سلسله چین
مورخان اغلب به دوره ی از به قدرت رسیدن چین شی خوانگ تا پایان حاکمیت سلسله ی چین(206-221) را دوران امپراتوری نام گذاشته اند. اگرچه دوران اتحاد تنها 12 سال طول کشید، ولی او توانست بخش اعظمی از آنچه که امروزه به نام چین خَن معروف است را مطیع و تحت یک دولت قانونگرا به پایتختی شیان یانگ( Xian Yang) متحد سازد. دکترین قانونگرایی که چین را رهبری میکرد بر اجرای سفت و سخت مقررات قانونی و قدرت مطلقه ی امپراتور تأکید داشت. نظریه ی قانونگرایی، علیرغم کارایی مؤثری که در دوران توسعه ی امپراتوری با استفاده از قدرت نظامی داشت، ولی ثابت شد که در دوران صلح، کارایی لازم را ندارد. امپراتوری سلسله ی چین، برای ساکت و رام کردن مخالفان سیاسی خود به اقدامات بیرحمانه، از جمله سوزاندن کتابهای متعلق به سایر مکاتب فکری، حتی زنده سوزی اندیشمندان این مکاتب، دست زد. به همین خاطر بود که سلسله ی خن، در دوران حاکمیت سیاسی خود عمدا، مکاتب میانه رو مخالف نظریه ی قانونگرایی را به کار گرفت.
دیوار بزرگ چین
سلسله ی چین، معروف به آغازگر ساخت دیوار بزرگ چین، که بعدها در دوران مینگ تکمیل و توسعه یافت؛ ایجاد حکومت مرکزی مقتدر؛ متحد ساختن قوانین و مقررات قانونی؛ گسترش و توسعه ی زبان نوشتاری چینی؛ ایجاد واحد اندازه گیری متحد؛ ایجاد پول واحد؛ پس از دوران تفرقه و هرج و مرج و رنج دوران های بهار و پاییزو حکومت های هم ستیز است. در این دوران حتی اندازه و پهنای جاده های کالسکه رو هم یکسان شد تا سیستم تجاری واحد در سرتاسر امپراتوری تضمین شود[۱].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی .