آیین بودا در تایلند
تایلند جامعهای است که در آن ارزشهای مذهبی و اعتقادات همراه با سنتهای دینی، نقش بزرگی در تکوین و قوامبخشیدن به روابط اجتماعی بازی میکند. فراوانی معبدهای زیبای بودایی که به تایلند لقب «سرزمین هزار معبد» داده است، نشان از گستردگی این آئین در میان مردم دارد. بر پایهٔ آمار سال ۲۰۰۰م، حدود 94/6درصد از مردم تایلند را بودائیان از شاخهٔ تراوادا ( Thravada) (یا هینایانا) (Hynayana) تشکیل میدهند[i]. فرقهای از شاخهٔ تراوادا که «ماهانیکایا» (Mahanykaya) نامیده میشود، در تایلند گستردگی بیشتری دارد و مدارای مذهبی یکی از پایههای آن است؛ درحالیکه فرقهٔ «تامایوت» (Tammayut ) که ۱۰درصد بودائیان تایلند را دربر میگیرد، فرقهٔ سختگیرتری بهشمار میرود.
دین بودایی آئینی است که برای زندگی فلسفهای خاص دارد و از آنجاکه در آن مباحث کلامی مطرح نشده است، از ادیان الهی شمرده نمیشود. در آموزههای بودایی حرفی از آفریدگار و یا چگونگی آفرینش جهان و موضوع معاد مطرح نیست، ولی بودائیان به وجود خداوند در جایگاه آفرینندهٔ جهان و کائنات، باور دارند.
در تایلند بیش از ۳۰ هزار معبد بودایی وجود دارد که حدود ۲۶۰ هزار راهب (یا مانک) (Monk)، را در خود جای داده است، افزون بر این، ۱۷ معبد ماهایانای چینی و ۱۶ معبد ماهایانای ویتنامی نیز در سراسر تایلند به فعالیت سرگرمند که زیر نظر سازمانهای بودایی آن کشور فعالیت میکنند. بهطور کلی سیاست مذهبی حکومت، تقویت و حمایت از آئین بودایی و گسترش آن است، اما مخالفتی هم با سایر ادیان ندارد[۱].
گسترش آیین بودا در تایلند
حدود ۲۲۰۰ سال پیش، آشوکا، امپراتور هند (۲۳۲م تا ۲۷۳ م) که به مذهب بودایی گرویده بود، دو نفر از مبلغان بودایی به نامهای «سونا و اوتارا» (Sona & Uttara) را برای ترویج آئین بودا به سرزمینی در جنوب شرقی آسیا که «سووارنابومی» (Suvarnabhumi) یا «سرزمین طلا» (تایلند امروزی) نامیده میشد، فرستاد. در زمانهای دور یونانیان این منطقه را «سرزمین طلایی» (Golden Cheronese) و ایرانیان و اعراب آن را «بلاد الذهب» مینامیدند. براساس حفاریهای انجام شده و بررسیهای باستانشناسی، محل اقامت و تبلیغ این دو نفر شهری بوده است که در تایلند امروز «ناخون پاتون» (Nokhon Pathon) نامیده میشود و در ۶۰ کیلومتری غرب بانکوک قرار دارد. معبد بزرگ این شهر، قدیمیترین معبد بودایی موجود در تایلند است.
گفته میشود که در زمانهای کهن پادشاهی به نام «فایاکونگ» (Phaya Kong) نوزاد پسری بهنام «فایا پان» (Phaya Pan) داشت. منجمان پیشبینی کردند که فرزند شاه او را میکشد. فایا کونگ که از این پیشگویی ترسیده بود، نوزاد را در قایقی گذاشت و آن را در رودخانهای رها کرد. زنی به نام «هوم» فرزند را از آب گرفت و نزد خود برد و به تربیت او همت گماشت تا اینکه مرد بزرگی شد. فایا پان به خدمت یکی از شاهان آن نواحی درآمد و از سوی او مأمور تسخیر سرزمینهای نزدیک به آن حدود شد. در اجرای این مأموریت بود که به سرزمین پدر لشگر کشید و در هنگام نبرد پدر خود را کشت و آن پیشگویی درست از آب درآمد. هنگامیکه فایا پان متوجه حقیقت شد از کار خود افسوس خورد، اما دیگر کار از کار گذشته بود. از اینرو نزد راهبان بودایی رفت و از آنها چاره خواست تا قتل پدر را جبران کند. راهبان از او خواستند معبد بزرگی برای بودا بسازد که سر به آسمان بساید؛ این چنین بود که معبد ناخون پاتون ساخته شد. البته معبد اصلی چندبار خراب و دوباره بازسازی شد که آخرین بازسازی آن در زمان رامای چهارم یعنی شاه مونگوت بود. مونگوت که خود به لباس راهبان درآمده بود و مدتی طولانی و پیش از سلطنت، به سبک راهبان به سفرهای دور و دراز میرفت، روزی در میان جنگل به این محل رسید و دستور داد که بر ویرانههای معابد پیشین، معبد بزرگی برپا کنند؛ بدینسان شهر ناخون پاتون به بزرگترین حوزهٔ دینی بودایی تایلند تبدیل شد[۲].
این شهر ۲۰۰۰م سال پیش که نخستین مبلغان بودایی را به خود دید، از توابع کشور «مون» در تمدن دواراواتی بود؛ بعدها سیامیها یا اقوام تایی در پیشرویهای خود به سوی جنوب، به این خطه رسیدند. هنگامی که نخستین حکومت تایی در سده سیزدهم در سوخوتای، شمال تایلند کنونی، تشکیل شد، جزیرهٔ سیلان (سریلانکا) واقع در جنوب هند یکی از مراکز بزرگ و مهم ترویج آئین بودا بود و مبلغان بودایی رفتهرفته برای تبلیغ این آئین به شهر «ناخون سی تامارات» (Nakorn Sittammarat)در جنوب تایلند امروزی میآمدند. رام کام هنگ پادشاه سوخوتای یکی از این مبلغان را به سرزمین خویش فراخواند و از طریق او بودایی شد؛ سپس تصمیم بر گسترش و ترویج این آئین گرفت و یکی از نوادگان پسری او به نام لیتای (Litai) که خود از بودائیان سرسخت بود مبلغان دیگری را از کشور «مون» به سرزمین خود طلبید تا این آئین را رواج دهند[۲].
در دوران آیوتایا (۱۳۵۰تا ۱۷۶۷م) نیز پیشرفت و ترویج آئین بودایی ادامه یافت و شاهان این سلسله، معابد و صومعههای بسیاری را برای آموزش بودیسم برپا کردند. با سقوط آیوتایا به دست برمهایها در ۱۷۶۷ م و از میانرفتن بسیاری از متون بودایی، این آئین برای مدتی از گسترش بازماند؛ با رویکار آمدن دودمان چاکری در تونبوری و سپس در بانکوک، آموزههای بودایی جانی تازه گرفت؛ بهویژه که یکی از شاهان این سلسله، یعنی شاه مونگوت، پیش از سلطنت مدت ۲۷ سال را در کسوت رهبانیت گذراند و زبان پالی را که زبان اصلی و مقدس بودا بود فراگرفت و متون بودایی را به این زبان قرائت میکرد[۳].
فرقهٔ تامایوت
در همین زمان بودکه شاه مونگوت متوجه شد انحرافاتی از تعالیم اصلی بودا صورت گرفته است و دستور داد که در متون بودایی بازنگری شود و آموزههای بودایی را به شکل اصلی خود درآورند. درواقع او جان تازهای در کالبد بودیسم در تایلند دمید که با قرائت سنتی از دستورات بودا تفاوت داشت؛ بدینسان در کنار فرقه «ماهانیکایا» (بودائیان سنتی تایلند) فرقه جدیدی پاگرفت که «دارما یوکتی نیکایا» (Dharmmayukti Nikaya) (یا راه میانبُر به دارما) نامیده میشود که همان فرقه تامایوت است. راهبان این فرقه ردای زرد بر تن میکنند و متون پالی را به گونهٔ متفاوتی از فرقهٔ ماهانیکایا میخوانند. راهبان فرقهٔ «دارما یوکتی» باید با پای برهنه راه بروند، ولی راهبان فرقهٔ «ماهانیکایا» دمپایی بهپا میکنند[۲].
البته پیروان فرقهٔ ماهانیکایا یا همان بودائیان سنتی تایلند در اکثریت هستند و امروزه در برابر ۳۰ معبد «دارما یوکتی» حدود ۵۳۵ معبد ماهانیکایا در بانکوک فعالیت میکنند.
«راهبان بزرگ فرقهٔ ماهانیکایا میکوشند این آیین را با مقتضیات زمانی مطرحکنند و مطابق با مسائل روز ارائه دهند. مهمترین مرکز علمی این فرقه به نام «ماها جولا لونگ کان راج ویتی یالای»، در شهر بانکوک واقع شده است، یکی از علمیترین شخصیتهای بودایی کنونی در تایلند، راهبی به نام «پاتام پی داک» است که احترام بسیاری در محافل علمی و دانشگاهی این کشور دارد. وی جایزه ویژه آموزش را در سال ۱۹۴۴م، از سازمان یونسکو دریافت کرده است. هماکنون بوداییهای تایلند، راهبان مبلغ را به کشورهای امریکا و اروپا میفرستند و حتی در بعضی از کشورهای اروپا، معابد بودایی ساختهاند. البته مردم تایلند غالبا اطلاعات درستی از این آیین ندارند و بدون ایمان واقعی به این آیین، صرفا آن را میراث نیاکان خود میدانند»[۴][۵].
نهادهای مذهبی بودیسم در تایلند
شورای عالی سانگا
سانگا(Sangha) یا نهاد عالی روحانیان بودیسم که عالیترین نهاد مذهبی تایلند شمرده میشود، همواره یکی از نهادهای قدرتمند در تاریخ تایلند بوده است. این نهاد شورای عالیای (Sangha Suprem Council (Mahatera Samakhom)) دارد که بازوی مشورتی رئیس سانگا یا عالیترین مقام روحانیان بودیسم و راهب اعظم تایلند (Supreme Patriarch of Thailand) بهشمار میرود؛ اعضای سانگا را شخص شاه منصوب میکند. سانگا بر همهٔ مسائل روحانیان بودایی نظارت دارد و به موجب قانون قدرت کامل دارد، اما همواره با مشورت شورای عالی نظر میدهد. شمار اعضای شورای عالی حداکثر ۱۲ نفر است. مقام عالی روحانیت، از میان راهبان بلندپایه تعدادی را نامزد میکند و به مدت ۲ سال به عضویت شورا در میآیند. این شورا بر بیش از ۳۵۰ هزار راهب بودایی نظارت دارد. به موجب قانون مصوب پارلمان، مدیر کل امور مذهبی (Department of Religious Affairs Sangha Supreme Council) تایلند، با حفظ سمت، دبیر کل شورای عالی مذکور نیز هست که دبیرخانه آن در سازمان امور مذهبی (وابسته به وزارت آموزش و پرورش تایلند) قرار دارد[ii].
سازمان منطقهای سانگا با تقسیمات اداری کشور منطبق است و شامل منطقه، استان، شهرستان و ناحیه میشود؛ مسئول هر قسمت براساس سلسله مراتب منصوب میشود و هر مقامی بر مقام زیردست خود نظارت دارد.
راهب اعظم تایلند عالیجناب «نیناساموارا، سودانا» (Nyanasamvara Subaddhana) نام دارد. قدرت سیاسی سانگا پیش از این سانگا یکی از نهادهای قدرتمند و از نیروهای سنتی سیاسی محافظهکار در صحنه سیاست تایلند بود. سانگا اکثراً در کنار سیاستمداران کهنهکار و رهبران نظامی قرار دارد و هیچگاه نقش منتقد قدرت را بر عهده نگرفته است. با گشایش فضای باز سیاسی و اجتماعی تایلند در سالهای گذشته، جنبشهای مذهبی نوپا، نفوذ سیاسی و اداری سانگا را نادرست میدیدند.
امروزه جنبشهای مردمی بودایی مانند «داماکایا» و «سانتی آسوک» (که هر دوی آنها مستقل از نهاد سانگا فعالیت میکنند) و نیز روند فزایندهٔ برداشتهای گوناگون از آموزههای بودایی و زندگی روحانی، نقش نهاد سانگا را در سیاست تایلند، با وجود رسمیت آن، به حاشیه رانده است. دربارهٔ جنبشهای اصلاحی بودیسم در تایلند در ادامه سخن خواهیم گفت[۶].
صومعهها
صومعههای بودایی تایلند با کمکهای خیرخواهانه و داوطلبانهٔ مردمی و با موافقت و زیر نظر شورای عالی سانگا ساخته میشوند. در تایلند بیش از ۳۰ هزار معبد بودایی فعالیت میکنند.
انجمن بودائیان تایلند
این انجمن که زیر نظر مقام سلطنت فعالیت میکند در ۱۹۳۴م تأسیس شده و ۳۱۳۹ نفر عضو دارد و ریاست آن با «نوتاپاش اینتوپوتی» (Nuttapash Intuputi) است[iii].
خلاصه آموزههای بودا
آموزههای بودا را دیرزمانی پس از او در کتابی به نام «تری پیتاکا» (Tripitaka) (یا سه سبد) گردآوری کردند که خلاصه آن بدین شرح است:
۱. قتل نکن؛
۲. دزدی نکن؛
۳. دروغ نگو؛
۴. زنا نکن؛
۵. از مسکرات دوری کن.
تردیدی نیست که آموزههای بودایی بر جامعهٔ تایلند آثار ژرفی بر جای گذاشته و هنر، فرهنگ، سنت و آموزش و پرورش را در این سرزمین متحول کرده است.
بودائیان زندگی را تجربهٔ ناگواری میدانند و بر این باورند که انسان بارها میمیرد و بهدنیا میآید. این چرخهٔ مرگ و نوزایی یا چرخهٔ حیات را سامسارا (Samsara) مینامند. سالک بودایی همواره در پی آن است که راه رهایی از رنج سامسارا و زنجیرهٔ تولدهای پیدرپی را بیابد و کسی که این راه را به انسان آموخت، بودا بود. بهگمان بودا اگر انسان از زنجیرهٔ زندگی (یعنی تولدهای پیاپی) رهایی یابد آنگاه به «نیروانا» یا آرامش ابدی میرسد و نیروانا همان بهشتی است که همه بودائیان در آرزوی رسیدن به آن هستند.
راه رسیدن به نیروانا و نجاتیافتن از تولدهای متوالی بر هشت اصل استوار است که مجموع آنها را راه میانه یا (دارما) (Dharma) نام نهادهاند، هشت اصل عبارتند از: فهم درست، پندار درست، سخن درست، رفتار درست، زندگی درست، تلاش درست، اندیشهٔ درست، تمرکز درست.
اما چرا انسان نباید دوباره متولد شود؟ زیرا از نظر بودا زندگی و وجود، نوعی رنج است و انسان باید بکوشد تا از این رنج که زائیدهٔ هوای نفس است رهایی یابد. برای درمان رنج باید بر تمایلات نفسانی چیره شد و راه آن پیروی از همان هشت رفتار است. اگر انسان راه میانه، یعنی زندگی درست را در پیشگیرد به نیروانا میرسد و از زایش مجدد و آمدن به جهان وجود رها میشود[۷].
سنتهای بودایی
از آنجا که پختن غذا برای راهبان بودایی حرام است، آنها معمولاً با سرهای تراشیده و رداهای نارنجیرنگ هر روز صبح از صومعه بیرون میروند و در خیابانها از مردم غذا و مواد خوراکی میگیرند و آن را در کشکولی که در دست دارند میگذارند. در کشورهای پیرو سنت بودایی تراوادا، راهبان دو گروه هستند. وظیفۀ اصلی یک گروه از آنها که روستایی هستند، آموزش دینی مردم و رسیدگی به نیازهای آنها است.گروه دیگر، راهبان جنگلیاند که شمار آنها کمتر است و کار آنان مراقبه است. مردم با صدقهدادن به راهبان، برای زندگی کنونی و زندگیهای بعدی خود، به ثواب میرسند. راهبان بودایی باید از خویشان و دوستان دوریکنند و به مراقبههای سخت و عمیق شهودی که به آرامش ذهنی میرسد، بپردازند. گفته میشود سنت بودایی تراوادا که تعالیم آن به زبان پالی است، به آموزههای بودا نزدیکتر است و هستۀ اصلی آن کوشش «شخصی» است و فقط با کوشش شخصی است که میتوان سرشت واقعیت را دریافت و به چرخۀ مرگ و زندگی پایان داد. به نظر بودائیان تراوادا، رستگاری فقط با انضباط ذهن و بدن بهدست میآید و برای رسیدن به آن، نیاز به هیچ مرشد و حتی نیروهای فرازمینی نیست. در آموزههای بودایی آنچه راهب باید بخورد یا بپوشد به دقت و با جزئیات مشخص شده است.
«مذهب تراوادا، برخلاف مذاهب دیگر بودایی و حتی ادیان دیگر، برای مردم آئینهای دشواری دارد. مردم در روز ماه نو و در هنگام ماه بدر گرد هم میآیند و معمولاً در حضور راهبی با ادای شهادت به پناهگاههای سهگانه و اعلام پذیرش احکام پنجگانه با دین خود تجدید بیعت میکنند. سپس به موعظه راهب گوش میسپارند که معمولاً تشریفاتی است و بعد ممکن است زمان کوتاهی به مراقبه بپردازند ...»[۸].
ورود به جرگهٔ راهبان کار چندان دشواری نیست. راهبان دو دستهاند، گروهی موقت و گروهی دائمی. بیشتر مردم تایلند آرزو دارند که یکی از پسران آنها دست کم برای مدت سه ماه به جرگهٔ راهبان درآیند تا از این رهگذر ثواب برند. حتی برخی از کارمندان دولت و افسران میتوانند مرخصی بگیرند و برای مدتی به سلک رهبانیت درآیند. برای این کار نخست باید طالعبین زمان سعد را مشخص کند. طلبه سر خود را میتراشد و غسل میکند؛ سپس اوراد لازم را میخواند و یکدست ردا و دیگر لوازم زندگی راهب را میگیرد. پس از آن راهب ارشدی آموزش او را آغاز میکند.
«هر مانکی باید اصول اساسی (Patimokkha) را که ۲۲۰ اصل هستند، رعایت کند. ترجمهٔ واژه پالی «بیخو» (Bhikhu) به انگلیسی آسان نیست.مانک نزدیکترین ترجمه است... مانکیکه ده سال یا بیشتر مراسم «واسا» را انجام داده باشد، میتواند «ترا» (Thera)(در لغت به معنی پیر و شیخ) خوانده شود و مانکی که ۲۰ سال یا بیشتر مراسم واسا را برگزار کرده باشد، «تراماها» (Teramaha) خوانده میشود. چنین شخصی در همهٔ این مراحل همچنان «بیخو» است. در [کتاب] «داماپادا» (Dhamma Pada) آمده است: کسی «ترا» نمیشود فقط بهدلیل موی سفید و سن بالا. کسی که حقیقت راستی، بیآزاری، مقاومت و کنترل در او جایگرفته باشد، چنین مرد عاقلیکه همه ناپاکیها را از خود دورکرده باشد، میتواند «ترا» نامیده شود»[۹].
محمدربیعابنمحمدابراهیم که در ۱۶۸۶م به همراه هیئت سفارت شاه سلیمان صفوی به سیام رفت با تعصب خاص خود دربارهٔ روحانیان بودایی سیام مینویسد:
«و علمای این طائفه را به زبان خود «روئی» میگویند ... که به کار و شغل دنیا متوجه نشده بیرخت و لباس و متاعی دست از لوازم زندگی کشیده و در راه باطل ثابت قدم میباشند و به اجماع، منکر تزویجاند ... حتی شاهزادگان ایشان در صغر سن به خدمت روئیان به بتخانهها آمده به جاروبکشی مسکن بتان اشتغال داشته باشند و به ریاضت نفس تن درداده آداب و شرایط کیش خود را فرا میگیرند»[۱۰].
«و خلاصهٔ موعظهٔ ایشان آنکه ترک دنیا بکنید و از لذات بیوفای او بگذرید و خواب و خورش کم کنید و از عبادت اصنام غافل نشوید و طمع در مال مردم مکنید و در ساختن و آبادی بتخانهها بکوشید و با آنکه مملکت ایشان وسعتی ندارد و قریب به پنج هزار بتخانه بیش است، میگویند که بتخانه باز بسازید و آنچه دارید در زیر پای بتان دفن کنید» [۱۱].
«و سکنهٔ آن ولایت را اعتقاد آنست که این جماعت (روحانیون) هادی راه ضلالند و بدون وجود ایشان کار ماه تباه است و از مال ما نصیب و بهره دارند و چیزی که به ایشان داده شود، صرف و خوردن آن حرام است»[۱۲].
«و جمع کثیری دست از کار کشیده و بنابر آن که هر که روئی شود از رعیتی معاف است و رعیتی نکرده به بتخانهها رفته ساکن شده بودند (و پادشاه) مقرر کرده که هر که به بتخانه رود باید تا چند سال تحصیل کند تا از رعیتی معاف باشد... و الا اگر منظورش آسایش و تنپروری است او را به حال خود نگذاشته به جبر آورده به رعیتی باز داشته... و وجوهات دیوانی را از او میگیرند»[۱۳].
«سیامیها روحانیان بودائی خود را فقط با کلمهٔ «پرا (Phra) که به معنی عالیجاه» است خطاب میکنند. کلمهٔ «پرا» از سانسکریت Brhat (که در زبانهای ایرانی Beres و در فارسی «برز» به معنی بلندی، بزرگی و شکوه است) اقتباس شده است؛ چون روحانیان بودائی هنگام سخنگفتن به جای کلمهٔ «من» که مردم عادی خطاب به بزرگان آن را کاچائو (Kha chao) به معنی «بنده سرکار» و «چاکر» میگویند، لفظ ما را که در زبان سیامی «رو» (Rao) میباشد به کار میبرند، ظاهراً ایرانیان این نام (روئی) را روی آنها گذاردهاند. پس روئی کسی است که به جای «من» میگوید «ما»؛ مؤلف سفینه روئی را به روئیان جمع بسته است... روحانیان بودائی حق ندارند تکدی کنند، ولی برای بهدستآوردن غذای روزانهٔ خود از ساعات ابتدایی صبح در خیابانها و معابر راه میافتند و در برابر دکانها و یا منازل توقف کوتاهی میکنند و بدون اینکه سخنی بگویند باید هرچه که به آنها داده میشود، بپذیرند.
در دهات، روستائیان بشقابهای برنج و گوشت و میوه و سایر اطعمهای راکه آماده کردهاند، جلوی آنها میگذارند و آنان بشقابها را در کشکول خود خالی میکنند و نذورات را به عبادتگاه میبرند. در آنجا آنچه به دست آمده در یک جا جمع میکنند و آخرین غذای خود را در حدود ساعت ۱۱ صبح میخورند و فقط در آن ساعت حق دارند آب بیاشامند.
بقیهٔ روز را صرف تفکر، خواندن اوراد مذهبی، مطالعهٔ نوشتههای دینی، تعلیم نوآموزان و انجام کارهای مختلف در عبادتگاه میکنند؛ آخرین مراسم مذهبی نیز حدود ساعت ۵ بعدازظهر انجام میگیرد. پس از آن هر یک به اطاق خود که در ساختمان مخصوص اقامتگاه عباد (کنه (Khana قرار دارد میروند»[۱۴][۱۵].
نیز نگاه کنید به
بودیسم در فرانسه؛ آیین بودا در تایلند؛ بودیسم در افغانستان؛ آیین بودا در ژاپن؛ آیین بودا؛ بودا در هنرهای سنتی عامیانه چین.
پاورقی
[i] - Thravada به معنی «طریقت شیوخ». این شاخه از آئین بودا که در میان بوداییان جهان در اقلیت قرار دارد، تأکید خاصی بر مراقبه و انضباط در زندگی دارد و امروزه بیشتر بوداییان کشورهای سریلانکا، میانمار، تایلند، لائوس وکامبوج از این شاخه پیروی میکنند. در حالی که بودائیان چین، کره، ژاپن و ویتنام، پیرو شاخه ماهایانا Mahayana (به معنی گردونه بزرگ) از آئین بودا هستند.
[ii] - نشانی دبیرخانه شورای عالی سانگا در تایلند به شرح زیر است:
The Religious Affairs Dept, Thanon Ratchadamnoen Nok, Bangkok 10300; tel. (2) 281-6080; fax (2) 281-5415.
[iii] - نشانی انجمن بودائیان تایلند به شرح زیر است:
The Buddhist Association of Thailand: 41 Thanon Phra Aditya , Bangkok 10200; tel. (2) 281-5693; fax (2) 281-9564 3.
کتابشناسی
- ↑ الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بینالمللی الهدی،ص.152-153.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ Jumsai , M.L., Manich. (2000). Understanding Thai Buddhism. Bangkok: Chalermnit, p.8-10
- ↑ الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بینالمللی الهدی،ص.153-155.
- ↑ اسدن،کاوچن(۱۳۸۴).«نگاهی به ادیان، مذاهب اسلامی و تشیع در تایلند». طلوع. ش۷. مرکز اطلاعرسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی.www.icro.ir،ص.2.
- ↑ الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بینالمللی الهدی،ص.155-156.
- ↑ الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بینالمللی الهدی،ص.156-158.
- ↑ الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بینالمللی الهدی،ص.158-159.
- ↑ هاکینز، برادلی (۱۳۸۲).دین بودا. ترجمه حسن افشار. تهران. نشر مرکز،ص.73.
- ↑ تمهیدی،محمد.(۱۳۷۹). تایلند سرزمین طلایی (با تأکید بر نقش مسلمانان در آن کشور بهانضمام سمینار شیخ احمد قمی و تاریخ سیام). تهران.الهدی،ص.42.
- ↑ محمدربیع بن محمدابراهیم. (۱۳۵۶)، سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام). تصحیح و تحشیه عباس فاروقی. تهران. دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ،ص.113.
- ↑ محمدربیع بن محمدابراهیم. (۱۳۵۶)، سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام). تصحیح و تحشیه عباس فاروقی. تهران. دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ،ص.114.
- ↑ محمدربیع بن محمدابراهیم. (۱۳۵۶)، سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام). تصحیح و تحشیه عباس فاروقی. تهران. دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ،ص.115.
- ↑ محمدربیع بن محمدابراهیم. (۱۳۵۶)، سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام). تصحیح و تحشیه عباس فاروقی. تهران. دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ،ص.117.
- ↑ محمدربیع بن محمدابراهیم. (۱۳۵۶)، سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام). تصحیح و تحشیه عباس فاروقی. تهران. دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ،زیرنویس.287-286.
- ↑ الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بینالمللی الهدی،ص.159-163.