ادبیات اموی در سوریه
بعد از ورود اسلام به شام نیز، در ابتدا عمده آثار ادبی، نوعاً شعر است؛ همچنان که ادبیات عرب، اساساً شعر است و آنگاه، قالبهای ادبی دیگر؛ مانند مقامات، قصص و کتب علمی در بلاغت و نقد ادبی.
شاکله اسلامِ شامی، حداقل در بدو ورود اسلام، اموی است. اسلام اموی، نسخه سلطنت طلبِ سکولاری است که سیاست را با همه عوارض منفیاش در کنار اسلام همزیستی داد؛ از جمله کارکرد ادبیات و هنر را که نمود اصلی آن در بنای قصور و استخدام شعرای عرب برای مدیحه سرایی است.
از جمله مادحین دربار اموی که اصالتاً سوری نیست؛ ولی عمر خود را در شام فقط به مداحی این طایفه صرف کرد و دیوانی از خود برجای گذاشت، شاعر مسیحی «ابومالک، اخطل تغلبی» (19-69 قمری) است.
- غیر از اخطل، شعرای دیگری در شام در دربار اموی حضور داشتند؛ از جمله:
- «جریر» (33-110 قمری) مداح بنی امیه و از ملازمان «حجاج بن یوسف ثقفی»، والی سفاک عراق؛
- «نصیب بن الأحوص» (35-105 قمری) شاعر دربار ولید بن عبدالملک که قصیدهای هم در رثای معاویه دارد[۱]؛
- «ابن میادة» (74-149)؛
- «نابغه شيباني» (مرگ: 125 قمری)؛ بادیه نشین بود و عبدالملک بن مروان را مدح گفته؛
- العجاج»(15-96 قمری) که شامیان را میستود؛ اما در بصره روزگار گذرانده بود[۱]؛
- «ذوالرمّة» (77-117 قمری) رمله در فلسطین است. که از مفاخر شعر عرب است؛ بدان حد که گفتهاند: «شعر عربی به امراءالقیس آغاز و به ذوالرمه ختم شده است»؛
- ابوداود عدی بن الرقاع (مرگ: 95قمری)، در فلسطین به دنیا آمد و در دمشق زیست. او به قولی، زندههای بنی امیه را میستود و برای مردگان آنها دعا و مرثیه میخواند؛
- «الرعی النُمیری طائفی» (مرگ: 95 قمری) نیز از پیشگامان مدح بنی امیه است؛ اما به شام پا نگذاشت؛
- «فرزدق» (38-110 قمری) نیز از جمله ستایشگران دربار شام است؛ اما در آن دربار، چندان اقامت نکرده و گرایش به اهل بیت (ع) داشته است؛ چنان که شامی هم نبوده و چندان هم در آن دیار به سر نبرده و در بصره وفات کردهاست.[۲]
حیف است که این بخش از تاریخ ادبیات سوریه را پشت سر بگذاریم و به «الطرماح بن عدي الطائي» که از شعرای شیعه شامی است اشاره نکنیم که در منزل «عذيب الهجانات» به امام حسین (ع) پیوست؛ اما شد که باز آید و جاوید گرفتار بماند و توفیق شهادت نصیبش نشد؛ مثل فرزدق که همین اتفاق برایش افتاد.
چند تن از خلفای اموی، خود شاعر بودند؛ مانند یزید بن معاویه، یزید بن عبدالملک و ولید بن یزید، خلیفه یازدهم و عیاش اموی که یک سال حکومت کرد. شعر خلفا نوعاً تغزل یا خمریه؛ یعنی در وصف شراب ومناسب مجالس لهو ایشان است.
غیر از شعرا، از فحول نثر این دوره که در دربار اموی خدمت کردهاند «عبدالحمید کاتب» (مرگ: 132 قمری) دبیر دیوان «هشام بن عبالملک»، دهمین خلیفه اموی است که رسائل متعددی از او برجای مانده که در تحول نثر عربی بسیار تأثیرگذار بوده است؛ گرچه او نیز مانند اخطل شامی الاصل نبود[۳].
نیز نگاه کنید به
تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سوریه؛ ادبیات عباسی در سوریه
کتابشناسی
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به كوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۰ق ج1 (4)/ ص 158
- ↑ زرکلی، خیر الدین، الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج۵، ص۱۲۴، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، ۱۹۸۹
- ↑ شنی، کریم( 1400). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)