شخصيت های موثر سیاسی و اجتماعی در روسیه جدید
شخصیت های موثر سیاسی و اجتماعی کشور روسیه در دوره تاریخی روسیه جدید عبارت است از:
یلتسین
از روزی كه یلتسین در بیلاروس قرارداد "جامعه كشورهای مستقل مشترك المنافع" را امضاء كرد و به كاخ كرملین كوچ نمود، فدراسیون روسیه وارث مشكلات و مسائلی شد كه هنوز هم كه نزدیك به دو دهه از آن میگذرد، از زیر سایه برخی از آنها بیرون نیامده است. جبهه سهجانبه یلتسین (رئیس جمهور)، خاسبولاتف (رئیس پارلمان) وسیلایف (نخست وزیر)، كه در مقابل كودتای اوت 1991 ایستادگی كرد، از فردای پیروزی به تدریج بر سر اختیارات رئیس جمهور دچار شكاف گردید و در آوریل 1992 در گنگره نمایندگان خلق، پارلمان بطور جدی برای تضعیف رئیس جمهور و كاهش اختیارات او كوشید و حتی ویكتورچرنومردین را به عنوان نخست وزیر بجای ایگورگایدار تحمیل نمود. اما این وضع نیز نتوانست اختلافات را حل كند و یلتسین خواستار برگزاری رفراندوم شد؛ امری كه با مخالفت پارلمان رویارو گردید اما یلتسین آن را برگزار نمود[۱].
بوریس یلتسین در سال 1996، كمیسیونی را مأمور گردآوری پیشنهادات در مورد «ایده ملی جدید روسیه» كرد. در نگاه اول، این موضوع برای كشوری كه از سابقه دیرینهای برخوردار بود تعجبانگیز بود، اما از واقعیتی اساسی حكایت داشت: روسیه ایده ملی ندارد. در ژوئن 1996 ایده ملی روسیه براساس مدل اوراسیایی در مفهوم جدید سیاست ملیتهای دولت به وسیله یلتسین تصویب شد و در برنامه حزب یا بلوكو نیز چنین مدلی مطرح شده است.
یك تحول مهم كه پس از این واقعه روی داد، راه یابی حزب كمونیست و ملیگراهای افراطی در انتخابات پارلمانی به مجلس بود. این اتفاق در سال 1996 نیز تكرار گردید و یلتیس نیز در انتخابات سال 1996 برای دومین بار به ریاست جمهوری روسیه انتخاب شد و در سال 2000 قدرت را به پوتین واگذار كرد.
ژنرال روتسكوی
در سپتامبر 1993، بوریس یلتسین دادگاه قانون اساسی و پارلمان را منحل كرد و پارلمان نیز در یك نشست اضطراری ژنرال روتسكوی را به عنوان ریاست جمهوری روسیه برگزید. از صبح چهارم اكتبر 1993، نیروهای نظامی پارلمان رامورد تهاجم قرار داده و با كشتن 200 نفر و زخمی كردن 500 نفر، زندانی كردن خاسبولاتف و روتسكوی و تعلیق فعالیت احزاب و مطبوعات مخالف، اوضاع را به نفع رئیس جمهور شكل دادند. در شرایط جدید، طرح قانون اساسی آماده و به رفراندوم گذاشته شد و اختیارات رئیس جمهور بطور فوق العادهای افزایش یافت[۲].
ولادیمیر پوتین
ولادیمیر پوتین در انتخابات سال 2000 و 2004 به ریاست جمهوری برگزیده شد و پارلمانهای بعدی نیز باوجود حضور احزاب كمونیست و ملیگرا بخاطر برتری نقش و موقعیت رئیس جمهور در قانون اساسی سال 1993 نتوانستند مشكلی برای آن ایجاد كنند. پوتین زمانی بقدرت رسید كه روسیه با مشكلات زیادی در داخل و خارج رویارو بود. در داخل مشكلات اقتصادی، بدهیهای سنگین، گسترش جنایت و شبكههای مافیایی، و در خارج، مسائلی چون بحران كوزور و ابهام در جایگاه روسیه مطرح بود. او توجه به اقتدار ملی، تعهد به ادامه اصلاحات نظام بازار آزاد ادامه روند دموكراسی، مبارزه با فقر، فساد جنایات سازمان یافته، توجه به اقشار آسیبپذیر شامل بازنشستگان و مستمری بگیران، تاكید بر احیای صنایع داخلی، و احیای مجتمعهای فنی و نظامی را در راس برنامههای دولت خود قرار داد.
ولادیمیر پوتین اقدامات گسترده ای را برای تجدید ساختار حکومت، جلوگیری از روند واگرایی مناطق و مرکز و همچنین تحکیم ساختار سیاسی دولت آغاز نمود و تا سال 2008 رییس جمهور و سپس تا سال 2012 نخست وزیر روسیه بود. از سال 2012 برای بار سوم پوتین رییس جمهور روسیه شده است. اگرچه فدراسیون روسیه در سال 1991 به لحاظ حقوقی وارث حاكمیت و مسئولیتهای اتحاد جماهیر شوروی شد و اموال، سفارتخانهها، قراردادها و تعهدات بینالمللی آن به فدراسیون جدید روسیه رسید، اما این لزوماً به معنای تداوم هویت، منافع، سیاستها و روشهای گذشته نبود. در واقع، روسیه نوین، با مرزهای قرن هفدهم، در هویت نقش، منافع و سیاستهای جدیدی پدیدار گشت كه با وجود ریشههای ژرف در تاریخ هزار سالهاش و نیز تاریخ بلافصل آن در قرن بیستم، داستان جدیدی را آغاز كرد كه برای مطالعه در مورد روابط روسیه با ایران ناگزیر به بررسی و فهم این وضعیت نوین هستیم.
در اكتبر 1996 كمیته دولتی دوما در مورد ژئوپلیتیك استدلال كرد كه باید احیای جایگاه قانونی مردم روسیه و حقوق آنها مطابق با اصول و قواعد بینالمللی احیاء شود. برخی نیز اقدام اخیر پوتین برای تعیین سرود ملی، پرچم و نمادهای ملی دیرین روسیه را در راستای بسط مفهوم مذكور از ملت روسیه تعبیر نمودهاند. براساس لایحه پیشنهادی دولت و تصویب دوما مقرر شد كه پرچم روسیه از سه رنگ آبی، سفید و سرخ تشكیل شود كه همان پرچم دوران تزار است. آهنگ سرود ملی روسیه نیز از سرود دوره شوروی گرفته شد. همچنین عقاب دو سر تزار به عنوان نشان دولتی و پرچم سرخ، به عنوان نماد ارتش در نظر گرفته شده است. پوتین در این مورد گفت:
«پرچم تزاری نماد روسیه بوده و نشان دولتی عقاب دو سر سابقهای 500 ساله در میان نشانهای روسیه دارد. اگر ما علائم قبل و بعد از انقلاب اكتبر را رد كنیم، به این معنی است كه زندگی مادران و پدران خود را بیمعنا بدانیم[۳].»
از این رو، میبینیم كه روسیه نوین با وانهادن ایدئولوژی، مأموریتها، جایگاه و نقش پیشین و ناتوانی در جایگزینی یك وضعیت مناسب و با ثبات در دهه 1990 با مشكلاتی اساسی روبرو شد. اما در شرایط جدید. تحولی كه در روسیه طی سالهای زمامداری ولادیمیر پوتین از 2000 تا 2007 روی داده نشاندهنده آنست كه با وجود یك رهبر نیرومند، قاطع و با اراده و نیز برخی شرایط بینالمللی مساعد (از حادثه 11 سپتامبر 2001 گرفته، تا افزایش درآمدهای نفتی) موقعیتی ایجاد شده كه مشكلات گوناگون ملت نیز كمكم در پرتو آن رنگ باختهاند. در واقع، مسائل ناشی از شرایط تغییر و تحول بنیادین و اساسی هستند و اوضاع نابسامان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یك جامعه دگرگون شده بر حدّت و شدّت آن میافزایند. فدراسیون روسیه وارث مشكلات و مسائلی شد كه هنوز هم كه نزدیك به دو دهه از آن میگذرد، از زیر سایه برخی از آنها بیرون نیامده است. در واقع، روسیه جدید وارث مشكلاتی ساختاری است كه حتی نسلهای بعد نیز به نوعی با آن درگیر خواهند بود. اختلاف بر سر حدود و اختیارات اركان حكومتی، اقتصاد ورشكسته و پسلرزههای انتقال اقتصادی و استقلالخواهی جمهوری های خودمختار درون فدراسیون، مهمترین مسائل داخلی در این دو دهه بودهاند. روسیه جدید به ویژه در دوران هشت ساله ریاست جمهوری پوتین در مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی، به سامان مناسبی رسیده و وارد دوره ای از شکوفایی شود که بسیاری از تحلیل گران از ان به عنوان دوره احیا و ظهور جدید یاد کنند[۴]. اما از سال 2008 کم کم شرائط اقتصادی سخت تر شد و تا سال 2011 با مشکلات بیشتری روبرو شد. اگرچه از 2012 بار دیگر مسکو توانست که شرائط سخت را مهار کند و اینک در سال 2013، روسیه جدید امیدوار است که آینده روشن تری را در پیش داشته باشد[۵].
نیز نگاه کنید به
تاریخ روسیه؛ روسیه جدید؛ ولادیمیر پوتین
کتابشناسی
- ↑ همايونپور، هرمز ،" روسلان خاسبولاتف: محافظهكار يا اصلاحگر؟ "مجله نگاه نو، خرداد و تير 1372. ص 159.
- ↑ کولایی، الهه(1376)، سیاست و حکومت در فدراسیون روسیه، تهران، وزارت امور خارجه. ص 70.
- ↑ کولایی، الهه(1376)، سیاست و حکومت در فدراسیون روسیه، تهران، وزارت امور خارجه. ص 204.
- ↑ اشتورمر، میشل(1390). روسیه در عصر رویارویی محدود، پوتین و ظهور روسیه، ترجمه علی اکبر عبدالرشیدی، تهران، سروش. ص 17.
- ↑ کرمی، ج (1392). جامعه و فرهنگ روسیه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی. جلد اول، ص. 32 - 34 .