فرانسه در یک نگاه

کشور فرانسه، که در محافل رسمی با عنوان جمهوری فرانسه شناخته می شود، کشوری است که بر خلاف انتظار همگان، تنها بخشی از آن در اروپا واقع شده است. در واقع بخشی از سرزمین های آن در خارج از خاک اصلی در آفریقا ، آسیا، آمریکاي مرکزی و اقیانوس آرام قرار دارند و یادگاری از دوران استعمار این کشور در گذشته ای نه چندان دور می باشند.
فرانسویان به کشور فرانسه L’Hexagone یا شش ضلعی می گویند چرا که اگر به نقشه این کشور توجه کنیم شکلی شش ضلعی دارد. اسم كشور فرانسه از فرنسيا به معني «سرزمين فرانكها» آمده است. اين نام پيش از اين به امپراتوري فرانكها كه از جنوب تا شرق آلمان ادامه داشت، اطلاق ميشد. فرانسه در لغت به دو مفهوم است. معناي نخست آن درمورد كل جمهوري فرانسه بانضمام مستعمرات به كار ميرود. مفهوم دوم آن به فرانسه موجود در اروپا اشاره دارد.
فرانسه یک بازیگر مهم در عرصه جهانی و کشوری در قلب سیاست اروپا است. فرانسه در هر دو جنگ جهانی به لحاظ تلفات انسانی و خسارات اقتصادی بهای گزافی پرداخت کرد. به اوج رسیدن جنگ و کشمکش های متمادی دردوره استقلال الجزایر و اکثر مستعمرات فرانسه در آفریقا از پيامدهاي دوره بعد از جنگ بود. همچنین روند استعمارزدایی در آسیای جنوب شرقی، نفوذ سنتی فرانسه را کاهش داد. گذشته استعماری فرانسه باعث شد که امروزه ساکنان این کشور از تنوع نژادی و فرهنگی فراوان برخوردار باشند.
فرانسه یکی از بانیان ایده اتحاد اروپا بود و در سال های پس از جنگ دوم که اروپا در جستجوی بازسازی بود، نقش مهمی در شکل دادن به تشکیلات اتحادیه اروپا داشت. در دهه نود میلادی نيز همکاری فرانسه- آلمان در یکپارچگی اقتصادی اروپا نقش مرکزی ايفا نمود.
نفوذ سیاسی فرانسه نیز مهم است : عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، عضو موسس اتحادیه اروپا ، عضو 8 کشور گروه صنعتی.
سیاست خارجی فرانسه در درجه اول بر اساس حفظ استقلال ملی خود دیکته می شود. اين سیاست خارجی مبتنی بر حیات ایده های دوگل به مدت بیش از پنج دهه است. ایده دوگل بر این امر استوار بود که فرانسه به هیچ عنوان نباید برای نجات خود به یک قدرت خارجی متکی باشد. فرانسه به دلیل موقعیت ژئوپلتیک خود چهارراه اروپا به حساب می آید و به همین علت بارها مورد تهاجم همسایگان خود قرار گرفته است. این تجربه تاریخی مفهوم استقلال در فرانسه را به نماد هویت ملی بدل نموده است. از سوی دیگر این امکان را برای فرانسه فراهم کرده که در ابعاد منطقه ای و فرامنطقه ای به جبران گذشته پرداخته و در عرصه سیاست خارجی بلندپروازی کند. سایه دوگل بر سیاست خارجی فرانسه چنان سنگین بوده و هست که حتی فرانسوا میتران که سوسیالیست بود، در سیاست خارجی از دوگل متأثر بود.
نقش فرهنگ فرانسه در روابط بین الملل نيز قابل ملاحظه است.تمام کشورها به حضور و نفوذ فرهنگی خود در جهان علاقه دارند ، اما همه دولت ها دیپلماسی فرهنگی ندارند .رابطه قدرت و فرهنگ با تولد دولت مدرن ، صورت سازمان یافته پیدا کرد . زبان برای نظام های پادشاهی گذشته به منزله حاکمیت و مشخص کننده حدود آن بود . اما امروزه ، زبان آنچنان اهمیت یافته که هر گونه تغییری در آن در حیطه صلاحیت دولت است .فرانسواي اول پادشاه فرانسه در سال 1539 طی حکمی استفاده از زبان فرانسه را در ادارات این کشور اجباری ساخت . به تدریج دولت ها به تهیه ابزاری پرداختند که حضور زبان و فرهنگ آنان را در خارج ممکن می ساخت . قرن هیجدهم ، عصر روشنگری و قرن برتری فرانسه در اروپا بود . زبان فرانسه در تمام اروپا و حتی در پروس وجهه داشت، تا حدی که آکادمی علوم و ادبیات برلین در سال 1783 ، مسابقه ای ادبی با عنوان « جهانی بودن زبان فرانسه » برگزار نمود . پس از جنگ جهاني ، حكومت فرانسه كه در زمينه هاي سياسي و اقتصادي بسياري از قلمروهاي خود را از دست داده بود، توجه خود را به فعاليت در زمينه گسترش فرهنگي معطوف داشته است . زيرا در روزگار ما چهره ي كلي يك كشور بستگي عمده اي به ارتباطات فرهنگي آن دارد . با تشكيل نخستين وزارت فرهنگ فرانسه در سال 1959 ، سياستگذاري فرهنگي جايگاهي ويژه يافت. در اجراي اين سياست ، دولت فرانسه در وزارت خارجه خود يك " اداره كل روابط فرهنگي ، علمي و فني " ايجاد كرد كه به قول بعضي ها،بزرگترين شبكه فرهنگي چند مليتي جهان است. تعدادی نهاد تخصصی ایجاد شدند : آژانس آموزش زبان فرانسه در خارج ، رادیو بین المللی فرانسه ، بانک تصویر کانال بین المللی فرانسه ، آلیانس فرانسه ، مراکز فرهنگی ، انجمن اقدام هنری فرانسه .
نکته ای که در اینجا حائز اهمیت می باشد ، این است که تبادلات فرهنگی بین المللی از تعادل برخوردار نبوده و یک سویه هستند . فرانسه که خود از مراکز فرهنگی جهان در گذشته بود، امروزه در اين مبادلات فرهنگي تبدیل به یکی از وارد کنندگان بزرگ محصولات فرهنگی آمریکا شده است . به همين سبب استثنای فرهنگی یک بحث ریشه دار در میان فرانسوی ها است و به نوعی نماد مقاومت آن ها در برابر فرهنگ آمریکایی به شمار می آید . این مفهوم متمرکز بر این نکته است که سیاست های فرهنگی فرانسه باید به گونه ای طراحی شود که همیشه حافظ تمایزات فرهنگی فرانسوی ها با سایر نقاط جهان باشد . اما در یک نگاه کلی تر ، منظور فرانسوی ها از کاربرد عبارت استثنای فرهنگی که از اواسط دهه هشتاد در فرانسه رایج شد این است که قوانین بازار نباید بر فضای کالاهای فرهنگی نظیر نشریات ، فیلم ، کتاب و موسیقی حاکم شود .
فرهنگ فرانسه کمک زیادی به نفوذ فرانسه در جهان كرده است. بسیاری از هنرمندان، نقاشان، نویسندگان، روشنفکران فرانسه در گذشته و حال حاضر درجهان مشهور هستند. سینمای فرانسه جایگاه مهمی در صحنه ی بین الملل دارد. این سینما به خاطر صداقت، بررسی احساسات و روابط انسانی اش قدردانی می شود. فرانسه نخستین مقصد توریستی، با بیش از 60 میلیون بازدید کننده در هر سال در جهان باقی مانده است. توریست میراث فرهنگی را تحسین می نماید برای این که نشان دهنده یک گذشته پرافتخار است. آنها همچنین از هنر زندگی در فرانسه، تنوع مناطق، زیبایی منظره، خوش خوراکی تقدیرمی کنند. مقًر بخش آموزشي، علمي و فرهنگي سازمان ملل متحد ( يونسكو) در فرانسه است و اين كشور يكي از مهم ترين كشورهاي تاثير گذار در صحنه هاي گوناگون و به ويژه فكري، فرهنگي و هنري بوده است.
فرهنگ عمومی فرانسه
تماس چشمی
در فرانسه, تماس چشمی به طور جدی اظهار برابری است. تماس چشمی به معنی تشخیص هویت دیگران میباشد و برای استفاده با افراد غریبه بسیار خصوصی به حساب میآید.
لبخند
لبخند نزدن به این معنا نیست که آنان نمیخندند. آنها هم عاشق لبخند هستند و به محض اینکه دلیلی برای آن بوجود بیاید به سرعت لبخند میزنند.
صدای پوف
فرانسویها همزمان با بیرون دادن هوا از دهان و کش دادن لبها یک صدای " پوف" ایجاد میکنند که بسته به موقعیت یا بافت کلام, مثبت باشد یا منفی, به معنای این است که " چیزی نیست".
استفاده از دست ها
فرانسویها خیلی دوست دارند با دستهایشان صحبت کنند. به همین دلیل است که در جیب گذاشتن دستها بی ادبی محسوب میشود.
دست دادن
فرانسوی با هر کسی که میشناسد دست میدهد, مگر اینکه به جای دست دادن همدیگر را ببوسند. دست دادن لحظهای است کوتاه و مختصر همراه با یک تماس چشمی مختصرتر.
بوسیدن گونه ها
بین دوستانی که در حال احوالپرسی یا خداحافظی هستند, بوسیدن هر دو گونه معمول میباشد.
زبان بدن
بدنشان را کاملا کشیده نگه میدارند و کاملا آگاه هستند که این بدن امتداد شخصیت آنها است. پیغام آن نیر این است که من باهوش, باصداقت و برجسته هستم.
لمس کردن
نوع دیگری از زبان بدن که فرانسویها به کار میبرند, لمس کردن است. آنها برای ابراز دوستی همدیگر را لمس میکنند.
هنر گفتگو
فرانسویها مباحثه جو هستند اما بحث در اینجا به معنی بیان دیدگاه خویش است نه یک حمله ناپسند. فرانسویها به سرعت در صدد نقادی هر کس و هرچیزی بر میآیند، اما غالبا هدف این است که فرصتی برای بحث فراهم شود و یا به قول معروف سر صحبت باز شود. امتناع از صحبت کردن اشتباه اساسی به حساب میآید. بهترین گفتگوها با یک شکوه آغاز میشود و با اظهار یک فکر و عقیده تحلیلی رضایت بخش پایان مییابدفرانسویها وقتی گفتگو میکنند، بسیار راحت هستند و با صداقت و انرژی نظرات خود را بیان میکنند و فقط منتظر فرصت هستند که شروع کنند. اساسیترین موضوعاتی که باید از آنها اجتناب کرد، عبارتند از: پرسیدن سن اشخاص، میزان درآمد و کاری که برای گذراندن زندگی میکنند.
سکوت
در فرانسه سکوت هم به جاست, مخصوصا در میان افراد ناشناس.. اگر هنگام برخورد با یک آشنادر خیابان بدون گفتگوی کوتاه بگذرید, بیادبی به حساب میآید و تنها گفتن یک روزبخیر کافی نیست.
حضور ملیت های مختلف
فرانسه در تاريخ خود از تمام نقاط جهان به اندازه استراليا مهاجر پذيرفته است.مردمانی از آفريقای شمالی، آفريقای سياه، خاور ميانه و آسيا از تمام امتيازات شهروندی فرانسوی در فرانسه برخوردارند. اما به علت نرخ بالای بيكاری در فرانسه، اين روزها تبعيضهای نژادی پنهان سد راهشان میشود.
هویت فرانسوی
كشور فرانسه آميزهای از عناصر سنتی و خارجی و آخرين پيشرفتهای تكنولوژی است. شهر قديمی پاريس، قطارهای سريع السير ساخت فرانسه، نيروگاههای هستهای ، با وجود اينها، هنوز مردم پاريس تازهترين سبزیهای مزارع و صافترين ميوههارا تقاضا میكنند.عشق فرانسويان به غذا و نوشيدنیها، وابستگی آنها را به اين تنوع منعكس میكند.
جذابیت و دلربایی
بوسیدن دست یک زن توسط مقامات عالی از نظر او نخستین اغواگری فرانسوی است که آن را فریبندگی دیپلماتیک مینامد. بوسیدن دست, بازمانده از دوران تمدن روم و یونان است که در آن زمان رعیت دست ارباب را به نشانۀ سرسپردگی میبوسید. اما گویی در زمانۀ ما بوسیدن دست در فرانسه، به ویژه در میان نسل شصت سال به بالا، نشانههای جوانمردی و بزرگمنشی است و این امر ترکیبی از دیپلماسی و فریبایی با هم میباشد.
زبان فرانسه
زبان فرانسه بهترین کلید دستیابی به ذهن فرانسویان است.
زندگی خانوادگی
خانواده نزد فرانسویان نخستین جایگاه را دارد و موجب استحکام اجتماعی و تکلیف خاص و فردی هر شخص متعهدی است. اگر چه فرانسویان نسبت به موضوع عشق میتوانند خیلی رمانتیک باشند, ولی نسبت به ازدواج و فرزندان بسیار واقعبین هستند.
آپارتمان
اندازه آپارتمانهای فرانسوی مخصوصا آشپزخانهها بسیار محدود است به گونهای که فرانسویان نمیتوانند در منزل از کسی پذیرایی کنند. اکثر آپارتمانهای فرانسوی پنجرههای کرکرهای دارند که مانع عبور سرو صدا میشود اما جلوی ورود هوا و نور را هم میگیرد.
میهمان بودن
منزل فرانسوی بسیار خصوصی است و دعوت به شام در منزل به این معناست که آن خانواده با شما بسیار احساس راحتی میکند و احترام زیادی برای شما قائل است.
آداب میهمانی عبارتند ازنزدیک زمان ملاقات بروید اما هیچ وقت پیش از موعد وارد نشوید. دست خالی وارد نشوید.زمان لازم برای پیداکردن آدرس را هم در نظر بگیرید.
دعوت به ناهار در خارج از محل کار در محیطهای کاری فرانسه نیز دعوت کردن به ناهار در خارج از محل کار معمول است.
سرایدار
در یک ساختمان اولین ارتباط احتمالا با سرایدار خواهد بود که معمولا زنی است که حقوق میگیرد تا درطبقه همکف زندگی کند و مراقب احتیاجات مستاجرین و همسایهها باشد. او به اموری از قبیل مرسولات پستی, تحویل کالاها, رسیدگی به مسائل مربوط به طبقه همکف مثل سطلهای زباله, باغچهها و برق انداختن وسایل برنجی میپردازد.
حیوانات دستآموز
سگها و گربهها در فرانسه، مخصوصا در پاريس از عشق و محبتی بيش از استحقاقشان بهره میبرند.
تعطیلی ادارات و اکثر مغازه ها در هنگام ناهار
در فرانسه لذت غذا همه طبقات را تحت الشعاع قرار میدهد و آنها هنوز دو ساعت زمان ناهار در وسط روز را مقدس میشمارند اگر چه استانداردهای کار بین المللی آن دو ساعت را به یک ساعت و چهار نوبت غذا همراه با نوشیدنیهای سنگین را به دو نوبت غذا با آب معدنی تقلیل داده است. خوشبختانه در فرانسه بین ساعات 30/12 تا 30/2 بعد ازظهر جز غذا خوردن چندان کار دیگری برای انجام دادن نیست.
کافه
این یک سنت فرانسوی است که کافههای بسیاری پاتوق روشنفکران، شاعران، نویسندگان، نقاشان و خلاصه اهل هنر و ادب بوده است.
مد خیابانی
در پاریس نوعی بیماری ژیگولمایی وجود دارد. مردم برای خودنمایی و نشان دادن ذوق و سلیقه و کلاس خود لباس میپوشند.. برهنگی روی دیگر مد در فرانسه است.
فروشگاه ها فروشگاهها در فرانسه به گونهای طراحی شدهاند که انسان را به خرید وسوسه میکنند. حراجی در فرانسه دو بار در سال صورت میگیرد.
پول
رابطه فرانسویها با پول بسیار آزار دهنده است. آنها از صحبت کردن درباره تقریبا تمامی اشکال امیال لذت میبرند، اما با وجود این صحبت در موضوع پول را زشت و غیر اخلاقی میدانند.
قانون و بکروکراسی
مجموعه قوانین ناپلئونی برای کوه عظیمی از بوروکراسی در فرانسه ساخته شده است و فرانسویان را به پرکردن فرمهای بی پایان و دادن اطلاعات در باره هریک از جزئیات زندگی خود به دولت، عادت داده است.
حقوق دولت
با اینکه در فرانسه در دموکراسی زندگی میکنید، اما لازم است دانسته شود که در اینجا بعضی از مردم برابرتر از دیگران هستند.
حقوق زنان
در سال 1923 بود که زنان حق داشتن صندوق پستی شخصی را به دست آوردند و بعد از جنگ جهانی دوم بود که زنان حق رای کسب کردند. دولت تسهیلات مربوط به بارداری, بچهداری و سقط جنین را برای زنان فراهم میکند.
تضاهرات و اعتصاب
به خیابانها ریختن به صورت تظاهرات سازمان یافته و اعتراض کردن, بخش مهمی از زندگی گروهها و احزاب فرانسوی است.
یکشنبه
یکشنبهها بجز فروشندگان غذای صبح یکشنبه تقریبا همه در فرانسه تعطیل هستند.
سینما
فلسفه مساوات فرانسه حقیقتا در جابجا کردن مردم با حمل و نقل عمومی درخشندگی پیدا میکند.