نقش جاده ی ابریشم در مبادلات فرهنگی ایران و چین
در تمدن چین، دو اثر باستانی بیش از سایر آثار تاریخی این کشور در دنیا مشهور بوده و نقش مهمی در روابط چین با جهان خارج داشته اند؛ یکی دیوار بزرگ چین با حدود 7000[i] کیلومتر طول که بیشتر جنبه ی دفاعی داشته و سرزمین چین را از هجوم قبایل بدوی شمالی محافظت می کرده، و دیگری جاده ی ابریشم است که زمینه ی روابط گسترده ی چین با جهان خارج را تسهیل می کرده است.[۱]
نقش جاده ی ابریشم در مبادلات فرهنگی
بر اساس اسناد تاریخی، امپراتور وو دی(Wu Di) (156 پیش از میلاد تا سال 87 پس از میلاد)، برای توسعه ی روابط با مناطق و کشورهای واقع در غرب چین، جانگ چیان(Zhang Qian) را به عنوان سفیر و نماینده ی خود به سرزمین های غرب چین از جمله ایران اعزام نمود. این سفر زمینه را برای آغاز جادهای تجاری که بعدها به جاده ی ابریشم مشهور شد، فراهم ساخت. از آن زمان به بعد، در این جاده هیچگاه صدای زنگ کاروان شتران و رفت و آمد بازرگانان و مبلغان دینی از شرق به غرب و غرب به شرق قطع نشد. (The Golden Silk Road, No date) در حقیقت می توان جاده ی ابریشم را نخستین جاده ی جهانی سازی اندیشه ها، فرهنگ ها، و تمدن ها، و حتی اقتصاد و بازرگانی نامید.
اگرچه کالای ابریشمین یکی از کالاهایی بوده که در این مسیر مبادله می شده و به همین سبب نام این کالا برای این جاده انتخاب شده است، ولی آنچه بیش از ابریشم ارزشمند بوده و امروزه هم در شرق و غرب عالم آثار آن همچنان برجای مانده است، تبادل فکر و اندیشه و دستاوردهای غیر مادی بشری بوده است.
این جاده در واقع شبکه ی گسترده ای برای مبادله ی انواع کالاهای مادی و معنوی بوده که در آن مسافران، جهانگردان، مهاجران، روحانیان و مبلغان مذهبی، هنرمندان، تجار و بازرگانان، مقامات سیاسی و لشگری و کشوری، جنگجویان، ماجراجویان، عیاران و طراران، ادیان بزرگ جهان، ابداعات و اختراعات اقوام و ملل جهان، طولانی ترین کاروان ها و ارزشمندترین کالاهای تولید شده در غرب و شرق، نایاب ترین و کمیاب ترین پرندگان و حیوانات، انواع داروهای گیاهی، انواع علوم از جمله علم نجوم و ستاره شناسی، و... مبادله شده و در حقیقت کانالی برای جابه جایی دستاورد تمدن ها، فرهنگ ها، ادیان و ملت های شرق و غرب بوده است.[۲]
از آنجا که سرزمین ایران به خاطر جایگاه جغرافیایی اش به عنوان واسط بین شرق و غرب عمل کرده و برای قرن ها تجارت در این مسیر در انحصار ایرانیان بوده،[۲] لذا طبیعی است که روابط فرهنگی بین ایران و چین نیز از ابتدا و آغاز فعالیت این جاده، و از طریق آن آغاز و گسترش یافته است. پس از برقراری این روابط و در طول هزاران سال مراوده ی میان دوملت ایران و چین، هزاران تاجر و مبلغ دینی ایرانی به سرزمین چین مهاجرت و در مناطق مختلفی از این کشور اقامت گزیده[ii] و با ازدواج با زنان چینی، گروه های قومی مختلفی همچون قوم «هویی»[iii]، «سالار»، و... را در این سرزمین شکل داده و یا با مخلوط شدن با اقوام دیگر چینی، جوامع گوناگونی را تشکیل دادهاند. این مهاجرت ها و اقامت ها و کوچه ای بین سرزمینی نیز بر مبادلات و استحکام روابط فرهنگی میان دو کشور افزوده و در برخی از موارد آن را به روابط خونی و سببی تبدیل کرده است[۳].
پاورقی
[i] - برخی کشفیات جدید از آثار برجای مانده از دیوار کهن، طول آن را تا 12 هزار کیلومتر نیز ذکر کرده اند.
[ii] - طبق اسناد و مدارک تاریخی چین، تنها در شهر چانگ اَن(شی اَن کنونی)، در دوران حاکمیت سلسله ی تانگ، بیش از پنج هزار ایرانی زندگی می کردند و در این شهر یک میدان هنری وجود داشت که همه روزه علاوه بر عرضه ی انواع کالاهای ایرانی، برنامه های مختلف فرهنگی و هنری مختلفی توسط هنرمندان ایرانی ارایه می شد و مقامات کشوری و لشکری و درباریان امپراتوری چین برای خرید و تماشای برنامه های هنری همچون موسیقی، نقالی، نمایش مد و لباس، آتش بازی و نمایش های آکروباتیک به این میدان می آمدند.
[iii] - از 56 نژاد و قوم ساکن در چین، ده اقلیت را مسلمان تشکیل می دهند که قوم های هویی و سالار جزو این اقلیت ها محسوب می شوند. مشهور است که قوم هوی از پدران مسلمان مهاجر ایرانی و عرب که با زنان چینی ازدواج کرده اند تشکیل شده و قوم سالار کاملا یک گروه ایرانی مهاجر بوده اند که به سرزمین چین کوج کرده و در مناطقی از غرب این کشور ساکن شده اند.
کتابشناسی
- ↑ .Zhang،Yiping.(2005).Story of the Silk Road, intercontinental Press.China.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ وانگ فِنگ (1387). جاده ی ابریشم و مبادلات فرهنگی بین چین و ایران، سایت رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در چین.
- ↑ سابقی، علی محمد (1392). جامعه و فرهنگ چین.تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد سوم، ص 1384.