حملات هوایی آمریکا به افغانستان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
پس از اتمام رایزنیها و هماهنگیهای لازم، [[آمریکا]] سرانجام اجرای سیاست «چماق بزرگ» را برای براندازی [[طالبان]] و القاعده آغاز کرد. حملات هوایی و موشکی آمریکا و انگلیس به مواضع طالبان و قرارگاههای القاعده در ۱۵ مهر ۱۳۸۰/ اکتبر ۲۰۰۱ آغاز شد. ازبکستان و قرقیزستان برای تسریع در پیشرفت عملیات، پایگاههای نظامی در اختیار آمریکا قرار دادند. آمریکا علاوه بر حملات موشکی، با بهکارگیری هواپیماهای ب-۵۲، ب-۱ و ب-۲ حملات هوایی سنگینی علیه مواضع طالبان اجرا کرد. بیشترین نیروها و قویترین سنگرهای طالبان در مناطق | پس از اتمام رایزنیها و هماهنگیهای لازم، [[آمریکا]] سرانجام اجرای سیاست «چماق بزرگ» را برای براندازی [[طالبان]] و القاعده آغاز کرد. حملات هوایی و موشکی آمریکا و انگلیس به مواضع طالبان و قرارگاههای القاعده در ۱۵ مهر ۱۳۸۰/ اکتبر ۲۰۰۱ آغاز شد. ازبکستان و قرقیزستان برای تسریع در پیشرفت عملیات، پایگاههای نظامی در اختیار آمریکا قرار دادند. آمریکا علاوه بر حملات موشکی، با بهکارگیری هواپیماهای ب-۵۲، ب-۱ و ب-۲ حملات هوایی سنگینی علیه مواضع طالبان اجرا کرد. بیشترین نیروها و قویترین سنگرهای طالبان در مناطق ش[[مالی]] در اطراف مزار شریف، اطراف تالقان و تخار و نزدیک [[آمودریا]] ایجاد شده بود تا در برابر حملات احتمالی جبهه متحد اسلامی ایستادگی کنند یا آنکه طبق برنامه قبلی طالبان، حمله آخر را علیه جبهه متحد اسلامی آغاز کنند. | ||
به دلیل تراکم زیاد نیرو و امکانات در جبهههای شمال طالبان، کار جبهه متحد بهرغم حملات هوایی و موشکی آمریکا، بهسختی پیش میرفت؛ ضمن اینکه بر اثر این حملات گروههای کثیری از نیروهای طالبان کشته و زخمی میشدند، آمار دقیقی از میزان کشتهها و زخمیهای طالبان وجود ندارد. حدود یک ماه پس از شروع حملات هوایی آمریکا، هاشم حبیبی، یکی از فرماندهان طالبان در اطراف میمنه از طالبان جدا شد؛ ازاینرو در صفوف طالبان شکاف افتاد و این منطقه آزاد شد؛ در ۱۷ آبان ۱۳۸۰، شولگره (جنوب [[مزار شریف]]) و بعد مزار شریف آزاد شد، با سقوط مزار شریف، سایر شهرهای [[افغانستان]] نیز با سرعت به دست جبهه متحد اسلامی افتاد؛ زیرا تمرکز نیروهای طالبان در شمال بود و در سایر شهرها نیرویی نداشت. نیروهای جبهه متحد اسلامی، [[هرات]] را در ۲۱ آبان و [[کابل]] را در ۲۲ آبان آزاد کردند. | به دلیل تراکم زیاد نیرو و امکانات در جبهههای شمال طالبان، کار جبهه متحد بهرغم حملات هوایی و موشکی آمریکا، بهسختی پیش میرفت؛ ضمن اینکه بر اثر این حملات گروههای کثیری از نیروهای طالبان کشته و زخمی میشدند، آمار دقیقی از میزان کشتهها و زخمیهای طالبان وجود ندارد. حدود یک ماه پس از شروع حملات هوایی آمریکا، هاشم حبیبی، یکی از فرماندهان طالبان در اطراف میمنه از طالبان جدا شد؛ ازاینرو در صفوف طالبان شکاف افتاد و این منطقه آزاد شد؛ در ۱۷ آبان ۱۳۸۰، شولگره (جنوب [[مزار شریف]]) و بعد مزار شریف آزاد شد، با سقوط مزار شریف، سایر شهرهای [[افغانستان]] نیز با سرعت به دست جبهه متحد اسلامی افتاد؛ زیرا تمرکز نیروهای طالبان در شمال بود و در سایر شهرها نیرویی نداشت. نیروهای جبهه متحد اسلامی، [[هرات]] را در ۲۱ آبان و [[کابل]] را در ۲۲ آبان آزاد کردند. |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۹
پس از اتمام رایزنیها و هماهنگیهای لازم، آمریکا سرانجام اجرای سیاست «چماق بزرگ» را برای براندازی طالبان و القاعده آغاز کرد. حملات هوایی و موشکی آمریکا و انگلیس به مواضع طالبان و قرارگاههای القاعده در ۱۵ مهر ۱۳۸۰/ اکتبر ۲۰۰۱ آغاز شد. ازبکستان و قرقیزستان برای تسریع در پیشرفت عملیات، پایگاههای نظامی در اختیار آمریکا قرار دادند. آمریکا علاوه بر حملات موشکی، با بهکارگیری هواپیماهای ب-۵۲، ب-۱ و ب-۲ حملات هوایی سنگینی علیه مواضع طالبان اجرا کرد. بیشترین نیروها و قویترین سنگرهای طالبان در مناطق شمالی در اطراف مزار شریف، اطراف تالقان و تخار و نزدیک آمودریا ایجاد شده بود تا در برابر حملات احتمالی جبهه متحد اسلامی ایستادگی کنند یا آنکه طبق برنامه قبلی طالبان، حمله آخر را علیه جبهه متحد اسلامی آغاز کنند.
به دلیل تراکم زیاد نیرو و امکانات در جبهههای شمال طالبان، کار جبهه متحد بهرغم حملات هوایی و موشکی آمریکا، بهسختی پیش میرفت؛ ضمن اینکه بر اثر این حملات گروههای کثیری از نیروهای طالبان کشته و زخمی میشدند، آمار دقیقی از میزان کشتهها و زخمیهای طالبان وجود ندارد. حدود یک ماه پس از شروع حملات هوایی آمریکا، هاشم حبیبی، یکی از فرماندهان طالبان در اطراف میمنه از طالبان جدا شد؛ ازاینرو در صفوف طالبان شکاف افتاد و این منطقه آزاد شد؛ در ۱۷ آبان ۱۳۸۰، شولگره (جنوب مزار شریف) و بعد مزار شریف آزاد شد، با سقوط مزار شریف، سایر شهرهای افغانستان نیز با سرعت به دست جبهه متحد اسلامی افتاد؛ زیرا تمرکز نیروهای طالبان در شمال بود و در سایر شهرها نیرویی نداشت. نیروهای جبهه متحد اسلامی، هرات را در ۲۱ آبان و کابل را در ۲۲ آبان آزاد کردند.
جبهه متحد اسلامی طی مذاکرات قبلی قول داده بود وارد کابل نمیشود؛ ولی آقای ربانی رئیس دولت اسلامی افغانستان و نیروهای جبهه متحد اسلامی در ۲۷ آبان ۱۳۸۰ به کابل بازگشتند و بار دیگر قدرت را در این شهر به دست گرفتند. هنگام ورود جبهه متحد به کابل، بین اعضای آن هماهنگی کافی وجود نداشت، چنانچه وحدت بیشتری داشتند به نتایج خوبی میرسیدند. با تداوم حملات آمریکا و ادامه عملیات نیروهای جبهه متحد، حکومت طالبان در ۲۸ آبان ۱۳۸۰/ ۱۷ نوامبر ۲۰۰۱ بهطورکامل برچیده شد و بهتدریج از سایر شهرها در مناطق جنوبی و شرقی نیز رانده شدند. در این حملات عده کثیری از مردم افغانستان، نیروهای طالبان و افراد القاعده کشته و عده زیادی هم اسیر شدند.
طالبان با اینکه از حکومت برکنار شد، ولی از صحنه مبارزاتی حذف نشد و به گروه مخالف دولت و نظام حاکم بر افغانستان تبدیل شد و به حملات خود ادامه داد. طالبان علاوه بر حملات نظامی به ولایات، بهویژه شهرستانها و روستاها و تصرف آنها، به مراکز سیاسی، نظامی و امنیتی دولت و نیز نیروهای خارجی مستقر در افغانستان یکسره حمله کرد. بخش بزرگی از عملیات طالبان را حملات انتحاری و بمبگذاریهای کنار جادهای تشکیل میداده و شرایط را برای نیروهای خارجی و نیز نیروهای دولتی سخت کرده بود. طالبان هیچگاه از بازگشت مجدد به قدرت ناامید نشده، امیدوار بوده با خروج نیروهای خارجی از افغانستان دوباره به قدرت و حکومت بازگردد.
اجلاس بن و تشکیل دولت جدید در افغانستان
فرایند دولتسازی در افغانستان مراحل مختلفی را پیمود. پس از برکناری طالبان، دولت اسلامی افغانستان به رهبری برهانالدین ربانی، پس از خروج آن از کابل در سال ۱۹۹۶، دوباره در سال 2001 به کابل بازگشت و زمام امور افغانستان را در دستگرفت. در قطعنامه ۱۳۷۸، شورای امنیت که براساس برنامه کاری آقای اخضر ابراهیمی نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل در امور افغانستان تنظیم شده بود، چگونگی فرایند دولتسازی در افغانستان مشخص شد و در نظر گرفته شد اجلاس رهبران افغانستان در ابوظبی برگزار شود. بعدها محل برگزاری اجلاس تغییر کرد و بن (آلمان) در نظر گرفته شد. در اجلاس بن نمایندگانی از احزاب و گروههای افغانی شرکت کردند و جلسات مذاکرات با حمایت کشورهای غربی و در رأس آن آمریکا تحتنظر سازمان ملل و به ریاست اخضر ابراهیمی در آذر ۱۳۸۰ تشکیل شد. برخی کشورها مانند جمهوری اسلامی ایران در مقام ناظر در جلسات افتتاحیه و اختتامیه شرکت ورزیدند.
مذاکرات اجلاس بن ۹ روز طول کشید و از حد مورد انتظار فراتر رفت و زمزمههایی در مورد عدم توافق در مذاکرات رهبران افغان به بیرون درز کرد؛ ولی توافق نهایی حاصل شد و شرکتکنندگان در ۱۴ آذر ۱۳۸۰، توافقنامهای را امضا کردند. براساس این توافقنامه دولت موقت ششماههای با عنوان «اداره موقت افغانستان» به ریاست آقای حامد کرزی تشکیل میشد و قدرت از دولت اسلامی افغانستان به رهبری ربانی، به دولت جدید، اداره موقت افغانستان، منتقل میشد. شرکتکنندگان در مورد اعضای دولت جدید که از بین گروهها و احزاب مختلف بود به توافق رسیدند و طبق آن ۱۷ وزیر و سه معاون رئیسجمهوری از اعضای جبهه متحد اسلامی بودند. از این میان چهار نفر از وزرای اداره موقت و دو معاون رئیسجمهور از شیعیان بود. از سایر اقوام و گروهها نیز به نسبت در دولت جدید حضور داشتند.
پس از اتمام اجلاس بن، مراسم انتقال قدرت در ۱/۱۰/۱۳۸۰ / ۲۲ دسامبر ۲۰۰۱، با حضور اخضر ابراهیم، نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل در امور افغانستان و نمایندگانی از کشورهای مختلف (حدود ۳۵ کشور)، در کابل برگزار شد و آقای ربانی اگرچه قبلا با توافقات بن مخالفت کرده و مایل به واگذاری قدرت نبود، تحتفشارهای مختلف، بهویژه آمریکا، توافقات بن را پذیرفت و حاضر به واگذاری حکومت شد و مراسم انتقال قدرت بهصورت مسالمتآمیز صورت گرفت و اداره موقت افغانستان بهجای دولت اسلامی افغانستان بر سر کار آمد و دولت اسلامی افغانستان بعد از دو دهه جهاد و مبارزه از صحنه کنار رفت. آقای ربانی در سالهای بعد بهعنوان رئیس شورای عالی صلح انتخاب شد و پس از مدتی فعالیت در این زمینه، در تاریخ ۲۹/۶/۱۳۹۰ بر اثر یک حمله انتحاری افراد طالبان در منزلش در محله وزیر اکبرخان کابل جان خود را از دست داد.
دولت جدید افغانستان هیچ درآمدی نداشت. ارکان صنعتی و تولیدی کشور نیز از بین رفته بود و برای ادامه حیات خود محتاج کمکهای بینالمللی بود. برای حل این مشکل، کنفرانس بینالمللی توکیو بهمنظور جمعآوری کمک برای بازسازی افغانستان در ژانویه ۲۰۰۲، شرکت بیش از ۶۰ کشور برگزار شد و کشورهای کمککننده در این کنفرانس مبلغ ۵/۴ میلیارد دلار کمک برای بازسازی افغانستان طی چهار سال آینده (از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶) اختصاص دادند. از این مبلغ ۸/۱ میلیارد دلار آن برای سال ۲۰۰۲ در نظر گرفته شد و در زمینههایی چون آموزش، بهداشت، درمان، کشاورزی، ارتباطات و انرژی و... در نظر گرفته شد.
درکنار مشکلات مالیکه بهصورت فوق تا حدی حل شد، مهمترین مشکل دیگر وضعیت نابسامان امنیتی بود. طالبان و دیگر گروههای مخالف از حکومت برکنار شدند، ولی قدرت آن را داشتند که سریع خود را بازسازی و تجهیز کرده دوباره به کابل و دیگر شهرها حملهکنند و دولت جدید را براندازند. برای حل این مشکل، در اجلاس بن درباره استقرار نیروهای حافظ صلح و امنیت بینالمللی در افغانستان توافق حاصل شده بود. بر مبنای توافقات بن، بین دولت افغانستان و سازمان ملل توافقنامهای برای استقرار نیروهای برقرارکننده امنیت در افغانستان به نام ایساف (ISAF) امضا شد و ۴۵۰۰ نفر از نیروهای حافظ صلح در کابل مستقر شدند. این نیرو برای تأمین امنیت سراسر افغانستان کافی نبود و بعدها نیروهای ناتو و بهویژه بیش از ۱۰۰ هزار نیروی آمریکایی نیز در مناطق مختلف افغانستان مستقر شدند و در سال ۲۰۱۱ جمع نیروهای حافظ صلح خارجی به بیش از ۱۵۰ هزار نفر رسید که اکثریت مطلق آن را نیروهای آمریکایی تشکیل میدادند.[۱]
کتابشناسی
- ↑ علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 639-644.