی(1870-1815) دارای اثر سرود ملی اوکراین هنوز نمرده است و واخنیانین نویسنده اپرای کوپالو و موسس و رهبر انجمن کر بویان و موسسه علی موزیک شهر لووف قابل ذکر می باشند. علاوه بر اینها از شاگردان لنسکو در شرق و غرب اوکراین به مدارج بالایی در هنر موسیقی دست یافتند.موسیقی پاپ و راک در اوکراین در دهه های 50 60 گسترش بسیاری یافت.
تئاتر و هنرهای نمایشی اوکراین
ریشه تاتر ملی اوکراین را باید در اساطیر کهن اسلاوی جستجو کرد. نمایش هایی که توسط گروه اسکاماروخ، یعنی هنرپیشگان سیار روس قدیم اجرا می شد، اولین نمایش های قابل ذکر در قرن یازدهم است. درام فولکلور در قرن هدهم با ترجمه آثار ادبی به وجود آمد و توسعه تاترهای هدرسه ای با شروع کار آکادمی موگیلا در کی یف آغاز گردید. میان پرده هایی که به زبان محلی نوشته می شد اساس تاتر حرفه ای اوکراین را تشکیل دادند که یکی از معروفترین این گونه نمایشنامه ها ناتالکاپولتاوکا اثر ایوان کوتلیارفسکی است.
نوشتههای نیکلای گوگول نویسنده روس اوکراینی الاصل تاثیر زیادی در تاتر اوکراین به جا گذاشت و درام های اجتماعی و تاریخی تاراس شفچنکو ، تاتر مبتنی بر واقعیات را تقویت کرد. در دوره تزارهای روس فعالیتهای نمایشی در اوکراین کاهش یافت، معذالک در دهههای 1880 و 1890 تاتر درام اوکراین درحالی که مردمیتر و واقعیتر می شد، به سطوح بالایی دست یافت که مدیون تلاشهای کروپیونیتسکی،استاریتسکی،کارپنکو،سیدووسکی و بسیاری دیگر بود. در آن دوره تاترهای گالیچینا و بوکوونیا در غرب اوکراین ، و نیز تاتر روسی مردمی شهر لووف در این پیشرفت سهم قابل ملاحظه ای داشتند.
قرن نوزدهم از حیث نفوذ هنرمندان و نمایشنامه نویسان از دوره های درخشان تاتر است. نمایشنامه های این دوره مانند خانواده کایداش ، فقر و پول و رنج مردم فقیر که اکثراً در ارتباط با زندگی اجتماعی و تراژدی های خانوادگی و عدم عدالت در جامعه بوده هنوز هم در برنامه مدارس تدریس می شوند. اولین تاتر ثابت اوکراین یعنی تاتر سدوفسکی در سالهای 19-1906 در کی یف تاسیس شد. برای نخستین بار در مجموعه نمایشنامه های این تاتر در نار آثار کلاسیک و کارهای درام نویسان مدرن اوکراینی ، بازی هایی که بر پایه ترجمه های نویسندگان روسی و غربی بود نیز وارد شد. (مانند درام های داستانی وینیچنکو، نمایشنامههای تاریخی استاریتسکی و چرنیاخیفسکا).
انقلاب فوریه که در فعالیتهای خلاقه مردم روسیه و اوکراین نقش موثری داشت. به تولد دوباره ملت اوکراین کمک مهمی کرد و نسل خلاق جدید که در میان آنها کورباس و ماریاننکو و بسیاری دیگر قابل ذکرند. در سطح جهانی مطرح شده و با فرهنگ های ملی رابطه برقرار کردند. در درام نویسی مرحله جدیدی با نمایشنامههای کولیش تحت عنوان مراحل کمون ، درباره قحطی در دهات آغاز گردید. کولیش در تراژدی کمدی های خود افار فلسفی بیان نشده ای را مطرح نموده و بر بیننده تاثیری عمیق به جای می گذارد.
از دهه 1930 تفکر کلیشه ای سوسیالیستی حاکم گردید. بحث ها داغ درارتباط با ادبیات و هنر اوج گرفت. واقع بینی سوسیالیستی به عنوان متد هنر شوروی تعیین گردید و نویسندگانی که کارهای آنها بر ضد ارگانهای رسمی بود و مفاهیم مستقلی را که مورد توجه دولت نبود، ابراز می کردند در لیست سیاه وارد گردیدند. بسیاری از مدیران صحنه نیز مانند کورباس و بورتنیک پاک ساز شدند. دهه های 1980-1940 به دوره کورنیچوک معروف گردید. وی در نمایشنامه های خود از شوروی حمایت می کرد و از جمله کارهای او نمایشنامه اسکادران از دست رفته درباره پیروزیهای انقلاب باگدان خملنتسکی درباره اتحاد اوکراین و روسیه و استپ های اوکراین که ناظر به تحولات و تغییرات سوسیالیستی است را می توان نام برد. در این دوره موضوع نمایشنامه ها عمدتاً حول محور قهرمانی های مردم در جنگ دوم که به جنگ بزرگ میهنی معروف شده است، جنبش های مقاومت زیرزمینی ، درگیریهای پارتیزانی و بازسازی های پس از جنگ می باشد. در دهه های 1980-1950 مسائل تاریخی دوباره مطرح شدند، به عنوان نمونه نمایشنامه یارسلاو خردمند اثر کوچرها ، پایز سن پترزبورگ اثر ایلچنکو و پیغمبر اثر کاوالریدزه قابل ذکر است. بعدها داوژنکو نمایش رومنتیک خود را با نام زندگی در شکوفه ها راجع به مزارع اشتراکی شوروی ، میچورین کمدی تراژدی حماسه قزاق ها در مورد مبارزات اشتراکی ، استلماخ حقیقت و دروغ ، لوادا تراژدی فلسفی فاوست و گرگ ، مینکوکمدی بدون گفتن نام ها و یانوفسکی دختر دادستان را نوشتند. در چند سال اخیر تاثیر تاتر اوکراین در جهت احیای ملی یعنی مفهومی که پس از استقلال ، نقطه حرکتی در تمام جنبه های زندگی سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی برای احیای هویت بوده است، قرار گرفت. از هنرمندان معروف در این دوره استوپکا، کوزاک، استریگون،زالونا و بسیاری دیگر شایسته ذکرند.
در حال حاضر تاتر به کلاسیک و مدرن تقسیم می شود. تاترهای کلاسک معمولا دولتی هستند و لباس و صحنه درآنها مطابق با زمان نمایشنامه و موضوع آن است. ولی در تاتر مدرن تعهدی به رعایت اصالت در این زمینه وجود ندارد، همه چیز حتی مکالمات هنرپیشهها بدون توجه به اصل نمایشنامه به هدف ثبوت آزادی فکر مورد دخل و تصرف قرار می گیرد و گاهی تا حد مبالغه پیش می رود. تاتر کلاسیک طرفداران بیشتری دارد و بیشتر تماشاچی های آن را خارجی ها تشکیل می دهند. پس از استقلال به دلیل کاهش درآمد دولت مدتی در کار تاتر ها وقفه افتاد و بسیاری از هنرمندان دولتی به تاتر های خصوصی ملحق شدند، ولی پس از مدتی مجدداً دولت به افزایش بودجه تاترها توجه کرده و تا حدودی جبران مافات را نمود.
اکنون در اوکراین 91 کمپانی تاتر شامل تاترهای آکادمیک در کی یف، خارکف،لووف و سیمفروپل و تاتر موسیقیایی و تاتر خیمه شب بازی در 25 استان کشور ، تاترجوانان در کی یف ، خارکف،لووف و زاپاروژه و تاتر های کمدی موزیکال در کی یف و خارکف فعالیت می کنند. اتحادیه کارکنان تاتر در سال 1987 تاسیس شد و 6000عضو دارد. رامان ویکتوک، اولگا سوسکایا، ناتالیا سومسکایا و الگ خوستیکویو از معروفترین کارگردانان تاتر هستند.[۱]
معماری در اوکراین
ساختارهای متنوع در پیچرسکی لاورای کی یف به دوره های مختلف تاریخ اوکراین برمی گردد و سبکهای به کارگرفته در این آثار، بینش و بصیرت ویژه ای را که درتاریخ اوکراین و آثار بجا مانده از گذشتگان اوکراینی بجا مانده است ، نمایانگر است. آنچه مسلم است این آثار در طول دوره های مختلف تاریخی به پیشرفت و توسعه رسیده است.
معماری اوکراین در واقع اصطلاحی است که موضوعات و سبکهایی را توصیف می کند که در ساختمانهای اوکراین امروزی و اوکراینیهای سراسر دنیا هویدا است. ریشه این سبکها و روش ها به دولت اسلاویک شرقی روس – کی یف برمی گردد.بعد از قرن دوازدهم تاریخ معماری متمایزی که طبق اصول برگرفته از گالیشیا – ولهینیا[Galicia –volhynia] ادامه یافت.در این دوره تاریخی قزاقهای زاپاروزه[Zaporozhian Cossacks] ،سبک جدید و بی نظیری از معماری را که تحت نفوذ مشترک المنافع لهستانی – لیتوانی بود توسعه دادند. بعد از این دوره و در زمان تسلط تزاریسم روسیه بر اوکراین ، معماری در اوکراین در جهت های مختلفی رشد نمود و سبکهای معماری روسی در بخش شرقی اوکراین گسترش یافت در این حالی بود که در بخش غربی اوکراین معماری تحت نفوذ الگوهای اتریشی – مجاری توسعه می یافت.در هر دو مورد نمونه های بسیار زیبایی بجا مانده است.موضوعات ملی اوکراین تنها در معماری دوره اتحادد شوروی و دوره بعد از استقلال این کشور بکار گرفته شد.
سبک های معماری در اوکراین
معماری دوران قرون وسطی در اوکراین(1230-988)
دولت قرون وسطایی روس – کی یف ، دولت ماقبل حکومتهایی همچون اوکراین،روسیه و بلاروس که فرهنگ و خصوصا معماری این دولتها از آن دوره تاثیر پذیرفته است.کلیساهای بزرگ روس که بعد از پذیرش مسیحیت در سال 988 میلادی ساخته شدند بناهای ماندگار بشمار می روند که که از معماری سرزمین های اسلاویک شرق تاسی گرفته است.سبک معماری دولت کی یف بطور شدید از معماری بیزانسی الگو گرفته بود.کلیساهای ارتدوکس اولیه که عمدتاً از چوب ساخته می شدند و از لحاظ طرح شکل بسیار ساده ای داشت که به کلیسای سلولی[Cell church] شهرت داشتند.کلیساهای بزرگ این دوره اغلب از وجود گنبدهای کوچک بهره می بردند و مورخان هنری را نشانگر حضور معبدهای کافران اسلاویک ماقبل مسیحیت می دانند.در بین قرون 16 تا 18 بسیاری از این کلیساها احیاء گشتند و بعضی از انها به سبک باروک مجددا ساخته شدند.از جمله این کلیساها می توان به سنت صوفیای کی یف که در سال 1017 میلادی، کلیسای ساوییور برستو در سال 1125 -1113 و کلیسای سیریل در قرن دوازدهم ساخته شدند اشاره کرد. در حال حاضر تمام این نمونه ها در پایتخت اوکراین دیده می شوند. چند ساختمان نیز در طول قرن نوزده دوباره بازسازی شدند بطور مثال کلیسای اسامپشن(جشن صعود مریم به آسمان) در ولودیمیر- ولینسکی در سال 1160 ساخته شد و در سال 1900-1896 بازسازی شد، گلدن گیت در کی یف در سال 1037 بنا نهاده شد و در سال 1982 مورد بازسازی قرار گرفت.
معماری باروک در اوکراین
معماری باروک در اوکراین در دوره فرماندهان لهستانی در قرون 17 -18 انجام گرفت. معماری باروک دراین دوره نمایانگر اریستو کراسی(اشراف سالاری)قزاقها که متمایز از باروکهای اروپای غربی میباشند ، می باشد در این نوع معماری طرحها نماد سازندگی گرایی بودند که تزیینات معتدل با فرمهای ساده از ویژگیهای آن به شمار می رفت. در قرون 17 و 18 بسیاری از کلیساهای قرون وسطایی دولت روس در اوکراین، از نو طراحی و توسعه داده شدند. گنبدها و تزیینات داخلی و خارجی کلیساها از جمله اضافاتی بود که دراین کلیساها انجام گرفت. از جمله نمونه های معماری باروک در اوکراین مجموعه پیچرسکی لاورا ، صومعه ویدوبیچی[Vydubychi monastery] و صومعه پوچاییو [Pochayiv monastery]می باشد.[۲]
معماری تاتارهای کریمه
در دوره ای که کریمه تحت تسلط خانات کریمه بود چندین اثر معماری از این دوره که از بینش اسلامی نشات می گرفت باقی ماند که مشهورترین آنها کاخ باغچه سرای می باشد که ترکیبی از معماری ایتالیایی،ترکی و ایرانی می باشد.
معماری اوکراین در عصر امپراطوری روسیه
در این دوره که بطور روزافزون اوکراین با امپراطوری روسیه در حال یکپارچگی بود معماران روسی این فرصت را بدست آوردند تا با خلق چشم اندازهای زیبا در بسیاری از شهرها و مناطق اوکراین طرحهای معماری خود را به سرانجام برسانند. کلیسای سنت آندرو کی یف[St. Andrew church](1754 – 1747) که توسط باتولومیو راستریلی[Bartolomeo rastrelli] ساخته شد یکی از نمونه های زیبا از معماری باروک می باشد که با داشتن موقعیت در بالای کوهستان کی یف بعنوان یکی از ماندگارترین آثار معماری بجا مانده است. در زمان حاکمیت آخرین هتمن (فرماندهان لهستانی)، کریل رازوموسکی، در بسیاری از شهرهای در اختیار هتمنها مانند هیلوخیف[Hlukhiv]، باتورین[Baturyn] وکاسلتس[Koselets] طرحهای عظیمی توسط آندری کیواسف[Anrey kvasov]، معمار روسیه کوچک به انجام رسید.
روسیه که بعنوان برنده جنگها در مقابل امپراطوری عثمانی و خراج گزار خانات کریمه به شمار می رفت در نهایت کریمه و تمام جنوب اوکراین را با عنوان روسیه جدید ضمیمه خاک خود کرد و شهرهای اودسا، نیکلایف،خرسون و سواستوپل را در آنجا بنا نهاد و بسیاری از نمونه معماری روسی را در آنجا شکل داد.
معماری اوکراین در دوران اتحاد شوروی
بعد از انقلاب اکتبر و جنگ داخلی روسیه که اوکراینی ها نیز در آن درگیر بودند بسیاری از قلمرو اوکراین در جمهوری سوسیالیستی اوکراین شوروی ترکیب شده بود. برای اولین بار ملت اوکراین به عنوان یک ملیت به رسمیت شناخته شده بودند و در همین راستا تلاشهایی برای توسعه معماری به سبک اوکراینی در حال انجام بود.
شهر خارکف بین سالهای 1934 -1917 پایتخت اوکراین به شمار می رفت. میدان بزرگ آزادی در شهر خارکف در بین سالهای 1953 – 1925دقیقا ترکیبی از سازندگی گرایی دوران شوروی و شاخص های استالینیستی به عنوان یک منظره منحصربفرد به شمار می رفت و در واقع اولین طرح معماری اوکراین شوروی به شمار می رفت در سال 1934 پایتخت به شهر کی یف انتقال داده شد. این در حالی بود که قبل از این تاریخ کی یف، تنها یک مرکز منطقه ای بشمار می رفت و از توجه اندکی برخوردار بود.بلافاصله با انتقال پایتخت به کی یف همه چیز تغییر کرد که البته هزینه زیادی به همراه داشت. معماری استالینیستی در شهر حاکم شد و حتی یک شهر جدید بر بالای شهر جدید احداث شد که این امر موجب گردید مجموعه های معماری ذی قیمتی همچون پرستشگاه گنبد طلایی سنت مایکل نابود گردد و حتی کلیسای سنت صوفیا در معرض تهدید قرار گیرد.[۳]