ادیان در قزاقستان

از دانشنامه ملل

ادیان در قزاقستان شامل جایگاه دین در جامعه و سیاست قزاقستان، شمنیسم، تنگریسم؛ اسلام، مسیحیت، تصوف، مفاخر و مشاهیر دینی قزاقستان، شخصیت های دینی معاصر قزاقستان، موقعیت اسلام و مسلمانان در جامعه قزاقستان، نهادها و مراکز دینی قزاقستان، وضعيت و ساختار آموزش مذهبی در جامعه قزاقستان، طریقت یسویه، طریقت نقشبندیه، جایگاه طریقت های صوفیه در قزاقستان است که به شرح زیر است:

جایگاه دین در جامعه و سیاست قزاقستان

جایگاه و نقش دین در جامعه و سیاست در آسیای مرکزی و منجمله در قزاقستان مانند سایر مناطق جهان دین، باورهای اعتقادی و پیروی از مرام و مسلک خاص از گذشته های دور وجود داشته است: موضوع باورهای اعتقادی در این مناطق به دوره های دیرینه سنگی یعنی حدود ۲۵۰۰۰ سال پیش و دوران پیش از تاریخ بر می‌گردد. در آن دوره مردم پیرو شمنیسم بودند و پس از آن پیرو مرام تنگریسم که شاخه ای از شمنیسم بوده است شدند و تا زمان ورود اسلام به این مناطق تنگریسم رواج داشت.

یک شمن از آلتایی، در حال نواختن تام تام.

با ظهور اسلام، تنگیر جای خود را به «قودای» و یا همان «الله» داد. با توجه به سابقه یکتا پرستی ترکان باستان ( تنگریسم)، اردن‌آی نه نام یک خدا بلکه به اعتقاد ترکان سیبری ، فرشته ای است (جبرییل) که پیام های تانگری (خدا) را به افراد می رساند. اما علیرغم ورود اسلام به آسیای مرکزی منجمله قزاقستان بسیاری از آداب، رسوم و سنن دیرینه شمنیسم و تنگریسم در بین مردم و جامعه باقی ماند و آمیزه ای از اسلام و تنگریسم مجموعه باورهای مردم را تشکیل داد.

شمنیسم

شمنیسم یا ASC که یکی از اشکال دینداری ماقبل ادیان بزرگ و توحیدی است جزء مکاتب عرفانی بشمار می رود. شمن که پیرو مکتب شمنیسم است از زبان تونغوزی سیبری به معنی دانا گرفته شده است، این آیین ابتدا در میان شکارچیان سیبری و آسیای میانه پدید آمد، و بعدها در میان مردم قبایل آفریقا، سرخ پوستان آمریکای لاتین و اقوام ترک‌تبار و مغولان و بیشتر بین جوامع شکارچی با الگوهای زیستی مبتنی بر کشاورزی یا شبانی پدیدار شده است. اولین نشانه های شناخته شده ی گرایش انسان به عرفان یا میستی سیزم به اندیشه ها و عقاید شمن ها بر می‌گردد، شمن باوران مدعی ارتباط با ارواح و عالم بالا هستند، آنها باورا دارند که یک شمن با قدرت جادویی که دارد به عالم خلسه وارد می شود و روح را از تن جدا می کنند و به عالم اعلی می پیوندد.

دف به شمن کمک می‌کند که به مرکز جهان راه یابد آنان با قدرت روحی و ارتباط با خدای آسمان و جادو پزشکی و نواختن طبل یا دف به عالم خلسه می روند و با تاثیرگذاری در حوادث به کمک اجنه و ارواح و موجودات غیرعادی ذهنی دردهای انسان ها را التیام می بخشند. پیشگویی آینده نیز یکی دیگر از باورها در شمن‌گرایان است. شمن ها برای رسیدن به خلسه، از راه‌های گوناگون از جمله رقص و حرکات تکراری، تلقین به خود، تمرکز بر یک ریتم مکرر و استفاده از مواد روان‌گردان استفاده می‌کنند در بین اقوام و قبیله های مختلف رسیدن به مقام شمنی قوانین خاصی وجود دارد، بعضی مقام شمنی را موروثی می‌دانند و بعضی دیگر افراد برای رسین به مقام شمنی و ارتباط با ارواح از زندگی مدتی در جنگل و دوری از آدمیان حاصل می شود، بعضی دیگر از اقوام هم وجود بیماری صرع در افراد را نشانه وجود استعداد ذاتی برای رسیدن به مقام شمن می دانند.هر قبیله حداقل دارای یک شمن بود که در قبایل بزرگ گاه تعدادی شمن زیر نظر یک شمن بزرگ‌تر به انجام وظایف خود می پرداختند.

مهم ترین وظایف شمن قبیله به عنوان یک مقام روحانی؛ یافتن گیاهانی که در درمان بیماری ها کاربرد داشتند، شفا دادن، گشودن بخت قبیله در شکار و جنگ، هدایت افراد در مواقع خاص به عوالم روحانی، طلب آمرزش برای روح مردگان، احترام به ارواح و از جمله وظایف شمنان اولیه بوده است که به تدریج با طی زمان و تکوین آموزه های باطنی، معرفتی به دست آمد که در پی کامل کردن، بی عیب و نقص کردن، سالکین مراحل آموزشی چندی را نیز در بر می گرف یک شمن فرزانه که وجود خود را هدیه ای از جانب عقاب - سمبلی برای خداوند - می‌داند، خود هدیه ایست از جانب عقاب برای کسانی که او در دسترسشان است.زیرا این مرشد خود را در دسترس هر موقعیت و مناسبتی قرار نمی دهد؛. شاید به همین دلیل است که هنوز عقاب در فرهنگ آسیای مرکزی، مخصوصا در بین مردم قزاقستان و مغولستان به عنوان یکی از نمادهای مهم بشمار می‌رود.

از دیدگاه شمنیسم انسان کامل موجودی بی عیب و نقص است.این بی عیب و نقصی ماحصل اقتدار و نتیجه سلوک اوست؛ با خاموش شدن گفت وگویی درونی، با از بین رفتن تنش ها و تناقضات، دل ناوال راهبر زندگی می شود، بی عیب و نقصی مکانیسم ذاتی دل است.[۱]

تنگریسم

همانگونه که اشاره شد با ورود اسلام به آسیای مرکزی و قزاقستان، اسلام جایگزین آیین تنگریسم شد. دین باستانی قزاق‌ها تنگریسم Tengrinism یک دین تثلیثی است که قبل از اسلام در بین مردم قزاقستان رایج شده بود. الهه اصلی و بزرگتر تنگری Tengri الهه آسمان و مظهر جنس نر، الهه ژرسو Jersu الهه زمین و آب و مظهر جنس ماده و اومای Umai الهه زایندگی و محافظ زنان هنگام زایمان که روح خوب و حامی بچه ها بوده‌است.

تنگریسم در حقیقت آیینی جدای از شمنیسم نیست، بلکه تنگریسم شکل بومی شده شمنیسم است که مطابق با آداب و رسوم و سبک زندگی کوچ نشیتی، دامپروری و کشاورزی منطقه پدیدار گشته است که برخی از نقوش افسانه های قزاقی حاکی از ارتباط تنگری با سنت های شمنیسم سیبری است در عرفان و فلسفه غرب تنگری به عنوان یک سیستم فلسفی منسجم معرفی شده است.

تنگری در نزد ترک ها و مغول های قدیم برترین خدا و به معنی آسمان و خدای آسمان بوده است، بنا برنقل کاشغری صاحب دیوان لغات الترک، ترک ها همه چیزهایی که در نظر آنها بزرگ می‌نمود تنگری به معنی بزرگ و الهه مقدس می خواندند همانند کوه های بلند، درختان تنومند و یا افراد و شخصیتهای بزرگ از این رو به خدای بزرگ و خدای آسمان که خالق هستی است تنگری گفته اند. ترکها تنگری را حافظ بقای قوم ترک می دانند و آنان را بر دشمن پیروز می کند. همچنین خاقان که بزرگترین کاهن کیش تنگری است را نماینده خدا می دانستند لذا همه و منجمله خاقان باید فقط احکام و دستورات و آیین تنگری را اجرا کنند و اگر خاقانی بر خلاف قوانین تنگری عمل کند به نوعی مخالفت تنگری با رفتار خاقان آشکار می‌شود و خاقان به مجازات خویش می رسد.

عده ای از قزاق ها مخصوصا مردم سنتی علیرغم پایبندی و اعتقاد به اسلام به تبعیت از آیین شمنیسم و تنگریسم در رویدادهای مهمی مانند صلح بین دو قبیله متخاصم، پیروزی بر دشمن و غیره برای شادی نیاکان خود مادیان یا اسب نر سفید قربانی می‌کرده اند. قزاق ها روح اجداد خود را حامی و نگهدارنده افراد و فرزندان خود می دانند و در خاک سپاری و بزرگداشت درگذشتگان آداب و رسومی دارند که بجای مانده از آیین شمنی و تنگری است. وقتی کسی فوت می‌کند مردم در خانه درگذشته جمع می شوند و قبل از تششیع جنازه هدایایی را به بازماندگان می دهند.[۲]

در اندیشه قدیمی تمام ترکان و در تنگریسم به همراه افرادی که در جنگ قهرمان جنگی محسوب می شوند یک تعداد پیکره از سنگ تراشیده میشد - که نشانگر وجود مزار یک فرد قهرمان جنگی بوده - در تفکر تنگریسم و شمنیزم ، ترکان سربازان کشته شده در دنیای دیگر به فرد قهرمان و سلحشور که توسط او کشته شده بود ند خدمت خواهند کرد - و تعداد این نمونه های سنگی نیز نشانگر جسارت-شجاعت - قهرمانی و قدرت فرد صاحب مزار بود. بال بال های یافت شده در منطقه ترکستان و غیره.

اسلام در قزاقستان

همانگونه که قبلا اشاره شد؛ ورود و گسترش اسلام در قزاقستان فرایندی بسیار طولانی را طی کرده است. بنا بر نقل مورخان، اسلام در قرن های هفتم و هشتم از طرف خراسان بزرگ به مناطق جنوبی قزاقستان نفوذ کرد و در پایان قرن دهم بوسیله امپراطوری ترکان قرخانی اسلام تا هفت رودخانه، سیحون، جیهون، سیر دریا و...گسترش یافت. سپس اسلام بوسیله ترکان ومغولان به پیشرفت و گسترش خود ادامه داد.

و شهرهای طراز و اترار و ترکستان در جنوب قزاقستان مراکز اصلی علم و دین و دانش و فرهنگ شدند. در قرن ۱۲ اسلام درقالب صوفی گری توسط افرادی مانند خواجه احمد یسوی نهادینه شد. مبلغین و مروجین دینی تاتار یکی از عوامل و افرادی بودند که با ازدواج با مردم عشایر قزاق در گسترش اسلام در این مناطق نقش مهم و اساسی داشتند که البته با هشدار دولت اورنبورگ در سال ۱۸۳۲ کمیسیون مرزی اورنبورگ ازدواج تاتارها و باشقیرها با قزاق ها را ممنوع کرده است، اما فراگیری و گسترش واقعی اسلام در قزاقستان در قرن نوزدهم اتفاق افتاد. ولی چیزی نپایید که با تسلط اتحاد جماهیر شوروی بر آسیای مرکزی فعالیت های دینی ممنوع و مسلمانان در اجرای احکام و ترویج مبانی اسلامی با محدودیت جدی مواجه شدند. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال قزاقستان فرصت مغتنمی را برای مردم قزاقستان فراهم آورد تا دوباره اعتقادات نهفته اسلامی خود را احیا کنند و رو بسوی مبانی دینی و اسلامی بنهند.

مردم و جامعه قزاقستان پس از استقلال خود را رها شده از سلطه هفتاد ساله دوران کمونیستی یافتند، گویا در سالیان دراز تحت حاکمیت کمونیست اعتقادات و عشق و علاقه به مبانی دینی را در خود حفظ کرده بودند تا در چنین روزی بتوانند دو باره تدین و یکتا پرستی خود را اعلام کنند. دولت نوپای قزاقستان نیز به دین، مذهب و آزادی فعالیت های دینی توجه کرد تا جامعه متکثر و متنوع قومی که متشکل از حدود ۱۰۰ قوم و نژاد و حدود ۲۰ دین و فرقه دینی و مذهبی قزاقستان شامل اسلام، مسیحیت (ارتدوکس، کاتولیک، پروتستان)، بودیسم، و یهودیت، هندو، بت پرست باستان و فرقه های نو ظهور و... که حدود هفتاد درصد آن را مسلمانان حنفی مذهب تشکیل می دهند و حدود %۲۵ از کل جمعیت قزاقستان را مسیحیان ارتدکس و بقیه از سایر ادیان و مذاهب تشکیل شده است با آزادی دینی بتوانند تحت لوای پرچمی واحد و در کنار همدیگر زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند.

دولت قزاقستان در همان سال های اولیه استقلال، موسسه ای تحت عنوان آژانس امور دینی برای حمایت نظارت بر فعالیت کلیه ادیان دایر کرد و اداره دینی مسلمانان قزاقستان را به منظور سامان دهی فعالیت های اسلامی اعم از تربیت روحانیون و ایمه جماعت، ساخت مساجد و مراکز اسلامی تاسیس کرد.

در اساسنامه تاسیس اداره مفتیان مسلمانان قزاقستان این موسسه را یک ارگان اجرایی برای اجرای امور دینی، با رعایت آداب ، سنن و رسوم مسلمانان جمهوری که مخالف شریعت نباشد؛ تبعیت از کلام الهی، قرآن ، احادیث شریف پیامبر اکرم محمد (ص) و مکتب ابوحنیفه؛ مدیریت رعایت دین اسلام ، برگزاری صحیح اعمال دینی و جهت‌گیری آن در راستای اهداف کشوربیا شده است که پس از شروع بکار اداره دینی مسلمانان قزاقستان دانشگاه اسلامی برای تربیت روحانیون و ایمه جماعت تشکیل شد و روزنامه «ایمان» برای تبلیغ، و معرفی احکام اسلامی راه اندازی شد.

همانطورر که گفته شد امروزه حدود %۷۰ مردم قزاقستان را مسلمانان تشیکیل می دهند که هر چند روز بروز موج اسلام خواهی در قزاقستان رو فزونی دارد ولی متاسفانه گروه های افراطی تروریستی، سلفی و پیروان تندرو اسلامی نیز در بین جوانان نفوذ کرده است نه تنها موجب نا امنی قزاقستان شده اند بلکه احکام دینی و اسلامی را بشکلی غیر واقعی تبیین می کنند و اسلام را مکتبی خشن و بی منطق معرفی می کنند.

مسیحیت در قزاقستان

در قزاقستان پس از اسلام مسحیت با حدود %۲۵ بیشترین پیرو را دارد. مسیحیت که اکثر آنها پیرو ارتدکس روسیه هستند دارای ۲۰۲ محله در قزاقستان می باشد، دومین جنبش مذهبی قدرتمند در این کشور است، که تابعی از ساختار اسقفی مسکو بشمار می‌رود.

مسیحیت در خاک قزاقستان مدرن بیش از ۲۵۰ سال سابقه دارد، که البته نتوانسته است در طول قرون گذشته در بین مردم قزاق نفوذ کند. که این موضوع به دلیل مقاومت قزاق ها در مقابل استعمار روسیه بوده است.هر چند اکثر مسیحیان و کلیساها تابع مسیحیت ارتدکس روسیه هستند ولی تعدادی از مسیحیان نیز پیرو مسیحیت پروتستان و کاتولیک می باشند.

علاوه بر این به ادیان سنتی مسلمان و مسیحی در قزاقستان امروزه علاوه بر آداب و رسومی که از آیین های شمنیسم و تنگریسم باقیمانده است فرقه های نوظهوری در آسیای مرکزی منجمله در قزاقستان ظهور کرده است که سلامت فکری و عقیدتی جوانان و مردم این مناطق را با تهدید جدی مواجه کرده است از جمله اعتقادات مذهبی عجیب و غریب عرفانی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از: جامعه آگاهی کریشنا، کلیسای ادونتیست، شاهدان یهوه، کلیسای زندگی جدید "،" سفید اخوان "، مومنان قدیمی، ،presvitoriane کلیسای وابسته به پاپ جدید، منونیت ها، بهاییان، کلیسای وحدت، کلیسای گریس و سایر مرام ها و مسلک ها. علاوه بر اسلام و مسیحیت که بیشترین پیرو را در قزاقستان دارند، ادیان و آیین های متعدد دیگری از قبیل زرتشتی، یهودی، بودایی، کنفسیوس چینی، هندو، جنبش های عرفانی جدید و... که تعداد آنها حدود ۳۰ الی ۴۶ دین ، مذهب، مکتب و آیین نقل شده است وجود دارد.

مفاخر و مشاهیر دینی

از قرن هفتم تا دهم که اسلام بتدریج در جنوب قزاقستان وارد شد و دین، دانش، علم و فرهنگ در شهرهای جنوبی؛ طراز، اترار و ترکستان رونق گرفت شخصیت های دینی و علمی بزرگی در این مناطق ظهور کردند که به تعدادی از عالمان و بزرگانی که در این مناطق زاده شده اند اشاره می شود.

ابو نصر فارابی

زاده ۸۷۸ و درگذشته در سال ۹۵۰ میلادی، حدود سال ۲۶۰ ه.ق در فاراب (شهر اترار کنونی در جنوب قزاقستان) و متوفی در سال ۳۳۹ ه. ق در دمشق که از بزرگترین فلاسفه و دانشمندان عصر طلایی اسلام است که به معلم ثانی معروف است.

ابو اسحاق ابراهیم فارابی

ابو اسحاق ابراهیم فارابی عالم علم ادبیات عرب، در قرن چهارم می‌زیست. کنیه وی ابو ابراهیم و دایی اسماعیل بن حماد جوهری صاحب کتاب الصحاح فی اللغة بوده است. وی از دیار خود دور افتاد و به یمن رفت و در زبید اقامت گزید و کتاب خود دیوان الادب را در آنجا تصنیف کرد. ولی پیش از آنکه از او روایت کنند در گذشت. وفاتش در اوایل قرن پنجم نقل شده است.[۳]

اسماعیل بن حماد جوهری فارابی

اسماعیل بن حماد جوهری فارابی، ادیب شهیر که کنیه او ابونصر بوده است ، خواهرزاده ابواسحاق فارابی صاحب کتاب دیوان الادب می باشد. اصلیت او از فاراب (از شهرهای امروزی قزاقستان) است. جوهری در زمان خود، از حیث ذکاوت و زیرکی و علم، از عجایب روزگار بود، از بزرگان لغت و ادب و در کلام و اصول بسیار متبحر بود

جوهری در عراق نزد ابوعلی فارسی و ابوسعید سیرافی زبان و ادبیات عرب را آموخت. بعد به حجاز رفت و با اعراب بادیه نشین همدم شد تا لغت و زبان معمول را از آنها بیاموزد.

به بلاد "ربیعه و مضر" سفر کرد. بعد به طرف خراسان آمد، در مسیر راه که به دامغان رسید خدمت ابوعلی حسین که از نویسندگان بزرگ بود، رفت و از او بهره ها برد. ابوعلی او را به نیشابور فرستاد. او دیگر برای همیشه در نیشابور ماند و در آنجا به تدریس و تالیف پرداخت و تعلیم خط و کتابت قرآن ها و دفترها را به عهده داشت تا از دنیا رفت. مرگ او را در سال ۳۸۶ ه.ق گفته اند.

از جوهری آثار زیادی باقی مانده است که از جمله صحاح اللغة ، کتاب المقدمه در نحو، کتاب العروض که این کتاب را برای ابومنصور عبدالرحیم بن محمد بیشکی تالیف کرد را می‌توان نام برد.

خواجه احمد یسوی

خواجه احمد یسوی حدود ۱۱۰۵ میلادی یا ۴۸۴ هجری شمسی در شهر سایرام در ترکستان، جنوب قزاقستان بدنیا آمد و بعد به یسه عزیمت کرد و آنجا تحصیل کرد و به کمال رسید. خواجه که درس طریقت را نزد شیخ یوسف همدانی فرا گرفته بود با روحیه عرفانی خود طریقت یسویه را بنا نهاد و مراد مردم قزاقستان و آسیای مرکزی شد و عشق و علاقه مردم به او پس از مرگ نیز چنان فزونی یافت که بر سر مزار او در شهر ترکستان کنونی قزاقستان مقبره ای برای او بنا کردند که امروز زیارتگاه پیروان یسویه و مردم منطقه شده است.

عبدالجلیل باب خراسان

عارف قرون هشتم و نهم میلادی، این عارف بزرگ هرچند از علما و مبلغان دینی زاده شده در خراسان بزرگ و ایرانی بوده است ولی از آنجا که مورخین و مردم کشورهای آسیای مرکزی اسلام سرزمین خود را مرهون او می‌دانند و اولین کسی بود که اسلام را در دشت های قپچاق رونق داد و تا آخر عمر در این منطقه ماندگار شد و در همانجا رحلت کرد که هم اکنون آرامگاه عبدالجلیل باب خراسان در دشت های پهناور جنوب شرق قزاقستان در ناحیه دوردست ژنه قورغان (قلعه نو) ولایت قزل اوردا قرار دارد، در تپه ای مشرف به دشتهای جنوب قزاقستان است: از همین جهت مردم آسیای مرکزی و قزاقستان عبدالجلیل باب خراسان را ایرانی و از خراسان بزرگ می دانند ولی او را همچون عارفان و عالمان دینی سر زمین خود می دانند و به او افتخار می کنند.

ابوالقاسم فارابی، برهان الدین فارابی، محمود حسینی فارابی، قوام الدین فارابی، حسام الدین بن حسین حنفی، میرزا حیدر دولتی، محمدبن عبد فرض، هیبیت ا... الترکی ، محی الدین ترکستانی، عیسی یوسف ترکستانی و تعداد زیادی از نواده ها و خلفای بعد از خواجه احمد یسوی که طریقت یسویه را ترویج و گسترش دادند از جمله شخصیت های علمی و مذهبی مناطق جنوبی قزاقستان بوده اند.

ضمنا شخصیت های دیگری مانند شاکریم قودای بردیف شاعر، فیلسوف و اندیشمند قزاق، متولد ۱۱ جولای ۱۸۵۸ میلادی در روستای کن بولاک منطقه چنگیز در ناحیه سمی پالاتینسک و آبای قونانبایف ۱۹۰۴- ۱۸۴۵ شاعر ملی قزاق .که پایه گذار ادبیات نوشتاری قوم قزاق بوده و ادبیات کلاسیک قزاق را به پایه ای رساند که شهرت آن از مرزهای قزاقستان فراتر رفت. را می‌توان از جمله شخصیت های مذهبی دانست که این دو شاعر در اشعار خود به ادبیات شرق و اسلام توجه ویژه ای داشته اند.[۴]

شخصیت های دینی معاصر

شیخ عبستار حاجی دربیسلی

شاید بتوان دربیسلی متولد ۱۵ سپتامبر سال ۱۹۴۷ در جنوب قزاقستان را بزرگترین عالم و محقق دینی قزاقستان بشمار برد. دربیسعلی عالم شرقشناس و دکترا و متخصص زبان شناسی و پرفسور آکادمی علوم قزاقستان می باشد.

که در دوره زمانی ۱۹۷۰-۱۹۸۹ - دانشجوی کارشناسی ارشد و دانشجوی دکترا در موسسه مطالعات شرقی آکادمی علوم اتحاد شوروی و کارآموز دانشگاه محمد پنجم در مراکش؛ و محقق موسسه ادبیات و هنر آکادمی آویزوف بوده است. او از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۷ - به فعالیت های تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی به نام فارابی پرداخت.

عبستار در سال های ۱۹۸۰-۱۹۹۱، به عنوان کارشناس ارشد مطالعات شرقی دانشکده زبانشناسی کار کرده است و در سال ۱۹۸۹ موفق به اخذ درجه دکترای علوم زبانشناسی و استادی دانشگاه گردید، از سال ۱۹۹۱ به عنوان معاون دانشکده زبان ها و روابط بین المللی دانشگاه ایالتی قزاقستان اتحاد جماهیر شوروی که امروزه دانشگاه ملی فارابی نامیده می شود فعالیت کرده است.

عبستار حاجی دربیسعلی از ۲۴ ژوین ۲۰۰۰ تا ۱۹ فوریه ، ۲۰۱۳ مفتی اعظم و رییس اداره معنوی مسلمانان قزاقستان و رییس شورای مفتیان آسیای مرکزی فعالیت کرد و از سال ۲۰۱۳ از سمت مفتی اعظم و رییس اداره دینی مسلمانان قزاقستان کناره گیری کرد و به عنوان رییس موسسه مطالعات شرقی در آکادمی علوم قزاقستان معروف به آکادمی علوم آویزف انتخاب شد.

او بیش از ۴۰۰ اثر در مورد تحولات نظری و عملی در زبان و ادبیات عرب، ادبیات دوره باستان قزاق و فرهنگ و روابط معنوی قزاقستان با کشورهای مسلمان شرقی و همچنین تاریخ اسلام، قرآن و احادیث حضرت محمد (ص) نوشته است ودر کنفرانس ها و همایش های بین المللی دانشگاه ها و مراکز علمی ژاپن، هند، پاکستان، چین، ترکیه، یمن، عراق، مصر، تونس، مراکش، اسپانیا و ایالت متحد آمریکا مطالعات و سخنرانی های متعددی داشته است. او در طول مدت فعالیت های علمی و مسیولیت مفتی مسلمانان قزاقستان ده ها مدال افتخاری دریافت کرده است.

یرژان مایامروف

یرژان مایامروف (epxaH Mayamerov Malgazhuly)، در سال ۱۹۹۰ در مدرسه ماکانچی در منطقه شرق قزاقستان فارغ التحصیل شد و پس از خدمت نظامی در ۱۹۹۱-۱۹۹۳ وارد دانشکده شریعت اسلامی الازهر شد. یرژان در سال ۲۰۰۶ دانشگاه الازهر فارغ التحصیل شد، و تا سال ۲۰۰۸ در بخش مفتیات مصر به مطالعه پرداخت و از سال ۲۰۰۸، به عنوان امام مسجد دولانبای آتا در شهرستان سمی مشغول فعالیت های مذهبی گردید و در ۱۹ فوریه ۲۰۱۳ پس از عبستار دربیسعلی به عنوان مفتی اعظم مسلمانان قزاقستان منصوب شد.

مایامروف پس از انتخاب به عنوان مفتی مسلمانان قزاقستان گفت: «هدف اصلی اداره معنوی مسلمانان قزاقستان تقویت ایمان مردم، به منظور کمک به حفظ ثبات اجتماعی، هماهنگی میان اقوام و ادیان، رساندن مردم به سعادت، ایجاد وحدت و وفاداری به اجداد خود می باشد.

یرژان مایامروف دو کتاب در مورد ماه مبارک رمضان و عقاید فقهی طحاوی تالیف کرده است و در طول مدت مسیولیت مفتی قزاقستان طرح ها و برنامه های مختلف دینی و مذهبی ارایه داده است که از سوی اداره مفتیان قزاقستان و کلیسای ارتدکس مدالهای متعددی دریافت کرده است.

موقعیت اسلام و مسلمانان در جامعه و ارتباط آن‌ها با پیروان سایر ادیان

هر چند قانون اساسی قزاقستان این کشور را یک کشور سکولار و غیر مذهبی معرفی کرده است که دین هیچ نقشی در ساختار حکومت و دولت ندارد ولی در عین حال دولت هیچ ممانعتی برای تبلیغ و ترویج ادیان ایجاد نمی‌کند ولی با توجه به جایگاه اسلام در بین مردم قزاقستان با قریب %۷۰ از کل جمعیت را مسلمانان تشکیل می دهند پیروان دین اسلام نسبت به سایرادیان و مذاهب از موقعیت و جایگاه مناسب تری برخوردار می باشند.

در قزاقستان علیرغم تعدد ادیان و مذاهب باتوجه به تدبیری که در تشکیل مجمع خلق قزقستان اندیشیده شده است بین پیروان ادیان و مذاهب رابطه گرم و صمیمی و بدون تنشی وجود دارد که رابطه مسلمانان با پیروان سایر ادیان وبالعکس رابطه خوب و مناسبی وجود دارد. که نور سلطان نظربایف در سخنرانی افتتاح مسجد «حضرت سلطان» با تاکید بر این موضوع گفته است: «مسلمانان با توجه به قوانین حنفیان اهل سنت بصورت مسالمت آمیز با پیروان سایر ادیان و مذاهب زندگی می کنند»[۵]

نهادها و مراکز دینی

با توجه به تکثر اقوام و ادیان و مذاهب در قزاقستان مراکزدینی و انجمن های مذهبی و تشکل های دینی فراوانی اعم از مساجد و مراکز اسلامی و تشکل های دینی سایر ادیان و مکاتب وجود دارد که در زیر به آخرین آمار منتشر شده از مراکز دولتی و یا تحقیقات و پژوهش های علمی در مورد مراکز، موسسات، تشکل ها و انجمن های اسلامی، مسیحیت و یهود اشاره می شود.

تعداد مساجد در کل قزاقستان: بنا بر گزارش پژوهشگر ارشد، موسسه مطالعات قفقاز و آسیای مرکزی "والنتین کومان" در مجموع، در حال حاضر، در قزاقستان حدود ۶۳۱۳ ساختمان و مرکز مذهبی وجود دارد که حدود ۵۰۰۰ مورد آن مساجد هستند.

مهمترین مساجد در شهر های مختلف: در قزاقستان حداقل حدود ۲۰ مسجد مهم و بزرگ وجود دارد که بجز مسجد بی بی بیکیت اکثر آنها پس از استقلال ساخته شده اند که از جمله این مساجد می‌توان از مساجد جامع آلماتی، مسجد حضرت سلطان و مسجد نور آستانا در آستانا، مسجد جامع چیمکنت، مسجد جامع ترکستان، مسجد جامع تراز، مسجد جامع اوست کامن گورسک و... نام برد.

تعداد انجمن ها، تشکلها و سازمانهای اسلامی: بنا بر آنچه در بالا اشاره شد در قزاقستان حدود ۲۱۹۲ اتحادیه مذهبی به نمایندگی از ۴۶ دین، فرقه و مذهب و تشکل، سازمان و مرکز دینی وجود دارد که از این تعداد حداقل ۱۳۱۳ مورد آن مربوط به تشکل، سازمان و مراکز اسلامی است.

مهمترین انجمن ها و تشکلهای اسلامی: در بین انجمن ها، مراکز، تشکلها و اماکن مذهبی حدود %۱۰ از مهم و تاثیر آنها مانند کمیته امور دینی، اداره مفتیان و مدارس علوم دینی و کانون های آموزش قرآن و . گذار هستند.[۶]

وظایف هر یک از سازمان ها، انجمن ها و تشکل های اسلامی: همانطور که قبلا نیز اشاره شده است کمیته امور دینی قزاقستان که تحت نظارت وزارت فرهنگ فعالیت می کند برنامه ریزی، نظارت و هدایت مراکز دینی را عهده دار است، اداره مفتیان که تحت کنترل و هدایت کمیته امور دینی است مسیولیت تمام مسایل مربوط به مسلمانان اعم از رسیدگی به امور مساجد، روحانیون و فعالیت های اسلامی را به عهده دارد، مساجد و کانون های قرآن نیز به برقراری نماز جماعت، برگزاری مراسم مذهبی، انجام امور دینی عقد، ازواج و اموات و آموزش قرآن را انجام می‌دهند.

با توجه به گزارش آزادی بین المللی مذهبی ۲۰۱۰ در قزاقستان در طول ۲۰ سا پس از استقلال سازمان های مذهبی مسیحی به قرار زیر می باشد.

ارتدوکس: تعداد ۲۹۹ کلیساها ارتودوکس روسی، ثبت شده

کاتولیک: تعداد ۸۳ کلسیا و سازمانهای مرتبط ۵ مرکز کاتولیک یونانی

پروتستان: ۱۲۶۷ سازمان رسمی ثبت شده که ۵۴۳ مورد آن عبادتگاه است و همچنین تشکل شورای کلیساهای مسیحیان انجیلی- باپتیست (شورای باپتیست کلیساها)، با حدود ۱ هزار پیرو شورای کلیساها که روند ثبت نام رسمی خود را طی می کنند و لی هنوز رسمیت نیافته اند. و تعداد دیگری از سایر گروه های مذهبی پروتستان رسمی ثبت نام شده با تعداد قابل توجهی پیرو در قزاقستان وجود دارد.

مهمترین مراکز و کلیساها در شهرهای مختلف: مجموعه کلیساهای قزاقستان در حال حاضر تحت ۷ منطقه ارتدکس روسی (منطقه اسقف نشین آستانا، آلماتی، آکملا، اورال، شاختینسک، کستانای، پاولودار، پتروپاولسک و اوست کامن گورسک ) اداره می شود که کلیسای جامع معراج "زنکو" در پارک ملی پانفیلوای آلماتی و کلیسای جامع مریم باکره و مرکز اداری و روحانی و فرهنگی منطقه متروپولیتن قزاقستان در آستانا، کلیسای سمی پالاتینسک، کلیسای اوراسک، کلیسای چیمکنت، کلیسای کستانای، کلیسای پتروپاولسک، کلیسای اوست کامن گورسک، و کلیسای کوشتا اوسک، کلیسای کاراگانداد از جمله مهمترین کلیساهای قزاقستان به شمار می‌روند.

کنیسه و مراکز یهودیان: اگر چه آمار دقیقی از تعداد مراکز و کنیسه های یهودیان یافت نشد ولی بر اساس برآورد به عمل آمده به نظر می رسد که حدود ۲۰ مرکز و کنیسه یهودی در شهرهای مختلف قزاقستان وجود دارد که کنیسه مرکزی قزاقستان در آلماتی واقع شده است

وضعیت و ساختار آموزش مذهبی در جامعه (رسمی و غیررسمی)

بر اساس قانون جمهوری قزاقستان که در ۱۱ اکتبر ۲۰۱۱ بشماره ۴۸۳ در مورد " فعالیت ها و انجمن های مذهبی" توسط رییس‌جمهور ابلاغ گردیده است تبلیغ، آموزش و ترویج کلیه ادیان و مذاهب در چارچوب این قانون مجاز اعلام شده است.این قانون که در مقدمه آن بر سکولاری دولت و حکومت تاکید شده است به آزادی و احترام همه ادیان و مذاهب اشاره شده است.

«در تعریف شهروند جمهوری قزاقستان، خارجی و فرد بدون تابعیت و عدم وابستگی مذهبی ، در تربیت فرزندان توسط پدر و مادر و یا دیگر نمایندگان قانونی آنان بر اساس باورهای خود تفاوتی وجود ندارد، به جز در زمانی که آموزش های دینی و زندگی، سلامت کودک را تهدید کند و خلاف قانون اساسی، حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری قزاقستان باشد»[۷]

که در این بند ضمن اعلام تساوی بین شهروندان قزاقی، خارجیان و افراد بدون تابعیت و بی دین در آموزش و تربیت فرزندان خود، ممنوعیت آموزش های دینی تنها متوط به مخالفت با قانون اساسی و امنیت ملی و تمامیت ارزی کشور اعلام شده است.

«فعالیت هایی که مطابق با قوانین جمهوری قزاقستان قانون انجمن های مذهبی نباشد، و همچنین هر گونه اجبار شهروندان جمهوری قزاقستان، خارجیان و افراد بدون تابعیت برای شرکت در فعالیت های انجمن ها، مراسم و یا آموزش مذهبی، مجاز نیست»

در فصل ۲. مقررات دولت در حوزه فعالیت های مذهبی در ماده ۴ بند ۲ مسیولیت های مجاز ارگان ها در مورد تحقیقات، پژوهش و آموزش های دینی «مطالعات ، پژوهش، تجزیه و تحلیل فعالیت های انجمن های ینی،مبلغان و بخش دینی آموزش و پرورش دولت جمهوری قزاقستان» را از وظایف مجاز ارگان های صالح در مورد تحقیقات، پژوهش و آموزش های دینی معرفی کرده است.

در این بند هر گونه فعالیت های آموزشی و پژوهشی از وظایف سازمان ها و ارگانهای قانونی تعیین شده مانند کمیته امور دینی یا اداره مفتیان مسلمانان شمرده شده است

با توجه به آنچه به تعدادی از بندهای قانون جمهوری قزاقستان در مورد " فعالیت ها و انجمن های مذهبی در مورد آموزش و فعالیت های تبلیغی و ترویجی در فوق اشاره شد هر گونه فعالیت آموزشی، پژوهشی و فعالیت های تبلیغ دینی تنها در چارچوب این قانون و سایر قوانین مرتبط می باشد. که به تبع این قوانین هر گونه فعالیت آموزشی دینی از طریق ارگانها و نهادهای دولتی بجز سازمان هایی که برای این موضوع در نظر گرفته شده است مجاز نمی‌باشد، همچنین رسانه های دولتی و صدا و سیمای دولتی نیز حق فعالیت ها آموزشی دینی را ندارند.

بنا بر این فعالیت های آموزشی و تبلیغات دینی از طریق اداره مفتیان قزاقستان و روحانیون و ایمه جماعات و در مساجد یا مراکزی و انجمن هایی که بصورت قانونی و رسمی از دولت قزاقستان مجوز فعالیت گرفته اند در چارچوب قانون فعالیت های دینی و سایر قوانین مرتبط مجاز می باشد.

تصوف

تصوف حدود قرن چهارم از طریق عارفان خراسان بزرگ و مخصوصا خواجه یوسف همدانی به ماوراءالنهر که به تقاطع ادیان اسلام، مسیحیت و یهودیت معروف است راه یافت و به سرعت در منطقه گسترش یافت که شاید بتوان دلیل این گسترش را در شباهت های برخی باورهای قدیمی مردم این منطقه به شمنیسم و تنگریسم و سایر عقاید موجود در این منطقه با بعضی از آموزه ها و روش های صوفیگرانه دانست. به همین جهت برخی از فرقه های موجود در ماوراءالنهر و کشورهای آسیای مرکزی خود را پیرو فرقه خاصی از فرقه های صوفیه نمی دانند و اینان ممذوجی از عقاید صوفیگری و شمنیسم است وبازهم شاید بتوان تفاوت های بین صوفیگری خراسان با تصوف در ماوراءالنهر را ناشی از آداب، رسوم، فرهنگ و اعتقادات مردم این دیار دانست.[۸]

از جمله حرکت‌های اسلامی فعال در منطقه که در طول تاریخ (از بدو ورود اسلام تابه‌حال)، همواره نقش مهمی در میان مردم منطقه داشته، جریان تصوف است. خواستگاه اصلی تصوف در ماورای النهر در بخارا بوده است که بسیاری از عرفا و خواجگان این منطقه از آن خطه سر برآورده اند. از جمله، بخارا افرادی مانند مویدالدین جندی شارح فصوص الحکم، برهان الدین محقق ترمذی ، سعید الدین فرغانی ، شارح تاییه ابن فارض ، مستملی بخاری شارح التعریف، سید محمد بخاری، نظام الدین اولیا، سید جلال الدین حسین بخاری و شیخ عبدالحق محدث دهلوی بوده است.

تصوف بیشتر توسط خواجه یوسف همدانی بتدریج از بخارا به سایر مناطق همجوار از جمله سایر مناطق ماوراءالنهر و مناطق دور دست تر مانند هند، سین کیانگ، قفقاز و داغستان راه یافت و سلسله های صوفیه پسویه، نقشبندیه، قادریه و کبرویه در دوره سلسله حکومت تیموریان در این مناطق شکل گرفتند. خواجه یوسف همدانی پیش از مرگ، چهار شیخ بزرگ را به عنوان جانشین خود معرفی کرد: ابو محمد بخارایی، خواجه احمد یسوی، عبدالخالق قیروانی، عبدالله براقی.سرسلسله فرقه های پسویه، نقشبندیه، قادریه و کبرویه، طریقت یسویه؛ منسوب به خواجه احمد یسوی زاده قریه سایرام و رشد یافته در یسه (ترکستان) امروزی واقع در جنوب قزاقستان می باشد. خواجه احمد یسوی معروف به پیر ترکستان که سومین خلیفه بعد از خواجه یوسف همدانی و از خواجگان بود.طریقتش به سرعت آسیای مرکزی را تحت تاثیر خود قرار داد.

بر اساس نسبنامه متعددی که در مورد خواجه احمد یسوی وجود دارد نقل شده است، خواجه احمد یسوی با حدود ۱۴ نسل به محمد ابن حنفیه بن علی ابن ابی طالب (ع) می رسد.[۹]

خواجه احمد یسوی افکار و عقاید عارفانه خود را در دیوانی بنام دیوان حکمت به شعر بیان کرده است که البته گفته شده است که این دیوان بیشتر توسط شاگردان و مریدان خواجه پس از مرگ او تدوین شده است.

طریقت یسویه

تصوف در ماوراءالنهر در دوره سلسله حکومت قرخانیان و تیموریان در این مناطق پسویه، نقشبندیه ، قادریه و کبرویه شکل گرفتند که طریقت خواجه احمد یسوی به سرعت آسیای مرکزی را تحت تاثیر خود قرار داد. اکثر خلفای این طریقت پسوند آتا به نام پدر را پس از نامشان دارند که اولین خلیفه او «منصور آتا» پسر ارسلان بابا بود (ارسلان بابا اولین مرشد احمد یسوی بود) دومین خلیفه او، «سعید آتای خوارزمی». سومین خلیفه‌اش «حکیم آتا» یا سلیمان باغیرقانی است: از میان خلفای او معروفترینش حکیم آتا ست طریقت یسوی که از فرقه های تصوف اهل سنت به حساب می آید، تمام سنن و عقاید تسنن را پذیرفته است و اجرای کامل احکام شریعت توسط پیروانش را از شرایط ایمان می‌داند. با این که بسیاری از عقاید یسویه در چارچوب منابع نقشبندیه ذکر شده است، در عین حال چارچوب شناخته شده خاص خویش را دارد. احکام اساسی طریقت یسوی را معرفت الله، مروت، راستگویی، فنای فی الله و توکل کامل تشکیل می دهد۲۱۳. طریقت یسویه تا زمان ظهور خواجه بهالدین محمد نقشبند (۷۱۷-۷۹۱ه .ق) دارای نفوذ و شهرت بوده و بعدها در نقشبندیه مستحیل شده است و البته می‌توان گفت نقشبندیه و بکتاشیه هر دو به گونه‌ای منشعب از این طریقت می‌باشند و خطوط عمومی آنها چندان تفاوتی باهم ندارند.

طریقت نقشبندیه

طریقت نقشبندیه که یکی دیگر از طریقت های صوفیه در آسیای مرکزی است توسط خواجه بهاءالدین محمد نقشبندی بخارایی (۷۹۱-۷۱۸ ه.ق) با الهام از طریقت یسویه و صوفیان خراسان مخصوصا خواجه یوسف همدانی تثبیت شد. در حقیقت طریقت نقشبندی آمیخته‌ای شد از تعالیم‌عبدالخالق غجدوانی و بهاءالدین بخارایی، این طریقت که پس ازبهاءالدین خلفای او خواجه علاءالدین عطار(متوفی ۸۰۲) و محمد پارسا (متوفی۸۲۲) و یعقوب چرخی (متوفی ۸۵۱) ادامه یافت به سرعت در ماوراءالنهر منتشر شد.[۱۰]

یکی از تفاوت های اساسی نقشبندیه با طریقت‌های دیگر در "ذکر" است که به صورت خفیه انجام می‌گیرد.. تمامی اذکار طریقت های مختلف به صورت جهر اجرا می‌شود. ذکر خفیه، یعنی ذکر درونی که توسط لطایف انجام می‌گیرد، اما ذکر جهر، یعنی ذکری که لسانی است و با زبان ادا می‌گردد. نقشبندیه طریقتی است سهل الوصول. یک شیخ نقشبندی پس از رسیدن به مراتب طریقت خود، به راحتی از عهده‌ی ذکر دیگر طریقت‌ها برمی‌آید.

امروزه طریقت نقشبندیه در بسیاری از کشورهای آسیای میانه، ایران، افغانستان، پاکستان، هند، ترکیه، عراق و... رواج دارد. در ایران طریقت نقشبندیه، گذشته از اقوام دیگر مانند کردها، در میان ترکمن‌ها نیز از دیرباز رواج دارد.

مهم‌ترین وجه تمایز یسویه با اخلاف خواجگانی و معاصران نقشبندی خود در نحوه برگزاری مراسم ذکر بوده است. یسویه هوادار ذکر جلی ( جهری ) بوده‌اند و به همین سبب آنان را «علانیه» یا«جهریه» «نیز گفته‌اند، حال آن که نقشبندیه و خواجگان بیش‌تر بر ذکر خفی تاکید داشته‌اند.

جایگاه طریقت های صوفیه در دوران اتحاد جماهیر شوروی

در دورران حکومت اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۱۷-۱۹۹۱) تصوف نیز مانند سایر ادیان و مذاهب دیگر با ممنوعیت و محدودیت های فراوانی مواجه بودند. به همین جهت در جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز و داغستان، همه سلسله‌ها در برخورد با شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم، ویژگی های کم وبیش مشترکی داشته‌اند. برخی از این ویژگی ها عبارت‌اند از: پرهیز از عضویت در سازمان های حزبی و اتحادیه‌های کارگری، احترام فوق‌العاده به شیوخ خود بویژه آنان که در قیام ها کشته شده بودند، امتناع از آموختن زبان روسی، اشتیاق به برگزاری مراسم ذکر، تلاش برای عضوگیری در محیط های جمعی نظیر زندان ها و پادگان های نظامی، داشتن ادبیات زیرزمینی خاص مانند دیگر مخالفان نظام شوروی ، نزدیکی نظام قبیله‌ای با سلسله‌های صوفیانه ، حرمت قایل‌شدن برای بقاع صوفیان و زیارت آنها و فعالیت مسلحانه فردی در هییت ابرک (راه زن شرافتمند) انگیزه‌های گرایش به تصوف نیز در این دوره تقریبا یکسان است؛ از جمله، ناامیدی از توانایی نهادهای رسمی مسلمان (چهار مرکز عمده مسلمانان شوروی در اوفا، تاشکند، ماخاچ‌قلعه و باکو (در حفظ شریعت، جذابیت تصوف برای روشنفکران و دانشگاهیان به منظور گریز از جامعه ملال‌آور تک صدایی شوروی، توجه دوباره به سنن ادبی درخشانی که غالبا از آن ادیبان صوفی بوده است، جاذبه‌های مراسم ذکر و سماع و سرانجام انگیزه ملی‌گرایی که متاثر از تلفیق هویت قومی و دینی است.[۱۱]

مطالعات قبل و پس از فروپاشی شوروی نشان می‌دهد که بلشویک‌ها نتوانسته‌اند اسلام را از زندگی مردم مسلمان آسیای مرکزی حذف نمایند و فرهنگ اسلام از طریق اسلام زیر زمینی و غیر رسمی و با بهره‌گیری از آموزه‌های فرق مختلف تصوف به صورت جدی نقش خود را در زندگی مردم این مناطق ایفا نموده است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، تمایل‌به احیای سنن صوفیانه در جمهوریهای تازه استقلال یافته که قلمرو سنتی تصوف بودند بیشتر شد و کتابها و جزوات و مقالات و روزنامه‌ها و برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی بسیاری در باره صوفیان تهیه گردید.

به گزارش فارس، مردمان آسیای مرکزی با وجود سرکوب شدید و اختناق حاکم در دوران سلطه شوروی، و با وجود مخالفت‌های گسترده با هرگونه رفتارهای دینی و مذهبی و همچنین برنامه تشکیل خلق جدید شوروی و تحت‌الشعاع قرار دادن ملیت‌های مختلف مسلمان، توانستند با تکیه بر اسلام غیر رسمی و اجرای آموزه‌های فرقه‌های مختلف تصوف در این نواحی، آداب و رسوم سنتی را حفظ کرده و در دام بی‌هویتی خواسته محافل کمونیست و غرب گرفتار نشود.

بخش‌های مختلف آسیای مرکزی یا حتی عام‌تر از آن قفقاز و تاتارستان، چه در گذشته یعنی در زمان حکومت شوروی و چه امروز با هم تفاوت داشته و دارند .زمانی که حکومت شوروی اصرار داشت هر نوع فعالیت صوفیانه در این مناطق را سرکوب کند در همه جا به یک انداره موفق نبود و در بعضی از این مناطق جریان‌های صوفیه به طور زیرزمینی به فعالیت خودشان ادامه می‌دادند. در چنین مناطقی بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ و حذف فشار حکومتی از روی جریان‌های صوفیانه، این جریان‌ها از حالت پنهان و زیرزمینی خارج شدند و امکان بازسازی و سازمان‌دهی خود را با اقتدار پیدا کردند.[۱۲]

در مقابل، در بعضی مناطق اساسا تصوف به معنای جدی وجود نداشته که بعد از فروپاشی شوروی نقش مهمی ایفا کند. البته در این مناطق هم افرادی پیدا شده‌اند که مدعی قطب بودن هستند ولی از اول اقتداری نداشته‌اند که حالا بعد از فروپاشی بخواهند آن را به کار بگیرند. حتی در مورد اصل تدین به اسلام هم بین مناطق مسلمان نشین آسیای مرکزی تفاوت‌های بسیاری وجود دارد.برای مثال ساکنان مناطق شمال قزاقستان از نظر اصل تدین، مسلمانند اما در طول دوره شوروی از آیین‌های اسلامی چیز زیادی نمی‌دانسته‌اند و بعد از فروپاشی هم شور و شوق چندانی در این زمینه از خودشان نشان نداده‌اند. در حالی که در بخش‌های جنوبی قزاقستان شرایط فرق می‌کند؛ مردم این نواحی در دوره شوروی هم تا جایی که می‌توانستند سعی کردند سنت‌های خود را به هر قیمتی، ولو با صدمات زیاد، حفظ کنند و کاملا طبیعی است که الان تعصب بیشتری در این باره داشته باشند. بعضی مناطق مثل ترکمنستان یا جنوب قزاقستان هم در وضعیت میانی قرار دارند. در بحث تجدید حیات تصوف، به نظر می رسد که ریشه بیشتر جریانات موجود در آسیای مرکزی، بیش از افغانستان، به پاکستان می‌رسد. مدارس علوم دینی و خانقاه های طریقت در پاکستان، در فضای نسبتا آرام‌تر این کشور و متاثر از فضای فرهنگی و سیاسی-امنیتی متفاوت آن، توانسته اند زمینه ظهور و پرورش جریانات متعدد مذهبی با صبغه تصوف و مدعی عرفان را فراهم کنند و با تکیه بر رویکردهای جدید تبلیغ و ارشاد و در قالب سلسله مراتب ویژه خود که در بیشتر این گروه ها متضمن جذب آسان مریدان از یک سو و انقیاد تمام و کمال به مراتب فوقانی سلسله مراتب، از سوی دیگر است، موج جدیدی از جریان تصوف را سبب شوند که می‌توان از آن به عنوان «نوصوفی‌گری» یاد کرد. جالب این است که در گفتمان مرسوم این گروه های جدید، عناوین و خطاب ها نیز بیش از آن که عربی یا بومی آسیای مرکزی باشد، پاکستانی و حتی هندی است[۱۳][۱۴].

نیز نگاه کنید به

ادیان در ژاپن؛ ادیان در کانادا؛ ادیان در چین؛ ادیان در کوبا؛ ادیان در تونس؛ ادیان در مصر؛ ادیان در لبنان؛ ادیان در افغانستان؛ ادیان در روسیه؛ ادیان در سنگال؛ ادیان در فرانسه؛ ادیان در اسپانیا؛ ادیان در آرژانتین؛ ادیان در مالی؛ ادیان در ساحل عاج؛ ادیان در سیرالیون؛ ادیان در زیمبابوه؛ ادیان در اتیوپی؛ ادیان در سوریه؛ ادیان در اردن؛ ادیان در قطر؛ ادیان در اوکراین؛ ادیان در بنگلادش؛ ادیان در گرجستان؛ ادیان در تاجیکستان؛ ادیان در سریلانکا؛ ادیان در تایلند

کتابشناسی

  1. توحیدی، عماد،۱۳۹۰، دف در آیین شمن،سایت انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۱ http://www.aviny.com/News/91/06/26/01.aspx (http://www.iricap.com) http://sociologyscience.com/index.php?option=com_content&view=article&id=326:2012-06-15-04-43- شمنیسم، مایکل وینکلمان/ برگردان رضا اسکندری 16&catid=71:2012-07-12-03-23-50&Itemid=123 http://anthropology.ir/article/23325 انسان کامل از دیدگاه شمنیسم ، گردآوری و تالیف: م. پورآزاد، مجله دانش یوگا، شنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۶ http://www.aftabir.com/articles/view/religion/philosophy/c7c1197735780p1.php/ 231
  2. نگاهی به تاریخ موسیقی در قزاقستان (قسمت اول)، سایت ایران قازاق http://kazalash.blogfa.com/tag/ گرایش به تنگریسم و شمنیسم در آسیای مرکزی، پژوهش و تدوین سید حسن حیدری، مرکز مطالعات فرهنگی بین المللی. http://motaleaat.ir/index.aspx?siteid=393&fkeyid=&siteid=393&pageid=37054&siteid=393 PEJIFIL B KA3AXCTAHE http://www.unesco.kz/heritagenet/kz/content/duhov_culture/religia/religia_in_kz.htm
  3. PEJITHI B KA3AXCTAHE, http://www.unesco.kz/heritagenet/kz/content/duhov_culture/religia/religia_in_kz.htm
  4. HCJIAM - PEJIHTHI MHPA H CO3 HJIAHH I, IIIeiix A6carrap xaxu IIEPBHCAJIH, OOH)I IIOJIIEP)KKI ICJIAMCKOI KVJIbTYPLI I OBPA3OBAHII , AJIMaTbI 2010
  5. cmaM B Ka3axcrae: http://e-history.kz/ru/contents/view/485 239
  6. اسلام در قزاقستان؛ حقیقت و رویا 204 HcIaM B Ka3axcTaHe: IpaBIa H BLIMLICILI http://www.ng.ru/cis/2001-06-23/5_islam.html
  7. بند ۱ از ماده ۳ دین و دولت
  8. 3axoH Pecny6uuK Ka3axcraH "O peIHTHo3Hoit [eTeIbHOCTH H peIHTH03HbIX 06be)[HHeHHIX" oT 11 oKTI6pg 2011 roga Ne 483-IV http://www.irs.in.ua/index.php?option=com_content&view=article&id=1195%3A1&catid=42%3Aocount&Itemid= 69&lang=ru
  9. جریان تصوف در آسیای مرکزی، قفقاز و روسیه؛ راهکارهای بهره‌مندی ایران، طاهری، مهدی، هاشمی نسب، سعید؛ فصلنامه بین المللی روابط خارجی، سال دوم و شماره ۵, ۱۹۷ - ۲۴۲ ۲۰۸ تصوف در آسیای مرکزی و قفقاز، http://www.wikifeqh.ir طریقت پسویه در آسیای مرکزی، مهدی سنایی، مانامه ایراس ۱۳۸۴، شماره ۶ http://www.ensani.ir/fa/content/79123/default.aspx تصوف در آسیای مرکزی و قفقاز، http://www.wikifeqh.ir زندگینامه یسوی https://fa.wikipedia.org/wiki
  10. زندگینامه یسوی https://fa.wikipedia.org/wiki طریقت یسویه در آسیای مرکزی، مهدی سنایی، مانامه ایراس ۱۳۸۴، شماره ۶ http://www.ensani.ir/fa/content/79123/default.aspx صوفیان نخستسن در ادبیات ترک، پروفسور محمد فواد کوپریلی، ترجمه توفیق. ه. سبحانی، انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.۱۳۸۵ص۱۵۴
  11. تصوف بخش ۳، کتابخانه دیجیتال مدرسه فقه، http://lib.eshia.ir/23019/1/5029 تاثیر طریقت های یسویه و نقشبندیه در عرفان مختومقلی، محمودعطاگزلی، فصلنامه یاپراق / سال دهم / شماره ۴۰-۳۹/ پاییز و زمستان ۱۳۸۶ http://www.jayhon.com/farsi/?p=1695
  12. آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۸۸، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش ۲۱۸ همان ص۸۴ -۸۶ تصوف و اسلام غیررسمی حافظان هویت اسلامی در آسیای مرکزی، نوشته ابراهیمی خبرگزاری فارس، چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰ 90/03/30 شماره:۹۰۰۳۳۰۰۳۴۳ تصوف پس از فروپاشی شوروی، ویکی فقه. http://muslimnews.blogfa.com/post-2975.asp http://www.wikifeqh.ir/ تصوف و اسلام غیررسمی حافظان هویت اسلامی در آسیای مرکزی، نوشته ابراهیمی خبرگزاری فارس، چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰ 90/03/30 شماره:۹۰۰۳۳۰۰۳۴۳ http://muslimnews.blogfa.com/post-2975.aspx
  13. قزل، بهروز (1395). نوصوفی گری و جلوه غیر مترقبه بنیادگرایی در آسیای مرکزی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
  14. صابری، اصغر (1395). جامعه و فرهنگ قزاقستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 230-249.