پرش به محتوا

دیپلماسی عمومی قطر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
Hamidian (بحث | مشارکت‌ها)
Jafari (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴۳: خط ۴۳:


== کتابشناسی ==
== کتابشناسی ==
<references />
== نویسنده مقاله ==
محمد حسین شعاعی
[[رده:سیاست خارجی و کنشگری فراملی در حوزه فرهنگی(دیپلماسی فرهنگی و عمومی)]]

نسخهٔ ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۳:۴۹

قطر، با وجود اندازه کوچک و جمعیت محدودش، رویکرد دیپلماسی عمومی پیچیده ای را توسعه داده است که به آن امکان داده است در روابط بین الملل از وزن خود فراتر رود. این کشور با به کارگیری مکانیسم های مختلف قدرت نرم، به طور استراتژیک بر محدودیت های جمعیتی و جغرافیایی خود غلبه کرده است و دیپلماسی عمومی به عنوان سنگ بنای سیاست خارجی آن عمل می کند[۱]. این رویکرد در مراحل مختلف تکامل یافته و با شرایط و متغیرهای بین المللی در حال تغییر سازگار شده است. یکی از ویژگی های کلیدی استراتژی دیپلماسی عمومی قطر، تمرکز دوگانه آن بر برندسازی کشوری و ابتکارات دیپلماتیک تخصصی است. این رویکردهای مکمل در کنار هم کار می کنند، با برندسازی ملی که هویت قطر را تثبیت می کند و دیپلماسی عمومی این برند را در سطح جهانی به نمایش می گذارد. برای کشور کوچکی مانند قطر، این ابزارهای استراتژیک نه تنها به عنوان ابزاری برای تعامل بین المللی، بلکه به عنوان یک مکانیسم دفاعی در منطقه ای که دارای بی ثباتی است، عمل می کند[۲].

شاید متمایزترین نکته در دیپلماسی عمومی قطر، اتخاذ نقش میانجی در درگیری های منطقه ای باشد. این موقعیت استراتژیک دستاوردهای دیپلماتیک قابل توجهی به همراه داشته است که نفوذ قطر را در خاورمیانه افزایش داده است. این کشور در شرایطی که قدرت های بزرگتر و تثبیت شده تر شکست خورده اند، از جمله درگیری ها در لبنان، فلسطین، دارفور، سومالی، یمن، شاخ آفریقا و لیبی با موفقیت میانجیگری کرده است[۲]. از طریق این تلاش ها، قطر حضوری دیپلماتیک برقرار کرده است که با توجه به وسعت جغرافیایی و جمعیتش بسیار فراتر از آنچه انتظار می رود وجود دارد و اثربخشی رویکرد دیپلماسی عمومی خود را در پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود نشان می دهد.

الجزیره به عنوان یک ابزار دیپلماسی عمومی

الجزیره که در سال ۱۹۹۶ تأسیس شد، یکی از استراتژیک ترین سرمایه گذاری های دیپلماتیک قطر است و به عنوان «چشمگیرترین دستاورد دیپلماتیک قطر» توصیف شده است[۳]. این شبکه با ایجاد بستری بی سابقه برای گفتگوی آزاد در جهان عرب، دید بین المللی قطر را متحول کرد و این کشور را به عنوان یک بازیگر مهم در رسانه ها و سیاست منطقه ای تثبیت کرد[۴]. قطر از طریق الجزیره، قابلیت های مهمی را برای تعیین دستور کار توسعه داد که نفوذ خود را بسیار فراتر از آن چیزی که از یک کشور کوچک خلیج فارس انتظار می رفت گسترش داد.

تأثیر این شبکه در جریان موسوم به بهار عربی به اوج خود رسید، زمانی که الجزیره نقشی محوری در گسترش ایده های انقلابی در سراسر خاورمیانه و اطلاع رسانی به مخاطبان منطقه ای و بین المللی در مورد رویدادهای در حال وقوع ایفا کرد[۵]. رویکرد پخش انتقادی آن به سرعت به قطر کمک کرد تا با افزایش آگاهی سیاسی در جوامع عربی و ارائه چشم اندازی متمایز در مقایسه با رسانه های غربی، نفوذ خود را اعمال کند[۶]. موفقیت الجزیره به عنوان یک ابزار دیپلماسی عمومی موثر قبل از بهار عربی را می توان به عوامل متعددی از جمله محبوبیت، اعتبار، پوشش انتقادی و استقلال نسبی آن از سیاست قطر نسبت داد. با این حال، پس از سال 2011، تغییر قابل توجهی رخ داد و منتقدان خاطرنشان کردند که الجزیره، به ویژه کانال عربی آن، با اهداف سیاست خارجی قطر و دستور کار منطقه ای آن همسو تر شده است[۷].

این همسویی نزدیکتر با منافع قطر پیامدهای متفاوتی داشته است. در حالی که توانایی قطر را برای پیشبرد اهداف خاص سیاست خارجی تقویت کرد، به تنش های منطقه ای نیز کمک کرد، به ویژه در جریان بحران دیپلماتیک قطر در سال 2017 که عربستان سعودی و امارات متحده عربی نفوذ رسانه ای قطر و پوشش آن از امور منطقه ای را به چالش کشیدند[۸]. تجزیه و تحلیل اخیر از پوشش الجزیره انگلیسی از موضوعات بحث برانگیز، مانند نگرانی های حقوق بشری پیرامون جام جهانی 2022، نشان داد که این شبکه در مقایسه با سایر پخش کننده های بین المللی، محتوای مطلوب تری برای دولت قطر تولید می کند[۹].

با وجود این چالش ها، الجزیره همچنان به عنوان یک دارایی قدرت نرم قابل توجه برای قطر عمل می کند. این شبکه با دسترسی بین المللی بیش از 350 میلیون مخاطب، به قطر کمک کرده است تا طی پنج سال گذشته 16 امتیاز و رتبه 10 را در شاخص جهانی قدرت نرم برند فاینانس افزایش دهد و آن را در رتبه 21 در شاخص 2024 قرار دهد[۸]. این رویکرد رسانه ای به دیپلماسی همچنان در استراتژی گسترده تر قطر برای تقویت حضور ژئوپلیتیکی خود و توانمندسازی آن برای ایفای نقش اساسی تر در امور منطقه ای و بین المللی نقش محوری دارد.

ابتکارات دیپلماسی ورزشی

دیپلماسی ورزشی قطر نشان دهنده یک ابتکار استراتژیک عمدی همسو با چشم انداز ملی 2030 آن است که در خدمت سه هدف اصلی است: تقویت تصویر ملی، تنوع بخشیدن به اقتصاد وابسته به نفت و ایجاد فرصت هایی برای همکاری های بین المللی[۱۰]. این رویکرد از طریق چندین ابتکار برجسته اجرا شده است که به طور قابل توجهی وجهه جهانی قطر را ارتقا داده است و این کشور را به عنوان "یک مقصد ورزشی واقعا جهانی" قرار داده است[۳].

استراتژی دیپلماسی ورزشی این کشور عناصر متعددی را به نمایش گذاشته است که به طور هماهنگ کار می کنند. قطر میزبان رویدادهای ورزشی معتبر متعددی از جمله بازی های آسیایی 2006، مسابقات قهرمانی داخل سالن جهان IAAF بوده است و با تضمین حق میزبانی جام جهانی فوتبال 2022 به اوج خود رسیده است[۵]. در تکمیل این تلاش های میزبانی، قطر سرمایه گذاری های استراتژیک در ورزش های بین المللی انجام داده است، از جمله خرید باشگاه فوتبال پاری سن ژرمن (PSG) توسط گروه سرمایه گذاری ورزشی قطر، تضمین حمایت قطری از باشگاه بارسلونا، و تسهیل نقل و انتقالات رکوردشکنی بازیکنان که توجه رسانه های جهانی را به خود جلب می کند[۳].

ابتکارات ورزشی قطر به صراحت به اهداف دیپلماسی عمومی می پردازد که در اسناد استراتژیک ملی مشخص شده است. چشم انداز 2030 و استراتژی توسعه ملی این کشور بر «تشدید تبادلات فرهنگی» و استفاده از ورزش به عنوان «ابزاری قدرتمند برای تعامل و دیپلماسی بین المللی از طریق گردشگری، کمک و تجارت» تأکید دارد[۱۱].

جام جهانی 2022، به ویژه، جایگاهی بی سابقه برای قطر فراهم کرد تا مدرنیته خود را به نمایش بگذارد و در عین حال فرهنگ و تمدن عربی-اسلامی را برای مخاطبان جهانی برجسته کند[۱۲]. دیپلماسی ورزشی همچنین قطر را قادر ساخته است تا خود را به عنوان یک کشور معاصر و روشنفکر معرفی کند که از مکان های پر از درگیری در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا جدا است[۶]. این کشور روایت ورزشی خود را با اهداف توسعه گسترده تر همسو با اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد مرتبط کرده است و مشارکت هایی را ایجاد کرده است که فراتر از خود رویدادهای ورزشی است[۱۳].

با این حال، دیپلماسی ورزشی قطر بدون چالش نبوده است. پیشنهاد موفقیت آمیز جام جهانی، در حالی که وجهه کشور را بالا می برد، توجه منفی قابل توجهی را به نگرانی های حقوق بشری و شیوه های کارگری نیز به خود جلب کرد و خطر آنچه برخی از محققان آن را "ناتوانی نرم" می نامند، نشان می دهد - زمانی که ابتکارات دیپلماسی عمومی به جای بهبود وجهه یک ملت، نتیجه معکوس می دهد و به آن آسیب می رساند[۳]. با این وجود، قطر در رویکرد دیپلماسی ورزشی خود انعطاف پذیری نشان داده است و از رویدادهای ورزشی و سرمایه گذاری های برجسته برای ارائه تصویری از تجارت معمول در طول چالش های منطقه ای مانند محاصره سال ۲۰۱۷ استفاده کرده است.

تلاش ­های میانجیگری

میانجیگری فعال قطر در درگیری های منطقه ای یکی از متمایزترین ابتکارات دیپلماسی عمومی آن است که این کشور را به عنوان یک قدرت دیپلماتیک نامتناسب با وسعت خود معرفی می کند. این رویکرد به قطر اجازه داده است تا با قرار دادن خود به عنوان یک شخص ثالث بی طرف در مناقشات پیچیده منطقه ای، یک هویت دیپلماتیک منحصر به فرد ایجاد کند[۲]. تلاش های میانجیگری این کشور به طور قابل توجهی گسترده بوده است و درگیری ها در لبنان، فلسطین، دارفور، سومالی، یمن، شاخ آفریقا و لیبی را پوشش می دهد[۲]. آنچه نقش میانجیگری قطر را به ویژه قابل توجه می کند، توانایی آن برای موفقیت در جاهایی است که قدرت های بسیار بزرگتر و تثبیت شده تر شکست خورده اند. به عنوان مثال، در لبنان، قطر موفق شد توافقاتی را به دست آورد که عربستان سعودی، مصر، فرانسه و اتحادیه عرب نتوانستند به آن دست یابند. این موفقیت در میانجیگری، انتظارات تئوری رئالیستی سنتی را به چالش کشیده است که دولت های کوچک باید دخالت بین المللی محدودی از خود نشان دهند و از درگیر شدن در درگیری ها اجتناب کنند[۱۴].

رویکرد قطر برای حل مناقشه معمولا تلاش های دیپلماتیک را با مشوق های اقتصادی ترکیب کرده است. این استراتژی دوگانه در اختلافات متعدد در سراسر خاورمیانه مؤثر بوده است[۱۵]. بین سال های 2008 و 2012، قطر در درگیری ها در لبنان (2008)، یمن (2008-2010)، دارفور (2008-2010)، سودان-چاد (2009)، جیبوتی-اریتره (2010) و فلسطین (2012) میانجیگری کرد و شهرت خود را به عنوان یک "میانجی فوق العاده صادق" متعهد به حل تنش های منطقه ای ایجاد کرد[۱۴].

دیپلماسی میانجیگری این کشور نشان دهنده یک کاربرد استراتژیک از قدرت نرم است که قطر را قادر ساخته است تا بر آسیب پذیری های ذاتی خود به عنوان یک کشور کوچک غلبه کند[۱۵]. این تمرکز بر فعالیت های دیپلماتیک به «برند اصلی سیاست خارجی قطر» تبدیل شده است و موقعیت این کشور را در عرصه های منطقه ای و بین المللی تقویت می کند. قطر انعطاف دیپلماتیک قابل توجهی از خود نشان داده است و روابط سازنده ای را با قدرت های منطقه ای رقیب از جمله عربستان سعودی، ایران و ترکیه حفظ کرده است که موقعیت آن را به عنوان یک میانجی موثر تقویت کرده است[۴]. این تلاش های میانجیگری بخشی از استراتژی گسترده تر دیپلماسی عمومی قطر است که شامل ابتکارات فرهنگی، نفوذ رسانه ها از طریق الجزیره و دیپلماسی ورزشی نیز می شود[۳]. این کشور اغلب دیپلماسی اقتصادی خود را با تلاش های میانجیگری موازی همراه کرده است، همانطور که در رویکردهایش در قبال فلسطین، لبنان و سومالی نشان داده شده است. از طریق این ابتکارات ترکیبی، قطر با موفقیت یک مدل سیاست خارجی ایجاد کرده است که یک کشور کوچک را به کشوری با نفوذ منطقه ای و اهمیت دیپلماتیک بزرگ تبدیل می کند[۱۵].

برندسازی ملی

رویکرد قطر به برندسازی ملی نشان دهنده تلاشی استراتژیک برای ایجاد یک هویت ملی متمایز است که می تواند از طریق کانال های دیپلماسی عمومی آن در سطح جهانی پیش بینی شود. این رویکرد به ویژه برای کشورهای کوچکی مانند قطر بسیار مهم است، زیرا برندسازی ملی و دیپلماسی عمومی به عنوان ابزارهای مکمل عمل می کنند که هم حضور بین المللی و هم یک «سیستم دفاعی» را در یک منطقه بی ثبات ایجاد می کنند[۲]. ادغام این استراتژی ها به قطر اجازه داده است تا بر محدودیت های اندازه و جمعیت غلبه کند و به نفوذ نامتناسب دست یابد. یکی از مؤلفه های اصلی استراتژی برندسازی قطر، پرورش تصویری به عنوان یک «کشور معاصر، روشنفکر و بسیار مدرن» بوده است که خود را از مناطق مستعد درگیری در خاورمیانه و شمال آفریقا متمایز می کند[۶]. این موقعیت عمدا برای ایجاد هویتی جداگانه طراحی شده است که از کلیشه های منطقه ای فراتر می رود و در عین حال ارتباطات فرهنگی معتبر را حفظ می کند. به عنوان مثال، در طول جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲، قطر با موفقیت از این پلتفرم جهانی برای نمایش فرهنگ و تمدن عربی-اسلامی استفاده کرد که به چالش کشیدن کلیشه های منفی در مورد اسلام کمک کرد[۱۲].

قطر سازوکارهای متعددی را برای پیشبرد برند ملی خود به کار گرفته است، از جمله ابتکارات بزرگ فرهنگی و آموزشی. بنیاد قطر نشان دهنده یک تلاش کارآفرینی قابل توجه در آموزش و فرهنگ است، در حالی که موزه های بزرگ این کشور به عنوان جلوه های فیزیکی تأکید قطر بر پیشرفت فرهنگی و مدرنیته فناوری عمل می کنند[۵]. تأسیس برندهای تجاری بین المللی مانند هواپیمایی قطر که از زمان راه اندازی خود در سال 1997 با موفقیت با شرکت های معتبر اروپایی و آمریکایی رقابت کرده است، حضور جهانی و تصویر مدرن این کشور را بیشتر تقویت می کند.

اسناد استراتژیک ملی این کشور به صراحت اهمیت برندسازی ملی و دیپلماسی عمومی را تصدیق می کند. چشم انداز 2030 قطر بر توسعه «روحیه بردباری، گفتگوی سازنده و گشودگی نسبت به دیگران در سطح ملی و بین المللی» تأکید دارد، در حالی که راهبرد توسعه ملی 2011 بر تشدید تبادل فرهنگی برای «ایجاد تصویری مثبت برای قطر و تقویت روابط بین المللی» تمرکز دارد[۱۱]. این رویکرد آگاهانه نشان می دهد که چگونه قطر به طور سیستماتیک برند ملی را در اهداف توسعه گسترده تر و سیاست خارجی خود گنجانده است.

قطر همچنین با میزبانی کنفرانس های معتبر جهانی، از جمله مجموعه سازمان تجارت جهانی دوحه در سال 2001 و کنفرانس تغییرات آب و هوایی سازمان ملل متحد در سال 2012، خود را به عنوان مرکزی برای گفتگوی بین المللی معرفی کرده است. این رویدادها شخصیت قطر را به عنوان تسهیل کننده مذاکرات چندجانبه تقویت می کند و درک قدرت نرم آن را تقویت می کند[۶]. قطر با گرد هم آوردن ذینفعان بین المللی در خاک خود، خود را به طور فیزیکی در گفتگوهای جهانی متمرکز می کند و تصویر بین المللی مورد نظر خود را بیشتر تقویت می کند.

نیز نگاه کنید به

دیپلماسی عمومی ترکیه؛ دیپلماسی عمومی فرانسه؛ دیپلماسی عمومی چین؛ دیپلماسی عمومی آلمان؛ دیپلماسی عمومی بریتانیا؛دیپلماسی عمومی عربستان سعودی؛ دیپلماسی عمومی امارات متحده عربی؛ دیپلماسی عمومی هند؛ دیپلماسی عمومی آذربایجان؛ دیپلماسی عمومی عمان؛ دیپلماسی عمومی پاکستان

کتابشناسی

  1. Zaidy, N. S. K. A. (2024). Public diplomacy and its impact in the states foreign policy (Qatar typical). RIMAK International Journal of Humanities and Social Sciences, ۶(۱)، ۱–۱۴.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ Al-Tamimi, N., Amin, A., & Zarrinabadi, N. (2023). Qatar’s nation branding and soft power: Exploring the effects on national identity and international stance. Contributions to International Relations, ۱۲(۳)، ۱۵۶–۱۷۲.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ Ennis, C. A. (2018). Reading entrepreneurial power in small Gulf states: Qatar and the UAE. International Journal, ۷۳(۴)، ۶۳۵–۶۵۴.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ Putri, A. S., & Surwandono, S. (2019). Qatar's clean diplomacy facing regional conflict. Journal of Middle Eastern Politics and Policy, ۳(۱)، ۲۲–۳۸.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ Çavuşoğlu, E. (2020). From rise to crisis: The Qatari leadership. Middle Eastern Studies, ۵۶(۴)، ۶۷۲–۶۸۸.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ Jiang, Y., & Wang, D. (2022). Characteristics and experiences of contemporary media diplomacy: A case study of Al Jazeera in Qatar. Pakistan Journal of International Affairs, ۵(۳)، ۱۱۲–۱۲۸.
  7. Abdul-Nabi, Z. (2018). Al-Jazeera’s relationship with Qatar before and after Arab Spring: Effective public diplomacy or blatant propaganda? Arab Media & Society, ۲۵، ۱–۱۵.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ Shahbaz, A. A., & Hassaniyan, A. (2024). The growing autonomy for GCC states’ foreign policy and structural changes in the balance of power in the region. Asian Journal of Middle Eastern and Islamic Studies, ۱۸(۱)، ۱–۲۰.
  9. Toula, C. M., & Broussard, R. (2024). Soft power through soccer: How Al-Jazeera, and other international broadcasters, covered Qatar and the 2022 World Cup. International Journal of Sport Policy and Politics, ۱۶(۲)، ۳۰۰–۳۱۸.
  10. Gryshuk, R. (2024). Sports and international reputation: How Qatar and Saudi Arabia utilize sports to enhance their image. Філософія та політологія в контексті сучасної культури [Philosophy and Political Science in the Context of Modern Culture], ۲۸(۱)، ۳۰–۴۵.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ El-Dabt, L., AlReshaid, F., Park, K., Albuloushi, N., & Al-Enzi, A. (2025). Sustainable strategic nation branding through sports: Leveraging soft power via mega-event hosting. Frontiers in Sociology, ۱۰، Article e01234.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ Munzilin, K., Nurhaliza, A., Fatimatuzzahra, U., & Lathifa, D. N. (2025). The 2022 FIFA World Cup: Qatar’s nation branding to promote cultural understanding in post COVID-19. Jurnal Ilmu Sosial Politik dan Humaniora, ۷(۱)، ۵۵–۷۰.:
  13. Al-Dosari, N. (2021). Sport and international relations: Qatari soft power and foreign policy making , ۴(۲)، ۸۹–۱۰۵.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ Al-Malki, F. K., Safranchuk, I., & Chernov, D. (2023). Actorness of small power: The case of Qatar. Journal of Globalization Studies, ۱۴(۱)، ۴۵–۶۳.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ Naier, T., & Çakır, R. A. (2021). Qatar soft power: From rising to the crisis. International Journal of Business and Applied Social Science, ۷(۴)، ۱۰–۲۵.

نویسنده مقاله

محمد حسین شعاعی