جایگاه طریقت های صوفیه در قزاقستان: تفاوت میان نسخهها
| (یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
در دورران حکومت اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۱۷-۱۹۹۱) تصوف نیز مانند سایر ادیان و مذاهب دیگر با ممنوعیت و | در دورران حکومت اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۱۷-۱۹۹۱) تصوف نیز مانند سایر ادیان و مذاهب دیگر با ممنوعیت و محدودیتهای فراوانی مواجه بودند. به همین جهت در جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز و داغستان، همه سلسلهها در برخورد با شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم، ویژگیهای کم وبیش مشترکی داشتهاند. برخی از این ویژگیها عبارتاند از: پرهیز از عضویت در سازمانهای حزبی و اتحادیههای کارگری، احترام فوقالعاده به شیوخ خود بویژه آنان که در قیامها کشته شده بودند، امتناع از آموختن زبان روسی، اشتیاق به برگزاری مراسم ذکر، تلاش برای عضوگیری در محیطهای جمعی نظیر زندانها و پادگانهای نظامی، داشتن ادبیات زیرزمینی خاص مانند دیگر مخالفان نظام شوروی، نزدیکی نظام قبیلهای با سلسلههای صوفیانه، حرمت قایلشدن برای بقاع صوفیان و زیارت آنها و فعالیت مسلحانه فردی در هییت ابرک (راه زن شرافتمند) انگیزههای گرایش به تصوف نیز در این دوره تقریبا یکسان است؛ از جمله، ناامیدی از توانایی نهادهای رسمی مسلمان (چهار مرکز عمده مسلمانان شوروی در اوفا، تاشکند، ماخاچقلعه و باکو (در حفظ شریعت، جذابیت تصوف برای روشنفکران و دانشگاهیان به منظور گریز از جامعه ملالآور تک صدایی شوروی، توجه دوباره به سنن ادبی درخشانی که غالبا از آن ادیبان صوفی بوده است، جاذبههای مراسم ذکر و سماع و سرانجام انگیزه ملیگرایی که متاثر از تلفیق هویت قومی و دینی است<ref>تصوف بخش ۳، کتابخانه دیجیتال مدرسه فقه، http://lib.eshia.ir/23019/1/5029 تاثیر طریقت های یسویه و نقشبندیه در عرفان مختومقلی، محمودعطاگزلی، فصلنامه یاپراق / سال دهم / شماره ۴۰-۳۹/ پاییز و زمستان ۱۳۸۶ http://www.jayhon.com/farsi/?p=1695</ref>. | ||
مطالعات قبل و پس از فروپاشی شوروی نشان میدهد که بلشویکها نتوانستهاند اسلام را از زندگی مردم مسلمان آسیای مرکزی حذف نمایند و فرهنگ اسلام از طریق اسلام زیر زمینی و غیر رسمی و با بهرهگیری از آموزههای فرق مختلف تصوف به صورت جدی نقش خود را در زندگی مردم این مناطق ایفا نموده است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، | مطالعات قبل و پس از فروپاشی شوروی نشان میدهد که بلشویکها نتوانستهاند اسلام را از زندگی مردم مسلمان آسیای مرکزی حذف نمایند و فرهنگ اسلام از طریق اسلام زیر زمینی و غیر رسمی و با بهرهگیری از آموزههای فرق مختلف تصوف به صورت جدی نقش خود را در زندگی مردم این مناطق ایفا نموده است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، تمایل به احیای سنن صوفیانه در جمهوریهای تازه استقلال یافته که قلمرو سنتی تصوف بودند بیشتر شد و کتابها و جزوات و مقالات و روزنامهها و برنامههای رادیویی و تلویزیونی بسیاری در باره صوفیان تهیه گردید. | ||
به گزارش فارس، مردمان آسیای مرکزی با وجود سرکوب شدید و اختناق حاکم در دوران سلطه شوروی، و با وجود مخالفتهای گسترده با هرگونه رفتارهای دینی و مذهبی و همچنین برنامه تشکیل خلق جدید شوروی و تحتالشعاع قرار دادن ملیتهای مختلف مسلمان، توانستند با تکیه بر اسلام غیر رسمی و اجرای آموزههای فرقههای مختلف تصوف در این نواحی، آداب و رسوم سنتی را حفظ کرده و در دام بیهویتی خواسته محافل کمونیست و غرب گرفتار نشود. | به گزارش فارس، مردمان آسیای مرکزی با وجود سرکوب شدید و اختناق حاکم در دوران سلطه شوروی، و با وجود مخالفتهای گسترده با هرگونه رفتارهای دینی و مذهبی و همچنین برنامه تشکیل خلق جدید شوروی و تحتالشعاع قرار دادن ملیتهای مختلف مسلمان، توانستند با تکیه بر اسلام غیر رسمی و اجرای آموزههای فرقههای مختلف تصوف در این نواحی، آداب و رسوم سنتی را حفظ کرده و در دام بیهویتی خواسته محافل کمونیست و غرب گرفتار نشود. | ||
بخشهای مختلف آسیای مرکزی یا حتی عامتر از آن قفقاز و تاتارستان، چه در گذشته یعنی در زمان حکومت شوروی و چه امروز با هم تفاوت داشته و دارند .زمانی که حکومت شوروی اصرار داشت هر نوع فعالیت صوفیانه در این مناطق را سرکوب کند در همه جا به یک انداره موفق نبود و در بعضی از این مناطق جریانهای صوفیه به طور زیرزمینی به فعالیت خودشان ادامه میدادند. در چنین مناطقی بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ و حذف فشار حکومتی از روی جریانهای صوفیانه، این جریانها از حالت پنهان و زیرزمینی خارج شدند و امکان بازسازی و سازماندهی خود را با اقتدار پیدا کردند<ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۸۸، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش ۲۱۸ همان ص۸۴ -۸۶.</ref><ref>تصوف و اسلام غیررسمی حافظان هویت اسلامی در آسیای مرکزی، نوشته ابراهیمی خبرگزاری فارس، چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰ 90/03/30 شماره:۹۰۰۳۳۰۰۳۴۳</ref><ref>تصوف پس از فروپاشی شوروی، ویکی فقه. [http://muslimnews.blogfa.com/post-2975.asp | بخشهای مختلف آسیای مرکزی یا حتی عامتر از آن قفقاز و تاتارستان، چه در گذشته یعنی در زمان حکومت شوروی و چه امروز با هم تفاوت داشته و دارند. زمانی که حکومت شوروی اصرار داشت هر نوع فعالیت صوفیانه در این مناطق را سرکوب کند در همه جا به یک انداره موفق نبود و در بعضی از این مناطق جریانهای صوفیه به طور زیرزمینی به فعالیت خودشان ادامه میدادند. در چنین مناطقی بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ و حذف فشار حکومتی از روی جریانهای صوفیانه، این جریانها از حالت پنهان و زیرزمینی خارج شدند و امکان بازسازی و سازماندهی خود را با اقتدار پیدا کردند<ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۸۸، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش ۲۱۸ همان ص۸۴ -۸۶.</ref><ref>تصوف و اسلام غیررسمی حافظان هویت اسلامی در آسیای مرکزی، نوشته ابراهیمی خبرگزاری فارس، چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰ 90/03/30 شماره:۹۰۰۳۳۰۰۳۴۳</ref><ref>تصوف پس از فروپاشی شوروی، ویکی فقه. [http://muslimnews.blogfa.com/post-2975.asp+http://www.wikifeqh.ir/ http://www.wikifeqh.ir/]</ref><ref>تصوف و اسلام غیررسمی حافظان هویت اسلامی در آسیای مرکزی، نوشته ابراهیمی خبرگزاری فارس، چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰ 90/03/30 شماره:۹۰۰۳۳۰۰۳۴۳ http://muslimnews.blogfa.com/post-2975.aspx</ref>. | ||
در مقابل، در بعضی مناطق اساسا تصوف به معنای جدی وجود نداشته که بعد از فروپاشی شوروی نقش مهمی ایفا کند. البته در این مناطق هم افرادی پیدا شدهاند که مدعی قطب بودن هستند ولی از اول اقتداری نداشتهاند که حالا بعد از فروپاشی بخواهند آن را به کار بگیرند. حتی در مورد اصل تدین به اسلام هم بین مناطق مسلمان نشین آسیای مرکزی تفاوتهای بسیاری وجود دارد.برای مثال ساکنان مناطق شمال [[قزاقستان]] از نظر اصل تدین، مسلمانند اما در طول دوره شوروی از آیینهای اسلامی چیز زیادی نمیدانستهاند و بعد از فروپاشی هم شور و شوق چندانی در این زمینه از خودشان نشان ندادهاند. | در مقابل، در بعضی مناطق اساسا تصوف به معنای جدی وجود نداشته که بعد از فروپاشی شوروی نقش مهمی ایفا کند. البته در این مناطق هم افرادی پیدا شدهاند که مدعی قطب بودن هستند ولی از اول اقتداری نداشتهاند که حالا بعد از فروپاشی بخواهند آن را به کار بگیرند. حتی در مورد اصل تدین به اسلام هم بین مناطق مسلمان نشین آسیای مرکزی تفاوتهای بسیاری وجود دارد. برای مثال ساکنان مناطق شمال [[قزاقستان]] از نظر اصل تدین، مسلمانند اما در طول دوره شوروی از آیینهای اسلامی چیز زیادی نمیدانستهاند و بعد از فروپاشی هم شور و شوق چندانی در این زمینه از خودشان نشان ندادهاند. در حالی که در بخشهای جنوبی [[قزاقستان]] شرایط فرق میکند؛ مردم این نواحی در دوره شوروی هم تا جایی که میتوانستند سعی کردند سنتهای خود را به هر قیمتی، ولو با صدمات زیاد، حفظ کنند و کاملا طبیعی است که الان تعصب بیشتری در این باره داشته باشند. بعضی مناطق مثل ترکمنستان یا جنوب [[قزاقستان]] هم در وضعیت میانی قرار دارند. در بحث تجدید حیات تصوف، به نظر میرسد که ریشه بیشتر جریانات موجود در آسیای مرکزی، بیش از [[افغانستان]]، به پاکستان میرسد. مدارس علوم دینی و خانقاههای طریقت در [[پاکستان]]، در فضای نسبتا آرامتر این کشور و متاثر از فضای فرهنگی و سیاسی-امنیتی متفاوت آن، توانستهاند زمینه ظهور و پرورش جریانات متعدد مذهبی با صبغه تصوف و مدعی عرفان را فراهم کنند و با تکیه بر رویکردهای جدید تبلیغ و ارشاد و در قالب سلسله مراتب ویژه خود که در بیشتر این گروهها متضمن جذب آسان مریدان از یک سو و انقیاد تمام و کمال به مراتب فوقانی سلسله مراتب، از سوی دیگر است، موج جدیدی از جریان تصوف را سبب شوند که میتوان از آن به عنوان «نوصوفیگری» یاد کرد. جالب این است که در گفتمان مرسوم این گروههای جدید، عناوین و خطابها نیز بیش از آن که عربی یا بومی آسیای مرکزی باشد، پاکستانی و حتی هندی است<ref>قزل، بهروز (1395). نوصوفی گری و جلوه غیر مترقبه بنیادگرایی در آسیای مرکزی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.</ref>. | ||
در حالی که در بخشهای جنوبی قزاقستان شرایط فرق میکند؛ مردم این نواحی در دوره شوروی هم تا جایی که میتوانستند سعی کردند سنتهای خود را به هر قیمتی، ولو با صدمات زیاد، حفظ کنند و کاملا طبیعی است که الان تعصب بیشتری در این باره داشته باشند. بعضی مناطق مثل ترکمنستان یا جنوب [[قزاقستان]] هم در وضعیت میانی قرار دارند. در بحث تجدید حیات تصوف، به نظر | |||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
| خط ۱۸: | خط ۱۶: | ||
== منبع اصلی == | == منبع اصلی == | ||
صابری، اصغر (1395). جامعه و فرهنگ [[قزاقستان]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار) | صابری، اصغر (1395). جامعه و فرهنگ [[قزاقستان]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار) | ||
== نویسنده مقاله == | == نویسنده مقاله == | ||
اصغر صابری | اصغر صابری | ||
[[رده:پیشینه تصوف]] | |||
[[رده:جمعیت متصوفه و پراکندگی آن]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۹ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۳۰
در دورران حکومت اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۱۷-۱۹۹۱) تصوف نیز مانند سایر ادیان و مذاهب دیگر با ممنوعیت و محدودیتهای فراوانی مواجه بودند. به همین جهت در جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز و داغستان، همه سلسلهها در برخورد با شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم، ویژگیهای کم وبیش مشترکی داشتهاند. برخی از این ویژگیها عبارتاند از: پرهیز از عضویت در سازمانهای حزبی و اتحادیههای کارگری، احترام فوقالعاده به شیوخ خود بویژه آنان که در قیامها کشته شده بودند، امتناع از آموختن زبان روسی، اشتیاق به برگزاری مراسم ذکر، تلاش برای عضوگیری در محیطهای جمعی نظیر زندانها و پادگانهای نظامی، داشتن ادبیات زیرزمینی خاص مانند دیگر مخالفان نظام شوروی، نزدیکی نظام قبیلهای با سلسلههای صوفیانه، حرمت قایلشدن برای بقاع صوفیان و زیارت آنها و فعالیت مسلحانه فردی در هییت ابرک (راه زن شرافتمند) انگیزههای گرایش به تصوف نیز در این دوره تقریبا یکسان است؛ از جمله، ناامیدی از توانایی نهادهای رسمی مسلمان (چهار مرکز عمده مسلمانان شوروی در اوفا، تاشکند، ماخاچقلعه و باکو (در حفظ شریعت، جذابیت تصوف برای روشنفکران و دانشگاهیان به منظور گریز از جامعه ملالآور تک صدایی شوروی، توجه دوباره به سنن ادبی درخشانی که غالبا از آن ادیبان صوفی بوده است، جاذبههای مراسم ذکر و سماع و سرانجام انگیزه ملیگرایی که متاثر از تلفیق هویت قومی و دینی است[۱].
مطالعات قبل و پس از فروپاشی شوروی نشان میدهد که بلشویکها نتوانستهاند اسلام را از زندگی مردم مسلمان آسیای مرکزی حذف نمایند و فرهنگ اسلام از طریق اسلام زیر زمینی و غیر رسمی و با بهرهگیری از آموزههای فرق مختلف تصوف به صورت جدی نقش خود را در زندگی مردم این مناطق ایفا نموده است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، تمایل به احیای سنن صوفیانه در جمهوریهای تازه استقلال یافته که قلمرو سنتی تصوف بودند بیشتر شد و کتابها و جزوات و مقالات و روزنامهها و برنامههای رادیویی و تلویزیونی بسیاری در باره صوفیان تهیه گردید.
به گزارش فارس، مردمان آسیای مرکزی با وجود سرکوب شدید و اختناق حاکم در دوران سلطه شوروی، و با وجود مخالفتهای گسترده با هرگونه رفتارهای دینی و مذهبی و همچنین برنامه تشکیل خلق جدید شوروی و تحتالشعاع قرار دادن ملیتهای مختلف مسلمان، توانستند با تکیه بر اسلام غیر رسمی و اجرای آموزههای فرقههای مختلف تصوف در این نواحی، آداب و رسوم سنتی را حفظ کرده و در دام بیهویتی خواسته محافل کمونیست و غرب گرفتار نشود.
بخشهای مختلف آسیای مرکزی یا حتی عامتر از آن قفقاز و تاتارستان، چه در گذشته یعنی در زمان حکومت شوروی و چه امروز با هم تفاوت داشته و دارند. زمانی که حکومت شوروی اصرار داشت هر نوع فعالیت صوفیانه در این مناطق را سرکوب کند در همه جا به یک انداره موفق نبود و در بعضی از این مناطق جریانهای صوفیه به طور زیرزمینی به فعالیت خودشان ادامه میدادند. در چنین مناطقی بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ و حذف فشار حکومتی از روی جریانهای صوفیانه، این جریانها از حالت پنهان و زیرزمینی خارج شدند و امکان بازسازی و سازماندهی خود را با اقتدار پیدا کردند[۲][۳][۴][۵].
در مقابل، در بعضی مناطق اساسا تصوف به معنای جدی وجود نداشته که بعد از فروپاشی شوروی نقش مهمی ایفا کند. البته در این مناطق هم افرادی پیدا شدهاند که مدعی قطب بودن هستند ولی از اول اقتداری نداشتهاند که حالا بعد از فروپاشی بخواهند آن را به کار بگیرند. حتی در مورد اصل تدین به اسلام هم بین مناطق مسلمان نشین آسیای مرکزی تفاوتهای بسیاری وجود دارد. برای مثال ساکنان مناطق شمال قزاقستان از نظر اصل تدین، مسلمانند اما در طول دوره شوروی از آیینهای اسلامی چیز زیادی نمیدانستهاند و بعد از فروپاشی هم شور و شوق چندانی در این زمینه از خودشان نشان ندادهاند. در حالی که در بخشهای جنوبی قزاقستان شرایط فرق میکند؛ مردم این نواحی در دوره شوروی هم تا جایی که میتوانستند سعی کردند سنتهای خود را به هر قیمتی، ولو با صدمات زیاد، حفظ کنند و کاملا طبیعی است که الان تعصب بیشتری در این باره داشته باشند. بعضی مناطق مثل ترکمنستان یا جنوب قزاقستان هم در وضعیت میانی قرار دارند. در بحث تجدید حیات تصوف، به نظر میرسد که ریشه بیشتر جریانات موجود در آسیای مرکزی، بیش از افغانستان، به پاکستان میرسد. مدارس علوم دینی و خانقاههای طریقت در پاکستان، در فضای نسبتا آرامتر این کشور و متاثر از فضای فرهنگی و سیاسی-امنیتی متفاوت آن، توانستهاند زمینه ظهور و پرورش جریانات متعدد مذهبی با صبغه تصوف و مدعی عرفان را فراهم کنند و با تکیه بر رویکردهای جدید تبلیغ و ارشاد و در قالب سلسله مراتب ویژه خود که در بیشتر این گروهها متضمن جذب آسان مریدان از یک سو و انقیاد تمام و کمال به مراتب فوقانی سلسله مراتب، از سوی دیگر است، موج جدیدی از جریان تصوف را سبب شوند که میتوان از آن به عنوان «نوصوفیگری» یاد کرد. جالب این است که در گفتمان مرسوم این گروههای جدید، عناوین و خطابها نیز بیش از آن که عربی یا بومی آسیای مرکزی باشد، پاکستانی و حتی هندی است[۶].
نیز نگاه کنید به
ادیان در قزاقستان؛ تصوف در قزاقستان؛ طریقت نقشبندیه در قزاقستان؛ طریقت یسویه در قزاقستان
کتابشناسی
- ↑ تصوف بخش ۳، کتابخانه دیجیتال مدرسه فقه، http://lib.eshia.ir/23019/1/5029 تاثیر طریقت های یسویه و نقشبندیه در عرفان مختومقلی، محمودعطاگزلی، فصلنامه یاپراق / سال دهم / شماره ۴۰-۳۹/ پاییز و زمستان ۱۳۸۶ http://www.jayhon.com/farsi/?p=1695
- ↑ آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۸۸، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش ۲۱۸ همان ص۸۴ -۸۶.
- ↑ تصوف و اسلام غیررسمی حافظان هویت اسلامی در آسیای مرکزی، نوشته ابراهیمی خبرگزاری فارس، چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰ 90/03/30 شماره:۹۰۰۳۳۰۰۳۴۳
- ↑ تصوف پس از فروپاشی شوروی، ویکی فقه. http://www.wikifeqh.ir/
- ↑ تصوف و اسلام غیررسمی حافظان هویت اسلامی در آسیای مرکزی، نوشته ابراهیمی خبرگزاری فارس، چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰ 90/03/30 شماره:۹۰۰۳۳۰۰۳۴۳ http://muslimnews.blogfa.com/post-2975.aspx
- ↑ قزل، بهروز (1395). نوصوفی گری و جلوه غیر مترقبه بنیادگرایی در آسیای مرکزی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
منبع اصلی
صابری، اصغر (1395). جامعه و فرهنگ قزاقستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)
نویسنده مقاله
اصغر صابری