لـف نیکلایویچ تالستوی
دیگر داستان نویس بزرگ روسیه، «لـِف نیکلایویچ تالستوی» است. او همواره وجدانی بسیار زنده و فعال داشت. او همواره با کم مایگی ریاکاری و غربزدگی مخالف بود. تولستوی برخلاف داستایفسکی به رعایت نکات دستوری در هنگام نوشتن پایبند بود. شیوه او بازکاوی روح انسانی و تشریح کامل عوالم نفسانی است.
تالستوی با آفرینش حماسه ملی روسیه «جنگ و صلح» تصویری گیرا و عظیم با غنایی شگفت انگیز از زندگی روسها در اوایل سده نوزدهم ترسیم میکند. توانایی تالستوی در مقام یک کاوشگر و تحلیلگر زندگی و دردهای اجتماعی قابل انکار نیست و بعد از روسو هیچ نویسندهای نتوانسته همپای تالستوی وجدان بشری را به خود آورد.
از اوایل دهه 1840 شکاف فکری میان اسلاو دوستان که به محافظه کاری، نسبت گروی مذهبی و ملیت گرایی اعتقاد داشتند و غربزدگان که به لیبرالیسم، دین زدایی و دوستی بیشتر با فرهنگ بیگانه معتقد بودند، کم کم عمیقتر شد. سرانجام یکی از اعضای سازمانی تندرو به نام «اداره ملت» در سال 1881 الکساندر دوم را به قتل رساند. دوره سلطنت الکساندر سوم نسبتاً آرام بود اما در اواخر قرن - نوزدهم جنبشهای انقلابی و نارضایتیها کم کم شروع شدند که همین مبارزات در نهایت به انقلاب سوسیالیستی انجامید[۱].