تاریخ دوران میانی اردن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
يکي از جواهرات کشف نشده اردن، قلعه باستاني و بزرگ '''مکارئوس'''<sup>[54]</sup> واقع در روستاي مکاور<sup>[55]</sup> مي باشد. گفته مي شود در آنجا، سالومه زيبا براي هيروديس آنتي پاس<sup>[56]</sup> رقصيد و سر يحيي  را به عنوان پاداش از هيروديس خواست. بنابر انجيل متي 12 -  14:9 «پادشاه غمگين بود، اما به خاطر قولي که در برابر تمامي‌ميهمانان داده بود که سالومه را به خواسته اش برساند، يحيي را در زندان سر بريدند. سربريده شده را در ظرفي به دختر تقديم کردند و او آن را براي مادرش به هديه برد». اين قلعه بر روي تپه اي به ارتفاع 700 متر در سال 100 ق.م بنا و 70 سال بعد توسط هيروديس گسترش داده شد. بزرگ ترين جاذبه مکارئوس، نمايش پانوراماي خيره کننده اي از حومه اطراف درياي مرده و کرانه باختري مي باشد. در شب هايي که هوا صاف باشد به راحتي مي توانيد چراغ هاي قدس (اورشليم) و اريحا (جريکو) را ببينيد.
يکي از جواهرات کشف نشده اردن، قلعه باستاني و بزرگ '''مکارئوس'''<sup>[54]</sup> واقع در روستاي مکاور<sup>[55]</sup> مي باشد. گفته مي شود در آنجا، سالومه زيبا براي هيروديس آنتي پاس<sup>[56]</sup> رقصيد و سر يحيي  را به عنوان پاداش از هيروديس خواست. بنابر انجيل متي 12 -  14:9 «پادشاه غمگين بود، اما به خاطر قولي که در برابر تمامي‌ميهمانان داده بود که سالومه را به خواسته اش برساند، يحيي را در زندان سر بريدند. سربريده شده را در ظرفي به دختر تقديم کردند و او آن را براي مادرش به هديه برد». اين قلعه بر روي تپه اي به ارتفاع 700 متر در سال 100 ق.م بنا و 70 سال بعد توسط هيروديس گسترش داده شد. بزرگ ترين جاذبه مکارئوس، نمايش پانوراماي خيره کننده اي از حومه اطراف درياي مرده و کرانه باختري مي باشد. در شب هايي که هوا صاف باشد به راحتي مي توانيد چراغ هاي قدس (اورشليم) و اريحا (جريکو) را ببينيد.


'''[[چشمه ماعين]]'''<sup>[57]</sup>، با چشم انداز بي نظيرش در60 کيلومتري جنوب و غرب امان واقع شده است. هزاران سال است که مردم بدن‌هاي خسته و بيمار خود را به آب‌هاي معدني  و شفابخش مي‌سپارند تا به آرامش برسند. شواهد باستان شناسي نشان مي‌دهد که در عصر نوسنگي و برنز، مردم کشورهاي ايتاليا، فرانسه و سوئيس در حمام‌هاي آب گرم، عبادت مي‌کردند. يونانيان باستان معبدي براي آسکلپيوس<sup>[58]</sup> خداي طب و شفا در کنار چشمه‌هاي طبيعي بنا نهادند و يک فرقه رومي‌با هدف کمک رساني به طاعون زدگان حدود 293 ميلادي در اطراف اين چشمه‌ها حضور داشتند. چشمه‌هاي ماعين براي يونانيان شناخته شده بود و مورخ رومي‌جوزفوس<sup>[59]</sup> از آنها با عنوان آب‌هاي حرارتي زيبا نام برده است. (111)
'''[[چشمه ماعين]]'''<sup>[57]</sup>، با چشم انداز بي نظيرش در60 کيلومتري جنوب و غرب امان واقع شده است. هزاران سال است که مردم بدن‌هاي خسته و بيمار خود را به آب‌هاي معدني  و شفابخش مي‌سپارند تا به آرامش برسند. شواهد باستان شناسي نشان مي‌دهد که در عصر نوسنگي و برنز، مردم کشورهاي ايتاليا، [[فرانسه]] و سوئيس در حمام‌هاي آب گرم، عبادت مي‌کردند. يونانيان باستان معبدي براي آسکلپيوس<sup>[58]</sup> خداي طب و شفا در کنار چشمه‌هاي طبيعي بنا نهادند و يک فرقه رومي‌با هدف کمک رساني به طاعون زدگان حدود 293 ميلادي در اطراف اين چشمه‌ها حضور داشتند. چشمه‌هاي ماعين براي يونانيان شناخته شده بود و مورخ رومي‌جوزفوس<sup>[59]</sup> از آنها با عنوان آب‌هاي حرارتي زيبا نام برده است. (111)


'''کرک'''<sup>[60]</sup>، کاخي مهم و متعلق به زمان صلاح الدين است (112) در طول تاريخ با نام‌هاي متفاوت قيرحرس<sup>[61]</sup>، قيرموآب<sup>[62]</sup> و حارسث<sup>[63]</sup> از آن ياد شده است. کرک براي تمدن‌هاي مختلف جايگاه باارزشي بوده است. اين شهر در مسير کاروان‌هاي باستاني موآب بوده و توسط يونانيان و روميان نيز استفاده شده است. در دوره روميان با نام کرک موبا<sup>[64]</sup> شناخته مي‌شد. اين شهر پيش از جنگ‌هاي صليبيون در قرن 12 به اوج شکوفايي خود رسيد. گفته شده است که پادشاه صليبيون اورشليم بتوينگ اول<sup>[65]</sup> اين قلعه را در سال 1132 ميلادي ساخت. جايگاه آن، ميان راه شوباک و اورشليم، کرک را به بخشي از قلعه‌هاي عظيم صليبيون که از عقبه تا ترکيه کشيده مي‌شد تبديل کرد. کرک پايتخت منطقه صليبي فرا اردن شد، ماليات عبور کاروان‌ها و موادغذايي که در آن منطقه رشد مي‌کردند، کمک کردند تا شهر اورشليم دوباره رونق بيابد.
'''کرک'''<sup>[60]</sup>، کاخي مهم و متعلق به زمان صلاح الدين است (112) در طول تاريخ با نام‌هاي متفاوت قيرحرس<sup>[61]</sup>، قيرموآب<sup>[62]</sup> و حارسث<sup>[63]</sup> از آن ياد شده است. کرک براي تمدن‌هاي مختلف جايگاه باارزشي بوده است. اين شهر در مسير کاروان‌هاي باستاني موآب بوده و توسط يونانيان و روميان نيز استفاده شده است. در دوره روميان با نام کرک موبا<sup>[64]</sup> شناخته مي‌شد. اين شهر پيش از جنگ‌هاي صليبيون در قرن 12 به اوج شکوفايي خود رسيد. گفته شده است که پادشاه صليبيون اورشليم بتوينگ اول<sup>[65]</sup> اين قلعه را در سال 1132 ميلادي ساخت. جايگاه آن، ميان راه شوباک و اورشليم، کرک را به بخشي از قلعه‌هاي عظيم صليبيون که از عقبه تا ترکيه کشيده مي‌شد تبديل کرد. کرک پايتخت منطقه صليبي فرا اردن شد، ماليات عبور کاروان‌ها و موادغذايي که در آن منطقه رشد مي‌کردند، کمک کردند تا شهر اورشليم دوباره رونق بيابد.

نسخهٔ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۸

تاريخ دوره ميانه

ظهور مسيح در زماني رخ مي‌دهد که انباط همچنان به پادشاهي آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه مي‌يابد. به اين ترتيب که در سال 106 ميلادي امپراطور روم، تراژان[17]، پادشاهي نبطيان را به عنوان استان عربي تحت کنترل روم، در شهر پترا ضميمه قلمرو خود اعلام مي‌کند. اين دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار مي‌رود.(37)

روم که از سال 64 ق.م سوريه و فلسطين و بخشي از اردن را در اشغال دارد به تدريج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسيح گسترش داده و تا 400 سال حکمراني مي کند. دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي شود که کنستانتين اول (313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ وکوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دوره امپراتور ژوستينيان (65-527 م) اوج رشد کليساهاست. در اين دوران تعداد ساکنان در اين منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در اين منطقه تبديل مي گردد. (38) در ادامه اين دوره نبطيان دولت خود را كه پايتخت آن پترا بود، به سوي شمال گسترش دادند و مدتي زير سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بيزانس (324 م ـ640 م) حكمراني كردند. (39)

جابه جايي مسيرهاي تجاري شمال به پالميرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد و قبايل بدوي عرب اجازه پيدا کردند داخل قلمرو روم شرقي در اردن، سوريه و عراق ساکن شوند. (40)

در اوايل قرن چهارم ميلادي قبيله بني غسان  وارد سوريه شد و تبديل به دولت دست نشاندة رومي ها گرديد و به آنها در جنگ با ايرانيان کمک فراوان کرد. در سال 529 ميلادي  رهبر غساني حارث بن جبله به عنوان قانونگذار توسط امپراتور ژوستينيان  منصوب شد. در سال 541 ميلادي زماني که ژنرال رم شرقي، بيلساريوس به بين النهرين لشکرکشي کرد، اعراب وارد ارتش وي شدند. پس از حارث در580 ميلادي منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقي در طبريه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاري کرد. (41) در سال 542 ميلادي بيماري طاعون بيشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانيان در سال 614 م توانستند باقي مناطق را اشغال کنند. ساسانيان اردن، فلسطين، و سوريه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا اينکه امپراطور هرقل با تمامي‌سپاهيانش در سال 629 م به منطقه بازگشت. (42)

در نهايت در 629 ميلادي جبلة بن ايهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به اين ترتيب غسانيان كه اعراب مسيحي كوچ كرده از يمن و وفادار به بيزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدتها پس از آن بر اين مناطق حكومت كردند. (43) در همين سال و سال بعد از آن پيامبر اسلام گروه اعزامي‌خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتي با رهبران مسيحي عقبه  و رهبران يهودي مقنا، عذره  و جربا  در اردن جنوبي منعقد کرد. علاوه بر اين قبايل باديه نشين از بني عذره و بيلي به اسلام گرويدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن وليد  واحه جوف را که تحت سلطه غسانيان بود تصرف کرد و والي آن نيز به اسلام گرويد. (44)

اردن براي مسلمانان، دروازه شام به شمار مي‌آمد. از اين رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکرياني براي فتح سرزمين‌هايي از جمله اردن و فلسطين و دمشق و قنسرين حرکت کردند. ابو عبيدة بن جراح به رغم تلاش هاي بيزانس براي بازگرداندن سيطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصري در مرز شام شرقي تسلط يابد. شکست روم در اجنادين خشم هرقل را برانگيخت و او را براي ارسال لشگر براي بازپس گيري آن جا تحريک کرد. سپاهيان هرقل از رود اردن عبور کردند و در رود يرموک با سپاه مسلمانان رو به رو شدند. جنگ سختي بين دو طرف درگرفت که به جنگ يرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بيزانس به پايان رسيد. (626م)

بعد از شکست در جنگ، حکومت بيزانس بسياري از سرزمين‌هاي شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسليم شد. شهرهاي بيزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکيه و سوريه شمالي به صورت يکجا به دست مسلمانان فتح شدند.

مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هايي از اردن و شامات را تصرف كردند. (45) اما بخش‌هايي همچنان در استيلاي روميان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور كامل فتح شد. (46) عمربن خطاب سرزمين‌هاي تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامي‌تقسيم کرد: فلسطين، اردن، دمشق و حمص. (47) از اين منطقه در كتاب‌هاي تاريخي با نام جند الاردن ياد شده است. (48)

معاويه که در زمان خليفه دوم در سال 640 م به عنوان والي شام تعيين شده بود، در زمان خليفه سوم هم والي شام باقي ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علي بن ابي طالب به عنوان خليفه مسلمين انتخاب شد اما در اين زمان معاويه از بيعت با او سرباز زد و جنگ‌هايي بين دو گروه در گرفت تا اينکه علي بن ابي طالب به شهادت رسيد و مردم با حسن بن علي بيعت کردند و او به نفع معاويه از خلافت کناره گيري کرد.در سال 661 ميلادي  معاوية بن ابي سفيان حکومت اموي را تأسيس کرد و دمشق را به عنوان پايتخت خود قرار داد و در اين زمان اردن به خاطر نزديکي به پايتخت حکومت اسلامي‌و بهره مندي اش از موقعيت جغرافيايي متمايز، تبديل به گذرگاه حاجياني شد که از سرزمين‌هاي مقدس (مکه و مدينه) دور بودند. (94)

اموي ها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابي عباس ملقب به سفاح در آن جا باقي ماندند. اولين کاري که ابوعباس انجام داد اين بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پايتخت خلافت به بغداد، موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. (50) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 م منطقه را به نابودي مي کشاند، شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (51) اردن تا سال 968 ميلادي تحت سلطه عباسيان بود.

دو قرن دهم و يازدهم با افزايش نفوذ فاطمي ها که بر مصر حکومت مي کردند همراه شد تا اين که توانستند در سال 969 م بر اردن وفلسطين دست يابند. (52)

في الجمله اردن تا آغاز قرن سيزدهم  دردست حاکمان سلجوقي بود. در آغاز قرن سيزدهم ميلادي، بلاد شام با حملات سنگين صليبي‌ها مواجه شد که اردن را به ميان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوين اول» از قلعه‌هاي اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته مي‌شد، به هدف حمايت از راه‌هاي منجر به قدس عبور کرد و سپس سوريه و مصر را تحت سيطره خود قرار داد. صلاح الدين ايوبي در سال 1187 ميلادي، بعد از آنکه صليبي ها را در جنگ «حطين» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نيز از سيطره خارجي خلاص کرد. (53)

اردن در دوره ايوبي و مملوکي به شکوفايي رسيد، با مصر و سوريه متحد شد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين‌ها به بازسازي‌هايي دست زد. سپس منطقه با هجوم جديدي به وسيله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعيف شدن حکومت‌ها و انتشار بيماري در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولي نکشيد که ترک‌هاي عثماني، مماليک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به اين ترتيب اردن جزئي از حکومت عثماني شد که به مدت 400 سال ادامه داشت. (54) به اين ترتيب سرزمين هاي عربي به صورت مستقيم تحت سيطره حکومت عثماني قرار گرفتند و تنها سوريه به صورت خودگردان اداره مي شد.

«سلطان سليم» والي اي براي آنجا به نام «جان بردي الغزالي» تعيين کرد ولي پس از مرگ سلطان سليم، وي خود را والي بلاد شام و مستقل از حکومت عثماني اعلام کرد. عثماني ها سپاهي به سوي او روانه کردند ولي نتوانستند بر او دست يابند تا اينکه در سال 1521 م تسليم و اعدام شد. به اين ترتيب دوباره بلاد شام زير نظر واليان عثماني و به صورت مستقيم تحت سيطره باب العالي قرار گرفت.

حکومت عثماني بلاد شام را به سه ولايت تقسيم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زير مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علي پاشا والي مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهيم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثماني پيروز شود و بر بلاد شام سيطره يابد. حکومت محمد علي در زمينه‌هاي مختلفي اصلاحات انجام داد و به تعليم و سواد آموزي اهتمام ورزيد و نظام مالياتي را بازسازي کرد. با اين وجود طولي نکشيد که بعد از نشست طرف‌هايي از بريتانيا، روسيه و اتريش و حکومت عثماني در سال 1840 م با يکديگر و تهديد وي از سوي آن­ها، محمد علي  در سال 1841 م به عقب نشيني دست زد و مجبور به ماندن در سودان و مصر شد. (55)


2-2-1 فرهنگ و تمدن

ويل دورانت در مقدمه اثر جاوداني خود مي‌نويسد: تمدن تابع عواملي چند است که يا سبب تسريع در حرکت آن مي شود، يا آن را از سيري که در پيش دارد بازمي دارد. او در نخستين مرحله، عامل زمين شناختي را مورد مطالعه قرار مي‌دهد. براي مثال زلزله خيز بودن منطقه اي مي‌تواند به نابودي آثار تمدن و پيشرفت آن منجر شود. (56) چنان که زلزله اي که در  سال هاي 746 و 748 م به پترا وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. (57) و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد. (58)

دورانت سپس شرايط جغرافيايي تمدن را مورد نظر قرار مي‌دهد. (59) چنان که بيان شد اردن بخشي از هلال حاصلخيز باستاني است که از مرزهاي جنوبي فلسطين، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خليج فارس کشيده شده است (60) از اين رواز قديمي ترين عصرها به صورت پيوسته پر از سكنه بوده است و در پي آن تمدن‌هاي متعددي در آنجا ايجاد شده و مهاجرين اصيلي در آن استقرار پيدا كرده اند كه جوامعي با تمدن و شكوفايي در شمال، جنوب، شرق و غرب اين كشور بنا نهاده اند. (61) اردن شاهد برپايي تمدن‌ها و ساخته شدن ممالك بزرگي بوده كه بيشتر تاريخ دوران قديم را در بر گرفته است. اَموري‌ها در آنجا ساكن شدند كه برادران كنعاني‌ها در اردن به شمار مي رفتند و كنعاني‌ها، سرزمين فلسطين را براي آنها برگزيدند و آن را سرزمين كنعان نام نهادند. اردن با عناوين متعددي ناميده شده است كه آنها را مي توان در اسفار عهد قديم يافت. (62) همچنان که در 6000 - 6800 ق.م مردم البيضاء - زميني وسيع واقع در جنوب اردن - هنگامي‌که شرايط آب و هوا عوض شد و کشت محصولاتي نظير گندم و جو بسيار سخت شد، زمين را رها کردند. (63)

در نظر دورانت اهميت عوامل و اوضاع و احوال اقتصادي بيشتر است... وقتي فرهنگ عمومي‌به حد معيني برسد، فکر کشاورزي توليد مي‌شود و تنها تمدن است که انسان را به فکر ايجاد مي اندازد. (64) شواهد باستان شناسي در 4000 - 8300 ق.م مبني بر اين که جريکو يکي از اولين مکان هايي بوده که در آن گندم يافت شده و مردم نحوه استفاده از آن را فراگرفته اند حاکي از تمدن کهن اين سرزمين است همچنين وجود زمين‌هاي بزرگ کشاورزي در اردن در4500 - 8300 ق.م  که شامل «مگاسايت» - زمين هاي بسيار وسيع - با وسعت 10 الي 15 هکتار مي‌شود مؤيد اين مهم است. (65)

نژاد در ايجاد تمدن تأثيري ندارد؛ تأثيري که نژاد در تمدن دارد اين است که پيدايش آن غالباً پس از زماني است که ريشه‌هاي نژادي مختلف با يکديگر مي آميزند و به تدريج ملتي که به صورت نسبي حالت تجانسي دارد از آن ميان بيرون مي‌آيد. (66) شايد بتوان گفت که حضور نژاد‌هاي مختلف در سرزمين اردن از نتوفيان گرفته تا نبطي ها و يونانيان و اعراب باديه در جمله تأييدي بر اين معناست.

اين شرايط مادي يا زيستي، براي پيدايش تمدن ضرورت دارد، ولي شروط کافي براي تولد آن به شمار نمي‌رود؛ لازم است بر آنها عوامل دقيق رواني افزوده شود ، و نيز لازم است نظمي‌سياسي، ولو بسيارضعيف و نزديک به هرج و مرج برقرار گردد؛... بايد مردم کم کم احساس کنند که سر هر پيچ راه زندگي، مرگ يا ماليات جديدي در انتظار آنها کمين نکرده است. (67) براي مثال حدود و ثغور سرزميني که اکنون اردن نام دارد در طي تاريخ پر فراز و نشيب خود تغييرات فراواني را شاهد بوده ولي عليرغم همه اينها معمولاً به طور نسبي در امنيت به سر مي برده و در کل حکومت هاي با ثباتي در آن استقرار يافته که آثار مدنيت به جاي مانده حکايت از آن دارد.

چنان که گذشت آثار باقي مانده از دوران باستان جملگي حکايت از تمدني غني دارد که از کهن ترين تمدن ها به شمار مي آيد. بديهي است عوامل طبيعي و جغرافيايي و مواردي که شمرده شد در بناگذاري اين تمدن کهن دخيل بوده است. از آنجا که پيش تر در بخش تاريخ دوران باستان مظاهر تمدن و فرهنگ باستان به تفصيلي در خور اين پژوهش بيان گرديد در اينجا از بيان دوباره آن پرهيز مي شود.

از اين پس به تمدن و فرهنگ دوره ميانه که شامل دوران سلطه روميان و مسلمانان است مي پردازيم:

آثار تمدن و فرهنگ دوره ميانه بخشي در بازسازي آثار پيشينيان ساکن در اردن تجلي دارد و بخشي در اصل تعلق به دوره روميان و بيزانس و اسلام دارد. در دوران روميان شهرهاي ده گانه (دکا پوليس) که در خلال دوران «هلني» تشکيل شد و داراي اتحادي اقتصادي و فرهنگي و فدرالي بود، به شهرهاي يوناني مانند فيلادلفيا (امان)، جراسيا (جرش)، جدرا ( أم قيس)، پلا و ارابيلا (اِربد) و شهرهاي ديگري در فلسطين و جنوب سوريه پيوستند. (68) که در ميان آنها به نظر مي رسد جراش گسترده ترين و بزرگترين استان روم بوده است و افتخار بازديد امپراتور را دارا مي باشد. به دنبال فتح نظامي‌به زودي بزرگراهي ساخته مي‌شود که جنوبي ترين بندر اردن يعني عقبه را به شمال در شهر بصراي سوريه متصل مي‌کند. در همين زمان در امان جراش و ام قيس (69) قلعه‌ها و دژهاي ديدباني و خيابانهاي داراي ستون‌هاي بسيار و آمفي تئاترها ساخته مي‌شود. به لحاظ فرهنگي در اين دوره تنشي اندک در ميان ساکنان که به زبان يوناني تکلم مي کنند و رومي‌هايي که لاتين را به عنوان زبان رسمي‌اعلام مي‌کنند به چشم مي‌خورد.(70) عليرغم اين اختلاف مشخصه بارز اين دوره زماني امنيت و صلح است و از اين رو تحولات زيادي در زيرساخت ها اتفاق مي افتد.(71)

در اين زمان در شمال اردن قبايل عربي همچون غساسنه ساکن بودند که براي بيزانس ها، هم پيماناني قوي محسوب مي شدند. غساسنه 600 سال، از اوايل قرن اول ميلادي تا ظهور اسلام حکومت کردند. اولين پادشاه آنها «جفنة بن عمرو» بود و حکومتشان بر بخش بزرگي از بلاد شام مانند تدمر و الرصافه در مرکز سوريه و البلقا و الکرک در اردن و تادريا ادامه داشت و پايتختشان در جابيه در جولان بود. به نظر مي رسد شهر قسطل توسط حارث بن جبله غساني (571 - 531 م) ساخته شده باشد. (72)

شايد بسياري از آثار تمدني که برخي از شهرهاي اردن شامل آن است در دوره بيزانس ساخته شده باشد مانند مادبا، و تعدادي از کليساهاي مزيّن به کاشي کاري و گچ بري‌هاي چشم نواز که در داخل آن‌ها گرانبها ترين و زيبا ترين تابلوهاي کاشي کاري شده جهان قرار دارد. يكي از شاخصه‌هاي پيشرفت در اين دوران را مي توان در سنگ فرش بسياري از اماكن و معابد تازه ساز مشاهده كرد. جالب توجه ترين نمونه‌هاي هنر موزاييك كاري بيزانسي را مي توان در مادبا مشاهده كرد. برجسته ترين آنها نقشه مشهور سرزمين مقدس در قرن ششم است كه به نام نقشه موزاييك فلسطين هم شناخته مي‌شود. (73) که از قديمي‌ترين نقشه‌هاي سرزمين مقدس به خصوص سرزمين قدس است. اين نقشه شامل اماکن واقع شده در بين بيبلوس (جبيل)، شمال دمشق و جنوب مصر يعني منطقه تيبه است و از غرب به درياي مديترانه و از شرق به امان و پترا مي رسد. هم چنين فرهنگ روم شرقي در اردن در بخش موزاييک کاري، به ويژه در کليسا را علاوه بر مادبا مي توان در کوه نبو، جرش، ام رساس و پترا مشاهده کرد. (74)

دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي‌شود که کنستانتين اول(313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ و کوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دورة امپراتور ژوستينيان اوج رشد کليساهاست. معماري حاکم بر کليساها در اين دوره از نوع قصرهايي مي باشد که داراي دو رديف از ستون هايي است که سقف شبستان را بر پا نگه مي دارد با محراب هايي نيم دايره. (75) در اين دوران تعداد ساکنان در منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در منطقه تبديل مي‌گردد. گفتني است که پلا در اردن در قرن اول ميلادي منطقه اي است که مسيحيان براي فرار از آزار و شکنجه بدان پناهنده مي شوند. (76)

اردن در دوران پس از اسلام به دليل نزديکي به شام که پايتخت امويان است بار ديگر شاهد شکوفايي اقتصادي است. قلعه کويري قصر عمره، حلابات، قصر خرانه، قصر طوبي و مشطا مکان هايي است که در آن زمان ساخته شد. امويان لژهاي زيادي جهت عيش و نوش و شکار در صحراي اردن ساختند که به حفظ روابط نزديک با قبايل باديه نشين در صحراي سوريه کمک مي‌کند. شاهزادگان اميه به صحرا فرستاده مي‌شدند تا تبديل به عرب شايسته شوند، اين رفت و آمد باعث شد تا ميان اين شاهزادگان و دختران شيوخ باديه نشين ازدواج هاي مکرر صورت بگيرد. (77)

پس از سقوط امويان با انتقال پايتخت از دمشق به بغداد موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. در نتيجه بسياري از قصرها و مکان‌هايي که اُموي‌ها براي شکار ساخته بودند و همچنين ساخت مکان‌هايي که کاروان‌هاي تجاري و قافله‌هاي حجاج از آن جا گذر مي‌کردند و به سرزمين‌هاي مقدس مي‌رفتند، متوقف شد. (78) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 منطقه را به نابودي مي کشاند ولي شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (79)

در طي جنگهاي صليبي نيز پادشاه اورشليم قلعه‌هايي به نام مونترال  در شوباک در جنوب اردن ساخت تا کاروان مسلمانان که بين سوريه، حجاز و مصر رفت و آمد مي کنند را غارت کنند. همچنين دژها و قلعه هاي ديگري در جنوب اردن در جزيره فرعون در خليج عقبه، ساخته يا بازسازي شد.

با فتح کامل اردن در دوره ايوبي و مملوکي  و اتحاد با مصر و سوريه بار ديگر اردن به شکوفايي رسيد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق گرفتن راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين ها به بازسازي‌هايي دست زد. در اين دوره در وادي اردن مکان‌هايي براي پاکسازي شِکَر به وسيله آب ساخته شد. (80)

باديه شرقي اردن و مناطق کوهستاني خاورميانه در عصرهاي مختلف اسلامي‌آکنده از آثار تاريخي شد؛ جايي که آثار و قصرهاي مستحکم و قلعه‌ها و برج‌ها به صورت آثار بزرگي در طول تاريخ بنا گرديد، قلعه هايي که در طول زمان محلي امن براي دفاع از سرزمين اردن بودند، از آن جمله مي توان قلعه الأرزق را نام برد که تاريخ ساخت آن به دوران رومي ها و عرب برمي‌گردد و قلعــة الربض که از برترين آثار معماري نزد مسلمانان عرب به شمار مي رود و هدف از ساخت آن رصد کردن صليبي ها از دژ کوکب الهواء و استفاده از معادن آهن در کوه هاي عجلون است که مغارة وردة ناميده شده است و نيز ابقاي راه‌هاي تجاري با دمشق و شمال سوريه. دو قلعه الکرک و الشوبک که به دوره جنگ‌هاي صليبي برمي‌گردد در مناطق کوهستاني ناهموار قرار دارند و در داخل آن‌ها رواق‌ها و برج‌ها و تجهيزات جنگي وجود دارد که نمايانگر هنرهاي جنگي در قرون وسطي است. همچنين قلعه‌هاي ديگري در العقبه و الحسا و القطرانه وجود دارد که نمايانگر هنرعصرهاي مختلف اسلامي‌است. (81)

در عهد عثماني به طور کلي اردن به سبب کم کاري‌هايي که در تحول زيرساخت‌ها صورت گرفت دچار ضعف شد. در دوره عثماني فقط ساختمان­هايي ساخته مي‌شد که دليل ديني داشت مانند ساخت قصر القطرانه که فقط براي قافله‌هاي حاجيان ساخته شد. يکي از مهم ترين طرح‌هاي عمراني در آن زمان، طرح ساخت راه آهن حجاز بود که از دمشق تا مدينه منوره ادامه داشت. اين راه آهن وسيله مفيدي براي انتقال سربازان عثماني بود و براي آذوقه رساني در خلال جنگ جهاني اول استفاده مي­شد که تا قلب سرزمين‌هاي حجاز پيش مي‌رفت که در خلال انقلاب اعراب عليه عثماني مورد تهاجم قرار گرفت. (82)


2-2-2 شخصيت‌هاي تاريخي علمي‌فرهنگي

اردن کنوني کشوري نوپاست، بنابراين طبيعي است که يافتن شخصيت هاي تاريخي علمي‌فرهنگي کشوري به نام اردن غالباً به زمان معاصر بر مي گردد که در بخش هاي مربوط آمده است، ولي شخصيت هاي تاريخي، علمي‌ و فرهنگي اردن في الجمله تنها راويان حديث مي‌باشند که در کتاب‌هاي البلدان و تاريخ دمشق آمده است؛ و ما از ذکر آنها خودداري مي‌کنيم. براي اطلاع بيشتر به منابع پاورقي‌هاي 84-99 مراجعه شود.


2-2-3 آثار باستاني و  تاريخي

هفت تپه امان، ترکيبي دلربا از گذشته و حال است. بقاياي به جا مانده از تمدن و اعصار گذشته در بازارهاي امان به چشم مي‌خورد. امان بر روي هفت تپه بنا شده که هر کدام کم و بيش همسايه‌هاي خود را معرفي مي‌کند. امان به عنوان پايتخت باستاني و مدرن شناخته مي شود و از قديمي‌ترين شهرهاي جهان است که پيوسته در آن زندگي جريان داشته است. با حفاري‌هايي که در سال 1994 بر روي خانه‌ها و برج‌هاي اين شهر صورت گرفت به اين نتيجه رسيدند که بسياري از بناها متعلق به عصر حجر مي‌باشد، حدود 7000 سال پيش از ميلاد. شواهد بسياري از کتاب مقدس نشان مي‌دهد که در سال 1200 ق.م تبديل به آمونيت[18] پايتخت ربث آمون شده است.

بسياري از مکان‌هاي تاريخي قابل توجه امان، در بخش مرکزي شهر ديده مي‌شوند که در پايين چهار تپه از هفت تپه امان واقع شده است. ارگ باستاني، که برج‌هايش در بالاي شهر در بالاي جبل القلعه[19] واقع شده، جاي مناسبي براي شروع بازديد آثار باستاني در امان مي باشد.

ارگ در محل باستاني ربث آمون واقع شده است. قابل توجه ترين بخش ارگ که به عنوان قصر شناخته مي شود به دوران امويان مربوط مي شود. کاربرد اصلي آن مشخص نيست، اما شامل يک دروازه به يادماندني، تالاري براي ملاقات­ هاي رسمي‌و چهار اتاق طاقي است. در قسمت شمال و شمال شرقي خرابه هاي قصر اميه ديده مي‌شود. نزديک قصر، بقاياي کليساي کوچک بيزانس به چشم مي‌خورد.

ستون کرنتين محوطه کليسا را مشخص مي‌کند که تصور مي‌شود مربوط به قرن ششم و هفتم ق.م باشد. در جنوب کليسايي جايي است که تصور مي‌شود معبد هرکول بوده که امروزه به عنوان معبد بزرگ امان شناخته مي‌شود. اين معبد در زمان سلطنت امپراتور مارکوس اورليوس[20] (180 - 161 ميلادي) ساخته شده است. همچنين در ارگ هيل[21] در شمال غربي معبد هرکول موزه باستاني اردن است. اين «خانه موزه»‌هاي کوچک، مجموعه اي عالي از آثار باستاني از پيش از تاريخ تا قرن 15 را در خود جاي داده است. در آنجا نمايشگاهي از کتيبه‌هاي درياي مرده، يک کپي از ستون سنگي مشا[22] و چهار تابوت نادر مربوط به عصر آهن وجود دارد. کمي‌پايين تر از ارگ به سمت پايين تپه در جانب شرقي، تئاتر روميان مهم ترين و قابل توجه ترين يادگار از فيلادلفياي باستان است که در زمان سلطنت آنتونيوس پيوس[23] (161 - 138 م) بنا شده است.

دو موزه کوچک برروي بنيان ساختمان تئاتر روميان ساخته شده است. موزه فرهنگ عامه اردن، در سمت راست آمفي تئاتر مي‌باشد و مجموعه اي از اقلام زندگي سنتي مردم محلي را به نمايش گذاشته است. در انتهاي ديگر از صحنه تئاتر، موزه سنت‌هاي عامه، لباس‌هاي سنتي اردن از جمله گلدوزي‌هاي ظريف و زيبا و جواهرات عتيقه ناياب را معرض نمايش گذاشته اند. همچنين تعدادي از موزاييک کاري‌هاي مادبا و جرش که مربوط به قرن ششم را در خود جاي داده است.

شهر سلت[24] در قرن 19 و اوايل قرن20، زمان حکومت ترک‌ها بر اردن از مکان‌هاي بسيار مهم محسوب مي شد.اين شهر در دهه20 مرکز اداري براي شهرهاي اطراف و گويا انتخابي براي پايتخت براي دولت تازه استقلال يافته فرا اردن بوده است. بنا به روايات تاريخي، سلت که به عنوان يک مرکز دولتي عثماني  بود، مملو از بناهاي معماري کلاسيک فوق العاده زيباي عثماني مي باشد. بسياري از آثار تاريخي و باستاني اردن در جنوب کشور واقع است؛ دو جاده براي اتصال امان به جنوب اردن وجود دارد: بزرگراه بياباني و بزرگراه پادشاه؛ بزرگراه زيباي پادشاه از قلب اردن به  مادبا، کرک، طفيله[25]، شوباک[26] و پترا متصل مي‌شود. بزرگراه پادشاهي قديمي‌ترين مسيرهاي ارتباطي جهان است که به صورت مداوم استفاده مي‌شده و در کتاب مقدس نيز ذکر شده است.(100)

شهر مادبا مرکز گردشگري مذهبي اردن است و اماکن مذهبي مهمي‌ دارد (101) اين شهر در30 کيلومتري جنوب امان قرار دارد و به خاطر موزاييک کاري‌هاي نفيس قرن 6 معروف است، گرچه قدمت اين شهر حداقل به 3500 سال پيش بازمي‌گردد. مادبا همان شهري است که در عهد عتيق هم، در بخش موسي و داستان خروجش (21:30) آمده است. همچنين حضرت داود در نزديکي مادبا، دو قوم آرامي‌و آمونيت که عليه او متحد شده بودند را مغلوب کرد (تواريخ 19:7) در ميانه قرن نهم مِشا، پادشاه موآبيت شهر را از کنترل بني اسرائيل خارج کرد. پايتخت مشا شهر باستاني ديبون[27] است که درحال حاضر ذيبان[28] خوانده مي شود و در شمال وادي مجيب[29] قرار دارد، مشا شرح پيروزي‌هايش را بر ستون معروف مشا حکاکي کرد، ستون يادبودي که در حدود 850 ق.م حکاکي شده است. بزرگترين گنجينه شهر مادبا موزاييک کاري هاي آن، از ديده ها پنهان بود تا زماني که مهاجران خواستند براي خانه هايشان پي حفر کنند!

معروف ترين موزاييک کاري مادبا در کليساي سنت جورج[30] در مرکز شهر قرار دارد که مربوط به سال 560 ميلادي است؛ در اصل متشکل از بيش از 3/2 ميليون قطعه و اندازه آن حدود 5 متر در 25 متر مي‌باشد. به نظر مي رسد حدود 11500 نفر ساعت[31] لازم است تا اين موزاييک کاري انجام شود.

در نزديکي بزرگراه شاه، کليساي رسولان قرار دارد؛ بقاياي اين کليساي بيزانس متعلق به سال 578 ميلادي مي باشد. شهر مادبا علاوه بر موزاييک کاري و گنجينه هاي بيزانسش، براي فرش هاي دست باف و خورجين ها و پرده هاي نقش دارش شهرت دارد.

در10 کيلومتري غرب مادبا، کوه نبو است که در کتاب مقدس با عنوان پيسگاه[32] آمده است. کوه نبو نماي فوق العاده زيبايي به سمت غرب دارد با چشم اندازي که شامل درياي مرده، کرانه باختري، رود اردن و در روزهايي که آلودگي هوا کم باشد بيت اللحم و اورشليم مي‌شود.

اين کوه دو قله دارد با نام‌هاي صياغه[33] و مخيّط.[34] در قرن 6 ميلادي بر روي صياغة صومعه بيزانسي بنا شده است. دقيقا در کنار فيصيله[35]، شهري کوچک در شرق کوه نبو قرار دارد که بقاياي روستاي نبو است. اين مکان که اکنون با نام خربة المخيط[36] شناخته مي‌شود در کتاب مقدس و ستون مشا از آن ياد شده است. اواسط قرن ششم در اينجا روستايي ساخته شده که مردم آن، کليساي روستا را به حضرت لوط و پروکوپيوس[37] اختصاص دادند کفپوش اين کليسا با موزاييک مزين شده است. (102)

عِجلون از ديگر مکان هاي ديدني اردن است که به سبب قلعه ربض شهرت دارد. (103) قلعه هاي ربض، نمونه خوبي از معماري نظامي‌عربي / اسلامي‌قرون وسطي است. قلعه در فاصله  سال هاي 85 - 1184 ميلادي توسط برادر زادة صلاح الدين ايوبي ساخته شد. از آنجا منظره خيره کننده اي از حومه و اطراف عجلون به چشم مي خورد. در يک روز بي غبار مي توان درياي مرده، دره اردن، کرانه باختري و درياچه طبريه را ديد. در شمال عجلون (88 کيلومتري امان) شهرستان شلوغ اربد[38] بهترين نقطه براي شروع ديدار از ام قيس، پلا[39] و مکان‌هاي ديدني ديگر در شمال اردن مي‌باشد.

شهر مدرن ام قيس، بخشي از شهر يوناني رومي‌و يکي از شهرهاي دهگانه (دکاپليس) بوده و طبق روايات کتاب مقدس همان شهري است که در آن حضرت عيسي (ع) شيطان را از وجود دو مرد بيرون کشيد. براي ديدن بلندي‌هاي جولان و درياچه طبريه جايي بهتر از ام قيس با ارتفاع 518 متر بالاتر از سطح دريا نمي‌باشد.

امروز بخش اعظم آمفي تئاتر رومي ‌در ام قيس هنوز برپاست. جايگاه تماشاچيان رو به سوي غرب است. بعد ازساختمان تئاتر به خيابان‌هاي پر ستون مي رسيم جايي که احتمالا مرکز تجاري شهر بوده است. همچنين نزديک آمفي تئاترِ بازالت مشکي، ستون هايي از يک کليساي قديمي‌مربوط به شهر گادارا[40] ديده مي شود. (104) درواقع ام قيس، شهري است که در محل شهر ويران شده گادارا قرار گرفته است ­­(105) ديده مي‌شود. در غرب اين خيابان يک آرامگاه بزرگ و حمام عمومي‌وجود دارد. ده کيلومتري به سمت شمال جاده ام قيس به حمام هاي حمّا[41] مي رسيم؛ جايي که هنوز براي جوان سازي و سلامت خود از چشمه‌هاي آب گرمش استفاده مي‌کنند. اصلي ترين چشمه آب گرم که غني از مواد معدني بوده و دماي 57 درجه سانتي گراد دارد را به صورت يک استخر سرپوشيده درآورده اند.

ام الجمال[42] شهر عجيب سياه رنگي است که در 20 کيلومتري شرق پايتخت مفرق، 87 کيلومتري امان و 10 کيلومتري مرز سوريه واقع شده است. هم اکنون ام الجمال به عنوان واحه سياه شناخته مي‌شود به دليل وجود سنگ هاي بازالت سياهي که بسياري از خانه‌ها، کليساها، سربازخانه‌ها و قلعه‌هاي اين شهر از آن ساخته شده است. قدمت ام الجمال دقيق مشخص نيست، ولي مورخان معتقدند که اين شهر در اصل توسط نبطيان ساخته شده که در حدود 2000 سال پيش در اين مکان ساکن بودند.

در مناطق شبه استپي در شرق اردن و تپه‌هاي مرکزي ويرانه‌هاي تاريخي متعددي از جمله قلعه ها، دژها، برج ها، حمام‌ها، کاروانسراها و کاخ‌هاي مستحکم به چشم مي‌خورد. مجموعه اي که با عنوان قلعه‌هاي بيابان يا قصرهاي بيابان شناخته مي شوند. در واقع ادامه زنجيره اي است که از شمال دمشق تا جنوب خرابه هاي مفجر[43] در نزديکي اريحا (يا جريکو) کشيده شده است. در مسير رفتن به امان از طريق ازرق مي‌توان بيشترين قصرها و قلعه هاي بياباني را بازديد نمود، (106) قصر الحرانه، قصر الحلابات، حمام الصرح، قصر السل، قصر الطوبه، قصير عمره، قصر القسطل، قصر المشاش، قصر المشتي، قصر الموقر (107)

قصر حلابات[44] در 30 کيلومتري شرق جاده اصلي به سمت ازرق واقع شده است. اين قصر در دوران کاراکالا[45] 217 - 198 ميلادي ساخته شده و در طول قرن هفتم تبديل به صومعه شده و امويان آن را با نقاشي ديواري و حجاري مزين کرده اند. دو کيلومتر بعد از قصر، خرابه هاي مجموعه حمام هايي به نام حمام صرح [46] به چشم مي‌خورد.

حدود 13 کيلومتري شمال تقاطع ازرق، در بزرگراهي به سمت عراق قلعه بزرگ سياهي به نام قصر ازرق به چشم مي خورد که حالت کنوني آن به قرن 13 ميلادي بازمي گردد. ساخت اوليه آن به سال 300 ميلادي در دوران سلطنت ديوکلتيان[47] بازمي گردد. (108)

جرش که به خاطر معماري رومي‌باستاني اش مشهور است (109) در 48 کيلومتري شمال امان واقع شده، اين شهر يکي از بزرگ ترين مناطق به خوبي حفاظت شده معماري رومي‌خارج از کشور ايتاليا مي باشد. با توجه به ديوارهاي باقيمانده شهر، باستان شناسان قدمت خرابه‌هاي شهرک را به دوره نوسنگي مربوط مي‌دانند که نشان مي دهد که بيش از 6500 سال است که در اين مکان زندگي جريان دارد. از آنجا که ارتفاع جرش500 متر بوده و ديد عالي بر محيط اطراف و کم ارتفاع خود دارد در طول سال با آب فراواني سيراب مي‌شود و آب و هواي معتدل دارد.  (110)

دير العين ابطا[48]، از جالب ترين آثار باستان شناسي که اخيرا کشف شده در ديرالعين ابطا قرار دارد؛ غاري که حضرت لوط و خانواده اش در پي ويراني سدوم[49] و عموره[50] به آنجا پناه بردند. يک ستون نمکي در ديرالعين ابطا وجود دارد که گفته مي‌شود همسر لوط است، هنگامي‌که برگشت تا نابودي سدوم را ببيند. مسيحيان اوليه در پناهگاه حضرت لوط صومعه اي ساخته بودند که به تازگي کشف شده است.

دير آليا در شمال غور، در امتداد جاده اصلي دره اردن، با فاصله کوتاه در جنوب غربي عجلون و 50 کيلومتري شمال درياي مرده واقع شده است. بر روي تپه دير آليا معبد چشمگيري قرار دارد که قدمت آن به 1500 ق.م بازمي‌گردد. اين محراب تا سال 1200 ق.م، زماني که توسط زمين لرزه يا سپاه فرعون از بين رفت، استفاده مي‌شد.

در شهر باستاني پلا که در زبان عربي با عنوان طبقات فحل شناخته مي‌شود، از 5000 ق.م زندگي جريان داشته است. در دوران يونان / روم اين شهر در اوج شکوفايي خود بوده است. در سال 83 ق.م رهبر يهودي حسموني الکساندر يانائوس ، چون شهروندان يهوديت را نپذيرفتند شهر را به کلي نابود کرد. پِلا يکي از شهرهاي کرانه شرقي رود اردن بود که مد نظر يانائوس بود. دولت مملوکان اين شهر را در قرن 13 و 14 اشغال کردند، اما حدود 5 قرن اين شهر متروک ماند. امروزه پِلا توسط تيم باستان شناسي امريکايي و استراليايي حفاري شده است.

قصرکوچک عمره، در فاصله 28 کيلومتري از ازرق واقع شده است. اين قصر سالم ترين بازمانده قلعه بياباني و احتمالا جذاب ترين آنها مي باشد که در زمان خليفه وليد اول (715 - 705 ميلادي) به عنوان حمامي‌مجلل و لوکس ساخته شده است.

قلعه حرّانه، که به خوبي حفظ شده است در 16 کيلومتري غرب قصر عمره و 55 کيلومتري شرق امان واقع شده است. اين مکان براي باستان شناسان به صورت يک معما درآمده است. برخي از کارشناسان اعتقاد دارند که اين مکان يک دژ دفاعي بوده، در حالي که عده اي ديگر اعتقاد دارند کاروانسرايي براي قافله شتران بوده است. نظريه ديگر اين است که مکان امني براي انجام بحث‌ها و مذاکرات دولتي رهبران اموي بوده. اما با وجود ديوارهاي بلند، برج‌هايي در چهار گوشه و شکل مربعي رومي‌اش يک قلعه دفاعي به نظر مي رسد.

قصر مشتي[51] دقيقاً در جنوب امان واقع شده است که نمونه اي بي نظير از معماري امويان است. اين قلعه مربع ناقصي است که دکوراسيون استادانه و طاق قوسي دارد. داراي ديوارهاي عظيم آجري است که در هر جهت 144متر بوده و حداقل 23 برج گرد در طول اين ديوارها قرار دارند. مورخان بر اين باورند که اين قصر، بزرگ ترين و پرخرج ترين قلعة امويان است که ساخت آن توسط خليفه وليد دوم آغاز شد. اين قصر بين  سال هاي 744 - 743 ميلادي ساخته شد، اما هيچ وقت به طور کامل به پايان نرسيد.

قَسطل[52]، از قديمي ترين قصرهاي امويان است که به نحو بسيار خوبي از آن حفاظت و نگه داري شده است. باقيمانده هاي قسطل شامل بخش هايي نظير کاخ مرکزي، حمام، مخزن آب، مسجد، خانه‌هاي کوچک، يک قبرستان، که قديمي ترين قبرستان اردن است و يک سد مي‌باشد. کاخ مرکزي تزئينات کنده کاري سنگي دارد و دوازده برج نيم دايره تقويت شده براي محافظت از ديوار ديده مي شود. در حياط قصر يک مخزن آب وجود دارد. در شمال قصر مرکزي باقيمانده هاي مسجد ديده مي‌شود. در يک کيلومتري شرق مجموعه اصلي بازمانده سنگ هاي سد، که براي حفظ آب باران ساخته شده به چشم مي خورد. سد از معدني ساخته شده که سنگ هاي مورد نياز قصر قسطل را تامين مي‌کرده، اين سد ظرفيتي حدود 2 ميليون مترمکعب دارد. به احتمال زياد اين قصر در اوايل دوران اسلامي‌توسط خليفه عبدالملک بن مروان ساخته شده، که به عنوان بنيانگذار ساخت گنبد باشکوه مسجد صخره[53] در اورشليم شناخته مي‌شود.

يکي از جواهرات کشف نشده اردن، قلعه باستاني و بزرگ مکارئوس[54] واقع در روستاي مکاور[55] مي باشد. گفته مي شود در آنجا، سالومه زيبا براي هيروديس آنتي پاس[56] رقصيد و سر يحيي  را به عنوان پاداش از هيروديس خواست. بنابر انجيل متي 12 -  14:9 «پادشاه غمگين بود، اما به خاطر قولي که در برابر تمامي‌ميهمانان داده بود که سالومه را به خواسته اش برساند، يحيي را در زندان سر بريدند. سربريده شده را در ظرفي به دختر تقديم کردند و او آن را براي مادرش به هديه برد». اين قلعه بر روي تپه اي به ارتفاع 700 متر در سال 100 ق.م بنا و 70 سال بعد توسط هيروديس گسترش داده شد. بزرگ ترين جاذبه مکارئوس، نمايش پانوراماي خيره کننده اي از حومه اطراف درياي مرده و کرانه باختري مي باشد. در شب هايي که هوا صاف باشد به راحتي مي توانيد چراغ هاي قدس (اورشليم) و اريحا (جريکو) را ببينيد.

چشمه ماعين[57]، با چشم انداز بي نظيرش در60 کيلومتري جنوب و غرب امان واقع شده است. هزاران سال است که مردم بدن‌هاي خسته و بيمار خود را به آب‌هاي معدني  و شفابخش مي‌سپارند تا به آرامش برسند. شواهد باستان شناسي نشان مي‌دهد که در عصر نوسنگي و برنز، مردم کشورهاي ايتاليا، فرانسه و سوئيس در حمام‌هاي آب گرم، عبادت مي‌کردند. يونانيان باستان معبدي براي آسکلپيوس[58] خداي طب و شفا در کنار چشمه‌هاي طبيعي بنا نهادند و يک فرقه رومي‌با هدف کمک رساني به طاعون زدگان حدود 293 ميلادي در اطراف اين چشمه‌ها حضور داشتند. چشمه‌هاي ماعين براي يونانيان شناخته شده بود و مورخ رومي‌جوزفوس[59] از آنها با عنوان آب‌هاي حرارتي زيبا نام برده است. (111)

کرک[60]، کاخي مهم و متعلق به زمان صلاح الدين است (112) در طول تاريخ با نام‌هاي متفاوت قيرحرس[61]، قيرموآب[62] و حارسث[63] از آن ياد شده است. کرک براي تمدن‌هاي مختلف جايگاه باارزشي بوده است. اين شهر در مسير کاروان‌هاي باستاني موآب بوده و توسط يونانيان و روميان نيز استفاده شده است. در دوره روميان با نام کرک موبا[64] شناخته مي‌شد. اين شهر پيش از جنگ‌هاي صليبيون در قرن 12 به اوج شکوفايي خود رسيد. گفته شده است که پادشاه صليبيون اورشليم بتوينگ اول[65] اين قلعه را در سال 1132 ميلادي ساخت. جايگاه آن، ميان راه شوباک و اورشليم، کرک را به بخشي از قلعه‌هاي عظيم صليبيون که از عقبه تا ترکيه کشيده مي‌شد تبديل کرد. کرک پايتخت منطقه صليبي فرا اردن شد، ماليات عبور کاروان‌ها و موادغذايي که در آن منطقه رشد مي‌کردند، کمک کردند تا شهر اورشليم دوباره رونق بيابد.

پترا، بي شک معروف ترين جاذبه اردن مي باشد که در صخره هاي جنوب درياي مرده واقع شده است. پترا به معني «سنگ» در زبان يوناني احتمالا ديدني ترين شهر باستاني جهان در دنياي مدرن و قطعا پربازديدکننده ترين شهر در اردن و خاورميانه است. پترا پايتخت نبطيان - اعراب مي‌باشد، کساني که درطول دوران پيش از روميان بر اردن تسلط داشته اند. در اين سرزمين عجايب معابد، مقبره­ها و ساختمان‌هايي است که استادانه از صخره‌هاي سنگي در کوه حفر کرده اند. مسافران انگليسي و دين بورگن[66] شاعر توضيحاتي در مورد پترا داده اند: «با من همخوان شو، مانند عجايبي که در شرق نهفته است، نيم شهر رز سرخ به قدرت زمان»

البته اين کلمات نمي‌توانند عمق شکوه و زيبايي پترا را بيان کنند. براي پي بردن به فضاي واقعي اين شهر بي نظير باستاني، بايد در سکوت صبح زود يا اواخر بعد از ظهر از آن بازديد کرد، زماني که صخره‌هاي ماسه سنگي درخششي سرخ و عظمتي با شکوه دارد.

بسياري از زيبايي هاي پترا به دليل قرار گرفتن آن بر لبة وادي عربه است. تپه هاي ماسه سنگ هاي ناهموار در کنار دره هاي عميق، دليل عدم دسترسي آسان به اين منطقه بوده است. راحت ترين دسترسي به پترا از طريق مسير سيق[67] مي‌باشد؛ شکافي پيچ در پيچ در صخره‌ها که عرض آن بين 5 تا 200 متر است. موقعيت عالي حفاظت شده پترا از آنجا ناشي مي شود که صدها ساختمان درون صخره کنده و ساخته شده اند، تنها چند ساختمان مستقل در اين شهر وجود دارد. تا سال 1984، بسياري از اين غارها مسکن اعراب بدوي بود.

نگراني از تخريب بناهاي تاريخي، باعث شد تا دولت - البته به صورت غير قانوني - اعراب را به شهري در مجاورت وادي موسي انتقال دهد. باستان شناسان براين باورند که پترا از پيش از تاريخ سکنه داشته است. دقيقا در شمال شهر در بيضاء باقيمانده هاي 9000 ساله شهري کشف شده است که به عنوان يکي از اولين سکونتگاه ها در خاورميانه از آن ياد مي شود. (113) هم اکنون سازمان عجايب هفت گانه، پترا را به عنوان يکي از نامزد‌هاي فهرست عجايب هفتگانه جديد قرار داده است. (114)

خليج عقبه، علاوه بر آن که داراي آب و هواي خوشبوي زمستاني و محيط روستايي و يکي از مکان‌هاي طبيعي جذاب است، داراي ارزش تاريخي نيز هست. در يکي از اکتشافات هيجان انگيز باستان شناسان در عقبه کليسايي يافته اند که گمان مي رود اولين ساختمان بوده که به عنوان کليسا ساخته شده است. گمان مي رود که حتي قديمي تر از کليساي مقدس[68] در اورشليم و کليساي مهد در بيت اللحم باشد که هر دوي آنها در قرن چهارم ميلادي ساخته شده اند.

در حدود 24 کيلومتري جنوب شرقي امان، فلات کوير مرتفع به شکلي غافل­گيرانه به مکاني شاداب منتهي مي‌شود؛ دره اي پوشيده از درخت به نام وادي سير! حدود 10 کيلومتر پس از روستاي وادي سير[69] که توسط چرکس هاي موقرمز بنا نهاده شده، جاده اي است به سمت خرابه هاي قصر عبد[70] (قصر برده ها) و غار باستاني عراق الامير[71] (غار شاهزاده). در افسانه‌هاي محلي چنين آمده است که اين قصر را برده عاشقي به نام طوبيه[72] ساخته است. هنگامي‌که سرور طوبيه در سفر بوده، وي اين قصر زيبا را ساخته و نقش‌هايي از شير، پلنگ و عقاب بر در و ديوار آن حکاکي کرده تا بتواند دل دختر وي را به دست آورد. متاسفانه سرور وي قبل از به اتمام رسيدن قصر بازمي‌گردد و زحمات طوبيه بي پاداش مي ماند. درباره تاريخ دقيق ساخت اين قصر اطلاعات ناچيزي وجود دارد، اما اعتقاد عمومي‌بر اين باور است که در قرن دوم ق.م توسط هورکانوس، رئيس خاندان قدرتمند توبياد[73] و فرماندار آمون ساخته شده است. نام قلعه برده ممکن است به شخص هورکانوس بازگردد، فرمانداري که خود را برده مردمانش مي‌دانست. به لطف تلاش‌هاي يک باستان شناس فرانسوي که سه سال براي ترميم نقش و نگارهاي سنگ‌هاي شکسته شده وقت صرف کرد، خرابه‌هاي قصر العبد تا حدي ترميم شده است. وي پس از انجام برش هايي بر روي طرح مقوايي هر سنگ و قطعه، قطعات پازل را در کنار هم چيد و براي مرمت کامل اين بنا، هفت سال وقت گذاشت. نتيجه اثر تاريخي زيبايي است که هنوز هم بخش‌هايي از آن ناشناخته باقي مانده است. (115)

برخي ديگر از اماکن مذهبي تاريخي بدين شرح است: آرامگاه جعفر پسر ابي طالب، آرامگاه زيد پسر حارثه، آرامگاه عبدالله پسر رواحه، آرامگاه سعد پسر ابي وقاص، آرامگاه ابوعبيده عامر جراح، آرامگاه شرحبيل پسر حسنه، آرامگاه معاذ پسر جبل، آرامگاه ضرار پسر ازور، مقام پيغمبر ايوب، مقام پيغمبر شعيب، مقام پيغمبر يوشع بن نوح، مقام پيغمبر‌هارون و غار اصحاب کهف (116)