شعر معاصر لبنان
جریان نوگرایی در شعر معاصر لبنان از سال های اولیه قرن بیستم آغاز شد. خلیل مطران (1872-1949) از پیشگامان این جریان در این مرحله بود. او كه با ادبیات جدید اروپا به ویژه آثار ادبی فرانسه آشنا شده بود ،اولین نشانههای ادبیات رمانتیك را در آثارش بازتاب داد.خلیل، بیشتر سالهای عمر را در مصر اقامت داشت و از جمله ادیبان لبنانی بود كه در سالهای پیش از آغاز جنگ جهانی اول، به استقلال و آزادی از سلطه تركان عثمانی فراخوان داد [۱] خلیل مطران علی رغم تجدد گرایی، به اصول اساسی شعر كهن پایبند بود و قصائد او از جمله: شب، نرون، شیرگریان و آثار بعلبك، مورد توجه مخاطبان بسیاری در كشورهای عرب و جهان قرار گرفت. دیوان او با نام «دیوان الخلیل» در سال 1908 در 4 جلد به چاپ رسید.
امین الریحانی (1876-1940) از دیگر شاعران لبنانی بود كه نقش مؤثری در مراحل اولیه جریان نوگرایی در شعر و ادب عرب داشت. او از اولین شاعرانی بود كه به شعر منثور توجه نشان داد [۲].
مجموعه شعرهای منثور او با نام فریاد دشتها در سال 1910 چاپ و منتشر شد كه آغاز فصل جدیدی در مسیر تحول شعر معاصر عرب بود.
جنبش نوگرایی ادبی در لبنان هرچند با آغاز جنگ جهانی اول و تحت تأثیر پیآمدهای آن با ضعف و تأخیر همراه شد، با پایان جنگ سرعت گرفت و رو به فراگیری گزارد. تحولات این مرحله كه با قیمومیت فرانسویان بر لبنان همزمان بود، عمدتاً از دو طریق سرچشمه میگرفت، یكی ترجمههای آثار شعری اروپاییان در مجلات و نشریاتی كه رو به فزونی بود و دیگر، انتشار گسترده آثار رمانتیك ادیبان مهاجر در لبنان و دیگر كشورهای عربی. لذا ویژگیهای این مرحله تأثیرپذیری بسیاری از آثار ادبی به ویژه در حوزه شعر از مكتب رمانتیسیم بود. رواج شعر منثور نیز نقطه عطف روند جنبش ادبی در حوزه شعر در این سالها بود كه پیشتر نشانههای آن با آثار شعری بزرگان شعر و ادب عرب چون امین الریحانی، كم و بیش شناخته شده بود. این نوع ادبی در واقع، انقلابی در قالببندیهای متعارف و تعابیر سنتی بود كه علیرغم تحولات دهههای گذشته همچنان رواج داشت و از دیدگان شاعران نوگرا، مانع بزرگی بر سر راه جنبش نوگرایی در شعر عرب بود. الیاس ابوشبكه (1903-1947) در زمره شاعران لبنانی نوگرایی قرار دارد كه در روند جنبش ادبی عرب سهم بسیار داشت و هر چند شناختی عمیق از ادبیات فرانسه به ویژه مكتب رمانتیسیم داشت و در آثار شعری خود از آن تأثیر پذیرفته بود،از تقلید ناآگاهانه چه از پیشینیان و چه از ادبیات بیگانه و مرعوب شدن در برابر آن، پرهیز میداد. غلبه رویكرد رمانتیك بر آثار الیاس ابوشبكه چنان بود كه او را در كنار شاعرانی چون خلیل مطران از پیشگامان این رویكرد در ادبیات معاصر عرب قرار دادهاند. [۳] او در عمر كوتاه خود، 8 مجموعه شعر منتشر كرد كه از جمله آنها میتوان از مارهای بهشت (1938)، آهنگها (1940) و صدای قلب (1942) نام برد.
در طول سالهای میان دو جنگ جهانی هرچند مكتب سمبولیسم اروپایی در میان شاعران عرب و لبنان هوادارانی یافت ؛ وجه غالب اما، رویكرد رمانتیك بود و آثار شعری بیشتر شاعران لبنانی بازتاب این رویكرد در شعر معاصر عرب بود.
سالهای پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه دهه پنجاه، فصل جدیدی در روند جنبش نوگرایی شعر عرب بود. این دوران با وضعیت سالهای میانی دو جنگ متفاوت و شرایط سیاسی اجتماعی، تغییرات بسیار یافته و لذا ضرورتهای جدیدی را پدید آورده بود. حوزه ادبیات نیز فارغ از این دگرگونیها نبود و علیرغم تحولات دهههای گذشته، در این مرحله اما نیاز به تغییرات اساسی و سریع داشت. مرحله جدید جبنش نوگرایی در شعر كه مجله شعر سخنگوی آن بود [۴]، با فراخوان به دگرگونیهای اساسی در شعر آغاز شد. مجله شعر توسط یوسف الخال از نسل جدید شاعران نوگرا و با همكاری علی احمد سعید (ادونیس) شاعر سوری الاصل در سال 1957 در بیروت بنیان گرفت و به زودی به كانونی برای شاعران نوپرداز لبنانی و عرب تبدیل شد. یوسف الخال (1917-1987) كه از پیشگامان جنبش نوگرایی شعر معاصر عرب [۵] در مرحله جدید بود تأكید میكرد كه جبنش نوگرایی خواهان آن است كه مفاهیم شعری جدید متناسب با زمانهای كه در آن بهسر میبریم جایگزین مفاهیم قدیمی شوند [۶]. از ویژگیهای مرحله جدید، ظهور نوعی شعر بود كه از آن به عنوان قصیده نثری نام برده شد و در واقع شكل تكامل یافته شعر منثور بود. ترویج این نوع ادبی مورد اهتمام گروهی از شاعران نوپرداز لبنانی و عرب قرار گرفت كه از طریق مجله شعر و در سالهای بعد مجله حورا و برخی از روزنامهها چون النهار و لسانالحال، انجام میشد. نوگرایی اما سبب نشد تا شاعران نوپرداز از جمله یوسف الخال كه خود به قصیده نثری اهتمام داشت [۷]، كاملاً با میراث ادبی كهن فاصله بگیرند. بیشتر آثار شعری الخال، آمیزهای از ارزشهای شعری عرب و تجربههای نوین است. از نوآوریهای او، به كارگیری زبان گفتار زادبوم در شعر نو بود[۵]. چاه متزوك (1958)، تولد دوباره (1981) و دفتزهای ایام (1988) از جمله آثار شعری یوسف الخال است.. او همچنین آثار متعددی از شعر اروپایی و آمریكایی را به عربی ترجمه كرد. خلیل حاوی (1919-1982) نیز از همین نسل نوگرای شاعران معاصر عرب است. او كه به سمبولیسم گرایش داشت [۷]، موفق شد با تلفیق رویكرد نوگرایانه با ارزشهای شعری كهن، تجربه جدیدی از نوگرایی در شعر را ارئه كند. از دیدگاه حاوی، نوگرایی در شعر به معنای گسست از میراث ادبی نیست. او تأكید میكرد كه جنبش نوگرا در شعر، میراث گذشته و واقعیتهای زمان را یكجا مورد توجه قرار میدهد. او همچنین تأكید داشت كه در شعر، بایستی از اسطورههای بومی برای تبدیل آنها به نماد بهره گرفت [۸]. از جمله آثار او كه به نوگراترین شاعر معاصر لبنان شناخته شده است، میتوان به رود خاكستر (1975)، نی و باد (1961)، خرمنزارهای گرسنگی (1964)، تندر زخم آگین (1979) و از دوزخ كمدی (1979) اشاره كرد. حاوی در سال 1982، كه نیروهای اشغالگر اسرائیل با عبور از جنوب لبنان به پایتخت رسیده و آن را در محاصره گرفته بودند، چنین وضعی را تاب نیاورد و باشلیك گلوله به حیات خود خاتمه داد. انسی الحاج (1937) نیز از جمله شاعران لبنانی است كه فعالیت ادبی خود را با شعر منثور آغاز كرد و آثار خود را با الهام از مكتب ادبی سوررئالیسم پدید آورد. الحاج در تأسیس مجله شعر با یوسف الخال و ادونیس همكاری داشت و شناخته شدهترین منثور سرای معاصر عرب است. [۹] او در خصوص چرایی پیدایش شعر منثور در شعر معاصر عرب معتقد است كه رو به ضعفگزاردن شعر سنتی در دوران جدید، ارتقاء سطح آگاهیهای جوامع عرب از روند رو به سرعت تغییرات جهانی و تعدد و فزونی ترجمههایی كه از غرب صورت گرفت در ظهور و اوجگیری این نوع ادبی تأثیرگذار بوده است.[۱۰] لن، اولین مجموعه شعری اوست كه در سال 1960 منتشر و به عنوان اولین مجموعه قصیدههای نثری در شعر معاصر عرب شناخته شد. سربریده (1960)، گذشته روزهای آینده (1965)، با طلا چه ساختی با گل چه كردی (1970) و ضیافت (1994) از جمله آثار شعری اوست. برخی از آثار او نیز به زبانهای دیگر ترجمه شده است، محمدعلی شمسالدین (1942) از جمله شاعران پركار سه دهه اخیر لبنان است كه آثار او همچون بیشتر شاعران نوپرداز و متعهد معاصر عرب، آمیزهای از اصالت ادبی و تجربه نوگرایی است. شمسالدین در آثار خود هم از ادبیات و شعر معاصر مغرب زمین الهام گرفته است و هم از بزرگان شعر و ادب مشرق زمین همچون حافظ و مولانا. شعر او، شعر نمادها و پرسشهای فلسفی درباره عشق، مرگ، هویت، میهن و دین است. كتاب شیرازیات او كه در سال 2005 مجال نشر یافت، نشان از دغدغههای شرفی و دینی او دارد. به باور او شعر حافظ نماد ضمیر انسانی اسلامی در روزگار خشونت و سلطه مغولان است. وی تأكید میكند امروز هم شعر حافظ بازتاب دهنده روح انسانی این تمدن است كه پس از 7 قرن چهره نموده است و گواهی میدهد كه اسلام آیین عشق، آزادی و انساندوستی است. شیرازیات، مرهون 5 سال مطالعه و تأمل در دیوان لسانالغیب و بازسرایی 75 غزل از غزلیات آن است[۱۱]. قصائد قاچاق شده به دوستم آسیا (1983)، آیا زمان آن نرسیده است كه رقص پایان پذیرد (1988)، باغ چهار فصل (1988)، نماز گل آفتابگردان (1994) و در چاهها شخم میزند (1996) از دیگر آثار این شاعر سرزمینهای جنوب لبنان است كه برخی از آنها به زبانهای دیگر ترجمه و یا موضوع پژوهشهای دانشگاهی قرار گرفته است[۱۲][۱۳]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ ضیف ، ص127
- ↑ المقدسی (1997)، ص 420
- ↑ جبور (1388)، ص77
- ↑ حمود (1996)،ص 54
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ اسوار (1381)، ص 277
- ↑ حمود، ص 56
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ حمود، ص194
- ↑ حاوی (1970)،ص 27
- ↑ اسوار (1381)، ص391
- ↑ اسوار (1381)، ص36
- ↑ شمس الدین (2005)،ص11_12
- ↑ معجم البابطین (2005)، ص 4، 53
- ↑ صدر هاشمی، سید محمد (1330). جامعه و فرهنگ لبنان. تهران: موسسه فرهنگی،هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 197_203