امویان در سوریه: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
معاویه از شام به عنوان پایگاهی برای لشکرکشی علیه امپراتوری بیزانس استفاده کرد. او حتی توانست اولین نیروی دریایی مسلمانان در دریای مدیترانه را راهاندازی کند. ناوگان او موفق شد «اَرواد» مهمترین جزیره نزدیک سواحل [[سوریه]] و جزیره «رودس» (''Rhodes'') پیشاهنگ مجمعالجزایر یونان کنونی در مدیترانه را فتح کند.[111] | معاویه از شام به عنوان پایگاهی برای لشکرکشی علیه امپراتوری بیزانس استفاده کرد. او حتی توانست اولین نیروی دریایی مسلمانان در دریای مدیترانه را راهاندازی کند. ناوگان او موفق شد «اَرواد» مهمترین جزیره نزدیک سواحل [[سوریه]] و جزیره «رودس» (''Rhodes'') پیشاهنگ مجمعالجزایر یونان کنونی در مدیترانه را فتح کند.[111] | ||
اوایل دوره امویان، دوران قدرت و گسترش بود. ارتشِ عمدتاً عرب و بیشتر سوری، مرزهای اسلام را گسترش داد. دولت اموی جنگ علیه بیزانس را به آسیای صغیر کشاند و قسطنطنیه را محاصره کرد. به سمت شرق به خراسان، ترکستان و شمال غربی هند نفوذ کرد و با گسترش در امتداد سواحل ش[[مالی]] آفریقا، بخش زیادی از اسپانیا را اشغال کرد. | اوایل دوره امویان، دوران قدرت و گسترش بود. ارتشِ عمدتاً عرب و بیشتر سوری، مرزهای اسلام را گسترش داد. دولت اموی جنگ علیه بیزانس را به آسیای صغیر کشاند و قسطنطنیه را محاصره کرد. به سمت شرق به خراسان، ترکستان و شمال غربی هند نفوذ کرد و با گسترش در امتداد سواحل ش[[مالی]] آفریقا، بخش زیادی از [[اسپانیا]] را اشغال کرد. | ||
این امپراتوری وسیع، دارای یک اداره منظم با ظاهر اسلامی - عربی بود. فرهنگ چندگانه سوریه نقش مهمی در پی ریزی این مدیریت نوظهور عربی بازی کرد و متقابلاً از ثروتی که از استانهای ثروتمند به مرکز امپراتوری سرشار میشد، سود میبرد. | این امپراتوری وسیع، دارای یک اداره منظم با ظاهر اسلامی - عربی بود. فرهنگ چندگانه سوریه نقش مهمی در پی ریزی این مدیریت نوظهور عربی بازی کرد و متقابلاً از ثروتی که از استانهای ثروتمند به مرکز امپراتوری سرشار میشد، سود میبرد. | ||
دولت اموی در زمان هشام بن عبدالملک (71-125 قمری)، دهمین خلیفه، به اوج گسترش خود رسید. مرزهای دولت اموی از سند و [[چین]] در شرق، جنوب فرانسه در غرب، افریقا، مراکش و اندلس در جنوب غربی و ماوراالنهر در شمال شرقی گسترش یافت. | دولت اموی در زمان هشام بن عبدالملک (71-125 قمری)، دهمین خلیفه، به اوج گسترش خود رسید. مرزهای دولت اموی از سند و [[چین]] در شرق، جنوب [[فرانسه]] در غرب، افریقا، مراکش و اندلس در جنوب غربی و ماوراالنهر در شمال شرقی گسترش یافت. | ||
خلفای اموی اهتمامی به تقسیم بندی مدنی؛ مانند آنچه در دولتهای رومی و ایرانی وجود داشت، نداشتند. شاکله مدیریتی نظام اموی، منحصر در نصب والیان خودمختار در شهرها و دریافت عواید از ایشان و پرداختن به فتوحات تازه و بناها و کاخهای مجلل برای خویش و در نهایت مسجد بود که نمونه اعلای آن مسج اموی در دمشق است. | خلفای اموی اهتمامی به تقسیم بندی مدنی؛ مانند آنچه در دولتهای رومی و ایرانی وجود داشت، نداشتند. شاکله مدیریتی نظام اموی، منحصر در نصب والیان خودمختار در شهرها و دریافت عواید از ایشان و پرداختن به فتوحات تازه و بناها و کاخهای مجلل برای خویش و در نهایت مسجد بود که نمونه اعلای آن مسج اموی در دمشق است. |
نسخهٔ ۱۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۱
امویان (632-750 م.)
یک سال پس از فتح دمشق، «یزید بن ابی سفیان» (مرگ: 21 هجری)، برادر معاویه، که از فرماندهان سپاه فاتح بود، با فرمان عمر، حاکم شام شد. معاویه در سال هفدهم هجری، حکومت دمشق را به دست گرفت. او خلافت علی (ع) را نپذیرفت و با غصب خلافت از حسن بن علی (ع)، در سال ۴۱ هجری، دمشق را به مرکز جدید خلافت خویش تبدیل کرد.[110]
معاویه از شام به عنوان پایگاهی برای لشکرکشی علیه امپراتوری بیزانس استفاده کرد. او حتی توانست اولین نیروی دریایی مسلمانان در دریای مدیترانه را راهاندازی کند. ناوگان او موفق شد «اَرواد» مهمترین جزیره نزدیک سواحل سوریه و جزیره «رودس» (Rhodes) پیشاهنگ مجمعالجزایر یونان کنونی در مدیترانه را فتح کند.[111]
اوایل دوره امویان، دوران قدرت و گسترش بود. ارتشِ عمدتاً عرب و بیشتر سوری، مرزهای اسلام را گسترش داد. دولت اموی جنگ علیه بیزانس را به آسیای صغیر کشاند و قسطنطنیه را محاصره کرد. به سمت شرق به خراسان، ترکستان و شمال غربی هند نفوذ کرد و با گسترش در امتداد سواحل شمالی آفریقا، بخش زیادی از اسپانیا را اشغال کرد.
این امپراتوری وسیع، دارای یک اداره منظم با ظاهر اسلامی - عربی بود. فرهنگ چندگانه سوریه نقش مهمی در پی ریزی این مدیریت نوظهور عربی بازی کرد و متقابلاً از ثروتی که از استانهای ثروتمند به مرکز امپراتوری سرشار میشد، سود میبرد.
دولت اموی در زمان هشام بن عبدالملک (71-125 قمری)، دهمین خلیفه، به اوج گسترش خود رسید. مرزهای دولت اموی از سند و چین در شرق، جنوب فرانسه در غرب، افریقا، مراکش و اندلس در جنوب غربی و ماوراالنهر در شمال شرقی گسترش یافت.
خلفای اموی اهتمامی به تقسیم بندی مدنی؛ مانند آنچه در دولتهای رومی و ایرانی وجود داشت، نداشتند. شاکله مدیریتی نظام اموی، منحصر در نصب والیان خودمختار در شهرها و دریافت عواید از ایشان و پرداختن به فتوحات تازه و بناها و کاخهای مجلل برای خویش و در نهایت مسجد بود که نمونه اعلای آن مسج اموی در دمشق است.
برخلاف ثبات سیاسی وامنیتی شام، دولت اموی در عراق وحجاز شاهد شورشها و انقلابات ضداموی بسیاری بود که عامل اکثر این انقلابها که در عراق تمرکز داشت، شیعیان بودند؛ از جمله انقلاب توابین و انقلاب مختار ثقفی و قیام زید بن علی.
بعد از هشام بن عبدالملک، قدرت دولت مرکزی کاهش یافت. در داخلِ گروه حاکم، جناحها و خصومتهایی به وجود آمد: اعراب عراق از تسلط بر سوریه خشمگین بودند. غیر عربهایی هم که به اسلام گرویدند (موالی) از شکاف اجتماعی بین آنها و اعراب ناراحت بودند و مسلمانان مؤمن، بنی امیه را در زندگی و سیاستهای خود بیش از حد دنیوی میدانستند. همه این عوامل دست به دست هم داد تا سقوط دولت اموی تسریع گردد.
قصور اموی
کاخهای اموی متعددی در مناطق مختلف شام و بیشتر، پیرامون دمشق بنا شد؛ بعضی از آنها که در سوریه کنونی بنا شدهاند، عبارتاند از:
- قصر الخضراء کنار مسجد اموی که به کلی محو شده است.
- قصر یزید (أسیس) در دل بادیة الشام
- قصر حَوارین (Hawarin) در حمص
- قصر هشام بن عبدالملک در رِصافه (Resafa) در الرقه[112]
- قصر دیگر هشام به نام الحِیْرُالغربی در پالمیرا
«قُبه الصخره» در اورشلیم و مسجد بزرگ دمشق را هم امویان ساختند.
قصر یزید در اسیس (100 کیلومتری جنوب شرقی دمشق) |
قصر هشام در حوارین، بین حمص و دمشق |
قصر هشام در رصافهی الرقه |
قصر هشام در الحیر الغربی در پالمیرا |
اصولاً اولویت بنای تمدن اسلام، مبتنی بر ابنیه مُدُن نبود؛ بلکه سویی آسمانی داشت و دارد؛ در واقع، تأثیرات، تغییرات و تحولات فکری و عقیدتی اسلامی آنچنان به سرعت نفوذ میکند که همه را؛ خصوصاً صاحبان اندیشه را متحیر و مجبور به تمکین و انقطاع از توجه به امور دنیوی مینماید و زمینه را برای یک سوء برداشت و تناقض تفریطی و افراطی در دنیاستیزی و دنیا پرستی مهیا میکند.
گرچه بعدها خاندان پیامبر (ص)، با نقد افراط و تفریط زاهدان نخستین و امرای اموی و عباسی، به تدریج توازن و تعادلی به درک حقیقی انسانها از تعالیم اسلام دادند و این دوگانه متناقض ناهمخوان انحرافی را که بعداز پیامبر (ص) شکل گرفته بود، تا حد زیادی اصلاح کردند؛ اما تأثیرات سوء آن هنوز هم در بدنه تمدن اسلامی باقی است.