خط رسمی تاجیکستان
دستور خط تاجیکان تا سال 1930 عربی بود. در آن سال به لاتین تبدیل شد. در سال 1940 یک بار دیگر خط رسمی تاجیکستان تغییر کرد و به روسی تبدیل شد. پس از استقلال تاجیکستان، قانون تغییر خط به عربی (تاجیکی) به تصویب رسید و تا سال 1996 برای انجام این کار مهلت تعیین شد. به علل گوناگون وقوع جنگ داخلی و مشکلات اجرایی، جایگزینی خط رسمی تاجیکستان به تعویق افتاد[۱]. در واقع دو مرحله تغییر الفبا، از الفبای عربی یا اسلامی یا فارسی و یا به تعبیر جالب تاجیکان «الفباینیاکان»، به لاتین (1308 ش./1929م.) و از لاتین به سیرلیک (1319ش./ 1940م.)، و همچنین تبعات حاصل از تسلط روسیهی تزاری بر بخش بزرگی از ماوراءالنهر که «ترکستان روسیه» (1285ه.ق/1868 م.) نامیده شد و نفوذ در بخش به ظاهر مستقل باقیمانده، یعنی امارت مفلوک بخارا و مهمتر از همه، چیرگی نهایی نظام شوروی بر آسیای مرکزی (1303 ش. / 1924 م.) که منجر به از میان رفتن یا استحالهی نخبگان علمی و فرهنگی قدیم و دگرگونی لوازم نخبگی علمی و فرهنگی در عصر هژمونی امپراطوری سرخ گردید، زبان و ادبیات فارسی را که در کوران تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تحولات این دوران ماوراءالنهر بر اثر سیاستهای پانتورانیسم در آسیای مرکزی، رو به ضعف رفته بود، در خاستگاه خود (ماوراءالنهر خاستگاه زبان فارسی جدید یا دری) در فترت فرو برد.
برتری جناح ازبک و ترکگرا در نظام جدید از سویی و همچنین سیاست مدیران روسی نظام جدید به بها دادن به زبانهایی بیپیوند با همسایگان بزرگ و مهم چون ایران و افغانستان و مهمتر از آن، فاقد پشتوانهی بزرگ ادبیات مکتوب، یعنی زبانهای ازبکی، ترکمنی، قرقیزی، قزاقی که اگرچه در خانوادهی زبانهای ترکی قرار میگیرند، بر انزوای زبان و ادبیات فارسی در موطن آن افزود. مجموعهی این عوامل، فرایندی را پدید آورد که زبان فارسی در ماوراءالنهر، از سیر طبیعی بازماند و از نشاط و بالندگی افتاد. ساختار و قواعد زبان فارسی امروزین ماوراءالنهر، از جمله در تاجیکستان - که مهمترین مؤلفهی هویت ملی آن به شمار میآید- ضعیف و در تعابیر و اصطلاحات فقیر است.
البته در تاجیکستان، خواست ملی و ارادهی حاکمیت بر ارتقاء زبان و ادبیات فارسی تاجیکی به عنوان زبان نخست در همهی سطوح آموزشی، علمی، فرهنگی و دیوانی یا اداری، تعلق دارد. لیکن آسیبزدایی دهههای فترت زبان فارسی در این سرزمین، آسان نیست. به خصوص که این آسیبزدایی مبتنی بر آسیبشناسی درست نباشد.
بیتردید تجدید حیات زبان و ادبیات فارسی در ماوراءالنهر و انطباق آن با مطالبات زمانه، در پیوند هرچه سریعتر این دریاچه به دریای خروشان زبان و ادبیات فارسی در بیرون از این سرزمین است. و تنها راه این پیوند، احیای الفبای فارسی در این سرزمین است.
با توجه به رسمیت یافتن زبان فارسی تاجیکی در تاجیکستان و جایگزینی آن با زبان روسی در غالب سطوح آموزش - به ویژه تحصیلات ابتدایی و متوسطه- و تنزل سواد روسی در این کشور، تغییر الفبای سیرلیک به الفبای فارسی - همان گونه که غالب اندیشمندان تاجیک نیز اذعان دارند- تنها مسیری است که از تبدیل محیط علمی و فرهنگی تاجیکستان به مرداب، جلوگیری مینماید.
به عبارتی دیگر، بالندگی علمی و فرهنگی تاجیکستان یا میبایست با وصل به دریای فارسیزبانان جهان با تغییر الفبای سیرلیک به الفبای فارسی صورت پذیرد یا با تجدید دوبارهی زبان و ادبیات روسی و جایگزینی آن با زبان فارسی تاجیکی.
نظر به جایگاه زبان فارسی (فارسی تاجیکی) در تاجیکستان، به عنوان اصل بنیادین هویت ملی تاجیکان که تلاش برای احیای آن به پیش از استقلال تاجیکستان باز میگردد ( اعلان زبان تاجیکی به عنوان زبان رسمی در سال (1368 ش./ 1989م.)، احیای مجدد زبان روسی در تاجیکستان اگر هم رویایی شیرین برای روسیه و روسفیلهای تاجیک باشد، جزء خیالی خام نمینماید.
بنابراین تغییر الفبای سیریلیک به الفبای فارسیزبانان جهان، برای نشاط علمی، فرهنگی، آموزشی و پژوهشی تاجیکستان امری است محتوم. این واقعیت علاوه بر غالب اندیشمندان تاجیک، بر بسیاری از زمامداران حکومت تاجیکستان نیز پوشیده نیست. لیکن سیری که در سالهای اخیر برای احیای الفبای نیاکان در تاجیکستان پیگرفته میشود، به هیچروی تأمینکنندهی لوازم تغییر الفبا حتی در بلندترین مدت نیز نمیباشد.
به نظر میآید مهمترین عوامل از میان عوامل متعدد درونی و بیرونی که میتوان برای وضعیت کنونی الفبا در تاجیکستان برشمرد، در دو دسته عمده میتوان طبقهبندی نمود.
- فقدان ارادهی جازم حاکمیت و اجماع نخبگان سیاسی، علمی و فرهنگی بر تغییر الفبا از سیرلیک به فارسی؛
- تغییر الفبای سیرلیک به الفبای فارسی در فرایندی بلندمدت، با برنامهریزیهای دقیق علمی- فرهنگی و اجتماعی، هزینهی مالی بسیار سنگینی را طلب میکند. بنیهی اقتصادی، علمی - فرهنگی و اجتماعی تاجیکستان، به تنهایی و به ویژه در حال حاضر، قابل به تحمل این بار نیست.
مهمترین مخالفان بازگشت به خط قدیم، گروهی از تکنوکراتها بودهاند. آنان استدلال میکنند که با تغییر خط مردم در ابعاد گستردهای باسواد گردیدهاند و ضمناً زبان علمی کشور، زبان روسی است و اکنون اگر خط و زبان روسی رها شود تاجیکستان از نظر علمی نخواهد نتوانست با زمان پیشرفت کند. برخی از آنان کوشش کردند تا مانع اجرای قانون تغییر زبان گردند و حتی طرح شناسایی زبان روسی را به عنوان زبان دوم در هیأت دولت مطرح کردند. اما این تلاش به نتیجه نرسید. مردم تاجیکستان به «خط و زبان نیاکان» اهمیت خاص میدهند و برای آن احترام خاص قائل اند. اما واقعیت آن است که تغییر خط و زبان رسمی کشور از زبان روسی به فارسی برنامهریزی، بودجه و عزم و ارادهای قوی از جانب دولت میطلبد و به زمان نیاز دارد. واقعیات سیاسی امروز تاجیکستان هنوز این امکان را فراهم نیاورده است[۲][۳].
کتابشناسی
- ↑ تاجیکستان (1387). تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، ص 31.
- ↑ تاجیکستان (1387). تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، ص 31-32.
- ↑ زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 259-261.