ویکتور هوگو
ویکتور هوگو[65] (۱۸85 - ۱۸02)، رماننویس، شاعر، و هنرمند فرانسوی است. وی مهمترین نویسنده رمانتیک جهان به حساب میآید. اگر این اصل کلی که «مردان بزرگ حاصل اتفاقات بزرگ هستند» را قبول داشته باشیم، هوگو احتمالا خوش شانس بوده که در سال 1802 در فرانسه (در بزانسون، در شرق فرانسه) به دنیا آمده است؛ یعنی فرانسه در زمان هوگو مملو از اتفاقات بزرگ سیاسی، اجتماعی و حتی ادبی بوده است. دهه قبل از به دنیا آمدن ویکتور ماری هوگو، همان دهه معروف انقلاب فرانسه است و ویکتور سه سال بعد از پیروزی انقلاب فرانسه و سقوط امپراتوری بوربونها به دنیا آمد. ویکتور دو ساله بود که ناپلئون رسما امپراتور جدید فرانسه شد، هر چند قبل از تولد 18 سالگی ویکتور، ناپلئون سقوط کرد و امپراتوری بوربون قدرت را دوباره به دست گرفت. در پاريس رشد كرد و استعدادش بسيار زود در اين شهر ظاهر گشت. در 1816 و در چهارده سالگي در يادداشتش نوشته است:«ميخواهم شاتوبريان باشم يا هيچ». هوگو پس از آن با عشق شديد و شيوه خاص به نويسندگي، شاعري، رماننويسي و نقد هنري پرداخت. وي كه از قريحه شاعري برخوردار بود به اين نكته پي برد كه شعر حرفهاي است كه بايد ابتدا فنون آن را فرا گرفت. پس در عين جواني، با تمرينهاي مداوم به آموختن علم عروض و فن معاني و بيان روي آورد. در هفده سالگي با بردارانش مجله كنسرواتوار ليترر را تأسيس كرد كه تا ماه مارس 1821 دوام يافت. در اين مجله مقالههاي فراوان انتقادي با قضاوتي ساده و قابل توجه و سبكي متين انتشار داد. شعرهای هوگو در 15 سالگی کم کم به جوامع ادبی وقت فرانسه راه پیدا کردند. اولین دیوان شعر هوگو در سال 1822 وقتی 20 ساله بود، منتشر شد. پس از ان ديسلند را در 1823 منتشر كرد كه از نظر قالب و مبنا بيش از آثار گذشتهاش جنبه رمانتيك داشت. در 1824 كتاب جديد وي جديد انتشار يافت و چهارمين چاپ از اشعار او در سالهاي 1828ـ1825 در سه جلد بهعمل آمد كه سومين جلد شامل اشعار جديد و متنوع بود. اين ديوانها هوگو را در نظر نسل جديد ادبي استاد انكارناپذير سبك تازه شعر معرفي كرد. در ديباچهاي كه هوگو به چاپهاي متوالي مينوشت و در آن جنبه زيباييشناسي را بهصورت گسترده مورد تفسير قرار داد، از تحولي در هنر شاعري و نويسندگي خبر ميداد.
«آخرین روز یک محکوم» که اولین داستان مستقل اوست، هفت سال بعد از اولین دیوان اشعارش به چاپ رسید. ويكتور هوگو در ساختن «افسانه قرون» كه خودشاهكاري است بزرگ، از شاهنامه فردوسي الهام گرفت .[66]در سال 1827 هوگو درام «کرامول» را منتشر کرد؛ کتابی که مقدمه اش از خودش مهم تر شد و بعدها مقدمه مفصل کتاب به مرامنامه مکتب رمانتیسم ادبی جهان تبدیل شد. از همین جا رمانتیسم به عنوان یک مکتب مستقل به دنیا آمد. گوژپشت نوتردام اولین رمان پرفروش و محصول قلم 29 سالگی آقای هوگو در همان ماههای اول چاپش رکورد پرفروش ترین کتاب تا آن زمان را شکست و در همان سال اول به بیشتر زبانهای اروپایی ترجمه شد. بعد از گوژ پشت نوتردام هوگو به فکر افتاد کتابی درباره فقر و انسانیت یا به قول خودش «کتابی برای همه آزادگان جهان» بنویسد اما نوشتن و انتشار این کتاب سالهای سال طول کشید تا بالاخره در سال 1862 بینوایان به دنیا آمد؛ کتابی که هنوز یکی از پرفروشترین کتابهای دنیاست. هوگو در رمان بعدی اش- کارگران دریا- کمی از دید تلخ و تیره سیاسی- اجتماعی اش دور شد و کتاب را به جزیره جرنسی تقدیم کرد؛ جزیره ای در غرب سواحل نورماندی فرانسه و جنوب انگلیس که هوگو 15 سال تبعدیش را در آن جا گذراند. در سال 1869 او با رمان مردی که میخندد دوباره به دنیای ادبیات انتقادی- سیاسی برگشت، هوگو در این رمان حسابی به فرهنگ فئودالیسم، آریستو کراسی و سرمایه داری انتقاد کرده بود، انتقادی که فلوبر و حتی امیل زولا به خودشان گرفتند و این شروع یک سلسله جنگ لفظی- ادبی – بین فلوبر و هوگو بود که چندین سال طول کشید. آخرین رمان او، «نود و سه» باز هم درباره دوره ترور یا همان یک سال و دو ماه معروف خونین و خشن بعد از انقلاب فرانسه است.رمان وقتی چاپ شد که شهرت و محبوبیت هوگو به دلایل سیاسی روبه افول بود و کسی آن چنان از آخرین کتاب آقای نویسنده استقبال نکرد. اما بعدها بسیاری از منتقدان گفته اند و نوشتند که نود و سه میتواند بهترین رمان ویکتور هوگو باشد.
در سال 1881 هوگو 79 سالگی خودش را جشن گرفت و به افتخار ورود آقای نویسنده به دهه هشتاد زندگی اش یکی از با شکوه ترین جشن تولدهای تاریخ ادبیات جهان برگزار شد. جشن از روز بیست و پنجم فوریه (یک روز قبل از روز تولد هوگو) آغاز شد و در روز بیست و هفتم با یکی از بزرگ ترین رژههای تاریخ ارتش فرانسه پایان گرفت. رژه در سرتاسر شانزه لیزه و خیابانهای مرکزی پاریس اجرا شد و شش ساعت طول کشید تا کل رژه روندگان از پای پنجره ای که هوگو پشت آن نشسته بود، رد بشوند. چهار سال بعد هوگو در 83 سالگی چشم از جهان فرو بست و 2 میلیون نفر در مراسم خاکسپاری اش در پانتئون شرکت کردند و آقای نویسنده بالاخره در کنار نویسندگانی مثل دوما و زولا، منتقد قدیمیاش آرام گرفت.