حکومت محمود در افغانستان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۵ توسط Shekvati (بحث | مشارکت‌ها)

میرویس دو پسر به نام محمود و حسین داشت. محمود پسر بزرگ‌تر بود و هنگام مرگ میرویس ۱۸ سال داشت. محمود جهان‌بینی پدر را نداشت و به این نتیجه رسیده بود که دولت صفوی ضعیف شده و آماده سقوط است. او به‌جای تحکیم موقعیت خود در قندهار و تصرف مناطق مجاور، در صدد لشکرکشی به اصفهان برآمد و در سال ۱۷۲۲، با سی هزار سپاهی به قصد تسخیر اصفهان حرکت کرد و در کمتر از دو ماه در مارس ۱۷۲۲، به‌گلناباد در چند فرسخی اصفهان رسید و آن را محاصره کرد. شاه سلطان حسین با ۵۰ هزار سپاهی و توپخانه به مقابله او رفت؛ ولی شکست خورد و شهر اصفهان پس از مدتی محاصره، به تصرف محمود درآمد، شاه سلطان حسین برکنار شد و محمود تاج شاهی بر سر نهاد.

باگذشت زمان جنون و بیماری روانی در محمود شدت‌گرفت و از اداره امور عاجز شد. سران سپاه که وضع را چنین دیدند پسرعموی او، اشرف (پسر میر عبدالعزیز) را که در قندهار بود به اصفهان خواستند. اندکی بعد محمود در سال ۱۷۲۵ ، در سن ۲۶ یا ۲۷ سالگی درگذشت.گفته‌شده، وی با اشاره اشرف به قتل رسید.

سلطنت اشرف پس از محمود حدود هفت سال طول کشید. او علاوه بر اصفهان، شیراز، جنوب شرق ایران و برخی قسمت‌های دیگر را هم در کنترل داشت.

در شرایطی که اشرف مشغول تحکیم پایه‌های حکومت خود در اصفهان بود نادر میرزا (بعدها نادرشاه) ظهور کرد. نادرکه از اقوام ترکمان بود در ۱۶۸۸، در خانواده‌ای پوستین‌دوز متولد شد و در ۱۷۲۶، با پنج هزار نفر از افرادش به کمک شاه‌طهماسب (پسر شاه سلطان حسین) آمد و به اردوی او ملحق شد و سپهسالاری قوای طهماسب را به دست آورد. در ۲۹ سپتامبر ۱۷۲۹، جنگی قطعی بین نادر و اشرف در کنار رودخانه مهماندوست دامغان واقع شد. قوای اشرف با ۱۲ هزار کشته و مجروح درهم شکست و به طرف اصفهان عقب‌نشینی کرد و از ترس شورش احتمالی مردم، سه هزار روحانی و افراد سرشناس را به قتل رساند و شهر را تاراج کرد. جنگ اصلی و نهایی بعدی نادر با اشرف در نوامبر ۱۷۲۹ ، در نزدیکی مورچه‌خورت اصفهان واقع شد. حکومت عثمانی‌که از پیشروی‌های نادر هراسان شده بود و خطر قدرت جدید را حس می‌کرد به کمک اشرف آمد و در جنگ مورچه‌خورت، نادر از عثمانی‌ها که در سپاه اشرف بودند اسیر گرفت.[۱] اشرف بازهم شکست خورد و با ۱۲ هزار نفر از افراد باقی‌مانده سپاهش به طرف شیراز عقب‌نشینی کرد و نادر در ۱۶ نوامبر ۱۷۲۹ وارد اصفهان شد.

اشرف پس از ورود به شیراز به دنبال جمع‌آوری نیرو و تشکیل اردویی جدید بود و چون پسرعمویش، شاه حسین هوتکی (برادر محمود)، در قندهار حاضر نبود به او کمک‌کند، کوشید در داخل ایران و از میان اهل سنت نیرو جمع آورد. نادر با آگاهی از اقدامات اشرف، به‌رغم سرمای شدید به طرف شیراز حرکت کرد و آخرین نبرد آنها در زرقان، پنج فرسخی شیراز صورت گرفت. توپخانه نادر قوای اشرف را درهم شکست و اشرف به درون شهر شیراز عقب‌نشینی کرد. نادر هم شهر را محاصره کرد و به مردم شیراز پیام داد تا اشرف را دستگیر و تسلیم‌کنند. اشرف وقتی متوجه شد کاری از پیش نمی‌برد به همراه سید ال‌خان سرلشکر خود و ۲۰۰ نفر از سوارانش از شهر خارج شد و به طرف قندهار فرار کرد و برای حفظ امنیت خود، تعدادی از بازماندگان شاه سلطان حسین را نیز در مقام گروگان همراه خود برد. اشرف با مشقت فراوان از راه بم و سیستان به طرف قندهار رفت؛ ولی چون پسرعمویش، شاه حسین هوتکی، که در قندهار حاکم شده بود و خود را شاه می‌خواند از بابت بازگشت او احساس خطر کرد در صدد نابودی وی برآمد. شاه حسین انتظار می‌کشید تا اشرف را یافته و دستگیر کند. اشرف که از تعقیب سپاه نادر در امان شده بود، حال در تعقیب پسرعموی خود قرار گرفته بود. اشرف کوشید به طرف بلوچستان برود؛ ولی در نزدیکی شورابک در جنوب قندهار، دسته‌ای از نیروهای شاه حسین هوتکی به کاروان او رسیدند و او را در مارس ۱۷۳۰ از پای درآوردند.

نادر طی سال‌های ۱۷۳۰ تا ۱۷۳۶، به جنگ با روس‌ها و عثمانی‌ها مشغول بود و پس از فراغت از آن، در ۱۷۳۶، شاه‌طهماسب را عزل و خود تاج‌گذاری کرد و سپس در صدد فتح هند برآمد و در ۱۷۳۶ با ۸۰ هزار سپاهی از راه سیستان به‌سوی قندهار حرکت کرد شاه حسین هوتکی آماده دفاع و مقابله شد و چون نیروی مقابله با نادرشاه را در خود نمی‌دید به درون حصار مستحکم قندهار رفت و آنجا زندانی شد. قوای نادرشاه نیز شهر را محاصره کرد. در حین محاصره قندهار، سایر نیروهای نادر اقدام به تسخیر بقیه مناطق مجاور، مانند بلوچستان، اندخوی و بلخ کردند؛ برای مثال، بلخ در ژوئیه ۱۷۳۷ کاملا به تصرف رضاقلی میرزا، فرزند نادر درآمد.

محاصره قندهار ده ماه طول کشید و نادر پس از تصرف مناطق اطراف، محاصره قندهار را درهم شکست؛ بنابراین شاه حسین و افرادش تسلیم شدند. شاه حسین خواهرش، زینب را نزد نادرشاه فرستاد و از او امان خواست؛ نادرشاه نیز به وی امان داد و او را به همراه خانواده‌اش به مازندران تبعید کرد؛ به‌این‌ترتیب حکومت هوتکی بعد از ۲۰ سال و ۸ ماه برافتاد.

نادرشاه پس از فتح قندهار به ابدالی‌ها اجازه داد تا به قندهار بازگردند و آنها را از هرات و اطراف به قندهار کوچ داد. ابدالی‌ها به نادرشاه کمک کرده بودند؛ ازاین‌رو وی اجازه داد تا اراضی متصرفی هوتکی‌ها به‌منزله پاداش در اختیار آنان قرار گیرد و برتری قومی را که قبلا به غلزایی‌ها داده شده بود به ابدالی‌ها داد و قندهار را نیز در اختیار ابدالی‌ها قرار داد.

هنگام فتح قندهار، یکی از رؤسای ابدالی به نام ذوالفقار خان و برادر کوچک‌ترش، احمدخان زندانی بودند. نادر آنها را آزاد کرد و مورد لطف خود قرار داد. احمدخان (احمدشاه بعدی)، که در این زمان ۱۲ یا ۱۵ ساله بود، بعدها وارد اردوی نادرشاه شد و رتبه یساولی‌گرفت و پس از مرگ نادرشاه، مؤسس حکومت درانی شد. پس از فتح قندهار، نادرشاه آماده حمله به هند شد. او ابتدا به کابل رفت و پس از فتح آن به جلال‌آباد وارد شد و پس از تسخیر جلال‌آباد و پیشاور، وارد لاهور شد و از آنجا به طرف دهلی حرکت کرد و ارتش هند را در نبرد کرنال منهدم ساخت و وارد دهلی شد. نادرشاه در سال ۱۱۶۰ هجری قمری/ ۱۷۴۷ میلادی، در دو فرسنگی خبوشان (نام قدیم قوچان) توسط عده‌ای از سران و بزرگان لشکر خود کشته شد و حکومت او عملا از هم پاشید.[۲]

کتابشناسی

  1. افشار یزدی، محمود. افغان‌نامه. جلد اول، ص ۵۹۶.
  2. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 505-509.