محمود طرزی: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
محمود طرزی پسر غلاممحمد خان طرزی بود. غلاممحمد خان طرزی از نوادگان سردار رحمدل خان، برادر امیر دوستمحمد خان، بود. عموی غلاممحمد خان، مهر دل خان بود که از ادبای [[قندهار]] بود. غلاممحمد خان نیز با نام محمد طرزی فردی شاعر، نویسنده، صاحبسبک و خطاط بود و به فرهنگ و ادب علاقه زیاد داشت. او به خدمت دوستمحمد خان درآمد و سپس در دربارهای محمداعظم خان و محمدافضل خان و حتی شیرعلی خان محترم بود؛ ولی عبدالرحمان خان او را به طرفداری از شیرعلی خان و توطئهچینی علیه دولت متهم و دستگیر و زندانیاش کرد و پس از سه ماه زندانی، او و خانوادهاش را پس از توهین و تحقیر از افغانستان تبعید کرد. محمد طرزی به همراه خانوادهاش در ۱۸۸۴ بهکراچی و از آنجا به بغداد و بعد به استانبول رفت و سلطان محمد دوم، امپراتور عثمانی، به آنان اجازه داد تا در دمشق ساکن شوند و در ۱۹۰۱ در همانجا درگذشت. طرزی و خانوادهاش حدود ۲۰ سال در تبعید بهسر بردند. | محمود طرزی پسر غلاممحمد خان طرزی بود. غلاممحمد خان طرزی از نوادگان سردار رحمدل خان، برادر امیر دوستمحمد خان، بود. عموی غلاممحمد خان، مهر دل خان بود که از ادبای [[قندهار]] بود. غلاممحمد خان نیز با نام محمد طرزی فردی شاعر، نویسنده، صاحبسبک و خطاط بود و به فرهنگ و ادب علاقه زیاد داشت. او به خدمت دوستمحمد خان درآمد و سپس در دربارهای محمداعظم خان و محمدافضل خان و حتی شیرعلی خان محترم بود؛ ولی عبدالرحمان خان او را به طرفداری از شیرعلی خان و توطئهچینی علیه دولت متهم و دستگیر و زندانیاش کرد و پس از سه ماه زندانی، او و خانوادهاش را پس از توهین و تحقیر از افغانستان تبعید کرد. محمد طرزی به همراه خانوادهاش در ۱۸۸۴ بهکراچی و از آنجا به بغداد و بعد به استانبول رفت و سلطان محمد دوم، امپراتور عثمانی، به آنان اجازه داد تا در دمشق ساکن شوند و در ۱۹۰۱ در همانجا درگذشت. طرزی و خانوادهاش حدود ۲۰ سال در تبعید بهسر بردند. | ||
محمود طرزی در سال ۱۸۶۵، در غزنی متولد شد و هنگام تبعید از [[افغانستان]] به همراه پدر و خانواده، نوجوانی ۱۷ ساله بود. طرزی در زمان اقامت در عثمانی (سوریه) با زبان ترکی، سپس با سید جمالالدین آشنا شد و در هفت ماه آخر عمر سید جمالالدین در استانبول همراه وی بود و با افکار و اندیشههای سید جمال آشنا شد. | محمود طرزی در سال ۱۸۶۵، در غزنی متولد شد و هنگام تبعید از [[افغانستان]] به همراه پدر و خانواده، نوجوانی ۱۷ ساله بود. طرزی در زمان اقامت در عثمانی ([[سوریه]]) با زبان ترکی، سپس با سید جمالالدین آشنا شد و در هفت ماه آخر عمر سید جمالالدین در استانبول همراه وی بود و با افکار و اندیشههای سید جمال آشنا شد. | ||
در سال ۱۹۰۲، که هم [[عبدالرحمان خان]] و هم غلاممحمد طرزی مرده بودند، محمود طرزی و خانوادهاش از عفو عمومی امیر حبیبالله خان برخوردار شدند و [[حبیبالله خان]] خواهان بازگشت آنان به افغانستان شد. محمود طرزی و خانوادهاش به افغانستان بازگشتند. مدتی پس از بازگشت، یکی از دخترانش به عقد عنایتالله خان پسر ارشد حبیبالله خان، که در آن زمان ولیعهد افغانستان بود، درآمد؛ سپس دختر دیگرش به عقد [[امانالله خان]] درآمد؛ در نتیجه موقعیت محمود طرزی بیشازپیش بالا رفت. محمود طرزی از ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۸ سراجالاخبار را به زبان فارسی منتشر میکرد. طرزی و همکاران او مبلغ مدرنیسم بودند. او معتقد بود که قدرت اروپا فقط به دلایل نظامی نیست، بلکه ناشی از دستاوردهای فرهنگی، صنعتی و اقتصادی آن است. او با عدهای از روحانیون که مخالف تجددخواهی به سبک طرزی بودند تضاد و درگیری داشت. طرزی و طرفدارانش خواهان تسهیلات تحصیلی مدرن در افغانستان بودند. طرزی مقالات و رمانهای زیادی را به فارسی ترجمه کرد و در سراجالاخبار چاپ و یا بهصورت کتاب منتشر کرد. او از حقوق زن دفاع میکرد و مردم را به استفاده از اختراعات جدید مانند، اتومبیل، تلفن و تلگراف تشویق میکرد و میکوشید مشروعیت سلطنت پشتونها را با اصول اسلامی پیوند دهد و با تبلیغ ناسیونالیسم، مردم را به کشور علاقهمند سازد. طرزی خواهان حل اختلافات شیعه و سنی بود و پیشنهاد میکرد شیعیان مشروعیت سه خلیفه اول را بپذیرند و اهل سنت نیز تشیع را در ردیف مذاهب چهارگانه قرار دهند. | در سال ۱۹۰۲، که هم [[عبدالرحمان خان]] و هم غلاممحمد طرزی مرده بودند، محمود طرزی و خانوادهاش از عفو عمومی امیر حبیبالله خان برخوردار شدند و [[حبیبالله خان]] خواهان بازگشت آنان به افغانستان شد. محمود طرزی و خانوادهاش به افغانستان بازگشتند. مدتی پس از بازگشت، یکی از دخترانش به عقد عنایتالله خان پسر ارشد حبیبالله خان، که در آن زمان ولیعهد افغانستان بود، درآمد؛ سپس دختر دیگرش به عقد [[امانالله خان]] درآمد؛ در نتیجه موقعیت محمود طرزی بیشازپیش بالا رفت. محمود طرزی از ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۸ سراجالاخبار را به زبان فارسی منتشر میکرد. طرزی و همکاران او مبلغ مدرنیسم بودند. او معتقد بود که قدرت اروپا فقط به دلایل نظامی نیست، بلکه ناشی از دستاوردهای فرهنگی، صنعتی و اقتصادی آن است. او با عدهای از روحانیون که مخالف تجددخواهی به سبک طرزی بودند تضاد و درگیری داشت. طرزی و طرفدارانش خواهان تسهیلات تحصیلی مدرن در افغانستان بودند. طرزی مقالات و رمانهای زیادی را به فارسی ترجمه کرد و در سراجالاخبار چاپ و یا بهصورت کتاب منتشر کرد. او از حقوق زن دفاع میکرد و مردم را به استفاده از اختراعات جدید مانند، اتومبیل، تلفن و تلگراف تشویق میکرد و میکوشید مشروعیت سلطنت پشتونها را با اصول اسلامی پیوند دهد و با تبلیغ ناسیونالیسم، مردم را به کشور علاقهمند سازد. طرزی خواهان حل اختلافات شیعه و سنی بود و پیشنهاد میکرد شیعیان مشروعیت سه خلیفه اول را بپذیرند و اهل سنت نیز تشیع را در ردیف مذاهب چهارگانه قرار دهند. |
نسخهٔ ۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۰۷
محمود طرزی پسر غلاممحمد خان طرزی بود. غلاممحمد خان طرزی از نوادگان سردار رحمدل خان، برادر امیر دوستمحمد خان، بود. عموی غلاممحمد خان، مهر دل خان بود که از ادبای قندهار بود. غلاممحمد خان نیز با نام محمد طرزی فردی شاعر، نویسنده، صاحبسبک و خطاط بود و به فرهنگ و ادب علاقه زیاد داشت. او به خدمت دوستمحمد خان درآمد و سپس در دربارهای محمداعظم خان و محمدافضل خان و حتی شیرعلی خان محترم بود؛ ولی عبدالرحمان خان او را به طرفداری از شیرعلی خان و توطئهچینی علیه دولت متهم و دستگیر و زندانیاش کرد و پس از سه ماه زندانی، او و خانوادهاش را پس از توهین و تحقیر از افغانستان تبعید کرد. محمد طرزی به همراه خانوادهاش در ۱۸۸۴ بهکراچی و از آنجا به بغداد و بعد به استانبول رفت و سلطان محمد دوم، امپراتور عثمانی، به آنان اجازه داد تا در دمشق ساکن شوند و در ۱۹۰۱ در همانجا درگذشت. طرزی و خانوادهاش حدود ۲۰ سال در تبعید بهسر بردند.
محمود طرزی در سال ۱۸۶۵، در غزنی متولد شد و هنگام تبعید از افغانستان به همراه پدر و خانواده، نوجوانی ۱۷ ساله بود. طرزی در زمان اقامت در عثمانی (سوریه) با زبان ترکی، سپس با سید جمالالدین آشنا شد و در هفت ماه آخر عمر سید جمالالدین در استانبول همراه وی بود و با افکار و اندیشههای سید جمال آشنا شد.
در سال ۱۹۰۲، که هم عبدالرحمان خان و هم غلاممحمد طرزی مرده بودند، محمود طرزی و خانوادهاش از عفو عمومی امیر حبیبالله خان برخوردار شدند و حبیبالله خان خواهان بازگشت آنان به افغانستان شد. محمود طرزی و خانوادهاش به افغانستان بازگشتند. مدتی پس از بازگشت، یکی از دخترانش به عقد عنایتالله خان پسر ارشد حبیبالله خان، که در آن زمان ولیعهد افغانستان بود، درآمد؛ سپس دختر دیگرش به عقد امانالله خان درآمد؛ در نتیجه موقعیت محمود طرزی بیشازپیش بالا رفت. محمود طرزی از ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۸ سراجالاخبار را به زبان فارسی منتشر میکرد. طرزی و همکاران او مبلغ مدرنیسم بودند. او معتقد بود که قدرت اروپا فقط به دلایل نظامی نیست، بلکه ناشی از دستاوردهای فرهنگی، صنعتی و اقتصادی آن است. او با عدهای از روحانیون که مخالف تجددخواهی به سبک طرزی بودند تضاد و درگیری داشت. طرزی و طرفدارانش خواهان تسهیلات تحصیلی مدرن در افغانستان بودند. طرزی مقالات و رمانهای زیادی را به فارسی ترجمه کرد و در سراجالاخبار چاپ و یا بهصورت کتاب منتشر کرد. او از حقوق زن دفاع میکرد و مردم را به استفاده از اختراعات جدید مانند، اتومبیل، تلفن و تلگراف تشویق میکرد و میکوشید مشروعیت سلطنت پشتونها را با اصول اسلامی پیوند دهد و با تبلیغ ناسیونالیسم، مردم را به کشور علاقهمند سازد. طرزی خواهان حل اختلافات شیعه و سنی بود و پیشنهاد میکرد شیعیان مشروعیت سه خلیفه اول را بپذیرند و اهل سنت نیز تشیع را در ردیف مذاهب چهارگانه قرار دهند.
طرزی را به دلیل فعالیتهای مطبوعاتی و ترجمههای زیاد، «پدر مطبوعات در افغانستان» و پدر ترجمه در این کشور نیز لقب دادهاند. طرزی را از نظر یافتههای فرهنگی و سیاسی با محمدعلی فروغی در ایران مقایسه کرده و او را فروغی افغانستان لقب دادهاند.[۱] طرزی در رأس نیروهای تجددخواه زمان خود قرار داشت و امانالله خان فرزند معنوی طرزی قلمداد شده است. محمود طرزی مدتی وزیر خارجه افغانستان بود و از دولت ایران دارای نشان شیر و خورشید و حمایل سبز[۲] شد. او در سال ۱۹۳۳، در سن ۶۸ سالگی در استانبول درگذشت.
با سقوط حکومت امانالله خان، حرکتهای اصلاحی متوقف شد؛ در دوران حکومت نهماهه حبیبالله کلکانی، معروف به بچه سقا، حرکتهای اصلاحی متوقف شد یا فرصتی برای اجرای آن پیدا نشد. با سقوط حکومت حبیبالله کلکانی و رویکارآمدن نظام استبدادی در دوران محمد نادرشاه، بازهم حرکتهای اصلاحی مهم صورت نگرفت.[۳]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ هروی، نجیب مایل (1362). تاریخ و زبان در افغانستان. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ص ۳۲.
- ↑ فرخ، سید مهدی (1370). کرسینشینان کابل به کوشش محمد آصف فکرت. تهران: موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ص ۸۹.
- ↑ علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 336-338.