تغییرات اجتماعی دوره سوم(پس از 1997 میلادی) در چین

از دانشنامه ملل

طی سه دهه پس از اتخاذ سیاست درهای باز اقتصادی توسط دولت چین در سال1979میلادی، ابعاد تحولات اجتماعی در جامعه­‌ی چین آن­چنان گسترده و عمیق بوده که فراتر از تصور و پیش بینی کارشناسان مسایل اجتماعی بوده است. البته، بیشترین تغییرات هم مربوط به وضعیت و ساختار قشربندی اجتماعی است. مهم­‌ترین شاخص های این تغییرات عبارتند از:

تغییر در ساختار اجتماعی

از مهم­‌ترین ویژگی‌­های اساسی هر جامعه، ساختار اجتماعی آن به­ شمار می­‌رود. برای دستیابی به توسعه­‌ی پایدار لازم است در کنار تغییرات ساختار اقتصادی و سیاسی، ساختار اجتماعی نیز مورد توجه لازم قرار گیرد، در غیر این­ صورت مشکلات پیچیده‌­ای دامن‌گیر جامعه خواهد شد. ساختار اجتماعی یک سیستم بسیار پیچیده و شامل ساختار متغیرهای متنوعی هم­چون جمعیت، خانواده، شغل، ساختار گروه‌های اجتماعی، ساختار شهری و روستایی، قشربندی اجتماعی، مناطق جغرافیایی، ساختار فرهنگ و سایر ابعاد می­‌گردد.

تغییر در قشربندی اجتماعی

از سه دوره از قشر بندی اجتماعی چین پس از ایجاد نظام جمهوری در سال1911میلادی، شکل قشربندی دوره­‌ی نخست براساس نظام فئوالی بوده و جامعه به دو دسته‌­ی مالکان زمین و رعیت­‌ها تقسیم می­‌شد. در دوره­‌ی دوم و پس از استقرار نظام کمونیستی، به تدریج ساختار مالکیت خصوصی از جامعه حذف و به­‌جای آن مالکیت دولتی حاکم شد. در این دوره، عموما سه قشر در جامعه به وجود آمد: روشنفکران، کارگران و دهقانان. در دوره­‌ی سوم، با توجه به شکل گیری تغییرات اساسی در جامعه به ویژه در بعد اقتصادی، انواع مالکیت­‌ها به وجود آمد که زمینه را برای تنوع و پیچیدگی در قشربندی اجتماعی را فراهم ساخت.

جایگزینی قشربندی اقتصادی به جای قشربندی سیاسی

یکی از ویژگی­‌های مهم قشربندی اجتماعی جامعه­‌ی چین در دو دوره­‌ی پیشین، تفوق قشر سیاستمداران بر قشر مولدان اقتصادی بود. پیش از اصلاحات، سیاست مهم‌­تر از اقتصاد و همه چیز تحت تأثیر سیاست قرار داشت و قشربندی اجتماعی نیز برمبنای جایگاه سیاسی افراد تقسیم بندی می­‌شد، ولی پس از اصلاحات، از اهمیت سیاست کاسته شده و موقعیت اقتصادی اهمیت بیشتری یافت. بنابراین، ارجحیت­‌های اجتماعی در چین از مبنای سیاست به مبنای اقتصادی تغییر وضعیت داد. براساس پژوهشی که توسط مطبوعات ژاپنی صورت گرفته است، ذائقه و خواست­‌ها و آرزوهای مردم به ویژه جوانان چینی، طی دهه­‌های 1950،1980 و1990میلادی، و همزمان با اجرای اصلاحات و رشد اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی جامعه، تغییرات گسترده‌­ای را شاهد بوده است. برای نمونه، سه قلم وسایل زندگی مورد علاقه­‌ی مردم در دهه­‌ی1950عبارت بودند از: ساعت مچی، دوچرخه و چرخ خیاطی، در حالی ­که این نیاز و علاقه در دهه­‌ی1980 به تلویزیون، یخچال و ماشین لباسشویی تغییر یافته و در دهه­‌ی1990 تلفن، کامپیوتر و کولر بوده است. ولی این نیازها در حال حاضر به خرید آپارتمان بزرگ، اتومبیل شیک، و تحصیل در خارج از کشور و مسافرت های خارجی تغییر یافته است[۱].

افزایش شکاف طبقاتی میان فقیر و غنی

با استناد به داده­‌های آماری، جامعه­‌ی چین پس از اتخاذ سیاست اصلاحات، به علت رشد سریع اقتصاد با شکاف وسیع طبقاتی روبه رو شده است. از آن­جا که ساختار اجتماعی جامعه­‌ی چین توان کشش رشد اقتصادی این چنینی را نداشته، دولت اقداماتی در جهت حمایت از اقشار آسیب پذیر، هم­چون برخورداری روستاییان از معافیت­‌های مالیاتی انجام داده است، اما مسئله‌­ی شکاف بین فقیر و غنی تنها تابع رشد اقتصادی نیست، بلکه این موضوع تحت تأثیر ساختار اجتماعی نیز قرار دارد.

شکل گیری قشرهای جدید اجتماعی

در حالی­ که قشر­بندی اجتماعی جامعه‌­ی چین پیش از اصلاحات، در چهار دسته خلاصه می­‌شد، پس از اصلاحات این دسته بندی با تنوع و پیچیدگی زیادی روبه رو شد. محققان آکادمی علوم اجتماعی چین جامعه­‌ی کنونی را به ده گروه تقسیم کرده‌­اند. این محققان، در حالی­ که رشد ساختار اجتماع شهری را تقریبا مناسب با تغییر در ساختار جامعه مدرن دانسته­‌اند، معتقدند ساختار مناطق روستایی برای هماهنگ شدن با ساختار اجتماعی مدرن هنوز راه بسیار درازی را پیش رو دارد. براین اساس، جامعه‌­ی چین را در دو سطح دسته­‌بندی کرده‌­اند که اولی در ده قشر و شش طبقه و دومی در دوازده قشر و هفت طبقه تقسیم بندی شده اند. ده قشر نخست عبارتنداز: مدیران اجتماعی دولتی(تمامی قشرها) 1/2 درصد؛ قشر مدیران 5/1 درصد؛ موسسات خصوصی 6/0درصد؛ قشر متخصص1/5 درصد؛ کادر مذهبی 8/4 درصد؛ قشر صنعتی و تجاری خانوادگی 2/4 درصد؛ کارگران تجاری و خدماتی12درصد؛ کارگران صنعتی6/22 درصد؛ کارگران بخش کشاورزی44درصد؛ بیکاران شهری و روستایی 1/3درصد. و شش طبقه­‌ی نخست با وضعیت اجتماعی بالا، متوسط روبه بالا، متوسط، متوسط روبه پایین، پایین و خیلی پایین تقسیم شده اند.

دوازده قشر و هفت طبقه‌­ی دوم عبارتند از: مدیران بخش­‌ها، واحدها و اعضای حزب کمونیست 6/0درصد؛ صاحبان مؤسسات خصوصی4/1درصد. کارکنان مؤسسات خصوصی6/0درصد؛ تکنیسین­‌ها2/5 درصد؛ مدیران ارشد 8/2 درصد؛ کارکنان آموزشی و فرهنگی 5/2درصد؛ کارکنان مذهبی 9/4درصد؛ کارکنان بخش کسب و کار خدماتی 4/10درصد؛ مشاغل آزاد4/3درصد؛ کارگران 7/14درصد؛ کارگران کشاورزی 8/31درصد؛ و بیکاران 7/10درصد. تمام این گروه‌­ها در هفت طبقه شامل: مرفه ترین طبقه با2/7درصد؛ طبقه­‌ی ثروتمند 6/10درصد؛ طبقه­‌ی متوسط روبه بالا 7/17درصد؛ طبقه­‌ی متوسط 22درصد؛ طبقه­‌ی متوسط روبه پایین7/19درصد؛ طبقه­‌ی ­ فقیر9/12درصد؛ و طبقه‌­ی فقیرترین9/9درصد می­‌گردد.

تغییر ایدئولوژیک

امروزه نوگرایی در جامعه­‌ی چین تغییرات گسترده‌­ای به وجود آورده است. معنویت هم یکی از عرصه­‌هایی است که تحت تأثیر این تغییرات قرار گرفته است. از آن­جا­که در جامعه­‌ی کنونی چین همه چیز مادی شده وهمه به دنبال مال و ثروت و مقام و موقعیت هستند، نسل جدید نیز دچار بحران هویت و خلأ شده و از معنویت دست کشیده و یا به دنبال معنویت موهومی است که او را از این بی هویتی نجات بخشد. درحالی­ که تائوئیسم، آیین بومی چین، در جامعه از اقبال خوبی برخوردار نیست، نسل جوان از برخی از آیین­‌ها و مذاهب استقبال خوبی به عمل می‌­آورد. امروزه معابد بودایی طرفداران بیشتری پیدا کرده و کلیساهای مسیحی هم به ویژه در میان اقشار متوسط جامعه و دانشجویان تحصیل کرده در خارج جاذبه­‌ای ایجاد کرده است. در میان فرقه­‌های مسیحیت نیز پروتستان­‌ها از کاتولیک­‌ها پیروان بیشتری جذب می­‌کند. ولی اغلب کسانی هم که به یکی از این ادیان روی می­‌آورند، چون از روی تحقیق و بررسی نیست، تفاوت میان آن­ها را نمی‌­دانند.

آن­ها صرفا می­‌گویند به خدای«غرب» اعتقاد دارند. البته برخی هم معتقدند که خیلی از جوانان چینی­ که به این مذاهب روی می­‌آورند به دنبال رسیدن به معنویت نیستند، بلکه می‌­خواهند ادای روشنفکری و مدرن و ترقی­‌خواه بودن را در بیاورند. برخی نیز معتقدند که فرهنگ سنتی چین خود پر است از معنویت، منتهی تا به حال کسی به دنبال کشف و روز آمدن کردن این زمینه­‌ها و شناساندن آن­ها به نسل کنونی نرفته است. به هرحال، تلاش برای رسیدن به دین و معنویت انتها ندارد، و جویندگان تازه وارد چینی سرزمین­‌ها و اقیانوس­‌ها و قاره­‌ها را برای به دست آوردن معنویت پشت سر می‌­گذارند[۲].

فرهنگ و آیین­‌های سنتی چین زمینه و عقبه­‌ی مناسبی برای بازگشت به عقب ندارد، لذا، خلأ معنوی و عطش معنویت گرایی در نسل جوان این کشور را موجب شده است تا به این ترتیب برخی از آنان به سمت هر اندیشه و عقیده­‌ی جدید و تازه‌­ای که تا حدودی به آنان مفری برای پناه آوردن و رسیدن به آرامش نشان می ­‎‌دهد کشیده می­‌شوند. [۳] 

در حال به روز رسانی و ویرایش

نیز نگاه کنید به

جامعه و نظام اجتماعی چین؛ تحولات اجتماعی چین در یک قرن گذشته؛ فرهنگ چینی

کتاب شناسی

  1. منبع: روزنامه مردم. اول ماه مارس2004.).
  2. Religion in China: Never ending Search for Meaning. Xinhua News Agency. 26 Nov. 2011.
  3. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد 1، ص.257-269.