جغرافیای سیاسی روسیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:جغرافیای سیاسی روسیه.jpg|بندانگشتی|نقشه موقعیت روسیه و همسایگان]]
[[پرونده:جغرافیای سیاسی روسیه.jpg|بندانگشتی|نقشه موقعیت روسیه و همسایگان]]
جغرافیای کشورها تاثیرات مهمی بر سیاست آنها دارد و [[روسیه]] از کشورهایی است که عوامل جغرافیایی آثار مهمی بر گونه نظام سیاسی و رفتار های خارجی آن داشته است. کرملین در پی از دست دادن بخش های مهمی چون آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی، سرزمین های پیرامون دریای سیاه و منطقه بالتیک، اما هنوز با وسعت 17/075/400 کیلومتر مربع پهناورترین کشور دنیا است. با توجه به این وسعت این کشور دارای 58/562 کیلومتر مرز می ­باشد که 14/253 کیلومتر آن مرز خشکی و 44/309 کیلومتر آن مرز آبی می ­باشد<ref>مرادی و بوالوردی، (1387). ص 6-45.</ref>. یک نکته جالب در مورد جغرافیای سیاسی [[روسیه]] آن است که از سده 16 میلادی به طور مرتب در حال گسترش بوده و در جریان تحولات مهم جهانی مانند جنگ های ناپلئونی، جنگ جهانی نخست و دوم و از همه مهم تر، فروپاشی شوروی دستخوش دگرگونی جغرافیایی شده است. فدراسيون [[روسیه|روسيه]] 76 درصد از سرزمين شوروی را در بردارد و چهارده جمهوری جدا شده از آن، عمدتاً متصرفات امپراتوری تزار از قرن هفدهم به بعد هستند. مرزهای جديد [[روسیه|روسيه]]، آن را از اروپا، تركيه، ايران و افغانستان دور ساخت و كشورهای منطقه بالتيك، دريای سياه، قفقاز و آسيای مركزی به عنوان مناطق حائل ميان [[روسیه|روسيه]] و آنها قرار گرفتند. در واقع، [[روسیه|روسيه]] همسايگان جديدی به نام كشورهای مستقل هم سود (مشترك‌المنافع ) پيدا كرد و كشورهای ديگر اعم از قدرت‌های بزرگ و همسايگان در اين مناطق به ايفای نقش پرداختند. امريكا، اتحاديه اروپا و ناتو به اشكال مختلف وارد مناطق ژئوپليتيك جديد شدند. تركيه، ايران، پاكستان، كشورهای عرب، [[چین|چين]] و ديگران نيز هريك در مناطق نزديك به خود درگير شدند و فضای جديد، محل تعامل نهادهای بين‌المللي نظير ناتو و يا سازمان های غير دولتی و حركت‌های مذهبی و قومی نظير اسلام‌گرايان و پان‌تركيست‌ها گشت. اگرچه مسكو از زير بار هزينه‌ها و تعهدات حفظ و اداره جمهوری های 14 گانه رهايی يافت، اما وقايعی كه در سال های پس از فروپاشی رخ داد، هزينه‌های جديدی را بر آن متحمل ساخت. آنچه كه در محيط مجاور در حال وقوع بود، بخاطر تداوم جمعيتی، مذهبی و قومی تا درون مرزهای فدراسيون، بر مردمان آن اثر داشت و مسكو به اين نتيجه رسيد كه براي حفظ چچن، داغستان و... بايد در بالكان، قفقار جنوبی، آسيای مركزی و حتي دورتر از آن، در افغانستان، پاكستان و جهان اسلام به فكر چاره باشد. از اين رو، از سال های 1993 به بعد، مفاهيمی چون «خارج نزديك» و «دكترين مونروئه روسی» در ادبيات استراتژيك [[روسیه|روسيه]] و جهان متداول شد و مسكو در مجموعه‌ای از بحران‌ها در مولداوی، گرجستان، قره‌باغ، و تاجيكستان درگير شد كه يگان‌هايی از ارتش [[روسیه|روسيه]] را مشغول می ساخت. حتی در اسناد سياسی و نظامی [[روسیه|روسيه]]، بر حق دخالت نظامی به نفع مردم روس‌تبار خارج نزديك و حكومت‌های دوست تأكيد شد. فروپاشی شوروی زیان های ژئوپلیتیک گوناگونی برای [[روسیه]] به دنبال داشت که مهم ترین آن ها را  می توان در موارد زیر دید:
جغرافیای کشور‌ها تاثیرات مهمی بر سیاست آن‌ها دارد و [[روسیه]] از کشور‌هایی است که عوامل جغرافیایی آثار مهمی بر گونه نظام سیاسی و رفتار‌های خارجی آن داشته است. کرملین در پی از دست دادن بخش‌های مهمی چون آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی، سرزمین‌های پیرامون دریای سیاه و منطقه بالتیک، اما هنوز با وسعت 17/075/400 کیلومتر مربع پهناورترین کشور دنیا است. با توجه به این وسعت این کشور دارای 58/562 کیلومتر مرز می ­باشد که 14/253 کیلومتر آن مرز خشکی و 44/309 کیلومتر آن مرز آبی می ­باشد<ref>مرادی و بوالوردی، (1387). ص 6-45.</ref>. یک نکته جالب در مورد جغرافیای سیاسی [[روسیه]] آن است که از سده 16 میلادی به طور مرتب در حال گسترش بوده و در جریان تحولات مهم جهانی مانند جنگ‌های ناپلئونی، جنگ جهانی نخست و دوم و از همه مهم‌‌تر، فروپاشی شوروی دستخوش دگرگونی جغرافیایی شده است. فدراسيون [[روسیه|روسيه]] 76 درصد از سرزمين شوروی را در بردارد و چهارده جمهوری جدا شده از آن، عمدتاً متصرفات امپراتوری تزار از قرن هفدهم به بعد هستند. مرز‌های جديد [[روسیه|روسيه]]، آن را از اروپا،‌‌تركيه، ايران و [[افغانستان]] دور ساخت و كشور‌های منطقه بالتيك، دريای سياه، قفقاز و آسيای مركزی به عنوان مناطق حائل ميان [[روسیه|روسيه]] و آن‌ها قرار گرفتند. در واقع، [[روسیه|روسيه]] همسايگان جديدی به نام كشور‌های مستقل هم سود (مشترك‌المنافع ) پيدا كرد و كشور‌های ديگر اعم از قدرت‌‌های بزرگ و همسايگان در اين مناطق به ايفای نقش پرداختند. امريكا، اتحاديه اروپا و ناتو به اشكال مختلف وارد مناطق ژئوپليتيك جديد شدند.‌‌تركيه، ايران، پاكستان، كشور‌های عرب، [[چین|چين]] و ديگران نيز هريك در مناطق نزديك به خود درگير شدند و فضای جديد، محل تعامل ن‌هاد‌های بين‌المللي نظير ناتو و يا سازمان‌های غير دولتی و حركت‌‌های مذهبی و قومی نظير اسلام‌گرايان و پان‌تركيست‌‌ها گشت. اگرچه مسكو از زير بار هزينه‌‌ها و تعهدات حفظ و اداره جمهوری‌های 14 گانه ر‌هايی يافت، اما وقايعی كه در سال‌های پس از فروپاشی رخ داد، هزينه‌‌های جديدی را بر آن متحمل ساخت. آنچه كه در محيط مجاور در حال وقوع بود، بخاطر تداوم جمعيتی، مذهبی و قومی تا درون مرز‌های فدراسيون، بر مردمان آن اثر داشت و مسكو به اين نتيجه رسيد كه براي حفظ چچن، داغستان و... بايد در بالكان، قفقار جنوبی، آسيای مركزی و حتي دورتر از آن، در افغانستان، پاكستان و جهان اسلام به فكر چاره باشد. از اين رو، از سال‌های 1993 به بعد، مفاهيمی چون «خارج نزديك» و «دكترين مونروئه روسی» در ادبيات استراتژيك [[روسیه|روسيه]] و جهان متداول شد و مسكو در مجموعه‌ای از بحران‌‌ها در مولداوی، گرجستان، قره‌باغ، و تاجيكستان درگير شد كه يگان‌‌هايی از ارتش [[روسیه|روسيه]] را مشغول می ساخت. حتی در اسناد سياسی و نظامی [[روسیه|روسيه]]، بر حق دخالت نظامی به نفع مردم روس‌تبار خارج نزديك و حكومت‌‌های دوست تأكيد شد. فروپاشی شوروی زیان‌های ژئوپلیتیک گوناگونی برای [[روسیه]] به دنبال داشت که مهم‌‌ترین آن‌ها را  می توان در موارد زیر دید:


1)  از دست دادن بیش از 5 میلیون کیلومتر مربع از قلمرو ؛
1)  از دست دادن بیش از 5 میلیون کیلومتر مربع از قلمرو ؛


2) از دست دادن راه های خروجی خود به حوزه بالتیک(به جز سنت پطرزبورگ و کالینین گراد)، و دریای سیاه؛
2) از دست دادن راه‌های خروجی خود به حوزه بالتیک(به جز سنت پطرزبورگ و کالینین گراد)، و دریای سیاه؛


3) در زمینه منابع فلات قاره ای: از دست دادن منابع فلات قاره ای دریای سیاه، خزر، بالتیک؛
3) در زمینه منابع فلات قاره ای: از دست دادن منابع فلات قاره ای دریای سیاه، خزر، بالتیک؛
خط ۱۰: خط ۱۰:
4) جابجایی کل قلمرو به سمت شمال و شرق؛
4) جابجایی کل قلمرو به سمت شمال و شرق؛


5) از دست دادن مسیرهای مستقیم خشکی به اروپای مرکزی و غربی؛
5) از دست دادن مسیر‌های مستقیم خشکی به اروپای مرکزی و غربی؛


6) ظهور چند کشور در مرزهای جدید [[روسیه]] که از قابلیت زیستی پایینی برخوردار بوده و به لحاظ اقتصادی ضعیفند؛ و
6) ظهور چند کشور در مرز‌های جدید [[روسیه]] که از قابلیت زیستی پایینی برخوردار بوده و به لحاظ اقتصادی ضعیفند؛ و


7) ایفای نقش محافظتی برای اروپا در جنوب در برابر دنیای اسلام<ref>Нартов (1999). p359.</ref>.
7) ایفای نقش محافظتی برای اروپا در جنوب در برابر دنیای اسلام<ref>Нартов (1999). p359.</ref>.


از مسائل مرزی [[روسیه]] کنونی، می توان به جنبه های ژئوپلیتیکی چون: راه یابی به دریاها، ورود به روابط و بازار جهانی و موقعیت قلمروی در رابطه با مراکز فعالیتی جهان امروز و آینده اشاره کرد.مساله دسترسی به دریاها در رابطه با طرح های نظامی، اقتصاد خارجی و منابع معدنی مطرح می شود. دریاهای سیاه و بالتیک به لحاظ نظامی برای [[روسیه]] از اهمیت منطقه ای برخوردار می باشند.تغییراتی که در دهه 90 در اوراسیا رخ داد، و منجر به تخریب موازنه قوای گذشته شد، که تقریبا 50 سال (1992-1945) از وجود آن می گذشت، به دنبال خود بحران هویتی سیاسی به [[روسیه]] و اروپا آورد. اما در [[روسیه]] این بحران به گونه ای متفاوت از اروپا و مرتبط با فروپاشی شوروی- بحران ژئوپلیتیکی- به وجود آمد. عملا [[روسیه]] تبدیل به یک قدرت قاره ای شد که برای ارتباط با دنیای خارج باریکه ای محدود در دریای سیاه و بالتیک در اختیار دارد و توسط کمربندی از کشورهای خارج نزدیک و میانی از اروپای مرکزی جدا شد. موقعیت ژئوپلیتیک به وجود آمده [[روسیه]] را تبدیل به قدرت منطقه ای با امکانات محدود بین المللی کرد.
از مسائل مرزی [[روسیه]] کنونی، می توان به جنبه‌های ژئوپلیتیکی چون: راه یابی به دریا‌ها، ورود به روابط و بازار جهانی و موقعیت قلمروی در رابطه با مراکز فعالیتی جهان امروز و آینده اشاره کرد.مساله دسترسی به دریا‌ها در رابطه با طرح‌های نظامی، اقتصاد خارجی و منابع معدنی مطرح می شود. دریا‌های سیاه و بالتیک به لحاظ نظامی برای [[روسیه]] از اهمیت منطقه ای برخوردار می باشند.تغییراتی که در دهه 90 در اوراسیا رخ داد، و منجر به تخریب موازنه قوای گذشته شد، که تقریبا 50 سال (1992-1945) از وجود آن می گذشت، به دنبال خود بحران هویتی سیاسی به [[روسیه]] و اروپا آورد. اما در [[روسیه]] این بحران به گونه ای متفاوت از اروپا و مرتبط با فروپاشی شوروی- بحران ژئوپلیتیکی- به وجود آمد. عملا [[روسیه]] تبدیل به یک قدرت قاره ای شد که برای ارتباط با دنیای خارج باریکه ای محدود در دریای سیاه و بالتیک در اختیار دارد و توسط کمربندی از کشور‌های خارج نزدیک و میانی از اروپای مرکزی جدا شد. موقعیت ژئوپلیتیک به وجود آمده [[روسیه]] را تبدیل به قدرت منطقه ای با امکانات محدود بین المللی کرد.


در سال 1991 برخی جغرافی دانان سیاسی، سه گزینه احتمالی را در مورد آینده [[روسیه]] مطرح کرده اند: اول اینکه [[روسیه]] می تواند به دسته ای از دولت های مستقل یا شبه وابسته تقسیم شود. اندازه آنها به آنها اجازه نخواهد داد که نقش برجسته ای در اوراسیا بازی کنند، و آنها به زودی تحت نفوذ دولت های بزرگتر و اتحادهای سیاسی چون: [[چین]]، ژاپن، ایالات متحده، اروپای غربی در خواهند آمد. گزینه دیگر این است که حفظ کشورها در ساختار کنفدراسیونی (اتحاد سیاسی مستقل مناطق) می باشد. که این امر در نتیجه می تواند دولت را به عنوان یک قدرت ژئوپلیتیکی تضعیف کند. اما گزینه دیگری محتمل تر است. مناطق روسی که با منافع مشترک متحد شده اند، در تلاش برای حفظ رتبه ژئوپلیتیکی عالی [[روسیه]] (یعنی جایگاه آن در میان دیگر دولت ها) خواهند بود.در پایان، [[روسیه]] می تواند سعی در به حداکثر رساندن استفاده از سود موقعیت حمل و نقلی قاره ای خود در سراسر اوراسیا کند. اگر که از غرب به شرق راه های آهن و شوسه، که اروپا و شرق دور را به هم پیوند می دهد، کشیده شود، آنگاه [[روسیه]] تنها "پل ارتباطی اوراسیا" خواهد بود. بر این اساس نقش روسیه می تواند نه فقط در اوراسیا، بلکه در تمام دنیا افزایش یابد<ref>Нартов (1999). p359.</ref>. به هر حال، [[روسیه]] هنوز هم گسترده ترین سرزمین دنیاست و وسعت ناحیه جغرافیایی سیبری آن از وسعت سطح روشن ماه بیشتر است. دولت [[روسیه]] هنوز هم با مشکلات ژئوپلیتیکی زیادی از جزایر کوریل و ساخالین در ژاپن تا نقل و انتقالات جمعیتی در مرزهای منچوری، اختلافات بر سر استیا و شبه جزیره کریمه، و مسائل مربوط به لهستان و بالتیک روبروست. این دولت با 14 کشور مرز مشترک زمینی دارد که عبارتند از:
در سال 1991 برخی جغرافی دانان سیاسی، سه گزینه احتمالی را در مورد آینده [[روسیه]] مطرح کرده اند: اول اینکه [[روسیه]] می تواند به دسته ای از دولت‌های مستقل یا شبه وابسته تقسیم شود. اندازه آن‌ها به آن‌ها اجازه نخواهد داد که نقش برجسته ای در اوراسیا بازی کنند، و آن‌ها به زودی تحت نفوذ دولت‌های بزرگتر و اتحاد‌های سیاسی چون: [[چین]]، ژاپن، ایالات متحده، اروپای غربی در خواهند آمد. گزینه دیگر این است که حفظ کشور‌ها در ساختار کنفدراسیونی (اتحاد سیاسی مستقل مناطق) می باشد. که این امر در نتیجه می تواند دولت را به عنوان یک قدرت ژئوپلیتیکی تضعیف کند. اما گزینه دیگری محتمل‌‌تر است. مناطق روسی که با منافع مشترک متحد شده اند، در تلاش برای حفظ رتبه ژئوپلیتیکی عالی [[روسیه]] (یعنی جایگاه آن در میان دیگر دولت‌ها) خواهند بود.در پایان، [[روسیه]] می تواند سعی در به حداکثر رساندن استفاده از سود موقعیت حمل و نقلی قاره ای خود در سراسر اوراسیا کند. اگر که از غرب به شرق راه‌های آهن و شوسه، که اروپا و شرق دور را به هم پیوند می دهد، کشیده شود، آنگاه [[روسیه]] تنها "پل ارتباطی اوراسیا" خواهد بود. بر این اساس نقش روسیه می تواند نه فقط در اوراسیا، بلکه در تمام دنیا افزایش یابد<ref>Нартов (1999). p359.</ref>. به هر حال، [[روسیه]] هنوز هم گسترده‌‌ترین سرزمین دنیاست و وسعت ناحیه جغرافیایی سیبری آن از وسعت سطح روشن ماه بیشتر است. دولت [[روسیه]] هنوز هم با مشکلات ژئوپلیتیکی زیادی از جزایر کوریل و ساخالین در [[ژاپن]] تا نقل و انتقالات جمعیتی در مرز‌های منچوری، اختلافات بر سر استیا و شبه جزیره کریمه، و مسائل مربوط به لهستان و بالتیک روبروست. این دولت با 14 کشور مرز مشترک زمینی دارد که عبارتند از:


# قزاقستان 6848 کیلومتر
# قزاقستان 6848 کیلومتر
خط ۳۵: خط ۳۵:
# کره شمالی 19 کیلومتر
# کره شمالی 19 کیلومتر


بر این اساس مشاهده می کنیم که بیشترین مرز با قزاقستان و کمترین با کره شمالی می باشد<ref>http://www.russianembassy.org/russia/geogra.htm<nowiki/>l</ref>. اگر مرزهای آبی را نیز محاسبه نماییم عدد همسایگان [[روسیه]] به 18 می رسد. [[روسیه]] از سال 1991 مرز زمینی خود را با ایران از دست داده و در حال حاضر صرفا مرز مشترک دریایی خزر را دارد<ref>کرمی، جهانگیر (1392). جامعه و فرهنگ روسیه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد اول، ص 34-39 .</ref>.
بر این اساس مشاهده می کنیم که بیشترین مرز با قزاقستان و کمترین با کره شمالی می باشد<ref>http://www.russianembassy.org/russia/geogra.htm<nowiki/>l</ref>. اگر مرز‌های آبی را نیز محاسبه نماییم عدد همسایگان [[روسیه]] به 18 می رسد. [[روسیه]] از سال 1991 مرز زمینی خود را با ایران از دست داده و در حال حاضر صرفا مرز مشترک دریایی خزر را دارد<ref>کرمی، جهانگیر (1392). جامعه و فرهنگ روسیه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد اول، ص 34-39 .</ref>.


نیز نگاه کنید به [[روسیه]]، [[جغرافیای طبیعی روسیه]]، [[جغرافیای انسانی روسیه]]،[[وضعیت اقتصادی و معیشتی در روسیه]]،  [[ساختار سیاسی روسیه]]، [[فرهنگ سیاسی در روسیه]]
نیز نگاه کنید به [[روسیه]]، [[جغرافیای طبیعی روسیه]]، [[جغرافیای انسانی روسیه]]،[[وضعیت اقتصادی و معیشتی در روسیه]]،  [[ساختار سیاسی روسیه]]، [[فرهنگ سیاسی در روسیه]]


= کتابشناسی =
= کتابشناسی =

نسخهٔ ‏۲۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۲

نقشه موقعیت روسیه و همسایگان

جغرافیای کشور‌ها تاثیرات مهمی بر سیاست آن‌ها دارد و روسیه از کشور‌هایی است که عوامل جغرافیایی آثار مهمی بر گونه نظام سیاسی و رفتار‌های خارجی آن داشته است. کرملین در پی از دست دادن بخش‌های مهمی چون آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی، سرزمین‌های پیرامون دریای سیاه و منطقه بالتیک، اما هنوز با وسعت 17/075/400 کیلومتر مربع پهناورترین کشور دنیا است. با توجه به این وسعت این کشور دارای 58/562 کیلومتر مرز می ­باشد که 14/253 کیلومتر آن مرز خشکی و 44/309 کیلومتر آن مرز آبی می ­باشد[۱]. یک نکته جالب در مورد جغرافیای سیاسی روسیه آن است که از سده 16 میلادی به طور مرتب در حال گسترش بوده و در جریان تحولات مهم جهانی مانند جنگ‌های ناپلئونی، جنگ جهانی نخست و دوم و از همه مهم‌‌تر، فروپاشی شوروی دستخوش دگرگونی جغرافیایی شده است. فدراسيون روسيه 76 درصد از سرزمين شوروی را در بردارد و چهارده جمهوری جدا شده از آن، عمدتاً متصرفات امپراتوری تزار از قرن هفدهم به بعد هستند. مرز‌های جديد روسيه، آن را از اروپا،‌‌تركيه، ايران و افغانستان دور ساخت و كشور‌های منطقه بالتيك، دريای سياه، قفقاز و آسيای مركزی به عنوان مناطق حائل ميان روسيه و آن‌ها قرار گرفتند. در واقع، روسيه همسايگان جديدی به نام كشور‌های مستقل هم سود (مشترك‌المنافع ) پيدا كرد و كشور‌های ديگر اعم از قدرت‌‌های بزرگ و همسايگان در اين مناطق به ايفای نقش پرداختند. امريكا، اتحاديه اروپا و ناتو به اشكال مختلف وارد مناطق ژئوپليتيك جديد شدند.‌‌تركيه، ايران، پاكستان، كشور‌های عرب، چين و ديگران نيز هريك در مناطق نزديك به خود درگير شدند و فضای جديد، محل تعامل ن‌هاد‌های بين‌المللي نظير ناتو و يا سازمان‌های غير دولتی و حركت‌‌های مذهبی و قومی نظير اسلام‌گرايان و پان‌تركيست‌‌ها گشت. اگرچه مسكو از زير بار هزينه‌‌ها و تعهدات حفظ و اداره جمهوری‌های 14 گانه ر‌هايی يافت، اما وقايعی كه در سال‌های پس از فروپاشی رخ داد، هزينه‌‌های جديدی را بر آن متحمل ساخت. آنچه كه در محيط مجاور در حال وقوع بود، بخاطر تداوم جمعيتی، مذهبی و قومی تا درون مرز‌های فدراسيون، بر مردمان آن اثر داشت و مسكو به اين نتيجه رسيد كه براي حفظ چچن، داغستان و... بايد در بالكان، قفقار جنوبی، آسيای مركزی و حتي دورتر از آن، در افغانستان، پاكستان و جهان اسلام به فكر چاره باشد. از اين رو، از سال‌های 1993 به بعد، مفاهيمی چون «خارج نزديك» و «دكترين مونروئه روسی» در ادبيات استراتژيك روسيه و جهان متداول شد و مسكو در مجموعه‌ای از بحران‌‌ها در مولداوی، گرجستان، قره‌باغ، و تاجيكستان درگير شد كه يگان‌‌هايی از ارتش روسيه را مشغول می ساخت. حتی در اسناد سياسی و نظامی روسيه، بر حق دخالت نظامی به نفع مردم روس‌تبار خارج نزديك و حكومت‌‌های دوست تأكيد شد. فروپاشی شوروی زیان‌های ژئوپلیتیک گوناگونی برای روسیه به دنبال داشت که مهم‌‌ترین آن‌ها را  می توان در موارد زیر دید:

1)  از دست دادن بیش از 5 میلیون کیلومتر مربع از قلمرو ؛

2) از دست دادن راه‌های خروجی خود به حوزه بالتیک(به جز سنت پطرزبورگ و کالینین گراد)، و دریای سیاه؛

3) در زمینه منابع فلات قاره ای: از دست دادن منابع فلات قاره ای دریای سیاه، خزر، بالتیک؛

4) جابجایی کل قلمرو به سمت شمال و شرق؛

5) از دست دادن مسیر‌های مستقیم خشکی به اروپای مرکزی و غربی؛

6) ظهور چند کشور در مرز‌های جدید روسیه که از قابلیت زیستی پایینی برخوردار بوده و به لحاظ اقتصادی ضعیفند؛ و

7) ایفای نقش محافظتی برای اروپا در جنوب در برابر دنیای اسلام[۲].

از مسائل مرزی روسیه کنونی، می توان به جنبه‌های ژئوپلیتیکی چون: راه یابی به دریا‌ها، ورود به روابط و بازار جهانی و موقعیت قلمروی در رابطه با مراکز فعالیتی جهان امروز و آینده اشاره کرد.مساله دسترسی به دریا‌ها در رابطه با طرح‌های نظامی، اقتصاد خارجی و منابع معدنی مطرح می شود. دریا‌های سیاه و بالتیک به لحاظ نظامی برای روسیه از اهمیت منطقه ای برخوردار می باشند.تغییراتی که در دهه 90 در اوراسیا رخ داد، و منجر به تخریب موازنه قوای گذشته شد، که تقریبا 50 سال (1992-1945) از وجود آن می گذشت، به دنبال خود بحران هویتی سیاسی به روسیه و اروپا آورد. اما در روسیه این بحران به گونه ای متفاوت از اروپا و مرتبط با فروپاشی شوروی- بحران ژئوپلیتیکی- به وجود آمد. عملا روسیه تبدیل به یک قدرت قاره ای شد که برای ارتباط با دنیای خارج باریکه ای محدود در دریای سیاه و بالتیک در اختیار دارد و توسط کمربندی از کشور‌های خارج نزدیک و میانی از اروپای مرکزی جدا شد. موقعیت ژئوپلیتیک به وجود آمده روسیه را تبدیل به قدرت منطقه ای با امکانات محدود بین المللی کرد.

در سال 1991 برخی جغرافی دانان سیاسی، سه گزینه احتمالی را در مورد آینده روسیه مطرح کرده اند: اول اینکه روسیه می تواند به دسته ای از دولت‌های مستقل یا شبه وابسته تقسیم شود. اندازه آن‌ها به آن‌ها اجازه نخواهد داد که نقش برجسته ای در اوراسیا بازی کنند، و آن‌ها به زودی تحت نفوذ دولت‌های بزرگتر و اتحاد‌های سیاسی چون: چین، ژاپن، ایالات متحده، اروپای غربی در خواهند آمد. گزینه دیگر این است که حفظ کشور‌ها در ساختار کنفدراسیونی (اتحاد سیاسی مستقل مناطق) می باشد. که این امر در نتیجه می تواند دولت را به عنوان یک قدرت ژئوپلیتیکی تضعیف کند. اما گزینه دیگری محتمل‌‌تر است. مناطق روسی که با منافع مشترک متحد شده اند، در تلاش برای حفظ رتبه ژئوپلیتیکی عالی روسیه (یعنی جایگاه آن در میان دیگر دولت‌ها) خواهند بود.در پایان، روسیه می تواند سعی در به حداکثر رساندن استفاده از سود موقعیت حمل و نقلی قاره ای خود در سراسر اوراسیا کند. اگر که از غرب به شرق راه‌های آهن و شوسه، که اروپا و شرق دور را به هم پیوند می دهد، کشیده شود، آنگاه روسیه تنها "پل ارتباطی اوراسیا" خواهد بود. بر این اساس نقش روسیه می تواند نه فقط در اوراسیا، بلکه در تمام دنیا افزایش یابد[۳]. به هر حال، روسیه هنوز هم گسترده‌‌ترین سرزمین دنیاست و وسعت ناحیه جغرافیایی سیبری آن از وسعت سطح روشن ماه بیشتر است. دولت روسیه هنوز هم با مشکلات ژئوپلیتیکی زیادی از جزایر کوریل و ساخالین در ژاپن تا نقل و انتقالات جمعیتی در مرز‌های منچوری، اختلافات بر سر استیا و شبه جزیره کریمه، و مسائل مربوط به لهستان و بالتیک روبروست. این دولت با 14 کشور مرز مشترک زمینی دارد که عبارتند از:

  1. قزاقستان 6848 کیلومتر
  2. چین 3605 کیلومتر
  3. مغولستان 3485 کیلومتر
  4. اوکراین 1576 کیلومتر
  5. فنلاند 1304 کیلومتر
  6. روسیه سفید 959
  7. گرجستان 723 کیلومتر
  8. استونی 294 کیلومتر
  9. آذربایجان 284 کیلومتر
  10. لیتوانی 227 کیلومتر
  11. لتونی 217 کیلومتر
  12. لهستان 206 کیلومتر
  13. نروژ 196 کیلومتر
  14. کره شمالی 19 کیلومتر

بر این اساس مشاهده می کنیم که بیشترین مرز با قزاقستان و کمترین با کره شمالی می باشد[۴]. اگر مرز‌های آبی را نیز محاسبه نماییم عدد همسایگان روسیه به 18 می رسد. روسیه از سال 1991 مرز زمینی خود را با ایران از دست داده و در حال حاضر صرفا مرز مشترک دریایی خزر را دارد[۵].

نیز نگاه کنید به روسیه، جغرافیای طبیعی روسیه، جغرافیای انسانی روسیه،وضعیت اقتصادی و معیشتی در روسیه، ساختار سیاسی روسیه، فرهنگ سیاسی در روسیه

کتابشناسی

  1. مرادی و بوالوردی، (1387). ص 6-45.
  2. Нартов (1999). p359.
  3. Нартов (1999). p359.
  4. http://www.russianembassy.org/russia/geogra.html
  5. کرمی، جهانگیر (1392). جامعه و فرهنگ روسیه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد اول، ص 34-39 .