نظام حزبی اردن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''نظام حزبی''' | '''نظام حزبی''' | ||
ریشه''''های زندگی حزبی در اردن به دوران تأسیس امارت شرقی اردن در سال 1921 برمی''''گردد. اولین حزب سیاسی در اردن، حزب الاستقلال بود. (15) که در سال 1924 با غلبه انگلیس بر اردن منحل شد. اما فعالیت''''های سیاسی در اردن با متوقف شدن این حزب پایان نیافت و با روی کار آمدن جبهه مردمیاردن با نام حزب الشعب الاردنی در سال 1927 فعالیت''''های سیاسی و حزبی ادامه یافت. (16) از اهداف آن تایید حكومت قانون و حفاظت از استقلال كشور و گسترش برادری در بین افراد جامعه بود. (17) این حزب اهداف و تصمیمات خود را با روش''''های صلح''''آمیز دنبال می''''کرد و توانست اولین کنفرانس ملی را برگزار و راه را برای فعالیت''''های سیاسی ملی باز کند. این حزب با انتشار روزنامه ''صدی العرب'' در سال 1927 سیاست''''های حزبی خود را به گوش بقیه رساند، اما در سال 1928 از ادامه حرکت باز ماند. هاشم خیر رئیس و شمس الدین سامینائب رئیس این حزب بودند. (18) | ریشه''''های زندگی حزبی در [[اردن]] به دوران تأسیس امارت شرقی اردن در سال 1921 برمی''''گردد. اولین حزب سیاسی در اردن، حزب الاستقلال بود. (15) که در سال 1924 با غلبه انگلیس بر اردن منحل شد. اما فعالیت''''های سیاسی در اردن با متوقف شدن این حزب پایان نیافت و با روی کار آمدن جبهه مردمیاردن با نام حزب الشعب الاردنی در سال 1927 فعالیت''''های سیاسی و حزبی ادامه یافت. (16) از اهداف آن تایید حكومت قانون و حفاظت از استقلال كشور و گسترش برادری در بین افراد جامعه بود. (17) این حزب اهداف و تصمیمات خود را با روش''''های صلح''''آمیز دنبال می''''کرد و توانست اولین کنفرانس ملی را برگزار و راه را برای فعالیت''''های سیاسی ملی باز کند. این حزب با انتشار روزنامه ''صدی العرب'' در سال 1927 سیاست''''های حزبی خود را به گوش بقیه رساند، اما در سال 1928 از ادامه حرکت باز ماند. هاشم خیر رئیس و شمس الدین سامینائب رئیس این حزب بودند. (18) | ||
پس از آن جمعیــة الشرق العربی در سال 1923 در اربد شكل گرفت كه هدف آن استقلال كامل منطقه شرق عربی بود. | پس از آن جمعیــة الشرق العربی در سال 1923 در اربد شكل گرفت كه هدف آن استقلال كامل منطقه شرق عربی بود. | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
احزاب سیاسی موجود در شرق اردن كه در بین سالهای 1927 تا 1940 پا گرفتند را می''''توان بازتابی از ساختار اجتماعی جاری آن زمان اردن كه به شكل عشایری بود به شمار آورد كه به دلایلی همچون عدم همراهی با جنبشهای اجتماعی در اردن و نداشتن برنامههای مدون اقتصادی و سیاسی اثربخش بر جامعه اردنی به سرعت فروپاشیدند. (23) | احزاب سیاسی موجود در شرق اردن كه در بین سالهای 1927 تا 1940 پا گرفتند را می''''توان بازتابی از ساختار اجتماعی جاری آن زمان اردن كه به شكل عشایری بود به شمار آورد كه به دلایلی همچون عدم همراهی با جنبشهای اجتماعی در اردن و نداشتن برنامههای مدون اقتصادی و سیاسی اثربخش بر جامعه اردنی به سرعت فروپاشیدند. (23) | ||
دومین مرحله از تاریخ حیات حزبی در اردن را می توان با رشد اردنهاشمی در سال 1946 همزمان دانست. در آن سال، دو حزب با موافقت حكومت به وجود آمدند؛ یكی از آنها حزب النهضــة العربیــة نام داشت كه هدف آن تحقق آرمانهای نهضت عربی بود و حزب دیگر، حزب الشعب الاردنی به ریاست عبدالمهدی شمایله بود كه پس از دو ماه بسته شد و اعضای آن به نشانه اعتراض اردن را ترک کردند و به دمشق پایتخت سوریه رفتند. ولی پس از دو سال به اردن بازگشتند و توانستند بار دیگر مجوز کسب کنند و اهداف اصلاح طلبانه و پیشرفت اردن را در پیش گیرند. با این وجود این حزب عمری طولانی نداشت و خیلی زود از هم پاشید. در دوران حكومت ملك طلال در اردن، فعالیت حزبی زیادی انجام نگرفت، اما ملك طلال قانونی را در دوران خود وضع كرد كه به موجب آن از میزان قدرت قوه مجریه بر احزاب كاسته می شد، زیرا بیشتر احزاب سیاسی در اردن در دوران پیش از ملك طلال، تنها به تحقق اهداف سیاسی دولتها می پرداختند. با پیوستن كرانه غربی اردن به شرق این كشور، تغییرات زیادی در طبیعت احزاب این كشور صورت پذیرفت كه از مهم ترین آنها می توان به كاهش تدریجی موانع در برابر احزاب و گشایش زمینههای آزادی اشاره كرد. کشور اردن در دهه پنجم قرن بیستم با ظهور احزاب مختلفی روبرو شد. به ویژه پس از تصویب قانون اساسی و حقوق بشر زمینه فعالیت احزاب بیش از پیش باز شد. ماده 16 قانون اساسی به فعالیت احزاب اشاره داشت. در سال 1953 با روی كار آمدن ملک حسین احزابی مخالف با نخبگان سیاسی به وجود آمدند كه به نوعی رقیب حكومت به شمار می''''آمدند و شعارهای عدالت خواهانه سر دادند و برخلاف زمان''''های گذشته با روستاهای اردن ارتباط برقرار كردند. با این وجود پادشاه توانست به سرعت قبل از قدرت گیری احزاب بر آنها سیطره یابد، با این سیاست كه اگر رؤسای احزاب جایگاه حزبی خود را از دست بدهند، احزاب تحت تأثیر او قرار خواهند گرفت. بسیاری از محققان درباره آن دوره می نویسند كه حزب البعث به دلیل اینكه عملاً در مقابل كارهای حكومت مقاومت می كرد در اردن جایی نداشت و حزب كمونیست که توسط نبیه رشیدات، عیسى مدانات، فرید عكشــۀ، إبراهیم طوال، حنا حتر و حنا هلســۀ تشکیل شد و فؤاد نصار، رضوان حلو، حمزۀ الوزیر، رشدی شاهین، عبدالقادر صالح، فائق وراد و یعقوب زیادین از رؤسای آن بودند. (24) به دلیل بالا بودن دستمزدها در اردن موفقیتی كسب نكرد. (25) احزاب دیگری نیز تأسیس شدند، همچون اخوان المسلمین که در سال 1945 تأسیس شد و با انتشار روزنامه ''مبارزه اسلامی'' سعی در بیان اهداف خود داشت و با شرکت در انتخابات مجلس نمایندگان در سال 1956 توانست صاحب 4 کرسی شود. این حزب در دهه شصت و هفتاد اساس کار خود را بر آموزش قرار داد و در شهرهای مختلف به تأسیس گروه''''های فرعی پرداخت و شروع به ساخت مدارس و مهد کودک و بیمارستان''''های اسلامیکرد و مرحله طلایی فعالیت''''های خود را در دهه هشتاد پشت سر نهاد.(26) التحریر نیز در همین دوره پا به عرصه سیاست اردن گذاشت كه جزء احزاب موافق حكومت به شمار می رفت. اخوان المسلمین به طور دائم با كارهای قوه مجریه در اردن موافق بود و با افزایش فشار ناسیونالیسم ناصری (جمال عبدالناصر) در میانه دهه پنجاه، موضع خود را در قبال قوه مجریه تغییر نداد. به این ترتیب این حزب وارد عصر طلایی رابطه خود با قوه مجریه شد و اینچنین شد كه ستاره بخت احزاب دیگر در اردن به خاموشی گرایید و دوره فعالیتهای آنها فقط به سالهای 1952 تا 1956 محدود شد و بر عرصه سیاسی اردن تأثیری نداشتند. در این زمان حكومت هم با دوراندیشی خود توانست با بریتانیا پیمانی را امضا كند كه به موجب آن بریتانیا اجازه كار به كمونیستها و بعثیها را در كشور خود نمی داد. از دیگر احزاب می توان اتحاد ملی عربی را نام برد كه در سال 1972 اعلام موجودیت كرد و مهم ترین اهدافش طرح مسئله فلسطین به عنوان مسئله''''ای عربی بود و اینكه منافع اقتصادی كشور اولویت رابطه با كشورهای بیگانه را مشخص می كند، اما با این وجود این اتحاد دوام پیدا نكرد زیرا كنفرانس رباط بر آن تأثیر گذاشت و سازمان آزادی بخش فلسطین را نمایندة قانونی ملت فلسطین اعلام كرد. این چنین گروههای فشار در غیاب احزاب و مجلس نمایندگان به عناصری فعال در عرصه سیاست اردن تبدیل شدند که به شكلی عملی در دهه هشتاد میلادی در حوادث دانشگاه یرموك (1986) و در حوادث سال 1989 در معان با خشونت نمود پیدا كرد و به بازگشت به كار احزاب به شكل علنی در سال 1992 منجر شد. | دومین مرحله از تاریخ حیات حزبی در اردن را می توان با رشد اردنهاشمی در سال 1946 همزمان دانست. در آن سال، دو حزب با موافقت حكومت به وجود آمدند؛ یكی از آنها حزب النهضــة العربیــة نام داشت كه هدف آن تحقق آرمانهای نهضت عربی بود و حزب دیگر، حزب الشعب الاردنی به ریاست عبدالمهدی شمایله بود كه پس از دو ماه بسته شد و اعضای آن به نشانه اعتراض اردن را ترک کردند و به دمشق پایتخت [[سوریه]] رفتند. ولی پس از دو سال به اردن بازگشتند و توانستند بار دیگر مجوز کسب کنند و اهداف اصلاح طلبانه و پیشرفت اردن را در پیش گیرند. با این وجود این حزب عمری طولانی نداشت و خیلی زود از هم پاشید. در دوران حكومت ملك طلال در اردن، فعالیت حزبی زیادی انجام نگرفت، اما ملك طلال قانونی را در دوران خود وضع كرد كه به موجب آن از میزان قدرت قوه مجریه بر احزاب كاسته می شد، زیرا بیشتر احزاب سیاسی در اردن در دوران پیش از ملك طلال، تنها به تحقق اهداف سیاسی دولتها می پرداختند. با پیوستن كرانه غربی اردن به شرق این كشور، تغییرات زیادی در طبیعت احزاب این كشور صورت پذیرفت كه از مهم ترین آنها می توان به كاهش تدریجی موانع در برابر احزاب و گشایش زمینههای آزادی اشاره كرد. کشور اردن در دهه پنجم قرن بیستم با ظهور احزاب مختلفی روبرو شد. به ویژه پس از تصویب قانون اساسی و حقوق بشر زمینه فعالیت احزاب بیش از پیش باز شد. ماده 16 قانون اساسی به فعالیت احزاب اشاره داشت. در سال 1953 با روی كار آمدن ملک حسین احزابی مخالف با نخبگان سیاسی به وجود آمدند كه به نوعی رقیب حكومت به شمار می''''آمدند و شعارهای عدالت خواهانه سر دادند و برخلاف زمان''''های گذشته با روستاهای اردن ارتباط برقرار كردند. با این وجود پادشاه توانست به سرعت قبل از قدرت گیری احزاب بر آنها سیطره یابد، با این سیاست كه اگر رؤسای احزاب جایگاه حزبی خود را از دست بدهند، احزاب تحت تأثیر او قرار خواهند گرفت. بسیاری از محققان درباره آن دوره می نویسند كه حزب البعث به دلیل اینكه عملاً در مقابل كارهای حكومت مقاومت می كرد در اردن جایی نداشت و حزب كمونیست که توسط نبیه رشیدات، عیسى مدانات، فرید عكشــۀ، إبراهیم طوال، حنا حتر و حنا هلســۀ تشکیل شد و فؤاد نصار، رضوان حلو، حمزۀ الوزیر، رشدی شاهین، عبدالقادر صالح، فائق وراد و یعقوب زیادین از رؤسای آن بودند. (24) به دلیل بالا بودن دستمزدها در اردن موفقیتی كسب نكرد. (25) احزاب دیگری نیز تأسیس شدند، همچون [[اخوان المسلمین]] که در سال 1945 تأسیس شد و با انتشار روزنامه ''مبارزه اسلامی'' سعی در بیان اهداف خود داشت و با شرکت در انتخابات مجلس نمایندگان در سال 1956 توانست صاحب 4 کرسی شود. این حزب در دهه شصت و هفتاد اساس کار خود را بر آموزش قرار داد و در شهرهای مختلف به تأسیس گروه''''های فرعی پرداخت و شروع به ساخت مدارس و مهد کودک و بیمارستان''''های اسلامیکرد و مرحله طلایی فعالیت''''های خود را در دهه هشتاد پشت سر نهاد.(26) التحریر نیز در همین دوره پا به عرصه سیاست اردن گذاشت كه جزء احزاب موافق حكومت به شمار می رفت. اخوان المسلمین به طور دائم با كارهای قوه مجریه در اردن موافق بود و با افزایش فشار ناسیونالیسم ناصری (جمال عبدالناصر) در میانه دهه پنجاه، موضع خود را در قبال قوه مجریه تغییر نداد. به این ترتیب این حزب وارد عصر طلایی رابطه خود با قوه مجریه شد و اینچنین شد كه ستاره بخت احزاب دیگر در اردن به خاموشی گرایید و دوره فعالیتهای آنها فقط به سالهای 1952 تا 1956 محدود شد و بر عرصه سیاسی اردن تأثیری نداشتند. در این زمان حكومت هم با دوراندیشی خود توانست با بریتانیا پیمانی را امضا كند كه به موجب آن بریتانیا اجازه كار به كمونیستها و بعثیها را در كشور خود نمی داد. از دیگر احزاب می توان اتحاد ملی عربی را نام برد كه در سال 1972 اعلام موجودیت كرد و مهم ترین اهدافش طرح مسئله فلسطین به عنوان مسئله''''ای عربی بود و اینكه منافع اقتصادی كشور اولویت رابطه با كشورهای بیگانه را مشخص می كند، اما با این وجود این اتحاد دوام پیدا نكرد زیرا كنفرانس رباط بر آن تأثیر گذاشت و سازمان آزادی بخش فلسطین را نمایندة قانونی ملت فلسطین اعلام كرد. این چنین گروههای فشار در غیاب احزاب و مجلس نمایندگان به عناصری فعال در عرصه سیاست اردن تبدیل شدند که به شكلی عملی در دهه هشتاد میلادی در حوادث دانشگاه یرموك (1986) و در حوادث سال 1989 در معان با خشونت نمود پیدا كرد و به بازگشت به كار احزاب به شكل علنی در سال 1992 منجر شد. | ||
چنان كه اشاره شد، حیات حزبی در اردن به سالهای آغازین تأسیس حكومت در اردن باز می گردد. در سال 1952 در قانون اساسی اردن بر حق شهروندان اردنی بر تشكیل حزب سیاسی و مشاركت در آن و برنامه ریزی برای تشكیل آن تأکید شد و در سال 1955 اولین قانون مبنی بر اعطای مجوز به احزاب سیاسی صادر شد. در آن زمان احزاب مجوز یافته برای اولین بار تجربه حضور در پارلمان را در سال 1956 پشت سر گذاشتند ولی پس از آن احزاب سیاسی اردن به علت شرایط سیاسی داخلی و منطقه ای كه بر اردن حاكم بود، از كار حزبی سازمان یافته بازماندند. این وضعیت تا سال 1989 كه دوباره دموكراسی خواهی در اردن از سر گرفته شد ادامه داشت و با انتخابات پارلمانی در همان سال و تصویب قانون احزاب در سال 1992 به بازگشت حیات سیاسی احزاب منجر شد. به این ترتیب 30 حزب سیاسی در اردن پا به عرصه سیاست گذاشتند. (27) | چنان كه اشاره شد، حیات حزبی در اردن به سالهای آغازین تأسیس حكومت در اردن باز می گردد. در سال 1952 در [[قانون اساسی اردن]] بر حق شهروندان اردنی بر تشكیل حزب سیاسی و مشاركت در آن و برنامه ریزی برای تشكیل آن تأکید شد و در سال 1955 اولین قانون مبنی بر اعطای مجوز به احزاب سیاسی صادر شد. در آن زمان احزاب مجوز یافته برای اولین بار تجربه حضور در پارلمان را در سال 1956 پشت سر گذاشتند ولی پس از آن احزاب سیاسی اردن به علت شرایط سیاسی داخلی و منطقه ای كه بر اردن حاكم بود، از كار حزبی سازمان یافته بازماندند. این وضعیت تا سال 1989 كه دوباره دموكراسی خواهی در اردن از سر گرفته شد ادامه داشت و با انتخابات پارلمانی در همان سال و تصویب قانون احزاب در سال 1992 به بازگشت حیات سیاسی احزاب منجر شد. به این ترتیب 30 حزب سیاسی در اردن پا به عرصه سیاست گذاشتند. (27) | ||
آزاد سازی سیاسی و اصلاحات سیاسی از بالا به پایین در اردن از سال 1989 تا وقوع بهار عربی در 2011 نوعی راهبرد تدافعی برای حفظ حاکمیت و جلوگیری از انقلاب بود؛ در حقیقت، آزادسازی و تحقق برخی اقدام''''های اصلاحطلبانه سیاسی در اردن از 1989 به این سو، جنبه''''های ماهوی نداشت بلکه جنبه راهبردی (تاکتیکی) برای بقای سیاسی و استمرار قدرت سیاسی و از نوعی مدیریت پیشگیرانه از انقلاب نشانی داشت. رابینسون در مقالهای، از تحولات و اصلاحات سیاسی در این کشور با عنوان «دموکراتیزاسیون تدافعی» یاد می''''کند که به طور عمده به صورت پیش دستانه و مصلحت جویانه برای حفظ امتیازهای طبقه''''ها و نخبگان حاکم و ترمیم مشروعیت سیاسی حکومت انجام شد لذا به هیچ وجه هدف انجام تغییر و تحولات و اصلاحات ژرف دموتراتیک نبود؛ بنابراین، برنامه دموکراسیسازی تدافعی که برخاسته از اعتراض''''های خیابانی با محتوای اقتصادی و معیشتی بود، نمی''''توانست نویدبخش گذر اردن از دموکراسی حداقلی به سمت دموکراتیزاسیون و دموکراسی حداکثری و نهادینه شده با ویژگی''''هایی از جمله «رقابت''''های دموکراتیک حزبی و گروهی، مشارکت فعالانه و مستقل، جامعه مدنی قوی، دولت به طور کامل پاسخگو، انتخابات پارلمانی آزاد و جدایی واقعی قوا» باشد. | آزاد سازی سیاسی و اصلاحات سیاسی از بالا به پایین در اردن از سال 1989 تا وقوع [[بهار عربی]] در 2011 نوعی راهبرد تدافعی برای حفظ حاکمیت و جلوگیری از انقلاب بود؛ در حقیقت، آزادسازی و تحقق برخی اقدام''''های اصلاحطلبانه سیاسی در اردن از 1989 به این سو، جنبه''''های ماهوی نداشت بلکه جنبه راهبردی (تاکتیکی) برای بقای سیاسی و استمرار قدرت سیاسی و از نوعی مدیریت پیشگیرانه از انقلاب نشانی داشت. رابینسون در مقالهای، از تحولات و اصلاحات سیاسی در این کشور با عنوان «دموکراتیزاسیون تدافعی» یاد می''''کند که به طور عمده به صورت پیش دستانه و مصلحت جویانه برای حفظ امتیازهای طبقه''''ها و نخبگان حاکم و ترمیم مشروعیت سیاسی حکومت انجام شد لذا به هیچ وجه هدف انجام تغییر و تحولات و اصلاحات ژرف دموتراتیک نبود؛ بنابراین، برنامه دموکراسیسازی تدافعی که برخاسته از اعتراض''''های خیابانی با محتوای اقتصادی و معیشتی بود، نمی''''توانست نویدبخش گذر اردن از دموکراسی حداقلی به سمت دموکراتیزاسیون و دموکراسی حداکثری و نهادینه شده با ویژگی''''هایی از جمله «رقابت''''های دموکراتیک حزبی و گروهی، مشارکت فعالانه و مستقل، جامعه مدنی قوی، دولت به طور کامل پاسخگو، انتخابات پارلمانی آزاد و جدایی واقعی قوا» باشد. | ||
بسیاری از پژوهشگران، کثرت گرایی صوری و محدود چند حزبی را در اردن و چند کشور دیگر، نه به مثابه امر راهبردی با ماهیت دموکراتیک بلکه به مثابه روشی برای بقای سیاسی این رژیمها تلقی کردند.(28) | بسیاری از پژوهشگران، کثرت گرایی صوری و محدود چند حزبی را در اردن و چند کشور دیگر، نه به مثابه امر راهبردی با ماهیت دموکراتیک بلکه به مثابه روشی برای بقای سیاسی این رژیمها تلقی کردند.(28) |
نسخهٔ ۲۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۵
نظام حزبی
ریشههای زندگی حزبی در اردن به دوران تأسیس امارت شرقی اردن در سال 1921 برمیگردد. اولین حزب سیاسی در اردن، حزب الاستقلال بود. (15) که در سال 1924 با غلبه انگلیس بر اردن منحل شد. اما فعالیتهای سیاسی در اردن با متوقف شدن این حزب پایان نیافت و با روی کار آمدن جبهه مردمیاردن با نام حزب الشعب الاردنی در سال 1927 فعالیتهای سیاسی و حزبی ادامه یافت. (16) از اهداف آن تایید حكومت قانون و حفاظت از استقلال كشور و گسترش برادری در بین افراد جامعه بود. (17) این حزب اهداف و تصمیمات خود را با روشهای صلحآمیز دنبال میکرد و توانست اولین کنفرانس ملی را برگزار و راه را برای فعالیتهای سیاسی ملی باز کند. این حزب با انتشار روزنامه صدی العرب در سال 1927 سیاستهای حزبی خود را به گوش بقیه رساند، اما در سال 1928 از ادامه حرکت باز ماند. هاشم خیر رئیس و شمس الدین سامینائب رئیس این حزب بودند. (18)
پس از آن جمعیــة الشرق العربی در سال 1923 در اربد شكل گرفت كه هدف آن استقلال كامل منطقه شرق عربی بود.
از دیگر احزاب در كشور اردن می توان از حزب آزاد میانه رو (الحزب الحر المعتدل)، گروه جوانان روشنفكر اردنی (عصبــة الشباب الاردنی المثقف)، حزب كارگران اردنی (حزب العمّال الاردنی)، جمعیت كمك به كارگران اردنی (جمعیــة مساعدة العمال الاردنیــة) نام برد. (19) همچنین حزب همبستگی اردنی (حزب التضامن الاردنی) به ریاست شیخ مثقال كه در سال 1933 تأسیس شد. هدف آن دفاع از کیان مردم اردن و احقاق حقوق آنان بود. این حزب در برنامههای خود به تأسیس دولت به ریاست امیر عبدالله بن حسین، مواجهه با صهیونیست و مهاجرت یهودیان به فلسطین تأکید داشت.(20)
احزاب دیگری نیز پا به عرصه سیاست گذاشتند مانند؛ حزب ملی اردنی (الحزب الوطنی الاردنی) که در سال 1932 تأسیس شد و با انتشار اعلامیه و بروشورهای مختلف سعی در انتشار اندیشههای اصلی خود داشت. برخی از اعضای آن عبارت بودند از: دکتر صبحی ابوغنیمه، عادل عظمه و راشد خزاعی (21)، كمیته اجرایی كنفرانس ملی (اللجنــة التنفیذیــة للمؤتمر الوطنی) و حزب برادری اردنی (الاخاء الاردنی) که به ریاست ماجد عدوان در سال 1937 تأسیس شد و هدف آن تحقق کامل استقلال و وحدت با سایر کشورهای عرب بود. (22)
احزاب سیاسی موجود در شرق اردن كه در بین سالهای 1927 تا 1940 پا گرفتند را میتوان بازتابی از ساختار اجتماعی جاری آن زمان اردن كه به شكل عشایری بود به شمار آورد كه به دلایلی همچون عدم همراهی با جنبشهای اجتماعی در اردن و نداشتن برنامههای مدون اقتصادی و سیاسی اثربخش بر جامعه اردنی به سرعت فروپاشیدند. (23)
دومین مرحله از تاریخ حیات حزبی در اردن را می توان با رشد اردنهاشمی در سال 1946 همزمان دانست. در آن سال، دو حزب با موافقت حكومت به وجود آمدند؛ یكی از آنها حزب النهضــة العربیــة نام داشت كه هدف آن تحقق آرمانهای نهضت عربی بود و حزب دیگر، حزب الشعب الاردنی به ریاست عبدالمهدی شمایله بود كه پس از دو ماه بسته شد و اعضای آن به نشانه اعتراض اردن را ترک کردند و به دمشق پایتخت سوریه رفتند. ولی پس از دو سال به اردن بازگشتند و توانستند بار دیگر مجوز کسب کنند و اهداف اصلاح طلبانه و پیشرفت اردن را در پیش گیرند. با این وجود این حزب عمری طولانی نداشت و خیلی زود از هم پاشید. در دوران حكومت ملك طلال در اردن، فعالیت حزبی زیادی انجام نگرفت، اما ملك طلال قانونی را در دوران خود وضع كرد كه به موجب آن از میزان قدرت قوه مجریه بر احزاب كاسته می شد، زیرا بیشتر احزاب سیاسی در اردن در دوران پیش از ملك طلال، تنها به تحقق اهداف سیاسی دولتها می پرداختند. با پیوستن كرانه غربی اردن به شرق این كشور، تغییرات زیادی در طبیعت احزاب این كشور صورت پذیرفت كه از مهم ترین آنها می توان به كاهش تدریجی موانع در برابر احزاب و گشایش زمینههای آزادی اشاره كرد. کشور اردن در دهه پنجم قرن بیستم با ظهور احزاب مختلفی روبرو شد. به ویژه پس از تصویب قانون اساسی و حقوق بشر زمینه فعالیت احزاب بیش از پیش باز شد. ماده 16 قانون اساسی به فعالیت احزاب اشاره داشت. در سال 1953 با روی كار آمدن ملک حسین احزابی مخالف با نخبگان سیاسی به وجود آمدند كه به نوعی رقیب حكومت به شمار میآمدند و شعارهای عدالت خواهانه سر دادند و برخلاف زمانهای گذشته با روستاهای اردن ارتباط برقرار كردند. با این وجود پادشاه توانست به سرعت قبل از قدرت گیری احزاب بر آنها سیطره یابد، با این سیاست كه اگر رؤسای احزاب جایگاه حزبی خود را از دست بدهند، احزاب تحت تأثیر او قرار خواهند گرفت. بسیاری از محققان درباره آن دوره می نویسند كه حزب البعث به دلیل اینكه عملاً در مقابل كارهای حكومت مقاومت می كرد در اردن جایی نداشت و حزب كمونیست که توسط نبیه رشیدات، عیسى مدانات، فرید عكشــۀ، إبراهیم طوال، حنا حتر و حنا هلســۀ تشکیل شد و فؤاد نصار، رضوان حلو، حمزۀ الوزیر، رشدی شاهین، عبدالقادر صالح، فائق وراد و یعقوب زیادین از رؤسای آن بودند. (24) به دلیل بالا بودن دستمزدها در اردن موفقیتی كسب نكرد. (25) احزاب دیگری نیز تأسیس شدند، همچون اخوان المسلمین که در سال 1945 تأسیس شد و با انتشار روزنامه مبارزه اسلامی سعی در بیان اهداف خود داشت و با شرکت در انتخابات مجلس نمایندگان در سال 1956 توانست صاحب 4 کرسی شود. این حزب در دهه شصت و هفتاد اساس کار خود را بر آموزش قرار داد و در شهرهای مختلف به تأسیس گروههای فرعی پرداخت و شروع به ساخت مدارس و مهد کودک و بیمارستانهای اسلامیکرد و مرحله طلایی فعالیتهای خود را در دهه هشتاد پشت سر نهاد.(26) التحریر نیز در همین دوره پا به عرصه سیاست اردن گذاشت كه جزء احزاب موافق حكومت به شمار می رفت. اخوان المسلمین به طور دائم با كارهای قوه مجریه در اردن موافق بود و با افزایش فشار ناسیونالیسم ناصری (جمال عبدالناصر) در میانه دهه پنجاه، موضع خود را در قبال قوه مجریه تغییر نداد. به این ترتیب این حزب وارد عصر طلایی رابطه خود با قوه مجریه شد و اینچنین شد كه ستاره بخت احزاب دیگر در اردن به خاموشی گرایید و دوره فعالیتهای آنها فقط به سالهای 1952 تا 1956 محدود شد و بر عرصه سیاسی اردن تأثیری نداشتند. در این زمان حكومت هم با دوراندیشی خود توانست با بریتانیا پیمانی را امضا كند كه به موجب آن بریتانیا اجازه كار به كمونیستها و بعثیها را در كشور خود نمی داد. از دیگر احزاب می توان اتحاد ملی عربی را نام برد كه در سال 1972 اعلام موجودیت كرد و مهم ترین اهدافش طرح مسئله فلسطین به عنوان مسئلهای عربی بود و اینكه منافع اقتصادی كشور اولویت رابطه با كشورهای بیگانه را مشخص می كند، اما با این وجود این اتحاد دوام پیدا نكرد زیرا كنفرانس رباط بر آن تأثیر گذاشت و سازمان آزادی بخش فلسطین را نمایندة قانونی ملت فلسطین اعلام كرد. این چنین گروههای فشار در غیاب احزاب و مجلس نمایندگان به عناصری فعال در عرصه سیاست اردن تبدیل شدند که به شكلی عملی در دهه هشتاد میلادی در حوادث دانشگاه یرموك (1986) و در حوادث سال 1989 در معان با خشونت نمود پیدا كرد و به بازگشت به كار احزاب به شكل علنی در سال 1992 منجر شد.
چنان كه اشاره شد، حیات حزبی در اردن به سالهای آغازین تأسیس حكومت در اردن باز می گردد. در سال 1952 در قانون اساسی اردن بر حق شهروندان اردنی بر تشكیل حزب سیاسی و مشاركت در آن و برنامه ریزی برای تشكیل آن تأکید شد و در سال 1955 اولین قانون مبنی بر اعطای مجوز به احزاب سیاسی صادر شد. در آن زمان احزاب مجوز یافته برای اولین بار تجربه حضور در پارلمان را در سال 1956 پشت سر گذاشتند ولی پس از آن احزاب سیاسی اردن به علت شرایط سیاسی داخلی و منطقه ای كه بر اردن حاكم بود، از كار حزبی سازمان یافته بازماندند. این وضعیت تا سال 1989 كه دوباره دموكراسی خواهی در اردن از سر گرفته شد ادامه داشت و با انتخابات پارلمانی در همان سال و تصویب قانون احزاب در سال 1992 به بازگشت حیات سیاسی احزاب منجر شد. به این ترتیب 30 حزب سیاسی در اردن پا به عرصه سیاست گذاشتند. (27)
آزاد سازی سیاسی و اصلاحات سیاسی از بالا به پایین در اردن از سال 1989 تا وقوع بهار عربی در 2011 نوعی راهبرد تدافعی برای حفظ حاکمیت و جلوگیری از انقلاب بود؛ در حقیقت، آزادسازی و تحقق برخی اقدامهای اصلاحطلبانه سیاسی در اردن از 1989 به این سو، جنبههای ماهوی نداشت بلکه جنبه راهبردی (تاکتیکی) برای بقای سیاسی و استمرار قدرت سیاسی و از نوعی مدیریت پیشگیرانه از انقلاب نشانی داشت. رابینسون در مقالهای، از تحولات و اصلاحات سیاسی در این کشور با عنوان «دموکراتیزاسیون تدافعی» یاد میکند که به طور عمده به صورت پیش دستانه و مصلحت جویانه برای حفظ امتیازهای طبقهها و نخبگان حاکم و ترمیم مشروعیت سیاسی حکومت انجام شد لذا به هیچ وجه هدف انجام تغییر و تحولات و اصلاحات ژرف دموتراتیک نبود؛ بنابراین، برنامه دموکراسیسازی تدافعی که برخاسته از اعتراضهای خیابانی با محتوای اقتصادی و معیشتی بود، نمیتوانست نویدبخش گذر اردن از دموکراسی حداقلی به سمت دموکراتیزاسیون و دموکراسی حداکثری و نهادینه شده با ویژگیهایی از جمله «رقابتهای دموکراتیک حزبی و گروهی، مشارکت فعالانه و مستقل، جامعه مدنی قوی، دولت به طور کامل پاسخگو، انتخابات پارلمانی آزاد و جدایی واقعی قوا» باشد.
بسیاری از پژوهشگران، کثرت گرایی صوری و محدود چند حزبی را در اردن و چند کشور دیگر، نه به مثابه امر راهبردی با ماهیت دموکراتیک بلکه به مثابه روشی برای بقای سیاسی این رژیمها تلقی کردند.(28)