نظام حزبی زیمبابوه

از دانشنامه ملل
حزب زانو - پی اف(1403). برگرفته از سایت پایگاه تخصصی تحلیلی جامعه و فرهنگ ملل، قابل بازیابی https://farhangemelal.icro.ir/news/18513/

احزاب سیاسی در زیمبابوه پیش از استقلال و در دوران حاکمیت سفیدپوستان محدود به احزاب سفیدپوستان و دارای اهداف استعماری بودند.

حزب جبهه رودزیا" که ساختار سیاسی رودزیا را از سال 1962 تا زمان تأسیس حکومت اکثریت سیاهان در سال 1979 تشکیل می‌داد طرفدار تبعیض نژادی، تقسیم اراضی بر مبنای نژاد و حمایت از سفیدپوستان رودزیایی بود. حزب مذکور در انتخابات 1979 و 1980، بیست کرسی (سهم نمایندگان سفیدپوست) مجلس را به گونه‌ای تبعیض آمیز از آن خود کرد. این حزب در سال 1980، نام خود را به "حزب جبهه جمهوری" (Republican Front Party (RFP)) تغییر داد و بار دیگر نام حزب مزبور به "حزب اتحاد محافظه کار زیمبابوه" (Conservative Alliance Zimbabwe (CAZ)) تغییر یافت. این حزب، توانست پانزده کرسی از بیست کرسی سهم سفیدپوستان را در انتخابات سال 1985 از آن خود کند[۱].

آرمان اصلی و مشترک احزاب سیاهان زیمبابوه ،مبارزه برای کسب استقلال بود. هم زمان با آغاز جنبش‌های ملی گرایی، رهبران حرکت سیاسی یعنی جوشوا انکومو و رابرت موگابه اقدام به تأسیس حزب زاپو (1961) و زانو(1962) کردند. در دهه 1970 و به دنبال اوج گیری جنبش‌های آزادی بخش، احزاب کوچک سیاسی دیگری نیز فعالیت خود را آغاز کردند.

در زیمبابوه حکومت تک حزبی در سال 1986 (شش سال پس ازاستقلال) از راه یک پارچه‌سازی دو حزب بزرگ: زانو و زاپو (گروه‌های چریکی پیشین) برقرار شد. این گونه حزب‌ها در کشورهای دیگر (جمهوری دموکراتیک کنگو) در حد وسیله پیش برنده‌ای عمل کرده‌اند که رهبری ملی کوشیده است با استفاده از آن قدرت را استوار کند.

نظام سیاسی در زیمبابوه بر مدار نقش مسلط رهبری کاریزماتیک رابرت موگابه برپا شده و هویت ایدئولوژیکی حزب موگابه هم بر آمده از رهبری حزب است. به غیر از موگابه، کوام نکرومه و جولیوس نایرره رهبران استقلال غنا و تانزانیا نیز چنین موقعیتی داشتند. اما از نظر حزبی، زانو-پی اف از لحاظ سازمانی بسیار ضعیف بوده با انضباط سختی که در دولت‌های کمونیستی تک حزبی دیده می‌شد تفاوت بسیار دارد و در بهترین حالت تنها نقش پیرامونی در روند سیاست سازی دارد. با این همه موقعیت انحصاری این گونه احزاب به پنهان ماندن اقتدار گرایی و همیشگی شدن خطر فساد کمک می‌کند[۲].

مهم‌ترین احزاب سیاسی در این کشور عبارتند از

حزب زانو-پی اف

جبهه میهن دوستی اتحادیه ملی آفریقایی زیمبابوه (Zimbabwe African National Union-Patriotic Front) که با نام اختصاری زانوپی اف (ZANU-PF) شناخته می شود، در سال 1987 از اتحاد دو حزب جبهه میهن‌دوستی زانو و جبهه میهن دوستی‌زاپو و به دنبال امضای قرارداد وحدت بین رابرت موگابه و جوشوا انکومو رهبران احزاب مذکور ایجاد شد. جبهه میهن‌دوستی دو حزب زانو و زاپو در سال 1976 در زمان مبارزات آزادیبخش علیه حکومت اقلیت سفیدپوستان در زیمبابوه به وجود آمده بودند. جبهه میهن‌دوستی زاپو به رهبری جوشوا انکومو عملیات خود را عمدتاً از زامبیا و جبهه میهن‌دوستی زانو به رهبری گابریل رابرت موگابه عملیات خود را از موزامبیک هدایت و انجام می‌دادند. شاخه نظامی حزب زاپو "ارتش انقلابی خلق زیمبابوه" و گروه‌های چریکی و نظامی حزب زانو "ارتش آزادی‌بخش ملی آفریقایی زیمبابوه" نام داشتند. پس از پیروزی و کسب استقلال زیمبابوه در سال 1980 دو حزب به صورت جداگانه در انتخابات شرکت نمودند و حزب موگابه به پیروزی رسید. سابقه تأسیس حزب زانو به سال 1962 برمی‌گردد.

حزب زانو پی اف دارای اساسنامه، اهداف، شرایط عضویت، حقوق و وظایف اعضا و ساختار حزبی بوده دارای شاخه‌های مربوط به زنان و جوانان می‌باشد. هدف عمده شاخه جوانان در واقع بسیج آن‌ها برای مشارکت کامل در امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است.

کمیته‌ی مرکزی حزب زانو پی اف متشکل از 230 عضو منتخب از 10 شاخه استانی در کشور بوده کمیته‌ی اجرایی در همه مراحل پاسخگوی کمیته مرکزی می‌باشد.

حزب جنبش تغییرات دموکراتیک

در دهه 1990 مخالفت گروه‌های سیاسی در کشور با خشونت بیشتری همراه شد و در سال‌های پایانی این دهه مخالفت‌های حزبی با نظام حاکم شکل جدی‌تری به خود گرفت. به تدریج، "حزب جنبش تغییرات دموکراتیک"(Movement for Democratic Change - Tsvangirai or MDC-T [Morgan TSVANGIRAI) به عنوان مهم‌ترین حزب مخالف حکومت و از ائتلاف گروه‌های مختلف کارگری، زنان، دانشجویان، فعالان حقوق بشر، مردم فقیر روستایی و جمعیت شهری تشکیل شد. و با هدف مبارزات حقوق بشری و اصلاح و تغییر قانون اساسی ایجاد شد.

اولین پیروزی این حزب در مقابل حزب حاکم در انتخابات فوریه 2000 در همه پرسی قانون اساسی اتفاق افتاد. دراین همه پرسی حزب حاکم به دنبال اعطای قدرت بیشتری به قوه اجرایی و رئیس جمهور و مصونیت او از پیگرد قضایی و ایجاد شرایطی برای عدم پاسخگویی به مردم بود که حزب تغییرات دموکراتیک با کسب حمایت مردم توانست مانع این امر شود و حزب حاکم شکست خورد.

درانتخابات پارلمانی همین سال نیز حزب جنبش تغییرات دموکراتیک توانست 57 کرسی از مجموع 120 کرسی مجلس را به دست آورد که امری بی‌سابقه بود. با این پیروزی این حزب توانست بیشتر مراکز شهری و کرسی‌های نمایندگی دو شهر اصلی حراره و بولاوایو را در اختیار بگیرد. حزب پیروز خواهان انتقال مسالمت‌آمیز قدرت و تغییر شرایط سیاسی شد.

در سال 2002 این حزب با نامزدی چانگیرایی درانتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد و با اختلاف ناچیزی دوم شد و در انتخابات پارلمانی 2005 موفق به کسب 41 کرسی از مجموع 120 کرسی شد.

سیاست‌های حزب مخالف

حزب جنبش تغییرات دموکراتیک به دنبال ایجاد و برقراری ارزش‌هایی چون عدالت، برابری، آزادی، شفافیت در رهبری و مسئولیت‌پذیری دست اندرکاران حکومتی بود. برنامه این حزب تضمین زندگی عادلانه و ایجاد برابری اجتماعی به ویژه در حوزه‌های سلامت و آموزش، فراهم ساختن فرصت‌های برابر برای همگان، رفع اشکال گوناگون فساد، تأکید بر تنوع فرهنگی و حذف همه رویه‌های منفی فرهنگی می‌باشد. این حزب با اعتقاد به اهداف توسعه ملی و همکاری‌های بین‌المللی، حفظ سرمایه دولت ملی را مغتنم شمرده با هر شکل قبیله‌گرایی که به دنبال تقسیم کشور باشد مخالفت می‌کند.

اعتقاد به حاکمیت قانون و آگاهی مردمی دو رکن مهم فعالیت حزب فوق بوده رهبران حزب معتقد بودند که می‌توان با استفاده از این دو حربه فرهنگی موگابه را به انزوا کشاند و در داخل حزب زانو - پی اف انشعاب ایجاد کرد. چالش مهم حزب فوق در مناطق روستایی کشور بود که موگابه توانسته بود با نفوذ در ذهنیت جامعه روستایی در خصوص مالکیت بومیان بر زمین‌ها و بیرون راندن اقلیت سفیدپوست زمین‌دار، طرفداری روستاییان را برای خود حفظ کند.از این رو حزب بر آن شد تا با رهبران کلیسا و ریش سفیدان بومی مبارزات را ادامه دهد که البته به علل مختلف کار ساده‌ای نبود.

بعد از سال 2005 مورگان چاگیرایی به عنوان رهبر حزب مخالف فعالیت سیاسی خود را توسعه داد. در خلال سال 2006 با توجه به ضرورت رقابت سیاسی و لزوم ورود نفر سوم به عرصه رهبری حزبی " آرتور موتامبارا" (Arthur Mutambara) استاد دانشگاه که سابقه رهبری مبارزات دانشجویی را در دهه 1980 داشت به عنوان ملی گرای مبارز، رهبری بخشی از حزب مخالف را به دست گرفت. وی کوشید بین مبارزات مخالفان و مشروعیت مبارزه برای آزادی، رابطه مناسب و منطقی ایجاد کند. او به صراحت اعلام کرد که هیچ کس نمی‌تواند ادعای مالکیت تاریخ مبارزات آزادی‎‌بخش را داشته باشد. زبان جدید سیاسی وی توانست پیشرفت و توسعه‌ای هر چند محدود در فضای سیاسی کشور به وجود آورد. چانگیرایی نیز ضمن قدردانی از تلاش‌های وی در حرکت‌های سیاسی در کشور "مقاومت درسایه آزادی و صلح" را ستود[۳]. سال 2005 تا 2006 برای حزب جنبش تغییرات دموکراتیک (MDC) از نظر انشعابات درونی و اثرات آن در سطح ملی و قاره‌ای دوران بسیار مهمی بود. برای مدت زمانی این حزب امید مردم زیمبابوه برای پایان بخشیدن به بحران‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور بود. برخی ناظران سیاسی معتقدند ایجاد این حزب صرفاً واکنشی ضد موگابه در کشور بود[۴].

نیز نگاه کنید به

نظام حزبی روسیه؛ نظام حزبی تونس؛ نظام حزبی ژاپن؛ نظام حزبی کانادا؛ نظام حزبی کوبا؛ نظام حزبی لبنان؛ نظام حزبی مصر؛ نظام حزبی افغانستان؛ نظام حزبی سنگال؛ نظام حزبی سودان؛ نظام حزبی اردن؛ نظام حزبی آرژانتین؛ نظام حزبی فرانسه؛ نظام حزبی اسپانیا؛ نظام حزبی سیرالئون؛ نظام حزبی ساحل عاج؛ نظام حزبی اوکراین؛ نظام حزبی اتیوپی؛ نظام حزبی کشور مالی؛ نظام همکاری چند حزبی و مشورت سیاسی در چین؛ نظام حزبی گرجستان؛ نظام حزبی تاجیکستان؛ نظام حزبی بنگلادش؛ نظام حزبی قزاقستان؛ نظام حزبی تایلند

کتابشناسی

  1. برگرفته از http://www.nationsencylopedia.com/Africa/Zimbabwe-Political-Parties.html
  2. هیوود، اندرو (1389). سیاست. ترجمه عبدالرحمن عالم. تهران: نی. ص. 372.
  3. Rankaprimorac Chan, S.(2007). Zimbabwe in Crisis: The international response and the space of silence. Routledge. p. 144.
  4. ایپکچی، محمدحسن (1399). جامعه و فرهنگ زیمبابوه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی. ص. 88-94.