تاریخ فرهنگ و تمدن بنگلادش

از دانشنامه ملل

سه عامل فرهنگی در ساخت فرهنگ و تمدن بنگلادش نقش داشته اند: بودیسم، هندوئیسم و اسلام. همچنین نباید از ذکر رودهای مهم این سرزمین و شاخه‌های آن‌ها که در آبادانی و یا ویرانی بسیاری از شهرها نقش مهمی‌ دارند و در عین حال پیشرفت فرهنگی و اقتصادی بنگاله در گرو همین رودهاست، غافل ماند[۱].

میراث فرهنگی و تمدنی بنگاله که از دوران پادشاهان مسلمان باقی مانده، این است که در گوشه و کنار مملکت بناهای دولتی، قلعه‌ها، مساجد، مدارس، اقامتگاه‌ها، سراها و خانقاه‌ها ساخته و شبکه راه‌ها ایجاد شد. همچنین علم رواج یافت و بر احترام علما افزوده شد، عمران و آبادی شهر‌ها رونق گرفت و بازرگانی با کشورهای همجوار شرقی و غربی توسعه یافت؛ به خصوص تجارت دریایی و آمد و شد بازرگانان خارجی بر درآمد کشور افزود و قلمرو تجاری بنگلا گسترش یافت. در عهد اورنگ زیب امپراتور تیموریان هند، صدها مدرسه، مسجد، پل، جاده و عمارت مسکونی احداث شد و فرهنگ بابری رواج یافت. در دوران حکمرانی مسلمانان، در سرزمین زرخیز بنگال، فراوانی محصولات و کالاها و ارزانی چندان بود که آن را "باغ بهشت" می‌خواندند.

پول خرمهره که در زمان هندوان رواج داشت، در همین زمان به سکه‌های زر و سیم بدل شد. به قول ابوالفضل علامی‌ در داکا و میمن سینگ معدن آهن و در مناطق هگلی و بردوان معادن الماس و انواع جواهر وجود داشت". جهانگردان خارجی از کارگاه‌های آهن و جواهر سازی و کاغذ و قالی یاد کرده‌اند. ململ (پارچه نازک کتانی) داکا در سراسر جهان شهرت داشت. در بنگال حریر و شکر سفید تولید می‌شد. تهیه نمک پیشه همگانی بود. کشتی‌های کوچک و بزرگ در آنجا ساخته می‌شد... در قرن سیزدهم، مارکوپولو از محصولات صادراتی آنجا، به ویژه پارچه، یاد کرده است. ابن بطوطه از رفاه و ارزانی بنگال در 746 سخن گفته است. در سده دهم پارچه‌های کتانی و ابریشمی، شکر و فلفل، برنج، کره، نمک و میوه از این سرزمین صادر می‌شد"[۱].

عناصر فرهنگ ایرانی از 600 م. به شبه قاره هند وارد شد و به زودی در بنگلا ریشه دواند. سنن پادشاهی و کشورداری ایران باستان سرمشق حکومت‌های این سرزمین شد. تکیه بر بردگان وارداتی برای خدمات خانگی، نظامی‌ و سیاسی و نیز اقتصاد بشدت متکی بر تجارت و پول از جمله نفوذ عناصر فرهنگ ایرانی در این سرزمین بود. نهاد پادشاهی و کشورداری ایرانی از اوایل سده هفتم در بنگال رواج یافت. در دربار پایتخت‌های پاندوا و گور، پادشاه مقدس شمرده می‌شد و به رسم ایرانیان اسباب جاه و جلال سلطنتی فراهم می‌آمد و به تقلید از شاهان ساسانی تشریفات درباری باشکوه انجام می‌شد. از سوی دیگر برای آن که دربار مسلمانان بنگال نتوانست اشرافی گری ایرانی را بوجود آورد، ناگزیر برای نگهداری از قصرها و کاخ‌های باشکوه خود مجبور شدند از مزدوران آسیای مرکزی استفاده کنند و بعدها جای اینان را سربازان سیاه پوست حبشی گرفت[۲].

"پیوندهای بنگال با ایران در سده هفتم و اوایل سده هشتم در معماری این خطه نیز به روشنی بازتاب یافته است. برج چهوتا پاندوا که در اواخر سده هفتم نزدیک کلکته ساخته شد، از قدیم‌ترین بناهای اسلامی‌ است که در بنگال به جا مانده است. این انتقال معماری ایرانی و مضامین عقیدتی آن به بنگال در مسجد ظفرخان غازی نیز دیده می‌شود"[۲].

پس از سلطه کامل تیموریان هند بر سرزمین‌های شرقی شبه قاره و سرتاسر بنگال، ورود فرهنگ ایرانی به آن سوی نیز مجددا آغاز شد؛ به زودی پای هنرمندان ایرانی که همایون با خود از ایران آورده بود، به بنگال رسید و هنر این استادان در گچ کاری بناهای سلطنتی در داکا، پایتخت جدید مغولان هند در ایالت بنگال، به خصوص در کاخ‌ها و باغ‌های باشکوه لال (لعل) باغ منعکس گردید. بعدها هنرمندان، دانشمندان، علما، نویسندگان و شاعران برجسته‌ا‌ی از مشهد، تهران، مازندران یا گیلان به بنگال مهاجرت کردند[۳]. امور دیوانی به زودی به دست ایرانیان افتاد و از این رو رسوم و اصطلاحات دیوانی ایرانی رواج یافت. در نتیجه زبان فارسی آرام آرام در دستگاه‌های دولتی رواج یافت[۴].

نیز نگاه کنید به

تاریخ بنگلادش؛ تاریخ دوره باستان و میانی بنگلادش؛ نظام فرهنگی بنگلادش

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ امام الدین، س.(1391). "بنگال/ بنگاله". دانشنامه جهان اسلام، ذیل حرف ب، ص. 333.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ایتن، ر.م. (1391). " عناصر فرهنگ ایران اسلامی در بنگال". دانشنامه جهان اسلام، ذیل حرف ب. ص 337.
  3. ایتن، ر.م.، " عناصر فرهنگ ایران اسلامی در بنگال"، دانشنامه جهان اسلام، ذیل حرف ب. ص 339.
  4. توسلی، محمد مهدی، علی زاده کندی، عزیز، توسلی، سینا(1391). جامعه و فرهنگ بنگلادش. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)