عبدالرحمان خان

از دانشنامه ملل

بیشتر ایام حکومت عبدالرحمان خان به مقابله با مخالفان حکومت خود، سرکوب شدید اقوام و قبایل شورشی و برقراری نظم و آرامش مورد نظر او درکشورگذشت و برنامه‌های چندانی برای اقدامات اصلاحی نهادینه‌شده نداشت. عبدالرحمان خان هرگونه اقدام اصلاحی را در صورتی و تا جایی می‌پذیرفت که با مصالح و منافع سلطنت او مغایر نباشد و تحت هیچ شرایطی حاضر نبود قدرت و حکومتش را در معرض خطر و تهدید قرار دهد، اصلاحاتی هم که انجام داد برای تقویت پایه‌های حکومت خود بود، اصلاحات عبدالرحمان از هیچ ایدئولوژی اصلاح‌طلبانه نشئت نمی‌گرفت. برداشت او از تجدد، برداشتی است کاملا ابزاری (نه فرهنگی).[۱]

عبدالرحمان خان فروش مقامات دولتی را متوقف ساخت؛ کشور را به چند ولایت بزرگ تقسیم کرد؛ نوعی حکومت قانونی ایجاد کرد و مجلسی مشورتی مرکب از سردارها و خوانین و زمین‌داران و روحانیون تشکیل داد هرچند تصمیم‌گیر نهایی همیشه خود او بود. او ابتدا کوشید رسم برده‌داری را متوقف‌کند یا حداقل قانونمند سازد؛ اما با به بردگی‌کشاندن هزاران زن، دختر و جوان هزاره، این قانون کاملا شکست خورد. او کوشید ارتشی مجهز و متمرکز ایجاد کند و حقوق نظامیان به‌صورت نقدی و منظم پرداخت شود، خدمات پستی و خدمات بهداشت و درمان را سروسامان و بهبود بیشتری بخشید. اصلاحات عبدالرحمان خان عمدتا محدود به کابل بود و ولایات و شهرها و روستاها هیچ بهره‌ای نداشتند و هیچ تغییری در وضعیت و شرایط آنان ایجاد نشد. فقدان سرمایه، نبود درآمد برای مردم و دولت، محاط بودن کشور بر خشکی و وابستگی به راه‌های ترانزیتی هند، استبداد شدید و مطلق، وابستگی به کمک‌های انگلیس و علل دیگر، از جمله موانع مهم هرگونه اقدام اصلاحی برای عبدالرحمان خان بود.

حکومت عبدالرحمان خان (۱۸۸۰ تا ۱۹۰۱)

عبدالرحمان خان پسر سردار محمدافضل خان (پادشاه سابق)، به امید بازگشت دوباره به افغانستان با دریافت مستمری از روسیه در سمرقند زندگی می‌کرد. او در زمان حکومت محمدیعقوب خان قصد مراجعت به افغانستان داشت، ولی روس‌ها بنابر تقاضای یعقوب خان با بازگشت او موافقت نمی‌کردند.

پس از جنگ دوم انگلیس با افغانستان و فرار شیرعلی خان و فوت او، مداخلات گسترده انگلیس در افغانستان، دستگیری و برکناری محمدیعقوب خان و سایر تغییرات افغانستان، عبدالرحمان را به فکر بازگشت دوباره به افغانستان انداخت. او به تاشکند رفت و کافمن و روس‌ها را برای بازگشت خود به افغانستان متقاعد ساخت. روس‌ها نیز با مشاهده و بررسی تحولات اخیر افغانستان، به‌خصوص عزل محمدیعقوب خان و اشغال این کشور توسط قوای انگلیس، دلیلی برای نگهداری عبدالرحمان خان در ترکستان روس و ممانعت از ورود او به افغانستان نمی‌دیدند.آنها در این شرایط و با توجه به اقامت ده دوازده‌ساله عبدالرحمان خان در ترکستان روس، امیدوار بودند که او پس از بازگشت به افغانستان با روسیه همکاری نزدیک کند؛ ازاین‌رو، با بازگشت او موافقت کردند و اجازه خروج او را صادر کردند. عبدالرحمان خان از تجار مبلغی قرض گرفت و به طرف افغانستان حرکت کرد و به‌رغم مخالفت و ممانعت حاکمان قطغن و بدخشان وارد افغانستان شد و شروع به جمع‌آوری نیرو کرد. مشوش‌شدن اوضاع افغانستان پس از برکناری و تبعید محمدیعقوب خان، کار را برای عبدالرحمان خان آسان‌تر ساخت. پس از برکناری یعقوب خان، انگلیس‌ها به هیچ‌یک از پسران شیرعلی خان از جمله محمدایوب خان اعتماد نداشتند و به دنبال شخص دیگری برای حکومت بر افغانستان بودند. ژنرال رابرتس پس از بررسی شخصیت‌های مختلف افغانی، متوجه سردار عبدالرحمان خان، پسرعموی یعقوب خان و نوه دوست‌محمد خان، شد که به شجاعت و کاردانی شهرت داشت. بحران‌های چند دهه گذشته افغانستان، انگلیس‌ها را به این نتیجه رسانده بودکه سرکوب مردم و خاموش‌ساختن موج‌های شورش و مقاومت مردم افغانستان، نیازمند فردی خودکامه، خشن و سفاک است آنها این ویژگی‌ها را در عبدالرحمان خان یافتند و با اینکه عبدالرحمان خان مدت‌ها در ترکستان روس زندگی کرده و از حمایت آنان برخوردار بود، او را برای سلطنت در نظر گرفتند.

عبدالرحمان خان با نیرویی که گرد آورده بود، به‌تدریج شهرهای شمالی افغانستان را یکی پس از دیگری تصرف می‌کرد و تحت کنترل خود درمی‌آورد و هم‌زمان مکاتبات با انگلیس‌ها برای رسیدن به سلطنت افغانستان را ادامه می‌داد. انگلستان برای انجام مکاتبات و مذاکرات با عبدالرحمان خان یک نماینده ویژه به نام گریفین (Griffin) انتخاب کرد و او رابط بین عبدالرحمان خان و انگلستان بود.گریفین طی مکاتبات و مذاکرات خود همه شرایط انگلیس را با عبدالرحمان خان مطرح کرد و توافقات لازم را با او به عمل آورد. در ۲۰ جولای ۱۸۸۰، زمانی‌که عبدالرحمان خان وارد چاریکار شد انگلیس‌ها دربار مجلل و باشکوهی در شیرپور کابل برای او منعقد کردند و پس از آنکه عبدالرحمان خان تمامی مواد پیمان گندمک را پذیرفت، ژنرال رابرتس در ۲ شعبان ۱۲۹۷ / ۲۲ ژوئیه ۱۸۸۰، او را رسما امیر خواند.[۲] عبدالرحمان خان واگذاری سیاست خارجی افغانستان به انگلیس را پذیرفت و ازاین‌رو به تاج‌وتخت رسید؛[۳] و از حمایت‌های مالی فراوان و کمک‌های تسلیحاتی گسترده بریتانیا برخوردار شد. عبدالرحمان خان به «امیر آهنین» موسوم شد. او از کمک‌های مالی و تسلیحاتی بریتانیا برای تأسیس یک دولت کارآمد و ایجاد ارتش دائم استفاده کرد.[۴] با حاکم‌شدن عبدالرحمان خان بر افغانستان، قشون انگلیس هم خاک افغانستان را ترک کرد. عبدالرحمان خان در سخت‌ترین شرایط به داد انگلیس‌ها رسید و آنان را از خطر نابودی کامل رهانید.[۵][۶]

نیز نگاه کنید به

جنبش‌های اصلاحی در سطح ملی افغانستان

کتابشناسی

  1. روا، الیور (1369). افغانستان و نوگرایی سیاسی. ترجمه ابوالحسن سرو قدم. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ص ۳۲.
  2. گروهی از پژوهشگران. افغانستان (مجموعه مقالات) (1376). ترجمه سعید ارباب شیرانی و هوشنگ اعلم. تهران: بنیاد دائره المعارف اسلامی، ص 267.
  3. مرکز تحقیقات افغانستان (1370). مجموعه مقالات پیرامون افغانستان. ص ۳۰۰.
  4. رشید، احمد (1379). طالبان (اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید). ترجمه اسدالله شفایی و صادق باقری. نشر دانش هستی، ص ۳۴.
  5. سازمان نصر (1359). افغانستان، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزده. انتشارات بلخی، ص33.
  6. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 331-332 و 557-560.