جامعه ساحل عاج
همانگونه که اشاره شد، نکته مهم درباره جمعیت ساحل عاج چندگانگی و تکثر قومی آن است. در این سرزمین بیشاز 60 قوم زندگی میکنند که معمولاً آنها را در چهار گروه اصلی (و گاه پنج گروه) دستهبندی میکنند. این گروههای بزرگ در مناطق ذیل ساکناند و هریک به ترتیبی که میآید، در ترکیب جمعیتی ساحل عاج سهمی دارند:
- گروههای «آکان»، ساکن در جنوبشرقی؛ 1/41 درصد از جمعیت.
- گروههای «مانده»[1] یا «ملنکه»[2] که خود به دو دسته مانده شمالی و جنوبی تقسیم میشوند و از شمالغرب تا نواحی مرکزی گستردهاند؛ 2/25 درصد از جمعیت.
- گروههای «ولتائیک» (گور) یا «سنوفو»[3] که در شمالمرکزی و بخشی از شمالشرقی ساکناند؛ 13 درصد از کل جمعیت.
- گروههای «کرو»[4] که در جنوبغربی و ناحیه مرکزی غرب ساکناند؛ 4/9 درصد از جمعیت.
این گروههای عمده یا اصلی، خود شامل 60 قوم میشوند. درباره این تعدد و تکثر اقوام همواره صحبتهای بسیاری، چه قبل و چه بعد از استقلال، ازسوی سردمداران ساحل عاج، ابراز گردیده است (David, 2009: 17). وجود شصت قوم مختلف با حدود هفتاد الی هشتاد زبان محلی گوناگون، البته جای بحث و گفتگو هم دارد. این تنوع و تکثر، گرچه از دید ناظران خارجی میتواند جذاب و تماشایی باشد، اما درواقع از علل اصلی پیدایش جنگهای قبیلهای و قومیتی در این سرزمین بوده است. مسبب این تنشها و درگیریها هم دو مسئله زمین و آب بوده؛ زیرا در طول تاریخ، دو منبع اصلی درآمد برای همه گروهها، مشاغل کشاورزی و صیادی بوده است؛ به هر روی، همانگونه که اشاره شد، این اقوام در چهار دستهبندی کلی و در نقاط مختلف کشور ساکناند.
3-1-1. آکانها
در ربع جنوبشرقی، آکانها ساکناند که خود به سه دسته بزرگ آکانهای تالابی، آکانهای جنگلی و آکانهای مرکزی تقسیم میشوند؛ ازجمله قبایل معروف آنها، بائوله،[5] آگنی،[6] آبرون[7] و کوا[8] هستند که دربین سالهای 1690 تا 1740، از شرق، یعنی از غنای امروزی، در چندین مرحله به سرزمین ساحل عاج مهاجرت نمودهاند. درواقع این گروه قومی از خویشاوندان اقوام آشانتی[9] و فانتی[10] هستند که این دو دسته اخیر، در همان کشور غنا باقی ماندهاند؛ ولی زبان بومی مشترکی با همسایگان ساحل عاجی خود دارند. از دیگر اقوام معروفی که در این ناحیه شرقی و پساز آبرونها و آگنیها ساکن شدهاند، بائولهها هستند.
قوم بائوله درواقع از اقوامی است که طولانیترین راه را تا این سرزمین پیموده و پساز سال 1720، در دو موج بزرگ به ساحل عاج عزیمت کردهاند. از نکات مهم درباره این قوم اینکه وزن سیاسی آن در ساحل عاج امروزی، بسیار زیاد است. بعضی از وقایع تاریخیشان، حتی آنهایی که افسانهاند، عمومیت دارند و بسیاری با آنها آشنا هستند. افسانه مشهور ملکه پوکو، مربوط به داستان اساطیری ورود این اقوام به ساحل عاج میباشد که از اهمیت بالایی در ادبیات فولکلوریک این کشور برخوردار است و در فصلهای بعدی، بهطور دقیق به آن خواهیم پرداخت.
بائولهها هنروران مشهوری نیز هستند و بهویژه در کار ساخت ماسک و مجسمههای چوبی کوچک تبحر دارند. از دیگر نکاتی که درباره آکانها درکل و بائولهها بهطور خاص، شایانذکر است اینکه در گذشته، نزد آکانها رهبری و ریاست قبیله در دست زنان بوده است و گرچه امروزه زنان دیگر آن قدرت سنتی را ندارد، اما همچنان از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردارند و بنابر قوانین سنتی بائولهها، قدرت و اموال از سمت برادر مادر به فرزند منتقل میگردد.
آگنیها نیز بهمانند بائولهها از غنا و در همان قرن 18 آمدهاند. زمانی که این گروه به ساحل عاج رسیدند، پادشاهیهای کوچکی تأسیس کردند و قلمروهایی برای خود تعریف نمودند، ازجمله پادشاهی «مورونو»[11] و «سانوی».[12] سانویها که آنها نیز از سمت شرق به غرب پیش میرفتند، روزی تصمیم میگیرند در مکانی مستقر شوند و به این ترتیب، قلمرو پادشاهی سانوی را تأسیس میکنند.
لاگونرها[13] یا آکانهای جنوبی، از دیگر طوایف شرقی هستند که از سمت غنا آمده و در اطراف منطقه ابیجان مستقر شدهاند. درمجموع حدود هفده قوم از هفتاد قومی که ذکر شد و به سرشاخه آکان منتسب هستند، در ربع جنوبشرقی ساحل عاج ساکناند. همچنین شایانذکر است که درمیان آکانها «خروس سفید» و نوعی سنگ معدنی چینی بهنام «کایولین»، نماد خوشبختی محسوب میشوند (Kouamé, 2002). آکانها درکل زرگران بنامی هستند و طلا نزد آنها ارزشی نمادین دارد. اهمیت این فلز گرانبها نزد آکانها تا آنجاست که آنها را بهنام «مردمان طلا» میشناسند. این مردم همچنین در ساختن آدمکهایی از جنس مس تبحر دارند.
3-1-2. ماندهها
گروههای مانده در شمالغربی و مرکزی، در حوالی کونگ مستقرند. مردمان این گروه در کشورهای دیگری چون مالی، گینه، سنگال و بورکینافاسو نیز زندگی میکنند. از اقوام معروف این گروه اخیر، «ملنکه»[14] و «ماندینکا»[15] هستند که به بیباکی و توان سازماندهی معروفاند. مانده در لغت به معنای اهل مالی است. از ماندههای جنوبی نیز میتوان به اقوام «گورو»[16] و «تورا»[17] اشاره کرد. درمجموع تعداد قبایل یا اقوامی که در این ناحیه سکونت دارند، به رقم سیزده میرسد. معروفترین طایفه متعلق به ماندهها، دیولاها هستند که مسلماناند و البته در تمام آفریقای غربی پراکندهاند؛ اما مقر اصلی آنها همین نواحی شمالی است. این گروه اخیر، بهویژه در تجارت مهارت دارند و از عوامل اصلی گسترش دین اسلام در ساحل عاج و درکل، در غرب آفریقا محسوب میشوند. دیولاها همچنین صنعتگران و نساجانی چیرهدست هستند. از ویژگیهای دیگر آنها بازبودنشان بهسوی سایر فرهنگها و اقوام است که همین موضوع نیز موجب گرایش بسیاری از اقوام دیگر به دین آنها، یعنی اسلام بوده است. تقریباً تمام رمانهای احمدو کوروما، نویسنده ساحل عاجی، به شخصیتهایی برخاسته از این اقوام شمالی میپردازد. خود این نویسنده هم از قوم ملنکه و فرزند یک تاجر مسلمان بوده است.
3-1-3. ولتائیکها
ولتائیکها کشاورزانی ماهرند و به صلحطلبی مشهور میباشند. این گروه منتسب به اقوام شمالشرقی (بورکینافاسوی امروزی) میشوند و برخلاف بسیاری از طوایف و اقوام دیگر که سابقه چنداندرازی در استقرار در مناطق مذکور ندارند، یکی از قدیمیترین و باثباتترین اقوام ساحل عاج بهنام سنوفوها را در خود دارند. این نام آنقدر مهم و ریشهدار است که گاه خود بهعنوان سرشاخه برای تعریف این خانواده بهکار میرود. درمجموع ولتائیکها، شامل چهارده قوم مختلف میشوند که «کولانگو»[18] و «لوبی»[19] از معروفترین اقوام آن هستند.
در توصیفی که از پراکندگی اقوام و قبایل مختلف بهدست داده شد، اشاره به دو نکته مهم ضروری بهنظر میرسد؛ نخست اینکه استقرار این اقوام، محدود به مرزهای ساحل عاج نمیشود و بهراحتی این پراکندگی، به همسایگان این سرزمین قابل تسری است؛ به این ترتیب، مرزهای جغرافیای انسانی ساحل عاج، از مرزهای طبیعی و سیاسی آن فراتر میرود. این موضوع البته از دیدگاه سیاسی و امنیتی، ایجاد دردسر و مشکل نموده است. هرچند درنظر ساکنان محلی، مثبت و مطلوب تلقی میگردد. درکل، کارکرد و تأثیر این اقوام متعدد، بیشتر معطوف روابط درونقبیلهای یا حلوفصل اختلافات قومی میشود و ازاینرو، در تصمیمات کشوری و سیاستهای کلان و خارجی کشور، بیشتر باید به نقش گروههای دیگر، ازجمله مهاجران فرانسوی و اروپایی پرداخت. هرچند درپی شورشهایی که قبایل شمالی در سال 1968 و بهمنظور دستیابی به تشخص سیاسی و نیز برای بهرسمیت شناختهشدن صورت دادند، دولت در 1975 اعلام نمود که هریک از قبایل میتوانند در مجلس کشور، نمایندهای داشته باشند (ساحل عاج، 1388: 7). نکته دیگر اینکه نمیتوانیم بهسادگی بپذیریم که اقوام مختلف از نواحی دیگر، مثلاً از شرق یا غرب و شمال به این سرزمین مهاجرت کردهاند و ساحل عاج، ساکنان کهن و باستانی نداشته است؛ زیرا درپی کاوشهای اخیر باستانشناسان، نشانههایی از تمدن عصر آهن و طلا، در گوشهگوشه آن یافت میشود. تنها این مسئله باقی میماند که بدانیم این انسانهای پیشین چه کسانی بودهاند و اینکه آیا در ترکیب و ساخت اقوام کنونی، ردی از آنها میتوان جستجو کرد یا خیر.
3-1-4. کروها
در ربع جنوبغربی، یعنی در همسایگی گینه و لیبریا، گروه قومی بزرگ دیگری ساکن است بهنام کرو که از شانزده قبیله مختلف تشکیل میشود و مهمترین آنها عبارتاند از: «باکوه»،[20] «گودیه»،[21] «وه»،[22] «بهته»،[23] و «دیدا».[24] تقریباً تمامی این قبایل جنگلی هستند و از ویژگیهای آنها، بستهبودن و تماس اندکشان با دنیای بیرون است. این گروه، افزون بر ساحل عاج، در لیبریا (مرکز تجمع آنها) و سیرالئون نیز ساکناند؛ اما کروها عمدتاً از سمت نیجریه و در حدود اوایل سده 15 میلادی، به ساحل عاج آمدهاند (Holas, 1980). درمجموع شانزده قبیله به این گروه تعلق دارند.