حمله اول انگلیس به افغانستان

از دانشنامه ملل

در سال ۱۸۳۷ ، یک هیئت انگلیسی به ریاست الکساندر برنز از سوی لرد اوکلند، فرامانروای انگلیس در هند به کابل آمد و از دوست‌محمد خان خواست تا از عملیات نظامی علیه سیک‌ها خودداری‌کند و علیه ایران با انگلیس متفق شود. او برای هیئت انگلیسی تشریح کرد که چگونه آنها کشمیر و سپس پیشاور را از افغانستان جدا کرده و همچنان به عملیات پیشروانه خود ادامه می‌دهند و گفت حاضر به چشم‌پوشی از کشمیر است؛ ولی پیشاور را تصرف می‌کند و مقابله مشترک با ایران را هم مشروط بر استرداد پیشاور ذکر کرد. انگلیس‌ها حاضر به پذیرش خواسته‌های دوست‌محمد خان نشدند و دوست‌محمد خان هم روابطش را با هیئت برنز قطع کرد. این هیئت در ۲۵ آوریل ۱۸۳۸، کابل را ترک کرد. در همین زمان سفیری هم از روسیه به کابل آمده، آمادگی خود را برای کمک به دوست‌محمد خان برای استرداد پیشاور اعلام کرد.

انگلستان در نظر داشت افغانستان را به سپری دفاعی در برابر روسیه و فرانسه تبدیل کند. بعد از اینکه مباحثات دیپلماتیک دولت بریتانیا با دوست‌محمد خان به نتیجه‌ای نرسید و بریتانیایی‌ها موفق نشدند پیمان‌نامه‌ای با او امضا کنند یا حتی بر سر بی‌طرف‌ماندن افغانستان به توافقی برسند، تصمیم گرفتند تا او را از تخت سلطنت به زیر بکشند و پادشاه قبلی، یعنی شاه‌شجاع، را به قدرت برسانند.آنها گمان می‌کردند درصورتی‌که شاه‌شجاع به سلطنت برسد، به دلیل حمایت بریتانیا از وی، خود را مرهون بریتانیایی‌ها می‌داند و به‌این‌ترتیب هدف بریتانیا که کنترل منطقه بود، محقق می‌شود.[۱]

انگلیس‌ها مفاد معاهده‌ای راکه در سال ۱۸۳۳، بین شجاع‌الملک و رنجیت سینگ و کمپانی هند شرقی امضا شده بود دستاویز قرار دادند. به‌موجب این قرارداد سینگ موافقت کرده بود که در مقابل صرف‌نظرکردن شجاع‌الملک از مناطق تحت تصرف سیک‌ها مانند پیشاور، دیره‌جات، سند و کشمیر در اعاده سلطنت به او کمک کنند. در ۲۶ ژوئن ۱۸۳۸، یک معاهده سه‌جانبه میان انگلیس با شجاع‌الملک (آن زمان مخلوع از سلطنت و فراری از کشور) برای حمله به افغانستان، در لاهور امضا شد، طبق ماده ۱۸ این معاهده، شجاع‌الملک تعهد کرد با هیچ‌یک از دولت‌ها و پادشاهان کشورهای دیگر بدون اجازه و استصواب انگلیس رابطه و سروکار نداشته باشد و در صورت حمله هریک از آنها به هند، با قوای خود از حرکت آنها جلوگیری کند، در این معاهده شاه‌شجاع قبول کردکه تنگه خیبر سرحد افغانستان و حکومت انگلیسی هند باشد و برابر ماده اول از اراضی آن سوی خیبر صرف‌نظر کرد و همه را به انگلیس واگذار کرد.[۲] طبق این معاهده، استقلال سیاسی افغانستان سلب و اختیار آن به انگلستان واگذار می‌شد.

انگلستان در اول اکتبر ۱۸۳۸، طی بیانیه‌ای دوست‌محمد خان را متهم به تعرض به بریتانیا کرد و تصمیم خود را برای حمله به افغانستان و برتخت‌نشاندن شاه‌شجاع اعلام کرد، سر ویلیام جی مکناتن به‌عنوان فرماندهی نیروهای انگلیسی تعیین شد، تعداد نیروهای انگلیسی از ۹۳۵۰ نفر تا بیش از ۱۳ هزار نفر و نیروهای شجاع‌الملک نیز ۶ هزار نفر ذکر شده است، نیروهای انگلیسی به همراه شجاع‌الملک و نیروهایش از طریق سند و تنگه بولان به طرف قندهار حرکت کردند و در آوریل ۱۸۳۹، قندهار را بدون درگیری مهمی تصرف کردند. حاکمان قندهار نیز به‌گرشک و سپس ایران فرار کردند؛ ولی سایر بزرگان به استقبال شاه‌شجاع آمده، وفاداری‌شان را به وی اعلام کردند. شجاع‌الملک نیز در قندهار خود را شاه خواند. مکناتن فرمانده نیروهای انگلیسی، که خود را کفیل شاه‌شجاع نیز می‌پنداشت، پس از تصرف قندهار عهدنامه جدیدی را در ۷ مه ۱۸۳۹ مطابق اقتضا و نیاز انگلستان با شجاع‌الملک امضا کرد، شاه‌شجاع طبق ماده اول آن، عهدنامه ۲۶ ژوئن ۱۸۳۸ را تأیید کرد و در ماده‌های بعدی قبول کرد که نماینده‌ای از سوی دولت انگلیس نزد شاه‌شجاع مقیم باشد و هیچ صاحب‌منصب و مستخدمی جز دولت انگلیس استخدام نکند، هیچ اروپایی را بدون اجازه دولت انگلیس به افغانستان راه ندهد، یک فوج انگلیسی با هزینه افغانستان در کابل مستقر باشد، تجارت افغانستان با صوابدید نماینده انگلیسی صورت گیرد و غیره.

قشون انگلیسی و شجاع‌الملک در ۲۳ جولای در غزنی با نیروهای دوست‌محمد خان مواجه شدند و شهر در محاصره قرار گرفت؛ با تخریب دیوار قلعه شهر و حملات توپخانه‌ای سه‌هزار نفر از مدافعان کشته شدند، نیروهای دوست‌محمد خان شکست خوردند، عده‌ای هم (از جمله حاکم غزنی) اسیر شدند که همگی آنها را سر بریدند، اموال مردم غارت شد و محمدافضل خان، فرمانده نیروهای دوست‌محمد خان، به طرف کابل فرار کرد. در این زمان دوست‌محمد خان که پیشرفت قوای انگلیس را مسلم می‌دید در صدد مذاکره و مصالحه با انگلیس برآمد. او حتی حاضر شد در مقام وزیر شاه‌شجاع خدمت کند؛ یعنی ترکیب کابینه سابق براساس سلطنت سدوزایی و وزارت محمدزایی اعاده شود؛ اما انگلیسی‌ها این پیشنهاد را نپذیرفتند و در مقابل به امیر اطلاع دادند که در صورت تسلیم‌شدن برای او و عائله‌اش در هند بودوباش (مقرری) تعیین خواهند کرد.[۳] نیروهای انگلیسی و شاه‌شجاع در ۷ اوت ۱۸۳۹، کابل را تصرف کردند. دوست‌محمد خان پس از شکست نیروهایش از کابل فرار کرد و به پادشاه بخارا پناهنده شد.[۴]

کتابشناسی

  1. کورنا، لورل (1383). افغانستان. ترجمه فاطمه شاداب. تهران: انتشارات ققنوس، ص ۳۹.
  2. کاتب هزاره، ملا فیض محمد (1325). سراج‌التواریخ. جلد اول، ص ۱۹۴.
  3. فرهنگ، میرمحمد صدیق (1380). افغانستان در پنج قرن اخیر. تهران: انتشارات عرفان، جلد اول، ص 265.
  4. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 527-530.