تاريخ اديان و مذاهب مصر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «دین در مصر باستان عنصری اساسی و عامل مهمی در روابط اجتماعی و ارتباط میان مردم و حاکمیت بوده و نقش تأثیرگذاری در نهادهای سیاسی و اجتماعی داشته است. مصر قدیمی­ترین سرزمینی است که مردمان آن از احساس دینی لبریز بوده و وجدان دینی همواره بخشی از موج...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
دین در [[مصر]] باستان عنصری اساسی و عامل مهمی در روابط اجتماعی و ارتباط میان مردم و حاکمیت بوده و نقش تأثیرگذاری در نهادهای سیاسی و اجتماعی داشته است. مصر قدیمی­ترین سرزمینی است که مردمان آن از احساس دینی لبریز بوده و وجدان دینی همواره بخشی از موجودیت انسان مصری به شمار می­رفته است. امروز نشانه­های بسیاری از باورهای دینی مردم مصر باستان که همراه با آمیزه­هایی از اسطوره­هاست در بیشتر آثار بر جای مانده از معابد، آرامگاه­ها و کاخ­های فرعونی در این سرزمین نمایان است. ویژگی دینی دوره باستان، چند خدایی و پرستش الهه­های گوناگون است؛ هر چند در دوره­هایی نیز خدای واحد مورد پرستش بوده است. ورود مسیحیت به این سرزمین، نقطه پایانی بر ادیان و مذاهب باستانی بود و زان پس فرهنگ دینی مردم تغییر یافت و آموزه­های مسیحی، جای آداب و سنت­های دینی باستان را گرفت و اسکندریه به مرکز دینی مسیحیان شرق تبدیل شد. با ورود اسلام به مصر که با استقبال مردم روبه رو گشت، فرهنگ دینی جدید به تدریج جایگزین مسیحیت شد و البته گروهی هم همچنان بر آئین مسیحیت ماندند. طی قرون بعد هم مصر همواره یکی از پایگاه­ها و مراکز مهم فرهنگی و سیاسی جهان اسلام بود. برپایی نهاد دینی الازهر عامل مهمی در نقش­آفرینی مصر در حوزه­های آموزشی و علمی و زمینه­سازی برای جذب طالبان فراگیری آموزش در این حوزه­ها به این سرزمین داشت. در دوران معاصر علیرغم گسترش امواج فرهنگی و فکری غرب به سرزمینهای اسلامی و حضور نظامی، سیاسی و فرهنگی قدرت­های اروپایی در مصر و البته تأثیرگذاری­های غیرقابل انکار، رابطه مردم با دین مستحکم و مظاهر دینی در همه ابعاد حیات فردی و اجتماعی این ملت آشکار است و عنصر دینی از مهمترین ویژگی­های هویتی انسان مصری است.
[[پرونده:Imageادیان در مصر.png|پیوند=http://wiki.icro.ir/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Image%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86%20%D8%AF%D8%B1%20%D9%85%D8%B5%D8%B1.png|بندانگشتی|میزان جمعیت ادیان در مصر]]
[[پرونده:مسجد رأس الحسین.png|پیوند=http://wiki.icro.ir/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF%20%D8%B1%D8%A3%D8%B3%20%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86.png|بندانگشتی|مسجد رأس الحسین]]
[[پرونده:451793176 sayeda1.jpg|پیوند=http://wiki.icro.ir/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:451793176%20sayeda1.jpg|بندانگشتی|مقام السیدة زینب]]
دین در [[مصر]] باستان عنصری اساسی و عامل مهمی در روابط اجتماعی و ارتباط میان مردم و حاکمیت بوده و نقش تأثیرگذاری در نهادهای سیاسی و اجتماعی داشته است. مصر قدیمی­ترین سرزمینی است که مردمان آن از احساس دینی لبریز بوده و وجدان دینی همواره بخشی از موجودیت انسان مصری به شمار می­‌رفته است. امروز نشانه­‌های بسیاری از باورهای دینی مردم مصر باستان که همراه با آمیزه‌­هایی از اسطوره‌­هاست در بیشتر آثار بر جای مانده از معابد، آرامگاه‌­ها و کاخ­‌های فرعونی در این سرزمین نمایان است. ویژگی دینی [http://wiki.icro.ir/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%20%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D9%85%D8%B5%D8%B1 دوره باستان]، چند خدایی و پرستش الهه­های گوناگون است؛ هر چند در دوره­هایی نیز خدای واحد مورد پرستش بوده است. ورود مسیحیت به این سرزمین، نقطه پایانی بر ادیان و مذاهب باستانی بود و زان پس فرهنگ دینی مردم تغییر یافت و آموزه‌­های مسیحی، جای آداب و سنت­‌های دینی باستان را گرفت و [http://wiki.icro.ir/%D8%B4%D9%87%D8%B1%20%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D9%86%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D9%87%20%D9%85%D8%B5%D8%B1 اسکندریه] به مرکز دینی مسیحیان شرق تبدیل شد. با ورود اسلام به مصر که با استقبال مردم روبه رو گشت، فرهنگ دینی جدید به تدریج جایگزین مسیحیت شد و البته گروهی هم همچنان بر آئین مسیحیت ماندند. طی قرون بعد هم مصر همواره یکی از پایگاه‌­ها و مراکز مهم فرهنگی و سیاسی جهان اسلام بود. برپایی نهاد دینی الازهر عامل مهمی در نقش‌­آفرینی مصر در حوزه‌­های آموزشی و علمی و زمینه­‌سازی برای جذب [[طالبان]] فراگیری آموزش در این حوزه‌­ها به این سرزمین داشت. در [http://wiki.icro.ir/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%20%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1%20%D9%85%D8%B5%D8%B1 دوران معاصر] علیرغم گسترش امواج فرهنگی و فکری غرب به سرزمین‌های اسلامی و حضور نظامی، سیاسی و فرهنگی قدرت‌­های اروپایی در مصر و البته تأثیرگذاری‌‌­های غیرقابل انکار، رابطه مردم با دین مستحکم و مظاهر دینی در همه ابعاد حیات فردی و اجتماعی این ملت آشکار است و عنصر دینی از مهمترین ویژگی­‌های هویتی انسان مصری است.


[[قانون اساسی مصر]][1] نیز بر چنین واقعیتی تأکید و در ماده 2، دین اسلام، دین رسمی کشور و اصول شریعت اسلامی به عنوان منبع اصلی قانونگذاری معرفی شده است؛ ضمن آنکه مسیحیان و یهودیان مصری هم طبق ماده 35 این قانون مجازند با استناد به اصول شریعت خود در حوزه احوال شخصیه اقدام کنند.  
[[قانون اساسی مصر]][i] نیز بر چنین واقعیتی تأکید و در ماده 2، دین اسلام، دین رسمی کشور و اصول شریعت اسلامی به عنوان منبع اصلی قانون‌گذاری معرفی شده است؛ ضمن آنکه مسیحیان و یهودیان مصری هم طبق ماده 35 این قانون مجازند با استناد به اصول شریعت خود در حوزه احوال شخصیه اقدام کنند.


امروز، علاوه بر اکثریت جمعیت مسلمانان، جمعیت قابل توجهی از مسیحیان نیز در این کشور زندگی می­کنند که با داشتن نهادهای دینی متعدد و مراکز آموزشی، حضوری فعال در حیات فرهنگی اجتماعی جامعه دارد.  
امروز، علاوه بر اکثریت جمعیت مسلمانان، جمعیت قابل توجهی از مسیحیان نیز در این کشور زندگی می­‌کنند که با داشتن نهادهای دینی متعدد و مراکز آموزشی، حضوری فعال در حیات فرهنگی اجتماعی جامعه دارد.
===اسلام===
[[پرونده:سيب99999.jpg|پیوند=http://wiki.icro.ir/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%B3%D9%8A%D8%A899999.jpg|بندانگشتی|مقام السیدة نفیسة]]
ورود مسلمانان به مصر در سال 18 هجری به فرماندهی عمرو بن ­العاص به جز برخی درگیری­‌های نظامی با سپاه روم، از سوی مردم آن نه تنها با مقاومت چندانی روبرو نشد که به دلیل نارضایتی از حاکمان مسیحی خود، با نوعی رضایت و استقبال نیز روبرو شد. با استقرار مسلمانان در مصر، حاکمیت رومی­‌ها بر این سرزمین که به مدت 6 قرن استمرار داشت، پایان گرفت <ref>شاهین و... (2006)، ص91</ref>. از آن زمان اسلام، دین غالب جامعه و در طول 14 قرن گذشته، الهام‌­بخش حیات سیاسی اجتماعی مردم این سرزمین بوده است.


'''2- اسلام'''
بیشتر مسلمانان مصر در طول تاریخ دوره اسلامی، به جز دوره حکومت فاطمی‌­ها، پیرو مذهب شافعی و مناصب دینی عمدتا در اختیار فقیهان این مذهب بوده است. از ویژگی­‌های شافعی مذهبان محبت آنان نسبت به اهل بیت (ع) است که یکی از نمادهای آن، حضور بر مراقد منسوب به آنان در این سرزمین، همچون: مسجد رأس الحسین (ع)، مقام السیدة زینب (ع) و مقام السیدة نفیسة و ابراز ارادت به آنان است.  
 
==پاورقی==
ورود مسلمانان به مصر در سال 18 هجری به فرماندهی عمروبن­العاص به جز برخی درگیری­های نظامی با سپاه روم ،از سوی مردم آن نه تنها با مقاومت چندانی روبرو نشد که به دلیل نارضایتی از حاکمان مسیحی خود، با نوعی رضایت و استقبال نیز روبرو شد. با استقرار مسلمانان در مصر، حاکمیت رومی­ها بر این سرزمین که به مدت 6 قرن استمرار داشت، پایان گرفت (شاهین و... ،91:2006). از آن زمان اسلام، دین غالب جامعه و در طول 14 قرن گذشته، الهام­بخش حیات سیاسی اجتماعی مردم این سرزمین بوده است.
[i] - قانون اساسی مصر، مصوب سال 2014
 
==نیز نگاه کنید به==
بیشتر مسلمانان مصر در طول تاریخ دوره اسلامی، به جز دوره حکومت فاطمی­ها، پیرو مذهب شافعی و مناصب دینی عمدتا در اختیار فقیهان این مذهب بوده است. از ویژگی­های شافعی مذهبان محبت آنان نسبت به اهل بیت (ع) است که یکی از نمادهای آن، حضور بر مراقد منسوب به آنان در این سرزمین، همچون: مسجد رأس الحسین (ع)، مقام السیدة زینب (ع) و مقام السیدة نفیسة و ابراز ارادت به آنان است.  
*[http://wiki.icro.ir/%D9%85%D8%B5%D8%B1 مصر]
----[1] - قانون اساسی مصر، مصوب سال 2014
*[[ادیان در مصر]]

نسخهٔ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۵

میزان جمعیت ادیان در مصر
مسجد رأس الحسین
مقام السیدة زینب

دین در مصر باستان عنصری اساسی و عامل مهمی در روابط اجتماعی و ارتباط میان مردم و حاکمیت بوده و نقش تأثیرگذاری در نهادهای سیاسی و اجتماعی داشته است. مصر قدیمی­ترین سرزمینی است که مردمان آن از احساس دینی لبریز بوده و وجدان دینی همواره بخشی از موجودیت انسان مصری به شمار می­‌رفته است. امروز نشانه­‌های بسیاری از باورهای دینی مردم مصر باستان که همراه با آمیزه‌­هایی از اسطوره‌­هاست در بیشتر آثار بر جای مانده از معابد، آرامگاه‌­ها و کاخ­‌های فرعونی در این سرزمین نمایان است. ویژگی دینی دوره باستان، چند خدایی و پرستش الهه­های گوناگون است؛ هر چند در دوره­هایی نیز خدای واحد مورد پرستش بوده است. ورود مسیحیت به این سرزمین، نقطه پایانی بر ادیان و مذاهب باستانی بود و زان پس فرهنگ دینی مردم تغییر یافت و آموزه‌­های مسیحی، جای آداب و سنت­‌های دینی باستان را گرفت و اسکندریه به مرکز دینی مسیحیان شرق تبدیل شد. با ورود اسلام به مصر که با استقبال مردم روبه رو گشت، فرهنگ دینی جدید به تدریج جایگزین مسیحیت شد و البته گروهی هم همچنان بر آئین مسیحیت ماندند. طی قرون بعد هم مصر همواره یکی از پایگاه‌­ها و مراکز مهم فرهنگی و سیاسی جهان اسلام بود. برپایی نهاد دینی الازهر عامل مهمی در نقش‌­آفرینی مصر در حوزه‌­های آموزشی و علمی و زمینه­‌سازی برای جذب طالبان فراگیری آموزش در این حوزه‌­ها به این سرزمین داشت. در دوران معاصر علیرغم گسترش امواج فرهنگی و فکری غرب به سرزمین‌های اسلامی و حضور نظامی، سیاسی و فرهنگی قدرت‌­های اروپایی در مصر و البته تأثیرگذاری‌‌­های غیرقابل انکار، رابطه مردم با دین مستحکم و مظاهر دینی در همه ابعاد حیات فردی و اجتماعی این ملت آشکار است و عنصر دینی از مهمترین ویژگی­‌های هویتی انسان مصری است.

قانون اساسی مصر[i] نیز بر چنین واقعیتی تأکید و در ماده 2، دین اسلام، دین رسمی کشور و اصول شریعت اسلامی به عنوان منبع اصلی قانون‌گذاری معرفی شده است؛ ضمن آنکه مسیحیان و یهودیان مصری هم طبق ماده 35 این قانون مجازند با استناد به اصول شریعت خود در حوزه احوال شخصیه اقدام کنند.

امروز، علاوه بر اکثریت جمعیت مسلمانان، جمعیت قابل توجهی از مسیحیان نیز در این کشور زندگی می­‌کنند که با داشتن نهادهای دینی متعدد و مراکز آموزشی، حضوری فعال در حیات فرهنگی اجتماعی جامعه دارد.

اسلام

مقام السیدة نفیسة

ورود مسلمانان به مصر در سال 18 هجری به فرماندهی عمرو بن ­العاص به جز برخی درگیری­‌های نظامی با سپاه روم، از سوی مردم آن نه تنها با مقاومت چندانی روبرو نشد که به دلیل نارضایتی از حاکمان مسیحی خود، با نوعی رضایت و استقبال نیز روبرو شد. با استقرار مسلمانان در مصر، حاکمیت رومی­‌ها بر این سرزمین که به مدت 6 قرن استمرار داشت، پایان گرفت [۱]. از آن زمان اسلام، دین غالب جامعه و در طول 14 قرن گذشته، الهام‌­بخش حیات سیاسی اجتماعی مردم این سرزمین بوده است.

بیشتر مسلمانان مصر در طول تاریخ دوره اسلامی، به جز دوره حکومت فاطمی‌­ها، پیرو مذهب شافعی و مناصب دینی عمدتا در اختیار فقیهان این مذهب بوده است. از ویژگی­‌های شافعی مذهبان محبت آنان نسبت به اهل بیت (ع) است که یکی از نمادهای آن، حضور بر مراقد منسوب به آنان در این سرزمین، همچون: مسجد رأس الحسین (ع)، مقام السیدة زینب (ع) و مقام السیدة نفیسة و ابراز ارادت به آنان است.

پاورقی

[i] - قانون اساسی مصر، مصوب سال 2014

نیز نگاه کنید به

  1. شاهین و... (2006)، ص91