فرهنگ عمومی کانادا
آداب و رسوم
به طور كلي، به دلیل سکونت مردمان مختلف با تنوع جمعیتی گسترده مردم این کشور داراي آداب و رسوم و فرهنگ متنوعي هستند. بسیاری از رسوم و سنتهای اقوام کانادایی با همکیشان آنان در دیگر کشورها مشابه است و با گذشت زمان برخی تفاوتها پدیده آمده است. آب و هوا و مجموعه شرایط دیگر موجب شده تا شیوه زندگی مردم این کشور با سایر کشورها متفاوت باشد. ملیتهای مختلف با آداب و رسوم متفاوت در کنار هم به صورت مسالمتآمیز زندگی میکنند و ضمن برخورداری از ارزش و احترام یکسان، بدون حق تعرض و تحقیر یکدیگر، جامعهای آرام را تشکیل میدهند. فرصتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برای همه یکسان و برابر است. براساس قانون زنان، مردان، کودکان، و سالمندان به صورت مساوی مورد احترام و پاسخگو میباشند. حتی مهاجران این کشور در خصوص انجام مراسم سنتی و آداب و رسوم خود آزادند و اختیار کامل دارند. این شرایط ارزشی موجب شده تا مردم ضمن برخورداري از مشخصههاي رفتاري خاص در اين كشور از امنیت و آرامش خاصی برخوردار باشند]2[.
مشخصههای رفتاری
چنان که در فصل 5 اشاره شد، کانادا کشوری چندفرهنگی محسوب میشود. مردم این کشور با نژادها و جوامع مختلف آزادند میراث فرهنگی خود را حفظ کنند، توسعه دهند و در عین حال به صورت برابر در جامعه حضور داشته باشند. با وجود این، شهروندان اين كشور دارای برخی از مشخصههای رفتاری میباشند که تبديل به نوعي فرهنگ شده است. بسیاری از شیوههای رفتاری و اجتماعی حاکم بر جامعه به شکل قانون نیستند و به صورت سنتهای تثبیت شده در رفتار مردم متجلی شدهاند. در اين ارتباط ميتوان به موارد زير به عنوان نمونه اشاره كرد:
1. رعايت حقوق ديگران. اغلب مردم نسبت به رعايت حقوق ديگران حساساند. براي مثال، در منازل شخصی سيگار نمي كشند؛ یا برای كشيدن سیگار در خانه دیگران از ميزبان اجازه ميگيرند. لذا، جای تعجب نیست كه صاحبخانه از مهمان درخواست كند تا در بیرون از منزل سیگار بکشد.
2. رعایت زمان. مردم همیشه در قرار ملاقاتها باید در زمان تعیین شده و یا کمی زودتر حاضر شوند. تأخیر و رعایت نکردن زمان برای انجام دادن کار و یا حضور در مدرسه موجب از دست دادن شغل و یا تعلیق از مدرسه میگردد. همچنين، در قرار ملاقاتهای تجاری و امور مربوط به کسب و کار در صورت تأخیر یک طرف بیش از ۱۰ تا ۱۵ دقیقه، انتظار ضرورت ندارد. در مراسم اجتماعی و گردهماییها نیز مردم انتظار دارند افراد حداکثر با تأخیر نیم ساعت از زمان تعیین شده حاضر شوند.
3. رعایت نوبت. در مواردی که باید به نوبت به امور رسیدگی شود، مردم نسبت به رعایت نظم و نوبت بسیار متعهد هستند. استفاده از صف در این کشور بسیار متداول است. برای دریافت خدمت هر کس زودتر در محل حاضرشود، در موقعیت اول (سر صف) قرار میگیرد. افراد بعدی و یا تازه واردان با نظم در جایگاه بعدی قرار میگیرند. عدم رعایت نظم و انضباط از سوی افراد موجب ناراحتی و عصبانیت دیگران میشود.
4. متداول نبودن چانهزنی. چانهزنی و گرفتن تخفیف هنگام خرید رایج نیست وقیمتهای نصب شده بر روی کالاها قیمت قطعی خرید است. از معدود مواردی که در آنها امکان چانهزنی و تخفیف در معاملات وجود دارد خرید خودرو، منزل، مبلمان و یا سایر اقلام گرانقیمت میباشد.
5. رفتار در برخورد با غریبهها. بسیاری از مردم وقتی با ديگران در اماکن مختلف، از جمله در خیابان، برخورد میکنند، لبخند میزنند و سلام میکنند[1] و حال يكديگر را میپرسند.[2] پاسخها هم کوتاه هستند.[3] البته در انگلیس در جواب میگویند: «من خوب هستم[4]».
6. نداشتن تعارف. کاناداییها از تعارف کردن زیاد استقبال نمیکنند. در سازمانها و شرکتها افراد در پاسخ به تعارف و در صورت عدم تمایل به پذیرش آن تنها میگویند «متشکرم[5]». در واقع با کاربرد این کلمه از تعارف كننده تشکر میكنند.
7. رفتار فروشندگان. هنگامی که مردم به مغازهها و یا فروشگاهها مراجعه میکنند، کارکنان از آنها سؤال میکنند كه «چه كمكي ميتوانند به آنها كنند[6]». آنها از این راه به دنبال ایجاد ارتباط دوستانه و گفتگو با مشتریان برميآيند. اگر مشتريان خواهان این باشند كه فروشنده یا فروشندگان مزاحمشان نشوند، میگویند: «صرفاً مشغول نگاه كردن هستيم[7]».
8. رفتن به مهماني. مهمانان سعی میکنند سر وقت به مهماني برسند. برای رعایت آداب مهمانیها توصیه شده است که مهمانان با حدود 10 دقیقه تأخیر در منزل میزبان حضور پیدا کنند. در این کشور شام در ساعات اوليه شب صرف میشود. مهمانان بعد از صرف شام (حداکثر تا 10 شب) به منزل خود مراجعه میکنند. رسم است که مهمان جهت حضور در منزل میزبان يك هديه كوچك (نظیر یک بسته شكلات یا یک دسته گل) به همراه داشته باشد و به میزبان تقدیم کند. رسم دیگری که مردم در مهمانیها رعایت میکنند آن است که کفشهای خود را هنگام ورود به منزل در میآورند. اين امر بدون درخواست ميزبان انجام مي شود] 3 و 4[.
خوراك و غذاهاي سنتي
غذاهای کانادا متفاوت است و تنوع گسترده آن ناشي از گستردگي مناطق اين کشور و تنوع اقوام و گروههايي است كه در آن زندگي ميكنند. غذاهاي محبوب مردم در مناطق مختلف متفاوت است و به شدت تحت تأثير ميراث اجدادشان است؛ به خصوص در جشنها و اعياد. در طول سواحل اقيانوس اطلس، به جز كِبك، غذاهاي دريايي و غذاهاي انگليسي متداول است. غذاهاي محبوب و پرطرفدار در كبك در اصل ميراث فرانسويهاي منطقه است. در استانهاي سواحل اقيانوس اطلس و نيوفاندلند غذاهاي عجيبي، نظیر نوعي آبگوشت (بيسكوييتهاي ريزِ خرد شده كه با نوعي ماهي ميجوشانند)، خوراك باله خوك آبي، سوپ خوك آبي، خوراك خرگوش و گوزن دیده میشود. اين استانها برخي از بهترين غذاهاي دريايي آمريكاي شمالي را نيز تهيه ميكنند. از آن جمله ميتوان از خرچنگ دريايي بسيار عالي نيوبرونزويك، گوش ماهي نوااسكوشيا و صدفهاي باريك دريايي جزيره پرنس ادوارد نام برد. بریتيش كلمبيا به خاطر ماهي آزادش معروف است. هر سال مراسم سنتی كباب كردن ماهي آزاد سرخ گوشت اقيانوس آرام برگزار ميگردد كه روي چوب توسكا دودي ميشود. در سراسر كانادا شيره درخت افرا و فرآوردههاي آن بسيار محبوب است كه بازتابي از اهميت اين درخت در این کشور است. مردم براي حفظ سلامتيشان مصرف گوشت را در غذاهايشان كاهش دادهاند و در عوض بيشتر از ميوهها و سبزيها، غلات و ديگر كربوهيدراتها استفاده ميكنند. مردم، به ویژه ساكنان شهرهاي بزرگ، به دليل ارتباط با مهاجراني از نژادهاي مختلف ذوق و سليقه بينالملليتري درباره غذاها دارند. مثلاً در ونكورو و تورنتو تعداد زيادي رستوان چيني و رستورانهاي مربوط به ساير كشورهاي آسيايي (از جمله ايران) و نيز در كبك رستورانها و كافههاي فرانسوي زیادی وجود دارند. در ونكورو و ويكتوريا، علاوهبر غذاهاي كشورهاي آسيايي، غذاهاي ايتاليايي، كرهاي و آشپزي تركيبي (كه تركيبي از انواع سبكهاي آشپزي است) طرفداران زيادي دارند. تنوع نژادي به بهترين وجه در تعداد و تنوع غذاها و رستورانها نمود مييابد كه معروفترين آنها رستورانهاي چيني، ايتاليايي، ژاپني، كرهاي، مكزيكي، ويتنامي و تايلندي است. غذاهای اصیل کانادایی شامل غذاهای اقوام اولیه است. رژیم غذایی سنتی اين اقوام از مواد گیاهی و گوشت حیواناتی تشکیل شده بود که در سرزمینهای اطراف هر قبیلهای یافت میشدند. از جمله حيواناتي كه از گوشت آنها برای تهیه غذا استفاده ميشد میتوان از بوفالو، نهنگ، شیر ماهی، گوزن، گراز ماهی و نظاير آن نام برد. به علاوه، انواع میوهها و مغزها نيز به عنوان منابع غذايي اقوام اوليه مورد استفاده قرار ميگرفتند. امروزه اقوام اولیه نيز در کنار رشد تمدن و پیشرفت تکنولوژی در اين كشور به استفاده از مواد آماده و دستگاههای نوين آشپزی تمایل پيدا كردهاند. در این کشور قوانين و مقرراتی تدوين شده است كه به منظور حفاظت از محیط زیست، مانع آنها در دستيابي به منابع مذكور شده است. به اين ترتيب، مجموعه وسیعی که در حال حاضر به نام آشپزی کانادایی شناخته ميشوند، برگرفته از آشپزی مهاجران اولیه اروپایی و ملل مختلفی است که در حال حاضر مردم این سرزمین را تشکیل میدهند.
کاناداییها برای غذا خوردن تا حد زیادی از رژیم غذایی گسترده (شبیه به رژیم غذایی آمریکاییها و اروپاییها) استفاده ميكنند؛ با اين تفاوت كه در رژيم غذايي كاناداييها دانههاي فرآوری شده، محصولات لبنی، گوشت گاو و مرغ، میوههای پخته شده و سبزیهای تازه همراه با نمک و شکر وجود دارد. بهرغم تنوع زياد غذايي در اين كشور، برخي از غذاها به طور خاص به نام كاناداييها شناخته ميشوند و در خارج از این کشور ناشناخته هستند. اين دسته از غذاها بيشتر شامل تنقلات و ميان غذاها ميباشند كه كمتر به عنوان يك وعده غذايي كامل شناخته ميشوند]5 و 6[.
وعدههاي غذايي
مردم كانادا معمولاً در طول روز سه وعده غذايي كاملاً مجزا دارند: صبحانه، ناهار و شام.
1. صبحانه. وعده غذايي صبحانه مدت كوتاهي پس از برخاستن از خواب صرف ميشود. معمولاً اين وعده غذايي كامل است تا انرژي لازم براي فعاليت يك روز كاري را ايجاد كند. غذاهاي مورد استفاده آنان در وعده صبحانه بیشتر شامل: نيمرو، سوسيس، سيبزميني سرخكرده، اُملت، حبوبات، غلات سرد، شيريني، آبميوه و نوشيدنيهاي گرم نظير قهوه، چاي يا شكلات گرم است. برخي از افراد تنها يك مورد از فهرست پیش گفته را مصرف ميكنند، اما كساني كه صبحانه کامل صرف ميكنند، ممكن است بخش زيادي از اين اقلام را در يك وعده صبحانه مصرف كنند.
2. ناهار. ناهار وعده غذايي است كه معمولاً ظهر (بین ساعات 12 تا 14) خورده ميشود؛ ساعتي كه اغلب مردم در محل كار خود به سر ميبرند. از اينرو، بسياري از آنان تمايل دارند براي ناهار از غذاييهايي استفاده كنند (نظير ساندويچها و سالادها) كه به راحتي تهيه و خورده میشوند و وقت زیادی نمیگيرند. در روزهاي آخر هفته كه وقت مناسبي براي تهيه غذا وجود دارد، مردم ناهارهاي مفصلتري تهيه ميكنند. برخي از مردم نيز كه خواهان صرف ناهار مفصل هستند، به رستوران مراجعه میکنند.
3. شام. اين وعده غذايي تقريباً مفصل است. افراد بعد از فارغ شدن از يك روز كاري سعي ميكنند از زمانهاي مختص به خود لذت ببرند. لذا، آنان به خوردن غذاهاي متنوع و مختلف تمايل دارند. در اين وعده غذايي مردم از غذاييهاي نظير مرغ سوخاري، استيك، همبرگر و غذاهاي گوشتي، همراه با مقداري برنج، پاستا، سيب زميني و نان استفاده ميكنند. وعده غذايي شام در اين كشور از تنوع زيادي برخوردار است و نوع آن براساس محلي كه در آن زندگي ميكنند، متفاوت است. به عنوان مثال، در سواحل غربي و استانهاي سواحل شرقي، از غذاهاي دريايي، در غرب، به خصوص آلبرتا، از گوشت گاو و در ديگر نقاط كشور، از مرغ يا گوشت خوك تغذيه ميكنند. همچنین، بسياري از مردم آبگوشت را، كه به روشهاي مختلف طبخ ميشود، اغلب در وعده غذایی شام میل میکنند]7 و 8[.
روز غذا
روز شنبه 30 جولای (8 خرداد) در کانادا به روز غذا معروف است که یکی از بزرگترین رویدادهای محلی در تاریخ این کشور محسوب میشود. در این روز مردم از مواد غذایی محلی استفاده میکنند که در کشورشان تولید میشود. حتی در رستورانها، اغذیه فروشیها و کبابیها نيز اين سنت را به طور كامل رعايت ميكنند. بنابر بررسی بانک مونترال، این موضوع یک عادت جمعی محسوب ميشود و 94 درصد از مردم در این روز محصولات غذایی را خريداري ميكنند که در اين كشور تولید شده است. نتایج این تحقیقات نشان ميدهند خریداری مواد غذایی از سوی مردم و نیز تقاضا برای صادرات، کشاورزان را به تولید بیشتر تشویق میکند. جنبش روز غذا در کانادا در سال 2003م و برای ترغیب تولیدکنندگان مواد غذایی از سوی "آنیتا استورات"، یکی از فعالان مواد غذایی، آغاز شد. در این روز خاص اکثر رستورانها فقط منوهای محلی با مواد غذایی تولید شده داخلی ارائه میدهند و به ابتکارات خاص در ارائه این غذاها جوایزی نیز اختصاص مییابد. همچنین کتابچههایِ راهنمایی برای تهیه غذا با مواد غذایی کشت شده داخل کشور تهیه شده است که افراد هرجا که باشند با داشتن یکی از آنها میتوانند در بزرگداشت این روز شرکت کنند و غذاهای محلی کانادایی برای خود تهیه کنند[8]]9[.
پوشاك سنتي
لباس هر انسان پرچمِ کشورِ وجود اوست. پرچمی که هر انسان بر سر در خانه وجود خود نصب کرده است و با آن اعلام میکند که از کدام فرهنگ تبعیت میکند. بر اين اساس، كاناداييها به نوع پوشاك و لباسهاي خود حساساند. آنها اعتقاد دارند نحوه لباس پوشیدن میتواند نشانگر شخصیت و خلق و خوی افراد باشد و يكي از عوامل مهم در برقراري ارتباط غيركلامي است. مردم اين كشور متناسب با مناسبتهاي مختلف از لباسهاي خاصي استفاده ميكنند. آنها در محيطهاي رسمي لباسهاي رسمي و مناسب ميپوشند.
بوميان و سرخپوستان نيز از لباسهاي خاص خود استفاده ميكنند. مواد اصلي براي تهيه لباس آنان پوست حيوانات خزدار و بدون خز است. ممكن است تفاوتهاي واضحي بين لباس سرخپوستان كشتزارهاي غربي و آنهايي ديده شود كه در جنگلها زندگي ميكنند. سرخپوستان ساكن در كشتزارها پيراهنهايي شبيه كت باراني ميپوشند كه به جاي يقه و آستينهاي مشخص، سوراخي در قسمت گردن دارند و در قسمت شانهها دو تكه هستند. با اين حال بعضي اوقات براي پوشش بازوها در زمستان از آستينهاي جدا شدني استفاده ميكنند كه به پيراهنهاي آنها وصل ميشود. از طرف دیگر، سرخپوستان شمال و شرق از پيراهنهای جلو باز استفاده میکنند؛ به طوري كه تقريباً شبيه يك كت پرو شده با آستينهاي دوخته میباشند. كفشهاي سرخپوستان ساكن در كشتزارها تا لبه كف پاست؛ اما در مناطق جنگلي چرم كفش را تا پاشنه و پنجه بالا ميآورند.
سرخپوستان كشتزارها از كلاههاي پردارِ تزیین شده استفاده ميكنند كه يك بند بلند و يك پرعقاب در پشت دارد. در حالي كه سرخپوستان ساكن مناطق جنگلي پرهاي كمي به كلاههاي خود ميچسبانند. لباسهاي سنتي اسكيموها براي مردان و زنان شامل چكمههاي ضد آب، شلوارهاي دو لايه، نيم تنه پوست حيوانات و يك ژاكت پلوور كلاهدار محكم دو لايه است كه همه از پوست و خز ساخته شدهاند.
در گذشته شغل و مرتبه افراد معمولاً با تفاوتهايي در لباسهايشان نشان داده ميشد. طبقه مرفه جامعه معمولاً از لباسهاي ابريشمي با قيطانهاي طلايي، مخمل، پر و قلابدوزي استفاده میکردند. خدمتكاران از لباس مستخدمي و طبقه ميانه جامعه بيشتر از لباسهاي متوسط – هم در جنس و رنگ و هم در مدل برش - و روستاييان و كشاورزان نیز از لباسهايي از پارچههاي كتاني و بافتهاي خانگي استفاده می کنند]10[.
مراسم خواستگاري و ازدواج
طبق اصل ۹۱ قانون اساسی قوانین ازدواج در اختيار دولت فدرال است. با این حال دولتهای استانی تا حدودی در این زمینه میتوانند دخالت کنند. به جز کسانی که رابطه خونی با یکدیگر دارند، یا به عبارت دیگر برادر یا خواهر تنی یا ناتنی هستند، بقیه افراد میتوانند با همدیگر ازدواج کنند.[9] در اغلب استانها سن ازدواج ۱۸ سال به بالا تعیین شده است.[10] به عبارت دیگر هر فردی که ۱۸ سال یا بیشتر داشته باشد، میتواند ازدواج کند. کسانی که سنشان بین ۱۶ تا ۱۸ سالگی باشد، به شرط موافقت والدینشان میتوانند ازدواج کنند. در بعضی استانها تحت شرایط خاص افراد زیر ۱۶ سال میتوانند ازدواج کنند. در کانادا افراد اجازه دارند به صورت مذهبی و یا به صورت رسمی (یا هر دو) ازدواج کنند. افراد برای ازدواج رسمی معمولاً باید به شهرداری[11] مراجعه کنند تا ازدواج به صورت رسمی ثبت شود. حتی اگر ازدواج به صورت مذهبی یا رسمی ثبت نشود، اگر دو نفر در قالب زندگی زناشویی حداقل سه سال زیر یک سقف زندگی کنند، یا فرزند مشترک داشته باشند، از نظر قوانین موجود شریک زندگی هم محسوب میشوند و کمابیش تمام قوانین مربوط به همسران در مورد آنها مصداق پیدا میکند]11[.
در بخش سنتی جامعه مرسوم است که بعد از ازدواج خانمها نام خانوادگی خود را به صورت قانونی به نام خانوادگی همسرانشان تغییر می دهند.[12] همچنین، به هنگام تولد فرزندان، زن و شوهر میتوانند نام خانوادگی کودک را به نام مادر یا پدر ثبت کنند. این امر به توافق طرفین بستگی دارد.
در کانادا قوانین طلاق پیچیده است. زوجين بايد حداقل به مدت یک سال از يكديگر جدا زندگی کنند تا بتوانند برای طلاق اقدام نمایند.
مراسم ازدواج كاناداييها از آیینهای آمریکایی در اين زمينه نشأت گرفته و دارای آداب و رسوم خاصی است. به دليل تنوع فرهنگي ميتوان مراسم گوناگوني را در سراسر كشور شاهد بود. از جمله سنتهاي رايج در خواستگاري و ازدواج ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. حمل عروس بر روی دستان تا آستانه در ورودی منزل:[13] اگر داماد عروس را تا آستانه ورود به منزل روی دستان خود حمل کند خوشیمن است. اين باور از يك اعتقاد خرافی ناشي ميشود كه ميگوید «ارواح شیطانی تلاش میکنند تا خوشبختی زوج جدید را برهم بزنند. ممکن است این امر سبب شود که عروس هنگام ورود به منزل جدیدش به زمین بخورد. به همین دلیل، برای در امان ماندن عروس، داماد او را روی دستان حمل میکند».
2. بریدن کیک عروسی[14]: کیک ازدواج نماد و سمبل خوشبختی و باروری است. عروس با کمک داماد باید اولین قطعه کیک را ببرند تا نشانهای باشد بر اینکه در تمام فراز و نشیبهای زندگی باهم شریک هستند.
3. انتخاب تاریخ ازدواج[15]: رومیهای باستان اعتقاد داشتند که الهه زنان یعنی ژونو[16] ازدواجهایی را مورد لطف و مرحمت زیاد قرار میدهد که در ماه خودش انجام میگیرد. به همین دلیل ماه ژوئن (اواسط خرداد تا اواسط تیر) بهترین ماه برای ازدواج محسوب میشود.
4. نديدن عروس توسط داماد پيش از مراسم[17]: یکی از رسوم قدیمی این بوده که داماد نباید قبل از مراسم ازدواج عروس را ببیند. انجام دادن این عمل نشان میدهد که داماد مطیع و فرمانبر خانواده عروس است.
5. پرتاب دسته گل عروسی[18]: به طور سنتی دسته گل عروس نماد و سمبل باروری است. اعتقاد بر این است که هر دختری که این دسته گل را بدست بیاورد، نفر بعدی است که ازدواج خواهد کرد.[19]
6. پوشیدن تور روی سر:[20] تور صورت عروس یادآور سایبان تشریفاتی بر سر عروس است و با این هدف طراحی شده تا مراسم جشن ازدواج را از شر چشمان شیاطین محافظت کند. برداشتن تور از روی صورت عروس نیز نماد رهایی عروس از کنترل و اختیار والدین اوست.
7. دست کردن حلقه ازدواج:[21] در عهد باستان، زن به عنوان یکی از متعلقات مرد به حساب میآمد و حلقه ازدواج نشانه این بود که او توسط داماد خریداری شده است. دادن حلقه از طرف داماد در واقع نماد این توافق است.
8. پاشیدن برنج[22]: به طور سنتی، پاشیدن برنج بر سر عروس و داماد راهی بوده است تا برای آنها بچههای زیاد آرزو کنند.
9. محافظان زوج در حال ازدواج[23]: زمانی ساقدوشهای عروس و داماد مانند آنها لباس میپوشیدند تا ارواح خبیثه را فریب دهند و آنها ندانند کدام یک عروس و داماد واقعی هستند. این روزها ساقدوشهای عروس و داماد صرفاً دوستان آنها هستند که در مراسم جشن ازدواج به آن دو کمک میکنند.
10. پوشیدن لباس سفید عروسی[24]: در یونان باستان رنگ سفید نماد شادمانی و خوشی بوده است. امروزه در کانادا لباس سفید عروس بیشتر نمادی برای خلوص و پاکی محسوب میشود]12 و 13[.
جشنها و روزهای تعطیل
كانادايیها نيز مانند مردمان ساير كشورها مراسم و جشنهاي مخصوص به خود را دارند. آنها هر ساله جشنوارههاي تابستاني دارند؛ مثل جشنواره استرانفورد شكسپير[25] در اونتاريو، جشنواره شاو[26] در نياگارا و جشنواره فرهنگهاي كانادا[27] كه مجموعه چند رويداد فرهنگي در اتاواست. مردم اتاوا سنتهاي محليشان را با برپايي جشنها و مراسم گوناگون حفظ ميكنند. از جمله این مراسم میتوان از بازيهاي كوهستاني جزيره كيپ برتون، جشنواره شربروك[28] در كبك سيتي - كه در آن فرهنگ و غذاي كاناداييهاي فرانسويتبار ارائه ميشود - جشنواره اوكرايني[29] در دافين[30] و روز اكتشاف در داوسون نام برد. علاوه بر اين، جشنوارههاي موسيقي بيشماري برگزار ميشود كه از آن ميان ميتوان به جشنواره موسيقي جاز مونترال، جشنواره موسيقي ملي تورنتو و وينيپگ[31] اشاره كرد. جشنوارههاي فيلم تورنتو و مونترال نيز شهرت جهاني دارند.
استان ساسکاچوان، به ويژه شهر ساسکاتون،[32] همه ساله شاهد جشنوارهها و کارناوالهای فراوانی است. این جشنها نشاط خاصی به شهرهای این استان میبخشد و باعث میشود که عابران و رهگذران تا ساعتها مشغول تماشای نمایشها و برنامههای گروههای نمایش باشند. سرآمد تمام این جشنها، جشن صد سالگی ساسکاتون بود که در سال 2006م به مناسبت تأسیس شهر ساسکاتون در سال 1906م برگزار شد. این جشن بهانهای شد تا توریستهای زیادی برای حضور در این جشن به ساسکاتون سفر كنند. مردم شهر ساسکاتون و رجینا،[33] که به ورزش دو و دوچرخهسواری علاقه دارند، در اغلب اوقات - حتی زمستانها - به دویدن ميپردازند. به همین دلیل مسابقات دو همگانی هر سال در شهر ساسکاتون برگزار میشود و در آن افراد مختلف (کوچک و بزرگ و زن و مرد) شرکت میکنند]14[.
جشنهای ملی کانادا با روزهای تعطیل این کشور تا حدودی مقارن است. تعطیلات ملی روزهایی هستند که در تمام کشور تعطیل رسمی به حساب میآیند. در اين كشور تعطيلات رسمي به دو دسته تقسيم ميشوند: تعطيلات ملي و تعطيلات ايالتي. تعطیلات ملی روزهایی هستند که در سراسر کشور تعطیل رسمی به حساب میآیند و کارفرمایان این روزها را تعطیل میکنند. در برخی مشاغل که کارکنان مجبور میشوند سر کار حاضر شوند، در ازای کار در این روزها دستمزد بیشتری دریافت میکنند و یا در ازای آن روز دیگری در هفته را تعطیل میشوند]15[.
تعطيلات رسمي این كشور 10 روز است كه عبارتاند از:
1. روز سال نو در اول ژانويه (11 دي)
2. جمعه خوب (جمعه قبل از عيد پاك در اواخر ماه مارس، اوايل فروردين)؛ این روز در بسیاری از کشورهای مسیحی مراسمی دارد. جمعه خوب روزی است که مسیحیان به یاد به صلیب کشیده شدن مسیح مراسمی را برگزار میکنند. این مراسم در فرهنگهای گوناگون متفاوت برگزار میشود. در کانادا این روز تعطیل رسمی است. مسیحیان اين كشور در این روز به کلیسا میروند. در این روز شيرینیهای کشمشی در قنادیها به فروش میرسند که علامت ضربدر یا صلیب دارند. از آنجا که این مناسبت به تعطیلات آخر هفته میپیوندد، بسیاری از مردم از این فرصت برای رفتن به مسافرت استفاده میکنند.
3. دوشنبه پاك (دوشنبه بعد از عيد پاك در اواخر مارس، اوايل فروردين)
4. روز ويكتوريا (دوشنبه قبل از 24 مي، اواخر ارديبهشت)؛ این روز با سالروز تولد ملکه ویکتوریا همزمان است. ملکه ویکتوریا کسی است که با استقلال کانادا موافقت نمود.
5. روز كانادا،[34] اول جولاي (11 تير)؛ این روز از مهمترین روزهای تاریخی این کشور محسوب میشود. در این روز دو مستعمره و یک استان سابق امپراتوری بریتانیا متحد شدند و کشور کانادا را به وجود آوردند. این روز یادآور روز استقلال این کشور از انگلستان در اواسط قرن 19 میلادی محسوب میشود. در این روز در بسیاری از نقاط کشور کارناوال، کنسرت، آتشبازی، رژه و مراسم برافراشتن پرچم برگزار میشود. آئین این روز در نقاط گوناگون متفاوت است و از الگوی خاصی پیروی نمیکند. در اتاوا و استان انتاریو مراسم با شکوهتر از دیگر نقاط جشن گرفته میشود و در اطراف ساختمان پارلمان در اتاوا و در پارکهای حومه شهر کنسرتهای بزرگی برپا میشود. در این جشن مقامات کانادا و نیز ملکه الیزابت حضور مییابند.[35]
6. روز كارگر،[36] اولين دوشنبه سپتامبر (اواسط شهريور)؛ این روز از سال 1880م در اولین دوشنبه سپتامبر جشن گرفته میشود. در سال 1872م برای حمایت از اعتصاب اتحادیههای صنفی، که به ساعت کاری زیاد اعتراض داشتند، راهپیمایی بزرگی برپا شد. به این مناسبت هر سال در شهر گرند فاندلند[37] سه روز جشن برگزار میشود. در سایر ایالتها اغلب افراد از این تعطیلی برای تماشای مسابقات فوتبال استفاده میکنند.
روز کارگر در این کشور تا پیش از سال 1894م در فصل بهار برگزار میشد و بعد از این تاریخ به پاییز منتقل شد. برخی کشورهای دیگر نیز مناسبتی به نام روز کارگر دارند؛ از جمله در ایالات متحده آمریکا یک مناسبت با همین نام وجود دارد.
7. روز شكرگزاري (دومين دو شنبه اكتبر) (اواخر مهر)
8. روز يادبود، يازده نوامبر (21 آبان)؛ روز يادبود[38] به ياد كشتهشدگان جنگ جهاني اول (1918م)، در بيشتر ايالتها تعطيل رسمي است. از زمان پادشاه جورج پنجم سنت ماندگار دو دقیقه سکوت در ساعت یازده صبح در این روز برگزار می شود.
9. روز كريسمس در 25 دسامبر (4 دي)
10. روز باكسينگ،[39] مردمان محترم و اصيل هدايايي را - كه معمولاً پول است – به خدمتكاران، كارمندان جزء و ديگر افراد مستحق ميدهند. اين هدايا به عنوان جعبههاي كريسمس معروف است.
علاوهبر روزهای مذکور، هر ایالت تعطیلات خاص خود را دارد که در سراسر آن ایالت تعطیل رسمی به حساب میآیند. اگر تعطیلات رسمی با تعطیلات آخر هفته همزمان شوند، به دوشنبه منتقل میگردند. به همین دلیل ممکن است تاریخ آن تعطیلی هر سال با سال قبل متفاوت باشد]16 و 17[.
اساطیر و افسانهها
فولکلور کانادا از دو فرهنگ قدیمی بومیان (سرخپوستان و اسکیموها) و مهاجران فرانسوی و بریتانیایی نشات میگیرد. توسعه این فولکلور در گذر زمان تحت تأثیر تعامل این دو فرهنگ بوده است. در میان فرانسویتباران داستانهای عامیانه زیادی رواج دارد و آنها نسبت به سایر مردم اعتقاد بیشتری به این افسانهها دارند. این داستانها برحسب منشاء آن، یا در نقاط مختلف کشور گسترش زیاد داشته است و یا بسیار کمیاب هستند. یکی از قدیمیترین اعتقادات بدوی در مورد افسانه گنج مدفون است که به شکلهای مختلفی از گاسپه تا کبک وجود دارد. در یکی از این افسانهها مطرح شده است که گنج مذکور را عدهای از ملوانان در کوه ساوتکس دفن کردهاند و هم اکنون کوتولههای خاکستری از آن محافظت میکنند. دیوها و جنها در بسیاری از افسانههای فرانسوی حضور دارند و داستانهای زیادی از خانههای اشباح رواج دارد. براساس افسانهها، ارواح جهنمی در میان آسمان بر قایقی سوار و در حال پارو زدن هستند و افراد خطاکار را در حالی که هنوز زندهاند به نوعی از حیوان تبدیل میکنند. بخشی از داستانها، مانند افسانه زیبای خفته یا ریش آبی، مربوط به بخشی از عقاید عمومی درباره شخصیتهای خاص میباشند.
افسانههای مربوط به اسکاتلند هنوز در بخشهایی از نوااسکوشیا، کیپبرتون[40] و اونتاریو وجود دارند. جادو و جادوگری ریشههای محکمی در افسانههای مربوط به آنتیگونیش،[41] نوااسکوشیا و کیپبرتون دارند. در سراسر نوااسکوشیا داستان هاي فراواني درباره جنزدگي توسط حيوانات رواج دارد. با وجود اين، افسانه مربوط به افرادي كه روح خود را برای بدست آوردن قدرت مافوق طبیعی به شیطان فروختهاند بسیار نادر است. تعداد زیادی از افسانههای سرخپوستی هنوز در اين كشور رواج دارد و در برخورد با فرهنگ سفیدپوستان چیزهای زیادی به آن اضافه شده است. افسانههای سرخپوستی تا حد زیادی ویژگیهای عمومی افسانههای بومیان شمال آمریکا را دارد و شامل داستانهای اساطیری مربوط به جهان است]18 و 19[.
تفریحات، سفر و گردشگری
گریز از دردسرهای زندگی روزمره در کانادا چندان مشکل نیست؛ چرا که در این کشور بیش از سایر کشورها مناطق بکر و وحشی وجود دارد. اين کشور به جهت زیباییهای طبیعی فراوان مشهور است و شگرفترین چشماندازها را - از کوههای عظیم راکی تا یخبندانهای با شکوه قطب شمال – داراست. در این کشور دریاچههای عظیم، رودخانههای خروشان، جنگلهای انبوه و دشتها و چمنزارهای بیشماری پراکنده شده است. از اینرو، مناطق طبیعی بکر فرصت مناسبی را برای تفریح مردم فراهم میکند. شهرهای اين كشورنيز همانند شهرهای ایالات متحده براساس اصول کامل شهرسازی ساخته شدهاند. از جمله این شهرها میتوان از ونکوور، کلان شهر تورونتو، مونترال، کبک و پایتخت آرام این کشور (اوتاوا) نام برد. این شهرها امکانات و مراکز تفریحی بسیار مناسبی دارند که زمینه سرگرمی ساکنان را فراهم میسازد. این امکانات موجب شده است تا این کشور یکی از مقاصد توریستی برتر دنیا محسوب شود که هر سال میلیونها بازدید کننده را به خود جذب میکند.
مردم این کشور به کار سخت و تفریح فراوان اعتقاد دارند، از وقت آزادشان حداکثر استفاده را میکنند و حدود 10 درصد از درآمد قابل تصرف خود را صرف تفریحات میکنند. تفريح و سرگرمی در اين كشور تنوع فراواني دارد. حضور در تئاتر، کنسرت موسیقی کلاسیک و دیگر گروههای موزیک، اپرا، رقص، پانتومیم، شعبده بازی و... از جمله این سرگرمیها است. افرادی با فرهنگها، سوابق و نژادهای مختلف در کانادا ساکن هستند که نُمود آن را میتوان در تنوع فراوان و نشاط بیحد موجود در فعالیتهای هنری مشاهده کرد. همچنین، امکانات ورزشی در این کشور بسیار زیاد است.[42] در هر منطقه از شهرها تعداد زیادی باشگاههای ورزشی وجود دارد. در اغلب پارکها زمینهای رو باز تنیس وجود دارد که غالباً رایگان هستند. در برخی از خیابانها مسیر خاصی برای حرکت دوچرخه اختصاص داده شده است که علاقهمندان به دوچرخهسواری میتوانند در مسیرهای امن به دوچرخهسواری بپردازند. در این کشور برخی از مردم از دوچرخه به عنوان وسیله نقلیه استفاده میکنند. در حاشیه اغلب شهرها رودخانههای بسیار بزرگی وجود دارند که موقعیت مناسبی را برای ورزش قایقرانی فراهم کردهاند. مردم میتوانند حتی در بعضی از پارکها، دریاچههای مصنوعی و کانالهای عریض قایقرانی کنند. در هر گوشه از شهرهای این کشور استخرهای عمومی وجود دارند که مردم میتوانند از آنها استفاده كنند. به علت کثرت استخرها تراکم جمعیت در آنها وجود ندارد.
علاوهبر اینها، سرگرمی و تفریحات دیگری نیز در این کشور وجود دارد. در بسیاری از شهرها تورهای مسافرتی یکروزه به کوهستانها، مراکز اسکی، پارکهای ملی، پارکهای آبی و پارک سفری[43] برگزار میشود. هر سال تعداد زیادی کارناوالهای تفریحی و جشنوارههای موسیقی در خیابانها برگزار میشوند که مشارکت در آنها برای همگان آزاد است. مهاجران هر کشور در خصوص برگزاری جشنوارهها و کارناوالهای سنتی کشور خود آزادی عمل دارند. این امر موجب شده تا برخی این کشور را به عنوان کشور جشنواره فرهنگها بنامند. جامعه چندفرهنگي کانادا، فرهنگ، هنر، سرگرمي و ورزش را به عنوان بخش مهمي از هويت ملي خود بسيار ارج مينهد.
بدون شک یکی از سرگرمیهای مردم مطالعه کتاب است. كتابخواني شهروندان موجب رونق بازار چاپ و نشر شده است. مطابق آمار ارائه شده در کتاب سال 2006م،[44] در سال 2001-2000م، تعداد 15800 عنوان كتاب براي اولين بار منتشر شدهاند. تعداد عنوانهايي كه براي دومين بار و يا چندمين بار تجدید چاپ شدهاند، بالغ بر 100/12 عنوان بوده است. توليد آثار چاپی در اين دوره زماني رشدي معادل 47 درصد را نسبت به 1997-1996 م نشان ميدهد.
از دیگر روشهای گذراندن اوقات فراغت گوش کردن به موسیقیهای ضبط شده یا اجرای زنده میباشد. مطابق همین گزارش در زمينه موسيقي بيشترين تقاضا براي موسيقي جاز بوده است و در یک دهه گذشته فروش اين آثار رشدي معادل 45 درصد را نشان میدهد. در سال 2003-2002م، تعداد 45635 برنامه زنده اجراي موسيقي غيرانتفاعي توسط 600 شركت حرفهاي موسيقي در این کشور اجرا شده است كه 14 ميليون بيننده داشته است.
از دیگر تفريحات مردم، به ویژه برای افراد مسنتر، مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه است. میانگین سن شهروندان به مرور در حال افزایش است. افرادمسن اوقات فراغت خود را بیشتر با كارهاي داوطلبانه میگذرانند. اين روند به سود سازمانهايي است كه از نيروي كار داوطلب استفاده ميكنند. در سال 2000م، سازمانهاي غيرانتفاعي و فرهنگي از نيروي كار داوطلبان بیشترین بهره را بردهاند. در اين سال نيروي كار افراد داوطلب معادل 273 ميليون ساعت و يا معادل 500/139 شغل تمام وقت بوده است.
رفتن به سينما و تئاتر نیز از ديگر کارهای مورد علاقه مردم است. براساس آمارها در فاصله سالهای 2004-2003م تعداد 118.2 ميليون بليط سينما به فروش رفته است. تماشای تلويزيون، استفاده از راديو و اينترنت نیز از سرگرمیهای دیگر مردم این کشور به شمار میآید. براساس اطلاعات و آمارها، طی سالهاي 1999 تا 2003م كاناداييها معادل 7/21 ساعت در هفته را به تماشاي تلويزيون گذراندهاند. در سال 2003م، بیش از 70 درصد از مردم به اینترنت دسترسی داشتهاند. از این زمان روشهای نوین گذراندن اوقات فراغت در این کشور شکل گرفت. بازيهاي اينترنتي به صورت آنلاين و نيز گوش دادن به راديوهاي آنلاين توجه بسياري از مردم را به خود جلب كرد. اين امر در سالهای اخیر روبه گسترش بوده است. با عمومیت یافتن استفاده از اینترنت در این کشور، که طی سالهای اخیر حاصل شده است، خریدهای اینترنتی نیز رونق زیادی یافته است. بسیاری از مردم این کشور براي دسترسي به انواع محصولات فرهنگي سنتي (نظير كتب و مجلات و روزنامهها) از اينترنت استفاده ميكنند]20 و 21[.
موزهها
برای آشنایی با تاریخ شکلگیری و تغییرات و تحولات کانادا، موزههای این کشور از بهترین منابع به شمار میآیند. موزههاي كانادا از تنوع بسياري بالايي برخوردارند و بيانگر تاريخچه حوزههاي مختلف هنري، فرهنگي، نمايشي، طبيعي و... اين كشور هستند. در این كشور 1235 موزه وجود دارد كه بودجه عملياتي سالانهاي در حدود 400 ميليون دلار به آنها اختصاص مييابد. علاوه بر اين، هزينههاي سالانه ساخت و ارائه خدمات موزههاي این كشور بالغ بر 200 ميليون دلار میباشد. 70 درصد از بودجه عملياتي موزههاي كشور توسط دولتهاي مختلف این کشور تأمين ميگردد. از اين مقدار سهم بودجه دولت فدرال 26 درصد است. شركت سهامي موزههاي کانادا در سال 1990م منحل شد و از انحلال آن 4 موزه ملي (موزه تمدن[45]، گالري ملي كانادا[46]، موزه ملي علوم و فناوري[47] و موزه طبيعت[48]) از مالكيت حقوقي سهامي برخوردار گرديدند و اخيراً توسط هيأت اُمنا اداره ميشوند. موزه تمدن کانادا در منطقه کبکی شهر اتاوا و مقابل رودخانهای واقع شده است که در سمت دیگرش عمارت عظیم پارلمان قرار دارد. ساختمان این موزه چهار طبقه است. در طبقه نخست، که طبقه زيرين است، تالار اصلی[49] قرار دارد و به نمايش مجسمههای عظیم دستساز از نخستین ساكنان کانادا اختصاص یافته است. در این طبقه جزییات زندگی و ابزارآلات زندگی و هنری آنها نيز معرفي شده است. در طبقه دوم (طبقه همکف) نمایشگاههای اختصاصی و فصلی قرار دارند. در این طبقه سالن نمایش آیمکس[50] و دو تالار مهم (یکی موزه پست کانادا[51] و موزه کودکان کانادا[52]) نیز وجود دارد. در طبقه سوم مفیدترین و شاید زیباترین بخش موزه قرار گرفته است که مهمترین وقایع تاریخی و سیر پیشرفت تمدنی این کشور در استانهای مختلف، آن پیش روی بازدیدکنندگان قرار میگیرد. در طبقه چهارم، تالار آشنایی با مشاهیر - اعم از اولین ماجراجویان، شخصیتهای سیاسی و هنری و نظایر آن - قرار گرفته است. در همه این تالارها حجم عمدهای از اطلاعات به صورت مکتوب یا در قالب فیلم، صدا و تصویر به دو زبان رسمی کشور در اختیار افراد قرار میگیرد]22 و 23[.
گالری ملی کانادا از ديگر مراکز مهم هنری این کشور است که در پایتخت (اوتاوا) واقع شده است. این موزه را توسط موشه سفدی[53] طراحی کرده و در سال 1988 تأسیس شد. ساختمان این موزه از شیشه و گرانیت ساخته شده است و مشرف به ساختمان پارلمان است. این گالری هنری از دو بخش گالری ملی کانادا[54] و موزه عکاسی معاصر کانادا[55] تشکیل شده است. این گالری مجموعهای بزرگ و متنوع از نقاشیها، مجسمهها و عکسها است. این موزه بر آثار هنری شهروندان كانادا تمرکز دارد، ولی در آن آثار هنری از کشورهای ایالات متحده و کشورهای اروپایی نیز به نمایش گذاشته شده است. گالري ملي نمایشگاههای خود را در سراسر کشور و نیز برخی از کشورهای دیگر برگزاری میکند و طی آن بازدید کنندگان با فرهنگ و هنر کانادا بیشتر آشنا میشوند]24[.
موزه ملی علم و صنعت در سال 1967م توسط دولت تأسیس شد و به عنوان اولین موزه کانادایی شناخته میشود که نمایشگاههای تعاملی[56] برگزار میکند. رسالت اصلی این موزه آن است که عموم مردم در زمینه شناخت تاریخ علم و تکنولوژی در کانادا و نیز ارتباطات میان علم و فناوری در این کشور مشاركت کنند. موزه علم و صنعت توسط شرکت موزه علم و فناوری کانادا اداره میشود و مسئولیت حفاظت از میراث علمی و فنی را برعهده دارد. تعداد كارمندان آن 275 نفر است و در سه بخش موزه علم و صنعت کانادا[57]، موزه کشاورزی کانادا[58] و موزه حمل و نقل هوایی و فضایی کانادا[59] فعالیت میکنند]25 و 26[.
موزه طبیعت کانادا از ديگر مراكز مهم است كه در سال 1856م توسط سازمان زمینشناسی در شهر اوتاوا تأسیس شد. رسالت اصلی آن شناساندن تاریخ طبیعت این کشور به مردم و مردمان سایر ملل میباشد. این موزه در راستای تحقق رسالتهای خود با انجمن موزههای کانادا، شبکه اطلاعات میراث فرهنگی کانادا و نیز موزه مجازی کانادا در ارتباط نزدیک میباشد]27 و0 28[.
کتابخانههای عمومی
كانادا اولین مستعمره انگلیس محسوب میشود که کتابخانه عمومی در آن تأسیس شده است. در سال 1779م برای اولین بار یک گروه از افسران و بازرگانان و با تصویب سِر فردریک هالدیمند،[60] فرماندار شهر کبک، کتابخانه عمومی با 2000 جلد کتاب با هدف استفاده ساکنان فرانسوی و انگلیسی زبان کبک تأسیس کردند. امروزه، کتابخانه یکی از ارکان مهم خدمات عمومی در شهرها به شمار میآید. در این کشور تقریباً هیچ شهری – حتی با جمعیت کمتر از ۱۰ هزار نفر - نمیتوان پیدا کرد که کتابخانه نداشته باشد.
کتابخانههای عمومی[61] یکی از انواع کتابخانهها میباشند که وظیفه ارائه خدمات کتابخانهای به عموم مردم را برعهده دارند. با توجه به ابعاد و امکانات کتابخانه طیف متنوعی از خدمات در آنها ارائه میگردد.
اولین و اصلیترین خدماتی که کتابخانهها به مشتریان خود ارائه میدهند امانت دادن کتاب است. اما خدمات کتابخانههای عمومی بسیار متنوع میباشد. از کتابخانهها میتوان، مجله، لوح فشرده، موسیقی، کتابهای گویا،[62] فیلمهای مستند، داستانی و کودکان عمدتاً به صورت دي.وي.دي[63] و یا وي.اچ.اس[64] امانت گرفت. بسیاری از مردم ترجیح میدهند به جای خرید یا اجاره فیلم و سیدی از خدمات رایگان کتابخانهها استفاده کنند.
دسته دوم از خدمات کتابخانهای دسترسی به اینترنت پرسرعت است. امروزه، تقریباً تمام کتابخانههای این کشور، از ده ها تا بیش از صدها کامپیوتر برای ارتباط با اینترنت دارند. کاربران میتوانند از طریق برخی از این کامپیوترها که به نرمافزار آفیس نیز مجهزند، کارهای مورد نظر خود را تایپ كنند و در صورت نیاز پرینت بگیرند.
برخی از شعبههای متوسط یا بزرگتر مراکزی برای آموزش دارند که در آنها به طور منظم کارگاههای آموزشی مختلف و متناسب با نیاز مردم برگزار میگردد. در برخی از شعبه های کتابخانههای عمومی کلاسهای رایگان زبان انگلیسی هم برقرار است که باید برای آنها ثبت نام کرد. برخی نیز فعالیتهای گروهی برای آموزش زبان انجام میدهند یا طرحهایی چون طرح "ميزبان[65]" را اجرا میکنند. در این طرح یک مهاجر به یک شهروندِ کانادایی علاقهمندِ به کمک و انجام خدمات داوطلبانه معرفی میشود تا با تنظیم قرارهای ثابت در کتابخانه، ضمن تمرین زبان، با آداب و رسوم و فرهنگ جامعه هم آشنا شود.
اغلب شعبههای متوسط و بزرگ کتابخانههای عمومی بخش ویژهای به کودکان اختصاص دادهاند که در آنها علاوه بر عرضه کتاب و مجلات، برخی وسائل بازی هم فراهم است. کودکان و والدین آنها میتوانند ساعاتی را در آنجا بگذرانند. در این بخشها برنامههای قصهخوانی برای بچهها هم برقرار است که طرفداران زیادی دارد و باید از مدتی قبل برای آن ثبت نام کرد. همچنین برنامه نمایش فیلم با پرداخت بهاي اندك يا رایگان هم در برخی کتابخانه ها برقرار است. برخی کتابخانهها فضاهایی را برای برگزاری برنامههای گروهی در اختیار متقاضیان قرار میدهند.
کتابخانه عمومی تورنتو با 99 شعبه و بیش از 12 میلیون جلد کتاب و کتابخانه عمومی ونکوور با 22 شعبه و 5/2 میلیون جلد کتاب از جمله بزرگترین و معروفترین کتابخانههای عمومی کانادا هستند. کتابخانه عمومي ونكورر دومین کتابخانه از نظر تعداد شعب و گستردگی جغرافیایی در کل آمریکای شمالی محسوب میشود. شعبه نورثیورک[66] به دلیل قرار گرفتن در یکی از مناطق گردهمایی ایرانیان برای این گروه بسیار شناخته شده و محبوب است.
شناخته شدهترين شعبه كتابخانه عمومي براي ايرانيان شعبه «فيرويو[67]» است. این شعبه هم در بخش بزرگسالان و هم کودکان طیف وسیعی از کتب، لوحهاي فشرده و فیلمهای ایرانی را در مخزن خود دارد. از دیگر کتابخانههای محبوب ایرانیان باید به شعبه مرکزی کتابخانه ریچموند هیل[68] اشاره کرد که دارای مجموعه نسبتاً خوبی از کتابهای فارسی است.
براساس آمار انجمن کتابداران کانادا، بیش از 21 میلیون نفر در این کشور عضو کتابخانههای عمومی هستند و معمولاً اعضای کتابخانههای عمومی در سه رده سنی دستهبندی میشوند: زیر ۱۳ سال، بین ۱۳ تا ۱۸ سال و بالای ۱۸ سال. برای دو گروه سنی اول ممکن است در استفاده از برخی خدمات کتابخانه محدودیتهایی وجود داشته باشد و در مقابل برخی خدمات مختص آنها باشد.
امروزه، حدود 22000 کتابخانه در سراسر کانادا در حال خدماتدهی به مراجعهکنندگان خود هستند. اکثر شعبهها از طریق اینترنت و شبکه به یکدیگر متصل میباشند و این امکان وجود دارد که افراد کتاب مورد نظرخود را (در صورت نبودن در یک شعبه) از شعبههای دیگرتهیه کنند]29 و 30[.
[1]. Hi or Hello
[2]. How are you?
[3]. I’m good or I’m fine
[4]. I’m fine
[5]. Thanks
[6]. Can I help you?
[7]. Just browsing
[8] . در این رابطه، وزیر کشاورزی کانادا در روز غذا اعلام کرد، "30 جولای روز غذا در کانادا است و چه روزی برای جشن گرفتن بهتر از اینکه مواد غذایی را که با دست کشاورزان ما تولید شده است، خریداری کنیم. کشاورزان ما از استانداردها و دانش بالایی در کار خود بهره میبرند تا محصولاتی خوشمزهتر و مغذتیتر برای سفرههای ما تدارک ببینند. آنها با ایجاد شغل و فرصتهای اقتصادی در کل زنجیره ارزش به اقتصاد کشور کمک میکنند.
[9] . در کانادا ازدواج بین دختر عموها و پسرعموها مرسوم نیست، ولی منع قانونی هم ندارد.
[10] . البته به جزء استان بریتیش کلمبیا که سن ازدواج 19 سال در نظر گرفته شده است.
[11]. City Hall
[12] . البته در طی سالهای اخیر تمایل به این کار از سوی زنان کاهش پیدا کرده است.
[13]. Carrying the bride across the threshold
[14]. Cutting the wedding cake
[15]. Choosing the wedding date
[16]. Juno
[17]. The groom must not to see the bride before the wedding
[18]. Throwing the bridal bouquet
[19] . مشابه سابیدن کله قند روی سر عروس داماد در پای سفره عقد ایرانیها
[20]. wearing a veil
[21]. wearing a wedding ring
[22]. throwing rice
[23]. protectors of the wedding couple
[24]. wearing white wedding gown
[25]. Stranford Shakespeare
[26]. Shaw Festival
[27]. Cultures Canada
[28]. Sherbrooke Festival
[29]. Ukrainian Festival
[30]. Dauphin
[31]. Winnipeg
[32]. Saskatoon
[33]. Regina
[34]. Canada day
[35]. ملکه الیزابت در سالهای 1990، 1992، 1997 و 2010 م شخصاً در جشنهای روز کانادا حضور داشته است.
[36]. Labour Day or Labor Day
[37]. Grand foundland
[38]. Remembrance day
[39]. Boxing
[40]. Cape Breton
[41]. Antigonish
[42]. ورزش در کانادا بسیار رایج است. از جمله پرطرفدارترین ورزشها میتوان به هاکی روی یخ (كه توسط كاناداييها نيز ابداع شده است) بیسبال، فوتبال و بسکتبال اشاره کرد. ورزشهایی که بیشترین شرکت کننده را دارند شامل: شنا، پیادهروی، دوچرخه سواری، و دومی است. هزینه استفاده از امکانات ورزشهای خصوصی در شهرهای بزرگی چون تورنتو، و ونکوور زیاد است، اما در شهرهای کوچکتر عموماً ارزان است.
[43] . پارک سفری شبیه باغ وحش خیلی بزرگی است که حیوانات نیمه اهلی در مکانهای بزرگ خارج از قفس شبیه حیات وحش زندگی میکنند.
[44]. Candian year book 2006
[45]. Canadian Museum of Civilization
[46]. National Gallery of Canada
[47]. Canadian national museum of science and technology
[48]. Canadian Museum of Nature
[49]. Grand Hall
[50]. IMAX
[51]. Canadian Postal Museum
[52]. Canadian Children's Museum
[53]. Moshe Safdie
[54]. National Gallery of Canada
[55]. Canadian Museum of Contemporary Photography
[56]. Interactive exhibit
[57]. Canada Science and Technology Museum
[58]. Canada Agriculture Museum
[59]. Canada Aviation and Space Museum
[60]. Sir Frederick Haldimand
[61]. Public Libraries
[62]. Talking Books
[63]. DVD
[64]. VHS
[65]. Host
[66]. North York
[67]. Fairview
[68]. Richmond Hill