موسیقی در اسپانیا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
در قرن شانزدهم، آهنگسازانی همچون کریستوبال د مورالِس (Cristobal de Morales) که تحصیلکردهی موسیقی در ایتالیا بود، و پدرو د پاسترانا (Pedro de Pastrana)، خوان بازکوئث (Juan Vazquez) و دیه گو اورتیث (Diego Ortiz) به ساخت موسیقیهای مذهبی پرداختند. اما مشهورترین هنرمند این دوره اسپانیا،توماس لوئیس دِ ویکتوریا (Tomas luis de Victoria) است که موسیقی را در کلیسای زادگاهش آغاز کرد و در رم به کارش ادامه داد و بیش از 170 اثر مختلف را از خودش به یادگار گذاشت. | در قرن شانزدهم، آهنگسازانی همچون کریستوبال د مورالِس (Cristobal de Morales) که تحصیلکردهی موسیقی در ایتالیا بود، و پدرو د پاسترانا (Pedro de Pastrana)، خوان بازکوئث (Juan Vazquez) و دیه گو اورتیث (Diego Ortiz) به ساخت موسیقیهای مذهبی پرداختند. اما مشهورترین هنرمند این دوره اسپانیا،توماس لوئیس دِ ویکتوریا (Tomas luis de Victoria) است که موسیقی را در کلیسای زادگاهش آغاز کرد و در رم به کارش ادامه داد و بیش از 170 اثر مختلف را از خودش به یادگار گذاشت. | ||
موسیقی اسپانیا در برخی از مناطق در این دوره تحت تاثیر موسیقی اعراب مسلمان و همین طور موسیقی فرانسوی و فلمانی قرار داشت. در قرن هفدهم برای اولین بار در دستههای کر، یک نفر به تنهایی قطعهای را اجرا میکرد که این مسئله وحدتِ موجود در عصر رنسانس که همهی گروه با هم قطعهای را اجرا میکردند را بر هم زد. از هنرمندان مهم این قرن اسپانیا میتوان به فرانسیسکو کورِآ دِ آرااوخو (Francisco correa de arauxo) اشاره کرد. در این دوره زارزوئلا تاثیر زیادی بر موسیقی اسپانیا گذاشت. قرن هجدهم و آغاز سلطنت بوربونها بر اسپانیا، باعث آشنایی بیش از پیش موسیقی اسپانیا با ایتالیا و فرانسه شد. همین طور حضور برخی هنرمندان خارجی همچون دومنیکو اسکارلاتی (Domenico Scarlatti) تاثیر فرهنگهای دیگر بر [[موسیقی در اسپانیا|موسیقی اسپانیا]] را تشدید کرد. | موسیقی اسپانیا در برخی از مناطق در این دوره تحت تاثیر موسیقی اعراب مسلمان و همین طور موسیقی فرانسوی و فلمانی قرار داشت. در قرن هفدهم برای اولین بار در دستههای کر، یک نفر به تنهایی قطعهای را اجرا میکرد که این مسئله وحدتِ موجود در عصر رنسانس که همهی گروه با هم قطعهای را اجرا میکردند را بر هم زد. از هنرمندان مهم این قرن اسپانیا میتوان به فرانسیسکو کورِآ دِ آرااوخو (Francisco correa de arauxo) اشاره کرد. در این دوره [[زارزوئلا]] تاثیر زیادی بر موسیقی اسپانیا گذاشت. قرن هجدهم و آغاز سلطنت بوربونها بر اسپانیا، باعث آشنایی بیش از پیش موسیقی اسپانیا با ایتالیا و [[فرانسه]] شد. همین طور حضور برخی هنرمندان خارجی همچون دومنیکو اسکارلاتی (Domenico Scarlatti) تاثیر فرهنگهای دیگر بر [[موسیقی در اسپانیا|موسیقی اسپانیا]] را تشدید کرد. | ||
موسیقی کلاسیک در این دوره رو به رشد نهاد. | موسیقی کلاسیک در این دوره رو به رشد نهاد. |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۱۱
اولین اشارات به موسیقی را در اسپانیا باید در ادبیات جست؛ آنجا که در برخی از کتب، از زنانی که ساز میزدند و میخواندند یاد شده است. در برخی از آثار دیگر از تاثیری که اعراب و یهودیان بر موسیقی گذاشتهاند، صحبت به میان آمده است. آوازهای گریگوریانی از قرن دوازدهم در کاتالونیا و بعد از آن در کاستیا ترویج پیدا کرد. با ورود موسیقی چند آوایی، کم کم آوازهای گریگوریانی رو به فراموشی نهاد. از قرن چهاردهم، آوازهای موسیقی چند آوایی در کلیساها توسط گروه خوانندگان به اجرا در آمد. این گروه توسط یک استاد در اجراهای کلیساهای جامع رهبری میشد. کم کم اصول هارمونی کشف شد و نت نویسی تکامل یافت و اصلاح شد.
در قرن شانزدهم، آهنگسازانی همچون کریستوبال د مورالِس (Cristobal de Morales) که تحصیلکردهی موسیقی در ایتالیا بود، و پدرو د پاسترانا (Pedro de Pastrana)، خوان بازکوئث (Juan Vazquez) و دیه گو اورتیث (Diego Ortiz) به ساخت موسیقیهای مذهبی پرداختند. اما مشهورترین هنرمند این دوره اسپانیا،توماس لوئیس دِ ویکتوریا (Tomas luis de Victoria) است که موسیقی را در کلیسای زادگاهش آغاز کرد و در رم به کارش ادامه داد و بیش از 170 اثر مختلف را از خودش به یادگار گذاشت.
موسیقی اسپانیا در برخی از مناطق در این دوره تحت تاثیر موسیقی اعراب مسلمان و همین طور موسیقی فرانسوی و فلمانی قرار داشت. در قرن هفدهم برای اولین بار در دستههای کر، یک نفر به تنهایی قطعهای را اجرا میکرد که این مسئله وحدتِ موجود در عصر رنسانس که همهی گروه با هم قطعهای را اجرا میکردند را بر هم زد. از هنرمندان مهم این قرن اسپانیا میتوان به فرانسیسکو کورِآ دِ آرااوخو (Francisco correa de arauxo) اشاره کرد. در این دوره زارزوئلا تاثیر زیادی بر موسیقی اسپانیا گذاشت. قرن هجدهم و آغاز سلطنت بوربونها بر اسپانیا، باعث آشنایی بیش از پیش موسیقی اسپانیا با ایتالیا و فرانسه شد. همین طور حضور برخی هنرمندان خارجی همچون دومنیکو اسکارلاتی (Domenico Scarlatti) تاثیر فرهنگهای دیگر بر موسیقی اسپانیا را تشدید کرد.
موسیقی کلاسیک در این دوره رو به رشد نهاد.
در قرن نوزدهم موسیقی رمانتیک در اسپانیا شکل میگیرد که در آن پیانو به عنوان ساز اصلی مورد استفاده قرار میگرفت. از آهنگسازان بزرگ پیانو در این دوره سانتیاگو دِ ماسارنائو (Santiago de Masarnau) بود. در این قرن گیتاریستهای بزرگی نیز در اسپانیا به هنر آفرینی پرداختند که از جمله میتوان به فرناندو سور (Fernando Sor) اشاره کرد. همچنین فرانسیسکو تارگا (Ferancisco Tarrega) هم از جمله گیتاریستهایی بود که علاوه بر اسپانیا، در سراسر اروپا به اجرای برنامه میپرداخت. در قرن بیستم ارکستر سمفونی مادرید در سال 1904 تأسیس شد. در این قرن موسیقی اسپانیا نیاز به بازسازی داشت تا خودش را همپای سایر کشورهای صاحب سبک اروپا پیش ببرد. از هنرمندان شاخص این قرن میتوان به مانوئل دِ فایا (Manuel de Falla) اشاره کرد که کار خودش را در اپرا آغاز نمود. موسیقی اسپانیا در دهههای آخر این قرن، چرخشی به سوی سنتها و موسیقی محلی پیدا کرده است، به طوری که اکنون انواع مختلفی از موسیقی در نواحی مختلف اسپانیا وجود دارد[۱].
فلامینکو
تاریخچه فلامینکو تنها بیش از دویست سال است که به صورت مستند و مکتوب موجود است. بیشتر مطالبی که ما درباره فلامینکو پیش از این مدت میدانیم، حاصل داستانها و افسانههایی است که سینه به سینه نقل شدهاند. اما مطلبی که بدون شک میتوانیم از آن یاد کنیم، این است که فلامینکو در شکل اولیه خودش، به شکل سرودهایی که با ضرباتی ریتمیک توسط وسایل چوبی بر روی زمین نواخته میشد، ظهور پیدا کرد. این سبک امروزه به Palo sekos مشهور است و قدیمیترین سبک شناخته شده موجود میباشد. فلامینکو بر چهار اصل استوار است: صدا، رقص، گیتار و برخی از حرکات شامل کف زدنها، پا کوبیدنها و یا فریادهایی تشویق آمیز که از آن در اسپانیایی به عنوان Jaleo یاد میکنند. کف زدنها در فلامینکو خود هنری خاص محسوب میشود. در نظر اول این کار شاید آسان به نظر برسد، اما با توجه به این که این ضربات دست با ریتم خاصی منطبق بر آهنگ باید نواخته شود، مشخص میشود که این کف زدنها چندان کار سادهای نیست. اضافه شدن گیتار به فلامینکو به عنوان ساز لاینفک، مشخص نیست که در چه زمانی صورت گرفته، ولی امروزه به یکی از اصلی ترین بخشهای آن تبدیل شده است. در موسیقی فلامینکو حس غریبی از سوز وجود دارد که از آن به عنوان duende یاد میکنند. تعریف این واژه به اندازه تاریخ تشکیل فلامینکو غریب و دست نیافتنی است. نویسندگان و شاعران زیادی در صدد بیان این حس بر آمدهاند، اما شاید بهترین این تعاریف را لورکا ارائه داد:
" دوئنده تنها زمانی برای شخصی معنا مییابد که بتواند بپذیرد که مرگ نیز امکان پذیر است."
اغلب تعاریف از آن به عنوان معنایی رمزآلود یاد میکنند که فهمش ورای درک انسانی است. به هر حال duende حالت غریبی است که هر کس قادر به احساس آن است، اما هیچ فیلسوفی قادر به شرح و توضیح آن نیست. بدون شک رمز و راز عامه پسند بودن و علاقه جهانی به این سبک از موسیقی، تا اندازه زیادی در گرو این حس منحصر به فرد است. آراء عمومی اکثر منتقدین بر این است که فرهنگ فلامیکو برخاسته از زندگی کولیهاست. آهنگهای فلامینکو به دوبخش آهنگهای کولیایی و آهنگهای آندولسی تقسیم میشود.
زمانی که در حدود سال 1425 کولیها از هند به سمت اروپا کوچ کردند و وارد آندولس شدند، به همراه خود بخشی از فرهنگ هند را به اسپانیا منتقل کردند. از آن جمله میتوان به سبکهایی از رقص و موسیقی اشاره کرد. در این زمان آندولس همچنان تحت سلطه مسلمانان قرار داشت. مسلمانان آنها را برای اینکه به مسیحیت گرویده بودند، از سرزمینهای جنوب اخراج کردند؛ و از طرفی به خاطر سبک پوشش آنها، زبانی که به آن سخن میگفتند و آداب و رسومی که در بین آنها رایج بود، پادشاهان کاتولیک و تفتیش گران عقاید نیز کولیها را تحت بازخواست و اذیت و ازار قرار میدادند.
این آزارها وفشارها سبب کوچ کولیها به مناطق کوهستانی شد و در فضای بکر و دور از فرهنگ اسلامی و مسیحیت، آنها توانستند فرهنگی را بر مبنای اصول اعتقادی خودشان بنا نهند. در این شرایط بود که طی مدتهای مدید، موسیقی و رقص فلامینکو با تغییراتی که در آن حاصل شد، به شکل امروزیش نزدیک شد.
در قرن هجدهم با حضور کولیها در شهرها و روستاها در سراسر اسپانیا، این فرهنگ کم کم به عنوان بخشی از بافت اسپانیا در آمد و در نتیجه، موسیقی و رقص آنها نیز در این کشور ترویج پیدا کرد. در ابتدا این موسیقی به عنوان اثری فاخر و ارزشمند مورد توجه قرار نگرفت، اما با گذر زمان و پرداختن برخی از نویسندگان صاحب سبک رمانتیسیزم اسپانیا در قرن هجدهم و نوزدهم به آن، جای خود را بیش از پیش در محافل هنری باز کرد. امروزه فلامینکو به عنوان یکی از نمادها فرهنگی اسپانیا به صورت شاخصهای از هنر چند فرهنگی این کشور در آمده است[۲] [۳].
نیز نگاه کنید به
موسیقی در ژاپن؛ موسیقی در روسیه؛ موسیقی در کانادا؛ موسیقی در کوبا؛ موسیقی در لبنان؛ موسیقی در مصر؛ موسیقی در تونس؛ موسیقی در افغانستان؛ موسیقی سنتی چین؛ موسیقی در سنگال؛ موسیقی در فرانسه؛ موسیقی در آرژانتین؛ موسیقی در مالی؛ موسیقی در ساحل عاج؛ موسیقی در زیمبابوه؛ موسیقی در اوکراین؛ موسیقی در اردن؛ موسیقی در اتیوپی؛ موسیقی در سیرالئون؛ موسیقی در قطر.
کتابشناسی
- ↑ برگرفته از http://www.spanisharts.com
- ↑ برگرفته از http://www.andalucia.com/flamenco/history.htm#top
- ↑ فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)