سلسله ی خن

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۹ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها)

سلسله­ ی خَن(Han) که از سال 202 پیش از میلاد آغاز و تا سال 220 پس از میلاد ادامه دارد.

خَن غربی

سلسله­ ی خَن با بنیانگذاری لیو­بانگ( Liu Bang) که در سال 202 میلادی خود را امپراتور معرفی کرد، در سال 206 پیش از میلاد تأسیس شد. برای نخستین بار فلسفه­ ی کنفوسیوسی رسما از سوی این امپراتوری پذیرفته شد که بعد­ها زیر بنای ایدئولوژیک تمامی رژیم­ های چین تا پایان دوران  امپراتوری در این کشور را تشکیل می ­داد. چین تحت حاکمیت سلسله­ ی خَن، در زمینه­ های مختلف علمی و هنری پیشرفت زیادی کرد. امپراتور وو(Wu)، پایه­ های امپراتوری چین را از طریق وادار به عقب نشینی کردن هون­ ها تا دشت ­ها و جلگه­ های مغولستان داخلی کنونی و پاکسازی آن­ها از مناطق گَنسو، نینگ­ شیا و چینگ­ خَی امروزین، مستحکم کرده و آن را گسترش داد. این حرکت برای نخستین بار زمینه را جهت مبادلات تجاری میان چین و غرب در امتداد جاده ­ی ابریشم را فراهم ساخت.

بان­چائو(Ban Chao)، ژنرال معروف سلسله ­ی خَن، با کشورگشایی­ های زیاد مرزهای سرزمین چین را تا سواحل دریای خزر گسترش داد. طبق اسناد تاریخی به ثبت رسیده ­ی چینی، نخستین هیئت دیپلماتیک رومی در سال 166 پس از میلاداز طریق دریای خزر وارد چین شد.اتحاد و ترکیب مکتب­ های گوناگون اندیشه­ ای چینی در یک سیستم فکری منسجم، بزرگ­ترین میراث ماندگار سلسله­ ی خَن به ­شمار می­رود. در این سلسله برخلاف عصر سلسله ­ی«چین» که با محور قرار دادن مکتب قانونگرایان تلاش شد سایر مکاتب فکری نابود و آثار و کتاب­ های آن­ها سوزانده شود، حاکمان سلسله­ ی خَن به روش ادغام و تلفیق این مکاتب در یکدیگر و ایجاد اندیشه­ ی تلفیقی از همه­ ی آن­ها روی آوردند.

سلسله ­ی شین(جدید)

تملک زمین ­های کشاورزی توسط خانواده­ های اشرافی، به تدریج پایه ­­ی درآمدهای مالیاتی دربار را سست کرد. وانگ­مانگ(Wang Mang) در سال 9 میلادی با ادعای نمایندگی از آسمان، به حاکمیت دودمان خَن پایان داده و آغاز پادشاهی خود را تحت عنوان سلسله­ ی شین( Xin)،اعلام و سلسله ­ی جدید کوتاه مدتی را بنیان گذاشت. وانگ­ مانگ برنامه ­های وسیعی در زمینه­ ی اصلاحات ارضی و اقتصادی شامل ممنوعیت برده­ داری، ملی کردن و تقسیم مجدد زمین­ های کشاورزی، آغاز کرد. ولی این برنامه­ ها هرگز مورد حمایت اشراف و زمین داران قرار نگرفت. عدم ثبات سیاسی، هرج و مرج و شورش، از دست دادن حکومت را به دنبال داشت که با سیل ویرانگر و گسترده ای همراه شد. در نتیجه، وانگ ­مانگ در سال 23 میلادی و در یک شورش دهقانی به قتل رسید.

خَن شرقی

امپراتور گوانگ­ وو(Guang Wu)، باحمایت اشرافیان و زمینداران و بازرگانان، توانست دوباره سلسله­ ی خَن را در لویانگ و شرق شی ­اَن برقرار کند. در تاریخ، از این دوران به نام عصر سلسله­ ی خَن شرقی نام برده می ­شود. قدرت خَن شرقی مجددا در اثر تملک زمین ­ها توسط زمین داران وابسته به دربار، تجاوز قبایل، و توطئه­ و اتحاد قبایل و خواجگان دربار، رو به انحطاط رفت. در سال 184 میلادی، شورش عمامه زردها آغاز و زمینه برای حاکمیت جنگ سالاران مختلف فراهم شد. متعاقب این آشفتگی و آشوب، سه ایالت با تلاش فراوان خود را حکومتی مستقل اعلام و دوران سه پادشاهی در تاریخ چین آغاز شد. در آثار کلاسیک چین، دوران سه پادشاهی خیلی رمانتیک تشریح شده است.[۱]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول،ص 117-119