مشاهیر ادبی لبنان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پاورقی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
ادیبان مهجر عموماً متأثر از نوگرایی ادبی در غرب بودند و بهطور مشخص رمانتیسیسم بر آثار آنان غلبه داشت. رویكرد ادبی مهاجران طی دهههای بیست و سی قرن گذشته تأثیر گستردهای در روند جنبش ادبی عرب و لبنان گزارد؛ آنچنانكه با عنوان '''مكتب ادبی مهجر''' در تاریخ ادبیات معاصر عرب ماندگار شد. | |||
مكتب | مكتب ادبی مهجر در واقع بسترساز انقلابی در حوزه زبان و شیوههای سنتی زبانی در همه زمینههای نظم و نثر <ref>ضیف (1959). ص247.</ref> و مهمترین تأثیر آن، تبلور رویكرد رمانتیسیسم در ادبیات عرب بود. | ||
'''جبران | === '''[[جبران خلیل جیران|جبران خلیل جبران]]''' === | ||
جبران خلیل جبران ( 1889-1931) از چهرههای بارز مكتب ادبی مهجر هر چند متولد لبنان بود، سالهای بسیاری از عمر خود را در خارج از وطن و به ویژه در آمریكا گذراند و بیشتر آثار ادبی و هنری خود را در آنجا خلق كرد. او اما هیچگاه وطن را فراموش نكرد و در آثار خود همچون دیگر ادیبان مهجر این اشتیاق و دلبستگی را بازتاب میداد. جبران را بایستی از جمله عصیانگران علیه وضع موجود و نظم موروث بهشمار آورد. او تقریباً در همه آثارش از جمله در العواصف، با تمام وجود بر باورها و عادتهای قدیمی كه از نگاه او مانع توسعه و سعادت انسان میشوند میتازد. البته هدف او از عصیان، دفاع از حق انسانی و زندگی متعالی است.<ref>المقدسی(1995). ص 241_ 242.</ref> از جبران مجموعاً 16 كتاب به زبانهای انگلیسی و عربی برجای مانده است. مهمترین اثر او كه آوازهاش را فراگیر ساخت، كتاب پیامبر بود كه در سال 1923 منتشر شد. ارواح سركش، بالهای شكسته، عیسی پسر انسان ، دیوانهها و سرگردان از جمله آثار اوست كه بیشتر آنها به فارسی نیز ترجمه شده است. | |||
=== '''[[ميخائيل نعيمه]]''' === | |||
ميخائيل نعيمه (1889-1979) دیگر ادیب مهاجر لبنانی است كه شاعر، داستاننویس و منتقد ادبی بود. او در سال 1912 به آمریكا مهاجرت كرد و به مدت 20 سال در این كشور اقامت داشت و از اعضای پركار و مؤثر انجمن قلم بود. كتاب الغربال او كه به سال 1933 انتشار یافت، نه تنها كتاب نقد كه بازتابدهنده رویكردهای ادبی وی و دیگر اعضای انجمن بود.<ref>ضیف (1959). ص216.</ref> او در این كتاب به جنبههایی از انقلاب ادبی علیه ادبیات قدیم پرداخته و خواهان معیارهای جدیدی شد كه بتوان با آنها ادبیات را به بوته نقد كشید. او همچنین بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومی شعر در برابر لفظ كه در واقع غلبه روح بر جسم ادبیات است، تأكید كرد.<ref>ضیف (1959). ص246_247.</ref> میخائیل نعیمه در سال 1932 به لبنان بازگشت وزان پس بیشتر به داستاننویسی پرداخت. مشهورترین مجموعه شعری او زمزمه پلكها است. | |||
=== [[ايليا ابوماضی]] === | |||
ایلیا ابوماضی (1889-1957) كه پس از جبران و نعیمه بارزترین چهره ادبیات مهجر بود، در سال 1900 ابتدا به همراه خانواده به [[مصر]] رفت و پس از یازده سال اقامت در این كشور به آمریكا عزیمت كرد. او متأثر از رویكرد رمانتیك جبران بود، رباعیات خیام را نیز خوانده در اشعار خود از آن الهام گرفته است. اولین دیوان شعر او در سال 1911 با عنوان یادبود گذشته در [[مصر]] منتشر شد. الجداول و الغمائل دو و دیوان دیگر او بودند كه اولی در سال 1927 و دومی در سال 1940 در نیویورك مجال نشر یافتند. <ref>ضیف (1959). ص188.</ref> | |||
[[پرونده:خليل مطران.png|بندانگشتی|خليل مطران]] | |||
=== خليل مطران === | |||
خلیل مطران (1872-1949) از پیشگامان این جریان در این مرحله بود. او كه با ادبیات جدید اروپا به ویژه آثار ادبی فرانسه آشنا شده بود ،اولین نشانههای ادبیات رمانتیك را در آثارش بازتاب داد.خلیل، بیشتر سالهای عمر را در مصر اقامت داشت و از جمله ادیبان لبنانی بود كه در سالهای پیش از آغاز جنگ جهانی اول، به استقلال و آزادی از سلطه تركان عثمانی فراخوان داد <ref>ضیف (1959). ص127.</ref> خلیل مطران علی رغم تجدد گرایی، به اصول اساسی شعر كهن پایبند بود و قصائد او از جمله: شب، نرون، شیرگریان و آثار بعلبك، مورد توجه مخاطبان بسیاری در كشورهای عرب و جهان قرار گرفت. دیوان او با نام «دیوان الخلیل» در سال 1908 در 4 جلد به چاپ رسید. | |||
'''[[ | === '''[[امين الريحانی]]''' === | ||
امين الريحانی (1876-1940) از دیگر شاعران لبنانی بود كه نقش مؤثری در مراحل اولیه جریان نوگرایی در شعر و ادب عرب داشت. او از اولین شاعرانی بود كه به شعر منثور توجه نشان داد.<ref>المقدسی (1997). ص420.</ref> | |||
مجموعه شعرهای منثور او با نام فریاد دشتها در سال 1910 چاپ و منتشر شد كه آغاز فصل جدیدی در مسیر تحول شعر معاصر عرب بود. | |||
جنبش نوگرایی ادبی در لبنان هرچند با آغاز جنگ جهانی اول و تحت تأثیر پیآمدهای آن با ضعف و تأخیر همراه شد، با پایان جنگ سرعت گرفت و رو به فراگیری گزارد. تحولات این مرحله كه با قیمومیت فرانسویان بر لبنان همزمان بود، عمدتاً از دو طریق سرچشمه میگرفت، یكی ترجمههای آثار شعری اروپاییان در مجلات و نشریاتی كه رو به فزونی بود و دیگر، انتشار گسترده آثار رمانتیك ادیبان مهاجر در لبنان و دیگر كشورهای عربی. لذا ویژگیهای این مرحله تأثیرپذیری بسیاری از آثار ادبی به ویژه در حوزه شعر از مكتب رمانتیسیم بود. رواج شعر منثور نیز نقطه عطف روند جنبش ادبی در حوزه شعر در این سالها بود كه پیشتر نشانههای آن با آثار شعری بزرگان شعر و ادب عرب چون امین الریحانی، كم و بیش شناخته شده بود. این نوع ادبی در واقع، انقلابی در قالببندیهای متعارف و تعابیر سنتی بود كه علیرغم تحولات دهههای گذشته همچنان رواج داشت و از دیدگان شاعران نوگرا، مانع بزرگی بر سر راه جنبش نوگرایی در شعر عرب بود. | |||
'''[[ | === '''الياس ابوشبكه''' === | ||
[[پرونده:الياس ابوشبكه.png|بندانگشتی|الياس ابوشبكه]] | |||
الیاس ابوشبكه (1903-1947) در زمره شاعران لبنانی نوگرایی قرار دارد كه در روند جنبش ادبی عرب سهم بسیار داشت و هر چند شناختی عمیق از ادبیات فرانسه به ویژه مكتب رمانتیسیم داشت و در آثار شعری خود از آن تأثیر پذیرفته بود،از تقلید ناآگاهانه چه از پیشینیان و چه از ادبیات بیگانه و مرعوب شدن در برابر آن، پرهیز میداد. غلبه رویكرد رمانتیك بر آثار الیاس ابوشبكه چنان بود كه او را در كنار شاعرانی چون خلیل مطران از پیشگامان این رویكرد در ادبیات معاصر عرب قرار دادهاند. <ref>جبور (1388). ص77.</ref> او در عمر كوتاه خود، 8 مجموعه شعر منتشر كرد كه از جمله آنها میتوان از مارهای بهشت (1938)، آهنگها (1940) و صدای قلب (1942) نام برد. | |||
در طول سالهای میان دو جنگ جهانی هرچند مكتب سمبولیسم اروپایی در میان شاعران عرب و لبنان هوادارانی یافت ؛ وجه غالب اما، رویكرد رمانتیك بود و آثار شعری بیشتر شاعران لبنانی بازتاب این رویكرد در شعر معاصر عرب بود. | |||
سالهای پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه دهه پنجاه، فصل جدیدی در روند جنبش نوگرایی شعر عرب بود. این دوران با وضعیت سالهای میانی دو جنگ متفاوت و شرایط سیاسی اجتماعی، تغییرات بسیار یافته و لذا ضرورتهای جدیدی را پدید آورده بود. حوزه ادبیات نیز فارغ از این دگرگونیها نبود و علیرغم تحولات دهههای گذشته، در این مرحله اما نیاز به تغییرات اساسی و سریع داشت. مرحله جدید جبنش نوگرایی در شعر كه '''مجله شعر''' سخنگوی آن بود،<ref>حمود (1996). ص54.</ref> با فراخوان به دگرگونیهای اساسی در شعر آغاز شد. مجله شعر توسط یوسف الخال از نسل جدید شاعران نوگرا و با همكاری علی احمد سعید (ادونیس) شاعر سوری الاصل در سال 1957 در بیروت بنیان گرفت و به زودی به كانونی برای شاعران نوپرداز لبنانی و عرب تبدیل شد. | |||
جنبش | === '''يوسف الخال''' === | ||
یوسف الخال (1917-1987) كه از پیشگامان جنبش نوگرایی شعر معاصر عرب <ref name=":02">اسوار (1381). ص 277.</ref> در مرحله جدید بود تأكید میكرد كه جبنش نوگرایی خواهان آن است كه مفاهیم شعری جدید متناسب با زمانهای كه در آن بهسر میبریم جایگزین مفاهیم قدیمی شوند.<ref>حمود (1996). ص 56.</ref> از ویژگیهای مرحله جدید، ظهور نوعی شعر بود كه از آن به عنوان قصیده نثری نام برده شد و در واقع شكل تكامل یافته شعر منثور بود. ترویج این نوع ادبی مورد اهتمام گروهی از شاعران نوپرداز لبنانی و عرب قرار گرفت كه از طریق مجله شعر و در سالهای بعد مجله حورا و برخی از روزنامهها چون النهار و لسانالحال، انجام میشد. نوگرایی اما سبب نشد تا شاعران نوپرداز از جمله یوسف الخال كه خود به قصیده نثری اهتمام داشت،<ref name=":12">حمود (1996). ص194.</ref> كاملاً با میراث ادبی كهن فاصله بگیرند. بیشتر آثار شعری الخال، آمیزهای از ارزشهای شعری عرب و تجربههای نوین است. از نوآوریهای او، به كارگیری زبان گفتار زادبوم در شعر نو بود.<ref name=":02" /> چاه متزوك (1958)، تولد دوباره (1981) و دفتزهای ایام (1988) از جمله آثار شعری یوسف الخال است. او همچنین آثار متعددی از شعر اروپایی و آمریكایی را به عربی ترجمه كرد. | |||
'''[[ | === '''[[خليل حاوی]]''' === | ||
خلیل حاوی (1919-1982) نیز از همین نسل نوگرای شاعران معاصر عرب است. او كه به سمبولیسم گرایش داشت،<ref name=":1">حمود (1996). ص194.</ref> موفق شد با تلفیق رویكرد نوگرایانه با ارزشهای شعری كهن، تجربه جدیدی از نوگرایی در شعر را ارئه كند. از دیدگاه حاوی، نوگرایی در شعر به معنای گسست از میراث ادبی نیست. او تأكید میكرد كه جنبش نوگرا در شعر، میراث گذشته و واقعیتهای زمان را یكجا مورد توجه قرار میدهد. او همچنین تأكید داشت كه در شعر، بایستی از اسطورههای بومی برای تبدیل آنها به نماد بهره گرفت.<ref>حاوی (1970). ص 27.</ref> از جمله آثار او كه به نوگراترین شاعر معاصر لبنان شناخته شده است، میتوان به رود خاكستر (1975)، نی و باد (1961)، خرمنزارهای گرسنگی (1964)، تندر زخم آگین (1979) و از دوزخ كمدی (1979) اشاره كرد. حاوی در سال 1982، كه نیروهای اشغالگر اسرائیل با عبور از جنوب لبنان به پایتخت رسیده و آن را در محاصره گرفته بودند، چنین وضعی را تاب نیاورد و باشلیك گلوله به حیات خود خاتمه داد. | |||
=== '''[[انسی الحاج]]''' === | |||
[[پرونده:انسی الحاج2.png|بندانگشتی|انسی الحاج]] | |||
انسی الحاج (1937) نیز از جمله شاعران لبنانی است كه فعالیت ادبی خود را با شعر منثور آغاز كرد و آثار خود را با الهام از مكتب ادبی سوررئالیسم پدید آورد. الحاج در تأسیس مجله شعر با یوسف الخال و ادونیس همكاری داشت و شناخته شدهترین منثور سرای معاصر عرب است.<ref name=":2">اسوار (1381). ص391.</ref> او در خصوص چرایی پیدایش شعر منثور در شعر معاصر عرب معتقد است كه رو به ضعفگزاردن شعر سنتی در دوران جدید، ارتقاء سطح آگاهیهای جوامع عرب از روند رو به سرعت تغییرات جهانی و تعدد و فزونی ترجمههایی كه از غرب صورت گرفت در ظهور و اوجگیری این نوع ادبی تأثیرگذار بوده است.<ref>اسوار (1381). ص36.</ref> لن، اولین مجموعه شعری اوست كه در سال 1960 منتشر و به عنوان اولین مجموعه قصیدههای نثری در شعر معاصر عرب شناخته شد. سربریده (1960)، گذشته روزهای آینده (1965)، با طلا چه ساختی با گل چه كردی (1970) و ضیافت (1994) از جمله آثار شعری اوست. برخی از آثار او نیز به زبانهای دیگر ترجمه شده است، | |||
=== [[محمدعلی شمسالدين شاعر لبنانی]] === | |||
محمدعلی شمسالدین (1942) از جمله شاعران پركار سه دهه اخیر لبنان است كه آثار او همچون بیشتر شاعران نوپرداز و متعهد معاصر عرب، آمیزهای از اصالت ادبی و تجربه نوگرایی است. شمسالدین در آثار خود هم از ادبیات و شعر معاصر مغرب زمین الهام گرفته است و هم از بزرگان شعر و ادب مشرق زمین همچون حافظ و مولانا. شعر او، شعر نمادها و پرسشهای فلسفی درباره عشق، مرگ، هویت، میهن و دین است. كتاب '''شیرازیات''' او كه در سال 2005 مجال نشر یافت، نشان از دغدغههای شرفی و دینی او دارد. به باور او شعر حافظ نماد ضمیر انسانی اسلامی در روزگار خشونت و سلطه مغولان است. وی تأكید میكند امروز هم شعر حافظ بازتاب دهنده روح انسانی این تمدن است كه پس از 7 قرن چهره نموده است و گواهی میدهد كه اسلام آیین عشق، آزادی و انساندوستی است. شیرازیات، مرهون 5 سال مطالعه و تأمل در دیوان لسانالغیب و بازسرایی 75 غزل از غزلیات آن است.<ref>شمس الدین (2005). ص11_12.</ref> قصائد قاچاق شده به دوستم آسیا (1983)، آیا زمان آن نرسیده است كه رقص پایان پذیرد (1988)، باغ چهار فصل (1988)، نماز گل آفتابگردان (1994) و در چاهها شخم میزند (1996) از دیگر آثار این شاعر سرزمینهای جنوب لبنان است كه برخی از آنها به زبانهای دیگر ترجمه و یا موضوع پژوهشهای دانشگاهی قرار گرفته است.<ref>معجم البابطین (2005).ج4، ص53.</ref> | |||
از جمله شاعران پركار سه دهه | |||
=== '''[[سليم البستانی، نویسنده لبنانی]]''' === | |||
سليم البستاني (1848-1884) نيز كه شيفته فرهنگ و ادب فرانسه بود داستانهاي خود را بين سالهاي 1870 و 1884 در مجله الجنان منتشر ميكرد. پس از زيدان، جبران خليل جبران هر چند در آغاز تجربه ادبي خود قرار داشت، اولين نويسندهاي بود كه در داستاننويسي به مفهوم جديد آن نزديك شد كه عروسهاي دشت (1906)، نمونهاي از آن است (ادريس ،پیشین، 20). | سليم البستاني (1848-1884) نيز كه شيفته فرهنگ و ادب فرانسه بود داستانهاي خود را بين سالهاي 1870 و 1884 در مجله الجنان منتشر ميكرد. پس از زيدان، جبران خليل جبران هر چند در آغاز تجربه ادبي خود قرار داشت، اولين نويسندهاي بود كه در داستاننويسي به مفهوم جديد آن نزديك شد كه عروسهاي دشت (1906)، نمونهاي از آن است (ادريس ،پیشین، 20). | ||
'''جرجی زيدان''' از پيشگامان مراحل اوليه داستاننويسي در لبنان بودند. جرجي زيدان نويسندهاي پركار و از او به عنوان بنيانگذار داستاننويسي تاريخي در ادبيات معاصر عرب نام برده ميشود. او از سال 1891 تا 1914، مجموعاً 21 داستان تاريخي نوشت (ادريس ،1957،(1)، 18) كه حجاج بن يوسف، امين و مامون، ابومسلم خراساني، فتح اندلس، هفده رمضان، احمد بن طولون از جمله آنهاست. آثار زيدان هر چند از جاذبههايي برخورداربود و صفحههايي از تاريخ اسلام را معرفي ميكرد، به لحاظ دقت علمي و تأملات تاريخي ضعفهاي بسيار داشت. لذا روايتهاي او از برخي مقاطع تاريخ اسلام مورد اعتراض و نقد مكتوب علماي سرشناس جهان اسلام چون علامه كاشف الغطاء قرار گرفت. | === '''[[جرجی زیدان|جرجی زيدان]]''' === | ||
از پيشگامان مراحل اوليه داستاننويسي در لبنان بودند. جرجي زيدان نويسندهاي پركار و از او به عنوان بنيانگذار داستاننويسي تاريخي در ادبيات معاصر عرب نام برده ميشود. او از سال 1891 تا 1914، مجموعاً 21 داستان تاريخي نوشت (ادريس ،1957،(1)، 18) كه حجاج بن يوسف، امين و مامون، ابومسلم خراساني، فتح اندلس، هفده رمضان، احمد بن طولون از جمله آنهاست. آثار زيدان هر چند از جاذبههايي برخورداربود و صفحههايي از تاريخ اسلام را معرفي ميكرد، به لحاظ دقت علمي و تأملات تاريخي ضعفهاي بسيار داشت. لذا روايتهاي او از برخي مقاطع تاريخ اسلام مورد اعتراض و نقد مكتوب علماي سرشناس جهان اسلام چون علامه كاشف الغطاء قرار گرفت. | |||
=== توفيق يوسف عواد === | |||
توفیق یوسف عواد (1911-1988) ادیب و نویسنده نوگرایی بود كه با خلق آثاری چون مجموعه داستانهای پسربچه لنگ (1936)، پیراهن پشمی (1937) و قرص نان (1939) به اوضاع و احوال و بحرانهای سیاسی اجتماعی و اخلاقی زمانه میپرداخت. وی در قرص نان، رویدادها و پیامدهای اجتماعی و روانی جنگ جهانی را مورد واكاوی قرار داد . <ref name=":4">طنوس (1994). ص71.</ref> | |||
=== خليل تقيالدين === | |||
خليل تقيالدين نيز با آثار چون ده داستان (1937) و اعدام (1940) در زمره نويسندگاني بود كه نقش تأثيرگذاري در سير تكويني ادبيات داستاني در لبنان و جهان عرب داشتند. روند داستاننويسي پس از پايان جنگ جهاني دوم مرحله تكامل خود را آغاز كرد. نسل جديدي از داستاننويسان به عرصه آمدند و پيشگامان داستاننويسي در دهههاي گذشته با پشتوانهاي از تجربه و دانش،به خلق آثاري جديد پرداختند. | |||
=== [[مارون عبود، نویسنده لبنانی]] === | |||
مارون عبود (1886 -1962) ازچهرههای بارز داستاننویسی و منتقد ادبی نیمههای قرن، چند داستان خود را در سالهای اولیه پس از جنگ نوشت. كوتولهها و ستمگران (1948) و قصههای روستا (1956) از جمله آنهاست. <ref>ادریس (1957). ج2، ص27.</ref> میخائیل نعیمه پس از حدود دو دهه، دیگر بار دست به قلم برد و داستان مرداد را در سال 1952 و ابوبطه را در سال 1958 نوشت. داستان ابوبطه تا سالها به عنوان منبع درسی ادبیات داستانی در لبنان مورد استفاده قرار میگرفت. توفیق یوسف عواد هم آثار جدیدی پدید آورد كه مهمترین آنها آسیابهای بیروت (1966) نام دارد. | |||
=== [[سهيل ادريس، نویسنده لبنانی]] === | |||
سهيل ادريس (1925- 2008) نيز از جمله نويسندگان برجسته لبناني است كه در عرصه داستاننويسي نيمه دوم قرن گذشته، حضوري پررنگ و تأثير گذار داشت. او نه تنها داستاننويس كه پژوهشگري ژرفانديش در حوزه ادبيات داستاني بود. از جمله كارهاي پژوهشي او، كتاب «داستان عربي مدرن و تأثير ادبيات خارجي بر آن از سال 1900 تا 1950 است كه به عنوان مرجع همچنان مورد بهرهبرداري است. محله لاتيني (1952)، اشك تلخ (1956) الخندق الغميق[1] (1958)، انگشتان ما كه ميسوزد (1962)، در شمار مهمترين آثار داستاني سهيل ادريس قرار دارند. برقراري پيوند ميان سنت و نوگرائي از ويژگيهاي آثار داستاني اوست. او داستان محله لاتيني را كه در سال 2007 از سوي اتحاديه نويسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان برتر عربي قرار گرفت، بر اساس تجربه سالها اقامت و تحصيل در دانشگاه سوربن و سكونت در محلهاي به همين نام نوشته است كه در آن، مسائل ورويدادهائي را كه در آن سالها به عنوان يك دانشجوي شرقي در فرانسه مشاهده ميكرد، در چارچوب نزاع و تناقضات شرق و غرب بازتاب می دهد. سهيل ادريس همچنين كتابهاي متعدد داستانهاي اروپايي از جمله طاعون را از زبان فرانسه به عربي ترجمه كرد. | |||
=== [[يوسف حبشی الاشقر، نویسنده لبنانی]] === | |||
يوسف حبشي الاشقر (1989 – 1929) ديگر داستاننويس پركار لبناني و از چهرههاي ماندگار ادبيات داستاني معاصر عرب است كه تا آخرين سال حيات خود دست در كار نوشتن داشت. اولين اثر داستان حبشي، چهار اسب سرخ رنگ در سال 1946 مجال نشر يافت. زمين قديمي (1962)، ريشهها در آسمان نميرويند (1971)، دغدغه مرگ (1980)، آخرين بازمانده قديميها (1985) و سايه و پژواك (1989) از جمله آثاراو بشمار ميروند. داستان ريشهها در آسمان نميرويند، مورد استقبال محافل و منتقدان ادبي عرب قرار گرفت و او را در جايگاه بزرگان ادبيات داستاني معاصر عرب نشاند. همچنين داستان سايه و پژواك كه با الهام از حوادث و رويدادهاي جنگ داخلي لبنان نوشته شده است، در سال 2007 از سوي اتحاديه نويسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان بلند جهان عرب قرار گرفت. | |||
=== [[جبور الدويهی، نویسنده لبنانی]] === | |||
جبور الدويهي (1949) نيز در زمره نويسندگان نسل جديد در لبنان است كه از دهههاي پاياني قرن گذشته در عرصه ادبيات داستان جهان عرب ظهور كردند. اعتدال پاييز (1995)، باران حزيران* (1998) و خانه به دوش (2010) در شمار آثار داستاني الدويهي قرار دارند كه برخي از آنها به زبانهاي انگليسي و فرانسه ترجمه شده است. او در داستان خانه به دوش به مسائل و رويدادهايي ميپردازد كه زمينهساز جنگ داخلي لبنان بودهاند. | |||
=== [[امين معلوف، نویسنده لبنانی]] === | |||
امين معلوف (1949) هم در زمره نويسنگان مطرح امروز لبنان و جهان عرب قرار دارد و چون سالهاست كه در فرانسه مقيم شده است و آثار خود را به زبان فرانسه مينويسد، به عنوان نويسندهاي لبناني – فرانسوي شناخته ميشود. عليرغم دوري درازمدت او از لبنان، وطن و مشرق زمين همواره در آثار او حضور دارند. از جمله آثار داستانی او، لئوي آفريقايي (1984) است كه تاكنون به چند زبان ترجمه شده است. سمرقند (1986)، داستاني جذاب از سرگذشت دستنوشتهاي از خيام كه در قالب آن، دورهاي از تاريخ ايران روايت ميشود، باغهاي روشنايي (1991)، صخره تانيوس (1993) و بندرهاي روشنايي در شمار ديگر آثار داستاني معلوف قرار دارند كه به زبان فارسي هم ترجمه شدهاند. | |||
=== ربيع جابر === | |||
ربيع جابر (1972) از نويسندگان دو دهه اخير لبنان و در عمري چهل ساله، بيش از 16 داستان در كارنامه فعاليتهاي ادبي خود دارد. آثار او عموماً تحت تأثير رويدادها و پيآمدهاي جنگ 15 ساله داخلي لبنان قرار دارند. آقاي تاريكي (1992)، چاي سياه (1995)، آخرين خانه (1996)، پروانه آبي (1996) و درزيهاي بلگراد (2011) از جمله آثار داستاني جابرند. داستان اخير او كه به تحولات ناشي از جنگهاي خونين سال 1860 ميان مسيحيان و درزيهاي پرداخته است در سال 2012 جايزه جهاني بوكررا از آن خود كرد. | |||
از نيمههاي قرن گذشته، چهرههاي برجستهاي در ميان زنان لبناني نويسنده در حوزه ادبيات داستاني ظهور كردند كه آثار آنان نه تنها در جهان عرب كه در ديگر كشورهاي جهان نيز مورد توجه قرار گرفت و به زبانهاي مختلف ترجمه شد. بيشتر نويسندگان زن لبناني گرايشهاي نوگرايانه داشته و برخي نيز رويكردهاي افراطي به مسئله زن در آثارشان موج ميزند. از ميان تعداد قابل توجه داستاننويسان زن لبناني، آثار تعدادي از آنان همچون من زنده ميكنم (1958) كه اولين داستان نوشته شده توسط يك زن عرب است، از ليلي بعلبلكي، پرندههاي ايلول* از اميلي نصراله و گنجشكهاي بامداد از ليلي عسيران در زمره آثار برتر در حوزه ادبيات داستاني جهان عرب قرار گرفتهاند. | از نيمههاي قرن گذشته، چهرههاي برجستهاي در ميان زنان لبناني نويسنده در حوزه ادبيات داستاني ظهور كردند كه آثار آنان نه تنها در جهان عرب كه در ديگر كشورهاي جهان نيز مورد توجه قرار گرفت و به زبانهاي مختلف ترجمه شد. بيشتر نويسندگان زن لبناني گرايشهاي نوگرايانه داشته و برخي نيز رويكردهاي افراطي به مسئله زن در آثارشان موج ميزند. از ميان تعداد قابل توجه داستاننويسان زن لبناني، آثار تعدادي از آنان همچون من زنده ميكنم (1958) كه اولين داستان نوشته شده توسط يك زن عرب است، از ليلي بعلبلكي، پرندههاي ايلول* از اميلي نصراله و گنجشكهاي بامداد از ليلي عسيران در زمره آثار برتر در حوزه ادبيات داستاني جهان عرب قرار گرفتهاند. | ||
== پاورقی == | |||
[i] نام محلهاي در بيروت | |||
<nowiki>*</nowiki> ماه ژوئن | [ii] <nowiki>*</nowiki> ماه ژوئن | ||
<nowiki>*</nowiki> ماه سپتامبر | <nowiki>*</nowiki> ماه سپتامبر | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == |
نسخهٔ ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۳۳
ادیبان مهجر عموماً متأثر از نوگرایی ادبی در غرب بودند و بهطور مشخص رمانتیسیسم بر آثار آنان غلبه داشت. رویكرد ادبی مهاجران طی دهههای بیست و سی قرن گذشته تأثیر گستردهای در روند جنبش ادبی عرب و لبنان گزارد؛ آنچنانكه با عنوان مكتب ادبی مهجر در تاریخ ادبیات معاصر عرب ماندگار شد.
مكتب ادبی مهجر در واقع بسترساز انقلابی در حوزه زبان و شیوههای سنتی زبانی در همه زمینههای نظم و نثر [۱] و مهمترین تأثیر آن، تبلور رویكرد رمانتیسیسم در ادبیات عرب بود.
جبران خلیل جبران
جبران خلیل جبران ( 1889-1931) از چهرههای بارز مكتب ادبی مهجر هر چند متولد لبنان بود، سالهای بسیاری از عمر خود را در خارج از وطن و به ویژه در آمریكا گذراند و بیشتر آثار ادبی و هنری خود را در آنجا خلق كرد. او اما هیچگاه وطن را فراموش نكرد و در آثار خود همچون دیگر ادیبان مهجر این اشتیاق و دلبستگی را بازتاب میداد. جبران را بایستی از جمله عصیانگران علیه وضع موجود و نظم موروث بهشمار آورد. او تقریباً در همه آثارش از جمله در العواصف، با تمام وجود بر باورها و عادتهای قدیمی كه از نگاه او مانع توسعه و سعادت انسان میشوند میتازد. البته هدف او از عصیان، دفاع از حق انسانی و زندگی متعالی است.[۲] از جبران مجموعاً 16 كتاب به زبانهای انگلیسی و عربی برجای مانده است. مهمترین اثر او كه آوازهاش را فراگیر ساخت، كتاب پیامبر بود كه در سال 1923 منتشر شد. ارواح سركش، بالهای شكسته، عیسی پسر انسان ، دیوانهها و سرگردان از جمله آثار اوست كه بیشتر آنها به فارسی نیز ترجمه شده است.
ميخائيل نعيمه
ميخائيل نعيمه (1889-1979) دیگر ادیب مهاجر لبنانی است كه شاعر، داستاننویس و منتقد ادبی بود. او در سال 1912 به آمریكا مهاجرت كرد و به مدت 20 سال در این كشور اقامت داشت و از اعضای پركار و مؤثر انجمن قلم بود. كتاب الغربال او كه به سال 1933 انتشار یافت، نه تنها كتاب نقد كه بازتابدهنده رویكردهای ادبی وی و دیگر اعضای انجمن بود.[۳] او در این كتاب به جنبههایی از انقلاب ادبی علیه ادبیات قدیم پرداخته و خواهان معیارهای جدیدی شد كه بتوان با آنها ادبیات را به بوته نقد كشید. او همچنین بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومی شعر در برابر لفظ كه در واقع غلبه روح بر جسم ادبیات است، تأكید كرد.[۴] میخائیل نعیمه در سال 1932 به لبنان بازگشت وزان پس بیشتر به داستاننویسی پرداخت. مشهورترین مجموعه شعری او زمزمه پلكها است.
ايليا ابوماضی
ایلیا ابوماضی (1889-1957) كه پس از جبران و نعیمه بارزترین چهره ادبیات مهجر بود، در سال 1900 ابتدا به همراه خانواده به مصر رفت و پس از یازده سال اقامت در این كشور به آمریكا عزیمت كرد. او متأثر از رویكرد رمانتیك جبران بود، رباعیات خیام را نیز خوانده در اشعار خود از آن الهام گرفته است. اولین دیوان شعر او در سال 1911 با عنوان یادبود گذشته در مصر منتشر شد. الجداول و الغمائل دو و دیوان دیگر او بودند كه اولی در سال 1927 و دومی در سال 1940 در نیویورك مجال نشر یافتند. [۵]
خليل مطران
خلیل مطران (1872-1949) از پیشگامان این جریان در این مرحله بود. او كه با ادبیات جدید اروپا به ویژه آثار ادبی فرانسه آشنا شده بود ،اولین نشانههای ادبیات رمانتیك را در آثارش بازتاب داد.خلیل، بیشتر سالهای عمر را در مصر اقامت داشت و از جمله ادیبان لبنانی بود كه در سالهای پیش از آغاز جنگ جهانی اول، به استقلال و آزادی از سلطه تركان عثمانی فراخوان داد [۶] خلیل مطران علی رغم تجدد گرایی، به اصول اساسی شعر كهن پایبند بود و قصائد او از جمله: شب، نرون، شیرگریان و آثار بعلبك، مورد توجه مخاطبان بسیاری در كشورهای عرب و جهان قرار گرفت. دیوان او با نام «دیوان الخلیل» در سال 1908 در 4 جلد به چاپ رسید.
امين الريحانی
امين الريحانی (1876-1940) از دیگر شاعران لبنانی بود كه نقش مؤثری در مراحل اولیه جریان نوگرایی در شعر و ادب عرب داشت. او از اولین شاعرانی بود كه به شعر منثور توجه نشان داد.[۷]
مجموعه شعرهای منثور او با نام فریاد دشتها در سال 1910 چاپ و منتشر شد كه آغاز فصل جدیدی در مسیر تحول شعر معاصر عرب بود.
جنبش نوگرایی ادبی در لبنان هرچند با آغاز جنگ جهانی اول و تحت تأثیر پیآمدهای آن با ضعف و تأخیر همراه شد، با پایان جنگ سرعت گرفت و رو به فراگیری گزارد. تحولات این مرحله كه با قیمومیت فرانسویان بر لبنان همزمان بود، عمدتاً از دو طریق سرچشمه میگرفت، یكی ترجمههای آثار شعری اروپاییان در مجلات و نشریاتی كه رو به فزونی بود و دیگر، انتشار گسترده آثار رمانتیك ادیبان مهاجر در لبنان و دیگر كشورهای عربی. لذا ویژگیهای این مرحله تأثیرپذیری بسیاری از آثار ادبی به ویژه در حوزه شعر از مكتب رمانتیسیم بود. رواج شعر منثور نیز نقطه عطف روند جنبش ادبی در حوزه شعر در این سالها بود كه پیشتر نشانههای آن با آثار شعری بزرگان شعر و ادب عرب چون امین الریحانی، كم و بیش شناخته شده بود. این نوع ادبی در واقع، انقلابی در قالببندیهای متعارف و تعابیر سنتی بود كه علیرغم تحولات دهههای گذشته همچنان رواج داشت و از دیدگان شاعران نوگرا، مانع بزرگی بر سر راه جنبش نوگرایی در شعر عرب بود.
الياس ابوشبكه
الیاس ابوشبكه (1903-1947) در زمره شاعران لبنانی نوگرایی قرار دارد كه در روند جنبش ادبی عرب سهم بسیار داشت و هر چند شناختی عمیق از ادبیات فرانسه به ویژه مكتب رمانتیسیم داشت و در آثار شعری خود از آن تأثیر پذیرفته بود،از تقلید ناآگاهانه چه از پیشینیان و چه از ادبیات بیگانه و مرعوب شدن در برابر آن، پرهیز میداد. غلبه رویكرد رمانتیك بر آثار الیاس ابوشبكه چنان بود كه او را در كنار شاعرانی چون خلیل مطران از پیشگامان این رویكرد در ادبیات معاصر عرب قرار دادهاند. [۸] او در عمر كوتاه خود، 8 مجموعه شعر منتشر كرد كه از جمله آنها میتوان از مارهای بهشت (1938)، آهنگها (1940) و صدای قلب (1942) نام برد.
در طول سالهای میان دو جنگ جهانی هرچند مكتب سمبولیسم اروپایی در میان شاعران عرب و لبنان هوادارانی یافت ؛ وجه غالب اما، رویكرد رمانتیك بود و آثار شعری بیشتر شاعران لبنانی بازتاب این رویكرد در شعر معاصر عرب بود.
سالهای پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه دهه پنجاه، فصل جدیدی در روند جنبش نوگرایی شعر عرب بود. این دوران با وضعیت سالهای میانی دو جنگ متفاوت و شرایط سیاسی اجتماعی، تغییرات بسیار یافته و لذا ضرورتهای جدیدی را پدید آورده بود. حوزه ادبیات نیز فارغ از این دگرگونیها نبود و علیرغم تحولات دهههای گذشته، در این مرحله اما نیاز به تغییرات اساسی و سریع داشت. مرحله جدید جبنش نوگرایی در شعر كه مجله شعر سخنگوی آن بود،[۹] با فراخوان به دگرگونیهای اساسی در شعر آغاز شد. مجله شعر توسط یوسف الخال از نسل جدید شاعران نوگرا و با همكاری علی احمد سعید (ادونیس) شاعر سوری الاصل در سال 1957 در بیروت بنیان گرفت و به زودی به كانونی برای شاعران نوپرداز لبنانی و عرب تبدیل شد.
يوسف الخال
یوسف الخال (1917-1987) كه از پیشگامان جنبش نوگرایی شعر معاصر عرب [۱۰] در مرحله جدید بود تأكید میكرد كه جبنش نوگرایی خواهان آن است كه مفاهیم شعری جدید متناسب با زمانهای كه در آن بهسر میبریم جایگزین مفاهیم قدیمی شوند.[۱۱] از ویژگیهای مرحله جدید، ظهور نوعی شعر بود كه از آن به عنوان قصیده نثری نام برده شد و در واقع شكل تكامل یافته شعر منثور بود. ترویج این نوع ادبی مورد اهتمام گروهی از شاعران نوپرداز لبنانی و عرب قرار گرفت كه از طریق مجله شعر و در سالهای بعد مجله حورا و برخی از روزنامهها چون النهار و لسانالحال، انجام میشد. نوگرایی اما سبب نشد تا شاعران نوپرداز از جمله یوسف الخال كه خود به قصیده نثری اهتمام داشت،[۱۲] كاملاً با میراث ادبی كهن فاصله بگیرند. بیشتر آثار شعری الخال، آمیزهای از ارزشهای شعری عرب و تجربههای نوین است. از نوآوریهای او، به كارگیری زبان گفتار زادبوم در شعر نو بود.[۱۰] چاه متزوك (1958)، تولد دوباره (1981) و دفتزهای ایام (1988) از جمله آثار شعری یوسف الخال است. او همچنین آثار متعددی از شعر اروپایی و آمریكایی را به عربی ترجمه كرد.
خليل حاوی
خلیل حاوی (1919-1982) نیز از همین نسل نوگرای شاعران معاصر عرب است. او كه به سمبولیسم گرایش داشت،[۱۳] موفق شد با تلفیق رویكرد نوگرایانه با ارزشهای شعری كهن، تجربه جدیدی از نوگرایی در شعر را ارئه كند. از دیدگاه حاوی، نوگرایی در شعر به معنای گسست از میراث ادبی نیست. او تأكید میكرد كه جنبش نوگرا در شعر، میراث گذشته و واقعیتهای زمان را یكجا مورد توجه قرار میدهد. او همچنین تأكید داشت كه در شعر، بایستی از اسطورههای بومی برای تبدیل آنها به نماد بهره گرفت.[۱۴] از جمله آثار او كه به نوگراترین شاعر معاصر لبنان شناخته شده است، میتوان به رود خاكستر (1975)، نی و باد (1961)، خرمنزارهای گرسنگی (1964)، تندر زخم آگین (1979) و از دوزخ كمدی (1979) اشاره كرد. حاوی در سال 1982، كه نیروهای اشغالگر اسرائیل با عبور از جنوب لبنان به پایتخت رسیده و آن را در محاصره گرفته بودند، چنین وضعی را تاب نیاورد و باشلیك گلوله به حیات خود خاتمه داد.
انسی الحاج
انسی الحاج (1937) نیز از جمله شاعران لبنانی است كه فعالیت ادبی خود را با شعر منثور آغاز كرد و آثار خود را با الهام از مكتب ادبی سوررئالیسم پدید آورد. الحاج در تأسیس مجله شعر با یوسف الخال و ادونیس همكاری داشت و شناخته شدهترین منثور سرای معاصر عرب است.[۱۵] او در خصوص چرایی پیدایش شعر منثور در شعر معاصر عرب معتقد است كه رو به ضعفگزاردن شعر سنتی در دوران جدید، ارتقاء سطح آگاهیهای جوامع عرب از روند رو به سرعت تغییرات جهانی و تعدد و فزونی ترجمههایی كه از غرب صورت گرفت در ظهور و اوجگیری این نوع ادبی تأثیرگذار بوده است.[۱۶] لن، اولین مجموعه شعری اوست كه در سال 1960 منتشر و به عنوان اولین مجموعه قصیدههای نثری در شعر معاصر عرب شناخته شد. سربریده (1960)، گذشته روزهای آینده (1965)، با طلا چه ساختی با گل چه كردی (1970) و ضیافت (1994) از جمله آثار شعری اوست. برخی از آثار او نیز به زبانهای دیگر ترجمه شده است،
محمدعلی شمسالدين شاعر لبنانی
محمدعلی شمسالدین (1942) از جمله شاعران پركار سه دهه اخیر لبنان است كه آثار او همچون بیشتر شاعران نوپرداز و متعهد معاصر عرب، آمیزهای از اصالت ادبی و تجربه نوگرایی است. شمسالدین در آثار خود هم از ادبیات و شعر معاصر مغرب زمین الهام گرفته است و هم از بزرگان شعر و ادب مشرق زمین همچون حافظ و مولانا. شعر او، شعر نمادها و پرسشهای فلسفی درباره عشق، مرگ، هویت، میهن و دین است. كتاب شیرازیات او كه در سال 2005 مجال نشر یافت، نشان از دغدغههای شرفی و دینی او دارد. به باور او شعر حافظ نماد ضمیر انسانی اسلامی در روزگار خشونت و سلطه مغولان است. وی تأكید میكند امروز هم شعر حافظ بازتاب دهنده روح انسانی این تمدن است كه پس از 7 قرن چهره نموده است و گواهی میدهد كه اسلام آیین عشق، آزادی و انساندوستی است. شیرازیات، مرهون 5 سال مطالعه و تأمل در دیوان لسانالغیب و بازسرایی 75 غزل از غزلیات آن است.[۱۷] قصائد قاچاق شده به دوستم آسیا (1983)، آیا زمان آن نرسیده است كه رقص پایان پذیرد (1988)، باغ چهار فصل (1988)، نماز گل آفتابگردان (1994) و در چاهها شخم میزند (1996) از دیگر آثار این شاعر سرزمینهای جنوب لبنان است كه برخی از آنها به زبانهای دیگر ترجمه و یا موضوع پژوهشهای دانشگاهی قرار گرفته است.[۱۸]
سليم البستانی، نویسنده لبنانی
سليم البستاني (1848-1884) نيز كه شيفته فرهنگ و ادب فرانسه بود داستانهاي خود را بين سالهاي 1870 و 1884 در مجله الجنان منتشر ميكرد. پس از زيدان، جبران خليل جبران هر چند در آغاز تجربه ادبي خود قرار داشت، اولين نويسندهاي بود كه در داستاننويسي به مفهوم جديد آن نزديك شد كه عروسهاي دشت (1906)، نمونهاي از آن است (ادريس ،پیشین، 20).
جرجی زيدان
از پيشگامان مراحل اوليه داستاننويسي در لبنان بودند. جرجي زيدان نويسندهاي پركار و از او به عنوان بنيانگذار داستاننويسي تاريخي در ادبيات معاصر عرب نام برده ميشود. او از سال 1891 تا 1914، مجموعاً 21 داستان تاريخي نوشت (ادريس ،1957،(1)، 18) كه حجاج بن يوسف، امين و مامون، ابومسلم خراساني، فتح اندلس، هفده رمضان، احمد بن طولون از جمله آنهاست. آثار زيدان هر چند از جاذبههايي برخورداربود و صفحههايي از تاريخ اسلام را معرفي ميكرد، به لحاظ دقت علمي و تأملات تاريخي ضعفهاي بسيار داشت. لذا روايتهاي او از برخي مقاطع تاريخ اسلام مورد اعتراض و نقد مكتوب علماي سرشناس جهان اسلام چون علامه كاشف الغطاء قرار گرفت.
توفيق يوسف عواد
توفیق یوسف عواد (1911-1988) ادیب و نویسنده نوگرایی بود كه با خلق آثاری چون مجموعه داستانهای پسربچه لنگ (1936)، پیراهن پشمی (1937) و قرص نان (1939) به اوضاع و احوال و بحرانهای سیاسی اجتماعی و اخلاقی زمانه میپرداخت. وی در قرص نان، رویدادها و پیامدهای اجتماعی و روانی جنگ جهانی را مورد واكاوی قرار داد . [۱۹]
خليل تقيالدين
خليل تقيالدين نيز با آثار چون ده داستان (1937) و اعدام (1940) در زمره نويسندگاني بود كه نقش تأثيرگذاري در سير تكويني ادبيات داستاني در لبنان و جهان عرب داشتند. روند داستاننويسي پس از پايان جنگ جهاني دوم مرحله تكامل خود را آغاز كرد. نسل جديدي از داستاننويسان به عرصه آمدند و پيشگامان داستاننويسي در دهههاي گذشته با پشتوانهاي از تجربه و دانش،به خلق آثاري جديد پرداختند.
مارون عبود، نویسنده لبنانی
مارون عبود (1886 -1962) ازچهرههای بارز داستاننویسی و منتقد ادبی نیمههای قرن، چند داستان خود را در سالهای اولیه پس از جنگ نوشت. كوتولهها و ستمگران (1948) و قصههای روستا (1956) از جمله آنهاست. [۲۰] میخائیل نعیمه پس از حدود دو دهه، دیگر بار دست به قلم برد و داستان مرداد را در سال 1952 و ابوبطه را در سال 1958 نوشت. داستان ابوبطه تا سالها به عنوان منبع درسی ادبیات داستانی در لبنان مورد استفاده قرار میگرفت. توفیق یوسف عواد هم آثار جدیدی پدید آورد كه مهمترین آنها آسیابهای بیروت (1966) نام دارد.
سهيل ادريس، نویسنده لبنانی
سهيل ادريس (1925- 2008) نيز از جمله نويسندگان برجسته لبناني است كه در عرصه داستاننويسي نيمه دوم قرن گذشته، حضوري پررنگ و تأثير گذار داشت. او نه تنها داستاننويس كه پژوهشگري ژرفانديش در حوزه ادبيات داستاني بود. از جمله كارهاي پژوهشي او، كتاب «داستان عربي مدرن و تأثير ادبيات خارجي بر آن از سال 1900 تا 1950 است كه به عنوان مرجع همچنان مورد بهرهبرداري است. محله لاتيني (1952)، اشك تلخ (1956) الخندق الغميق[1] (1958)، انگشتان ما كه ميسوزد (1962)، در شمار مهمترين آثار داستاني سهيل ادريس قرار دارند. برقراري پيوند ميان سنت و نوگرائي از ويژگيهاي آثار داستاني اوست. او داستان محله لاتيني را كه در سال 2007 از سوي اتحاديه نويسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان برتر عربي قرار گرفت، بر اساس تجربه سالها اقامت و تحصيل در دانشگاه سوربن و سكونت در محلهاي به همين نام نوشته است كه در آن، مسائل ورويدادهائي را كه در آن سالها به عنوان يك دانشجوي شرقي در فرانسه مشاهده ميكرد، در چارچوب نزاع و تناقضات شرق و غرب بازتاب می دهد. سهيل ادريس همچنين كتابهاي متعدد داستانهاي اروپايي از جمله طاعون را از زبان فرانسه به عربي ترجمه كرد.
يوسف حبشی الاشقر، نویسنده لبنانی
يوسف حبشي الاشقر (1989 – 1929) ديگر داستاننويس پركار لبناني و از چهرههاي ماندگار ادبيات داستاني معاصر عرب است كه تا آخرين سال حيات خود دست در كار نوشتن داشت. اولين اثر داستان حبشي، چهار اسب سرخ رنگ در سال 1946 مجال نشر يافت. زمين قديمي (1962)، ريشهها در آسمان نميرويند (1971)، دغدغه مرگ (1980)، آخرين بازمانده قديميها (1985) و سايه و پژواك (1989) از جمله آثاراو بشمار ميروند. داستان ريشهها در آسمان نميرويند، مورد استقبال محافل و منتقدان ادبي عرب قرار گرفت و او را در جايگاه بزرگان ادبيات داستاني معاصر عرب نشاند. همچنين داستان سايه و پژواك كه با الهام از حوادث و رويدادهاي جنگ داخلي لبنان نوشته شده است، در سال 2007 از سوي اتحاديه نويسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان بلند جهان عرب قرار گرفت.
جبور الدويهی، نویسنده لبنانی
جبور الدويهي (1949) نيز در زمره نويسندگان نسل جديد در لبنان است كه از دهههاي پاياني قرن گذشته در عرصه ادبيات داستان جهان عرب ظهور كردند. اعتدال پاييز (1995)، باران حزيران* (1998) و خانه به دوش (2010) در شمار آثار داستاني الدويهي قرار دارند كه برخي از آنها به زبانهاي انگليسي و فرانسه ترجمه شده است. او در داستان خانه به دوش به مسائل و رويدادهايي ميپردازد كه زمينهساز جنگ داخلي لبنان بودهاند.
امين معلوف، نویسنده لبنانی
امين معلوف (1949) هم در زمره نويسنگان مطرح امروز لبنان و جهان عرب قرار دارد و چون سالهاست كه در فرانسه مقيم شده است و آثار خود را به زبان فرانسه مينويسد، به عنوان نويسندهاي لبناني – فرانسوي شناخته ميشود. عليرغم دوري درازمدت او از لبنان، وطن و مشرق زمين همواره در آثار او حضور دارند. از جمله آثار داستانی او، لئوي آفريقايي (1984) است كه تاكنون به چند زبان ترجمه شده است. سمرقند (1986)، داستاني جذاب از سرگذشت دستنوشتهاي از خيام كه در قالب آن، دورهاي از تاريخ ايران روايت ميشود، باغهاي روشنايي (1991)، صخره تانيوس (1993) و بندرهاي روشنايي در شمار ديگر آثار داستاني معلوف قرار دارند كه به زبان فارسي هم ترجمه شدهاند.
ربيع جابر
ربيع جابر (1972) از نويسندگان دو دهه اخير لبنان و در عمري چهل ساله، بيش از 16 داستان در كارنامه فعاليتهاي ادبي خود دارد. آثار او عموماً تحت تأثير رويدادها و پيآمدهاي جنگ 15 ساله داخلي لبنان قرار دارند. آقاي تاريكي (1992)، چاي سياه (1995)، آخرين خانه (1996)، پروانه آبي (1996) و درزيهاي بلگراد (2011) از جمله آثار داستاني جابرند. داستان اخير او كه به تحولات ناشي از جنگهاي خونين سال 1860 ميان مسيحيان و درزيهاي پرداخته است در سال 2012 جايزه جهاني بوكررا از آن خود كرد.
از نيمههاي قرن گذشته، چهرههاي برجستهاي در ميان زنان لبناني نويسنده در حوزه ادبيات داستاني ظهور كردند كه آثار آنان نه تنها در جهان عرب كه در ديگر كشورهاي جهان نيز مورد توجه قرار گرفت و به زبانهاي مختلف ترجمه شد. بيشتر نويسندگان زن لبناني گرايشهاي نوگرايانه داشته و برخي نيز رويكردهاي افراطي به مسئله زن در آثارشان موج ميزند. از ميان تعداد قابل توجه داستاننويسان زن لبناني، آثار تعدادي از آنان همچون من زنده ميكنم (1958) كه اولين داستان نوشته شده توسط يك زن عرب است، از ليلي بعلبلكي، پرندههاي ايلول* از اميلي نصراله و گنجشكهاي بامداد از ليلي عسيران در زمره آثار برتر در حوزه ادبيات داستاني جهان عرب قرار گرفتهاند.
پاورقی
[i] نام محلهاي در بيروت
[ii] * ماه ژوئن
* ماه سپتامبر
نیز نگاه کنید به
- مشاهیر ادبی روسیه
- مشاهیر ادبی کانادا
- مشاهیر ادبی کوبا
- مشاهیر ادبی تونس
- مشاهیر ادبی افغانستان
- معرفی برخی از شخصیت های مهم ادبیات کلاسیک چین
- مشاهیر ادبی سنگال
کتابشناسی
- ↑ ضیف (1959). ص247.
- ↑ المقدسی(1995). ص 241_ 242.
- ↑ ضیف (1959). ص216.
- ↑ ضیف (1959). ص246_247.
- ↑ ضیف (1959). ص188.
- ↑ ضیف (1959). ص127.
- ↑ المقدسی (1997). ص420.
- ↑ جبور (1388). ص77.
- ↑ حمود (1996). ص54.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ اسوار (1381). ص 277.
- ↑ حمود (1996). ص 56.
- ↑ حمود (1996). ص194.
- ↑ حمود (1996). ص194.
- ↑ حاوی (1970). ص 27.
- ↑ اسوار (1381). ص391.
- ↑ اسوار (1381). ص36.
- ↑ شمس الدین (2005). ص11_12.
- ↑ معجم البابطین (2005).ج4، ص53.
- ↑ طنوس (1994). ص71.
- ↑ ادریس (1957). ج2، ص27.