سلسله ی خن
سلسله ی خَن(Han) که از سال 202 پیش از میلاد آغاز و تا سال 220 پس از میلاد ادامه دارد.
خَن غربی
سلسله ی خَن با بنیانگذاری لیوبانگ( Liu Bang) که در سال 202 میلادی خود را امپراتور معرفی کرد، در سال 206 پیش از میلاد تأسیس شد. برای نخستین بار فلسفه ی کنفوسیوسی رسما از سوی این امپراتوری پذیرفته شد که بعدها زیر بنای ایدئولوژیک تمامی رژیم های چین تا پایان دوران امپراتوری در این کشور را تشکیل می داد. چین تحت حاکمیت سلسله ی خَن، در زمینه های مختلف علمی و هنری پیشرفت زیادی کرد. امپراتور وو(Wu)، پایه های امپراتوری چین را از طریق وادار به عقب نشینی کردن هون ها تا دشت ها و جلگه های مغولستان داخلی کنونی و پاکسازی آنها از مناطق گَنسو، نینگ شیا و چینگ خَی امروزین، مستحکم کرده و آن را گسترش داد. این حرکت برای نخستین بار زمینه را جهت مبادلات تجاری میان چین و غرب در امتداد جاده ی ابریشم را فراهم ساخت.
بانچائو(Ban Chao)، ژنرال معروف سلسله ی خَن، با کشورگشایی های زیاد مرزهای سرزمین چین را تا سواحل دریای خزر گسترش داد. طبق اسناد تاریخی به ثبت رسیده ی چینی، نخستین هیئت دیپلماتیک رومی در سال 166 پس از میلاداز طریق دریای خزر وارد چین شد.اتحاد و ترکیب مکتب های گوناگون اندیشه ای چینی در یک سیستم فکری منسجم، بزرگترین میراث ماندگار سلسله ی خَن به شمار میرود. در این سلسله برخلاف عصر سلسله ی«چین» که با محور قرار دادن مکتب قانونگرایان تلاش شد سایر مکاتب فکری نابود و آثار و کتاب های آنها سوزانده شود، حاکمان سلسله ی خَن به روش ادغام و تلفیق این مکاتب در یکدیگر و ایجاد اندیشه ی تلفیقی از همه ی آنها روی آوردند.
سلسله ی شین(جدید)
تملک زمین های کشاورزی توسط خانواده های اشرافی، به تدریج پایه ی درآمدهای مالیاتی دربار را سست کرد. وانگمانگ(Wang Mang) در سال 9 میلادی با ادعای نمایندگی از آسمان، به حاکمیت دودمان خَن پایان داده و آغاز پادشاهی خود را تحت عنوان سلسله ی شین( Xin)،اعلام و سلسله ی جدید کوتاه مدتی را بنیان گذاشت. وانگ مانگ برنامه های وسیعی در زمینه ی اصلاحات ارضی و اقتصادی شامل ممنوعیت برده داری، ملی کردن و تقسیم مجدد زمین های کشاورزی، آغاز کرد. ولی این برنامه ها هرگز مورد حمایت اشراف و زمین داران قرار نگرفت. عدم ثبات سیاسی، هرج و مرج و شورش، از دست دادن حکومت را به دنبال داشت که با سیل ویرانگر و گسترده ای همراه شد. در نتیجه، وانگ مانگ در سال 23 میلادی و در یک شورش دهقانی به قتل رسید.
خَن شرقی
امپراتور گوانگ وو(Guang Wu)، باحمایت اشرافیان و زمینداران و بازرگانان، توانست دوباره سلسله ی خَن را در لویانگ و شرق شی اَن برقرار کند. در تاریخ، از این دوران به نام عصر سلسله ی خَن شرقی نام برده می شود. قدرت خَن شرقی مجددا در اثر تملک زمین ها توسط زمین داران وابسته به دربار، تجاوز قبایل، و توطئه و اتحاد قبایل و خواجگان دربار، رو به انحطاط رفت. در سال 184 میلادی، شورش عمامه زردها آغاز و زمینه برای حاکمیت جنگ سالاران مختلف فراهم شد. متعاقب این آشفتگی و آشوب، سه ایالت با تلاش فراوان خود را حکومتی مستقل اعلام و دوران سه پادشاهی در تاریخ چین آغاز شد. در آثار کلاسیک چین، دوران سه پادشاهی خیلی رمانتیک تشریح شده است.[۱]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول،ص 117-119