پیشینه ی زبان فارسی در چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۵ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « == پیشینه­ی زبان فارسی در چین == امروزه، تمامی مورخان و پژوهشگران تاریخ، به ویژه تاریخ خاورمیانه، آسیای مرکزی، جنوب و شرق آسیا، بر این موضوع اجماع دارند که زبان فارسی و شاخه­های مختلف آن(پهلوی، سغدی) از گذشته­های خیلی دور یکی از زبان­های رایج و...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

پیشینه­ی زبان فارسی در چین

امروزه، تمامی مورخان و پژوهشگران تاریخ، به ویژه تاریخ خاورمیانه، آسیای مرکزی، جنوب و شرق آسیا، بر این موضوع اجماع دارند که زبان فارسی و شاخه­های مختلف آن(پهلوی، سغدی) از گذشته­های خیلی دور یکی از زبان­های رایج و ریشه دار در جهان باستان بوده و درحال حاضر نیز هیچ تحقیق تاریخی شایسته­ای در زمینه­های خاورشناسی و شرقشناسی، بدون دانستن زبان فارسی و مراجعه به اسناد و منابع فارسی امکان پذیر نیست. براساس نوشته­های جهانگردان مشهوری هم­چون پادری اودوریک، مارکوپولو و ابن بتوته، در دوران اوج فعالیت جاده­ی ابریشم، زبان فارسی زبان بین المللی و بازرگانی این جاده از بیزانس تا سواحل شرقی چین بوده است. براساس اسناد تاریخی چین، زبان فارسی، به­عنوان زبان اصلی دیپلماسی چین در دوران یوان و مینگ تا دوران چینگ نه تنها در کشورها و مناطق مسلمان نشین مورد استفاده بوده است، بلکه در شهر«جان چِنگ[1]» در ویتنام شمالی، «جِن لا[2]» در کامبوج امروز، مالاجا (نوار مالاکای مالزی امروز) نیز زبان دیپلماسی بوده است. (یائو جیدِه. پژوهش­های ایرانشناسی در چین. مطلبی منتشر نشده نزد مؤلف) از این جهت می­توان گفت زبان فارسی از دوران یوان تا دوران چینگ همیشه نقش بسیار مهمی در فعالیت­های دیپلماسی چین ایفا می­کرد.

به همین سبب، بنا به دستور امپراتوران چینی، در چین قدیم مدرسه و آموزشکده­هایی برای تدریس زبان فارسی و تربیت مترجمان و کارکنان دولتی و گمرکی فارسی­دان تأسیس شده بود که در اسناد و کتاب­های تاریخی چین به آن اشاره شده است. به همین جهت است که همیشه پژوهش پیرامون پیشینه­ و میزان نفوذ زبان فارسی در چین یکی از موضوعات مورد علاقه­ی محققان و پژوهشگران ایران و چین بوده است.

افزون بر آن­چه ذکر شد، از ابتدای ورود اسلام به چین، زبان فارسی زبان فرهنگی و دینی مسلمانان این سرزمین بوده و هنوز هم در مدارس دینی و آموزشگاه­های اسلامی که به«آموزش مسجدی» معروف است، زبان فارسی و کتاب­های درسی که به زبان فارسی نوشته شده است، مورد استفاده است. نشانه­های تاریخی رواج زبان فارسی در میان مسلمانان چین، هنوز هم در اصطلاحات روزمره­ی آنان، به ویژه در امور دینی، قابل مشاهده است. هم­چنین، وجود کتیبه­ها، سنگ نوشته­ها، و سنگ قبرهای تاریخی نوشته شده به زبان فارسی که برخی از قدمت 800 ساله برخوردار هستند، بازگو کننده­ی کاربرد وسیع زبان فارسی به عنوان زبان نخست ارتباطاتی، میان مسلمانان ملیت­های مختلف ساکن و مرتبط با چین، از جمله مسلمانان چینی است. وجود برخی لغات و واژه­های فارسی با کمی تغییر در زبان چینی و گویش­ها و زبان­های محلی و زبان­های اقلیت­هایی مانند مغولی، تبتی و اویغوری نیز دلیل دیگری بر گستره­ی تأثیر، نفوذ و جایگاه زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در سرزمین پهناور چین از گذشته­های دور است. در واقع، به واسطه­ی آمد و شد و مهاجرت بی­شمار ایرانیان به شرق آسیا، از قرن دهم میلادی به بعد، زبان فارسی زبان ادبی و دینی شرق جهان اسلام به شمار می­رفت و اسلام در این منطقه از ابتدا رنگ و مایه­ی ایرانی به خود گرفته و هنوز هم پس از گذشت چندین قرن، کلمات و اصطلاحات فارسی در عبادات و گفتگوهای روز مره­ی آنان جای دارد. واژه­هایی هم­چون نماز، روزه، آب دست(وضو)، نماز بامداد(صبح)، نماز پیشین (ظهر)، نماز پسین(عصر)، نماز شامگاه(مغرب)، نماز خفتن(عشا)، و اسامی روزهای هفته مانند شنبه، یکشنبه، و تا آخر هفته، دوستی، دشمنی، آخوند(روحانی)، پاکی و... باگذشت زمان زبان و ادبیات فارسی آن­چنان درسه بخش بازار تجاری، دربار امپراتوری وجامعه­ی مسلمانان چین گسترش یا فت که موجب شد در بخش تجارت وبازرگا نی وگمرکات و ادارات مالیاتی، خط استیفی یا همان خط سیاق که نوعی خط حساب وکتاب ایرانی است متداول شود. (لیو اینگ شنگ، 2002 ) هم­چنین، زبان فارسی در بخش اعتقادات دینی و احکام عبادی مسلمانان چین نیز تأثیر عمیقی نهاده است. حتی امروزه که زبان فارسی دیگر در این کشورکاربردی ندارد، ولی در برخی کتاب­های آموزش احکام و مسایل دینی و شرعی، هنوز هم بخشی از نیت­های نمازهای یومیه و اجرای خطبه­ی عقد و ازدواج، هم­چنان با استفاده از جملات و عبارات کاملا فارسی اجرا می­شود که آن­چه در پی می­آید پاره­ای از این موارد است که از کتابی به نام«دعوات العباد و فوائدها» منتشره از سوی انجمن اسلامی چین نقل می­شود.

-        نیت کردم که آبدست می­سازم از برای برداشتن حدث را تا نماز بر من مباح شود، الهی از من قبول گردان.

-        نیت کردم که بگزارم دو رکعت سنت نماز بامداد. متوجه شدم به جهت کعبه خالصا لله تعالی.

-        نیت کردم که بگزارم چهار رکعت فریضه­ی نماز خفتن. وقتی متوجه شدم به جهت کعبه خالصا لله تعالی اقتدا کردم به امام الله اکبر.

در مورد نیت­ سایر نمازهای روزانه اعم از واجب و مستحب و غسل کردن واجب و مستحب نیز چنین عباراتی به کار می­برند. در کتاب زاشیوِ[3] كه از متون و درسنامه­های متداول معارف اسلامی و حوزوی(نظام آموزش مسجدی) در چین است، خطبه­ها، نیت­ها، دعاها و صیغه­های شرعی كه بر مسلمانان واجب است در عبادات و مناسك و عقود شرعی به لفظ و عبارت فارسی ادا گردد ذکر شده است. هنوز هم طبق سنت برخی از حوزه­های اسلامی چین، مانند حوزه­ی شرقی شاندونگ، ادای صیغه­ی ایجاب و قبول به عبارت فارسی شرط لازم برای مشروعیت و صحت عقد ازدواج است، هرچند دو طرف زبان فارسی را ندانند.  عبارت زیر متن خطبه­ی کامل عقد به زبان فارسی است که در کتاب زاشیه آمده است.

«اكنون به فرمان خداوند جهان و خالق كون و مكان و مربی عالمیان و پادشاه ازل و حكیم لم یزل و به شرف سنت سنیه­ی بهترین اولاد بنی آدم و برگزیده­ی گلستان معرفت و كدخدای ملك خدا و شفاعت­خواه روز جزا، یعنی به نام لطیف شریف محمدمصطفی(ص) و به اجماع صحابه­ی كبار(رض) و به مذهب مهذب امام اعظم كوفی صوفی(رح) و به گواهی این جماعت مسلمین كه در این مجلس امر خیر حاضرند، شما كه وكیل ثابت الوكاله بالمشافهه­اید از قبل مسماه فلانه بنت فلان بوده باشید، نفس نفسیه­ی موكله­ی خود را به زنی و نكاح صحیح مسلمانی و به چهار امور شرعی كه بین الناس معروف و مشهور است و به مِهرِ مذكور كه بعض او معجل و بعضی مؤجل است الی بقاءالنكاح به این جوان حاضر راغب كه فلان بن فلان بوده باشد دادیدش به زنی؟ باز وكیل گوید: دادیمش به زنی و شما كه جوان حاضر راغب اید نفس نفیسه­ی موكله­شان را به زنی و به نكاح مسلمانی در بدل املاكات مذكور خواستید و قبول كردیدش به زنی؟ داماد گوید: قبول كردیمش!»

به هرحال، اگرچه نفوذ زبان فارسی در کشور دور­دستی مانند چین در نگاه نخست بعید می نماید، ولی واقعیتی است که در دوره­ای از تاریخ روابط ایران و چین تحقق یافته و مراحلی را پشت سر گذاشته است که حقایق و شواهد تاریخی باقی مانده از آن دوران صحت آن را تأیید می­کند. (رسولی، حجت، 1386: 137)


[1] - Zhan Cheng.

[2] - Zhen La.

[3] - Zaxiue.