اجرای انقلاب فرهنگی در چین

مائو در سال1962، برای جبران ناکامیها در«جهش سریع به پیش» طرح جنبش آموزش سوسیالیستی را مطرح کرد. این آموزش ایدئولوژیک با هدف اصلاح رفتار اعضای حزب و منطبق کردن آن با ایدههای سوسیالیستی تعقیب میشد. گزارشهای دریافتی از انحرافات شدید میان کادرهای حزبی، زنگ خطر را برای مائو به صدا درآورده بود. این جنبش سه هدف وابسته به هم را دنبال میکرد: مبارزه برای پیشگیری از تشکیل طبقات اجتماعی؛ مبارزه برای رفع انحرافات رفتاری از اعضای کادر؛ و مبارزه برای الگو سازی از قهرمانان ارتش آزادی بخش به عنوان مدلی از فضایل انسانی، فداکاری، همکاری جمعی و تحمل مشقت برای فردای بهتر.
در چگونگی و گسترهی اجرای این طرح آموزشی میان لیوشائوچی و مائو اختلاف نظر پیش آمد. مائو بر اجرای همه جانبهی این طرح بدون هیچ ملاحظهای اصرار می ورزید، در حالی که لیو توجه به معیارهای صحیح و در نظر گرفتن هنجارها را ملاک قرار میداد. با ادامهی اختلافات، کل جنبش درهالهای از ابهام قرار گرفته و با دستورالعملهای متناقض رو به رو شده و در سال1965، با شکست مواجه گردید، ولی به نظر بسیاری از کارشناسان مسایل چین، زمینه را برای اجرای انقلاب فرهنگی مائو فراهم ساخت. مائو کمکم احساس کرد رهبری حزب از اهداف اصلی که خدمت به مردم است دور شده و انحرافی در افکار آنان ایجاد شده و اهداف سوسیالیستی در معرض خطر قرار گرفته و گروههای بورژوا در جامعه قدرت گرفته اند. مائو نسبت به اهداف لیو و دِنگ به شدت مشکوک شده و نسبت به آیندهی انقلاب و رهبری خود بیمناک شد. لذا، برای پاکسازی حزب و دولت و جامعه از عوامل لیبرال و مقابله با روند موجود، انقلاب فرهنگی را به پیش کشید.
طرح «انقلاب فرهنگی» مائو که تا سال 1976میلادی، به مدت ده سال با اقدامات خشونت آمیز و قهری فراوان ادامه یافت، موجب نابودی تمامی داشتههای فکری، فرهنگی، هنری، تاریخی و آموزشی چین شده و گاردهای سرخ مائو هر آن چه را که خلاف دیدگاه مائو و حزب میدانستند، مانند لشگر مغول از بین بردند و دهها سال توسعهی این کشور را به عقب انداخته و اندوختههای فرهنگی و هنری چند هزار سالهی چین را نابود کرده و به تاراج دادند. امروزه نیز چینیها از ده سالِ دوران انقلاب فرهنگی به عنوان تاریکترین دوران تاریخ چین یاد میکنند. مائو با این ابتکار عمل نادرست، نه تنها لطمات جبران ناپذیری به فرهنگ و تمدن و تاریخ و مردم چین از یک سو، و به وجههی حزب کمونیست و یک عمر مبارزهی خود و دیگران از سوی دیگر وارد کرد، بلکه در واقع خط بطلانی به تفکر مائوئیستی در چین و جهان کشید و در اثر همین اشتباهات و عواقب سوء آن بود که به شدت بیمار شده و جان سپرد. در اثر اشتباهات فاحشی که مائو در اصرار به اجرای دو طرح نا پختهی«جهش بزرگ به پیش» و «انقلاب فرهنگی» داشت، امروزه مردم و حکومت چین بر این عقیده هستند که مائو یک انقلابی خوب بود ولی یک رهبر خوبی برای ادارهی کشورش نبود. به همین جهت است که عموم مردم چین هنوز به مائو به عنوان ناجی مردم چین از فقر و فلاکت و بدبختی گذشته نگاه می کنند. و هنوز هم مائو به عنوان رهبر انقلابی تودههای فقیر این کشور مورد احترام مردم و حکومت است، اگرچه آنان نسبت به اشتباهات فاحش وی نیز آگاه بوده و بر آن اعتراف دارند
نیز نگاه کنید به
اجرای اصلاحات فرهنگی در چین؛ مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین
منبع اصلی
سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی.
نویسنده مقاله
علی محمد سابقی