جمال عبد الناصر
شورای انقلاب، ملک فاروق را از منصب پادشاهی عزل کرد تا ملک فؤاد دوم که در سن کودکی بود قانوناً جایگزین او شود. شورای نیابت سلطنت متشکل از یکی از امیران دربار پادشاهی، یکی از افسران ارتش و یکی از چهرههای بارز سیاسی نیز مسئولیتهای او را بر عهده گرفت. کمتر از یک سال بعد، شورای انقلاب، نظام پادشاهی را ملغی اعلام کرد و نام کشور به جمهوری عربی مصر تغییر یافت.[۱]
اولین رئیس جمهور مصر پس از انقلاب و سرنگونی نظام پادشاهی، ژنرال محمد نجیب از افسران عالی رتبه ستاد فرماندهی ارتش بود که به دلیل ایفای نقش در جنگ با اسرائیل از محبوبیت برخوردار شد و لذا توسط شورای فرماندهی انقلاب در این سمت قرار گرفت.
جمال عبد الناصر هم به عنوان نخست وزیر اداره امور کشور را بر عهده گرفت.[۲] ریاست جمهوری ژنرال محمد نجیب چندان طولانی نبود و در پی بروز اختلاف میان او و اعضای شورای انقلاب، ناگزیر از استعفا شد و جمال عبد الناصر که در واقع، رهبر اصلی این تحولات بود، به عنوان رئیس شورای انقلاب، اداره امور را بر عهده گرفت و سپس در سال 1956 به عنوان رئیس جمهوری مصر، زمام امور کشور به او واگذار شد.[۲]
ریاست جمهوری عبد الناصر
جمال عبدالنّاصر حسین (۱۵ ژانویهٔ ۱۹۱۸ – ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۰) دومین رئیسجمهور مصر بود که از ۱۹۵۶ تا هنگام مرگ چهارده سال قدرت را در دست داشت. او رهبر انقلاب ۱۹۵۲ مصر بود که منجر به سرنگونی پادشاهی خاندان محمد علی شد.
او در دهه ۱۹۵۰ در مصر به قدرت رسید و نقشی مهم در حیات سیاسی و اقتصادی مردم این کشور بازی کرد. وی مشکلات جهان عرب را نتیجه مداخله نیروهای استعمار و در صدر آنها انگلستان و نیز روحیه سازشکارانه مقامات عربی و وجود نفاق میان آنان و ادامه نظام ارباب و رعیتی و ناآگاهی و عقبماندگی عمومی مردم منطقه میدانست و با ارائه یک ایدئولوژی که ترکیبی از سوسیالیسم معتدل و وفاداری ملی و وحدت عربی بود به سلطنت و نفوذ انگلستان در مصر پایان داد، آبراه سوئز و بسیاری از موسسات مصر را ملی کرد و مالکیت اراضی کشاورزی را محدود ساخت، پس از ملی کردن کانال سوئز و پیروزی سیاسی ناصر در بحران سوئز محبوبیت او هم در مصر و هم در جهان عرب، بهطور چشمگیری افزایش پیدا کرد. در سایه این پیروزی و محبوبیت، درخواستها برای یکپارچگی عربی تحت رهبری او افزایش یافت که منجر به ایجاد جمهوری متحده عربی (۱۹۵۸–۱۹۶۱) از اتحاد میان مصر و سوریه گردید با سوریه جمهوری متحد عرب را به وجود آورد، به پیروزی کودتای ضد سلطنت در عراق کمک کرد، به مبارزه بیامان با نظام موروثی در یمن ادامه داد، سد اسوان را در مصر بدون کمک غرب ساخت.
ناصر در سال ۱۹۵۴ هنگامی که ترور او به دست یکی از اعضای اخوانالمسلمین به سرانجام نرسید به این سازمان یورش برد. وی اولین رئیسجمهور مصر محمد نجیب را در حبس خانگی قرار داد و خود به جای او نشست. او در همهپرسی ۲۳ ژوئن ۱۹۵۶ رسماً رئیسجمهور شد.
اخوانالمسلمین در دوره جمال عبدالناصر
در سال 1951 و 1952 اخوانالمسلمین از رهبران درگیریهای ضد انگلیسی و بی ثباتی گسترده در مصر بویژه قاهره بود که به درگیری نظامی اخوان با انگلیس در کانال سوئز منجر شد. با شدت گرفتن درگیریها در مصر علیه استعمار انگلیس و حمایت اخوان از افسران آزاد از درون ارتش مصر، به رهبری جمال عبدالناصر، کودتای نظامی رخ داد و حکومت از پادشاهی به جمهوری تغییر کرد. حمایت اخوان از ناصر با این انتظار بود که ناصر دولتی اسلامی تشکیل دهد، ویا دست کم یک دموکراسی اسلامی تشکیل شود.
عبد الناصر تمامی احزاب و مطبوعات مصر، بجز اخوان که رابطه نزدیکی- از زمان آموزش نیروهای نظامی اخوان- با وی داشتند را تعطیل کرد. اما این تفاهم و همکاری دیری نپایید و به سردی و سپس به تیرگی و سرانجام به خصومت گرایید. جمال عبدالناصر اندیشههای ملیگرایی و قومی عربی داشت لذا با شدت یافتن انتقادات اخوان به حکومت، مبنی بر پایبندی به شریعت و فشار برای اسلامیکردن قوانین حکومت، از فعالیتهای اخوان نیز جلوگیری کرد.
بعد از امضای قرارداد 1954 بین مصر و انگلستان توسط جمال عبدالناصر، برسر کانال سوئز، اخوان ناصر را خائن خواند و انتقادات شدت بیشتری یافت. در این سال ناصر تروری ناموفق شد که عامل آن را متوجه جناح تندروی اخوان کرد اما اخوان هیچوقت قبول نکرد و هنوز هم مشخص نیست که طرح ترور از طرف خود ناصر بود یا اخوان ویا گروههای دیگر. اما این ترور بهانه خوبی برای آغاز فشارهای ناصر بر اخوان و سرکوب و دستگیری گسترده سران و اعضای اخوان بود به طوری که بار دیگر تشکیلات اخوان غیرقانونی و منحل اعلام شد و عدهای از رهبران طراز اول از جمله حسن الهضیبی و شمار بسیاری از اعضای آن بازداشت شدند و بیش از 60 تن از رهبران اخوان را اعدام کرد. چندسال بعد، در سال 1957 بار دیگر تعداد زیادی از رهبران زندانی اخوان را اعدام کرد که این سال در تاریخ اخوان به نام سال قتل عام اعضا یاد میشود.
اقدامات جمال عبد الناصر
از مهمترین اقدامات صورت گرفته پس از انقلاب، لغو قانون اساسی سال 1923 و تدوین قانون اساسی موقت بود که در سال 1956 به صورت قانون اساسی دائمی درآمد. تحول مهم دیگر در سالهای اولیه پس از انقلاب، ادامه مذاکره میان دولتهای مصر و انگلیس برای خروج نیروهای نظامی آن کشور از مصر بود که به عنوان یکی از خواستهای عمده مردم، احزاب سیاسی و رهبران انقلاب مطرح بود و سرانجام هم تحقق یافت و نیروهای مزبور بر اساس موافقت نامهای که در سال 1954 به امضای دو طرف رسید، از مصر خارج شدند[۳].
از دیگر اقداماتی که تحولات و پی آمدهای بعدی را رقم زد، اقدام[۴] تاریخی جمال عبد الناصر در سال 1956 در ملی کردن کانال سوئز بود. تا پیش از آن توسط یک شرکت سهامی بینالمللی و مشارکت مصر اداره میشد و اکثر سهام آن در اختیار کشورهای غربی به ویژه انگلیس و فرانسه بود و ملی شدن آن به گشوده شدن بسیاری از مشکلات اقتصادی منجر شد. این اقدام مهم اما با عکسالعمل شدید دو کشور مزبور روبرو شد. آنان که از تحولات و شکلگیری نظام جدید در مصر و به ویژه خروج نیروهای انگلیسی از منطقه کانال سوئز ناخشنود بوده و به دنبال فرصتی برای ضربه زدن به دولت نوپای پس از انقلاب بودند، با مشارکت اسرائیل در ماه اکتبر همان سال، اقدام به عملیات نظامی و بمباران قاهره، اسکندریه و اشغال برخی شهرهای منطقه کانال سوئز کردند.
این عملیات که خسارتهای گستردهای به بار آورد البته با مقاومت مردمی از یک سو و مخالفت شدید بینالمللی به ویژه کشورهای عرب و مسلمان و نیز هشدار سازمان ملل همراه بود و مهاجمان را ناگزیر از عقب نشینی کرد.[۵] ملی شدن کانال سوئز بر اقتصاد مصر که در سالهای گذشته عمدتاً تحت اداره فرانسه، انگلیس، ایتالیا و برخی دیگر از کشورهای خارجی قرار داشت، تأثیر مثبتی بر جای گذاشت و زمینه را برای ملی کردن بانکها، شرکتهای بیمه و نمایندگیهای مؤسسات اقتصاد خارجی فراهم آورد.[۶] عقب نشینی نیروهای مهاجم خارجی بدون هرگونه امتیاز دهی مصر هم به مثابه پیروزی سیاسی و نیز عامل تقویت جایگاه ناصر در سطح منطقه، بینالمللی و به ویژه در میان ملتهای مسلمان و عرب بود.[۷]
از دیگر پیامدهای تهاجم اسرائیل و کشورهای غربی به مصر، وحدت این کشور با سوریه در سال 1958 بود. اعلام وحدت دو کشور با عنوان واحد جمهوری عربی متحده و پرچم، سرود و قانون اساسی واحد، بازتاب گستردهای در جهان عرب داشت و با استقبال ملتهای مسلمان روبرو شد. این وحدت البته دوام چندانی نیافت و با تضعیف حزب بعث سوریه که حامی اصلی این وحدت در بخش سوری کشور متحد بود و در پی کودتای نظامی مخالفان این وحدت در سوریه، دولت جدید پیمان وحدت را کان لم یکن اعلام کرد .
رویداد مهم دیگر در دوره ریاست جمهوری جمال عبد الناصر، حمله غافلگیرانه و گسترده نظامی اسرائیل به این کشور در ژوئن 1967 بود. در این حمله عمدتاً هوایی، بیشتر فرودگاهها و پایگاههای هوایی مصر بمباران و تعداد زیادی از هواپیماهای نظامی مصر نابود و بیشتر آنها زمینگیر و عملاً غیرقابل استفاده شد. عملیات زمینی اسرائیل در صحرای سینا نیز عقب نشینی ارتش مصر به آنسوی کانال را به دنبال داشت. این تهاجم با دخالتهای قدرتهای جهانی به ویژه اتحاد جماهیر شوروی و هشدار به اسرائیل همراه شد و سرانجام این کشور تن به آتش بس داد و جنگ مشهور به جنگ شش روزه پایان گرفت. جمال عبد الناصر نیز مسئولیت این شکست را بر عهده گرفت و طی یک نطق تلویوزیونی خطاب به مردم مصر از سمت خود استعفا داد که البته با مخالفت وسیع آنان روبرو شد و طی تجمعات گسترده از ناصر خواستند که از تصمیم خود صرف نظر کند. او که خود را در برابر انبوه مردم میدید، راهی جز بازگشت از این تصمیم نداشت.[۸] این وحدت و همدلی ملی تا حدودی تلخی شکست سنگین نظامی یاد شده را جبران کرد.
مرگ ناگهانی ناصر در سپتامبر 1970 بر اثر حمله قلبی با ناباوری عمومی مردم مصر روبرو شد و غم و اندوهی سنگین نه تنها بر مردم مصر که بر سراسر کشورهای عرب حاکم شد. جمال عبد الناصر در طول 18 سال حضور در بالاترین مناصب سیاسی، تلاشهای زیادی برای ارتقاء جایگاه مصر در منطقه و جهان انجام داد و موفقیتهای نسبی در جنبههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای کشور خود کسب کرد.[۹] در دوران زمامداری او، ناسیونالیسم عربی نه تنها در مصر که در برخی کشورهای عربی هوادارانی یافت و احزاب و جریانهای سیاسی با الهام از این رویکرد، فعالیتهای خود را گسترش دادند و قاهره پایگاه اول ناسیونالیسم عرب در میان کشورهای منطقه به شمار میرفت[۱۰].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص257.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق االوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص197.
- ↑ المرجع في تاريخ مصــر الحديث و المعاصر (2009). تقديم و مراجعة يونان لبيب رزق. القاهرة: المجلس الاعلي للثقافة، ص585.
- ↑ موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق االوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص281.
- ↑ الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص265.
- ↑ المرجع في تاريخ مصــر الحديث و المعاصر (2009). تقديم و مراجعة يونان لبيب رزق. القاهرة: المجلس الاعلي للثقافة، ص596.
- ↑ موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق االوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص274.
- ↑ موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق االوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص317.
- ↑ موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق االوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص333.
- ↑ صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص25-107.