کودتای آمریکا و حکومت­ سرهنگ ­ها در سوریه

از دانشنامه ملل

کودتای آمریکا  و حکومت­ سرهنگ­ها (1949)

ریاست جمهوری دوم سوریه، در بطن جنگ جهانی دوم شکل گرفته بود؛ این طفل جنگ زده جنگ زاده را برای تربیت، به شکری قوّتلی از رهبران حزب ملی سپرده بودند. قوّتلی کشتی سوریه را از این غرقاب، با عبور از پیچ و خم­های دیپلماتیک در نظم جهانیِ تازه شکل گرفته­ی سازمان ملل، به ساحل استقلال رساند؛ اما امواج جامعه نوظهور تربیت­یافته در سکولاریسم فرانسوی، سونامی خطرناکی را آبستن بود.

در سال 1949، طبقه متوسط ​​کوچک اما رو به رشد - که در میان آنها ایده‌های اجتماعی جدید در حال توسعه بود- و اقلیت‌هایی که از قید انحصارطلبی اکثریت رها شده بودند و از تهدید فزاینده خاص‌گراییِ دوباره شکل یافته، ناراضی بودند، به طور فزاینده‌ای با دولت مخالفت کردند.

مشکل عمده دیگر که در سیاستهای حکومت قّوتلی شکل گرفته بود، پیدایش اتحادیه عرب به پایمردی ناسیونالیستهای عرب بود که گرایش­های سوسالیستی و سکولار نیز داشتند و چند تناقض ماهیتی به وجود آورده بود:

اولاً به طور طبیعی می­توانست با منافع ملی در تضاد باشد؛ در واقع،  به نظر می­رسید تلاش «حزب ملی» که قوّتلی و الأتاسی رهبری آن را به عهده داشتند و با شعارهای ملی­گرایی رأی مردم را از آن خود کرده بودند، بیشتر وقف دستیابی به اهداف پان عرب بود تا حل مشکلات نزدیک­تر در خانه.

ثانیاً ماهیت سکولار اتحادیه عرب و با هویت تاریخی اسلامی اغلب کشورهای عرب؛ خصوصاً شام تعارض داشت.

ثالثاً با تمام مرزبندی­های سوسیالیست­های حزب بعث با کمونیسم، بیشتر مبانی ایشان یکی بود و در عرف سیاسی نیز معمولاً سوسیالیستهای ضد سرمایه داری منبعث از تفکر مارکسیستی و کمونیستی – که اندیشه­های ماتریالیستی (مادی) و الحادی داشتند- فعالیت خود را آغاز کرده بودند. پرسش اساسی این بود: اسلام چه ربطی به مارکسیسم، ماتریالیسم یا کمونیسم دارد؟