ترور احمدشاه منصور

از دانشنامه ملل

احمدشاه مسعود، فرمانده عالی جبهه متحد اسلامی در ۱۸ شهریور ۱۳۸۰/ ۹ سپتامبر ۲۰۰۱، بر اثر حمله تروریستی و انتحاری دو نفر عرب که به‌ظاهر خبرنگار بودند؛ ولی از تروریست‌های وابسته به سازمان القاعده بودند جان خود را از دست داد. یکی از دو خبرنگار، هنگام انتحار کشته شد و دیگری هنگام فرار توسط نیروهای امنیتی احمدشاه مسعود کشته شد. تلقی این بود که ترور احمدشاه مسعود با هماهنگی طالبان، القاعده و سازمان‌های اطلاعاتی خارجی حامی طالبان طراحی و توسط دو نفر انتحارکننده اجرا شده است.

گمان عمومی این بود که با مرگ مسعود، جبهه متحد اسلامی، بازوی نظامی اصلی خود را از دست داده است و باقی‌مانده مناطق تحت کنترل جبهه متحد اسلامی به‌زودی به تصرف طالبان درمی‌آید و این جبهه فرومی‌پاشد و دولت اسلامی افغانستان هم عملا از بین می‌رود. در این هنگام، فقط ده تا پانزده درصد خاک افغانستان در اختیار جبهه متحد بود.[۱] و این مقدار خاک در محاصره طالبان هم قرار داشت و راه‌های تدارکاتی آن توسط طالبان مسدود شده بود و تحت‌فشار شدید بود، سران جبهه متحد اسلامی برای جلوگیری از تشتت در صفوف این جبهه و تضعیف روحیه نیروها، خبر فوت مسعود را به تأخیر انداختند و اعلام کردند او زخمی شده و در حال مداواست و هم‌زمان به رایزنی با حامیان جبهه متحد پرداختند تا ضمن کسب روحیه برای اقدامات بعدی چاره‌جویی‌کنند.

سران جبهه متحد طی جلسات متعدد ژنرال محمدقاسم فهیم را در مقام جانشین مسعود برگزیدند و به‌تدریج خبر مرگ مسعود را اعلام کردند؛ بااین‌حال، روحیه جبهه متحد بسیار ضعیف و متزلزل بود. طالبان و القاعده که مظنون اصلی ترور احمدشاه مسعود بودند، معتقد بودند که با مرگ احمدشاه مسعودکار جبهه متحد برای همیشه تمام می‌شود و با اولین حمله طالبان متلاشی می‌شود. برنامه طالبان این بود که پس از ترور احمدشاه مسعود عملیات گسترده خود را علیه جبهه متحد اسلامی آغاز کند.

دو روز بعد از ترور احمدشاه مسعود، حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و حمله به برج‌های دوقلوی تجارت جهانی در آمریکا رخ داد. احمدشاه مسعود همیشه به غربی‌ها می‌گفت:

«روزی متوجه القاعده خواهید شد که کار از کار گذشته است.»[۲]

حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، برنامه عملیات طالبان و حمله آن به جبهه متحد را به تعویق انداخت. اینکه آیا طالبان در جریان عملیات القاعده در آمریکا بوده است یا نه، مشخص نیست؛ ولی آنچه مسلم است اینکه طالبان شاید گمان نمی‌کرد عملیات القاعده با این سرعت اتفاق بیفتد.

حادثه ۱۱ سپتامبر، شرایط را به زیان طالبان تغییر داد و برنامه عملیات آنها را به تعویق انداخت؛ زیرا آنها نگران بودند که مراکز استقرار القاعده در افغانستان، همانند سال ۱۹۹۸ دوباره مورد حملات موشکی سنگین آمریکا قرار گیرد و چون طالبان هم از القاعده حمایت کرده و حاضر به تحویل اسامه بن‌لادن نشده بود، مراکز فرماندهی طالبان نیز هدف حملات موشکی آمریکا قرار گیرد و شرایط را به‌طورکلی به زیان طالبان تغییر دهد. ازاین‌رو، برنامه‌های عملیاتی متوقف شد و همه توجه طالبان روی چگونگی مقابله با حملات موشکی آمریکا و مصون‌ماندن از این حملات متمرکز شد. اعضای جبهه متحد اسلامی می‌دانستند که همانند زمان حمله القاعده به سفارتخانه‌های آمریکا در تانزانیا وکنیا که القاعده مورد حمله موشکی آمریکا قرار گرفت این بار نیز واکنش آمریکا به این حمله بسیار سنگین خواهد بود و احتمال شکست طالبان متصور است، به‌این‌علت جهت روحیه جبهه متحد اسلامی بیش‌ازپیش تقویت شد و برای شروع عملیات علیه طالبان آماده شدند.[۳]

کتابشناسی

  1. سروری، محمد عارف (1389). افغانستان از شهادت احمدشاه مسعود تا سقوط طالبان. انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، ص ۹۲.
  2. سروری، محمد عارف (1389). افغانستان از شهادت احمدشاه مسعود تا سقوط طالبان. انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، ص 53.
  3. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 635-637.