نظام حزبی اردن

از دانشنامه ملل

ریشه‌های زندگی حزبی در اردن به دوران تأسیس امارت شرقی اردن در سال 1921 برمی‌گردد. اولین حزب سیاسی در اردن، حزب الاستقلال بود[۱]. که در سال 1924 با غلبه انگلیس بر اردن منحل شد. اما فعالیت‌های سیاسی در اردن با متوقف شدن این حزب پایان نیافت و با روی کار آمدن جبهه مردمی‌ اردن با نام حزب الشعب الاردنی در سال 1927 فعالیت‌های سیاسی و حزبی ادامه یافت [۲]. از اهداف آن تایید حکومت قانون و حفاظت از استقلال کشور و گسترش برادری در بین افراد جامعه بود [۳]. این حزب اهداف و تصمیمات خود را با روش‌های صلح‌آمیز دنبال می‌کرد و توانست اولین کنفرانس ملی را برگزار و راه را برای فعالیت‌های سیاسی ملی باز کند. این حزب با انتشار روزنامه صدی العرب در سال 1927 سیاست‌های حزبی خود را به گوش بقیه رساند، اما در سال 1928 از ادامه حرکت باز ماند. ‌هاشم خیر رئیس و شمس الدین سامی‌ نائب رئیس این حزب بودند[۴].

پس از آن جمعیــه الشرق العربی در سال 1923 در اربد شکل گرفت که هدف آن استقلال کامل منطقه شرق عربی بود. از دیگر احزاب در کشور اردن می‌توان از حزب آزاد میانه رو (الحزب الحر المعتدل)، گروه جوانان روشنفکر اردنی (عصبــه الشباب الاردنی المثقف)، حزب کارگران اردنی (حزب العمّال الاردنی)، جمعیت کمک به کارگران اردنی (جمعیــه مساعده العمال الاردنیــه) نام برد[۵]. همچنین حزب همبستگی اردنی (حزب التضامن الاردنی) به ریاست شیخ مثقال که در سال 1933 تأسیس شد. هدف آن دفاع از کیان مردم اردن و احقاق حقوق آنان بود. این حزب در برنامه‌های خود به تأسیس دولت به ریاست امیر عبدالله بن حسین، مواجهه با صهیونیست و مهاجرت یهودیان به فلسطین تأکید داشت[۶].

احزاب دیگری نیز پا به عرصه سیاست گذاشتند مانند؛ حزب ملی اردنی (الحزب الوطنی الاردنی) که در سال 1932 تأسیس شد و با انتشار اعلامیه و بروشورهای مختلف سعی در انتشار اندیشه‌های اصلی خود داشت. برخی از اعضای آن عبارت بودند از: دکتر صبحی ابوغنیمه، عادل عظمه و راشد خزاعی[۷]، کمیته اجرایی کنفرانس ملی (اللجنــه التنفیذیــه للمؤتمر الوطنی) و حزب برادری اردنی (الاخاء الاردنی) که به ریاست ماجد‌ عدوان در سال 1937 تأسیس شد و هدف آن تحقق کامل استقلال و وحدت با سایر کشورهای عرب بود[۸]. احزاب سیاسی موجود در شرق اردن که در بین سال‌های 1927 تا 1940 پا گرفتند را می‌توان بازتابی از ساختار اجتماعی جاری آن زمان اردن که به شکل عشایری بود به شمار آورد که به دلایلی همچون عدم همراهی با جنبش‌های اجتماعی در اردن و نداشتن برنامه‌های مدون اقتصادی و سیاسی اثربخش بر جامعه اردنی به سرعت فروپاشیدند[۹].

دومین مرحله از تاریخ حیات حزبی در اردن را می‌توان با رشد اردن‌ هاشمی‌در سال 1946 همزمان دانست. در آن سال، دو حزب با موافقت حکومت به وجود آمدند؛ یکی از آن‌ها حزب النهضــه العربیــه نام داشت که هدف آن تحقق آرمان‌های نهضت عربی بود و حزب دیگر، حزب الشعب الاردنی به ریاست عبدالمهدی شمایله بود که پس از دو ماه بسته شد و اعضای آن به نشانه اعتراض اردن را‌ترک کردند و به دمشق پایتخت سوریه رفتند. ولی پس از دو سال به اردن بازگشتند و توانستند بار دیگر مجوز کسب کنند و اهداف اصلاح طلبانه و پیشرفت اردن را در‌پیش‌گیرند. با این وجود این حزب عمری طولانی نداشت و خیلی زود از هم پاشید. در دوران حکومت ملک طلال در اردن، فعالیت حزبی زیادی انجام نگرفت، اما ملک طلال قانونی را در دوران خود وضع کرد که به موجب آن از میزان قدرت قوه مجریه بر احزاب کاسته می‌شد، زیرا بیشتر احزاب سیاسی در اردن در دوران پیش از ملک طلال، تنها به تحقق اهداف سیاسی دولت‌ها می‌پرداختند. با پیوستن کرانه غربی اردن به شرق این کشور، تغییرات زیادی در طبیعت احزاب این کشور صورت پذیرفت که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به کاهش تدریجی موانع در برابر احزاب و گشایش زمینه‌های آزادی اشاره کرد. کشور اردن در دهه پنجم قرن بیستم با ظهور احزاب مختلفی روبرو شد. به ویژه پس از تصویب قانون اساسی و حقوق بشر زمینه فعالیت احزاب بیش از پیش باز شد. ماده 16 قانون اساسی به فعالیت احزاب اشاره داشت.

در سال 1953 با روی کار آمدن ملک حسین احزابی مخالف با نخبگان سیاسی به وجود آمدند که به نوعی رقیب حکومت به شمار می‌آمدند و شعارهای عدالت خواهانه سر‌دادند و برخلاف زمان‌های گذشته با روستاهای اردن ارتباط برقرار کردند. با این وجود پادشاه توانست به سرعت قبل از قدرت گیری احزاب بر آن‌ها سیطره یابد، با این سیاست که اگر رؤسای احزاب جایگاه حزبی خود را از دست بدهند، احزاب تحت تأثیر او قرار خواهند گرفت. بسیاری از محققان درباره آن دوره می‌نویسند که حزب البعث به دلیل اینکه عملاً در مقابل کارهای حکومت مقاومت می‌کرد در اردن جایی نداشت و حزب کمونیست که توسط نبیه رشیدات، عیسى مدانات، فرید عکشــۀ، إبراهیم طوال، حنا حتر و حنا هلســۀ تشکیل شد و فؤاد نصار، رضوان حلو، حمزۀ الوزیر، رشدی شاهین، عبدالقادر صالح، فائق وراد و یعقوب زیادین از رؤسای آن بودند[۱۰]. به دلیل بالا بودن دستمزد‌ها در اردن موفقیتی کسب نکرد[۱۱].

احزاب دیگری نیز تأسیس شدند، همچون اخوان المسلمین که در سال 1945 تأسیس شد و با انتشار روزنامه مبارزه اسلامی‌ سعی در بیان اهداف خود داشت و با شرکت در انتخابات مجلس نمایندگان در سال 1956 توانست صاحب 4 کرسی شود. این حزب در دهه شصت و هفتاد اساس کار خود را بر آموزش قرار داد و در شهرهای مختلف به تأسیس گروه‌های فرعی پرداخت و شروع به ساخت مدارس و مهد کودک و بیمارستان‌های اسلامی‌ کرد و مرحله طلایی فعالیت‌های خود را در دهه هشتاد پشت سر نهاد[۱۲]. التحریر نیز در همین دوره پا به عرصه سیاست اردن گذاشت که جزء احزاب موافق حکومت به شمار می‌رفت. اخوان المسلمین به طور دائم با کارهای قوه مجریه در اردن موافق بود و با افزایش فشار ناسیونالیسم ناصری (جمال عبدالناصر) در میانه دهه پنجاه، موضع خود را در قبال قوه مجریه تغییر نداد. به این‌ ترتیب این حزب وارد عصر طلایی رابطه خود با قوه مجریه شد و این‌چنین شد که ستاره بخت احزاب دیگر در اردن به خاموشی گرایید و دوره فعالیت‌های آن‌ها فقط به سال‌های 1952 تا 1956 محدود شد و بر عرصه سیاسی اردن تأثیری نداشتند. در این زمان حکومت هم با دوراندیشی خود توانست با بریتانیا پیمانی را امضا کند که به موجب آن بریتانیا اجازه کار به کمونیست‌ها و بعثی‌ها را در کشور خود نمی‌داد.

از دیگر احزاب می‌توان اتحاد ملی عربی را نام برد که در سال 1972 اعلام موجودیت کرد و مهم‌ترین اهدافش طرح مسئله فلسطین به عنوان مسئله‌ای عربی بود و اینکه منافع اقتصادی کشور اولویت رابطه با کشورهای بیگانه را مشخص می‌کند، اما با این وجود این اتحاد دوام پیدا نکرد زیرا کنفرانس رباط بر آن تأثیر گذاشت و سازمان آزادی بخش فلسطین را نماینده قانونی ملت فلسطین اعلام کرد. این چنین گروه‌های فشار در غیاب احزاب و مجلس نمایندگان به عناصری فعال در عرصه سیاست اردن تبدیل شدند که به شکلی عملی در دهه هشتاد میلادی در حوادث دانشگاه یرموک (1986) و در حوادث سال 1989 در معان با خشونت نمود پیدا کرد و به بازگشت به کار احزاب به شکل علنی در سال 1992 منجر شد.

چنان که اشاره شد، حیات حزبی در اردن به سال‌های آغازین تأسیس حکومت در اردن باز می‌گردد. در سال 1952 در قانون اساسی اردن بر حق شهروندان اردنی بر تشکیل حزب سیاسی و مشارکت در آن و برنامه ریزی برای تشکیل آن تأکید شد و در سال 1955 اولین قانون مبنی بر اعطای مجوز به احزاب سیاسی صادر شد. در آن زمان احزاب مجوز یافته برای اولین بار تجربه حضور در پارلمان را در سال 1956 پشت سر گذاشتند ولی پس از آن احزاب سیاسی اردن به علت شرایط سیاسی داخلی و منطقه ای که بر اردن حاکم بود، از کار حزبی سازمان یافته بازماندند. این وضعیت تا سال 1989 که دوباره دموکراسی خواهی در اردن از سر گرفته شد ادامه داشت و با انتخابات پارلمانی در همان سال و تصویب قانون احزاب در سال 1992 به بازگشت حیات سیاسی احزاب منجر شد. به این‌ترتیب 30 حزب سیاسی در اردن پا به عرصه سیاست گذاشتند[۱۳].

آزاد سازی سیاسی و اصلاحات سیاسی از بالا به پایین در اردن از سال 1989 تا وقوع بهار عربی در 2011 نوعی راهبرد تدافعی برای حفظ حاکمیت و جلوگیری از انقلاب بود؛ در حقیقت، آزادسازی و تحقق برخی اقدام‌های اصلاح‌طلبانه سیاسی در اردن از 1989 به این سو، جنبه‌های ماهوی نداشت بلکه جنبه راهبردی (تاکتیکی) برای بقای سیاسی و استمرار قدرت سیاسی و از نوعی مدیریت پیشگیرانه از انقلاب نشانی داشت. رابینسون در مقاله‌ای، از تحولات و اصلاحات سیاسی در این کشور با عنوان «دموکراتیزاسیون تدافعی» یاد می‌کند که به طور عمده به صورت پیش دستانه و مصلحت‌جویانه برای حفظ امتیازهای طبقه‌ها و نخبگان حاکم و‌ ترمیم مشروعیت سیاسی حکومت انجام شد لذا به هیچ وجه هدف انجام تغییر و تحولات و اصلاحات ژرف دموتراتیک نبود؛ بنابر این، برنامه دموکراسی‌سازی تدافعی که برخاسته از اعتراض‌های خیابانی با محتوای اقتصادی و معیشتی بود، نمی‌توانست نویدبخش گذر اردن از دموکراسی حداقلی به سمت دموکراتیزاسیون و دموکراسی حداکثری و نهادینه شده با ویژگی‌هایی از جمله «رقابت‌های دموکراتیک حزبی و گروهی، مشارکت فعالانه و مستقل، جامعه مدنی قوی، دولت به طور کامل پاسخگو، انتخابات پارلمانی آزاد و جدایی واقعی قوا» باشد. بسیاری از پژوهشگران، کثرت‌گرایی صوری و محدود چند حزبی را در اردن و چند کشور دیگر، نه به مثابه امر راهبردی با ماهیت دموکراتیک بلکه به مثابه روشی برای بقای سیاسی این رژیم‌ها تلقی کردند[۱۴][۱۵].

نیز نگاه کنید به

نظام حزبی روسیه؛ نظام حزبی تونس؛ نظام حزبی ژاپن؛ نظام حزبی کانادا؛ نظام حزبی کوبا؛ نظام حزبی لبنان؛ نظام حزبی مصر؛ نظام حزبی افغانستان؛ نظام حزبی سنگال؛ نظام حزبی سودان؛ نظام حزبی آرژانتین؛ نظام حزبی فرانسه؛ نظام حزبی اسپانیا؛ نظام حزبی سیرالئون؛ نظام حزبی ساحل عاج؛ نظام حزبی زیمبابوه؛ نظام حزبی اوکراین؛ نظام حزبی اتیوپی؛ نظام حزبی کشور مالی؛ نظام همکاری چند حزبی و مشورت سیاسی در چین؛ نظام حزبی گرجستان؛ نظام حزبی تاجیکستان؛ نظام حزبی بنگلادش؛ نظام حزبی قزاقستان؛ نظام حزبی سیرالئون؛ نظام حزبی تایلند

کتابشناسی

  1. برگرفته از مركز القدس للدراسات السیاسیــهhttps://www.alqudscentea.org/
  2. د. عصام سعدی(1993)، التطور السیاسی للأردن، چاپ 1، ص. 245-195
  3. برگرفته از مركز القدس للدراسات السیاسیــه https://www.alqudscentea.org/
  4. د. عصام سعدی(1993)، التطور السیاسی للأردن، چاپ 1، ص. 245-195
  5. برگرفته از مركز القدس للدراسات السیاسیــه https://www.alqudscentea.org/
  6. د. عصام سعدی(1993)، التطور السیاسی للأردن، چاپ 1، ص. 245-195
  7. برگرفته از مركز القدس للدراسات السیاسیــه https://www.alqudscentea.org/
  8. د. عصام سعدی(1993)، التطور السیاسی للأردن، چاپ 1، ص. 308
  9. د. عصام سعدی(1993)، التطور السیاسی للأردن، چاپ 1، ص. 308
  10. برگرفته از مركز القدس للدراسات السیاسیــه https://www.alqudscentea.org/
  11. د. محمد مصالحه(1999)، التجربــه الحزبیــه السیاسیــه فی الاردن، ص 48-44
  12. برگرفته از مركز القدس للدراسات السیاسیــه https://www.alqudscentea.org/
  13. د. محمد مصالحه(1999)، التجربــه الحزبیــه السیاسیــه فی الاردن، ص 47-46
  14. دو فصلنامه علمی‌جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام، دوره 7، شماره 1، بهار و تابستان 1398 (پیاپی 14)
  15. لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)