فرهنگ ژاپن در جهان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۵ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۱ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «نخستین تأثیر فرهنگی ژاپن بر جهان خارج به همان دورانی بر می‌گردد که نخستین اروپایی‌ها یعنی پرتغالی‌ها به ژاپن آمدند. در میان پرتغالی‌هایی که آن دوره به این کشور آمدند، مبلغی کاتولیک به نام فرانسیس خاویر از همه معروف‌تر است. او به عنوان نخست...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

نخستین تأثیر فرهنگی ژاپن بر جهان خارج به همان دورانی بر می‌گردد که نخستین اروپایی‌ها یعنی پرتغالی‌ها به ژاپن آمدند. در میان پرتغالی‌هایی که آن دوره به این کشور آمدند، مبلغی کاتولیک به نام فرانسیس خاویر از همه معروف‌تر است. او به عنوان نخستین مبلغ مسیحی، 1549 به ژاپن آمد و به مدت دو سال در این کشور به تبلیغ آیین کاتولیک پرداخت. خاویر درباره مردم ژاپن می‌نویسد: ژاپنی‌ها مردمی بسیار شبیه به ما هستند. مردمی هستند که فرهنگی هم پایه ما دارند (کین، 2012: 268). با این که خاویر به عنوان یک مبلغ به ژاپن آمد، اما این کشور را بر خلاف غالب کشورها و مناطق جنوب شرق آسیا دارای فرهنگی هم پایه غرب دید. از سوی دیگر این تنها مبلغین غربی نبودند که به ژاپن آمدند که تاجران هم در پی کسب ثروت آمده بودند. حتی بعد از اینکه مسیحیت کاملا در ژاپن ممنوع شد، باز هم تاجران اروپایی –محدود به هلندی‌ها- اجازه یافتند، تنها در جزیره مصنوعی ده‌جیما[1] در ناگاساکی اقامت کنند و به تجارت با ژاپن بپردازند. شرایط زندگی در ده‌جیما راحت نبود، اما این تاجران تنها به خاطر سود حاصل از خرید کالاهای ژاپنی این سختی‌ها را تحمل می‌کردند. این کالاها هم که طرفداران زیادی در اروپا پیدا کرده بود، چیزی نبود جز حاصل فرهنگ و هنر ژاپن یعنی ظروف سفالی، ظروف لاک‌کاری، شمشیر و نقاشی (همان: 268). این کالاها حتی تأثیراتی هم بر اروپا داشتند، برای مثال برخی سبک‌های سفال ژاپنی بر سفالگری اروپا تأثیر گذاشت و حتی امروزه هم این تأثیر را در سفالگری شهر دلفت[2] هلند می‌توان مشاهده کرد (همان: 277). حتی به ظروف لاکی ژاپنی که تا آن زمان شبیه‌ش در اروپا وجود نداشت، در اروپا "ژاپن" می‌گفتند (واتانابه، 2011ک 155).

در مورد نقاشی هم، هلندی‌های محصور در ده‌جیما این حق را داشتند که سالی یک بار به اِدو مرکز حکومت بروند. برخی از آنها در مسیر رفت و برگشت از ناگاساکی به ادو، نقاشی‌هایی موسوم به اوتسوئه[3] را خریداری می‌کردند که امروزه تعدادی از این نقاشی‌ها در موزه‌های اروپا نگهداری می‌شود (کین، 2012: 278). در اواخر دوره ادو هم برخی هلندی‌ها نقاشی‌هایی به نقاش معروف ژاپن کاتسوشیکا هوکوسایی[4] سفارش دادند که امروزه این نقاشی‌ها هم در موزه‌هایی در هلند و فرانسه نمایش داده شده‌اند (همان: 283). با این همه اوج تأثیر نقاشی و هنر ژاپن بر اروپا مربوط به پدیده‌ای موسوم به ژاپونیسم[5] است که در سده نوزدهم نمودار شد.

ژاپونیسم به پدیده علاقه به ژاپن در اروپا به خصوص فرانسه در قرن نوزدهم گفته می‌شود که این علاقه به خاطر نقاشی‌ها و صنایع ظریفه ژاپن بود و در نهایت این علاقه منجر به تأثیر گذاری هنر ژاپن بر تمامی هنرهای زیبای غربی از جمله نقاشی، عکاسی، معماری، پیکرتراشی، طراحی لباس و ... شد که این تأثیر تا اوایل قرن بیستم ادامه داشت (واتانابه، 2011: 154).

با اصلاحات میجی و پیشرفت شگرف ژاپن در مسیر مدرن شدن، به خصوص بعد از پیروزی‌های این کشور در جنگ با چین در 1895 و جنگ با روس در 1905 و بعدتر با گسترش تجارت خارجی این کشور و سرازیر شدن کالاهای ارزان ژاپنی در بازارهای جهانی، این کشور به کشوری کاملا شناخته شده در عرصه جهانی بدل شد. با شروع جنگ دوم ژاپن با چین در 1931 و نیز جنگ جهانی دوم و تبلیغاتی منفی که علیه ژاپن شد، تا حدودی وجه‌ای منفی از ژاپن در جهان شکل گرفت که نهایتا به شکست این کشور در جنگ جهانی دوم انجامید.

بعد از جنگ جهانی دوم و رشد سریع اقتصادی ژاپن، مجددا نگاه‌ها تا دهه 1980 به ژاپنی که به سرعت در حال تسخیر بازارهای جهانی بود، انتقادی بود و از این دهه به بعد است که ما شاهد بازنگری دیدگاه‌ها نسبت به ژاپن و تجربیات آن در رشد سریع اقتصادی و ... هستیم (همان: 161). در این دوره شرکت‌های ژاپنی مانند تویوتا[6]، سونی[7]، پاناسونیک[8] و ... به شرکت‌های جهانی بدل شدند و روش مدیریت آنها به شدت در جهان مورد توجه قرار گرفت که این روش‌ها هم در ارتباط تنگاتنگ با فرهنگ ژاپن بود. به علاوه ژاپن بعد از جنگ با تکیه بر اصل نهم قانون اساسی‌ که این کشور را از داشتن هر گونه ارتش تهاجمی منع می‌کند و استفاده از جنگ را به عنوان وسیله‌ای برای حل و فصل اختلافات بین‌المللی مردود می‌شمارد، به عنوان کشوری صلح طلب به خصوص برای نسلی مطرح شد که تجربه جنگ جهانی دوم را نداشت. این چنین در برداشتی مثبت از ژاپن، این کشور نه تنها به خاطر فرهنگ سنتی‌ که به خاطر داشته‌های نوینش چون روش‌های تولید نوین مبتنی بر فرهنگ، صلح طلبی‌ و حتی فرهنگ عامه‌اش مورد توجه قرار گرفت. اينك نه تنها فرهنگ و هنر سنتي ژاپن كه فرهنگ عامه نوين آن چون انيمه[9]، مانگا، جي پاپ[10] و ... هم در جهان مورد توجه قرار گرفته‌اند و اين چنين فرهنگ باعث شد تا كشوري به نام ژاپن تبديل به يك برند در جهان شود (واتانابه، 2011: 170). امروزه طنين برند ژاپن همراه با تصورات مثبتي چون «سادگي»، «صلح»، «ثبات»، «ملاحظه ديگران»، «ظرافت» و ... است (همان: 171).


[1] 出島/Dejima.

[2] Delft.

[3] 大津絵/Ōtsue.

[4] 葛飾北斎/Katsushika Hokusai(1760-1849).

[5] Japonisme.

[6] トヨタ/Toyota.

[7] ソニー/Sony.

[8] パナソニック/Panasonic.

[9] アニメ/Anime.

[10] ジェイポップ/J-POP.