صدرالدین عینی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:صدرالدین عینی.png|بندانگشتی|صدرالدین عینی(1403). برگرفته از سایت پارسی انجمن، قابل بازیابی از https://parsianjoman.org/?p=1171]]صدرالدین عینی (1878) در مورد زندگی و تحصیل خود چنین میگوید «خانه شریفجان مخدوم در هر هفته سه شب تعطیل- سهشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه عادتاً رنگ انجمن شاعران، شعرشناسان، لطیفهگویان و شیرینکاران را میگرفت. من از این گونه صحبتهای ادبی آزادانه استفاده میکردم. من میتوانم بگویم که موادهای ابتدایی لکن مهم ادبی خود را از این حولی (منزل) گرد آوردهام<ref>عینی، صدرالدین (1962). یادداشتها، به کوشش سعیدی سیرجانی. تهران: [https://www.agahbookshop.com/ آگاه]، جلد هفتم، ص 10.</ref>». | |||
آثار و تألیفات عینی از سالهای 1893- 1894 شروع شد که ابتدا با تخلصهای سفلی، محتاجی، جنونی و از سال 1896 با تخلّص عینی در پیروی نظم کلاسیک فارسی تاجیکی شعر گفته است. | |||
سال 1906 دوره مدرسه را به طور کامل به پایان رساند و در سال 1908 با سروری [[میرزا عبدالواحد منظم]] و همکاری احمدجان حمدی و حامدخواجه مهری در شهر بخارا نخستین [[مکاتب اصول جدید تاجیکستان|مکتب اصول جدید]] را به زبان فارسی تاجیکی تأسیس کرد و در سال 1909 برای دانشآموزان مکاتب جدید [[کتاب های درسی در مدارس تاجیکستان|کتاب درسی]] «تهذیبالصبیان» را تألیف نمود. عینی یکی از مؤسسان و فعالان سازمان مخفی جدیدی «تربیه اطفال» در سال 1910 و شرکتهای جمعیتی و فرهنگی «برکت»، «بخارای شریف» و «معرفت» بود. | |||
با اینکه عینی در گردهمایی شکرانه جدیدان در بخارا شرکت نکرده بود، اما در 9 آوریل سال 1917 دستگیر و به فرمان امیر عالمخان او را 75 تازیانه زدند و به «آبخانه» انداختند. در آنجا توسط سربازان انقلابی آزاد شد و در بیمارستان کاگان مداوا شد و سپس به سمرقند رفت. | |||
از اشعار پیش از انقلاب عینی شعرهای «ای ترجمه حال دل، ای صفحه توران»، «ندا به جوانان»، «سمرقند و بخارا»، «پند، «هجران»، «سحرگاهان»، مثنوی «قصه پروانه و کِرمَک» و غیره که در روزنامه و مجلههای «آینه»، «شورا»، «بخارای شریف» چاپ میشدند، ماهیت عمیق اجتماعی دارند. میرزا سلیمبیک سلیمی در تذکره «تحفهالاحباب فی تذکرهالاصحاب» درباره او نوشته «الحال از شهر عشقی و عاشقی تنفر کرده اشعار ملی مینویسد<ref>سیفاللهیف، ا (1988). دایرهالمعارف ادبیات و صنعت تاجیک. دوشنبه، ص 199.</ref>». پس از انقلاب اکتبر که عینی از آن به خوبی استقبال کرد، شعرهای «به شرف انقلاب اکتبر»، «مارش حرّیّت»، «انقلاب»، «انقلاب سرخ» و غیره را نوشت. | |||
وی 22 آوریل سال 1918 به شهر تاشکند کوچید و پس از اقامت 6 ماهه باز به سمرقند برگشت و در سال 1919 تابعیت [[روسیه]] را پذیرفت. در این دوره در تأسیس نشریههای «بالهلر یولداشی»(1919)، «شعله انقلاب»(1919)، «محنت کشلر تاوُشی»(1918) شرکت فعال داشته، به زبانهای [[زبان تاجیکی|تاجیکی]] و ازبکی شعر و مقاله مینوشت. | |||
آثار و | در نیمه اول سالهای دهه 20 به عنوان پژوهشگر ادبی مجله «شعله انقلاب»، آموزگار سه مکتب سمرقند، مشاور سفارت جمهوری بخارا در سمرقند، مدیر اداره تجارت بخارا، ویراستار ادبی و مشاور علمی و ادبی نشریات دولتی [[تاجیکستان]] فعالیت نمود. در این دوره برخی آثار نظمی و نثری، تاریخی و ادبی تألیف کرد که «جلاّدان بخارا»، «تاریخ انقلاب بخارا»، «تاریخ امیران منغیتیه بخارا»، مجموعه شعرهای «اَخْگَر انقلاب»، سلسله مقالات و رسالههای «حکومت شورا به ما چه داد؟»، «سیف و قلم»، «اکنون نوبت قلم است»، «قرار تاریخی یک اجتماع فوقالعاده»، «مسأله معارف و کتاب»، «در راه برهم دادن بیسوادی»، «انقلاب اکتبر و عالم شرق»، «قوم تاجیک و روزنامه»، «درباره مکتب و معارف تاجیک»، «قابلیت تشکلاتچگی در تاجیکان»، «در باره کتابهای مکتب تاجیکان» و غیره از همین قبیل اند. | ||
موضوع اصلی آثار نظمی و نثری عینی در این دوره ترغیب و تشویق علم و دانش، اصلاحات نظام آموزش و پرورش در [[مکاتب سنتی تاجیکستان|مکاتب]] و [[مدارس تاجیکستان|مدارس]]، تأسیس [[مکاتب اصول جدید تاجیکستان|مکاتب اصول جدید]]، انتقاد از نظام اداری امارت، افتخار به تاریخ گذشته، پیروی و استفاده از دستاوردهای علمی و تکنیکی [[روسیه]] و غرب طبق موازین شرعی و غیره بود. | |||
با | وی با تکیه بر گفتههای پیامبر (ص)، مردم را به آموزش علم و دانش دعوت مینماید «همچنان که پیغمبر ما طلب علم را از مهد تا لحد بر ما فرض کرده است، احتیاج زندگی نیز ما را مجبور میکند که هر کدام ما حداقل روزی دو ساعت عمر خود را به تحصیل علم صرف نماییم، به ایفاده و استفاده مشغول شویم، تا که در مشاغل دنیوی از دیگران قفا مانده از نعمت علم و معرفت… محروم و بیبهره نمانیم<ref>سیفاللهیف، ا (1988). دایرهالمعارف ادبیات و صنعت تاجیک. دوشنبه، ص 49.</ref><ref>زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ [[تاجیکستان]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار)، ص 271-273.</ref>». | ||
== نیز نگاه کنید به == | |||
[[نظام فرهنگی تاجیکستان]]؛ [[شخصیت های موثر سیاسی و اجتماعی در تاجیکستان]]؛ [[شخصیت ها و مفاخر فرهنگی تاجیکستان]] | |||
== کتابشناسی == | |||
<references /> | |||
== پیوند به بیرون == | |||
عینی صدرالدین(1400). موسسه فرهنگی اکو. قابل بازیابی از https://www.ecieco.org/fa/news/7006/ | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۵
صدرالدین عینی (1878) در مورد زندگی و تحصیل خود چنین میگوید «خانه شریفجان مخدوم در هر هفته سه شب تعطیل- سهشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه عادتاً رنگ انجمن شاعران، شعرشناسان، لطیفهگویان و شیرینکاران را میگرفت. من از این گونه صحبتهای ادبی آزادانه استفاده میکردم. من میتوانم بگویم که موادهای ابتدایی لکن مهم ادبی خود را از این حولی (منزل) گرد آوردهام[۱]».
آثار و تألیفات عینی از سالهای 1893- 1894 شروع شد که ابتدا با تخلصهای سفلی، محتاجی، جنونی و از سال 1896 با تخلّص عینی در پیروی نظم کلاسیک فارسی تاجیکی شعر گفته است.
سال 1906 دوره مدرسه را به طور کامل به پایان رساند و در سال 1908 با سروری میرزا عبدالواحد منظم و همکاری احمدجان حمدی و حامدخواجه مهری در شهر بخارا نخستین مکتب اصول جدید را به زبان فارسی تاجیکی تأسیس کرد و در سال 1909 برای دانشآموزان مکاتب جدید کتاب درسی «تهذیبالصبیان» را تألیف نمود. عینی یکی از مؤسسان و فعالان سازمان مخفی جدیدی «تربیه اطفال» در سال 1910 و شرکتهای جمعیتی و فرهنگی «برکت»، «بخارای شریف» و «معرفت» بود.
با اینکه عینی در گردهمایی شکرانه جدیدان در بخارا شرکت نکرده بود، اما در 9 آوریل سال 1917 دستگیر و به فرمان امیر عالمخان او را 75 تازیانه زدند و به «آبخانه» انداختند. در آنجا توسط سربازان انقلابی آزاد شد و در بیمارستان کاگان مداوا شد و سپس به سمرقند رفت.
از اشعار پیش از انقلاب عینی شعرهای «ای ترجمه حال دل، ای صفحه توران»، «ندا به جوانان»، «سمرقند و بخارا»، «پند، «هجران»، «سحرگاهان»، مثنوی «قصه پروانه و کِرمَک» و غیره که در روزنامه و مجلههای «آینه»، «شورا»، «بخارای شریف» چاپ میشدند، ماهیت عمیق اجتماعی دارند. میرزا سلیمبیک سلیمی در تذکره «تحفهالاحباب فی تذکرهالاصحاب» درباره او نوشته «الحال از شهر عشقی و عاشقی تنفر کرده اشعار ملی مینویسد[۲]». پس از انقلاب اکتبر که عینی از آن به خوبی استقبال کرد، شعرهای «به شرف انقلاب اکتبر»، «مارش حرّیّت»، «انقلاب»، «انقلاب سرخ» و غیره را نوشت.
وی 22 آوریل سال 1918 به شهر تاشکند کوچید و پس از اقامت 6 ماهه باز به سمرقند برگشت و در سال 1919 تابعیت روسیه را پذیرفت. در این دوره در تأسیس نشریههای «بالهلر یولداشی»(1919)، «شعله انقلاب»(1919)، «محنت کشلر تاوُشی»(1918) شرکت فعال داشته، به زبانهای تاجیکی و ازبکی شعر و مقاله مینوشت.
در نیمه اول سالهای دهه 20 به عنوان پژوهشگر ادبی مجله «شعله انقلاب»، آموزگار سه مکتب سمرقند، مشاور سفارت جمهوری بخارا در سمرقند، مدیر اداره تجارت بخارا، ویراستار ادبی و مشاور علمی و ادبی نشریات دولتی تاجیکستان فعالیت نمود. در این دوره برخی آثار نظمی و نثری، تاریخی و ادبی تألیف کرد که «جلاّدان بخارا»، «تاریخ انقلاب بخارا»، «تاریخ امیران منغیتیه بخارا»، مجموعه شعرهای «اَخْگَر انقلاب»، سلسله مقالات و رسالههای «حکومت شورا به ما چه داد؟»، «سیف و قلم»، «اکنون نوبت قلم است»، «قرار تاریخی یک اجتماع فوقالعاده»، «مسأله معارف و کتاب»، «در راه برهم دادن بیسوادی»، «انقلاب اکتبر و عالم شرق»، «قوم تاجیک و روزنامه»، «درباره مکتب و معارف تاجیک»، «قابلیت تشکلاتچگی در تاجیکان»، «در باره کتابهای مکتب تاجیکان» و غیره از همین قبیل اند.
موضوع اصلی آثار نظمی و نثری عینی در این دوره ترغیب و تشویق علم و دانش، اصلاحات نظام آموزش و پرورش در مکاتب و مدارس، تأسیس مکاتب اصول جدید، انتقاد از نظام اداری امارت، افتخار به تاریخ گذشته، پیروی و استفاده از دستاوردهای علمی و تکنیکی روسیه و غرب طبق موازین شرعی و غیره بود.
وی با تکیه بر گفتههای پیامبر (ص)، مردم را به آموزش علم و دانش دعوت مینماید «همچنان که پیغمبر ما طلب علم را از مهد تا لحد بر ما فرض کرده است، احتیاج زندگی نیز ما را مجبور میکند که هر کدام ما حداقل روزی دو ساعت عمر خود را به تحصیل علم صرف نماییم، به ایفاده و استفاده مشغول شویم، تا که در مشاغل دنیوی از دیگران قفا مانده از نعمت علم و معرفت… محروم و بیبهره نمانیم[۳][۴]».
نیز نگاه کنید به
نظام فرهنگی تاجیکستان؛ شخصیت های موثر سیاسی و اجتماعی در تاجیکستان؛ شخصیت ها و مفاخر فرهنگی تاجیکستان
کتابشناسی
- ↑ عینی، صدرالدین (1962). یادداشتها، به کوشش سعیدی سیرجانی. تهران: آگاه، جلد هفتم، ص 10.
- ↑ سیفاللهیف، ا (1988). دایرهالمعارف ادبیات و صنعت تاجیک. دوشنبه، ص 199.
- ↑ سیفاللهیف، ا (1988). دایرهالمعارف ادبیات و صنعت تاجیک. دوشنبه، ص 49.
- ↑ زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 271-273.
پیوند به بیرون
عینی صدرالدین(1400). موسسه فرهنگی اکو. قابل بازیابی از https://www.ecieco.org/fa/news/7006/