روابط کانادا با جمهوری اسلامی ایران
سیاست خارجی
سیاست خارجی كانادا به علت شرایط خاص ژئوپولتیک کاملاً بر محور تجارت تنظیم شده است. رویکردهای سیاسی این کشور به شدت تحت تأثیر سیاستهای ایالات متحده میباشد. در دهههای اخیر متخصصان علم سیاست در کانادا سعی کردهاند تا سایه اندیشههای انگلیسی و رفتارهای آمریکایی را از صحنههای سیاسی خویش بزدايند و پارادایمی بیبدیل برای سیاست خارجی این کشور ايجاد نمایند. این روند به طریقی رشد نموده است که این روزها حتی برخی از پژوهشگران مدعی حضور و حتی صدور اندیشه سیاسی کانادا در کنار علوم سیاسی آمریکایی و اروپایی هستند. در اين زمينه اندیشههای متفكراني چون مکفرسون،[1] تیلی و تیلور،[2] رابرت کاکس[3] و راب واکر[4] در سطح بینالمللی بيش از ديگران موردتوجه قرار گرفته است.
همسایگی با آمریکا و دارا بودن منابع عظیم طبیعی باعث شده سیاست خارجی کانادا به شدت تجارتمحور گردد و بسیاری از ارزیابیها و تبیین سیاست خارجی تنها براساس روابط اقتصادی شكل بگيرد.[5] به عنوان مثال، آمریکا، انگلیس و ژاپن از عمده شرکای تجارت خارجی این کشور محسوب میشوند. به همین دليل روابط کانادا با این سه کشور بسیار مطلوب است و در حد بالایی قرار دارد. در مجموع میتوان اقتصاد را در تنظیم و تبیین سیاست خارجی کانادا با اهمیت توصیف کرد.
کانادا در منطقهای ژئواستراتژیک واقع شده است. در سال 1937 آندره زیگفرید،[6] جغرافیدان فرانسوی، اظهار داشت که دو ویژگی مهم کانادا منابع طبیعی عظیم و موقعیت جغرافیایی خاص آن است. اين كشور در همسایگی دو کشور پرتنش قرار دارد. از شمال قطبی با روسیه و از جنوب با آمریکا هم مرز است. همسایگی کانادا با یک هژمون چهار بُعدی همانند ایالات متحده تأثیرات بسیاری در سیاستگذاری خارجی این کشور داشته است. فرهنگ، سنت، مذهب و پیشینه تاریخی مشترک با آمریکا و همچنین برتریهای نظامی و اقتصادی ایالات متحده موجب شده این کشور هیچگاه سودای برتری منطقهای و رقابت را در سر نپروراند و در مقابل ایالات متحده سیاست همزیستی و همکاری را در پیش بگیرد.
کانادا در طول تاریخ خود پیمانهای دفاعی مختلفی را امضاء نموده که مهمترین آنها با کشور آمریکا بوده است. دفاع متقابل آمریکای شمالی در اعلامیه اُدنبرگ[7] (مورخ 1940) و تشکیل هیئت مشترک دائمی دفاع، که در همین تاریخ ایجاد گردید، چهارچوب همکاریهای دفاعی آمریکا و کانادا را به وجود آورد. در طول نیم قرن گذشته این دو کشور با امضای چندین موافقتنامه دو جانبه در حفاظت از منطقه وسیعی از امریکای شمالی، آبهای ساحلی و محدوده جوی با یکدیگر سهیم بودهاند. مهمترين آنها موافقتنامه دفاعی نوراد[8] است كه در سال 1958م به امضا رسيد. به طور کلی، جغرافیای سیاسی خاص موجب شده این کشور همواره سیاست خارجی خود را با در نظر گرفتن سیاستهای آمریکا تنظیم نماید.
در سال ۱۹۹۰، کانادا به سازمان دولتهای آمریکایی پیوست. در ژوئن سال ۲۰۰۰، میزبان انجمن عمومی[9] در ویندسور شد. اين كشور درصدد است با عضویت در بازار مشارکت اقتصادی کشورهای حاشیه اقیانوس آرام– آسیا[10] روابط اقتصادی خود را با اين كشورها گسترش دهد.
در ۶۰ سال گذشته کانادا همواره از سياست چندجانبهگرايي حمايت كرده و به همراه ديگركشورها براي حل مسائل جهانی تلاش نموده است. در سال ۱۹۵۶، اين تلاشها به اوج خود رسيد. در اين سال لستر پییرسون[11] تنشهاي به وجود آمده در بحران سوئز[12] را با ارايه پیشنهاد پيگيري روند صلح و ورود نیروهای حافظ صلح سازمان ملل به منطقه آرام كرد. کانادا سعی کرد با مشاركت در فعاليت هاي مربوط به برقراری صلح سازمان ملل نقش راهبری خودرا در اين سازمان ایفا و تثبيت کند. تا سال ۱۹۸۹، اين كشور50 هیأت به مناطق مختلف اعزام كرده است تا در فعاليت هاي استقرار صلح نیروهای حافظ صلح[13] سازمان ملل مشاركت نمايد. در سالهای آغازين قرن ۲۱، همكاري اين كشور با نيروهاي حافظ صلح تا حدی کاهش یافت. سیاست خارجه این کشور تا حدی شبیه به آمریکاست، اما همواره در تلاش است تا حد امكان از سیاستهای خارجی ایالات متحده در زمینههایی چون ارتباطات تجاری و دیپلماتیک با کوبا مستقل باشد]1 و 2[.
روابط سیاسی ایران و کانادا
تاریخ روابط سیاسی ایران و کانادا بسيار پر فراز و نشیب بوده است. ظرفیتها و امکانات گستردهاي برای توسعه روابط دو ملت در عرصههای مختلف اقتصادی، علمی، فنی، آموزشی، فرهنگی و سیاسی وجود دارد. اقامت بیش از چهار صد هزار ایرانی در شهرهای مهم این کشور(مانند تورنتو، ونکوور، اتاوا و مونترال) و جایگاه برجسته اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آنان در جامعه کانادا از جمله اين ظرفيتها است. با وجود اين، به دلیل ملاحظات سیاسی و رفتارهای تنش آفرین (به ویژه از سوی دولت محافظه کار كانادا از سال 2006 تاكنون) از امکانات و ظرفيت هاي موجود برای توسعه روابط بهرهبرداري نشده است. بررسی تاریخی نشان میدهد که روابط سیاسی ایران و کانادا رامي توان به دو دوره مجزا تقسیم کرد: روابط دو کشور قبل از انقلاب اسلامی، و روابط پس از انقلاب.
1. روابط قبل از پيروزي انقلاب اسلامي
روابط دوجانبه جمهوري اسلامي ايران و كانادا در سال 1334 با افتتاح سفارت كشورمان در اوتاوا و افتتاح سفارت کانادا (در سال) 1337 در تهران آغاز شد. پيش از این تاریخ و تا هنگام تأسیس سفارت کانادا در تهران، امور بازرگانی و کنسولی بین دو کشور توسط سفارت انگلیس در تهران انجام میگرفت.
از سال 1334 تا 1357، روابط بازرگاني در سطح نسبتاً محدودي بين دو كشور برقرار بود. هيأتهاي مختلف اقتصادي با يكديگر ديدارهايي داشتند و موافقتنامههايي در زمينه توسعه روابط اقتصادي و صنعتي بين دو كشور امضا شد. از مهمترين سفرها و مذاكرات هيأتهاي سياسي دو طرف ميتوان به حضور ايران در نمايشگاه بينالمللي مونترال در سال 1346 و نیز حضور يك هيات بازرگاني كانادايي در تهران در سال 1348 اشاره کرد. اين هيات برای بررسي راههاي توسعه دادوستد و سرمايهگذاري به ايران سفر كرده بود. در آبان سال 1348، وزير خارجه كانادا در سفر به تهران درباره مسائل مختلف، از جمله توسعه همكاريهاي اقتصادي دو كشور، با مقامات ايران مذاكره كرد. نخست وزير كانادا در بهمن ماه سال 1349 در يك ديدار غيررسمي به تهران سفر كرد و با نخست وزير ايران ديدار نمود. در سال1350، سفر همسر شاه به كانادا و حضور فرمانداري كل كانادا در جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي از مهمترين ديدارهای بين مقامات دو کشور محسوب میشوند. اين سفرها بيشتر جنبه سياسي و تشريفاتي داشتند. در ارديبهشت سال 1352، وزير انرژي و معادن كانادا براي مذاكره با مقامات ايران در رأس هيأتي به ايران سفرنمود. در اين سفر مقامات دو كشور درباره همكاريهاي دو جانبه و بررسي امكان ايجاد نيروگاههاي هستهاي در ايران گفتگو كردند. در آبان سال 1353، نخست وزير ايران در سفر رسمي خود به كانادا در زمینه همكاريهاي اقتصادي، بازرگاني و فني، با همتاي كانادايي خود مذاكراتي انجام داد. در مرداد سال 1354، وزير صنايع و معادن ايران به منظور شركت در اولين اجلاس كميسون مشترك ايران و كانادا در رأس هيأتي به اين كشور سفر كرد. در پايان اين اجلاس يادداشت تفاهمي بين دو كشور به امضا رسيد. در آذر سال 1355، دومين اجلاس كميسيون مشترك همكاريهاي اقتصادي و صنعتي ايران و كانادا در تهران تشكيل شد و يادداشت تفاهمي نيز بين مقامات دو كشور به امضاء شد]3 و 4[.
2. روابط پس از انقلاب اسلامي
روابط سیاسی ایران و کانادا تا اوایل انقلاب اسلامی تقریباً به صورت عادی ادامه داشت. به دنبال اقدامات غیرقانونی و دخالت سفارت کانادا در امور داخلی جمهوری اسلامی ایران، از جمله نقش سفارت کانادا در خروج شش ديپلمات آمريكايي از ایران، روابط بين دو كشور روبه تيرگي گذاشت. كانادا سفارت خود را در ايران تعطيل كرد و سفارت پادشاهي دانمارك را به عنوان نماينده خود معرفي نمود. سفارت ايران در كانادا نيز به سطح كاردار تقليل يافت.[14] در سال 1367، بعد از خاتمه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، با ابراز تمایل مقامات اتاوا و تهران برای توسعه روابط دوجانبه، اقداماتي در جهت رفع موانع موجود در روابط دو كشور به عمل آمد. در 18 ژوئن سال 1988، بعد از هشت سال وقفه، دولت كانادا روابط خود را با جمهوري اسلامي ايران به حال عادي درآورد. در هجدهم اكتبر همین سال، سفارت كانادا در ايران فعاليت عادي خود را از سر گرفت و مبادله سفیر بین دو کشور انجام شد. مهاجرت گسترده ایرانیان به کانادا و همچنین قطع روابط و تحریمهای آمریکا علیه ایران بر اهمیت برقراری روابط با کانادا افزود. به دلیل روابط تنگاتنگ و همه جانبه آمریکا و کانادا، این کشور نقش مهمی در تأمین کالاهای آمریکایی مورد نیاز ایران داشت.
در اوايل سال 1989، پس از صدور فتواي امام خميني(ره) مبنيبر محكوميت سلمان رشدي، روابط دو كشور روبه سردي گذاشت. دولت كانادا فتواي محكوميت سلمان رشدي را غيرقابل قبول دانست و آن را محكوم كرد. اوتاوا مخالفت خود را با اين حكم با فراخواندن كاردار خود از ايران براي مشاوره ابراز كرد. تنش در روابط ایران و کانادا در دهه 80 شمسی به اوج خود رسید و دولت کانادا در موارد متعدد ایران را به نقض حقوق بشر متهم نمود.
در آذر ماه سال 1386، وزیر امور خارجه کانادا اعلام کرد دولت ایران از سفیر این کشور خواسته تا تهران را ترک کند. این دستور دیپلماتیک پس از آن صادر شد که دولت کانادا سفیران پیشنهادی ایران در اتاوا را نپذیرفت. به همين دليل، ایران در اقدامی متقابل از جان مندی، سفیر کانادا، خواست تا به کشور خود باز گردد. بدین ترتیب مندی سفیر جدید کانادا در حالی که هنوز استوارنامه خود را تقدیم رئیسجمهور وقت ایران نکرده بود، مجبور به ترک تهران شد. از سال 2007 (1386) سفارتخانههای دو کشور در حد کاردار اداره میشد. در 7 سپتامبر 2012 (برابر با 17 شهریور 1391)، وزارت امور خارجه کانادا سفارت خود در تهران را تعطيل كرد و کارمندان سفارت ایران در این کشور را عنصر نامطلوب ناميد. این وزارتخانه از همه کارمندان سفارت ایران درخواست کرد تا ظرف 5 روز خاک این کشور را ترک کنند. از این تاریخ تا زمان نگارش این کتاب روابط سیاسی بین دو کشور وجود ندارد]5 و 6[.
روابط اقتصادی
در چند دهه گذشته، روابط اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و کانادا نيز با فراز و نشیب مواجه بوده است. عوامل مختلفی در افت وخيزهاي روابط اقتصادي دخالت داشته است، از جمله شرایط و ملاحظات سیاسی و بینالمللی، موقعیت و فاصله جغرافیایی، نبود شناخت صحیح طرفین از ظرفیتهای اقتصادی یکدیگر، فقدان موافقتنامه مهم تجاری (اجتناب از اخذ مالیات مضاعف و همکاریهای گمرکی و غیره) و وجود قوانین تبعیضآمیز در مبادلات بازرگانی. این مسئله به ویژه در سالهای اخیر بر سطح تبادل هیأتها و حجم مبادلات تجاری دو کشور تأثیر منفی گذاشته است. در سال هاي گذشته، روابط تجاري به خريد و فروش اقلام اساسي، مانند نفت، گندم و كالاهاي مصرفي، محدود بوده است. در زمينه تجارت و بازرگاني روابط دو كشور هرگز به همكاريهاي صنعتي و فني مهم و عمده نيانجاميد. علت اين امر را بايد در ملاحظات سياسي طرف كانادايي و نفوذ آمريكا دانست. در زمينه تجارت متقابل نيز طرف ايراني، عمدتاً خريدار و طرف كانادايي، فروشنده اقلام مصرفي بوده است.اين مسأله نيز، بدون در نظر گرفتن نوسانات سياسي، تابع شرايط بازار است. روابط فني، انساني و مبادله هيأتهاي اقتصادي نیز متأثر از روابط سیاسی بین دو کشور و در دو دوره كاملاً متمايز قابل بررسي است. دوره اول با اشغال سفارت آمريكا در تهران و قطع روابط ديپلماتيك يك جانبه از سوي كانادا آغاز شد و تا سال 1367 ادامه يافت. در اين دوره مبادله هيأتهاي اقتصادي و صنعتي بين دو كشور متوقف شد و روابط فني و انساني نيز تحت تاثير آن به شدت كاهش يافت.
از تير ماه 1367، دوره دوم با صدور بيانيه برقراري مجدد روابط كامل ديپلماتيك بين دو كشور آغاز شد و با مبادله سفير در سال 1369 ادامه يافت. اين دوره را ميتوان دوره پايهريزي براي بهبود روابط اقتصادي ايران و كانادا ناميد. در اين دوره، به ويژه در سالهاي 1369 تا 1370، هياتهاي اقتصادي متعددي از دو كشور به ايران و كانادا مسافرت كردند، با همتايان خود درباره گسترش همكاريهاي اقتصادي و صنعتي مذاكراتی انجام دادند و به توافقهايي نيز دست يافتند. يكي از دستاوردهاي برقراري روابط، حضور بازرگانان كانادايي در ايران در اكتبر سال 1991 بود. در جريان اين سفر، يادداشت تفاهمي نیز با وزیر دارايي و امور اقتصادي ايران امضا شد. حجم روابط تجاری ایران - کانادا افزايش يافت و در سال 2007 و 2008 به اوج خود رسيد.
جدول 12.1، حجم روابط تجاری دو کشور را براساس اطلاعات منتشر شده توسط مرکز آمار کانادا در طی سالهای 2006 تا 2010 را نشان میدهد]7[.
جدول 12.1: حجم معاملات تجاري ايران و كانادا (ارقام به میلیون دلار آمریکا محاسبه شده است)
سال | 2006 | 2007 | 2008 | 2009 | 2010 |
صادرات کانادا به ایران | 246/272 | 689/254 | 687/638 | 005/373 | 115 |
واردات کانادا از ایران | 238/39 | 683/41 | 389/37 | 686/21 | 37 |
چنان که ملاحظه میشود، مبادلات تجاري دو كشور با توجه به روند بازارهاي جهاني و شرايط سياسي فراز و نشيبهاي بسياري را پشت سر گذاشته است. آمارها نشان ميدهند كه در بهترین حالت سهم ايران از صادرات به کانادا حدود 11هزارم درصد بوده است. این بررسیها نشان میدهند که در سال 2010 صادرات ایران به کانادا با 69 درصد افزایش به حدود 37 میلیون دلار رسید و صادرات این کشور به ایران به 115میلیون دلار کاهش یافت.
از مهمترین اقلام صادراتی ایران به کانادا میتوان به انواع خوراکیها (خرما، آجیل و پسته، انواع میوههای فرآوری شده، کشمش و زعفران)، فرش و سایر کفپوشها، سنگهای ساختمانی، گچ و سنگهای قیمتی، انواع طلق و شیشههای معدنی، انواع سبزیها و فرآوردههای دامی، شیرینیها، نوشیدنی، صنایع دستی و زینتی اشاره کرد. از طرف دیگر مهمترین اقلام وارداتی ایران از کانادا عبارت بودهاند از: غلات (گندم، ذرت و جو)، حبوبات (لوبیای روغنی، سویا و برنج)، تجهیزات نیروگاهی و برق، تولیدات دارویی، تجهیزات پزشکی، درمانی، علمی و فنی، تجهیزات راهداری و حمل و نقل ریلی، مواد پلاستیکی و صنایع وابسته، کاغذ و مقوا، تجهیزات الکتریکی و ماشینهای الکترونیکی، آهن و فولاد، مواد خوراکی و چربیها، قطعات خودرو، محصولات شیمیایی و مکملهای دارویی، اسپرم گاو و تجهیزات کشتیسازی. در واقع، مواد خوراکی مانند پسته و خشکبار و فرش از مزیتهای صادراتی ایران به کانادا و غلات و حبوبات، تجهیزات نیروگاهی، پالایشگاهی و مواد دارویی از مزیتهای صادراتی کانادا به ایران محسوب میشوند.
يكي از دلايل پایین بودن ميزان مبادلات تجاری میان دو کشور استانداردهاي بالايي است كه در كانادا وجود دارد و اجرا مي شود. كالاهاي صادراتي ايران فاقد اين استانداردها هستند. در نتيجه صادرات كالاهاي ايراني به كانادا همواره مشكل است. از طرف دیگر، وجود مشکلات بانکی موجب شده است تبادلات مالی و پولی میان بازرگانان و تجار دو کشور بسیار مشکل شود. در حال حاضر، بيشتر مبادلات ايران و كانادا از طريق مكزيك، كشورهاي اروپايي و نیز برخی از کشورهای عربی به شكل غيرمستقيم انجام میگیرد]8[.
دیپلماسی فرهنگی و دستگاه مسؤول روابط فرهنگی میان دو کشور
در عصر حاضر فرهنگ به عنوان اصلیترین ابزار قدرت نرم اهمیت بسیار یافته است. دیپلماسی فرهنگی نیز در سیاست خارجی کشورها، به ويژه کشورهایی که پیشینه تاریخی و فرهنگی ديرينهاي دارند، جایگاه ویژهای پیدا کرده است. اولين وظيفه ديپلماسي فرهنگي در دنياي جديد تصويرسازي ميباشد. تصويرسازي بر ذهنيت مردم و نخبگان تاثير ميگذارد و ميتواند يك برند ملي براي كشور ايجاد كند. ايجاد اقتدار فرهنگي براي كشورها وظيفه دوم ديپلماسي فرهنگي به شمار میرود. اين وظيفه در سالهاي اخير بسيار اهميت يافته است. ميتوان گفت ديپلماسي فرهنگي بر محيط داخلي نيز اثرات خود را بهجا خواهد گذاشت. ديپلماسي فرهنگي موفق ميتواند به انسجام اجتماعي و ملي و حس تعلق به جامعه ملي بيانجامد. موفقيت ديپلماسي فرهنگي در خارج و انعكاس آن در داخل باعث رضايت دولت ميشود. زيرا شهروندان با اعتماد به نفس بهتر ميتوانند منافع ملي را پيش ببرند. كانادا تلاش كرده تا با استفاده از دیپلماسی موفق به مقابله با تهاجم فرهنگي (به ويژه از جانب امريكا) بپردازد. براي دستيابي به اين مسئله اين كشور در سطح بينالمللي تلاش كرده است تا تنوع فرهنگي را بوسيله ابزارهاي بينالمللي حفظ كند. نهادهاي زير در پيشبرد ديپلماسي فرهنگي كانادا فعال هستند: اداره روابط فرهنگي بينالمللي؛ اداره ميراث كانادا؛ شوراي كانادا براي هنر. اين دستگاهها با انجام دادن فعاليتهاي مختلف به ايفاي نقش در حيطه ديپلماسي فرهنگي ميپردازند. دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران تلاش و کوشش از پیش طراحی شده و سازمان یافته برای تأثیرگذاری بر برداشتها، ادراکات، افکار، انگارهها، ایدهآلها، ارزشها، ایستارها و باورهای سایر ملتها از طریق تبیین و ترویج فرهنگ و تمدن ایرانی و شناخت واقعی از فرهنگهای دیگر به منظور تأمین و توسعه منافع ملی است. سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای خارجی عمدتاً از طریق رایزنیهای فرهنگی ج.ا. ایران در کشورهای مختلف اجرا میشود.
رایزنی فرهنگی سفارت ایران ج.ا. در کانادا در سال 1378 شمسی (1999 میلادی) با هدف تعميق، توسعه و ارتقاي سطح روابط فرهنگي ميان دو كشور فعالیت رسمی خود را آغاز کرد. در پرتال این رایزنی تلاش در جهت معرفی ایران امروز، ترسیم چهره واقعی ایران در همه ابعاد، تبیین مبانی و معرفی دستاوردهای انقلاب اسلامی و نظام جمهوري اسلامي ايران، امضاي توافق نامههاي همكاري مشترك با مراكز دولتی، دینی، علمی، فرهنگي و هنري کانادا، برپايي همايشهاي علمي و كنفرانسهاي بينالمللي، اجرای تحقيقات و پژوهشهاي فرهنگي و علمي، برگزاري هفتههاي فرهنگي و هفته های فيلم در اتاوا، تورنتو، مونترال، ونکوور و سایر شهرهای مهم کانادا، ایجاد همکاریهای رسانهای و گردشگری، گسترش و تقویت ارتباط با جامعه گسترده ایرانیان کانادا، حمایت از تشکلهای فرهنگی– هنری ایرانیان، تأسيس و تقويت مراكز جديد ايرانشناسي و زبان فارسی، تأسیس اتاقهاي آموزش زبان فارسي، حمایت از برگزاري دورههاي آموزش زبان فارسي، اعزام دانشجو و استاد به ايران براي شركت در دورههاي دانشافزايي، چاپ و انتشار كتب و مجلات به زبان انگلیسی برای معرفی بهتر و بیشتر ایران، برپايي نمايشگاههاي مختلف در زمينه آثار هنري، تاريخي و معاصر ايران، قرآن، كتب اسلامي، نرمافزارهاي رايانهاي، دعوت از گروههاي موسيقي اصيل و معاصر ايران براي اجرا در برنامههاي مختلف، حضور در نمايشگاههاي بينالمللي كتاب، ايجاد بخشهاي كتابخانه، محصولات چندرسانهای، و به روزرسانی وبسایتهای فارسی و انگلیسی رایزنی از جمله اهداف و زمينههاي فعاليتي رایزنی فرهنگي ایران در کانادا قید گردیده است.
مهمترين اقدامي رايزني فرهنگي پس از برقراری روابط، اعزام دانشجويان بورسيه به دانشگاههاي كانادا، حمايت فرهنگي و معنوي از مسلمانان و ايرانيان مقيم اين كشور، ارتباط با بعضي مراكز علمي كانادا (مانند مركز مطالعات اسلامي دانشگاه مكگيل) بوده است. دولت كانادا نیز به برگزاری برنامههای فرهنگی مرتبط با ایران (از جمله برگزاری هفته فرهنگی ایران در کانادا) كمك كرد. روابط فرهنگی بین دو کشور در سالهای اخیر تحت تأثیر تنشهای سیاسی به سردی گرایید. دولت کانادا رایزنی فرهنگی ایران را به استفاده از ایرانیان خارج از کشور برای اهداف خود و تحت پوشش برنامههای فرهنگی متهم کرد. این تنشها در نهایت منجر به قطع روابط بین دو کشور و تعطیلی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی در کانادا گردید.
ايرانيان مقيم
تاريخچه مهاجرت ايرانيان به كانادا
رفتن به كانادا در عين حال كه فرصتي هيجانانگيز است، مبارزهاي بزرگ نيز هست.
شرايط خوب تحصيلي، كاري، و رفاهي در كانادا در مقايسه با ساير كشورهاي جهان، اين كشور را به مقصدي مطلوب براي مهاجرين بدل كرده است. سابقه مهاجرت ايرانيان به كانادا به سالهاي اول قرن بيستم و عمدتا بعد از جنگ جهاني دوم ميرسد، زماني كه تنها 12 نفر ايراني در اين كشور زندگي ميكردند؛ و اين رقم به تدريج افزايش يافت.
آمار ارائه شده توسط سازمان آمار كانادا، زمان ورود اولين ايراني به كانادا را بين سالهاي 1901 و 1902 ثبت كرده است. با وجود اينكه سال بعد تعداد مهاجران با شيبي تند به چهل نفر را رسید، ولي همچنان با وجود ميانگين يكصد نفر در سال، در بازه شصت سال بعد همواره در نوسان بوده است.
اما نخستين موج واقعي مهاجرين ايراني در سال 1970 به كانادا رسيد و از آن به بعد يعني تا سال 1978 رقم مهاجرين از 100 نفر در سال به 600 نفر در سال رسيد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تعداد مهاجرتها به چند هزار نفر در سال رسيد و اين روند همچنان در طول جنگ عراق و ايران و تا سال 1995 ادامه پيدا كرد.
طبق آمار رسمی جدید کانادا، به طور متوسط بین 5 تا 7 هزار ایرانی هر سال وارد کانادا شدهاند. حدود 8 درصد از کسانی که در کانادا به دنیا آمدهاند در سرشماری خود را ایرانی اعلام کردند؛ البته ممکن است افرادی از پدر مادر ایرانی در کانادا به دنیا آمده باشند و خود را ایرانی حساب نکنند.
به طور کلی ایرانیان مهاجر را میتوان به سه گروه تقسیم کرد:
ـ نسل اول مهاجرین (همزمان با وقوع انقلاب و بعد از آن)
ـ مهاجرین زمان جنگ
ـ مهاجران اخیر
نسل اول، مهاجرانی هستند که در واقع به دلیل عدم همسویی با انقلاب بیشتر به صورت پناهنده به کانادا عزیمت کردند. این گروه از وضعیت مالی نسبتا مناسبی برخوردار بودند و به مرور با در پیش گرفتن یک شغل آزاد مناسب، زندگی خود را آغاز كردند و طی این مدت خود و فرزندانشان در جامعه کانادا جذب شدند.
ـ گروه دوم بیشتر با انگیزههای سیاسی و یا دور بودن از کشور در دوران جنگ تحمیلی به کانادا آمدند.
ـ گروه سوم، که مهاجران سال های اخیر را تشکیل می دهند، دو دستهاند: مهاجران متخصص و مهاجران سرمایهگذار. مهاجران اخیر ایرانی بیشتر از طریق سرمایه گذاری وارد کانادا شدهاند و امکانات مالی بهتری دارند.
پراكندگي ايرانيان در كانادا
در حال حاضر جمعیت ایرانیان کانادا طبق برآوردهای غیررسمی، بین 400 تا 450 هزار نفر را شامل میشود که بیشتر در شهرهای زیر متمرکز می باشند.
الف- تورنتو به عنوان بزرگترین شهر کانادا و هم چنین مهاجرپذیرترین شهر کانادا بین 170 تا 180 هزار نفر،
ب- ونکوور به عنوان خوش آب و هواترین شهر کانادا بین 80 تا 90 هزار نفر،
ج- مونترال به عنوان دومین شهر بزرگ کانادا که شرایط سهلتری در پذیرش مهاجر دارد بین 50 تا 60 هزار نفر،
د- اتاوا مرکز سیاسی کانادا بین 20 تا 25 هزار نفر.
سایر شهرهای مهم کانادا از جمله کلگری، ادمونتون، هالی فکس، لندن انتاریو بین 80 تا 90 هزار نفر.
جمعیت بزرگ ایرانیان مهاجر در کانادا به عنوان دومین جمعیت بزرگ ایرانیان خارج از کشور (بعد از آمریکا) از ترکیب اجتماعی سیاسی و فرهنگی متفاوتی برخوردار است.
الف - پناهندگان
بخشي از ایرانیانی که بین 20 تا 30 سال پیش به کانادا آمدهاند را پناهندگان سیاسی تشکیل میدهند که به تدریج از روند ورود آنها در هر سال کم شده است و در حال حاضر این روند عملا متوقف شده است. هم اکنون پناهندگان سیاسی عمدتا از میانگین سنی 45 تا 60 سال برخوردارند. سطح سواد این گروه بطور میانگین دیپلم تا لیسانس است. شمار این گروه کمتر از پنج هزار نفر برآورد میشود.
ب - دانشجویان
این گروه که همچنان روند ورودشان به طور سالانه افزایش مییابد، شمار زیادی را به خود اختصاص میدهند. صرف نظر از تعداد قابل توجهی از دانشجویان بورسیه در سالهای گذشته که پس از اتمام تحصیلات خود، به ویژه در مقطع دکتری همچنان در کانادا ماندهاند، بسیاری از دانشجویانی که بصورت آزاد در دانشگاههای کانادا پذیرش میشوند پس از پایان تحصیل در کانادا باقی میمانند.
ج - مهاجرت افراد با تحصیلات عالیه
گروه بعدی مهاجرین ایرانی را افرادی تشکیل میدهند که تحصیلات در مقاطع دکتری، به ویژه در رشتههای فنی و مهندسی، را در ایران به اتمام رساندهاند. به همین دلیل، ترکیب مهاجرین ایرانی در کانادا در مقایسه با مهاجرین ایرانی در سایر کشورها حتی نسبت به ایرانیان آمریکا، بسیار متفاوت است. میانگین سطح تحصیلات مهاجرین ایرانی فوق لیسانس میباشد و شمار افرادی که دارای مدرک دکترا میباشند، بسیار قابل توجه و چشمگیر است و طبق آمارهای تقریبی جمعیت مهاجرین با تحصیلات عالیه حدود 65 درصد کل مهاجرین ایرانی را دربرمیگیرد.
چ - مهاجرین اقتصادی
گروه بعدی مهاجرین ایرانی، سرمایهدارانی هستند که براساس قانون پذیرش مهاجر از طریق سرمایهگذاری، با تقبل سرمایهگذاری از 200 تا 500 هزار دلار راهی کانادا شدهاند. در گذشته ايرانيان برای تحصيل در دانشگاهها بيشتر به آمريکای شمالی عزیمت میکردند، ولی در سالهای بعدی ايرانیان مهاجر، بيشتر در حوزههای کارآفرينی و تجاری مشغول به کار شدهاند.
ح - افراد عادی
گروه پنجم نیز افراد عادی هستند که یا با انتظار طولانی در صف نوبت چند ساله مهاجرت پذیرفته شدهاند یا به سبب خویشاوندی و قرابت با یکی از افراد گروههای فوق زمینه مهاجرت خود به کانادا را فراهم کردهاند.
مراكز فرهنگي، نهادهاي اجتماعي، سياسي و..
الف- مراکز و موسساتی با گرایشات مذهبی و دینی
موسسه دارالحکمه کانادا
مرکز اهل بیت (ع)- اتاوا
مرکز ایرانی اسلامی امام علی(ع)
مرکز ایرانی اسلامی امام مهدی تورنتو
مرکز اسلامی ولیعصر در تورنتو
مرکز اسلامی ایرانیان مونترال
کانون فرهنگی نور در مونترال
ب - مراکز و موسساتی با گرایشات صرفا فرهنگی
کنگره ایرانیان کانادا
سازمان زنان ایرانی انتاریو
کانون همکاری های اجتماعی ايرانيان - کانادا
کانون کانادایی مهندسین و آرشیتکتهای ایرانی (مهندس)
بنیاد کانادا و ایران در بریتیش کلمبیا نورت ونکوور
جامعه ایرانیان همیلتون کانادا
بنياد زبان و فرهنگ آذربايجان ايران
بنیاد پریا
کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو
انجمن متخصصین ایرانی کانادایی مقیم بریتیش کلمبیا
سازمان فرهنگی و اجتماعی ایرانیان مونترال
انجمن دفاع از حقوق بشر ایران مونترال
ج ـ مدارس ایرانی کانادا
یک سری مدارس خصوصی ایرانی نیز عمدتا در شهرهای بزرگ کانادا وجود دارند که یک یا چند روز در هفته به ارائه رایگان برنامه های فارسی میپردازند. در این مدارس سعی میشود بچههای ایرانی از زبان و ادبیات فارسی دور نمانند. اما دبیرستانهای ایرانی نیز وجود دارند که دانشآموزان را برای ورود به دانشگاههای کانادا كمك ميكنند. این مدارس عبارتاند از:
مدرسه ایرانی تورنتو در شهر تورنتو
مدرسه ایرانی البرز در شهر تورنتو
مدرسه ایرانی سینا در شهر تورنتو
مدرسه ایرانی دهخدا در مونترال
مدرسه ایرانی فردوسی در مونترال
مدرسه ج.ا.ا در مونترال
مدرسه فارسی تورن هیل
مدرسه ایرانی حضرت فاطمه در کلگری
مدرسه ج.ا.ا در اتاوا
فعاليتهاي رسانهاي ايرانيان در جامعه كانادا
آگاهی از رویدادهای جاری شهر و کشور، اتفاقات و برنامههای جامعه ایرانی و فارسیزبان، حفظ، معرفی و ترویج آداب و رسوم ایرانی و بالاخره ایجاد هماهنگی و همدلی بین هموطنان، از جمله امور مهمی است که تنها با استفاده از ابزار قدرتمند و فراگیر رسانه میسر میشود.
اقدامات ارزشمندی تاکنون از سوی فعالان فرهنگی مقیم، در زمينه ارتباط رسانهای بین ایرانیان انجام شده که عبارت است از انتشار چندین هفتهنامه، تأسیس ایستگاههای رادیویی و چند شبکه تلویزیونی.
ایرانتو اولین سایت خبری فارسی در کانادا: شبکه اینترنتی ایرانیان کانادا (ایرانتو)، بزرگترین سایت خبری و اطلاعرسانی فارسی برای ایرانیان مقیم تورنتو و کسانی است که قصد مهاجرت، تحصیل یا اقامت در کانادا را دارند.
شخصیتهای ایرانی مقیم كانادا
*پروفسور فضلالله رضا: استاد برجسته دانشگاههاي كنكورد و مكگيل كانادا، نويسنده آثار متعدد علمي، فرهنگي و ادبي.
*دکتر رضا مریدی: معاون «انستيتو حفاظت در برابر اشعه اتمي» كانادا و نماینده پارلمان شهر ریچموند در اونتاريو.
*پروفسور توفیق موسیوند: استاد جراحی دانشکده پزشکی «اوتاوا» واقع در کانادا و مخترع جهانی نخستین قلب مصنوعی داخل بدن انسان.
*پرویز تناولی: (۳ فروردین ۱۳۱۶) مجسمه ساز، نقاش، پژوهشگر و مجموعهدار ایرانی
*هوشنگ سیحون: معمار و نقاش ایرانی، استاد معماری و رئیس سابق دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران.
*دکتر پونه سید اخوان: فوق تخصص روماتولوژی در دانشگاه تورنتو کانادا
*نازیلا فتحی: گزارشگر نیویورک تایمز
*آنا فخر جوان: فيلمساز ایرانی ساکن مونتريال که در بيست و چهارمين دوره فستيوال فيلم کبک، فيلم "خانه ما" مستند 95 دقيقهاي ساخته او برنده جايزه شد.
جمعيت فارسي زبان كانادا
مهاجرت به خارج از کشور یک پدیده بینالمللی است که از نظر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی در کشورهای مبدأ و مقصد تأثیرگذار میباشد. روند مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور بیانگر آن است که اغلب نیروهای انسانی با صرف هزینههای سنگین در ایران تربیت میشوند و به شیوههای گوناگون و بر اثر عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جذب کشورهای غربی میشوند. از اینگونه مهاجرتها معمولاً کشورهای مقصد بسیار بیشتر از کشورهای مبدأ سود میبرند.
به دلیل وجود روشهای مختلف در تهیه گزارشها و ارائه تعاریف مختلف از مهاجر، نمیتوان دادههای آماری دقیقی از تعداد مهاجران ایرانی در کانادا ارائه داد. براساس گزارشهای رسمی مرکز آمار و اداره مهاجرت کانادا قبل از انقلاب اسلامی تعداد مهاجران ایرانی در کانادا انگشتشمار و محدود به تعدادی دانشجو، تاجر و پزشک بود.
اولین موج عظیم مهاجرت از ایران به کانادا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد. دلایل اصلی این روند افزاینده مهاجرت را میتوان چنین برشمرد.
1. تعدادی از مهاجران صرفاً برای ادامه تحصیل به کانادا مهاجرت کردهاند.
2. گروهی دیگر، صرفاً انگیزه سرمایهگذاری و اقتصادی در این کشور داشتهاند.
3. تعداد زیادی به دلیل مسائل سیاسی و تحمل نکردن دستاوردهای انقلاب اسلامی به کانادا عزیمت کردهاند.
4. شرایط سخت جنگي (در دوران هشت ساله جنگ تحميلي عراق عليه ایران) نیز باعث شد تعدادی مجبور به مهاجرت شوند.
5. فشارهای اقتصادی و تورم بالا در ایران بعد از جنگ عامل دیگری برای مهاجرت بوده است.
6. قطع ارتباط سیاسی ایران و آمریکا نیز در این رابطه بیتأثیر نبود. افرادي که قصد مهاجرت به آمریکا را داشتند به دليل موانع سياسي کانادا را جایگزین آمریکا نمودند.
چنان که در فصل 8 اشاره شد، جمعیت ایرانیان در کانادا به بیش از 400 هزار نفر میرسد. علاوهبر این تعداد زبادي فارسيزبان نيز از كشورهاي افغانستان و تاجيكستان در اين کشور زندگی میکنند. در نتيجه، تعداد افرادی که در این کشور به زبان فارسی صحبت ميكنند، قابل توجه است. در حال حاضر زبان فارسی جزء 10 زبان اول این کشور قرار دارد. از آنجا که قبلاً به تفصیل درباره زبان فارسی و فارسیزبانان در فصل مربوط به زبان بحث شده است، جهت جلوگیری از اطلاله کلام از پرداختن مجدد به آن خودداری میشود.
تاریخچه مطالعات ایرانشناسی
ذخایر عظیم فرهنگی ایران زمین همواره در میان مردم فرهیخته و فرهنگ دوست کانادا از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. در نیمقرن اخیر، عواملی چند در توسعه چشمگیر مطالعات ایرانشناسی در این کشور مؤثر بودهاند. پس از جنگ جهانی دوم، همراه با بسط سریع ارتباطات بینالمللی در زمینههای سیاسی و اقتصادی، دورههای مطالعات مربوط به خاورمیانه و اسلامشناسی نیز در برخی از دانشگاههای کانادا دایر شد. در این دورهها شاخهای زیر عنوان ایرانشناسی گنجانده شد.
پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، مهاجرت تعداد قابل توجهی از تحصیلکردهها، دانشگاهیان، روزنامهنگاران، شعرا، هنرمندان و روشنفکران ایرانی به کانادا باعث شد که مطالعه راجع به ایران و ایرانیان و فارسیزبانان مورد توجه قرار گیرد.
با افزایش تعداد نسل دومیها (ایرانی- کانادایی) علاقهمندی به جنبههای مختلف زبان، فرهنگ و تمدن ایرانی افزایش یافت. به همين دليل، در بسیاری از دانشگاهها در سطوح مختلف دروس و برنامههای آموزشی زبان فارسي ايجاد گرديد.
از جمله قدیمیترین این موارد باید به تأسیس مؤسسه مطالعات اسلامی در دانشگاه مک گیل در سال 1951 اشاره کرد که در آن به مطالعات ایرانی به عنوان زیر مجموعه مطالعات اسلامی و خاورمیانه پرداخته شده است. در سال 1961، در دانشگاه تورنتو گروه مطالعات اسلامی فعالیت خود را آغاز نمود. این گروه در دهههای 60 و 70 با مدیریت قوی به یکی از قطبهای مهم مطالعات ایرانشناسی و ادبیات ایران در امریکای شمالی تبدیل شد]9[.
برخی از پژوهشگران ایرانشناسی
1. ادبیات
1.1. پروفسور جورج مایکل وینکس:[15] در زمینه زبان و ادبیات فارسی، پروفسور ویکنس یکی از پیشگامان محسوب میشود. وی با ترجمه و تصحیح تعدادی از متون کلاسیک ادبیات فارسی و عربی (از جمله ترجمه «بوستان سعدی» و «اخلاق ناصری» خواجه نصیرالدین طوسی) در این عرصه کاملاً شناخته شده است.
1.2. استاد ریوان ساندلر[16] از دانشگاه تورنتو: او طیف وسیعی از نثر و نظم جدید فارسی را مورد بررسی قرار داده و در مجله «ادبیات امروز جهان[17]»، با عنوان «تحولات ادبی در ایران در سالهای دهه شصت و هفتاد میلادی تا قبل از انقلاب ایران»، به چاپ رسانده است.
1.3. پروفسور نسرین رحیمیه از گروه ادبیات تطبیقی دانشگاه آلبرتا: نامبرده به آثار نویسندگان معاصر ایرانی و سینمای ایران بعد از انقلاب توجه ویژهای نشان داده است. روششناسی چندرشتهای در تحقیقات وی کاملاً مشهود است. از جمله آثار وی میتوان به کتاب «پارسیان گمشده بازخوانی صداها در تاریخ فرهنگی ایران» اشاره نمود.
1.4. ژیلا قمیشی استاد دانشگاه مانیتوبا: وی تدوینکننده یکی از شمارههای مجله «زبانشناسی» بود که به ترکیبات زبانهای ایرانی اختصاص یافته است.
2. تاریخ
در این زمینه باید از محققان برجستهای چون: مارگات میلر،[18] والدمار هکل[19] و راجر ساوری نام برد. علاوهبر اینها میتوان به فعالیتهای دانشمندان زیر در حوزه تاریخ ایران اشاره کرد:
2.1. کالین میشل[20] استاد دانشگاه دال هرسی: وی برخی جنبههای تاریخ دیپلماسی در ایران را در دوره صفویه (قرنهای 16 و 17) مطالعه كرده و نتایج آنها را در مقالات متعدد منتشر کرده است.
2.2. پروفسور ادوارد اینگرام[21] استاد تاریخ در دانشگاه سیمون فریزر: وی چندین تحقیق در مورد روابط انگلستان با ایران قرن نوزدهم منتشر ساخته است.
2.3. پروفسور دریل مک لین[22] استاد دانشگاه سیمون فریزر: از اساتید مبرز حوزه ایرانشناسی در حال حاضر است که به تحقیق درباره فرهنگ ایرانی در بستر تاریخی اسلامی- هندی پرداخته است. وي آثار متعددی را در خصوص ادیان و همبستگی فرهنگی بین ایران قرون وسطی و هند به رشته تحرير درآورده است.
3. فلسفه، کلام، عرفان و تشیع
3.1. پروفسور هرمان لندولت[23] استاد دانشگاه مکگیل: وی دیدگاههای ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا را بررسي كرده است. از آثار مهم وی تصحیح و استنساخ «کشف الاسرار» اثر مشهور نورالدین اصفهانی است. او مقالات بسیاری در دایرةالمعارفهای مختلف در این زمینه منتشر ساخته است.
3.2. توشیکو ایزوتسو[24] استاد دانشگاه مکگیل: وی مؤلف اثر مشهور «مفاهیم اخلاقی و مذهبی در قرآن» است. كتاب وي با عنوان «ساختار اساسی مابعد الطبیعه سبزواری» به همت نمایندگی دانشگاه مک گیل در تهران منتشر شده است.
3.3. پروفسور لیندا کلارک[25] استاد گروه ادیان دانشگاه کنکوردیا: وی به نحو مبسوطی به تحقیقات در زمینه شیعهشناسی پرداخته است و آثار و مقالات متعددی از وی منتشر شدهاند.
4. تاریخ هنر و باستانشناسی ایرانی
از جمله محققان بنام در این زمینه میتوان از پروفسور گلمبک،[26] پروفسور میسن[27] و پروفسور کیل[28] نام برد. همچنین اثری توسط پروفسور یانگ و پورفسور اسمیت[29] با عنوان «مهاجرت آریاییها به مناطق غرب ایران» توسط این مرکز منتشر شده است.
جدیدترین اثر پروفسور یانگ، رسالهای است که با اييكيل[30] درباره «امپراتوریهای ایران قدیم» در مجموعه دایرةالمعارف پنگوئن به چاپ رساندهاند. سبکشناسی معماری قرنهای 15 و 16 در ایران از زمینههای تخصصی دیگری است که پروفسور لیزا گلومبک به آن میپردازد.
از جمله محققان برجسته دیگر در حوزه تاریخ هنر پروفسور آنتونی ولک[31] از دانشگاه ویکتوریا است که تحقیقات وی مربوط به هنرهای دوران صفویه (نقاشی، خطاطی و معماری) میباشد. در سال 1970 او نمایشگاههای مهمي در خصوص هنر ایرانی - اسلامی در قرون وسطی برگزار نمود. از جمله آثار وی میتوان به کتاب "شاه عباس و هنر در اصفهان" اشاره کرد]9[.
وضعيت آموزش زبان فارسي در دانشگاهها
در دو دانشگاه تورنتو (گروه تمدنهاي شرقي) و مكگيل (مركز مطالعات اسلامي) زبان فارسي به عنوان يكي از دروس اختياري ارائه ميشود. مطالب و موضوعات آموزشي بيشتر به آموزش زبان اختصاص دارد و به ادبيات، فرهنگ و تمدن ايراني چندان پرداخته نميشود. در اين دانشگاهها استاد تماموقت و اتاق مشخص براي زبان فارسي وجود ندارد و درس فارسي به عنوان يكي از دروس اختياري ارائه ميشود. به عبارت ديگر، در اين دانشگاهها كرسي ثابت زبان فارسي وجود ندارد. دانشجويان ايراني مجاز به انتخاب اين درس نيستند. دليل آن نيز سطح بسيار نازل مطالب ارائه شده است. هرگاه تعداد داوطلبان فراگيري زبان خاصي به حد كافي و مورد قبول مدارس و دانشگاهها برسد، دولت كانادا هزينه برقراري كلاس درس زبان مورد درخواست را به عهده ميگيرد. اين امر به دليل پذيرش اصل تنوع فرهنگها و حضور خيل عظيمي از مهاجران است. بنابراين، اگر تعداد متقاضيان فراگيري زبان فارسي افزايش يابد، دانشگاهها موظف به ايجاد كرسي زبان و ادبيات فارسي و يا ديگر موضوعات مرتبط با مقوله ايرانشناسي خواهند بود.
بررسی آخرین وضعیت مطالعات زبان و ادبیات فارسی در دانشگاهها
کانادا کشوری چندفرهنگی و مهاجرپذیر است. هر سال افراد زیادی از گوشه و کنار جهان به این کشور مهاجرت میکنند که بخش قابل توجهی از آنان را افراد با تحصیلات عالی تشکیل میدهند. ایرانیان (به طور خاص ایرانیان تحصیلکرده) یکی از گروههای مهاجری هستند که از سال 1996 به بعد روند مهاجرت آنان روبه فزونی نهاده است. هم اینک طبق آمارهای غیررسمی جمعیتی بالغ بر 400 هزار ایرانی در کانادا زندگی میکنند. شمار زیادی از آنان در شهرهای اتاوا، ونکوور، تورنتو و مونترال متمرکز شدهاند. این جامعه بزرگ پس از گذشت سالیان اولیه مهاجرت (که بیشتر تلاشها بر استقرار و تثبیت زندگی جاری متمركز بوده است) به تدریج برای پر کردن خلاء فرهنگی و هویتی خود و نسلهای بعدی، تشکلها و نهادهای فرهنگی، هنری، آموزشی و دینی در شهرهای مختلف ایجاد کرده است.
مطالعات شرقشناسی، ایرانشناسی و آموزش زبان و ادبیات فارسی (به استثنای مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل) قدمت چندانی در مراکز آکادمیک کانادا ندارد و گسترده و متعدد نبوده است. بهرغم تعداد روبه رشد ایرانیان، حضور بسیار چشمگیر آنان در مراکز دانشگاهی (اعم از استاد و دانشجو) و علاقهمندی بسیاری از افراد غیر فارسی زبان به یادگیری زبان و ادبیات فارسی تعداد دانشگاههای کانادایی که رشته زبان و ادبیات فارسی دارند یا درس زبان فارسی و یا حتی دروس مرتبط با زبان و ادبیات فارسی را ارائه میکنند زیاد و در حد انتظار نیست.
مراکز آموزش زبان فارسی در دانشگاهها
1. دانشگاه کنکوردیا [32] - مونترال
مرکز مطالعات ایرانشناسی دانشگاه کنکوردیا یکی از چهار مرکز تحقیقات جدیدی است که توسط شورای دانشکده هنر و علوم این دانشگاه در اوایل سال 1384 ایجاد شد. اين دانشگاه یکی از دهها مركز آموزش عالي در سراسر دنیا است که در زمینه مطالعات ایرانشناسی به صورت جدی فعال است. هدف اين مركز افزایش پژوهشهای مشترک و ايجاد فرصتهای آموزشی در مقطع کارشناسی ارشد در رشته ایرانشناسی است. گروه مطالعات ایرانشناسی از گروههای ادیان، جامعهشناسی، انسانشناسی کلاسیک، زبان معاصر و زبانشناسی تشکیل شده است. مدیریت این مرکز به عهده دکتر ریچارد فولتز[33] میباشد.
مهمترین اهداف این مرکز عبارتاند از: ایجاد فضای فیزیکی، اعطای بورسهای تحصیلی، برگزاری سخنرانیهای عمومی توسط پژوهشگران و ترویج فرهنگ ایرانی. به تازگي، این دانشگاه عضو انجمن بینالمللی مطالعات ایران شده است. انجمن پيش گفته یک سازمان غیردولتی و غیرسیاسی است که به دنبال ارتقای استانداردهای بورس تحصیلی و حمایت از مبادلات در میان اعضای آن است. درسهايي كه در این مرکز ارائه ميشود به شرح زيرند:
1. ادبیات فارسی کلاسیک (3 واحد): شامل برگزیدهای از شعر و نثر فارسی از آغاز فارسی کلاسیک تا قرن نوزده است. اين دروس دانشجویان را با زبان، اندیشه فرهنگ وتمدن ایران آشنا میسازد.
2. رومی و مثنوی (3 واحد): اين دروس به تفحصی در عرفان اسلامی براساس شاهکار عرفان فارسی، یعنی مثنوی جلالالدین رومی، اختصاص دارد. دیدگاههای تصوف، دکترین یا آیین اسلامی و عرفان مقایسهای در قرائت این آثار بررسي میشود. در این درس از ترجمه متون استفاده میشود و فارسیزبانان تشویق میشوند به متون اصلی فارسی مراجعه کنند.
تدریس واحدهاي پيش گفته در مرکز مطالعات ایرانشناسی دانشگاه کنکوردیا برعهده استادان برجسته زیر مي باشد:
1. دکتر لیندا کلارک[34] از دپارتمان اديان که در زمینه تحقیقاتیِ زبان و ادبیات فارسی، شیعه، عرفان، حقوق اسلامی، مطالعات زنان و نظایر آن فعالیت میکند.
2. پروفسور مارک هیل[35] از سازمان زبانشناسی، زبانهای مدرن و کلاسیک كه در زمینههاي تحقیقاتیِ زبانهای قدیمی ایرانی، زبانشناسی تطبیقی هندی و اروپایی فعاليت ميكند.
3. مانیا سعدی نژاد که در زمینه زبان ایران باستان و اسطوره شناسی، هنر ایرانی و نظایر آن به مطالعه و تدریس میپردازد]10[.
2. دپارتمان زبان، ادبیات و زبانشناسیِ دانشگاه یورک[36] شهر تورنتو
دانشگاه یورک نسبتاً جدیدالتأسیس است. در ابتدا اين دانشگاه بخشي از دانشگاه تورنتو بود و در سال 1959، مستقل شد. با وجود اين، تا چند سال تابع دانشگاه تورنتو بود و دانشجویان دانشگاه (کالج) یورک دانشنامه خود را از دانشگاه تورنتو دریافت میداشتند. این گروه کوچک دانشگاهی بعد از جدا شدن از دانشگاه تورنتو به رشد و توسعه ادامه داد و در کمتر از 50 سال سومین دانشگاه بزرگ کانادا از نظر تعداد استاد و دانشجو شده است. در تاریخ 13 ماه می 2010، دانشکده هنرهای آزاد و مطالعات حرفهای دانشگاه یورک در گزارشی به سنای دانشگاه پیشنهاد كرد آموزش زبان فارسی به رشته هاي دپارتمان زبان، ادبیات و زبانشناسی افزوده شود.
در دانشكده زبان دانشگاه يورك زبانهای عربی، چینی، آلمانی، یونانی کلاسیک، یونانی مدرن، عبری، هندی، ایتالیایی، کرئول جامائیکی، ژاپنی، کرهای، لاتین، پرتقالی، روسی، اسپانیایی، سواحلی، تامیل و ییدیش آموزش داده مي شود. واحدها و دروس زبان فارسی اين دانشكده به شرح زیر است:
· زبان فارسی مقدماتی: این درس به آموزش فارسي امروزي ورايج اختصاص دارد و به دانشجویانی ارائه میشود که هیچ آشنایی با این زبان نداشته باشند. هدف آن نيز گسترش مهارت و توان پایهای شنیداری، گفتاری، خواندن و نوشتن ابتدایی به زبان فارسی است. کسانی که با زبان فارسی آشنایی دارند، نمیتوانند در كلاسهاي این درس ثبتنام کنند. زبان تدریس انگلیسی و فارسی است.
· ادبیات و فرهنگ فارسی: این درس به بررسی فرایند تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ميپردازد که فرهنگ و تمدن ایرانی را شکل داده است و از پارس باستان تا ایران کنونی را مورد توجه قرار ميدهد. در اين درس ترجمان ادبیات فارسی مطالعه و تجزیه و تحليل ميشود. متون درسي با توجه به زمينههاي تاریخی، اجتماعی و سیاسی زمان مطالعه و تدريس مي شوند تا بدين وسيله تاریخ ایران و چگونگی پدید آمدن فرهنگ به درستي بررسي شود. زبان تدریس اين درس انگلیسی است و دكتر خاطره شيباني از استادان برجسته اين درس میباشند]11[.
3. دانشگاه سیمون فریزر[37] شهر ونکوور
مؤسسه کارآموزی زبان در دانشگاه سیمون فریزر.[38] در اين موسسه زبانهای مهم دنیا (مانند چینی، ژاپنی، یونانی) به علاقهمندان آموزش داده مي شود. دو درس در زمینه زبان فارسی نيز در اين موسسه ارائه ميشود. اين دروس عبارتاند از:
· مقدمهای بر فارسی 1 (3 واحد): در اين كلاس الفبای فارسی همراه با واژهشناسی، ساختشناسی و نحوشناسی (روش و نظم کلمات و ارتباط آنها با هم در یک جمله) آموزش داده ميشود. دانشجویان خواندن و نوشتن مقدماتی را فرا میگیرند و میتوانند جملات ساده را ترجمه کنند. در این درس از مراجع فرهنگ و تاریخ فارسی به منظور کمک در یادگیری زبان استفاده میشود.
· مقدمهای بر فارسی 2 (سه واحد): هدف اصلی این واحد بالا بردن توانایی دانشجو در خواندن متون ساده، نگارش و مهارت مکالمه میباشد. در اين كلاس تلاش ميشود تعداد واژههاي فارسی فراگرفته شده توسط دانشجويان افزايش يابد، خواندن متون پیچیده، درک متون ادبی و گفتگوي فارسي براي آنان آسان شود. این امر با یادگیری مهارتهایی مانند تندخوانی، یادداشتبرداری و تفسیر متون میسر میگردد. این واحد بر یادگیری دستور زبان و لغات فارسی تأکید اساسی دارد]12[.
4. دانشگاه تورنتو[39] شهر تورنتو
دانشگاه تورنتو یکی از پربارترین و غنیترین برنامههای ایرانشناسی و فارسیشناسی را دارد. در تاریخ یکم جولای 1996، سازمانهای مجزاي مطالعات خاور نزدیک، مطالعات خاورمیانه و مطالعات اسلامی ادغام و سازمان خاور نزدیک و میانه تشکیل شد. در این سازمان دروس زبان فارسي فراوان و گوناگون است. علاوه بر دورس زبان فارسی، دانشجویان میتوانند درباره تاریخ ایران (تاریخ گذشته و معاصر)، سیاست، و اديان ايران باستان مطالعه و تحصيل کنند. مهمترين دروس مقطع كارشناسي عبارتاند از:
· فارسي مقدماتي. زبان فارسی یکی از شاخههای زبانهای هند و اروپایی، زبان رسمی ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان است. به همين دليل زبان فارسي در اين دانشگاه مورد توجه قرار گرفته است. روش تدریس عملی است و هدف آن تسلط سریع بر مقدمات دستور زبان و کسب توانایی خواندن و نوشتن و سخن گفتن روان در سطح ابتدایی است. این درس ضمناً پایه درس زبان فارسی کلاسیک میباشد.
· فارسی متوسط. این درس شامل قرائت، تجزیه و تحلیل دستور زبان و برگردان گزیدههایی از نثر فارسی معاصر در سطح متوسط است. این درس دانشجویان را برای درسهای ادبیات فارسی کلاسیک و ادبیات فارسی معاصر آماده میسازد.
· ادبیات کلاسیک فارسی. ادبیات فارسی، شعر فارسی سدههای 15-10 میلادی برپایه گزیدههایی از رودکی، نظامی، سعدی، مولانا، حافظ و شاهنامه فردوسی در اين واحد درسي بررسي و تدريس ميشود.
· شعر مدرن فارسی. نگرشی به اشعار و آثار مدرن شعر فارسی است.
· نثر مدرن فارسی. آثار گوناگون نثر جدید و متنهای گوناگون نثر فارسی بررسی میشود.
· تحول تاریخی زبان فارسی: تحول فارسی کهن (551 پیش از میلاد) تا زمان فارسی میانی (331 پیش از میلاد) تا فارسی مدرن (سدههای هفتم میلادی) مطرح و بررسي ميشود. بحث و گفتگو برپایه متنهایی از تاریخدانان، زبانشناسان، و دستور زبانشناسانی انجام مي شود که زبان را نظامی میانگارند که بر اثر عوامل درونی و برونی (چون عوامل سیاسی، دینی و مذهبی، مهاجرتی، دادوستدی، و غیره) تغییر مییابد. این درس یک سال در میان ارائه میشود.
لازم به ذكر است كه در مقطع كارشناسي ارشد و دکترا دروس فارسی مقدماتی، فارسی متوسط، و ادبيات كلاسيك ارائه ميشود.
· ادبیات کلاسیک. بررسی ادبیات فارسی کلاسیک از آغاز پیدایش زبان ادبی فارسی نوین در قرن 10 تا قرن 15 میلادی برپایه متون برگزیده در اين درس ارائه ميشود. از آنجا كه شعر نقش برجستهتری در ادبیات سدههای میانی دارد، اشعار شاعرانی چون رودکی، فرودسی، خاقانی، نظامی، سعدی، مولوي، حافظ و جامی مطالعه میشود. دانشجویان با خط فارسی، نثر فارسی و تجزیه و تحلیل علم معانی بیان آشنا میشوند. متونی از نثر فارسی مطالعه ميشود و در مورد نقدهای ادبی سدههای میانی و زندگینامه شاعران (نظامی عروضی، دولتشاه، تذکرةالشعرا)گفتگو مي شود.
· ادبیات فارسی، پند و اخلاق در سدههای میانی: بررسی ادبیات سدههای میانی در باب کشورداری، اخلاق و ادب در ادبیات کهن فارسی در اين درس مطرح ميگردد. ادبیات اخلاق و ادب فارسی منبع مهمی برای درک دیدگاههای سیاسی و اجتماعی اسلامی در قرون وسطی (سدههای میانی) است، لذا پیشینههای هندی - ایرانی و عربی این ادبیات مورد تجزیه و تحلیل قرار ميگيرد و زمینهها و شرایط سیاسی بررسی ميشود که در آن این متنها توسط افراد به نگارش درآمده است. متنهای مورد بررسی عبارتاند از: گزیدههایی از قابوسنامه کیکاوس، سیاستنامه نظام الملک، اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی، اخلاق مشیری حسین واعظ کاشفی و سلوک الملوک خونجی. رسالههای فارسی در باب اخلاقیات صوفی که مفهوم جوانمردی و فتوت را مطرح میکنند (چون فتوتنامه سلطانی کاشفی) نیز مورد بحث قرار ميگيرد.
· شعر عرفانی فارسی: مقدمهای بر تصویرها و سمبلهای شاعرانه تصوف فارسی با قرائت گزینههایی از شاعران عرفانی بزرگ قرنهای 15-11 میلادی (چون سنائی، عطار، مولوي و جامی) ارائه ميشود. برحسب علایق دانشجویان ممکن است سمیناری تشکیل شود که به بررسی یکی از این چهرهها به طور خاص بپردازد. علاوهبر قرائت متنهای فارسی، آثار هنری کوربن، هلموت ریتر و آن ماری شیمل در تفسیر آیین عرفان و خداشناسی صوفیان مورد بحث و بررسی قرار ميگيرد.
· مثنوی مولوي. نقد و تجزیه و تحلیل گزیدههایی از مثنوی معنوی جلال الدین مولوي ارائه ميشود. بیتردید مولوي بزرگترین شاعر اسلامی عرفانی است و شاهکار او در جهان فارسیگرای قرون وسطی موقعیت یک اثر متعارف و در حد یک «قرآن به زبان فارسی» را کسب کرده بود. متون مثنوی در چهارچوب آیینهای عرفانی اسلامی، علم تفسیر و تعبیر کتب مقدس، تفسیر باطنی قرآن، و ادبیات شاعرانه تصوف یا صوفیگرایی مورد مطالعه قرار میگیرد. همه متنها در اصل به زبان فارسی است. دانشجویان دینهای مشابه که با فارسي آشنایی ندارند، میتوانند با استفاده از ترجمه انگلیسی این متون، فراگیری متون ثانوی و اضافاتی که به آنها داده ميشود و با شرکت در بحثهای سمینار از این درس بهره گیرند. همه متنها برگرفته از ترجمه نیکلسون همرا ه با یادداشتهای مترجم میباشد.
· اسطوره فارسی، افسانههای اسلامی و تمثیلهای عرفانی. موضوع این درس بررسی چگونگی استفاده تمثیلی از مایههای جهانشناسی زرتشتی و تاریخ حماسی فارسی در آثار حکیمان و فیلسوفان و شاعران فارسی– اسلامی (چون ابنسینا، سهروردی و عطار) است. هدف از آن نمايان ساختن مفاهیم عرفانی و خداشناسانه اسلامی در اين متون است. این درس شامل بحث درباره برخی داستانهای شاهنامه، افسانههای قرآنی، آیینهای جهانشناسانه اسلامی و تصوف میباشد. متنهای اصلی مورد مطالعه رسالههای فارسی سهروردی است. دانستن زبان فارسی براي حضور در اين كلاسها الزامی است. دانشجویانی که مطالعاتي در زبان عربی و یا عرفان اسلامی دارند، میتوانند در كلاسها شركت كنند؛ زیرا این آثار در نسخههای چاپی فارسی- انگلیسی نیز در دسترس ميباشد]13[.
5. دانشگاه مک گیل[40] شهر مونترال
انستیتو مطالعات اسلامی مک گیل. مؤسسه مطالعات اسلامی در دانشگاه مک گیل در چهار سطح برای دانشجویانی که هیچگونه اطلاعاتی درباره زبان فارسی ندارند و یا دانشجویانی که اطلاعات محدودی دارند، دورههای زبان فارسی برگزار میکند. این کلاسها در دو سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد ارائه میشوند. مهمترين دروسي كه در اين مؤسسه ارائه ميشود عبارتاند از:
· ادبیات فارسی: در این درس به بررسی ادبیاتی که در جهان فارسی زبان از میانه سده دهم تا پایان دهه بیستم پدید آمده است، میپردازند. همچنین، متون بسیاری از اشعار و نثرها، مورد مطالعه و ترجمه قرار میگیرند.
· فارسی مقدماتی: در سال اول، دانشجویان را هر دو بخش «فارسی مقدماتی» با دستور زبان و واژگان پایه به منظور توانایی در برقراری ارتباط با زبان فارسی آشنا میشوند. در پایان این دوره، دانشآموزان قادر به درک، خواندن، نوشتن و گفتن جملات ساده به زبان فارسی میباشند. علاوهبر این، آنها تا حدی با فرهنگ و آداب و رسوم ایران آشنا خواهند شد.
· فارسی میانه: در این دوره دانشجویان به بحث و بررسی متون مختلف زبان فارسی میپردازند. به ویژه دو مهارت خواندن و نوشتن زبان آموزان در این دوره تقویت میشود. همچنین از طریق بحثهای کلاسی و سخنرانیهای فردی مهارت شنیداری و گفتاری آنها ارتقا مییابد.
· فارسی پیشرفته: پس موفقیت در گذراندن دوره میانه، این دوره با هدف آشنا کردن دانشآموزان با فضای ادبیات فارسی کلاسیک برگزار میشود]14[.
6. دانشگاه آلبرتا[41] شهر ادمونتون
در گذشته دانشگاه آلبرتا در چهارچوب دانشکده علوم انسانی و دپارتمان زبانهای مدرن و مطالعات فرهنگی، درس زبان فارسی ارائه میداد. اين دروس عبارت بودند از: فارسی مقدماتی 1 و 2، فارسی متوسط 1 و 2.
7. دانشگاه بریتیش کلمبیا[42] شهر ونکور
مرکز زبانهاي اين دانشگاه، آموزش 21 زبان را ارائه ميكند. زبان فارسی نيز يكي از اين زبانها است که به صورت آزاد ارائه میشود و واحد درسی ندارند. در اين دوره دروس زير ارائه ميشود: فارسی مقدماتی 1و 2، كه این درس بر عوامل ضروری و مؤثر در ارتباطات، خواندن و نوشتن فارسی تکیه دارد.
8. دانشگاه کارلتون[43] شهر اتاوا
در این دانشگاه تدریس زبان فارسی به صورت غیررسمی از سال 2010 آغاز شده است. دروسی که در این برنامه ارائه میشوند، عبارتاند از: فارسی مقدماتی و فارسی متوسط. هریک از این دروس بر جنبه مکالمه و نوشتن زبان فارسی تأکید دارند.
وضعيت زبان فارسي در مدارس
1. آموزش زبان فارسي در مدارس ايراني- كانادايي
منظور از مدارس ايراني مدارسي است كه هزينه آنها به عهده دولت كانادا نيست. اين مدارس خود به دو دسته مدارس رسمي و مدارس غيررسمي تقسيم ميشوند.
1.1. مدارس رسمي: در اين كشور سه مدرسه رسمي (دو مدرسه در تورنتو و يك مدرسه در مونترال) وجود دارد. يك مدرسه نيمهرسمي نيز در محل فرهنگسراي ايران در اوتاوا داير بوده است. اين مدارس مورد تأييد اداره كل مدارس خارج از كشور وزارت آموزش و پرورش هستند و كتابهاي درسي و برنامه تحصيلي آنها توسط وزارت آموزش و پرورش اشاره تعيين و تامين ميشود.
تقريباً تمامي درسهاي مدارس ايران در مدارس خارج از كشور نيز تدريس ميشود و متون و كتب درسي مشابه مدارس داخلي است. تعداد روزها و ساعات تدريس نيز بايد به اندازه مدارس داخل كشور باشد. اين برنامه تنها در شرايط خاص قابل تغيير است.
1.2. مدارس غيررسمي: مدارسي هستند كه با نظر مؤسسان و اولياي دانشآموزان راهاندازي و اداره ميشوند. در برنامه ريزي درسي اين مدارس تلاش مي شود دانشآموزان از امكانات تحصيلي محل زندگي خود و زبان رسمي و اداري كشور ميزبان بيبهره نمانند. اين مدارس مورد تأييد وزارت آموزش و پرورش نيستند، زيرا برنامه ريزي آموزشي، ساعات تدريس و منابع آموزش در آنها توسط وزارت آموزش و پرورش تعیین نشده است. روزها و ساعات كلاس درس به گونهاي تنظيم ميشود كه دانشآموزان به راحتي بتوانند در مدارس كشور ميزبان حاضر شوند. دانشآموزان مدارس غيررسمي ميتوانند در امتحانات پايان سال مدارس مورد تاييد وزارت آموزش و پرورش به عنوان داوطلب آزاد شركت كنند. در صورت قبولي نيز ميتوانند در مدارس داخل كشور به تحصيل ادامه دهند. مدارس غيررسمي را مي توان به دو دسته كوچكتر تقسيم كرد:
ـ مدارسي كه در آنها اوليا و موسسان تلاش ميكنند از كتابها و منابع درسي مدارس رسمي ايراني استفاده كنند. در اين مدارس، علاوهبر موضوعات و مطالب جامعه ميزبان، كتابها ومطالب درسي داخل كشور نيز آموزش داده مي شود.
ـ مدارسي كه در آنها صرفاً زبان فارسي و مختصري از فرهنگ و تمدن ايراني تدريس ميشود، ولي از كتابها و متون درسي ايران به عنوان منابع آموزش استفاده نميشود.
2. وضعيت آموزش زبان فارسي در مدارس صرفاً كانادايي
همانطور كه پيشتر نيز اشاره شد، دولت براي جذب مهاجران بيشتر با طرح موضوع تنوع فرهنگها به زبان و فرهنگ ديگر كشورها احترام ميگذارد. چنانچه در مدارس تعداد داوطلبان فراگيري زباني خاص به حد نصاب برسد، كلاس آموزش آن زبان با هزينه دولت تشكيل ميشود. بنابراين، تعدادي از فرزندان ايرانيان مهاجر (نسل دوم) در مدارس كانادايي در حال فراگيري زبان فارسي هستند.
علاوه بر مدارس رسمي و غيررسمي، در بسياري از شهرها گروههاي كوچك و حتي برخي خانوادهها به طور انفرادي كلاسهاي آموزش زبان فارسي برگزار ميكنند. اين گونه آموزشها غيرانتفاعي است و دولت ايران هيچگونه حمايت مالي از آنها به عمل نميآورد و يا وسايل كمك آموزشي در اختيار آنان قرار نميدهد. حتي از تعداد اين مدارس و آدرس اغلب آنها اطلاع دقيقي در دست نيست]9[.
[1]. McPherson
[2]. Tilly and Taylor
[3]. Robert Cox
[4]. Rob Walker
[5] . حجم تجارت کانادا بیش از 40 درصد تولید ناخالص ملی این کشور را در بر می گیرد
[6]. Siegfried
[7]. Odensburg
[8]. Norad
نوراد همان سیستم دفاع هوایی آمریکای شمالی است.
[9]. OAS
[10]. APEC
[11]. Lester Pearson
[12]. The Suez Crisis
[13]. UN
[14]. سالها بعد رابرت رایت، مورخ دانشگاه ترنت در کتاب خود با عنوان «مأمور ما در تهران»، که در سال 2009 منتشر شد، فاش ساخت که با توافق دولتهای کانادا و آمریکا، کن تیلر سفیر وقت کانادا در تهران (1360- 1357) به عنوان مسئول غیررسمی سازمان سیا انتخاب شده و سفارت کانادا به مرکز فعالیتهای اطلاعاتی سازمان سیا تبدیل شده بود. افشای این موضوع باعث جنجال در محافل سیاسی دو کشور شده و منتقدین کانادائی، این اقدام را که به عنوان «دسیسه کانادائی» معروف است، باعث لطمه به اعتبار جهانی کانادا ارزیابی کردند که «این کشور به اندازه کافی مستقل نیست».
[15]. Goarge Micheal Wickens
[16]. Rivanne Sandler
[17]. World Literature Today
[18]. Margaret Miller
[19]. Waldemar Heckel
[20]. Collin p.Mitcheal
[21]. Edward Ingram
[22]. Derryl Maclean
[23]. Landolt Hermann
[24]. Toshikiko Izutsu
[25]. Lynda Clarck
[26]. Golombek
[27]. MASON
[28]. Keall
[29]. Cuyler Youg و p.Smith
[30]. E.keall
[31]. Anthony welck
[32]. concordia university
[33]. Richard Foltz
[34]. Linda Clark
[35]. Mark Hill
[36]. York University
[37]. Simon Fraser University
[38]. Language Training Institute in Simon Fraser University
[39]. University of Toronto
[40]. McGill University
[41]. University of Alberta
[42]. University of British Columbia
[43]. Carleton University