جايگاه زبان چينی در جمهوری اسلامی ايران
علی رغم روابط تاریخی دیرینه بین ایران و چین که جاده ی قدیم ابریشم زمینی و دریایی در هزاره های گذشته نماد آن محسوب می شود،و به رغم میزان بالای مبادلات تجاری بین دو کشور (بیش از 7 میلیارد دلار در سال گذشته)[۱]،در حال حاضر مسئولین و سیاست گذاران جمهوری اسلامی ایران در این زمینه توجه کافی را مبذول نکرده و از سایر رقبا عقب مانده اند. در حال حاضر تعداد افرادی که در ایران به زبان چینی آشنا هستند و در دستگاه سیاست خارجی ما مشغولند کمتر از نصف انگشتان یک دست است و در دستگاه های اقتصادی و تجاری هم این امر نزدیک به صفر است. تعداد دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در چین اعم از بورسیه و آزاد کمتر از تعداد دانشجویان کشورهای دسته چندم جنوب آسیا است.بخش غیر دولتی هم که هنوز به صورت سنتی با چین مراوده ی بازرگانی دارد و به دلیل عدم آینده نگری،خود را از سرمایه گذاری در این زمینه بی نیاز می داند. اغلب تجار ایرانی در سفر به چین فارسی آموختگان چینی را به چینی آموختگان ایرانی ترجیح می دهند[۲] که خدا می داند در این بین چقدر کلاه بر سر آنان گذاشته می شود و تاوان آنرا مصرف کنندگان ایرانی می پردازند.
تنها دانشگاهی که در آن زبان چینی تا سطح لیسانس آموزش داده می شود،دانشگاه شهید بهشتی است که طی بیش از 8 سال پس از تاسیس کرسی زبان چینی،قریب به یکصد نفر دانشجوی رشته ی زبان و ادبیات چینی فارغ التحصیل داشته است که به جز چند نفر،بقیه را پس از اتمام دروس به امان خدا رها کرده و اشتغال و شاید به حق استفاده ی مناسب از این نیرو ها را خارج از حوزه ی وظایف و مسئولیت خود می داند.
از نظر تربیت استاد و کادر آموزشی مجرب نیز وضعیت مطلوبی ندارد و معلم اعزامی از چین به دلیل پایین بودن سطح علمی نتوانسته این تنها مرکز رسمی آموزش زبان چینی در ایران را فعال سازد. در کنار بخش زبان چینی به همت مسئولین دانشگاه یک مرکز چین شناسی نیز دایر شده که صرفا نام مرکز را یدک می کشد و تا کنون هیچ نوع فعالیت علمی و پژوهشی قابل ملاحظه ای از آنان مشاهده نشده است. فارغ التحصیلان این رشته خود نیز به دلایل مختلف نتوانسته اند تا کنون تشکل منسجمی را برای بهره وری مناسب از توانایی های خود ایجاد کنند و هر کدام در گوشه ای یا بیکار بوده و یا به شغل های غیر مرتبط با رشته ی تحصیلی خود پرداخته اند[۳].
همه ی این نابسامانی ها در حالی است که رابطه ی تاریخی گذشته بین ایران و چین،مشترکات فرهنگی، دیدگاه های مشترک منطقه ای و جهانی،حجم مبادلات تجاری،همسویی در سیاست های بین المللی و چشم انداز آینده ی روابط بین دو کشور،فراتر از این میزان را می طلبد. حتی چینی ها هم در زمینه ی تربیت نیروهای فارسی دان و استفاده از نیروهای تربیت شده در این زمینه از ما جلوتر هستند.
در حال حاضر در چهار دانشگاه چین رشته ی زبان و ادبیات فارسی تا سطح لیسانس و در دانشگاه پکن تا مقطع فوق لیسانس دایر است و تا کنون بیش از سیصد نفر در این رشته از دانشگاه های پکن،زبانهای خارجی شانگهای و لویانگ فارغ التحصیل شده و هیچ کدام از آنان نیز بیکار نیستند و همگی در بخشهای مختلف دولتی اعم از سیاست خارجی،بازرگانی،مطبوعات و رسانه ای،نظامی و انتظامی که به نحوی با مناطق فارس زبان دنیا (ایران،افغانستان،تاجیکستان) مرتبط هستند به کار گمارده شده اند و در بخش های علمی و پژوهشی نیز دهها جلد کتاب از جمله هفت مورد از شاهکارهای ادبی ایران را تالیف و ترجمه و منتشر ساخته اند که همت بلند آنان جای تقدیر و تشکر دارد[۲].
به نظر می رسد برای عقب نماندن از قافله ی جهانی لازم است در خصوص فراگیری زبان چینی در حد و انداره ی مورد نیاز بخش های مختلف کشور سرمایه گذاری شود و در این زمینه از امکانات و تسهیلاتی که دولت چین در اختیار این نوع مراکز آموزشی قرار می دهد استفاده گردد. از نیروهای فارغ التحصیل در این رشته در بخش های مختلف سیاسی،فرهنگی و بویژه اقتصادی و بازرگانی استفاده به عمل آید و متناسب با سطح روابط بین دو کشور به تربیت نیروهای مورد نیاز پرداخته شود. بخش ها و مراکز پژوهشی و تحقیقاتی کشور پدیده ی چین معاصر،توسعه ی اقتصادی،توسعه ی فرهنگی،راه های رسیدن به این جایگاه،تاریخ و ادبیات و فرهنگ سنتی،اخلاقیات و روحیات و ارزش های فرهنگی اجتماعی،تحولات سریع و فزاینده این کشور را مورد تحقیق و پژوهش قرار داده و مشترکات فرهنگی گذشته و راه های مشترک فرا روی آینده ی بین دو کشور در سطح دو جانبه،منطقه ای و جهانی را مشخص و از توانایی های دو طرف برای بهبود روابط دو جانبه و تاثیر گذاری در سطح بین المللی استفاده نمایند.
ایران و چین در خیلی از زمینه ها سرنوشت مشترکی داشته و بیش از آن در آینده راه مشترکی دارند که باید بپیمایند. بدون شناخت از یکدیگر و بدون همکاری فکری و فرهنگی، طی این مسیر دشوار خواهد بود و پرداختن به این امور منافع هر دو کشور را در پی خواهد داشت و مبادله ی تجارب ذیقیمت و دستاوردهای به دست آمده در هر دو کشور هزینه و راه رسیدن به اهداف و منافع دو طرف را کاهش خواهد داد.