هیتیان سوریه
هیتیان(Hittites) (1750-1180 پ. م.) مردمانی بودند که به زبان هیتی از شاخه «آناتولی»[27] خانواده «هندواروپایی»[28] صحبت میکردند و کشوری پادشاهی در آناتولی (ترکیه امروزی) و میانرودان (بینالنهرین) شمالی و سوریه تأسیس کردند.
هیتیها معروف به مهارتشان در ساختمان و استفاده کردن از ارابه و از پیشروان عصر آهن[29] و ساخت مصنوعات از آهن بودند.
پس از ۱۱۸۰ پ. م امپراتوری هیتی در چندین دولتشهر (نوهیتیایی)، مستقل تقسیم شد.
نوهیتیایی، دولتشهرهایی بودند که با زبان «لوویان» (Luwian) [30]حرف میزدند و در سوریه عصر آهن، پس از سرنگونی امپراتوری هیتی، سر برآوردند؛ مثل «پالستین» (Palistin) یا «والستین» (Walistin) در شمال غربی سوریه در استان هاتای ترکیه کنونی که بی ارتباط با نام فلسطین کنونی نیست[31]. این دولتشهرها قرنها تا اشغال شدن به دست «کیمریها» (Cimmerians)[32] بر پا بودند؛ یعنی ۱۱۸۰ تا ۷۰۰ پیش از میلاد.
در حدود ۱۴۰۰ پیش از میلاد، از مصنوعات آهنی در قلمرو هیتیها در ارمنستان کنونی استفاده میشد که این به عنوان نخستین شواهد مصرف این عنصر است.[33]
معمولاً هیتیان با هاتاییان اشتباه گرفته میشود. زیرا مهمترین شهر هاتاییان «هاتوسا» (Hattusa) (۱۱۸۰ تا ۱۶۰۰ پ. م) یا «خاتوشا»، به تصرف هیتیها درآمد و بدون تغییر نام، توسعه یافت. [34]در واقع، هیتیها نام خود را از این قوم اقتباس کردهاند؛ درحالی که خاستگاه متفاوتی دارند؛ کما این که زبان هیتی، بر خلاف زبان هاتایی، یک زبان هند و اروپایی است. میتوان گفت که هیتی، تلفظی در زبان سامی و در یک گویش تاریخی از هاتای است. نقشه زیر موقعیت این دو قوم و به طور کلی پهنه تمدن هیتی را در بهترین وضعیت، نشان میدهد:
تمدن هیتی و موقعیت جغرافیایی آن با سرزمینهای هاتی و میتانی
نخستین رویارویی جدی هیتیها با مصر در سوریه مربوط میشود به پیشرویهای شوپیلولیومای یکم (Shuppiluliuma) در سوریه. پیروزیهای پیدرپی شوپیلولیوما در سوریه پس از مرگ« توتعنخآمون» (Tutankhamun) فرعون مصر، به شدت شتاب گرفت. «عنخاسنآمون» (Ankhesenamun) بیوه فرعون، چارهای اندیشید. نامهای شوپیلولیوما نوشت و از او خواست که به یکی از پسرانش را برای همسری با وی به مصر بفرستد تا فرمانروای مصر شود؛ چرا که فرعون جانشینی ندارد و او نمیخواهد به همسری مردی غیراشرافزاده درآید!
سردیس عنخاسنآمون
شوپیلولیوما فرستادهای را برای بررسی وضعیت به مصر گسیلداشت. فرستاده گزارش مثبتی داد و شوپیلولیوما برآن شد که از آب گلآلود ماهی بگیرد. شاهزاده «زنّانزا» (Zannanza) (مرگ 1324 پ.م.) به مصر فرستاده شد؛ اما در میانه راه درگذشت و پیوند میان دو کشور باستانی نافرجام ماند.
شوپیلولیوما از این رویداد خشمگین شد و سپاهیانش را واداشت تا سرزمینهای پیرو مصر در کنعان و شمال سوریه را بگیرند؛ ولی از اسیران مصری که به کشور غالب آورده شدند، بیماری طاعون شیوع پیدا کرد و هم شوپپیلولیومای یکم و هم جانشینش ،«آرنوواندای دوم» (Arnuwanda II) (مرگ: 1320 پ.م.)، به این بیماری دچار شدند و مردند.[35]
نوه شوپیلولیما، «مواتالی دوم» (Muwatalli II) (پادشاهی: 1295–1272 پ.م.) در ادامه سیاستهای پدر و پدربزرگش مبنی بر فتح سوریه و شام، در نبرد کادش با «رامسس دوم» فرعون مصر به نبرد پرداخت و او را شکست داد که پیشتر توضیح داده شد.