بهداشت و سلامت ساحل عاج

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

ساحل‌ عاج درزمینه امکانات بیمارستانی و پزشکی، نسبت به کشورهای دیگر آفریقایی وضعیت نسبتاً بهتری دارد؛ ولی هزینه‌های درمان سرسام‌آورند و اکثر مردم، امکان استفاده از آن را ندارند. بیمه‌های پوششی هم در این زمینه ناکارآمد هستند. همانند بسیاری از کشورهای آفریقایی، در ساحل‌ عاج نیز پزشکی با سنن و به‌ویژه اعتقادات جان‌باوران ارتباطی عمیق دارد؛ به عبارت دیگر، طب (درمیان عموم مردم و به‌ویژه در روستاها) برای درمان بیماری‌هایی به‌‌کار می‌رود که ریشه‌هایی ماورایی و مذهبی برای آن‌ها قائل هستند. پس درمان هم درمیان این اقشار، با کمک نیروها و گیاهان طبیعی صورت می‌گیرد؛ به این ترتیب، گاه درمان بیماری به نیرویی الهی و ماورایی محول می‌شود. این نیرو یا الهه، دربین سنوفوها، «تین فولو»؛[51] درمیان ملنکه‌‌ها، «فللی کلا»[52] و دربین بائوله‌ها، «کومین»[53] نامیده می‌شود. البته نمی‌توان منکر تأثیر روانی این‌گونه درمان‌ها یا طبابت شد.

نوع دیگری از طبابت سنتی درمیان اهالی بومی در ساحل‌ عاج رایج است که ریشه‌ای عربی و اسلامی دارد. این نوع درمان که عاملان درمان در آن مارابوها هستند، بین قرون 17 تا 19 به این سرزمین وارد شده است (Memel-Fotê, 2008). لازم به توضیح است که «مارابو» در آفریقای مادون صحرا، به ساحره‌ها و جادوگران و درکل کسانی که قدرت پیشگویی دارند گفته می‌شود. البته مارابوها به تعلیم مذهبی و اسلامی کودکان نیز می‌‌پردازند و درکل نقش روحانی را هم برعهده دارند.

اما طب مدرن، با استعمار فرانسوی‌ها و استقرار ایشان بین سال‌های 1905 تا 1921 در این سرزمین آغاز می‌گردد. طب چینی هم پس‌از استقلال وارد این کشور شد. شرکت‌های ساحل‌ عاجی تولید دارو وجود دارند؛ ولی داروهای فرانسوی و هندی در داروخانه‌های ساحل‌ عاج به‌وفور یافت می‌شوند. دولت در سال 1999 انجمنی را به‌نام «انجمن ملی یاران طب چینی در ساحل‌ عاج» تأسیس کرد. شاید بتوان گفت که در حال حاضر و در مقایسه با سایر کشورهای غرب آفریقا، ساحل‌ عاج از زیرساخت‌های بهتری درزمینه‌ سلامت برخوردار است. بااین‌حال از نوزده منطقه اداری که در کشور تعریف ‌شده، تنها سه‌تای آن‌ها مجهز به مراکز بیمارستانی دانشگاهی هستند: این سه مرکز، یکی «کوکودی»، دیگری «ترشویل» و آخری «یوپوگون»[54] در ابیجان است. مناطق اداری دیگر، مجهز به مراکز بیمارستانی منطقه‌ای هستند. هلال‌احمر جمهوری اسلامی ایران نیز با داشتن یک درمانگاه در یکی از مناطق حاشیه‌ای و فقیرنشین ابیجان قرار دارد. رئیس هلال‌‌احمر ایران در سال 1399 به ساحل عاج سفر کرد و ملاقاتی با وزیر بهداشت این کشور انجام داد که این دیدار نیز می‌‌تواند به تقویت حضور ایران در عرصه درمان ساحل عاج و افزایش صادرات اقلام پزشکی به منطقه غرب آفریقا مؤثر باشد. از بین دیگر امکانات درمانی ساحل عاج، از دو بیمارستان نظامی نیز می‌توان یاد کرد که یکی در بواکه و دیگری باز در ابیجان واقع شده است. به این فهرست می‌توان بیمارستان کارمندان دولت در پلاتو، بیمارستان جزامیان مانیکرو،[55] دالوا،[56] مان[57] و بیمارستان روانی بنژرویل را اضافه کرد. مابقی مراکز بهداشت هستند که همچون بیمارستان‌ها، با مسائلی از قبیل کمبود امکانات و پزشک و پرستار مواجه‌ هستند: مطابق آمار سال 2007، برای هر 9908 نفر، یک پزشک؛ برای هر 2416 نفر، یک پرستار و برای هر 2118 نفر، یک ماما یافت می‌شود (La Côte d'Ivoire en chiffres, 2007: 173).

درکل وضعیت امکانات سلامت و بهداشت در کشور خیلی مناسب نیست و دسترسی به امکانات موجود برای همگان ناممکن است. با توجه به فقر مردم و ناتوانی آنان در پرداخت هزینه‌های سلامت، دولت زمانی بر آن شده بود تا درمان را رایگان اعلام کند و تا سال 1994 نیز در درمانگاه‌ها و بیمارستان‌های عمومی، درمان کاملاً رایگان بود؛ اما این سیاست خیلی زود کنار گذاشته شد. اوضاع بهداشت و سلامت و متعاقب آن افزایش مرگ‌ومیر، به‌ویژه از سال 1999 و شروع بحران سیاسی و نظامی کشور، رو به وخامت گذاشت. در سال 2004 شاخص فقر در این کشور به 40.3 درصد رسید و ازمیان 108 کشور درحال ‌توسعه، ساحل‌ عاج در مقام 92 قرار گرفت. شاخص فقر در سال 2009 نیز چندان بهبود پیدا نکرد و بهتر از 37.4 نبود، به طوری که در این سال، از میان 135 کشور، ساحل‌ عاج در مقام 119 قرار گرفت. این وضعیت طبیعتاً بر وضع سلامت مردم تأثیر منفی داشت و شمار بیماران افزایش پیدا کرد و از 17242 نفر در سال 2001، به 19944 نفر در 2005 رسید. همچنین آمار ابتلا به بیماری‌های واگیردار از 50 به 60 درصد افزایش یافت و میزان مرگ‌ومیر با نرخ 14.2 از 1000 نفر اعلام گردید.

متخصصان و ناظران، ازجمله دلایل این وضعیت را شهرسازی بی‌برنامه و عجولانه، نرخ بالای بی‌سوادی، ناسالم بودن آب در بسیاری از نواحی و بودجه‌های ناچیز دولت در حوزه سلامت دانسته‌اند. ازمیان سایر بیماری‌های کشنده، هپاتیت، ایدز، سل و مالاریا، بیشترین تعداد قربانی را می‌گرفتند. در این میان، همچنان بیشترین آمار مرگ‌ومیر دربین کودکان زیر پنج سال، مربوط به بیماری مالاریاست. ازطرفی مطابق با آمار سال 2003، حدود 7 درصد از جمعیت کشور، یعنی 570 هزار نفر، به بیماری هپاتیت مبتلا بوده‌اند؛ بیماری‌‌ای که گفته می‌شود سالانه 47 هزار نفر را به کام مرگ می‌فرستد (Central intelligence agency, 2008). بیماری فلج اطفال و نارسایی‌های هنگام تولد نیز در ساحل‌ عاج، آمار نسبتاً بالایی را نشان می‌دهد. برخی کارشناسان، نارسایی‌های نوزادان را با انباشت زباله‌های هسته‌ای کشور فرانسه در خاک ساحل‌ عاج مرتبط می‌دانند؛ به این ترتیب، می‌توان گفت عمده برنامه‌ها و اقداماتی که دولت در حوزه سلامت تا پیش‌از آغاز نزاع‌های سیاسی و نظامی انجام داده بود، بی‌اثر شده است. بنابر آمار سال 2017، نرخ افزایش جمعیت در این سال 2.6 درصد، نرخ فرزندآوری 1،35 درصد، نرخ مرگ‌ومیر 10.4 درصد و امید به زندگی 56.4 سال اعلام شده است.[58]

درباره بیمه‌های درمانی قابل‌‌ذکر است که برای کارگران در بخش‌های عمومی و خصوصی، سه ارگان بیمه‌کننده در سطح کشور وجود دارد؛ یکی «صندوق ملی حمایت اجتماعی» (CNPS) که به بخش خصوصی خدمات ارائه می‌دهد و البته کل نظام تأمین اجتماعی ساحل‌ عاج تحت نظارت آن است. در امور پزشکی، این سازمان حوادث ناشی از کار و بیماری کارگرانی را که کارفرماهایشان حق بیمه آن‌ها را پرداخت کرده باشند، تحت پوشش قرار می‌دهد. هم‌اکنون بیش‌از یک‌میلیون حقوق‌بگیر، تحت پوشش این سازمان هستند. البته بسیاری از کارفرمایان از قانون تخطی می‌کنند و حق بیمه کارگران خود را پرداخت نمی‌کنند.

در بخش عمومی، سازمان ارائه‌دهنده خدمات به صندوق عمومی بازنشستگان، دولت است که هزینه درمان را نیز می‌پردازد؛ اما در این بخش، به‌ویژه «بیمه عمومی کارکنان دولت» (MUGEF-CI) فعالیت می‌کند که نوعی بیمه تکمیلی محسوب می‌شود و حدود 70 درصد از هزینه‌های درمان را پرداخت می‌کند. عضویت در این سازمان، برای کارکنان بخش عمومی اجباری است.

درکل، یکی از دشواری‌های موجود در ساحل‌ عاج در حوزه سلامت، توزیع بسیار نامتعادل و پراکنده امکانات بهداشتی است و این مشکل، هم به مراقبت‌های اولیه و هم به مراقبت‌های ثانویه و تخصصی مربوط می‌شود. از عوامل این مشکل، می‌توان به کمبود نیروی انسانی، امکانات مالی، نگاه‌های همچنان سنتی به طب و بی‌سوادی اشاره کرد. تنها بخش کوچکی از جامعه که تمول مالی دارد، می‌تواند از کلینیک‌های خصوصی یا معالجه در خارج از کشور بهره جوید.