روابط خارجی سودان: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
=== 4. مهمترین شرکای تجاری === | === 4. مهمترین شرکای تجاری === | ||
مهمترین شرکای تجاری جمهوری سودان در بخش صادرات، کشورهای چین، ژاپن، اندونزی، هند، عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی هستند و در بخش واردات نیز، چین، عربستان سعودی، مصر، هند، امارات متحده عربی، مهمترین شریکان بازرگانی آن کشور، بهشمار میروند <sup> </sup>(وزارة الإعلام،2011: 21ـ20). | مهمترین شرکای تجاری جمهوری سودان در بخش صادرات، کشورهای چین، ژاپن، اندونزی، هند، عربستان سعودی، مصر، [[امارات متحده عربی]] هستند و در بخش واردات نیز، چین، عربستان سعودی، مصر، هند، امارات متحده عربی، مهمترین شریکان بازرگانی آن کشور، بهشمار میروند <sup> </sup>(وزارة الإعلام،2011: 21ـ20). | ||
5. ریشههای جنگ داخلی در سودان و تجزیه آن | 5. ریشههای جنگ داخلی در سودان و تجزیه آن |
نسخهٔ ۱ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۰۴
در چند دهه اخیر، روابط خارجی جمهوری سودان، با عنایت به موقعیّت استراتژیک آن، همواره تحت تأثیر معادلات منطقهای و بینالمللی و بازتاب تمامنمای اوضاع داخلی بهویژه مشکل منطقه جنوبی این کشور، بوده است (سید باقر سید جوادی،1379: 40).
2. اولویتهای سیاست خارجی
بهطور کلی اولویتهای کلی در سیاست خارجی جمهوری سودان و روابط خارجی این کشور را، میتوان چنین برشمرد:
- رفع مشکلات با کشورهای عربی و بهبود و ارتقای روابط با آنها،
- ایجاد رابطه دوستانه گسترده با کشورهای آفریقایی،
- بهرهگیری از اتّحادیه آفریقا[21] و سازمانهای منطقهای در عرصه فعالیتهای بینالمللی،
- بهبود و گسترش روابط با کشورهای آسیایی به منظور بهرهگیری از همکاریهای آنها در مسیر توسعه اقتصادی، فنّی و تکنولوژیکی،
- کوشش برای جلوگیری از تهدیدات و خطرات احتمالی از سوی دشمنان خارجی، بهویژه آمریکا و اسرائیل،
- کوشش برای تنشزدایی در روابط با آمریکا، بدون دادن امتیازات اساسی،
- بهبود و گسترش روابط با کشورهای اروپایی، با بهرهگیری از مشوّقهای اقتصادی،
- بهرهگیری از سیاستها و روشهای دیپلماتیک برای ارائه تصویر سیاسی مناسب از سودان و تلاش برای خنثیسازی فشارهای بینالمللی علیه این کشور که با استفاده از اهرمهایی مانند مبارزه باتروریسم یا حمایت از دموکراسی و حقوق بشر اعمال میشوند (سید باقر سید جوادی، 1379: 41ـ40).
بر این اساس، جمهوري سودان در سازمانها و اتّحاديههاي مهم بينالمللي و منطقهاي ، بهويژه اتّحاديه آفريقا، سازمان كنفرانس اسلامي و جامعه كشورهاي عربي عضويت و حضور مؤثر دارد و در میان کشورهای عربی و آفریقایی از اهمّیّت و جایگاه ویژهای برخوردار است.
3. عضویت سودان در سازمانهای منطقهای و بین المللی
سودان افزون بر سازمان ملل متّحد (UN)، در سازمانها، مجامع و تشکّلهای مهم منطقهای و بینالمللی، از جمله موارد زیر عضویت دارد:
- سازمان همکاریهای اسلامی(OIC)
- جنبش عدم تعهد (NAM)
- اتّحادیه آفریقا (AU)
- جامعه کشورهای عربی (LAS)
- گروه هفتاد و هفت (Gـ77)
- آژانس بینالمللی انرژی اتمی(IAEA)
- اتّحادیه بین المجالس(IPU)
- بانک عرب برای پیشرفت اقتصادی آفریقا (ABEDA)
- صندوق پیشرفت اقتصادی و اجتماعی عرب (AFESD)
- گروه کشورهای آفریقایی، دریای کارائیب و اقیانوس آرام (ACP)
- بانک توسعه آفریقا (AFDB)
- صندوق پولی اعراب (AMF)
- کنفرانس صلح آفریقا (PCA)
- شورای وحدت اقتصادی عربی (CAEU)
- بازار مشترک شرق و جنوب آفریقا (COMESA)
- سازمان خواربار و کشاورزی (FAO)
- صندوق جهانی توسعه کشاورزی (IFAD)
- بانک جهانی بازسازی و پیشرفت وابسته به بانک جهانی (IBRD)
- سازمان جهانی هواپیمایی کشوری (ICAO)
- صلیب سرخ و جمعیّت هلال احمر (ICRM)
- جامعه جهانی توسعه (IDA)
- بانک توسعه اسلامی(IDB)
- بنگاه پولی جهانی وابسته به بانک جهانی (IFC)
- سازمان جهانی کار (ILO)
- صندوق بینالمللی پول (IMF)
- سازمان بینالمللی دریانوردی (IMO)
- سازمان جهانی پلیس جنایی (INTERPOL)
- کمیته بینالمللی المپیک (IOC)
- سازمان بینالمللی استاندارد (ISO)
- سازمان بینالمللی ارتباطات ماهوارهای (ITSO)
- اتّحادیه بینالمللی ارتباطات مخابراتی (ITU)
- آژانس بینالمللی تضمین سرمایهگذاری (MIGA)
- سازمان منع سلاحهای شیمیایی (OPCW)
- دیوان دائمیدادگستری (PCA)
- کمیسیون سازمان ملل متّحد برای بازرگانی و توسعه (UNCTAD)
- سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی سازمان ملل متّحد (UNESCO)
- سازمان پیشرفت صنعتی ملل متحد (UNIDO)
- کمیساریای عالی امور پناهندگان (UNHCR)
- سازمان جهانی توسعه صنعتی (UNIDO)
- سازمان گردشگری جهانی (UNWTO)
- سازمان جهانی تجارت (WTO)
- اتّحادیه پست جهانی(UPU)
- سازمان جهانی گمرک (WCO)
- سازمان بهداشت جهانی (WHO)
- سازمان جهانی مالکیت معنوی (WIPO)
- سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM)
- سازمان هواشناسی جهانی (WMO)
- فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری (WFTU)
- اتحادیه اقتصادی آفریقای مرکزی (CAEU) (وزارة الإعلام،2011: 19ـ17).
4. مهمترین شرکای تجاری
مهمترین شرکای تجاری جمهوری سودان در بخش صادرات، کشورهای چین، ژاپن، اندونزی، هند، عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی هستند و در بخش واردات نیز، چین، عربستان سعودی، مصر، هند، امارات متحده عربی، مهمترین شریکان بازرگانی آن کشور، بهشمار میروند (وزارة الإعلام،2011: 21ـ20).
5. ریشههای جنگ داخلی در سودان و تجزیه آن
موقعیّت استراتژیک و عوامل ژئوپولتیکی میتوانستند موجبات قدرت هرچه بیشتر سودان، در عرصههای بینالمللی را فراهم آورند و فرصتی شایسته برای این کشور، بهشمار ایند. امّا مخالفتهای برخی گروههای داخلی، دخالتهای بعضی کشورهای خارجی و فشارهای بینالمللی، آنها را به تهدیدی علیه امنیّت ملّی سودان تبدیل کرد و سرانجام در نوزدهم تیرماه 1390هـ.ش، به تجزیه وسیعترین کشور عربی و آفریقایی انجامید و دو کشور به «جمهوری سودان» و «سودان جنوبی» از آن پدیدار شد (تحلیلی از مصطفی امیدی، وابسته فرهنگی سابق ج.ا.اـ خارطوم).
البته در دوران پس از استقلال، دولتهای حاکم بر این کشور، روشهای چندان کارآمدی برایایجاد وحدت و همبستگی بین اقوام و نژادهای مختلف و تقریب میان فرهنگهای گوناگون در پیش نگرفتند.
تفاوتهای فرهنگی از یکسوو محرومیتها و مشکلات اقتصادی در برخی مناطق از سوی دیگر، زمینههای اختلافات داخلی را فراهم ساخت و دخالتهای برخی دولتهای بیگانه نیز، آتش درگیری و جنگ داخلی را در بعضی مناطق، برافروخت. این اختلافات سالها ادامه داشت و تلاشهای دولت فعلی، به ریاست ژنرال عمر البشیر، برای حفظ یکپارچگی و تمامیّت ارضی سودان نیز، سودی نبخشید.
پس از بیش از دو دهه جنگ داخلی و درگیری در جنوب سودان، از اواخر سال 2002م. (1381 هـ.ش) مذاکرات بین دولت مرکزی سودان و مخالفان جنوب این کشور، برای نیل به توافق و پایان درگیری آغاز شد. این مذاکرات، حدود دو سال طول کشید و سرانجام، موافقتنامه جامع صلح جنوب، باعنوان «موافقتنامه نیواشا»، مشتمل بر هشت (8) پروتکل تنظیم شد و در تاریخ دهم ژانویه 2005م. (بیستم دی ماه 1383هـ.ش) در کشور کنیا، به امضای معاون اوّل وقت سودان، علی عثمان محمد طه و رئیس جنبش آزادیبخش مردمیجنوب سودان (SPLM)، جان گارانگ، رسید.
طبق این موافقتنامه، درگیریهای جنوب سودان پایان یافت و طرفین توافق کردند جنوب سودان به مدّت شش سال حکومت خودمختار داشته باشد و حداکثر پس از شش سال، درباره سرنوشت نهایی جنوب سودان ـ جدایی از سرزمین اصلی یا اتّحاد بخش شمالی و جنوبی سودان ـ همهپرسی انجام شود.
براساس موافقتنامه نیواشا، روز نهم ژانویه سال 2011 م. (19 دي ماه 1389) در جنوب سودان، همهپرسی انجام شد. طبق نتایج اعلام شده همهپرسی، سه میلیون و هشتصد و سی و هفت هزار و چهارصد و شش (406/837/3) نفر یعنی نود و هشت و هشتاد و سه صدم (83/98) درصد از ساکنان جنوب سودان، جدایی این منطقه از بخش شمالی سودان را تایید کردند؛ درحالیکه تنها چهل و چهار هزار و هشتصد و هشتاد و هشت(888/44) نفر یعنی یک و هفده صدم درصد ( 17/1) خواهان اتّحاد بخش شمالی و جنوبی سودان بودند.
(19/11/1389 , mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1248567)
در نخستین دهه از قرن بیست و یکم، با مداخلات برخی کشورهای خارجی و اوج گرفتن منازعات داخلی در جمهوری سودان، زمینههای تجزیه این سرزمین فراهم شد. باتوجّه به اهمّیت این موضوع، قسمت به ریشههای جنگ داخلی در سودان، برخی عوامل مؤثر در درگیریهای داخلی این کشور و تجزیه آن، اشاره میشود.
1ـ5. ریشههای جنگ داخلی سودان
تا روز نهم ژانویه سال 2011م. (19 دي ماه 1389) جمهوري سودان با دو میلیون و پانصد و پنج هزار و هشتصد و ده (810/505/2) كيلومتر مربع وسعت، بزرگترين كشور عربي و آفريقايي بهشمار ميرفت. از شمال تا جنوب این کشور، یکهزار و ششصد (1600) کیلومتر فاصله داشت و طیف وسیعی از محیطهای طبیعی از بیابان گرفته تا جنگلهای انبوه استوایی و شیوههای زیستی گوناگون از اشتغال به کشاورزی دیم و آبی، دامداری کوچنده یا یکجانشین تا کسب روزی با شکار یا صیّادی را دربرمیگرفت (آلاسدیر درایسدل و جرالداچ، بلیک، 1369 : 392ـ290).
جنگ داخلی در جنوب سودان از سال 1983م. (1362هـ.ش) آغاز و در سال 2005م. (1384هـ.ش) با امضا توافقنامه به پایان رسید. البتّه پیش از این نیز بین سالهای 1955 تا 1972م. (سالهای 1334 تا 1351هـ.ش) سودان، شاهد جنگ داخلی دیگری بود (گزارش تحلیلی عصرایران، 24/7/1389 : کد خبر:۱۴۰۷۹۰).
درگیری داخلی در سودان، ریشه در اختلافات نژادی، قومی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی دارد. شمال و جنوب سودان، از مناسبات فرهنگی جداگانهای برخوردار بودهاند. از دیرباز، مناسبات شمال بیشتر با خاورمیانه و منطقه مدیترانه و ارتباطات جنوب با آفریقای سیاه بوده است. بین شمال و جنوب نیز اختلافات نژادی و فرهنگی بسیاری وجود دارد. تفاوتهای نژادی و زبانی با یک تفاوت مذهبی تکمیل میشود. شمالیها بیشتر مسلماناند و عربی را بهعنوان زبان رسمیو اصلی خویش پذیرفتهاند، درحالیکه اغلب جنوبیها مسیحی هستند و انگلیسی را زبان اصلی خود میدانند.
استعمار انگلیس نیز شکاف بین شمال و جنوب سودان را عمیقتر کرده است. سودان از سال1899 تا 1956م. (1278 تا 1335هـ.ش) تحت کنترل دولت انگلیس بوده است. انگلیسیها با شمال و جنوب بهصورت واحدهای جداگانهای برخورد میکردند. آنها با رسمیکردن زبان انگلیسی در بخش جنوبی، فاصلههای فرهنگی و اجتماعی را دو چندان ساختند. دولت انگلیس هیچگونه تلاشی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی جنوب به عمل نیاورد. بهطوری که در سال 1956م. (1335هـ.ش) یعنی زمان استقلال، 88 درصد از افرادی که دوره آموزش متوسطه را به پایان رسانده بودند، در بخش شمالی کشور سکونت داشتند. این مسأله سبب شد که تقریباً تمامیمناصب کشور بعد از خروج انگلیسیها در دست عربها قرار گیرد و حیات سیاسی، اقتصادی، نظامیو فرهنگی کشور در انحصار آنان دراید. طبیعتاً تعداد کمیاز جنوبیها توانستند در ادارات محلی استخدام شوند.
بعد از استقلال نیز دولت مرکزی همه سرمایهگذاریها را در شمال متمرکز کرد و به اختلافات دامن زد. در اواسط دهه 1960م. (دهه 1340هـ.ش) سرانه تولید ناخالص شمال 10 برابر جنوب بود (آلاسدیر درایسدل و جرالداچ، بلیک، 1369 : 392ـ290). در آن زمان عملاً هیچ راه شوسهای در جنوب وجود نداشت. جنوبیهای سیاه به تدریج احساس عدم حضور و فراموششدگی کردند و از سفیدپوشان شمال منزجر شدند.
در سال 1955م. (1334هـ.ش) جنوبیها بهطور آشکار برضد شمال به مبارزه برخاستند و به اینترتیب جنگ داخلی سودان آغاز شد. عملیات جنگی را «جنبش آزادیبخش مردم سودان» به رهبری سرهنگ جانگارانگ آغاز کرد. این جنگ تا سال 1972 ادامه یافت. سال، دولت سودان با «جنبش آزادیبخش مردم سودان» موافقتنامهای امضا کرد و به سه استان جنوبی کشور خودمختاری داد. یک شورای عالی اجرایی نیز در آوریل 1972م. (فروردین 1351هـ.ش) در جنوب تشکیل شد. انتخابات مجلس محلی در نوامبر 1973 برگزار گردید (2378 : 1990 Europa World Yearbook, vol.2,).
اگرچه پایان جنگ داخلی موقعیت دولت مرکزی سودان را تحکیم نمود؛ ولی در سال 1984م. (1363هـ.ش) جنگ بین شمال و جنوب، بار دیگر از سر گرفته شد. جعفر نمیری رئیسجمهور سودان در سال 1983م. (1362هـ.ش)، جنوب کشور را به 3 منطقه کوچکتر تقسیم کرد که هریک دارای مجلس خاص خود بود. این امر بیانگر سیاست دولت مرکزی در اجرای سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن» بود. در سپتامبر 1983م. (شهریور 1362هـ.ش) جعفر نُمَیری، اجرای قوانین اسلامی(قوانین شریعت) را در دستور کار خود قرار داد که موجبات خشم جنوبیهای غیرمسلمان را فراهم آورد. از سوی دیگر، دوره، نابرابریها بین شمال و جنوب درحال افزایش بود و حکومت مرکزی برای توسعه جنوب هیچ گونه تلاشی به عمل نیاورده بود. این مسائل سبب ازسرگیری جنگ داخلی شد.
در 6 آوریل 1985م. (هیجدهم فروردین 1364هـ.ش) درحالیکه نُمَیری در آمریکا به سر میبرد، عبدالرّحمن سوار الذهب با یک کودتای خونین قدرت را در دست گرفت و صادقالمهدی رهبر حزب امّت نخستوزیر شد. صادقالمهدی در ژوئیه 1985م. (تیرماه 1364هـ.ش) با جانگارانگ در «آدیسآبابا»[22] ملاقات نمود. امّا به دنبال سقوط یک هلیکوپتر غیرنظامیسودان در جنوب، تماس دو طرف قطع شد. در همین سال، دولت مرکزی در شمال نیز با بحران روبهرو شد. در سپتامبر 1985م. (شهریور 1364هـ.ش) شورشهایی در چند واحد ارتش در شمال روی داد که گفته میشد، شورشیان قصد کودتا داشتند (2378 : 1990 Europa World Yearbook, vol.2,).
ناراضیان شمال در«جبهه اسلامیملّی» به رهبری دکتر حسن التّرابی گرد آمده بودند. آنها خواستار اسلامیکردن تمام کشور از جمله جنوب بودند.
به هر حال ناآرامیها در شمال و جنوب موجب تضعیف دولت مرکزی شد. «جنبش آزادیبخش مردم سودان» نیز توانست به پیشرویهای قابل توجّهی دست یابد؛ به نحوی که برخی از واحدهای آن تا سیصد (300) کیلومتری خارطوم پیش رفتند. با روی کار آمدن عمرالبشیر، رئیسجمهور فعلی سودان، در سال 1989م. (1368هـ.ش)، مذاکرات بین دو طرف در 19 اوت همان سال در اتیوپی آغاز شد. مذاکرات، جنوب مسأله لغو قوانین اسلامیرا مطرح کرد که با مخالفت دولت مرکزی روبهرو شد و مذاکرات بدون نتیجه پایان یافت (داود کریملو ، 1373 : 22).
به دنبال آن دولت بشیر حملات شدیدی را بر ضد جنوب آغاز کرد و مناطق استراتژیک مهمیرا از آنها بازپس گرفت و آنها را به باریکهای در مرز با اوگاندا و کنیا عقب راند. این شکستهای نظامیسبب انشعاب گروهی از«جنبش آزادیبخش مردم سودان» به رهبری ریاک مشار شد. در سال 1993م. (1372هـ.ش) دولت سه استان جنوب کشور را به 10ایالت تقسیم کرد و با سپردن مسئولیتهای هرایالت به سران قبایل، ضربه دیگری بر «جنبش آزادیبخش مردم سودان» وارد کرد.
امّا از دسامبر 1995م. (آذر ماه 1374هـ.ش) «جنبش آزادیبخش مردم سودان» بار دیگر حملات خود را آغاز کرد و توانست برخی مناطق از دست رفته را بازپس گیرد. در اواخر دسامبر 1996م. (اوایل دی ماه 1375هـ.ش) صادقالمهدی نخستوزیر پیشین سودان وارد اسمره شد. وی با رهبران جناحهای مختلف مخالف دولت سودان ارتباط برقرار کرد و زمینه همکاری میان آنها را فراهم ساخت. به دنبال آن، نیروهای مخالف شمال با «جنبش آزادیبخش مردم سودان» متحد شدند و«ائتلاف دموکراتیک ملّی سودان» را تشکیل دادند.
نیروهای نظامی«ائتلاف دموکراتیک ملّی سودان» از 13 ژانویه 1997م. (24 دی ماه 1376هـ.ش) عملیات خود را از شرق و جنوب بر ضد دولت مرکزی آغاز کردند و بخشهایی از استان نیل آبی از جمله شهرهای کورموک، قیسان، مبان و درّه نیل آبی را به تصرّف درآوردند و خود را به شهر استراتژیک دمازین رساندند. تأسیسات برق آبی این شهر برق خارطوم پایتخت سودان و برخی دیگر از مناطق کشور را تأمین میکند. شهرهای کورموک و قیسان در مناطق مرزی با اریتره و اتیوپی قرار دارند. امّا شهر مبان با مرز فاصله زیادی دارد و تقریباً از نقاط مرکزی سودان بهشمار میرود.
سودان دولتهای اریتره، اتیوپی و اوگاندا را متّهم کرد که نیروهای نظامیآنها هم تعرّض دخالت مستقیم داشتهاند . علاوهبر این، دولت سودان، مصر، اسرائیل، آمریکا و سازمان ملل را نیز به حمایت از تعرّض مخالفان دولت متّهم ساخت. دولتهای اریتره، اتیوپی و اوگاندا، همچنین مخالفان دولت سودان ادّعا کردند کهایران از دولت سودان حمایت میکند. به اینترتیب کشورهای مختلفی بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در بحران سودان نقش داشتهاند . به عبارت دیگر بحران سودان دارای ابعاد منطقهای و فرامنطقهای است. (اصغر جعفری ولدانی ، 1376 : 72ـ62)
جمهوری سودان پیش از تجزیه، در همسایگی و نزدیکی ده کشور قرار داشت و همین امر یکی از علل آسیبپذیری آن شده بود. سودان از شمال با مصر و لیبی، از غرب با چاد و آفریقای مرکزی، از جنوب با جمهوری دموکراتیک کنگو، اوگاندا و کنیا، از شرق با اریتره و اتیوپی همسایه بود و درياي سرخ آن را از عربستان سعودي جدا ميكرد (2013 ,sudan.sd/sudangi.php?lang=ar).
جمهوری سودان در دهههای اخیر، با اکثر همسایگان خود اختلافاتی داشته و همین سبب شده است که آنها از مخالفان دولت سودان حمایت کنند. ریشه اختلافات سودان با همسایگانش به دو عامل باز میگردد: یکی سیاستهای بنیادگرایی اسلامیسودان و دیگری روابط نزدیک آن با جمهوری اسلامی ایران . این مسائل موجب نگرانی همسایگان سودان شده بود. به دنبال برگزاری سومین نشست کنفرانس مردمیعربی و اسلامیبه دبیر کلی حسن التّرابی در مارس 1995م. (1374هـ.ش) در شهر خارطوم، تبلیغات شدیدی توسط کشورهای همسایه صورت گرفت. از جمله گفته شد سودان به مرکزی برای آموزش نظامیو تأمین تدارکات تمام گروههای مبارز اسلامیدر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل شده است. همچنین ادّعا شد که سودان سودایایجاد رشتهای از کشورهای اسلامیبنیادگرا از جنوب اتیوپی تا اقیانوس هند را در سر میپروراند. اینگونه تبلیغات، مانع نزدیک شدن کشورهای همسایه به سودان گردیده است.
ترور ناموفّق حسنی مبارک، رئیسجمهور مصر در 22 ژوئن 1995م. (دوم تیر ماه 1374هـ.ش) در آدیسآبابا، پایتخت اتیوپی نیز با مخالفت کشورهای همسایه سودان روبهرو شد. وی برای شرکت در کنفرانس سران سازمان وحدت آفریقا به اتیوپی سفر کرده بود که در مسیر فرودگاه به آدیس آبابا مورد سوءقصد قرار گرفت. بعدا گفته شد که سوءقصدکنندگان به سودان گریختهاند. سودان با وجود درخواستهای مکرّر اتیوپی، از تحویل سوءقصدکنندگان به این دولت، به این دلیل که اعلام میکرد آنها در سودان نیستند، خودداری کرد (اصغر جعفری ولدانی ، 1376 : 72ـ62).
2ـ5. رقابت قدرتهای بزرگ
منطقه شاخ آفریقا در دهه 1970م. (دهه 1350هـ.ش) شاهد رقابت شدید آمریکا و شوروی برای گسترش نفوذ خود بود. با فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی در سال 1991م. (1370هـ.ش) نظام دوقطبی حاکم بر جهان از میان رفت. با شکلگیری نظام جدید بینالمللی، مناطق ژئو اکونومیک اهمیت یافتند؛ درحالیکه در نظام دوقطبی، مناطق ژئوپولیتیک از اهمّیّت زیادی برخوردار بودند (اصغر جعفری ولدانی ، 1374 : 79).
علاوهبر این، فروپاشی شوروی و تحوّلات اروپای شرقی موجب تقویت احساسات ناسیونالیستی در برخی از مناطق جهان شد. این احساسات در آفریقا بسیار قوی است. زیرا قبیلهگرایی، نژادپرستی و تضادهای منطقهای و مذهبی ریشههای عمیقی در جوامع آفریقایی دارد. این موضوع تهدیدی برای وحدت ملّی و ثبات کشورهای آفریقایی بهشمار میرود و حتی باعث تشدید جنگهای داخلی شده است. این پدیده را در برخی کشورهای این قارّه، ازجمله سودان میتوان دید (جوجون گوی ،ترجمه محسن پاک آئین، 1373 : 54ـ53).
3ـ5. فشارهای بینالمللی
باعنایت به موقعیّت استراتژیک سودان و اهمّیّت آن، در طول دهههای اخیر، نه تنها قدرتهای بزرگ، بلکه سازمانهای بینالمللی و منطقهای، رویدادها، تحوّلات و مسائل این سرزمین را همواره مورد توجّه قرار دادهاند. مروری بر قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متّحد به آسانی این نکته را آشکار میکند که شورای امنیّت، در دوران فعالیت خویش، پنجاه و یک قطعنامه را درباره سودان، خصوصاً مسائل داخلی آن، با شمارههای زیر، تصویب کرده است:
112، 1044، 1054، 1070، 1372، 1547، 1556، 1564، 1569، 1570، 1575، 1586، 1589، 1591، 1593، 1627، 1651، 1653، 1663، 1665، 1672، 1679، 1706، 1709، 1713، 1714، 1755، 1769، 1779، 1784، 1812، 1828، 1841، 1870، 1881، 1891، 1913، 1919، 1922، 1923، 1935، 1945، 1978، 1982، 1990، 1997، 1999، 2003، 2024، 2032 و 2035. (2013 ,un.org/en/sc/documents/resolutions).
در بیشتر این قطعنامهها، به درگیریهای داخلی سودان پرداخته شده است. بهطوریکه صدور این قطعنامهها را میتوان یکی از عوامل مؤثر در زمینهسازی برای تجزیه سودان، قلمداد کرد.
4ـ5. مناقشات میان جمهوری سودان و اتیوپی
تا سال 1991م. (1370هـ.ش) روابط جمهوری سودان با اتیوپی، به علت چندین عامل، از جمله موارد زیر، تیره بود.
نخست اختلافاتایدئولوژیک دو کشور بود.هایلهسلاسی، امپراتور مسیح اتیوپی با اسرائیل روابط نزدیکی داشت که خوش ایند سودان نبود. در سال 1974م. (1353هـ.ش) منگیستوهایلهماریام، با یک کودتای مارکسیستی،هایلهسلاسی را سرنگون کرد و قدرت را در اتیوپی به دست گرفت و نظام حکومتی این کشور را به جمهوری دمکراتیک خلق تبدیل کرد. منگیستوهایلهماریام، دارایگرایشهای سوسیالیستی بود و به همین دلیل روابط بسیار نزدیکی با مسکو و کوبا برقرار کرد. درحالیکه دولت جعفر نُمَیری در سودان، به غرب تمایل داشت. در این بازه زمانی هم، گرایشهای دو کشور به شرق و غرب آنها را از یکدیگر دور میکرد.
دوّم اینکه دو کشور با یکدیگر اختلافات ارضی و مرزی داشتند. در سال 1965م. (1344هـ.ش) کمیسیون مشترکی برای حلّ این اختلافات تشکیل شد. در سالهای 1966م. (1345هـ.ش) و 1969م. (1348هـ.ش) مذاکرات دو کشور منجربه امضای موفقتنامهای خصوص شد که نتوانست اختلافات ارضی و مرزی دو کشور را حل کند.
سوّم اینکه دو کشور از مخالفان یکدیگر حمایت میکردند. دولت اتیوپی از جنبش جنوب سودان حمایت میکرد. دولت سودان نیز از مبارزان اریتره پشتیبانی مینمود. این حمایتها برای هر دو کشور مشکلاتی اقتصادی نیز به دنبال داشت. از سوی دیگر، حمایتهای مذکور جنگ داخلی را در سودان و اتیوپی تشدید میکرد و موجب به راه افتادن موج جدیدی از آوارگان میشد و همین امر، هزینههایی را برای دو کشورایجاد میکرد. به همین دلیل دو کشور در سال 1972م. (1351هـ.ش) موافقتنامهای امضا کردند که براساس آن اتیوپی متّعهد شد که از جنبش جنوب سودان حمایت نکند.
در سال 1977م. (1356هـ.ش) دولت اتیوپی حملات شدیدی را بر ضد مبارزان اریتره آغاز کرد. در نتیجه، مبارزان مجبور به فرار به داخل مرزهای سودان شدند. نیروی هوایی اتیوپی در تعقیب آنها، حریم هوایی سودان را شکست. سودان نیز حمایت خود را از مبارزان اریتره از سرگرفت. جنگ در اریتره در سال 1978م. (1357هـ.ش) نیز، ادامه یافت. در سال 1979م. (1358هـ.ش) با میانجیگری رئیسجمهور سیرالئون، رهبران اتیوپی و سودان با یکدیگر ملاقات نمودند. این ملاقات منجربه برقراری روابط دوستانهای میان سودان و اتیوپی شد. به دنبال آن، سودان اعلام کرد که تعداد آوارگان مختلف از جمله آوارگان اربتره کشور افزایش یافته است. سودان خواهان خروج این آوارگان از خاک خود بود.
در 1980م. (1359هـ.ش)هایله ماریام اعلام آمادگی کرد که به سودان مسافرت و با مقامات این کشور مذاکره کند؛ مشروط بر آنکه سودان دفاتر مبارزان اریتره را در خاک خود تعطیل و از ورود آنها به خاک خود، جلوگیری کند. به دنبال اظهارات مذکور جعفر نُمَیری حمایت خود را از استقلال طلبان اریتره کم کرد و در نوامبر 1980م. (آبان ماه1359) وارد آدیسآبابا پایتخت اتیوپی شد. در پایان مذاکرات شش روزه، رهبران دو کشور در بیانیه مشترکی اعلام کردند که به هیچگونه اعمال «خرابکارانه»ای برضد یکدیگر متوسّل نخواهند شد. در سال 1981م. (1360هـ.ش) رهبر اتیوپی از خارطوم دیدار کرد. مذاکرات وی با رهبر سودان موجب بسته شدن مرزهای دو کشور شد. در نتیجه، رفت و آمد مبارزان و انتقال اسلحه برای آنها متوقف گردید. در ژوئیه (تیر ماه) همان سال نیز تمام دفاتر مبارزان اریتره در شهرهای مختلف سودان بسته شد. نیروهای نظامیدو کشور نیز در مرزها مستقر شدند و از ارسال هرگونه تدارکات نظامیاز سودان به اریتره، جلوگیری گردید.
با این حال، جنگ در اریتره و جنوب سودان ادامه یافت. سوارالذّهب تصمیم گرفت که مبارزان جنوب را سرکوب کند. برای این منظور در سال 1986م. (1365هـ.ش) صادق المهدی، نخست وزیر سودان باهایله ماریام، رهبر اتیوپی ملاقات کرد. به دنبال این دیدار دو کشور بار دیگر موافقت کردند که از حمایت مخالفان یکدیگر دست بردارند.
در سال 1991م. (1370هـ.ش) ملس زناوی،هایله ماریام را سرنگون و قدرت را در اتیوپی در دست گرفت. وی با استقلال اریتره موافقت نمود و به اینترتیب مشکل عمدهای که باعث تیرگی روابط دو کشور شده بود از میان رفت. پس از آن روابط دو کشور روبه بهبودی نهاد تا جایی که در اکتبر 1991م. (مهرماه 1370هـ.ش) ملس زناوی، رئیسجمهور اتیوپی و عمرالبشیر، رئیسجمهور سودان موافقتنامه دوستی و همکاری امضاء کردند (اصغر جعفری ولدانی ، 1376 : 72ـ62).
در پی آن اعلام شد که ارتش اتیوپی به ارتش سودان کمک کرده است تا شهر پوچالا را که در تصرف جنبش آزادیبخش مردم سودان بود در سال 1992م.(1371هـ.ش) باز پس گیرد. این مسأله موجب شد تا یک مقام ارشد «جنبش آزادیبخش مردم سودان» به اتیوپی سفر کند. ملاقات، مقامات اتیوپی قول دادند که اجازه ندهند ارتش سودان از طریق خاک اتیوپی به جنوب حمله کند. با این حال ملس زناوی، رئیسجمهور اتیوپی روز بعد از مذاکرات یعنی در 2 ژوئیه 1992م. (دوازدهم تیرماه 1371هـ.ش) از خارطوم دیدار کرد و به دنبال آن روابط دو کشور روز به روز گسترش یافت.
در اوایل ژوئیه 1993م. (تیر ماه 1372هـ.ش) اعلام شد که سودان و اتیوپی یک پروتکل همکاری در مسائل امنیتی، دفاعی و اقتصادی امضا کردهاند. به موجب این پروتکل، دو کشور متعهّد شدند که از مخالفان یکدیگر حمایت نکنند. براساس این پروتکل اتیوپی، بهطور رسمی، به حمایت خود از «جنبش آزادیبخش مردم سودان» خاتمه داد.هایله ماریام به نیروهای این جنبش اجازه داده بود که از خاک اتیوپی برای حمله به ارتش سودان استفاده کند. سودان نیز به جبهه آزادیبخش مردم اریتره اجازه داده بود که از پایگاههای خود در سودان به اتیوپی حمله برد.
امّا از ژانویه 1994م. (دی ماه 1372هـ.ش) روابط دو کشور بار دیگر تیره شد. زیرا وزیر امور خارجه اتیوپی «جبهه اسلامیملّی سودان» به رهبری حسن التّرابی را به حمایت از افراطیون اسلامیاریتره متّهم کرد.ترور ناموفق حسنی مبارک، رئیسجمهور مصر در اتیوپی نیز مزید بر علت شد. دولت اتیوپی سودان را متّهم به حمایت از «تروریستها» کرد و اعلام نمود که سه نفر از طراحان و عاملان اینترور به خاک سودان پناهنده شدهاند. اتیوپی خواستار دستگیری و استرداد این افراد شد؛ امّا خارطوم از این کار خودداری نمود.
به دنبال آن، دولت اتیوپی تعداد اعضای سفارت خود را در خارطوم به حداقل کاهش داد و پرواز هواپیماهای سودانی به مقصد «آدیس آبابا» را لغو و تعدادی از سودانیهای مقیم اتیوپی را اخراج کرد. گذشته از این، دولت اتیوپی مورد از سودان به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت نمود و خواستار رسیدگی شورا به این مسأله شد.
در همین حال، سودان تدابیر امنیتی و نظامیشدیدی را در مرزهای خود با اتیوپی و اریتره در پیش گرفت و بر تعداد نیروهای نظامیخود در مرز با این دو کشور افزود و هفت پُست مراقبت و بازرسی جدید در مرزهای خود با اتیوپیایجاد کرد. پس از آن، برخوردهای مرزی بین دو کشور رو به افزایش نهاد. در ژانویه 1996م. (دی ماه 1375هـ.ش) دولت سودان طی بیانیهای اعلام کرد که نیروهای اتیوپی به خاک سودان حمله و پُست مرزی«طایع»را اشغال کردهاند. بیانیه اضافه شده بود که نیروهای اتیوپی همچنین بین روزهای 28 دسامبر و اوّل ژانویه (برابر با هشتم تا یازدهم دی ماه) به پستهای «حماریا» و «الاو» حمله کردهاند.
این نخستین بار بود که خبرهای مربوط به وقوع درگیری بین دو کشور، بهطور رسمی، تأیید میشد. دولت سودان به دنبال برخوردهای مذکور خواستار تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت سازمان ملل متحد برای بررسی «تجاوزات مسلحانه اتیوپی» به خاک خود شد. سودان، همچنین برای مقابله با هرگونه برخورد نظامی، بسیج عمومیاعلام کرد.
با آغاز حملات «ائتلاف دموکراتیک ملّی سودان» از 13 ژانویه 1997م. (بیست و سوم دی ماه 1376هـ.ش) دولت سودان اتیوپی را متّهم کرد که به شهرهای مرزی این کشور حمله برده است. به همین دلیل سودان شکایتی از اتیوپی را تسلیم شورای امنیت سازمان ملل متحد نمود. در مقابل، وزیر امور خارجه اتیوپی گفت که کشورش در حوادث نظامیجاری در سودان، نقشی ندارد؛ امّا درصورت لزوم آماده استفاده از حق «دفاع از خود» میباشد. وی، همچنین در نامهای به شورای امنیت سازمان ملل متحد، اتّهامهای مطرح شده از سوی سودان را رد کرد (اصغر جعفری ولدانی ، 1376 : 72ـ62).
5ـ5. مناقشات میان سودان و اریتره
بهطوری که گفته شد سودان در طول جنگهای استقلال اریتره، از «جبهه آزادیبخش مردم اریتره» به رهبریایسایاس اَفوئرکی[23] حمایت میکرد. رزمندگان اریتره از سودان بهعنوان پایگاه استفاده میکردند و در خاکِ این کشور جادههای تدارکاتی برای دسترسی به مناطق تحت کنترل مبارزان نیز احداث شده بود. اریتره در یک همهپرسی که سازمان ملل متحد در آوریل 1993م. (اردیبهشت 1372هـ.ش) برگزار کرد، به استقلال دست یافت. سودان، یکی از نخستین کشورهایی بود که استقلال اریتره را به رسمیت شناخت. عمر البشیر، رئیسجمهور سودان در جشنهای استقلال اریتره شرکت کرد و آمادگی کشورش را برای هرگونه همکاری اعلام نمود. به دنبال آن اَفوئرکی، نخستین رئیسجمهور اریتره، در 25 ژوئن 1993م. (پنجم تیر ماه 1372هـ.ش) از سودان دیدار کرد و درباره گسترش روابط دو کشور با رئیسجمهور سودان مذاکره نمود. وی سفر، سفارت اریتره را در خارطوم افتتاح کرد. به دنبال این دیدار، اعلام شد که سودانیها برای سفر به اریتره نیازی به روادید ندارند ( :132013 Elu,).
با این حال، دو کشور با یکدیگر اختلافاتایدئولوژیک داشتند. از یکسو، «جبهه آزادیبخش مردم اریتره» گرایشهای سوسیالیستی داشت و از سوی دیگر، آفوئرکی روابط نزدیکی با اسرائیل داشت. درحالیکه دولت سودان، تمایلات بنیادگرایی اسلامیداشت. درباره اختلافاتایدئولوژیک سودان و اریتره، آفوئرکی در ماه اوت 1992م. (مرداد ماه 1371هـ.ش) گفت: «هیچ کشوری حق ندارد خط فکری وایدئولوژیک خود را بر کشور دیگری تحمیل کند. نظام کنونی سودان، مسألهای است مربوط به خود آن کشور و سودان نباید درصدد صدور افکار خود به کشور دیگری باشد» (داود کریملو ، 1373 : 177).
از همان زمان، آشکار بود که روابط گرم و حسنه دو کشور با مشکل روبهرو شده است. با گذشت کمتر از یک سال، به دنبال حملات تبلیغاتی شدید سودان و اریتره بر ضد یکدیگر، در دسامبر 1993م. (آذر ماه 1372هـ.ش) روابط دو کشور تیره گردید. رئیسجمهور اریتره ادعا کرد عناصر مسلّح مخالف این کشور در سودان پایگاه دارند. وی افزود که در 16 دسامبر 1993م. (بیست و ششم آذرماه 1372هـ.ش) بیش از سی مبارز اسلامگرا، وابسته به جهاد اریتره، از مرز سودان وارد این کشور شده و در درگیری نظامیکه بین آنان و مأموران مرزی اریتره روی داده است، یک مأمور اریتره و بیست اسلامگرا، کشته شدهاند. وی ضمن متّهم ساختن جبهه اسلامیحاکم در سودان به حمایت از جنبش اسلامیاریتره گفت: « مقامات اریتره و سودان دو سال برای حل این مسأله وقت صرف کردند ولی اقدام مثبتی از سوی خارطوم به عمل نیامده است.» وی افزود که از حسنی مبارک رئیسجمهوری مصر خواستار میانجیگری شده است.
وزیر خارجه سودان با تکذیب ادعاهای مذکور، پیشنهاد اریتره درباره کنترل متقابل مناطق مرزی دو کشور را رد کرد. وی اعلام کرد که بیش از چهارصد هزار(000/400) پناهنده اریترهای در سودان به سر میبرند که موجب دردسر دو کشور شدهاند. وزیر خارجه سودان افزود که هفتاد و پنج (75) درصد نیازهای این پناهندگان را دولت سودان تأمین میکند و کمکهای بینالمللی بسیار ناچیز است و این امر بر اقتصاد سودان تأثیر نامطلوب دارد. وی گفت سودان از استقلال اریتره همواره حمایت کرده است و از نخستین کشورهایی بوده که استقلال این کشور را به رسمیت شناخته است (اصغر جعفری ولدانی ، 1376 : 72ـ62).
در ماه اوت 1994م. (مرداد ماه 1373هـ.ش) اریتره و سودان موافقتنامهای درباره امنیت مرزها و بازگشت پناهندگان دو کشور امضاء کردند. به موجب این موافقتنامه قرار شد دو کشور از مخالفان یکدیگر حمایت نکنند و مرزهای خود را به روی آنان ببندند. امّا در نوامبر (آبان ماه) همین سال دوباره روابط بین دو کشور تیره شد. دولت اریتره سودان را متّهم کرد چهارصد (400) نفر از «تروریستهای» اریترهای را آموزش داده است. در مقابل، سودان نیز اعلام نمود که اریتره سه هزار(000/3) نفر از «شورشیان» سودانی را در اردوگاههای خود آموزش میدهد (11040 : 1995 Europa World Yearbook, vol.19,).
در دسامبر 1994م. (آذرماه 1373هـ.ش) اریتره به دلیل رفتار خصومتآمیز سودان، مناسبات دیپلماتیک خود را با این کشور قطع کرد. علی عبدالله صالح، رئیسجمهور یمن میان دو کشور میانجیگری نمود و مذاکراتی بین دو طرف در یمن انجام شد که به نتیجهای نرسید. به دنبال آن، میان ارتشهای سودان و اریتره در مرز دو کشور درگیریهایی با سلاح سنگین روی داد. خارطوم مسئولیت این حوادث را متوجّه اریتره دانست و رژیم آفوئرکی را آغازگر «تجاوز» قلمداد کرد. زیرا نیروهای اریتره در منطقه مرزی «درّهجاش» به سوی مأموران و مردم یکی از نقاط مرزی شلیک کرده بودند. دولت سودان همچنین اریتره را متّهم کرد که افرادی را به سودان فرستاده است تا چند نفر از شخصیتهای سودانی و اریترهای را ـ که اسمره معتقد است حامیمخالفان مسلّح اسلامیدر اریتره هستند ـترور کنند. دولت اریتره «جبهه ملّی اسلامی» سودان به رهبری حسن التّرابی را مسئول قدرت یافتن «جنبش جهاد اسلامی» میدانست که از خاک سودان به اریتره حمله میکردند (فصلنامه خاورمیانه،1373 : 692).
بحران بین دو کشور در سال 1995م. (1374هـ.ش) ادامه یافت. در اوایل این سال حملاتی از سوی کماندوهای شاخه نظامیجهاد اسلامیاریتره که از سودان وارد این کشور شده بودند، صورت گرفت. در ژانویه 1995م. (دی ماه 1374هـ.ش) دولت سودان اعلام کرد که نیروهای ارتش اریتره از مرز میان دو کشور عبور و به خاک سودان تجاوز کردهاند و درگیریهایی میان نیروهای دو طرف به وقوع پیوسته است. این درگیریها در مرز بین دو کشور در نزدیکی شهر «کسلا»، در جنوب شرقی خارطوم روی داد. رئیس کمیته دفاع و امنیت پارلمان سودان مقارن شدن تحرکات اریتره با حملات اتیوپی به سودان را حاکی از وجود توطئهای به زیان سودان دانست.
علی عثمان محمّد طه وزیر امور خارجه وقت سودان نیز اعلام کرد اطّلاعات موجود بیانگر آن است که میان اریتره و اوگاندا در سطح وسیعی هماهنگی وجود دارد و رئیسجمهور اوگاندا قبل از سفر به قاهره از اسمره دیدار کرده است. وی افزود ما مدارک مصوّری در اختیار داریم که نشان میدهد عناصر نظامیاریتره به آموزش نیروهای جان گارانگ، در داخل اراضی سودان مبادرت کردهاند. وی افزود این عکسها بهعنوان سند برای ملس زناوی، رئیس دورهای سازمان وحدت آفریقا نیز، ارسال شده و نوار خاصی نیز مورد تسلیم وی گردیده است.
به دنبال آن، رئیس جمهوری اریتره اعلام کرد که از تمامیگروههایی که برای سرنگونی عمر البشیر در سودان فعالیت کنند، حمایت خواهد کرد. وی گفت کمکهای نظامی، اسلحه و تجهیزات در اختیار گروههای مخالف دولت سودان قرار خواهد داد. بدینترتیب، اسمره، پایتخت اریتره به پایگاه «اتّحاد دموکراتیک ملّی» سودان، اصلیترین گروه مخالف سودانی تبدیل شد. خارطوم این گروه را به مینگذاری، حمله به کشاورزان، قاچاق در مرز سودان و اریتره و کشتن مأموران مرزی سودان متّهم کرده است.
در ماه ژوئیه 1996م. (تیر ماه 1375هـ.ش) بار دیگر اوضاع در مرزهای سودان با اریتره بحرانی شد. دولت سودان ادعا کرد که نیروهای این کشور موفّق شدهاند حملات یکصد و بیست (120) سرباز اریترهای را که با خودروهای رزمیحمایت میشدند، دفع نم ایند. این حمله به پُست مرزی «جبل ابوگامون» سودان در نزدیکی مرز این کشور با اریتره صورت گرفته بود. با این حال به نظر میرسید که این حمله به وسیله نیروهای مخالف سودانی مستقر در اریتره صورت گرفته و نیروهای اریتره در آن دخالت نداشتهاند.
از آن به بعد نیز مرزهای بین دو کشور بارها شاهد حوادثی از قبیل درگیری مسلحانه و انفجار مین بوده که تعدادی از شهروندان سودانی را به کام مرگ فرستاده است. در دسامبر 1996م. (آذر ماه 1375هـ.ش) نم اینده دائم سودان در سازمان ملل متّحد در نامهای خطاب به پطرس غالی دبیر کل سازمان ملل متّحد ـ که بهعنوان سند شورای امنیت انتشار یافتـ به بیست و هفت مورد ازتجاوزات ارتش اریتره به خاک سودان، در فاصله زمانی نه (9) ماهه، اشاره کرده بود. تیراندازی و شلیک توپخانه نیروهای اریتره به سوی خاک سودان، درگیریهای مرزی مکرّر این نیروها با نیروهای سودانی که حداقل در دو مورد منجر به کشته شدن نه (9) نفر سودانی شد، مینگذاری در خاک سودان و به اسارت گرفتن برخی از اهالی روستاهای مرزی از جمله این تجاوزات، اعلام شده بود.
نم اینده دائم سودان در سازمان ملل متّّحد، حمایت اریتره از ائتلاف گروههای مخالف سودان باعنوان «ائتلاف دموکراتیک ملّی سودان» را اعلام و خواستار کمک دبیر کل سازمان ملل، برای قطع این تجاوزات شد. امّا دولت اریتره دخالت خود در عملیات مذکور را تکذیب کرد و آن را به مخالفان دولت سودان نسبت داد. به دنبال تشدید تنش میان خارطوم و اَسمره، دولت سودان در مرزهای خود با اریتره، برای مقابله با تحریکات گروههای سودانی مخالفی که در اریتره مستقر بودند، آمادهباش نظامیکامل اعلام کرد و اظهار داشت این اقدام برای جلوگیری از سقوط شهر «کَسَلا» به دست نیروهای مخالف صورت گرفته است. بیانیه دولت سودان همچنین بهطور ضمنی تأییدی بر این مسأله بود که تجاوزات قبلی از سوی گروههای مخالف دولت سودان صورت گرفته است.
با ورود صادقالمهدی به اریتره در دسامبر 1996م. (آذر ماه 1375هـ.ش) بحران در روابط دو کشور وارد مرحله جدیدی شد. وی بعد از ورود به اریتره خود را نخستوزیر قانونی سودان خواند و خواستار سرنگونی حکومت عمر البشیر، رئیسجمهوری سودان شد. با شروع حملات «ائتلاف دموکراتیک ملّی سودان» در سال 1997م. (1376هـ.ش) سودان، اریتره و اتیوپی را به تجاوز نظامیبه خاک خود متّهم کرد. امّا، اریتره در عینحال که منکر کمک سیاسی به ائتلاف مذکور نشد؛ دخالت نیروهای نظامیخود را عملیات تکذیب کرد. مدیر بخش خاورمیانه و آفریقای وزارت امور خارجه اریتره، ارتباط گفت: «ما بارها اعلام کردهایم که رژیم سودان دشمن ملّت این کشور و همسایگان آن است و از همین رو ما کمکهای سیاسی خود را از احزاب مخالف دولت سودان دریغ نمیکنیم.»
اریتره و اتیوپی با آنکه اجازه داده بودند ائتلاف دموکراتیک ملّی سودان از خاک آنها استفاده کند، امّا اعطای هرگونه کمک نظامیو مالی به آن را تکذیب کردند (اصغر جعفری ولدانی ، 1376 :72 ـ 62).
6ـ5. مناقشات میان سودان و اوگاندا
روابط سودان و اوگاندا نیز در طول سالهای گذشته تیره بوده است. اوگاندا، مدّعی است که سودان از شورشیان شمال این کشور حمایت میکند. در مقابل، سودان نیز ادّعا میکند که نیروهای جنوب این کشور از حمایت اوگاندا برخوردارند. به گفته دولت سودان، اوگاندا به «جنبش آزادیبخش مردم سودان» به رهبری جانگارانگ اجازه داده بود تا در خاک آن کشور بهایجاد اردوگاههای نظامیاقدام کند و نیروهای خود را آموزش دهد و از خاک اوگاندا اسلحه برای نیروهای گارانگ ارسال شود. از اینها گذشته، «جنبش آزادیبخش مردم سودان» در شهرهای اصلی اوگاندا، دفتر داشت.
یوری موسهوینی، رئیسجمهور اوگاندا در سال 1992م. (1371هـ.ش) در نامهای ـ که برای سرهنگ معمر قذافی، رهبر لیبی ارسال کرد ـ ریشه جنبش گارانگ را در سیاستهای نژادپرستانه دولت سودان دانست. وی تبعیض نژادی در سودان را بسیار شدیدتر از تبعیض نژادی میان سفیدها و آفریقاییها در آفریقای جنوبی خواند. موسه وینی نامه اضافه کرده بود که عناصر عربی که قدرت را در سودان در دست دارند، به آزار و اذیت آفریقاییها میپردازند (اصغر جعفری ولدانی ، 1376 : 72 ـ 62).
در سال 1992م. (1371هـ.ش) لیبی، به میانجیگری میان دو کشور پرداخت. به دنبال آن، اعلامیهای در طرابلس منتشر شد که به موجب آن طرفین موافقت کردند کمیسیون مشترکی برای تعیین مرزها و حل و فصل مسایل دیگر مربوط به روابط دو کشور تشکیل شود. امّا این کمیسیون هرگز شکل نگرفت. در سال1992م. (1371هـ.ش) حدود هشتاد هزار (000/80) سودانی و در ماه اوت 1993م. (مرداد ماه1372هـ.ش) حدود پنجاه هزار(000/50) نفر به اوگاندا پناهنده شدند (3085 : 1995 Europa World Yearbook, vol.2,).
زمان جنگ بین دولت مرکزی و «جنبش آزادیبخش مردم سودان» شدّت گرفته بود. همچنین در دهههای 1980 و 1990م. (دهههای 1360 و 1370هـ.ش) نیروهای ارتش سودان در تعقیب چریکهای جنوب، بارها مرزهای بینالمللی اوگاندا را نقض کردند. در اکتبر 1991م. (مهر ماه 1370)، مه 1992م. (اردیبهشت 1371هـ.ش)، دسامبر 1993م. (آذر ماه 1372هـ.ش) و ژانویه 1995م. (دی ماه 1374هـ.ش) دولت اوگاندا، سودان را متّهم کرد که هواپیماهایش شمال اوگاندا را بمباران کردهاند.
در سال 1994م. (1373هـ.ش) دو کشور یکدیگر را متّهم به حمایت از چریکهای مخالف دولت کردند. به دنبال آن روابط دو طرف تیره شد. در ماه آوریل (فروردین) همان سال اوگاندا اعلام کرد که مقادیر زیادی اسلحه و مهمّات در ساختمان کنسولگری سودان در کامپالا کشف کرده است. در نتیجه، اوگاندا، دیپلماتهای سودان را از خاک خود اخراج نمود. با رفتار متقابل سودان، روابط سیاسی دو کشور قطع شد.
این بار «جمهوری مالاوی»[24]برای بهبود روابط دو کشور به میانجیگری پرداخت. رئیسجمهور مالاوی ابتدا به اوگاندا و سپس به سودان سفر کرد و با رهبران دو کشور ملاقات نمود. مذاکرات، دو طرف موافقت کردند تا کنفرانس سه جانبهای در مالاوی به ریاست رئیسجمهور این کشور تشکیل شود. طرفین همچنین توافق کردند کمیسیونی برای انجام دادن اقدامات لازم جهت نظارت بر مرزها تشکیل دهند. قرار شد این کمیسیون درباره اتّهامات مطرح شده از سوی دو کشور نیز به تحقیق و بررسی بپردازد.
امّا با پیشروی نیروهای گارانگ در مناطق جنوبی سودان، دوباره روابط دو کشور تیره شد. نیروهای جان گارانگ در تابستان 1995م. (1374هـ.ش) حمله جدیدی را آغاز کردند. آنها شهر «توریت» را که در سال 1991م. (1370هـ.ش) از دست داده بودند، محاصره و تا سی و پنج کیلومتری شهر «جوبا» پیشروی کردند. دولت سودان ادّعا کرد که نیروهای جنوب با کمک ارتش اوگاندا موفّق به پیشرویهای مذکور شدهاند.
امّا دولت اوگاندا دخالت نیروهای نظامیخود را مورد تکذیب کرد. عمرالبشیر رئیسجمهوری سودان از این فراتر رفت و گفت اوگاندا، اریتره و مصر برای سرنگونی حکومت سودان محور واحدی تشکیل دادهاند. وی افزود اریتره با تهیّه تانک، سلاحهای سنگین و کمکهای فنی و هواپیماهای نظامی، مصر با حمل این تجهیزات، در حمله اوگاندا به جنوب این کشور شرکت داشتهاند. به ادّعای سودان، اوگاندا پل ارتباطی کمکهای غرب و اسرائیل به ارتش جنوب است.
در ژوئیه 1996م. (تیر ماه 1375هـ.ش) در حملهای که به اردوگاه آوارگان سودانی در شمال اوگاندا صورت گرفت، یکصد و پانزده نفر از آنها کشته شدند. وزیر دفاع اوگاندا دولت سودان را متّهم به رهبری این حمله کرد و گفت این حمله را حدود ششصد نفر از«شورشیان» ارتش مقاومت مسیح که از خاک سودان وارد اوگاندا شدهاند، انجام دادهاند. رئیسجمهوری اوگاندا نیز دولت سودان را به حمایت از شورشیان بنیادگرای مسیحی ارتش مقاومت مسیح متّهم کرد و ضمن رد پیشنهاد گفتگو با چریکها، گفت راهی جز کشتن آنها وجود ندارد. به دنبال آن، اوضاع در مرزهای اوگاندا و سودان بحرانی شد. رئیسجمهوری سودان اعلام کرد که نیروهای نظامی این کشور در منطقه مرزی با سودان به حال آمادهباش در آمدهاند و خطر وقوع جنگ منطقه مرزی اجتنابناپذیر است.
در سپتامبر 1996م. (شهریور 1375هـ.ش) اعلام شد که هواپیماهای سودانی مواضع نیروهای اوگاندا در شمال این کشور را هدف بمباران قرار دادهاند. وزیر مشاور در امور خارجی سودان گفت نیروهای ارتش جنوب در حال تدارک حمله نظامیبه نیروهای دولتی بودند که هواپیماهای سودانی پایگاههای آنان را در عمق هشت مایلی داخل خاک سودان، مورد حمله قرار دادند. وی افزود در صورتی که اثبات شود هواپیماهای سودانی به اشتباه خاک اوگاندا را مورد تعرض قرار دادهاند، کشورش از دولت اوگاندا عذرخواهی خواهد کرد.
به دنبال بحرانی شدن روابط دو کشور، جمهوری اسلامی ایران به میانجیگری پرداخت. در اثر تلاشهایایران کارشناسان دو کشور در اکتبر 1996م. (مهرماه 1375هـ.ش) در تهران دیدار و گفتگو کردند و در نتیجه، موافقتنامه صلح میان سودان و اوگاندا به امضا رسید. مذاکرات مشاور رئیس جمهوری مالاوی هم که کشورش میانجی پیشین صلح میان دو کشور بود، حضور داشت. این موافقتنامه صلح در سفر رئیسجمهور وقتایران به آفریقا به امضای وزرای امور خارجه دو کشور رسید.
یک ماه پس از آن یعنی در اوائل نوامبر1996م. (اواسط آبان ماه 1375هـ.ش) با حضور وزرای امور خارجه چهار کشور اوگاندا، سودان، مالاوی وایران در تهران سند صلحی میان دو کشور امضاء گردید. سند به روند اقدامهای انجام شده از زمان انعقاد موافقتنامه خارطوم که در پی اظهار تمایل مقامهای دو کشور سودان و اوگاندا و در جریان سفر رئیسجمهورایران به امضاء رسید و همچنین، دیدار وزیران امور خارجه سه کشور در حاشیه پنجاه و یکمین اجلاس مجمع عمومیسازمان ملل متحد در نیویورک اشاره شده است. سند همچنین با اشاره به اجلاس کازشناسان چهار کشور در تهران در اوایل اکتبر 1996م. (اواسط مهرماه 1375هـ.ش) و امضای پیشنویس موافقتنامه صلح، شرح وظایف گروه تحقیق و اقدامهای انجام شده توسط طرفین برای اجرای موافقتنامه خارطوم تشریح و اعلام گردید که اقدامها، نشانههای مثبتی برای تحقق اهداف موافقتنامه مزبور مشاهده شده است.
براساس این سند، وزیران چهار کشور توافق کردند به منظور اجرای ماده 11 موافقتنامه خارطوم برای ارزیابی آخرین پیشرفتهای حاصل شده در جهت اجرای این توافقنامه و همچنین اتّخاذ تصمیم برای برداشتن گامهای بعدی در دسامبر 1996م. (آذرماه 1375هـ.ش) در اوگاندا تشکیل جلسه دهند. در پایان این سند از تلاشهای میانجیگرانه جمهوری اسلامی ایران قدردانی شده بود.
کمتر از یک ماه بعد، اعلام شد که اوگاندا به ارتش جنوب سودان کمکهای نظامیاعطاء کرده است. وزیر امور خارجه اوگاندا با رد هرگونه کمک نظامیبه «ارتش آزادیبخش مردم سودان» بر حمایت معنوی از این ارتش تأکید کرد. وی گفت اوگاندا با سیاستهای «جبهه ملّی اسلامیسودان» که برایترویج فرهنگ عربی و دین اسلام در جنوب سودان تلاش میکند، به شدّت مخالف است. وی هشدار داد اگر این سیاست دولت خارطوم ادامه یابد، اوگاندا هدف بعدی خواهد بود. وی حمایت اخلاقی اوگاندا را از «ارتش آزادیبخش مردم سودان» مانند حمایت آن از کنگره ملّی آفریقا در زمان مبارزه با آپارتاید (نژاد پرستی) در آفریقای جنوبی دانست. همچنین دولت اوگاندا در ژانویه 1997م. (دی ماه 1375هـ.ش) سودان را متّهم کرد که در امور داخلی این کشور دخالت میکند و به مخالفان آن کمک مینماید.
با آغاز حملات «ائتلاف دموکراتیک سودان» در سال 1997م. (1376هـ.ش) دولت سودان، اوگاندا را نیز متّهم نمود که در مناقشات داخلی سودان دخالت کرده و هدف آن بیثبات کردن سودان است. وزیر امور خارجه سودان در اینباره گفت اتّحادی بین اریتره، اتیوپی و اوگاندا برای بیثبات کردن سودان وجود دارد و اوگاندا سومین شریک آنهاست.
خصوص، موسهوینی، رئیسجمهور اوگاندا گفت: «به نظر میرسد سودان در صدد حلّ مشکلات داخلی خود در میدان نبرد است و تلاشهای اوگاندا برای حل بحران به جایی نرسیده است. ما از اینکه سودان از شورشیان اوگاندا حمایت میکند، خشمگین هستیم.» وی میدانهای نبرد را تنها مکان برای حل اختلافهای کشورش با سودان دانست. وی افزود با این حال، درصورت برگزاری یک کنفرانس صلح، ما سعی خواهیم کرد از اندیشهمان استفاده کنیم (اصغر جعفری ولدانی ، 1376 : 72 ـ 62).
پس از تجزیه جمهوری سودان در نوزدهم تیرماه 1390هـ.ش، دیگر مرز مشترکی بین سودان و اوگاندا وجود ندارد.
7ـ5. مناقشات میان سودان و کنیا
سودان با کنیا هم اختلافهای ارضی و مرزی دارد. اختلاف دو کشور بر سر منطقه سه گوش «ایلِمی»[25] است. اتیوپی نیز نسبت به این منطقه ادّعای ارضی دارد. به اینترتیب «ایلِمی» مورد ادّعای هر سه کشور است. کنیا از سال 1942م. (1321هـ.ش) مسئولیت حفظ امنیّت این منطقه را بر عهده دارد و برای اداره آن یک پاسگاه نظامیدر «کیبیش»[26] دایر کرده است. قبایل این منطقه از راه دامداری زندگی میکنند و حق عبور از مرزهای این منطقه مثلّث شکل را دارند. همین مسأله گهگاه موجب بروز درگیری بین سه کشور میشود. در ژوئیه 1988م. (تیر ماه 1367هـ.ش) نیروهای نظامیکنیا، اردوگاهی را در خاک اتیوپی بمباران کردند. در دسامبر 1991م. (آذرماه 1370هـ.ش) نیز در پی ممانعت از چرای احشام قبایل این منطقه، برخوردهایی بین نیروهای دو کشور روی داد. ( 16ـ15 :1992 Elu,)
در سال 1992م. (1371هـ.ش) مسأله «ایلِمی» موجب بروز تنش میان کنیا و سودان شد. کنیا سال دست به اجرای طرحهایی منطقه ـ مانندِ ساختنِ شهرکی در کیبیش ـ زد که «ایلِمی» را بهطور رسمیضمیمه خاک این کشور میساخت. کنیا نیروی نظامیخود را منطقه از چهارصد نفر به یک هزار نفر افزایش داد. انتظار میرفت در شهرک احداث شده، سه هزار نفر اسکان داده شوند ولی، بهتدریج بر این تعداد افزوده شد. مدارسی هم منطقه احداث شد. کنیا قبایل شمال را تشویق کرد که در اطراف شهر جدید چادر بزنند و از چراگاههای آن استفاده کنند. این چراگاهها پیشتر مورد استفاده قبایل سودانی بود.
کنیا به دلیل داشتن کنترل انحصاری بر منابع آب این منطقه سعی کرده است قبایل غیر کنیایی را از منطقه بیرون کند. در سالهای اخیر نایروبی به شکل مؤثری توانسته استایلِمیرا بهصورت مستعمره خود در آورد. کنیا مورد از هرج و مرج در جنوب سودان و اختلاف بین سودان و اتیوپی استفاده کرده است. منطقه دو قبیله متّحد به سر میبرند که تجارت اسلحه بین سودان و جنوب اتیوپی را در دست دارند. کنیا تلاش کرده است اتّحاد این دو قبیله را از بین ببرد. ظاهراً، قبایل این منطقه بهعنوان یک نیروی مستقل عمل میکردند؛ ولی گفته میشد که این قبایل، مخالف جنبش جدایی طلب جنوب سودان بودند و از پادگان سودان در «ملکان» اسلحه دریافت میکردند.[27]
کنیا همچنین اجازه داده است که از بنادر و خاک آن برای «جنبش جنوب سودان» اسلحه حمل شود. در ماه مه 1992م. (خرداد ماه 1371هـ.ش) دو کشتی حامل اسلحه و تجهیزات نظامیکه از بندر سعودی «ینبع» در دریای سرخ بارگیری شده بودند در بندر مومباسای کنیا محموله خود را تخلیه کردند. این سلاحها سپس از طریق کنیا به جنوب سودان ارسال شد ( 16 :1992 Elu,).
پس از تجزیه جمهوری سودان در نوزدهم تیرماه 1390هـ.ش، دیگر مرز مشترکی بین سودان و کنیا وجود ندارد.