بنیادگرایی در افغانستان

از دانشنامه ملل

مردم افغانستان عمیقا مسلمان و پایبند شعایر اسلامی هستند. بنیادگرایی تا مقامی که جنبه افراطی به خود نگیرد و در حدود مقررات و شعایر اسلامی و ترویج صحیح اسلام باشد پسندیده است؛ اما علل و عواملی با بهره‌برداری از عقاید راسخ اسلامی، سعی در گسترش جنبه‌های افراطی بنیادگرایی داشته‌اند. پدیده بنیادگرایی در افغانستان تا اواسط قرن بیستم، بیشتر متأثر از هند (به شمول پاکستان امروز) بود و مکتب دیوبند، در این زمینه بیشترین اثرگذاری را داشت. از نیمه قرن بیستم علاوه بر تداوم اثرپذیری از هند و پاکستان، از نهضت اخوان المسلمین مصر نیز تأثیر پذیرفته و تحصیل‌کردگان افغان در مصر مانند دکتر نیازی، ربانی در این زمینه مؤثر بودند. پس از مصر، عربستان و جریان وهابیت که بیشتر از طریق پاکستان وارد افغانستان شده در نهضت اسلامی و بنیادگرایی تأثیرگذار بوده است؛ ولی به‌رغم برخی تأثیرپذیری‌های بنیادگرایی از مصر و عربستان، بخش عمده بنیادگرایی و تفکر طالبانی از پاکستان و مکتب دیوبندی وارد افغانستان شده و برخی احزاب و گروه‌های جهادی و طالبان مظهر این نوع بنیادگرایی تلقی شده‌اند.

گروه‌های غیرافغانستانی و غیرپاکستانی مانند القاعده، جنبه‌های افراطی بنیادگرایی را وارد افغانستان کرده‌اند. القاعده عمدتا از درون کشورهای اسلامی، از جمله عربستان برخاسته و به کشورهای مختلف، به‌ویژه افغانستان، راه یافته و این کشور مدت‌ها مرکز فعالیت این گروه بوده است.

اسلام‌گرایی مردم افغانستان، این فرصت را برای گروه‌های افراط‌گرا و ناراضی مسلمان فراهم می‌کرده است تا از افغانستان به‌منزله مرکزی برای مبارزه با آمریکا و اروپا و سایر ممالک استکباری استفاده کنند.[۱]

نیز نگاه کنید به

جریان های فکری موثر افغانستان؛ جریان های فکری و اندیشه ورزی در افغانستان.

کتابشناسی

  1. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 344-345.